بیوگرافی امام خمینی +عکس - بیوگرافی رهبران ، بیوگرافی سیاستمداران - امام‏ ‏خمینی

امام خمینی

برگزیده ها : رهبر انقلاب اسلامی ایران را چقدر می شناسیم ؟ آیا زندگینامه این فرد بزرگ را خوانده اید ؟ امام خمینی رهبری بی بدیلی بود که به سلسله پادشاهی ایران پایان داد و نظام جمهوری را برپا ساخت.

امام خمینی را در تمام جهان به عنوان یک رهبر بزرگ و آزاده می دانند رهبری که با جان فشانی و از خودگذشتگی دست بیگانگان را از کشور ایران کوتاه کرد . حالا در این پست می خواهیم به بیوگرافی امام خمینی و مشقت های فراوان این رهبر بزرگ اشاره کنیم با ما در قسمت بیوگرافی برگزیده ها همراه باشید.

امام‏ ‏خمینی

امام‏ ‏خمینی

تصاویر امام خمینی

سید روح الله موسوی خمینی

 

شناسنامهنام کامل سید روح الله مصطفوی موسوی خمینی
سید روح الله مصطفوی (شناسنامه)
لقب آیت الله، امام، آیت الله العظمینسب سید احمد موسویزادروز ۱ مهر ۱۲۸۱
۲۰ جمادی الثانی ۱۳۲۰
۲۴ سپتامبر ۱۹۰۲
زادگاه خمین، ایرانتاریخ مرگ ۱۳ خرداد ۱۳۶۸
۲۴ شوال ۱۴۰۹ قمری
۳ ژوئن ۱۹۸۹
(۸۶ سال)
آرامگاه بهشت زهرا تهراننام همسر خدیجه ثقفیفرزندان پسران: مصطفی و احمد
دختران: زهرا، صدیقه و فریده
اطلاعات سیاسیپست ها بنیانگذار و رهبر جمهوری اسلامی ایرانپیش از علی خامنه ایاطلاعات علمی و مذهبیاستادان عبدالکریم حائری
بروجردی
شاه آبادی
شاگردان مرتضی مطهری
حسینعلی منتظری
محمد حسینی بهشتی
محمد صادقی تهرانی
سید علی خامنه ای
سید محمد صدر
اکبر هاشمی رفسنجانی
مهدی کروبی
محمد موسوی خوئینی ها
یوسف صانعی
حسین نوری همدانی
ناصر مکارم شیرازی
غلامحسین ابراهیمی دینانی
کتاب ها فهرست آثار سید روح الله خمینیوبگاه رسمی www.imam-khomeini.irامضا

امام خمینی ره,رهبر انقلاب ایران,امام خمینی

بیوگرافی امام خمینی

بیوگرافی سید روح الله موسوی خمینی

سیّد روح الله مصطفوی موسوی خمینی (۱ مهر ۱۲۸۱ – ۱۳ خرداد ۱۳۶۸) با نام شناسنامه ای سید روح الله مصطفوی فقیه، مرجع تقلید شیعه و اولین رهبر ایران در نظام جمهوری اسلامی بود که انقلاب ۱۳۵۷ ایران را رهبری کرد و در پی به نتیجه رسیدن آن، نظام جمهوری اسلامی ایران را بنیان گذارد و تا پایان عمرش رهبر ایران ماند. از او بیش از چهل کتاب در زمینه های اخلاق، فقه، عرفان، فلسفه، حدیث، شعر و تفسیر به جای مانده که بیشتر آن ها را پیش از انقلاب ایران نگاشته است. در زمان حکومت محمدرضا پهلوی، یک بار به دلیل سخنرانی خطاب به شاه در عاشورای سال ۱۳۴۲، ۱۰ ماه زندانی و بار دیگر به دلیل سخنرانی علیه قانون کاپیتولاسیون در سال ۱۳۴۳، ۱۵ سال تبعید گردید. او نزدیک به یک سال در ترکیه، سپس عراق و در پایان برای چندماه در فرانسه دوران تبعیدش را گذراند. وی در دوران تبعید پیگیر اوضاع سیاسی ایران بود و با ارسال پیام و اعلامیه از دور، اسلام گرایان و مخالفان نظام شاهنشاهی را رهبری می کرد و در این دوران به تدوین نظریه ولایت فقیه پرداخت. تا پس از اینکه محمدرضا پهلوی ایران را ترک کرده بود در ۱۲ بهمن ۱۳۵۷ روانه ایران شد و در ۲۲ بهمن انقلاب به رهبری او به پیروزی رسید. وی مشهور به سید روح الله خمینی است. متداولترین لقب او «آیت الله خمینی» است اما در درون ایران بخصوص بین طرفدارانش «امام خمینی» می باشد وی برای امضا از نام روح اللَّه الموسوی الخمینی استفاده می کرد.

 

به نقل از برگزیده ها : دهه حکمرانی خمینی همراه با افزایش مداوم قدرت طرفدارانش، حذف گروه های مخالف (معمولاً خشونت آمیز و به رغم مقاوت آنها)، افزایش اعمال کنترل های ایدئولوژیکی و رفتاری بر مردم بود. او پس از انقلاب ۱۳۵۷ ایران، پوشش حجاب اسلامی را برای بانوان اجباری کرد؛ صدها نفر از وابستگان حکومت شاهنشاهی ایران را اعدام نمود. به فرمان او و با هدف تصفیه دانشگاه ها از «اساتید و دانشجویان ضدانقلاب» که به «انقلاب فرهنگی» مشهور شد، بسیاری از دانشجویان و استادان چپ، لیبرال و بهایی از دانشگاه ها اخراج شدند و بسیاری از متحدان پیشین خود را سرکوب یا اعدام نمود. خمینی با وجود مخالفت زیاد ملتش، ایران را درگیر جنگی هشت ساله با عراق نمود. در تابستان سال ۱۳۶۷ بیش از ۳،۰۰۰ نفر از زندانیان سیاسی به «حکم حکومتی» او در زندان ها اعدام شدند.

 

در طول زمامداری او، انتظار همگانی برای آزادی و برابری اجتماعی بیشتر نسبت به زمان شاه برآورده نشد و تعدادی برنامه های موفق اجتماعی به اجرا درآمد. به فرمان او کمیتهٔ امداد و جهاد سازندگی و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و نهضت سواد آموزی و سازمان بَسیج مستضعفین و شورای عالی انقلاب فرهنگی تشکیل شد.

 

در هنگام مرگ در خرداد ۱۳۶۸، خمینی دولتی نسبتاً قوی، اما با مشکلات عظیم در زمینه های اقتصادی، اجتماعی و سیاست خارجی به ارمغان گذاشت.

آیت الله خمینی را اغلب یک روحانی سنتی می دانند ولی در واقع او از لحاظ نظریه سیاسی و استراتژی پوپولیستی مذهب گرای خود، نو آور مهمی در ایران بود.

امام خمینی ره,رهبر انقلاب ایران,امام خمینی

زندگینامه امام خمینی

زندگی نامه

اطلاع چندانی در مورد دوران کودکی او در دست نیست. این ابهام سبب شده است که داستان های گوناگونی در مورد آن ذکرشود. زندگی نامه های خمینی معمولاً یا تذکره ای هستند که او را تجلی مسیح زمان نشان می دهند که با هدایت الهی زمینه ساز عصری جدید شد یا هجونامه هایی هستند که او را رهبری عوام فریب، با سوادی اندک و عاری از هرگونه اخلاقیات و تشنه قدرت معرفی می کنند 

نسب خمینی 

خمینی در خانواده ای به دنیا آمد که سابقه فعالیت های دینی و مذهبی در آن به قرن ها قبل برمی گشت. آن ها «سید موسوی» بودند، به این معنی که نسب شان به محمد – پیامبر اسلام – و از طریق دختر او فاطمه و نیز به موسی کاظم – هفتمین امام شیعیان – برمی گشت.خاندان خمینی ابتدا ساکن شهر نیشابور بودند، اما در اواسط قرن یازدهم هجری برای ترویج مذهب و نیز راهنمایی امور دینی جامعهٔ بزرگ شیعیان هند، راهی شمال این کشور و شهر لکنو واقع در ناحیهٔ اوده شدند. در این منطقه قوانین اسلام و شیعهٔ دوازده امامی که از زمان صفویان دین و مذهب رسمی ایران به حساب می آمد، برقرار بود. در آنجا، آن ها ساکن شهر کوچکی به نام کینتور شده و آغاز به رسیدگی به امور دینی شیعیان آن ناحیه کردند. مشهورترین عضو این خاندان میرحامد حسین موسوی، نویسندهٔ کتاب عبقاتالانوار فی مناقب الائمةالاطهار بود.

سید احمد موسوی هندی پدر بزرگ سید روح الله، در کینتور به دنیا آمد. او که از هم دوره های میرحامد حسین محسوب می شد، در اواسط قرن سیزدهم هجری، لکنو و کشور هند را ترک کرده و راهی نجف شد. سید احمد موسوی هندی به دعوت بزرگان خمین تصمیم به اقامت در خمین و به عهده گرفتن مسئولیت رسیدگی به امور دینی مردم آن منطقه گرفت 

کودکی

سید مصطفی پدر خمینی، روحانی.و مجتهد ساکن خمین بودحاصل ازدواج سید مصطفی با هاجر، دو فرزنددختر بنام مولودآغا خانم و فاطمه و سه فرزندپسر به نام های مرتضی، نورالدین و روح الله بود. روح الله آخرین فرزند این خانواده بود. سید مصطفی در اسفند ۱۲۸۱ خورشیدی (ذی الحجه ۱۳۲۰ قمری) و در پنج ماهگی روح الله، در مسیر خمین به اراک مورد حمله قرار گرفت و با اصابت چند گلوله به ناحیه کتف و کمر کشته شد و جنازه وی به نجف منتقل و درآنجا دفن شد. روح الله موسوی خمینی، اول مهرماه ۱۲۸۱ خورشیدی (۲۴ سپتامبر سال ۱۹۰۲ میلادی) در شهر خمین بدنیا آمد. علت کشته شدن پدر خمینی در هاله ای از ابهام می باشد. منابع طرفدار خمینی، ایادی رضاشاه را عامل قتل پدرش می دانند. اما به نظر می رسد که این داستان صرفاً هدفی سیاسی داشته باشد زیرا رضا شاه بیست و دو سال بعد از کشته شدن پدر خمینی به پادشاهی رسید. خمینی توسط سه زن بزرگ شد. دایه او که خاور نام داشت، مادرش و عمه اش. مادر و عمه او در موج اپیدمی آنفلوآنزای اسپانیایی و وبا که در سال ۱۲۹۷ خورشیدی ایران را فرا گرفت درگذشتند. چیز زیادی از دوران کودکی او نمی دانیم. 

احمد خمینی در مورد دوران کودکی پدرش گقته است:

پدرم خیلی شیطان بود. مثلاً ایشان هر دو دستش شکسته، یک پایش شکسته، صورتش چند جایش شکسته و اینها همه در اثر بازی ها و شیطنت هایی بوده که آن موقع می کرده. ایشان (روح الله خمینی) گفته است: بردار من آقای پسندیده خیلی تمیز بود و به قدری تمیز و مودب بود که وقتی بزرگترها او را میدیدند از الاغ پیاده می شدند. اما من نزدیکی های شب یکی باید بیاید لای آشغال ها، لای خاک و گل ها و توی جوی ها مرا پیدا کند و ببرد

تحصیلات

خمینی تحصیلات مقدماتی خود را در مکتب محلی و سپس مدرسه ای در خمین گذراند سپس در سال ۱۲۹۹ خورشیدی، برای تکمیل تحصیلات خود راهی اراک شد. او در آن جا وارد مدرسهٔ سپهدار شد. در آن سال ها اراک به دلیل حضور آیت الله عبدالکریم حائری یزدی به مرکز مهمی برای یادگیری علوم دینی تبدیل شده بود. یکسال بعد بدنبال مهاجرت آیت الله حائری به حوزه علمیه قم، خمینی نیز راهی این شهر شد.

او بعد از گذراندن دورهٔ سطح، در درس خارج فقه و اصول عبدالکریم حائری یزدی شرکت کرد و پس از درگذشت حائری با آمدن آیت الله بروجردی به قم، در درس خارج او حضور پیدا کرد.در قم فلسفه را از میرزا علی اکبر حکیم یزدی و محمدرضا نجفی اصفهانی آموخت و نزد ابوالحسن رفیعی قزوینی علاوه بر فلسفه، ریاضیات و هیئت را نیز فراگرفت.در عرفان ابتدا از میرزا جواد ملکی تبریزی و سپس میرزا محمدعلی شاه آبادی بهره برد 

ازدواج و خانواده

روح الله در سال ۱۳۰۸ هجری خورشیدی با خدیجه ثقفی دختر میرزا محمد ثقفی تهرانی ازدواج کرد. برخلاف سنت رایج چند همسری و متعه در بین روحانیان آن زمان، خمینی هیچگاه همسر دیگری و متعه اختیار نکرد و برخلاف رسم آن زمان خمینی در امور منزل به همسرش کمک می کرد. حاصل این ازدواج ، دو پسر و سه دختر بود 

تدریس

زمانی که آیت الله شاه آبادی در ۱۳۱۵، قم را به قصد تهران ترک کرد، خمینی جوان را جانشین خود در تدریس اخلاق کرد. کلاس های او علاوه برآن به جایی برای طرح نگرانی ها و دغدغه های مربوط به آن دوره نیز بود. حکومت پهلوی دستور داد که کلاس های درس او از مدرسهٔ فیضیه به مدرسهٔ کوچکی بنام مدرسه ملاصادق، منتقل شود. اما با سقوط رضاشاه در سال ۱۳۲۰، کلاس های درس دوباره به مکان قبلی خود بازگشت و با همان محبوبیت از سر گرفته شد. در حین تدریس اخلاق به جمع کثیری از مستمعین، خمینی شروع به تدریس فلسفه، به گروهی از طلبه های جوان کرد که در بین آن ها نام مرتضی مطهری و حسینعلی منتظری نیز دیده می شد که این طلاب بعدها از یاران او در نهضت بودند. وی در سال ۱۳۲۵، تدریس خارج فقه را با استفاده از کتاب «کفایة الاصول» آغاز کرد.

مرگ

علت اصلی مرگ سید روح الله خمینی «ایست قلبی» اعلام شد، اما بنا به گفته محمدحسین خوشنویس، عضو گروه پرستاری از آیت الله خمینی، «او در یک ماهه آخر حیات به سرطان معده مبتلا شده بود و در زمان دومین مرتبه از تزریق داروی شیمی درمانی، دچار سکته وسیع قلبی شد و درگذشت». 

حسن عارفی، سرپرست گروه پزشکی رهبر پیشین ایران، در مصاحبه ای با یکی از نشریات چاپ ایران گفت که «بیماری سرطان معده آیت الله خمینی زمانی آشکار شد که او اعلام کرد: اجابت مزاجش به شدت تیره است». 

وی در اواخر شب، ۱۳ خرداد سال ۱۳۶۸، (۳ ژوئن ۱۹۸۹) برابر با ۲۴ شوال ۱۴۰۹، در ساعت ۲۲ و ۲۰ دقیقه در سن ۸۷ سالگی درگذشت.

مراسم تشییع وی در روز ۱۶ خرداد بر گزار و همان روز در بهشت زهرای تهران به خاک سپرده شد. که امروزه محل آرامگاه وی می باشد. مراسم تشییع وی دارای رکورد گینس بزرگترین تشییع جنازه جهان است که بنا یر گزارش های رسمی در ایران ده میلیون و بنا به گزارش رسانه های غربی دو میلیون نفر در آن شرکت کردند

 

امام خمینی ره,رهبر انقلاب ایران,امام خمینی

زندگینامه امام خمینی

دوران مبارزات

سال های آغازین زندگی در قم

خمینی در دههٔ ۱۳۱۰ به هیچ فعالیت سیاسی آشکاری دست نزد. با این که او با معدود علمایی که به صورت آشکار به اقدامات رضاشاه اعتراض می کردند، همدردی داشت اما هیچگاه آشکارا وارد صحنه اجتماعی نشد. عباس میلانی می نویسد که دوران رضا شاه، دوران محدودیت و عقب نشینی برای روحانیت بود و خمینی به مانند سایر روحانیون تنها برای بقا تلاش می کرد. با رفتن رضا شاه و شروع جنگ جهانی این فضا تغییر کرد. در این حوزه قم تحت نفوذ محمدحسین بروجردی بود که به عدم دخالت روحانیان در امور سیاسی اعتقاد داشت. خمینی به عنوان یک روحانی جوان با این رویه عمیقاً مخالف بود و بعنوان مخالفت مخفیانه به تدریس عرفان می پرداخت. هرچند تدریس عرفان در آن زمان در حوزه ممنوع بود. او همچنین بطور مخفیانه از نواب صفوی حمایت می کرد. او در هنگام تدریس روش مرسوم در قم که مباحثه بین طلاب بود را برنمی تافت. عباس میلانی می نویسد که خصوصیاتی مانند استبداد رای و قاطعیت که بعدها در زندگی سیاسی او می بینیم، در خمینی بعنوان یک معلم جوان هویدا است

دوران آیت الله بروجردی

 

بعد از مرگ آیت الله حائری (۱۳۱۵)سید حسین طباطبایی بروجردی، که در آن سال ها ساکن همدان بود، به عنوان یک شخصیت علمی برجستهٔ آن زمان، به عنوان گزینهٔ مناسب ریاست حوزه در سال ۱۳۲۴، وارد قم شد و مورد استقبال قرار گرفت، و سرپرستی حوزه را بر عهده گرفت. ریاست بروجردی بر حوزه به مدت پانزده سال طول کشید. در این مدت تغییرات اساسی در ساختار حوزه به وجود آمد و تحولات بسیاری زیر نظر او رخ داد و استقبال از طرح اصلاح و نوسازی حوزه که از جمله اقدامات صورت گرفته در زمان ریاست او محسوب می شوند. 

با این وجود پیشنهادهای خمینی درباره اصلاحات در حوزهنهایتاً از طرف بروجردی -علیرغم تمایل اولیه- عملی نشد.

خمینی در زمان ریاست بروجردی بر حوزه، بیشتر بر تدریس و آموزش متمرکز بود تا هرگونه فعالیت سیاسی. در آن زمان، او اصول و خارج فقه را آموزش می داد، شاگردانی را به دور خود جمع کرده بود که بعدها در فعالیت های سیاسی او که در پایان منجر به سقوط حکومت پهلوی شد، تبدیل به یاران اصلی او شدند. جز مرتضی مطهری و حسینعلی منتظری، جوانانی مانند محمدجواد باهنر و اکبر هاشمی رفسنجانی نیز از آن جمله بودند.

رابطه با دیگر چهره ها

رابطهٔ خمینی با شخصیت های مذهبی فعال آن دوران که به شکل آشکاری در حوزهٔ سیاست به مبارزه با اقدامات حکومت می پرداختند، نظیر آیت الله ابوالقاسم کاشانی و مجتبی نواب صفوی رهبر فدائیان اسلام، مقطعی و اکثراً بی ثمر بود. علت اصلی عدم تمایل او بر مبارزات مستقیم و صریح سیاسی در آن زمان به عقیدهٔ خاص او در این زمینه بازمی گشت. او معتقد بود که هرگونه جنبش مبارز و خواهان تغییرات می بایست توسط یک روحانی دینی هدایت شود. این در حالی بود که تأثیرگذارترین چهرهٔ این راه در آن زمان، محمد مصدق بود که فردی سکولار و ملی گرا محسوب می شد

 

امام خمینی ره,رهبر انقلاب ایران,امام خمینی

زندگینامه امام خمینی

دعوت به کشتن احمد کسروی 

سید روح الله خمینی در نامه ای سرگشاده ظاهراً خطاب به مردم و روحانیان با عنوان «بخوانید و به کار بندید» به تاریخ اردیبهشت ۱۳۲۳ خورشیدی، در پاسخ به کتاب جنجالی «شیعیگری؛ بخوانند و داوری کنند» از احمد کسروی، وی را «یک نفر تبریزی بی سروپا» خطاب کرد و از روحانیونی بود که «مسلمانان با غیرت» را به کشتن «این مرتد جاهل مفسدالارض» فراخواند.

 

انتقادات احمد کسروی از برخی عقاید مذهبی شیعه منجر به سوءقصد به وی از سوی روحانی ۲۱ ساله ای به نام سید مجتبی میرلوحی (نواب صفوی) در اردیبهشت ماه سال ۱۳۲۴ شد. کسروی از این سوء قصد جان سالم بدر برد، اما گروهی از اعضای فدائیان اسلام در اسفند همان سال وی را هنگامی که در کاخ دادگستری تهران، به اتهامات توهین به مقدسات پاسخ می داد، به طرز فجیعی به قتل رساندند.

سید روح الله خمینی یک سال پس از پیروزی انقلاب ۱۳۵۷ ایران، در تفسر سوره حمد به تمجید از «اطلاعات تاریخی» و «قلم کسروی» پرداخت

آغاز مخالفت ها با حکومت شاه

اولین حضور خمینی در سطح اجتماع چند سال بعد از شروع سلطنت محمد رضا پهلوی و در اوایل دهه چهل زندگی او بود. در سال ۱۹۴۴ خمینی بطور ناشناس کتاب کشف الاسرار را در مقابل کتاب اسرار هزار ساله بدون امضایی بر ضد کسانی نوشت که اصلاحات در شیعه را تبلیغ می نمودند. این کتاب از طرف روحانیت شیعه نوشته شد که با طرح ایده های اصلاحی به چالش کشیده شده بود. خمینی در این کتاب به کسانی ماند علی اکبر حکمی زاده روزنامه نگار، روحانی اصلاح طلب، محمدحسن شریعت سنگلجی و همچنین به کسانی مانند کسروی حمله نمود. این کتاب نشاندهنده موضع سنتی و سخت خمینی در برابر چالشگران روحانیت شیعه و همچنین مدرنیسم است. او در این کتاب حملات اصلاح طلبان را جزئی از نقشه امپریالیسم برای نابودی شیعه می دانست. روحیهٔ مبارزه طلبی و تمرد خمینی الهام بخش اولین اثر منتشرشده توسط او، یعنی کشف الاسرار (تهران، ۱۳۲۴ هجری شمسی) بود

درگذشت آیت الله بروجردی و تغییر رویه آیت الله خمینی

به گفته حمید الگر پس از مرگ بروجردی (۱۳۴۰) خمینی به عنوان یکی از جانشینان بروجردی برای رهبری مطرح شد. از نشانه های این ظهور انتشار کتاب هایی در فقه و از جمله توضیح المسائل بود. طولی نکشید که خمینی به عنوان مرجع تقلید جمع کثیری از شیعیان ایران شناخته شد.اما به گفته عباس میلانی، پس از مرگ بروجردی، هرچند خمینی از مدرسان تاثیر گذار حوزه بود و مورد علاقه روحانیان نسل جوان بود اما بطور قطع هم سطح سایر مراجع تثبیت شده قم نبود.

مخالفت با اصلاح قانون انتخابات 

بر طبق قانون اصلاح انتخابات، برای به رسمیت شناختن اقلیت قابل توجه زردشتی، یهودی، مسیحی و بهایی ایران، بجای شرط «سوگند به قرآن» تنها از واژه سوگند خوردن به یک «کتاب» استفاده شده بود. این موضوع مخالفت شدید روحانیان را به همراه داشت. در این میان خمینی طبق یک اقدام خارج عرف دو بار مستقیماً به شاه نامه نوشت. در نامه اول خمینی چنین نوشت: 

بسم الله الرحمن الرحیمحضور مبارک اعلیحضرت همایونی پس از اهدای تحیت و دعا، به طوری که در روزنامه ها منتشر است، دولت درانجمنهای ایالتی و ولایتی، “اسلام ” را در رای دهندگان و منتخبین شرط نکرده؛ و به زنها حق رای داده است. و این امر موجب نگرانی علمای اعلام و سایر طبقات مسلمین است. بر خاطر همایونی مکشوف است که صلاح مملکت در حفظ احکام دین مبین اسلام وآرامش قلوب است. مستدعی است امر فرمایید مطالبی را که مخالف دیانت مقدسه و مذهب رسمی مملکت است از برنامه های دولتی و حزبی حذف نمایند تا موجب دعاگویی ملت مسلمان شود.

الداعی: روح الله الموسوی

امام خمینی ره,رهبر انقلاب ایران,امام خمینی

زندگینامه امام خمینی 

و در نامه دوم خمینی شاه را از خشم مسلمانان برحذر نمود.

با افزایش فشار به حکومت شاه، سرانجام شاه و دولت از شرط سوگند خوردن به کتاب عقب نشینی کردند و دولت نیز به صورت رسمی آن را اعلام کرد. خمینی که تا این زمان کمتر در خارج از حلقه روحانیان شناخته شده بود. در راس نویسندگان نامه ای قرار گرفت که این پیروزی را به رهبران مذهبی سراسر کشور تبریک گفته بود 

مخالفت با طرح انقلاب سفید

در دی ماه ۱۳۴۱ طرحی جدید توسط شاه با عنوان «انقلاب سفید» یا «انقلاب شاه و میهن» با اصولی شش گانه اعلام شد. معروف ترین بند این اصول شش گانهٔ انقلاب سفید، الغای رژیم ارباب و رعیتی بود . شاه در دی ماه ۱۳۴۱ اصول شش گانهٔ اصلاحات خود را اعلام کرد و از مردم درخواست کرد که به پای صندوق ها آمده و به آن رأی بدهند.خمینی این اصلاحات را بیش از هر چیز به سود شاه و سلطنت او و زمینه برای نفوذ بیشتر آمریکا و اسرائیل به ایران می دانست. بنابراین او در نشست علمای قم، خواهان تحریم رفراندوم شد.

شاه وارد قم شد تا نظر موافق علمای دین در مورد برنامه های خود را بگیرد. سرانجام این رفراندوم انجام شد و رسانه های دولتی خبر از تصویب آن با اکثریت آراء دادند.

بدنبال آن خمینی، مردم ایران را به مبارزه منفی علیه حکومت فراخواند و شاه را به تمکین در برابر اسلام و علماء. شاه نیز در ۲۳ اسفند آن سال در سخنانی تند، کسانی را که رفراندوم را تحریم کرده بودند به سرکوب و شدت عمل تهدید کرد. متقابلاً خمینی، طی بیانیه ای نوروز سال جدید، یعنی ۱۳۴۲ را عزای عمومی اعلام کرد. او در این بیانیه از انقلاب سفید شاه به «انقلاب سیاه» تعبیر کرد و آن را هم سو با اهداف آمریکا و اسرائیل دانست.

امام خمینی ره,رهبر انقلاب ایران,امام خمینی

امام خمینی

 

حادثهٔ مدرسهٔ فیضیه

روز دوم فروردین سال ۱۳۴۲، مصادف با ۲۵ شوال ۱۳۸۳ هجری قمری، سالگرد شهادت جعفر صادق و مطابق معمول، مجالس بسیاری به همین مناسبت در قم بر گزار شده بود. منزل خمینی در محلهٔ «یخچال قاضی» نیز مملو از عزاداران بود، شماری از ماموران مخفی با لباس شخصی نیز در جمعیت درصدد راه اندازی اغتشاش و هیاهو در مجلس بودند. خمینی، متوجه حضور مشکوک آنها شد. و از طریق یکی از روحانیان هشدار داد که برای سخنرانی در حرم فاطمه معصومه حاضر خواهد شد اینکار موجب دفع اهداف اغتشاشگرانه ماموران شد.

عصر همان روز به دعوت آیت الله گلپایگانی، مجلسی در مدرسهٔ فیضیه بر گزار شد. ماموران مذکور در اواسط سخنرانی، وارد شدند و طلاب را مورد حمله قرار دادند. زد و خورد بین طلاب و مامورین مخفی شدت گرفت. در این هنگام، نیروهای مسلح وارد درگیری شدند و گروه بسیاری از طلاب را زخمی و مجروح کردند.

در زمان حمله به فیضیه، خمینی برای حضور در مدرسه به راه افتاد، اما حاضران او را از این تصمیم منصرف کردند. خمینی همانجا در یک سخنرانی شخص شاه به عنوان عامل اصلی جنایت و هم پیمان با آمریکا و اسرائیل یاد می کند و از سکوت علمای قم و نجف و دیگر کشورهای اسلامی گلایه می کند و می گوید: «امروز سکوت، همراهی با دستگاه جبار است.» روز بعد، خمینی بیانیه ای را با عنوان «شاه دوستی یعنی غارتگری» منتشر کرد که در تاریخ انقلاب جایگاه ویژه ای دارد. در این اعلامیه، او به محاکمهٔ حکومت شاه پرداخت و «تقیه» را در آن شرایط حرام دانست.

پس از این وقایع، شاه خدمت نظام وظیفه را برای طلاب جوان الزامی کرد. این کار، یعنی برتن کردن لباس نظامی و خدمت زیر پرچم شاهنشاهی برای طلاب مخالف بسیار دشوار و سخت بود. اما خمینی پیکی به سربازخانه ها فرستاد و از طلاب درخواست کرد که «تزلزل به خود راه ندهند» و «از این فرصت برای تقویت جسم و روح خود استفاده کنند.» خمینی در چهلم حادثهٔ فیضیه، دولت آن زمان را محکوم کرد که به فرمان آمریکا و اسرائیل، خواهان از ریشه برکندن اسلام است و خود را مصمم به مبارزه با این امر نشان داد

امام خمینی ره,رهبر انقلاب ایران,امام خمینی

تصاویر امام خمینی

 

سخنرانی روز عاشورا و دستگیری

در فاصلهٔ میان حادثهٔ مدرسهٔ فیضیه و آغاز ماه محرم، یعنی ۲ فروردین تا ۴ خرداد ۱۳۴۲، مبارزات خمینی در قالب صدور اعلامیه های متعدد بود.[نیازمند منبع] اما با آغاز ماه محرم، اعتراضات رفته رفته به یک قیام تبدیل شد.

ساعت ۳ بامداد ۱۵ خرداد، چند مامور در تاریکی شب و پس از محاصرهٔ بیت خمینی، به درون خانه ریختند و او را، دستگیر کرده و ابتدا به بازداشتگاه باشگاه افسران و س‍پس غروب روز بعد، به زندان قصر واقع در تهران بردند 

واقعه ۱۵ خرداد

بعد از انتقال خمینی به تهران، خبر دستگیری او ابتدا در قم و سپس در شهرهای دیگر به سرعت پیچید و واکنش هایی را به دنبال داشت. مردم در تهران، قم، شیراز، مشهد و ورامین به خیابان ها ریختند و شعارهایی نظیر «یا مرگ یا خمینی» سردادند. این قیام ها توسط نیروهای امنیتی سرکوب شد. تظاهرات تا دو روز بعد از ۱۵ خرداد نیز ادامه یافت و ۳۲ نفر در این تظاهرات کشته شدند. قیام ۱۵ خرداد یکی از مهم ترین حوادث سال های منتهی به انقلاب اسلامی محسوب می شد و موجب شد که بسیاری از علما سکوت خود را بشکنند و به نهضت خمینی بپیوندند.

این طور به نظر می رسید که حکومت تصمیم داشت خمینی را پس از محاکمه اعدام کند. تا این که اعلامیه ای به امضای علما و مراجع و به ابتکار حسینعلی منتظری و امضای مهاجرین تهیه و منتشر شده بود، به صراحت مرجعیت خمینی را تایید کرده و بعد از بیان شمول قانون مراجع و مصونیت خمینی از حکم اعدام، خواهان آزادی او شده بود. سرانجام پس از اعتراضات زیاد خمینی با اسکان در منزل یکی از متدینین در تهران از زندان آزاد شد. و صبح روز ۱۹ فروردین ۱۳۴۳، بدون اطلاع قبلیو پس از دو ماه زندان و مراقبت به قم برگردانده شد.

مبارزه با کاپیتولاسیون و آغاز دوران تبعید

طبق این طرح ایران همانند ۳۸ کشور دیگر در دنیا مانند کشورهای عضو پیمان ناتو به مستشاران نظامی آمریکا اجازه می داد که همچون دیپلمات ها و کارمندان اداری و فنی سفارتخانه ها از مصونیتها و معافیتهایی که در کنوانسیون وین به امضا رسیده بود برخوردار باشند. در همین راستا، کابینهٔ علم لایحه ای را به مجلس سنا برد که در اصطلاحات سیاسی به آن کاپیتولاسیون می گویند. این قانون که برای تمام مستشاران نظامی مصونیت قضایی و سیاسی در حوزه خدمت نظامی ایجاد می کرد، در تاریخ ۱۴ مهر ۱۳۴۳ در مجلس شورای ملی به تصویب رسید.[۶۰] مجلهٔ داخلی مجلس شورا، پس از گذشت چند روز از تصویب لایحه به دست خمینی رسید و او متن کامل سخنرانی ها و گفتگوهایی که میان نمایندگان مجلس و رئیس دولت ردوبدل شده بود را مطالعه کرد. خمینی تصمیم گرفت در ۴. آبان ۴۳، که آنسال مصادف با سال روز میلاد فاطمه دختر محمد نیز بود، برای مردم سخنرانی کرده و دربارهٔ لایحهٔ کاپیتولاسیون با آن ها صحبت کند.

امام خمینی ره,رهبر انقلاب ایران,امام خمینی

امام خمینی

شاه این بار تصمیم گرفت خمینی را به خارج از کشور تبعید کند. سحرگاه روز سیزده آبان گروهی مامور اعزامی از تهران وی را دستگیر و مستقیماً راهی فرودگاه مهرآباد کردند. او در آن جا با یک فروند هواپیمای نظامی، به آنکارا انتقال داده شد. پس از تبعید خمینی موجی از اعتراض ها در قالب تظاهرات در تهران، تعطیلی طولانی مدت درس حوزه ها و ارسال طومارها و نامه ها به سازمان های بین المللی و مراجع تقلید به راه افتاد

خمینی در سال های تبعید

تحریکات خمینی بر ضد نظام حاکم بر ایران سرانجام به تبعید او منجر شد. او ابتدا برای چند ماه در ترکیه بسر برد و سپس از آنجا به نجف رفت. در آنجا برای مدت چهارده سال به تدریس پرداخت و به آرامی نیروهایش را ساماندهی می کرد. سلسله سخنرانی هایی که او در پایان دهه شصت میلادی انجام داد را می توان مبانی جمهوری اسلامی دانست. دوران اقامت او در نجف بعد از اعتراضاتی که بدنبال چاپ مقاله ای در روزنامه اطلاعات علیه او پایان یافت. در آن زمان صدام حسین تصمیم گرفت که خمینی را از عراق اخراج کند. خمینی پس از اخراج از عراق به فرانسه رفت.

در ایران بتدریج شخصیت ها و چهره های بسیاری در کنار احزاب و گروه های مختلف، تبعیت خود را نسبت به خمینی اعلام می کردند. مدتی بعد از تبعید او، گروهی به نام هیأت موتلفهٔ اسلامی شکل گرفت که هستهٔ اصلی آن در تهران بود. در اویل دهه پنجاه شمسی خمینی توانست حامیانی در میان روشنفکران سکولار بیابد. جلال آل احمد و علی شریعتی از مهمترین افرادی بودند که با نوشته ها و سخنرانی هایشان زمینه را برای پذیرش داخلی خمینی بعنوان رهبر جنبش دمکراتیک بر ضد شاه هموار نمودند.تبعید خمینی به فرانسه با نظر مساعد شاه انجام شد. شاه چنین می پنداشت که ژورنالیسم شفاف غرب به روشن شدن مواضع خمینی و به حاشیه رانده شدن او منجر می شود. به نوشته عباس میلانی محاسبات شاه در این مورد اشتباه از کار درآمد. خمینی در پاریس ردای یک لیبرال پوشید. او اعلام کرد که در بازگشت به ایران به قم خواهد رفت و نقشی در قدرت نخواهد داشت. او اعلام کرد که تنها قصد دارد در قم در کسوت یک روحانی به امور معنوی مقلدان خود بپردازد. در آن زمان کتاب های خمینی برای دو دهه در ایران ممنوع بود و به همین دلیل هم برای مردم مشکل بود که ایدئولوژی واقعی خمینی را درک کنند. در دوران اولیه مبارزه، خمینی هیچ تلاشی برای پنهان کردن ایده های خلاف دمکراسی خود نکرد. اما در چند ماه پیش از انقلاب خمینی کوچکترین اشاره ای به مواضع مخالف پیشین خود در قبال اصلاح اراضی، حق رای زنان و ولایت فقیه ننمود. با وجود توصیه مشاورانش خمینی در پاریس از هرگونه مصالحه با شاه خوداری نمود و جز به سقوط شاه رضایت نداد. این امر در کوتاه زمانی صورت پذیرفت. بعد از رفتن شاه، خمینی به مانند قهرمانی به ایران بازگشت. چند روز بعد و در زمانی که ارتش شاه اعلام بی طرفی نمود او به این هدف خود دست یافت 

خمینی و انقلاب

خمینی در سال های آغازین پس از پیروزی انقلاب 

خمینی در طول دوران تبعید با ارسال نوارهای سخنرانی به رهبری فکری انقلاب می پرداخت و سرانجام پس از ۱۴ سال در ۱۲ بهمن ۱۳۵۷ از فرانسه به ایران بازگشت.

ده روز بعد به دنبال شکست گارد شاهنشاهی، آخرین سنگر مقاومت نیروهای شاهنشاهی شکسته شد و انقلاب ایران به طور رسمی پیروز گردید و او به عنوان رهبر این انقلاب زمام امور را در دست گرفت. این ده روز، دههٔ فجر نامیده می شود و هر ساله جشن های دولتی در این ایام بر گزار می شود.

پس از انقلاب، در ۱۲ فروردین همه پرسی نظام جمهوری اسلامی در ایران برای تعیین نوع حکومت بر گزار گردید. این رفراندم اولین مورد رویارویی بین خمینی و سایر نیروهای انقلابی بود. چهره های لیبرال تر روحانیون مانند طالقانی و شریعتمداری به همراه گروه هایی مانند جبهه ملی و بازرگان موافق وجود چندین گزینه انتخابی برای رفراندم بودند. اما سرانجام به فرمان خمینی مردم تنها می توانستند بین گزینه جمهوری اسلامی در مقابل نظام سلطنتی انتخاب کنند.

با وجود آنکه آزادی بیان یکی از محورهای اعتراضات زمان انقلاب بود، به زودی معلوم شد که این آزادی بیان شامل انتقاد از نظام نمی شود. هرکسی که به مخالفت برمی خواست و یا علیه اعمال کمیته های انقلاب اسلامی سخنی می گفت قربانی همان کمیته های انقلاب می شد. به طور آشکاری شیفتگی مردم نسبت به نظام روز به روز کاهش می یافت بطوری که ۲۰۴۰۰۰۰۰ شرکت کننده در رفراندم ۱۲ فروردین به چهارده میلیون در اولین انتخابات ریاست جمهوری اسلامی در ژانویه ۱۹۸۰ کاهش یافت و این تعداد شرکت کننده در اولین انتخابات مجلس شورای ملی در مارس ۱۹۸۰ به شش میلیون و صدهزار نفر رسید.

امام خمینی ره,رهبر انقلاب ایران,امام خمینی

 

 

تصاویر امام خمینی

سید روح الله خمینی، بازرگان و بنی صدر

بعد از بازگشت به ایران هر کسی که حرفی متفاوت با خمینی می زد یا مخالفتی با او می کرد به مانند ناکثین با او برخورد می شد. یعنی کسانی مانند طلحه و زبیر و یا عایشه که در زمان خلافت علی، بعد از بیعت با او، به مخالفت با علی پرداختند. اتهام معمول برای کسانی که در دادگاه های انقلاب دوران خمینی به اعدام محکوم می شدند «مفسد فی الارض» بود: اتهامی مبهم و غیر قابل تعریف از نظر کیفری با بار لغوی قرآنی بسیار سنگین.

پس از پیروزی انقلاب ۵۷ روح الله خمینی و طرفدارانش به تدریج برخی از چهره های اصلی انقلاب را حکومت حذف کردند یا به حاشیه راندند. مانند مهدی بازرگان اولین نخست وزیر ایران پس از انقلاب، ابوالحسن بنی صدر اولین رییس جمهور ایران، حسینعلی منتظری قائم مقام رهبری، محمدکاظم شریعتمداری مرجع تقلید شیعه، عباس امیرانتظام سخنگوی دولت موقت و صادق قطب زاده رییس صدا و سیما. همچنین به مانند سایر انقلاب ها ائتلاف گروه ها و احزابی که در سرنگونی شاه مشارکت داشتند دیری نپایید. در دوران رهبری خمینی، گروه های مخالف حذف شدند که این حذف اغلب به صورت خشونت آمیز و با وجود مقاوت این گروه ها بود. از جم