دموکرات ها و اتهامی به نام "سوپر القاعده"


اخبار,اخباربین الملل,گروه تروریستی داعش

داعش یکی از ثروتمندترین گروه های تروریستی جهان است که گمانه زنی های فراوانی در خصوص حامیان دولتی آن وجود دارد. مجموعه ای که با بهره گیری از شیوه های مختلف جنگ روانی و تبلیغاتی و ارتکاب جنایات هولناک توجه افکار عمومی جهان را در سال های اخیر به خود جلب کرده است.

۱۵ دسامبر ۲۰۱۱ و تنها چند ماه مانده به شروع رقابت های انتخاباتی ریاست جمهوری امریکا ، هواپیمای حامل آخرین جوخه از سربازان امریکایی مستقر در عراق فرودگاه بغداد را ترک کرد. وعده ای که پیشتر توسط اوباما داده شده بود و به نظر می رسید می تواند برگ برنده وی در انتخابات پیش رو تلقی گردد.

دو سال بعد و همزمان با تسخیر موصل و بعد از آن دو استان پهناور کشور عراق توسط گروه داعش ، و پیشروی آن به سمت بغداد، جهان در آستانه ی یک بحران بین المللی در مواجه با تروریسم قرار گرفت. اتفاقی که به دستاویزی برای منتقدین اوباما نسبت به عملکردش در قبال تحولات خاورمیانه تبدیل گردید.

داعش یکی از ثروتمندترین گروه های تروریستی جهان است که گمانه زنی های فراوانی در خصوص حامیان دولتی آن وجود دارد. مجموعه ای که با بهره گیری از شیوه های مختلف جنگ روانی و تبلیغاتی و ارتکاب جنایات هولناک توجه افکار عمومی جهان را در سال های اخیر به خود جلب کرده است. گروهی که با در اختیار داشتن چند ده‌ها هزار جنگجو و انبارهای تسلیحات امریکایی و روسی به غنیمت گرفته شده از ارتش عراق و سوریه و نیز سرمایه چندین میلیارد دلاری خود ، تبدیل به یک فرا القاعده شده است.

مخالفین دولت اوباما، خروج نیروهای امریکایی از عراق و عدم استفاده از گزینه نظامی ضد دولت بشار اسد را دو اشتباه استراتژیک مقامات کاخ سفید در برابر قدرت گیری و رشد این ابرالقاعده در سطح منطقه می دانند. به زعم آنها هژمون حضور ژنرال های امریکایی در بغداد می توانست مانع ازسقوط استان های صلاح الدین و الانبار شود.

گزاره فوق را در صورتی می توان پذیرفت که نام هایی مانند طارق الهاشمی و اثیل نجیفی و تلاش های ژنرال های امریکایی منطقه سبز عراق در حفظ این افراد در قدرت سیاسی عراق را فراموش کنیم. سیاسیونی که تمام سعیشان کوبیدن بر طبل تفرقه بود و ارادتشان به بعثی ها کم سابقه.

اگر روزی فراموش کنیم که این ژنرال ها بودند که مانع پاک سازی کامل ارتش عراق از وجود فرماندهان رژیم صدام شدند، فرماندهانی که دو استان بزرگ عراق را بر سر پای ابوبکر بغدادی قربانی کردند،آن روز روزی خواهد بود که حسرت خواهیم خورد چرا نیرو های امریکایی عراق را ترک کردند(!). شاید بتوان گفت بعد از تصمیم به خروج نیروهای امریکایی از عراق ، خودداری اوباما از تهاجم نظامی به سوریه برای تضعیف ارتش عربی آن عاقلانه ترین تصمیم امریکادر مبارزه با تروریسم بود. بدون شک آنها از تجربه لیبی درسهای فراوانی گرفته بودند.

 زمانی که حکومت سرهنگ قذافی با دخالت نیروهای هوایی بریتانیا و فرانسه سقوط کرد ، یکی از امن ترین کشورهای شمال افریقا به محل مناسبی جهت رشد و نمو گروه های تروریستی تبدیل گشت. فرایندی که با اهتزاز پرچم سیاه تکفیری ها بر بالای سفارت امریکا در بنغازی و اعدام انقلابی جان کریستوفر استیونز سفیر امریکا در لیبی شروع شد.

بدون شک امریکایی ها دیگر هیچگاه نخواهند توانست به صاحبان آن پرچم های سیاه - که تا چند روز پیش از سقوط سرهنگ آنها را مبازران آزادیخواه می نامید - و شاید حامیان منطقه ای آنها اعتماد کنند نه در عراق و نه حتی در سوریه.

به نظر می رسد در عراق نیز سناریوی مشابهی اتفاق افتاد، معتمدین ایالات متحده در ارتش و دولت عراق نیز با ورود داعش به عراق به دو دسته خائنین و خائفین تقسیم شدند و در نتیجه خائنین، دو استان بزرگ عراق را در اختیار این گروه قرار دادند و خائفین از مقاومت در برابر تروریست ها و دسته اول امتناع کرده گریختند.

کردها نیز که نه خیانت کردند ونه فرار، متهم به ناکارآمدی شدند. پیشمرگه های عراقی که پیشتر کباده ی جنگاوری می کشیدند یارای مقاومت در برابر پرچم های سیاه را نداشتند و با پیشروی داعش به سمت اربیل تمامیت سیاسی خود خوانده خود را در معرض سقوط قریب الوقوع یافتند. بدین سان دیوار های پوسیده ی اعتماد امریکایی ها در لیبی و عراق به شیوه ی مشابهی فرو ریخت.

در سوی مقابل کسانی که مقامات امریکایی همواره آنها را حامیان تروریست می خواند، توانستند با سازماندهی نیروهای مردمی و ارتشی عربی خود تنها نیروی فعال و موثر در مبارزه با ائتلاف سیاه لقب گیرند. ائتلافی که به شدت منافع حزبی رییس جمهور و امنیت ملی آمریکا را تهدید می کند.

به جرات می توان گفت در صورتی که پرچم های سیاه در بغداد به اهتزاز در می آمد افکار عمومی امریکایی و شاید جهانی هیچ گاه دولت اوباما را به خاطر اشتباهاتش در قبال تحولات خاورمیانه نمی بخشید. پس می توان ادعا کرد که دولتمردان امریکا به شدت مدیون و نیازمند فرماندهان و دولتمردان شیعی-مردمی در مقابله با تروریسم هستند.

شاید بتوان خارج کردن نام حزب ا... لبنان و ایران از لیست تهدیدات تروریستی امریکا، اعلام آمادگی برای مذاکره با بشار اسد جهت حل بحران سوریه و عدم دخالت مستقیم امریکا در بمباران های هوایی "طوفان قاطعیت" را نشانه هایی ازتلاش امریکا برای نزدیک شدن به محور ضد تروریسم در منطقه و نمونه هایی از برخورد توام با دوراندیشی مقامات کاخ سفید در همراهی با حامیان افراط گرایی در منطقه دانست. 

با این حال هنوز انتقاد جدی دیگری بر عملکرد امریکا درمبارزه با تروریسم در منطقه وارد است ، حمایت مالی و تسلیحاتی مستقیم و غیر مستقیم از گروه های مسلح در سوریه: ارتش آزاد ، جبهه النصره ، داعش ، احرار شام و ... نام هایی است که به وفور شنیده می شوند. نکته جالب در مورد این گروه ها ساختار پویا و شناور جوخه های فعال در این گروه هاست. به طوری که برای مثال گروه جیش الصحابه که ابتدا از واحد های ارتش آزاد سوریه به حساب می آمد در ژوئن 2014  با ابوبکر بغدادی بیعت کرد.

بنابر این می توان گفت که کمک به هر یک از گروه های معارض درگیر در سوریه در واقع کمک به بدترین آنها تلقی خواهد شد. گروه هایی که به دلیل بکارگیری مزدوران خارجی که از کشورهای مختلفی راهی سوریه گشته اند و نیز عدم پایبندی به اولیات كنوانسيون‌هاي چهارگانه ژنو و نیز پروتكل الحاقي شماره 2 به این كنوانسيون‌ها در سال 1977، در موسع ترین تفسیرها نیز نمی توان از آنها به عنوان جنبش های آزادیبخش نام برد.

به هر حال سال 2016 زمان پاسخگویی مقامات دولتی و نمایندگان دموکرات کنگره در خصوص عملکرد 8 ساله آنها در خصوص سیاست خارجی امریکا خواهد بود. دوره ای که شاهد شکل گیری یکی از مجهزترین گروه های تروریستی مستقر در خاورمیانه بوده است و دموکرات ها بایستی پاسخ مناسبی برای اقناع افکار عمومی امریکا در این خصوص داشته باشند. 

 

 اخبار  بین الملل  - عصر  ایران