سياه مكان ليراوي در افق فرهنگ مردم بخش پنجم

 

  برگرفته از وبلاگ لیراوی  جناب آقای خلیفه زاده

مراسم ختنه سوران

اين يكي از رسمهايي مي‌باشد كه در همه جاي ايران متداول است. در قديم براي ختنه كردن پسران مراسم خاصي برگزار مي‌شد طور كه هر خانواده براي اين كار با دعوت كردن اقوام و نهار و شام دادن و مراسم جشن و شادي اين كار را شروع مي‌كردند كه ختنه توسط فردي به نام خطير انجام مي‌گرفت در حين مراسم ختنه، زنان به رقص و پايكوبي مي‌پرداختند و بر سر پسر پول و شيريني مي‌ريختند و يك حيوان قرباني مي‌كردند.

مراسم خواستگاري

ازدواج پايه‌گذار زندگي خانوادگي است و آن به رابطه‌اي قانوني يا شرعي گفته مي‌شود كه مرد و زن را براي مدت موقت يا دايم به هم پيوند مي‌دهد و جامعه آن را به رسميت مي‌شناسد ازدواج بر مبناي مذهب و مقررات ديني و موازين قانوني استوار است و هنگامي مشروع و رسمي تلقي مي‌شود كه با تشريفات خاص اسلامي انجام گيرد و در  دفتر مخصوص ازدواج به ثبت برسد. ازدواج در اين روستا از دو شب حنابندان و شب عروسي متشكل است ولي قبل از اين دو شب مرحله عقد بايد انجام شده باشد. در گذشته براي خواستگاري دختر فرد بزرگ طايفه اقدام مي‌كرد و با صحبت با پدر خانواده دختر مورد نظر خواستگاري را انجام مي‌دادند كه پدر اين موضوع را فقط با مادر خانواده در جريان مي‌گذاشت و افراد ديگر از موضوع خبر نداشتند. وقتي كه خواستگاري انجام مي‌گرفت به علت  اينكه اصطلاح روي فرد را زمين نزنند جواب بله به او مي‌دادند و بيشتر ازدواجها فاميلي مي‌بود كه ازدواج با دختر عمو و دختر دايي ـ دختر خاله ـ دختر عمه به ترتيب معمول‌تر است و بيشتر بر خانواده عمو تاكيد داشته و مي‌گفتند كه عقد دختر عمو و پسر عمو را در آسمانها بسته‌اند بعد از مراسم خواستگاري نوبت به مراسم تعيين شيربها و مهريه مي‌رسد كه با حضور پدر داماد و پدر عروس و چند ريش سفيد طايفه انجام مي‌گرفت كه شيربها را پول گرفته و اين پول را به خانواده عروس براي خريد وسايل زندگي مشترك مي‌دادند مهريه را هم چيزي حدود شيربها تعيين مي‌كردند اما مهريه را خانه داماد به عروس نمي‌دادند و فقط مقدار آن را تعيين مي‌كردند كه در كاغذ ازدواج به ثبت برسد و مي‌گفتن كه مهريه را كي داده و كي گرفته منظور اين بود كه مهريه را پرداخت نمي‌كردند كه هم اكنون هم همين رسم در روستا وجود دارد و از پرداخت مهريه خبري نيست.

از ديگر رسوم ازدواج گل به گل را مي‌توان نام برد به اين صورت كه از هر خانواده‌اي كه دختر را خواستگاري مي‌كردند دختر خود را نيز به عقد پسر آن خانواده در مي‌آوردند كه اين رسم هم اكنون هم در بين مردم روستا رواج دارد كه به آن مراسم گاه به گاه نيز مي‌گويند.

مراسم عروسي در روستا

در گذشته به خاطر توقعات پايين مردم زياد سخت‌گيري صورت نمي‌گرفت. و فاصله مابين عقد و عروسي بيشتر از چند ماه طول نمي‌كشيد.

و بيشتر عروسيها را در فصل پاييز برگزار مي‌كردند براي برگزاري مراسم ازدواج  چند روز جلوتر از مراسم اقدام به دعوت از خويشان و اقوامي مي‌كردند كه در روستا نبودند فردي را انتخاب كرده و او مامور بود كه به خانه تك تك آنها رفته و يكي يكي آنها را براي مراسم دعوت ‌كند و بعد به بازار رفته و رخت عروسي را تهيه مي‌نمايند. و خريد رخت توسط مادر داماد و مادر عروس انجام مي‌گيرد. رختهاي خريداري شده را كه شامل چند تكه پارچه ـ يك جفت كوشك محلي  ـ شيريني ـ حنا ـ‌ وسايل آرايش عروس ـ چادر و غيره مي‌باشد را در پارچه‌اي نهاده و براي بردن آنها به خانه عروس از زن خطير استفاده مي‌كردند كه بايستي حتماً زن كدخداي روستا هم حضور داشته باشد.

باز كردن رخت در خانه عروس هم توسط زن خطير انجام مي‌گرفت كه در وسايل عروس جداگانه براي زن خطير هم چند تكه پارچه و يك جفت كفش مي‌نهادند. در هنگام باز كردن رختها زنان اقدام به خواندن شعر و آوازهاي محلي مي‌كنند كه در زير به چند مورد آن اشعار اشاره مي‌شود:

رخت دوما رو سرم بي تا زمين كربلا

                        كي ببره كي بدوزه فاطمه خير النساء

چوي هيلو چوي ميخك‌چارچوي دروازمون

                        زن بسون شاه دوماد شهر به شهر آوازمون

معني

رخت داماد تا زمين كربلا روي سرم بود كه آن را بدوزد دو كي آن را اندازه بگيرد فاطمه زهرا (س)

چهار چوب خانه ما از چوب هل و ميخك است و ازدواج شاه داماد ما شهر به شهر مي‌پيچد.

آلات موسيقي در عروسيهاي روستا متشكل از تنبك و ني بوده كه به آلات موسيقي بندري معروف  مي‌باشند.

مراسم حنابندان

عصر شب حنابندان حنا را در ظرفي ريخته كه آماده كردن آن توسط زن خطير انجام مي‌گرفت كه در حين درست كردن حنا زنهاي روستا دور او را گرفته و با گفتن بيت و آوازهاي محلي او را در اين كار همراهي مي‌كنند كه حناتر كردن در دو خانواده عروس و داماد و به صورت جداگانه انجام مي‌گرفت:‌

شعر مربوط به حنابندان

1) اي حنابند اي حنا بند حناي خوبي ببند

                        داغ فرزندت نبينم حناش خوني ببند

 2) ما حنامون نارس و ملك دوماد پر كسه

                        يكي دو سرود بگوييد تا حنامون برسه

معني

1) اي كسي كه داري حنا را آماده مي‌كني حناي خوبي را درست كن الهي داغ فرزندت را نبيني حناي آن را خوني ببند يعني اشاره به قرمزي حنا دارد.

2) حناي ما هنوز نرسيده است و شاه داماد ما طايفه سنگين دارد يكي دو تا سرود و آواز بگوييد تا حناي ما آماده شود.

عصر عروسي

در عصر روز عروسي داماد لباسهاي دامادي را به تن مي‌كند و بعد نوبت به سرتراشون مي‌رسد كه داماد را روي يك صندلي نشانده و موهاي آن را توسط مرد خطيري كوتاه و تميز مي‌كنند. بعد داماد را سوار بر اسب كرده و به قبله روستا مي‌‌بردند و در آنجا به دستمال بازي مي‌پردازند كه به اين مراسم دومارو مي‌گويند كه امروزه هم اين رسم در عصر شب عروسي انجام مي‌‌گيرد.

بيت‌هاي مربوط به عروسي

بيت براي باز كردن رخت عروس:‌

قربون سايه سرامون اين خياط اومد نشست 

            سر دستش گل بريزم رخت كوكام بقچه بست

روز خدا وشو خدا يك مراد در دلم     

            رود جونيم زن طلب كرد اين مراد شد حاصلم

هر چه دارم سي تو دارم تو عزيز چونمي      

            همچو نرگس قد بلند و همچو سلطون سايمي

زيره كوفتم زيره بختم گرد زيره وم نشست    

            و جهوني شاه دوماد من مجلس كم نشست

از خدا يك وايه داشتم داوتت بيايه و كار         

            خوم بگوم دلاك بر قصه سي اميد روزگار

1ـ قربان سايه حياطمان بروم كه خياط آمد و نشست بر روي دستها و گل بريزم كه رختهاي برادرم را آماده كرد.

2ـ من شب و روز يك آرزو در دل دشتم و آن خواستن زن توسط برادرم بود كه او اين كار را كرد.

3ـ زيره را كوبيده و غربال كردم كه گرد آن بر من نشست و به قشنگي داماد در مراسم كم بود.

4ـ از خدا يك خواهش داشتم كه عروسيت را ببينم خودم شعر بگويم و دلاك و زن خطير برقصد.

5ـ هر چه دارم براي تو دارم تو عزيز خانه‌ام هستي مانند نرگس قد بلند هستي و مانند سايه بالاي سرم هستي.

برخي از صنايع دستي روستا:‌

در قديم مردم روستا بيشتر وسايل مورد نياز خانه را خود تهيه مي‌كردند كه جزء صنايع دستي محسوب مي‌شده‌اند كه به چند نمونه از آنها اشاره مي‌كنيم:

1ـ مبلي 2ـ دروشه بند 3ـ هبانه 4ـ گهل 5ـ هاون 6 ـ آسك 7ـ مشك 8ـ جاجيم 9ـ چراغ موشي 10ـ كلك 11ـ مشك و ملار 12ـ بردال 13ـ اوار 14ـ دلوخه 15ـ دول ريزه.

الف) تمبلي: از اين وسيله به عنوان تخت خواب استفاده مي‌كردند تا از گزند حشرات و عقرب در امان باشند براي ساخت اين وسيله ابتدا براي استفاده از يك قالب مخصوص اقدام به زدن خشت با استفاده از خاك رس مي‌كردند بعد كه خشت خشك شد آنها را در سه قسمت متفاوت بر روي هم قرار داده و روي آن را با گل آماده شده مي‌پوشانند و در مرحله آخر با بريدن پيش‌هاي  نخل يا در لفظ محلي لبت روي آن كار را به پايان مي‌رسانند و با قرار دادن جاجيم و نمد شب را روي آن مي‌خوابيدند.

ب) دروشه بند: براي بستن در حياط منزل خود از اين وسيله استفاده مي‌كردند به اين صورت كه چهارچوب كوچك و چهار چوب بزرگ را بر روي سطح چوبها به عنوان در از اين وسيله استفاده مي‌كردند.

ج) هبانه: از اين وسيله براي خنك نگه داشتن آب استفاده مي‌شد براي ساخت آن ابتدا گل كوبيده شده را خوب ورز داده تا كاملاً سفت شود بعد روي صفحه چرخ قرار داده تا شكل پيدا كند براي پخت آن را در كوره مي‌گذاشتند تا سفيد رنگ شده و روي چهار پايه قرار مي‌دادند براي نگهداري آب.

د): دلوخر: از اين وسيله هم براي نگهداري آب خنك استفاده مي‌شد كه آن را با استفاده از پوست حيوانات تهيه مي‌كردند.

د) دول ريزه: براي كشيدن آب از چاه از اين وسيله استفاده مي‌كردند به اين صورت كه مشك را كه پاره شده بود دور نمي‌انداختند بلكه آن را قيچي كرده و به شكل دايره درآورده و با بند 6 گوشه براي آن مي‌گذارند كه به آن دول مي‌گويند.

خ) بردال: از اين وسيله براي آوردن مشك آب استفاده مي‌شد كه از جنس چوب بود.

هـ) جاجيم: براي ساخت جاجيم ابتدا پشم گوسفند را با وسيله‌اي به نام دوك به شكل ريسمان در مي‌آوردند و بعد آن را رنگ كرده سپس چهار عدد چوب بسته و پشمها را بين دو طرف چوبها رد مي‌‌كردند يك عدد چوب كوچك براي صاف كردن بذر يا همان پشم زده شده استفاده تا جاجيم بافته شود از اين جاجيم به عنوان تپه نيز استفاده مي‌كرده‌اند.

د) چراغ موشي: از اين وسيله براي روشن كردن اتاقهاي خود استفاده مي‌كردند براي ساخت آن يك شيشه را پر از نفت كرده و سر شيشه را سوراخ و يك تكه پارچه محكم در سوراخ رد مي‌كردند و با روشن كردن نوك پارچه كه از سر شيشه بسته شده بيرون مي‌ماند براي روشنايي استفاده مي‌كردند.

ش) كلك: كلك را با  استفاده از گل درست مي‌كردند به شكل دايره‌اي كه در آن آتش درست كرده براي گرم كردن منزل استفاده مي‌شده است.

س) اوار: از اين وسيله هم براي آوردن مشك استفاده مي‌شد كه جنس آن از موي بز بود.

م) هاون: از اين وسيله چوبي هم براي كوبيدن گندم و جو استفاده مي‌شود كه از  جنس چوب بوده با يك دسته چوبي بلند.

مراسم سوگواري

روز اول فوت شخص در گذشته تا 7 روز براي او مراسم عزاداري برپا مي‌كردند كه امروزه اين 7 روز به 3 روز ختم مي‌شود كه مردان در مسجد و زنان هم در خانه خود شخص متوفي به عزاداري مي‌پردازند مردان در مسجد با آوردن قرآن خوان مراسم را برپا مي‌دارند و زنان هم در منزل شخص به مراسم عزاداري مي‌پردازند كه به صورت نشسته و سرپايي اين مراسم برگزار مي‌شود. براي مراسم در روز شنبه برگزار نمي‌شود. چون طبق يك اعتقاد به اين باورند كه روز شنبه بازگشت دارد بدين صورت كه هفته بعد هم يك اتفاق بدي مي‌افتد. اگر جواني هم از  دنيا برود براي او حجله مي‌بندند و چند شعر مربوط به مراسم عروسي را براي او مي‌خوانند. بعد از به خاك سپردن مرده تا 3 شبانه روز بر سر مزار او فانوس روشن مي‌كنند و تا چهل روز براي او لباس سياه مي‌پوشند.

در قديم بعضي خانواده‌ها مرده‌يي را خود را كه مي‌خواستند به كربلا و ديگر شهرهاي مذهبي جهت دفن ببرند آن را به اصطلاح در محلي امانت مي‌نهادند كه به آن مرده امانت نهاده  مي‌گويند. براي اين كار ابتدا با خشت اتاقكي با سوراخهاي زياد درست مي‌كردند و با وسايلي چون شاخه نخل و خشت يك جايي كه مرده را روي آن قرار مي‌دادند درست مي‌كردند و چيزي حدود 7 ماه الي يكسال مرده را در آن نهاده تا گوشت آن به اصطلاح ريخته شود و نفري هم مامور بود كه با گرفتن مقداري پول جنازه مرده را به شهرهاي مقدس براي دفن ببرد در ضمن معتقدند فقط مردان بايد خاك بر روي مرده بريزند.

براي مرده در هر شب جمعه خيرات ميدهند و معتقد كه مرده انتظار مي‌كشد و اين رسم را هنوز مي‌توان در بين تمام خانواده‌هاي روستايي ديد. در اول هر ماه رجب هم براي مرده از دست داده و به ياد او مقداري پارچه و پيراهن و كفش خريداري كرده و به يك خانواده فقير هديه مي‌دهند. از ديگر رسوم مربوط به عزاداري كه در بين زنان روستا  انجام مي‌گيرد مراسم شروه گويي است كه به چند نمونه از آن اشاره مي‌كنيم:

1) من ميدون بهش بي شير ترنه زردي

                        نعره و دل ايزنه و بعدش آه سردي

2) شيرم را شير اشكنا و شيرم رفته بيشه

                        را تنش بزنيد داغم تا هميشه

3) زرد شده بهمنل و زرد شده جوونم

                        ور كنم بند بهون و بيايم مكونم

4) يا بيا تا برويم يا بگوني يا يوم

                        قصد پاكي وم بده تا رهيه نپايم

6) كي بودي بيمار سخت و مو نبودم خبردار

                        شربت دست بگيرم و بيام سر بيمار

7) دست راسم ري تيت و دست چپ گريبون بدين بيارين دكتر جراح شايد هم دوا كنه درد بي‌دواي.

معني فارسي

5) رفتم امامزاده و ايكندن زمين

                        اينهان من زمين و نعش جوون

1ـ در بيت اول اشاره به فوت شدن جوان دارد كه داراي موهاي طلايي بوده كه زرنگ بودن آن را با شير مقايسه كرده و مي‌گويد كه آن مانند شير در حال مردن است.

2ـ بيت دوم هم دنباله بيت اول است كه مي‌گويد كه جوان من براي هميشه از كنارم رفت كه در اين مدت مي‌گويد شير براي هميشه به بيشه رفت براي راحتي دل من بيشه را آتش بزنيد اما داغ من تا هميشه است.

3ـ بهمن يك  گياه سبز رنگ است كه به مرور زمان رنگ آن زرد شده و بعد از آن زرد شدن از بين مي‌رود كه مصراع سوم مرگ عزيز خود را به بهمن تشبيه داده است و در مصراع دوم هم مي‌گويد كه مرا از غريب به نزد اقوام خود ببريد.

4ـ يا بيا تا برويم تا بگو كه نمي‌آيم تكليف مرا روشن كن تا انتظار نكشم و چشم به راه نباشم.

5ـ به امامزاده رفتم كه داشتند قبري را آمده و حفر مي‌كردند و در  داخل قبر جنازه جواني را قرار مي‌دادند.

6ـ‌ چه وقت بيمار سخت بودي كه من خبر نداشتم تا شربت را در دستم بگيرم و به عيادت تو بيايم.

7ـ دست راستم روي چشمان تو و دست چپ گريبان و يقه تو و  برويد دكتر را بياوريد شايد كه درد لاعلاج را درمان كند.


مطالب مشابه :


رسم حنابندان از رسوم قديمي در عروسي ها

به محبت كردن براي شب حنا بندان به چون عروس را براي حنابندان به




سياه مكان ليراوي در افق فرهنگ مردم بخش پنجم

عصر شب حنابندان حنا را در ظرفي ريخته اي كه در آن آتش درست كرده براي گرم كردن منزل




با کدو تنبل یک گلدان زیبا درست کنید (تصویری)

تزيين حنا: لباس حنابندان: سفره عقد: تاج براي عروس وسایل مورد نیاز برای درست كردن




آموزش ساخت قاب عکس قلب

خود را به صورت كاملا فشن رنگ كنيد جذاب ترين و زيبا ترين رنگ مو براي درست کردن گل ها حنا




سیف کتی - جشن ها و آیین ها در مازندران

برف و صابون و حنا براي شب را به خمير درست كردن و نان پختن براي عروس حنابندان:




ابزار سبزی آرایی :

تزيين حنا: لباس تاج براي عروس (برای درست كردن رشته های بلند و نازك از كدو، پنیر و سیب




ایده های رنگی و ارزان برای جشن تولد کودکان ...

تزيين حنا: لباس تاج براي عروس غذا درست كردن در كنار تزئین كردن آن معنی دارد .




آداب و رسوم ازدواج در مازندران

برف و صابون و حنا براي شب روزي را به خمير درست كردن و نان پختن براي عروس حنابندان




فوت کوزه‌گری برای سبزیجات از گرفتن تلخی کاهو تا...

تزيين حنا: لباس تاج براي اگر فرصت خرد كردن سبزیهای پاك كرده را ندارید، آنها را داخل كیسه




برچسب :