عنوان: تأثیر دوره های آموزشی حین اوقات فراغت بر انگیزه پیشرفت و عزت نفس دانش آموزان پسر پایه سوم دبی

مقدمه

یکی از علوم بشری که نقش اساسی در تبیین رفتار و حالات انسانی دارد علم روانشناسی است .شاید بتوان گفت که مهمترین هدف روانشناسی پیش بینی رفتار است، بنابراین هر زمینه ای که به این مهم کمک کند ،باید موردتوجه قرار گیرد .یکی از زمینه هایی که در علت یابی و یا پیش بینی رفتار مورد توجه قرار می گیرد انگیزش افراد است ،چرا که محور اساسی بحث در زمینه هایی مانند یادگیری ،ادراک وتفکر، عواطف واحساسات هوش ومواردی از این قبیل است (شاملو،1384).جنبه های هیجانی وانگیزشی نقش مهمی را در کسب دانش جدید ویاد آوری دانش قبلی در موقعیت جدید ایفا می نماید .یکی از مهمترین انگیزه های اجتماعی  که بر رفتار انسان تاثیر می گذارد ،انگیزه پیشرفت است که می تواند آن را در پیش بینی وتبیین رفتار انسان مورد توجه قرار دارد (الیوت[1]، 2005)  انگیزه پیشرفت عبارت است از گرایشی همه جانبه به ارزیابی عملکردخود باتوجه باعالی ترین معیارها ،تلاش برای موفقیت درعملکرد وبرخورداری از لذتی که با موفقیت در عملکرد توام است. انگیزه پیشرفت یک حالت روانشناختی است و وقتی ایجاد   می شود که افراد خود را موجودی شایسته وتصمیم گیرنده ادراک کنند .گرچه این نوع ادراک خویشتن ،اغلب درنظریه ها وتحقیقات مربوط به انگیزش انسان  جداگانه مطرح شده است نیاز به انگیزه پیشرفت میل به انجام دادن خوب کارها، متناسب با معیار برتری است .این نیاز را افراد برای جستجوکردن "موفقیت در رقابت با معیار برتری "با انگیزه می کند .عنصر مشترک در تمام این موفقیت ها ی پیشرفت این است که فرد بامعیار برتری روبروشده است  وبه وسیله آن روبه رو می شود عمدتا به این علت که می داند عملکرد آینده ،ارزیابی معنی داری از شایستگی اوبه بار خواهد آورد افراد دارای نیاز به انگیزه پیشرفت عموماَ با هیجانهای گرایشی مانند:امید ،غرور وانتظار خشنودی پاسخ می دهند .اما افرادی که نیاز کمی به انگیزه پیشرفت دارند عموما با هیجانهای اجتنابی مانند: اضطراب ،دفاع وترس از شکست واکنش نشان می دهند افرادی که نیاز به پیشرفت دارند درمقایسه با افراد دارای نیاز کم به پیشرفت به جای تکالیف آسان ،تکالیف نسبتا دشوار تادشوار را انتخاب می کنند .آنها در تکالیف نسبتا دشوار تلاش بیشتری به خرج می دهند وعملکرد بهتری دارند زیرا غرورآنها رانیرومند می کنند.آنها درصورت روبه روشدن با مشکل یاشکست در تکالیف نسبتا دشوار بیشتر استقامت می کنند (محمدی، 1385).

در خصوص اهمیت  انگیزه پیشرفت ، همین بس که بشر بدون چنین انگیزه قادر نبود از حد انگیزه اولیه اش در آغاز پیدایش گامی فراتر نهاده وبه تحولات شگرفت نایل شود وبه یمن وجود افراد پیشرفت گرا ست که هر روز اندیشه ای نو و وسیله ای تازه خلق می شود وبه حیات انسان سامان می بخشد (شکر کن، 1381). مک کللند در پژوهشی به این نتیجه رسید کشور هایی که والدین انگیزه پیشرفت را در کودکان خود پرورش داده اند در بزرگسالی این کودکان افراد توسعه جویی شده ودرزندگی انسانهای موفقی شدند(سیف، 1387).

-2- سؤال پژوهش                

انگیزه پیشرفت یکی از نیازهائی است که توسط هنری موری مطرح گردید. انگیزه پیشرفت تمایل فرد در رسیدن به اهداف شخصی تعیین شده است، این هدف ممکن است گرفتن نمره الف در درس روانشناسی باشد یا صعود به قله کوه(زیمباردو،2006).

عزت نفس به معنی پذیرش و ارزشمندی است که شخص نسبت به خویشتن احساس می کند(شاملو،1382).

بر این اساس در این پژوهش ما تنها یک سوال را مطرح می کنیم:

آیا دوره های آموزشی حین اوغات فراغت بر افزایش انگیزه پیشرفت وعزت نفس دانش آموزان دختر پایه سوم دبیرستانهای شهرستان دره شهر تاثیر  معنی داری دارد؟

 

1-3- فرضیه پژوهش

دوره های آموزشی حین اوقات فراغت بر انگیزه پیشرفت و عزت نفس دانش آموزان پسر پایه سوم دبیرستانهای شهرستان دره شهر تأثير معني داري مي گذارد.

اهداف پژوهش

هدف از این تحقیق بررسی این مقوله است  که تأثیر دوره های آموزشی حین اوغات فرغت بر انگیزه پیشرفت وعزت نفس دانش آموزان پسر پایه سوم دبیرستانهای شهرستان دره شهر را مطالعه کنیم. و در پایان به این پرسش پاسخ دهیم که تا چه اندازه دوره های آموزشی حین اوغات فراغت باعث افزایش انگیزه پیشرفت وعزت نفس دانش آموزان پسر پایه سوم دبیرستانها می شود با توجه به اینکه دنبال راهی هستیم تا انگیزه پیشرفت و عزت نفس دانش آموزان را بالا ببرییم و از افت تحصیلی جلوگیری کنیم .

نظریه ی مید[2]

مید (1974) به عنوان جامعه شناس توجه اش به فرآیندی بود که در اثر آن فرد عضو سازگار اجتماعش     می­شود. مید نتیجه می گیرد که در جریان این فرآیند فرد ایده ها و نگرش های ابراز شده توسط افراد مهم زندگی اش را درونی می نماید. اعمال و نگرش های آنها را مشاهده  می کند و آنها را اغلب بدون شناخت پذیرفته و مثل اینکه از آن خویش می دارد. او نگرش خودش را کسب می کند که با نگرش هایی که افراد مهم در زندگی او ابراز کرده اند هماهنگ است و با درونی کردن واکنش دیگران نسبت به خودش آنگونه که آنان برای او ارزش قائل اند برای خودش ارزش قائل می شود. و خودش را تا حدی که آنها او را طرد کرده نادیده گرفته و باور می کند چیزهایی را که دیگران به او نسبت می دهند.

از گفته های مید می توان نتیجه گرفت که عزت نفس تا حدی از ارزیابی منعکس شده دیگران ناشی می­شود.

هیچ انسانی در ارزیابی از خود یک جزیره ی تنها نیست که فقط خودش باشد. او در درون خود آئینه منعکس کننده گروه اجتماعیش را حمل می کند. اگر او ارزش زیادی برای خودش قائل است، افرادی در زندگی او بوده­اند که با توجه به احترام با او رفتار نموده اند و اگر او خود را دست کم می گیرد افراد مهم دیگر بصورت یک شی با او رفتا نموده اند. تفکر و نحوه ی رفتار افراد مهم کلید اصلی نظریه مید در مطالعه عزت نفس است.

از جمله عوامل موثر در عزت نفس تعارض والدین می باشد. دی و جاناتان در سال 1993 طی تحقیقی نشان دادند که تعارض والدین به عزت نفس کودکان آسیب می زند.

 

 

نظریه ی جیمز[3]

«جیمز (1981) از اولین کسانی است که در مورد عزت نفس نگاشته است به اعتقاد وی آرزوها و ارزشهای انسان نقش اساسی در تعیین اینکه آیا او خود را مطلوب می پندارد یا نه دارند. احساس  فرد در این دنیا کاملاً به آنچه می خواهد باشد یا انجام دهد بستگی دارد.

 وی می پنداشت که قضاوت فرد در مورد ارزش خود تابعی است از موقعیتها و کمالات وی نسبت به آنچه ادعا یا آرزوی خوب انجام دادن آن را دارد».

بنابراین بر اساس نظریه جیمز فردی که توانائی موسیقی اش نسبت به توانایی ریاضی اش بالاتر باشد چنانچه در یک کنسرت بد عمل نماید در مقایسه با عملکرد در امتحان ریاضی عزت نفس وی بیشتر تحت تاثیر قرار خواهد گرفت.

اگر فرد به هیچ وجه به ریاضیات خود نبالد عملکرد ضعیف در امتحان ریاضی عزت نفس او هیچ تاثیری نخواهد گذاشت. جیمز این موضوع را با طرح کلی فرمول عزت نفس ابراز نموده است.

عزت نفس =     موقعیت / آرزوها یا انتظارات 

بر اساس فرمول فوق اگر در زمینه ارزشمند پیشرفت به آرزوها نزدیک باشد یا به آن زمینه دست یابیم نتیجه آن عزت نفس بالاست. اگر اتلاف زیادی بی پیشرفت و آرزوها وجود داشته باشد، خود را ضعیف می­دانیم. (اسمیت، 2003).

رومهاودی (1986) می نویسد: «جیمز در ادامه نظریه اش پیشنهاد می کند که شخص می تواند عزت نفس خود را از طریق افزایش پیشرفت و یا کاهش آرزوهایش افزایش دهد».

 

نقش خانواده در شکل گیری عزت نفس

در بحث منشأ عزت نفس به نقش ارزیابی دیگران در شکل گیری عزت نفس اشاره شده در اینجا به دلیل اهمیت ارزیابی های والدین و نقش خانواده در شکل گیری عزت نفس به توضیح آن می پردازیم.

پلهام[4] (1988) در این باره می نویسد: روان شناسان تحول بر نقش قاطع تجارب عاطفی اولیه به ویژه رابطه مادر با کودک در تعیین احساسات و هیجانات خود تأکید دارند. به اعتقاد آنان قبل از اینکه نظام شناختی نود و افکار مربوط به ارزشمندی خود تکوین یابد پذیرش کودک بر عزت نفس تاثیر می گذارد.

رومهاری [5] (1986) نیز در این باره می گوید: راجرز کسی که اصطلا ح پذیرش با توجه مثبت غایر مشروط را به کار برد. اولین کسی است که مستقیماً در مورد نقش روابط خانوادگی در شکل گیری مفهوم خود و عزت نفس صحبت نموده است. راجرز مفروض داشت که عزت نفس بالا از محیط خانوادگی که محبت را به اطاعت یا موفقیت فرد مشرو نمی کند ناشی می شود. والدین کودکان با عزت نفس بالا به طور غیر مشروط و فقط به خاطر کودکان به آنان محبت و عشق می ورزند و آنها را به همه ویژگیهایی که دارند می پذیرند.

پروین (2005) نیز معتقد است که همچنان که بیشتر نظریه پردازان اتفاق نظر دارند زیر بنای عزت نفس در خانواده نخستین سالهای زندگی بر اثر نگرش و از رفتار والدین نسبت به کودک ایجاد می شود. حال سوال مهم این است که کدام یک از رفتارها و نگرشهای والدین در شکل گیری عزت نفس موثر است. به نظر می رسد که تعادل والدین و کودک در سه زمینه از اهمیت ویژه ای برخوردار است. اولین حیطه به میزان پذیرش، علاقه و عاطفه و گرمی ابراز شده نسبت به کودک مربوط می شود. به طور کلی اکثر نظریه پردازان نظر دارند که پذیرش یا توجه مثبت غیر شرطی پیش نیاز اصلی عزت نفس مثبت است. حوزه حساس دوم در تعادل والدین و فرزندان بر آسان گیری و تنبیه مربوط است. اطلاعات موجود نشان می دهد که والدین کودکان عزت نفس بالا خواسته های مشخصی و روشنی دارند که با عزم راسخ اعمال می شود. والدین کودکان با عزت نفس پایین بر خلاف این الگو کمتر راهنمایی می کنند و معمولاً به جای پاداش از تنبیه استفاده می کنند.

حوزه حساس سوم در تعامل والدین و کودکان در مورد اعمال رویه های دموکراتیک است والدین کودکانی که عزت نفس بالایی دارند مجموعه قوانین گسترده ایی برقرار می کنند و اشتیاق زیادی به عمل آنها دارند. ولی این رفتارها در محدوده تعیین شده غیر اجباری و با پذیرش حقوق و عقاید کودک همراه است. والدین کودکان با عزت نفس پایین محدویتهای نامشخصی را تعیین می کنند. در روشهای متفاوت مستبد، سلطه جو، طرد کننده و سازشی ناپذیر هستند.

اتکینسون (1967) می گوید کوپراسمیت از مطالعه نوجوانان به این نتیجه می رسد که علاقه عمیق به کودکان و پذیرش آنها مشخص کردن دقیق محدود اعمال آنها و راهنمایی بر اساس قوانین روشن، آزادی در اعمال فردی که در این محدوده مشخص قرار دارد. رفتار غیر تنبیهی و احترام به عقاید کودکان تا حد زیادی در رشد عزت نفس بالا دخیل است.

چابرت [6] (1991) نیز در این باره می نویسد: در یک مطالعه کردار رابطه با عزت نفس و رفتار انضباطی والدین در 50 پسر و 84 دختر بررسی شد. پسرانی که نمرات  بالاتری در عزت نفس گرفتند گزارش کردند که مادرانشان با محبت بوده، به فعالیت های آنها علاقه داشته و سوء استفاده کلامی کمتری داشته اند دختران با عزت نفس بالا گزارش کرده بودند که والدینشان هر دو به فعالیتهای آنها علاقه مند بوده، تحسین بیشتری به کاربرد و سوء استفاده کلامی پرهیز کرده اند همچنین این دختران بیان کرده اند که مادرانشان با محبت بوده و آنان را به استقلال بیشتری ترغیب کرده و دخترانی که پدرانشان را سخت گیر گزارش کرده اند نمرات عزت نفس پایین تری داشته دانستند.

اهميت عزت نفس 

نحوه شكل گيري عزت نفس را از طريق تفكر درمورد «خود ادراك شده[7]» و «خودايده‌آل[8]» مي‌توان مورد آزمايش قرار داد. خود ادراك شده همان خودپنداره است يعني يك ديدگاه عيني درباره مهارتها ، صفات و ويژگيهاي كه در يك فرد وجود دارد يا فاقد آن است. خود ايده آل عبارت است از تصوري كه در هر فرد وجود دارد از خود داشته باشد كه لزوماً پنداري پوچ و بي معني نيست بلكه يك تمايل صادقانه براي داشتن نگرشها و اسنادهاي خاصي است . زماني كه خود ادارك شده و خود ايده آل همتراز باشند ، فرد از عزت نفس بالايي برخوردار خواهد بود.

با توجه به اينكه عزت نفس كودك زمينه و اساس ادراك وي از تجارب زندگي را فراهم مي‌نمايد، داراي ارزش ويژه اي است . لياقت عاطفي ، اجتماعي كه از خود ارزيابي مثبت نتيجه گرفته مي شود مي‌تواند به عنوان سپر يا نيرويي در مقابل مشكلات خطير آينده به كودك كمك كند.

انجمن روانپزشكان آمريكا در سال 1987 آماري كه از بيماريهاي رواني[9] ارائه دادند نشان داد كه عزت‌نفس پايين بعنوان نشانگاه مرضي چند اختلال بوده است . دو مثال متفاوت از اين اختلال كمبود توجه است كه با  بي­توجهي و تكانه اي بودن (پيش فعال) مشخص مي شود و ديگري اختلال اجتنابي ، شكل شديدي از اضطراب اجتماعي است . به نظر مي رسد كه عزت نفس بالا مي تواند تا اندازه اي بعضي از مشكلات دوران كودكي را جبران نمايد.

بهره مند بودن از عزت نفس ضمن اينكه قسمتي از سلامت روان فرد به حساب مي آيد با پيشرفت تحصيلي نيز ارتباط مستقيم دارد. «محققان بسياري دريافته اند كه بين عزت نفس و نمرات بالا در مدارس رابطه وجود دارد . (بيابانگرد ، 1372) .

از مطالب عنوان شده درمي يابيم كه عزت نفس اهميت به سزايي دارد و عامل اساسي در سازگاري عاطفي ، اجتماعي افراد مي باشد. دانشمندان بسياري از جمله ويليام جيمز ، هربرت ميد[10] و چارلز كولي[11] به عزت نفس توجه قابل ملاحظه اي داشته اند.

عوامل م‍‍‍ؤثر بر تحول عزت نفس

اسمیت(2003) چهار عامل را در تحول عزت نفس مهم می داند این عوامل عبارتند از:

1-ارزشی که فرد از سوی دیگران از طریق ابراز محبت و تحسین  و توجه دریافت می کند.

2- تجربه همراه موفقیت فرد: مقام یا موقعیتی که فرد خودش را در ارتباط با محیط می بیند.

3- تعریف شخصی فرد از موفقیت یا شکست.

4- شیوه فرد در ارتباط با بازخورد منفی یا انتقاد.(بیابانگرد، 1381).

اسمیت (2003) منابع عزت نفس را چهار مورد ذکر کرده است :

1-قدرت : وقتی شخص احساس قدرت می کند میتواند روی سایرین اثر بگذارد و کارهایش را خوب انجام دهد.

2-مهم بودن : وقتی شخص متوجه شود که اهمیت دارد و زندگی مهم است عزت نفس او بالا می رود.

3-پایبندی به اداب و قوانین اجتماعی و اخلاقی.

4-موفقیت.

پیشینه داخلی

پژوهشی با هدف بررسی سلامت روان و عزت نفس پسران تحت حضانت پدر و پسران تحت حضانت مادر و پسران عادی صورت گرفت، نتایج حاکی از آن است عزت نفس و سلامت روان پسران خانواده های بالاتر از پسران خانواده های طلاق (اعم از نفس پسران تحت حضانت پدر و پسران تحت حضانت مادر) است (حیدرنیا، ثنائی و طالقانی، 1385).

حیدرنیا، احمد (1384) در پژوهشی به بررسی رابطه بین سلامت روان و عزت نفس دانش آموزان پسر دوره راهنمائی در خانواده های عادی تحت حضانت پدر و تحت حضانت مادر پرداخت جامعه آماری این پژوهش دانش آموزان پسر مدارس راهنمائی شهرستان اسلامشهر می باشد که در سال تحصیلی 83-82 مشغول تحصیل بودند. از این جامعه نمونه ای به حجم 90 نفر در سه گروه 30 نفره انتخاب گردید. پسران تحت حضانت پدر، پسران تحت حضانت مادر و پسران خانواده های عادی که با رعایت همتاسازی انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه عزت نفس کوپراسمیت (فرم نوجوانان) و پرسشنامه سلامت عمومی (28-GHQ) استفاده شد. نتایج بدست آمده نشان داد که عزت نفس و سلامت روان پسران خانواده های عادی بالاتر از پسران خانواده های طلاق (اعم از پسران تحت حضانت پدر و پسران تحت حضانت مادر) است. بین عزت نفس پسران تحت حضانت پدر و پسران تحت حضانت مادر تفاوت معنی داری مشاهده نشد ولی پسران تحت حضانت مادر و سلامت روان کلی آنها بالاتر از پسران تحت حضانت پدر بود تفاوت معنی داری در سطح (5%=P) مشاهده

نریمانی، محمد و همکاران (1384) در پژوهشی با عنوان ارتباط صفات شخصیتی، استرس و مهارتهای مقابله با استرس و سیستم ایمنی بدن پرستاران را که تعداد 426 نفر را با روش نمونه گیری تصادفی منظم انتخاب کردند. در مرحله اول پرسشنامه های عزت نفس، سرسختی، شخصیت نوع A، استرس، مهارتهای مقابله با استرس در شخصیت های کاری توسط  آزمودنی ها تکمیل شدند و در مرحله دوم مطالعه، دو سی سی خون جهت اندازه گیری میزان آنتی بادی های مورد مطالعه از آزمودنی ها گرفته شده یافته ها نشان داد:

که پادتن(آنتی بادی) LgC یا عزت نفس و آنتی بادی IGm با شخصیت نوع A در پرستاران مرد رابطه مثبت و معنی داری داشت (P%5). اما رابطه سرسختی، مهارتهای مقابله با استرس با متغیرهای سیستم ایمنی بدن معنی دار نبود و از میان متغیرهای ملاک(آنتی بادی LgA) ارتباط معنی داری را نشان داد (5%>P).

گردید.

تحقیقات خارجی

اسی و چچاریز (1996) در یک مطالعه رابطه بین عزت نفس و بهداشت روانی 48 نوجوان پسر و دختر  سانفرانسیکو را که اکثر آنها از نظر تحصیلی در حد متوسط و پائین بودند مورد بررسی قرار دادند نتایج تحقیق نشان داد که رابطه معنا داری بین عزت نفس فردی و اجتماعی با بهداشت روانی آزمودنی وجود دارد (سفیدرو، 1380).

مونتنی، اف چارز (1996) در گروهی از نوجوانان که برای مشاوره به مرکز بهداشت روانی بیمارستان ریو در شهر سانتیاگو مراجعه کردند رابطه بین عزت نفس اجتماعی، خانوادگی و فردی آنها و سلامت روان را مورد مطالعه قرار دادند نتایج حاکی از آن بود که کاهش در عزت نفس با وجود مشکلات روانی رابطه داشت و عکس آن نیز صادق بود یافته ها بر رابطه قابل ملاحظه ای مخصوصاً بین عزت نفس فردی و اجتماعی با سلامت روانی نوجوان تأکید می کند (سفیدرود، 1385).

ارتورس، اف فرناندز (1995) رابطه بین مشارکت فردی و رفتارهای سالم در دوران نوجوانی را در یک گروه 100 نفری در سنین 13-12و 26-17 سال مورد بررسی قرار دادند نتایج نشان دادند که عزت نفس 39% رفتارروانی سالم، 5% رفتارهای سالم اجتماعی را تشریح می کند در حالیکه ارزش بهداشت از نظر رفتارهای 13% و رابطه با بهداشت شخصی 9% را پاسخگو می باشد.

ماری و ماریا (2001) پژوهشی را با عنوان افزایش اعتماد به نفس در زنان شنوا و ناشنوا انجام دادند به این نتیجه رسیدند که هر دو گروه زنان عزت نفسشان از لحاظ مضمومی عبارات معادلی با بیشترین در هر گروه با مشخص کردن خودشان بعنوان (توانا) وصف کرده اند یک کایزی در کلمات خاص بکارفته توسط هر یک از دو گروه پیدا شد. همچنین زنان ناشنوا تحصیلات بر صورت یک عاملی در افزایش عزت نفس و همچنین زبان و ارتباطات به عنوان یک بحرانی در پیشرفت عزت نفس فرا وانتر بیان کرده اند.

دایسلو و دایسلو (2004) پژوهشی با عنوان بررسی عزت نفس و علایم غیر کلاسی بیماران سوخته انجام دادند به این نتیجه رسیدند که 75%18درصد عزت نفس پائین 32/5% عزت نفس متوسط 48/75% عزت نفس بالا نشان می دهند همچنین نتیجه می گیریم که در طول مصاحبه ها وظایف علائم غیرکلامی به طور کامل صورت گرفته است (نقل از دیوید، 2004 ).

الف واسعیت (2006) مقاله ای را به عنوان بررسی عزت نفس همبستگی آن با اعضای خانوادگی کودکان ناشنوا در ارتباط با وضعیت شنوائی والدین و وابستگان مورد مطالعه قرار دادند به این نتیجه رسیدند که کودکان ناشنوا با والدین ناشنوا، عزت نفس بالاتر نسبت به کودکان ناشنوا به والدین شنوا داشتند هیچ تأثیر عمده ای روی وضعیت شنوائی وابستگان وجود داشت، تأثیر عمده ای از نمرات همبستگی برای همه اعضای خانواده، وجود داشت.

جامعه آماري نمونه آماري و روش نمونه گيري

شامل کليه دانش آموزان پسر پایه  سوم دبیرستانهای شهرستان دره شهر که درسال تحصیلی 89-1388 مشغول به تحصیل بوده اند.

نمونه آماری ما شامل 60 نفر دانش آموز پسر پایه سوم دبیرستانهای شهرستان دره شهر(30 نفر گروه کنترل و 30 نفر گروه آزمایش)که با استفاده از فرمول کوچران انتخاب شده است بود. برای انتخاب نمونه ازجامعه بالا به روش که به روش نمونه گیری خوشه ایی عمل کردیم. به این صورت که ابتدا به شیوه پرسش و پاسخ از دانش آموزان پسر پایه سوم دبیرستانهای شهرستان دره شهر،  تعداد کسانی را که قصد داشتند در اوقات فراغت از کلاسهای آموزشی استفاده کنند و آن دسته از دانش آموزانی را که به هر دلیلی قصد استفاده از این کلاسهای آموزشی را نداشتند شناسایی سپس به روش گزینش تصادفی از هر گروه 30 نفر را انتخاب کرده و دانش آموزانی که قصد داشتند از کلاسهای آموزشی استفاده کنند  به عنوان گروه آزمایش و آن دسته از دانش آموزانی را که قصد استفاده از این کلاسها را نداشتند به عنوان گروه کنترل انتخاب نمودیم.

روش تحقيق این پژوهش تجربی و از نوع پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل و با استفاده از گزینش تصادفی بود. متغیر مستقل در این پژوهش دوره های آموزشی حین اوقات فراغت است که در طی دو ماه برگزار میشود.

ابزار تحقیقدر این تحقیق از دو آزمون انگیزه پیشرفت هرمنس و آزمون عزت نفس کوپر اسمیت استفاده شده است. روش اجرا در این پژوهش به این صورت است که پس از انتخاب دو گروه کنترل و آزمایش و توضیح سوالات برای آزمودنی ها ابتدا فرم پیش آزمون برای هر دو گروه آزمایش و گواه اجرا و نتایج پیش آزمون هر دو گروه بررسی شد. سپس گروه آزمایش به مدت دو ماه تحت آموزش قرار گرفت  بعد از اتمام کلاس های آموزشی مجددا پس آزمون برای هر دو گروه کنترل و آزمایش اجرا و نتایج مورد بررسی قرار گرفت. بعد از اتمام کار نتایج پیش آزمون و پس آزمون دو گروه آزمایش و کنترل مورد مقایسه قرار گرفت.             

روش های تجزیه و تحلیل داده های این پژوهش در دو بخش آمار توصیفی و آمار استنباطی صورت می­گیرد. در سطح آمار توصیفی از میانگین، میانه، انحراف معیار، حداقل و حداکثر نمره و تفاضا پیش آزمون و پس آزمون و در سطح آمار استنباطی از تحلیل آنوا، تحلیل کوواریانس، روش های مقایسه ای استفاده کردیم. 

نتیجه گیری

طبق هدف پژوهش حاضر، که تأثیر دوره های آموزشی حین اوقات فراغت بر انگیزه پیشرفت و عزت نفس دانش آموزان پسر پایه سوم دبیرستآنهای شهرستان دره شهر می باشد، فرضیه ای تدوین شد که به بررسی و تبیین آن پرداخته می شود.

فرضیه تحقیق : دوره های آموزشی حین اوقات فراغت بر انگیزه پیشرفت و عزت نفس دانش آموزان پسر پایه سوم دبیرستان تأثیرمعني داري مي گذارد.

نتایج تحقیق نشان می دهد که: دوره های آموزشی حین اوقات فراغت بر انگیزه پیشرفت و عزت نفس دانش آموزان پسر پایه سوم دبیرستآنهای شهرستان دره شهر تأثير معنی داری مي گذارد. (1p=./…). بنابراین فرضیه تأئید می گردد. به عبارت دیگر، کلاس های آموزشی حین اوقات فراغت با افزایش عزت نفس دانش آموزان پسر همراه شده است. این یافته با تحقیقات الف واسعیت (2006)، نریمانی، محمد و همکاران (1384)، حیدرنیا، احمد (1384)،. همچنین کلاس های آموزشی حین اوقات فراغت با افزایش انگیزه پیشرفت دانش آموزان پسر همراه شده است. که این یافته با تحقیقات ماری وماریا (2001)، تری (2002)، کف (2002)، هارتر (1999)، بیابانگرد (1386)، حجازی (1385)، یاریاری (1386)، ابراهیمی نژاد (1386)، آتش پور (1380)، اکبری نژاد (1383)، وردی (1383)همخوانی دارد. در تبیین این یافته می توان گفت : در خصوص اهميت انگيزه پيشرفت، همين بس كه بشر بدون چنين انگيزه اي قادر نبود از حد انگيزه اوليه اش در آغاز پيدايش گامي فراتر نهاده و به تحولات شگرف نايل شود و به يمن وجود افراد پيشرفت گراست كه هر روز انديشه اي نو و وسيله اي تازه خلق مي شود و به حيات انسان سامان مي بخشد. در كشورهائي كه والدين انگيزه پيشرفت را در كودكان خود پرورش داده اند در بزرگسالي اين كودكان افراد توسعه جوئي شده و در زندگي انسآنهاي موفقي شدند. پيشرفت و ترغيب دانش آموز شرايط رواني را براي يادگيري مؤثر آماده مي سازد و اعتماد به نفس يادگيرنده را افزايش مي دهد. برعكس، بي اعتنائي به موفقيت هاي دانش آموزان سبب تضعيف گرايش و علاقه او به كسب پيشرفت هاي بيشتري مي گردد. معلمان در پيشرفت يادگيرنده نقش بسيار مؤثري ايفا مي كند. او به شرطي مي تواند اين نقش را ايفا كند كه اول مهارت هاي لازم براي ايجاد انگيزه پيشرفت را داشته باشد و ثانيا علاقه لازم براي انجام دادن اين كار را در خودش حس كند. عزت نفس و اعتماد به نفس ميزان ارزش و اعتباري است كه يك فرد در زمينه هاي مختلف زندگي به وي‍‍‍‍‍‍‍ژه در زندگي هاي خانوادگي، اجتماعي، تحصيلي، جسماني و هوش براي خود قائل است. انگيزه پيشرفت ارتباط نزديكي با پيشرفت تحصيلي دانش آموزان دارد. و ترس دانش آموزان در موقعيت ها پيوند نزديكي با احساس اضطراب در آنها دارد و كساني كه داراي انگيزه پيشرفت پائين هستند داراي اضطراب عميق و قوي هستند. آنها اهداف و آرزوهاي خود را در صورتيكه احتمال پيشرفت خود را پائين ببينند، بلافاصله عوض مي كنند و بدين ترتيب مرتبِاّ سطح آرزوهاي خود را پائين مي آورند.  مطالعه انگيزش رفتار، جستجوئي براي پاسخ به سؤالات پيچيده درباره طبيعت انسان است. برخي از صاحبنظران انگيزه را همان نياز خواسته و تمايل يا نيروي دروني مي دانند كه افراد براي انجام كار ترغيب مي سازد. به عبارت ديگر انگيزه پيشرفت ميل يا اشتياق دروني براي كسب موفقيت و شركت در فعاليت هائي است كه موفقيت در آنها به كوشش و توانائي شخصي وابسته است و گرايش به تلاش براي انتخاب فعاليت هائي است كه هدفش رسيدن به موفقيت يا دوري از شكست است. در خصوص عزت نفس مي توان گفت ميزان قضاوت و نگرشي كه شخص به طور مداوم و پيوسته از ارزش هاي خودش انجام داده و معمولاّ حفظ مي نمايد. عزت نفس بالا جنبه مهمي از خودپنداره است وبا سازگاري فرد ارتباط دارد. دانش آموزان برخوردار از كاركرد آرماني، خود را با تمامي نقاط قوت و ضعف مي پذيرند. دانش آموزاني كه از كلاس هاي آموزشي استفاده كردند به طور واقع بينانه به نقايص و كمبودهاي خود توجه كرده اما نسبت به آنها حساسيت شديد نشان ندادند و از عزت نفس بالائي برخوردار بودند و خود را به نحو مثبت ارزيابي كرده و احساس خوبي در مورد نقاط قوت خود دارند معناي احساس رضايت از ويژگي هاي خود اين است كه فرد به هيچ وجه تمايل به متفاوت بودن ندارد. برعكس يك فرد مطمئن از خود براي بهبود نقاط ضعفش تلاش زيادي مي نمايد. معذالك زماني كه رسيدن به اهدافش كوتاهي نمايد خود را مي بخشد. فرد داراي عزت نفس پائين مكرراَ يك نگرش از توانائي هاي خود نشان مي دهند و بطور نااميدانه تلاش مي كنند تا به خود و ديگران ثابت نمايند كه فرد بي كفايتي هستند. يا بخاطر ترس از طرد و تحقير ديگران از تماس با آنان خودداري كرده و در ادراك خود فرو مي روند و در فعاليت هاي كلاسي شركت نمي كنند و توانائي هاي خود را پائين تر از ساير همكلاسي ها مي بينند و تلاشي براي يادگيري مسائل انجام نمي دهند. افرادی که از کلاس های آموزشی استفاده می کنند از لحاظ انگیزه پیشرفت و عزت نفس در جایگاه مناسبی قرار دارند، آنها در انجام کارهای روزمره خود هیچگاه احساس کفایت نمی کنند بلکه برعکس با اعتماد به نفس قوی مایلند وظایف محوله را به طریقی برحسب نظر خودشان انجام دهند (استرنبرگ، 1381). همچنین این افراد با لذت و علاقه تمام به خلق و تدوین و طراحی امور می پردازند و اگر در برابر موقعیت های خود با مشکلی مواجه شوند هیچ احساس نا امیدی و شکست و روان رنجوری نمی کنند بلکه با پرداختن به ایده های جدید و دوری از روش های سنتی به حل مسئله می پردازند. همچنین این افراد ریسک پذیر هستند و در موقعیت های جدید و استرس زا، هیجان بالائی پیدا نمی کنند. این افراد خودکفائی و استقلال شدیدی دارند که این حالت آنها را در مقابل رویدادها و مصائب، مقاوم و پایدار می کند همچنین این افراد در مقابل فرهنگ پذیری مقاوم هستند و در برابر فشارهای اجتماعی نیز توانائی مقابله را دارند.

 

محدودیت ها

بدون شک هر تحقیقی در انجام با محدودیتهایی مواجه است.و تأمين شرایط وابزار مناسب و ایده ال جهت اجرای پژوهش کاری دشوار وگاه غیر ممکن می باشد در این پژوهش نیز محقق با محدودیتهایی روبرو بوده است. دراین بخش محدودیتهای پژوهش ذکر میگردد تا در صورت امکان به وسیله دست اندرکاران مرتفع شده وپژوهشگران دیگر در آینده با چنین محدودیتهایی روبرو نگردند.

1- تحقیقات فارسی در مورد دانش آموزان بسیار کم بوده

2- عدم همکاری بعضی از دانش اموزان با پژوهشگر محدودیت دیگر پژوهش حاضر است.

3- نامفهوم بودن سؤالات بطوری که بعضی از سؤالات رابرای دانش آموزان باید چند بار توضیح می دادیم

4- از محدودیت­های پژوهش حاضر این است که نمونه تحقیق حاضر محدود به مقطع تحصیلی دبیرستان پسرانه بوده و تحقیق در یک شهر صورت گرفته است که این خود تعمیم نتایج را بسیار مشکل می­سازد.

پیشنهادات

1- به معلمین و والدین توصیه می­شود با استفاده از نتایج این پژوهش و پژوهش­های مشابه دیگرروش­های پرورش انگیزه در دانش آموزان را آموخته و در جهت پیشرفت انگیزه دانش آموزان استفاده نمایند.

2- از طریق تبلیغات و آموزش افزایش احساس مسؤلیت و جلب اعتماد دانش آموزان به پر کردن صادقانه پرسشنامه وعودت آنها صورت پذیرد.

3- نهادها و مؤسسات و ادارات ذینفع که به نوعی از نتایج پژوهش استفاده می­کنند در خصوص حمایت مالی از پژوهشگران اقدام نماید.

4- اجرای پژوهش حاضر در مقاطع تحصیلی دیگر ودر سطح شهرهای دیگر استان ودر سطح کشور به منظور پی بردن به نتایج قابل تعمیم صورت پذیرد.

5- طی جلسات توجیهی توسط مشاورین و مسؤلین مدارس اهمیت پژوهش نتایج حاصل از پژوهش­ها و اهمیت پاسخگویی صادقانه به پرسشنامه ها توسط دانش آموزان برای آنان تشریح گردد.



[1] - Elliot

[2] Mide

[3]- James

[4] Poilham

[5] Romhari

[6] CHabert

[7] - perceires self

[8] - ideal self

[9] - DSM III- R

 

 


مطالب مشابه :


جامعه شناسی اوقات فراغت

جامعه‌ شناسي‌ اوقاتفراغت‌"برنامه‌ هاي‌ اوقاتفراغت‌، توليد فرهنگ‌ مي‌ كند




اوقات فراغت

روان شناسی - اوقات فراغت به اعتقاد جامعه شناسان فراغت تجربه ای است که فرد هنگام رهایی از




کنگره ملی اوقات فراغت و سبک زندگی در شیراز آغاز به کار کرد

کنگره ملی اوقات فراغت و سبک زندگی با حضور دست اندرکاران وزارت ورزش و جوانان و اداره کل سراسر




عنوان: تأثیر دوره های آموزشی حین اوقات فراغت بر انگیزه پیشرفت و عزت نفس دانش آموزان پسر پایه سوم دبی

جامعه شناسی انحرافات (آسیب شناسی اجتماعی - عنوان: تأثیر دوره های آموزشی حین اوقات فراغت بر




مفهوم اوقات فراغت در علوم اجتماعی Leisure Time

برچسب‌ها: اوقات فراغت, جامعه شناسی اوقات فراغت, فراغت




مفهوم اوقات فراغت

جامعه شناسی اوقات فراغت




نقش اوقات فراغت در تکامل فردی و سلامت اجتماعی

مفهوم شناسی اوقات فراغت. از این رو، بهره برداری شایسته از زمان های فراغت، جامعه را به سوی




برچسب :