همجنس گرایی چطور از فهرست اختلالات حذف شد

نگاه علمی و پزشکی از نیمه دوم قرن نوزدهم بود که به همجنس گرایی افتاد؛ زمانی که پزشکی مجارستانی به نام کارولی ماریا کرتبنی برای اولین بار اصطلاح homosexual را سکه زد. اصطلاح زمانی فراگیر شد که ریچارد ون کرافت-ابینگ در کتاب Psychopathia Sexualis آن را به کار گرفت.

مفهوم سازی های اولیه در مورد همجنس گرایی تحت تاثیر تعاریف و نظریه های مربوط به جنسیت در همان حوالی قرن نوزده شکل گرفت و بر بنیاد تعاریفی از جنسیت استوار شد که امروز چندان دقیق و درست به حساب نمی آیند. نمونه اش نظر کارل هاینریخ اولریچ که مرد همجنس گرا را روح زنانه ای می دانست گرفتار در بدن مردانه( در ایران، مردم عادی هنوز اختلال هویت جنسی در مردان را با اصطلاح اواخواهر اشاره می کنند و اواخواهر را با همجنس گرا اشتباه می گیرند). نظرات بعدی مانگوس هرچفلد و هولاک الیس هم چیزی شبیه اولریچ بود و اینک بیشتر جنبه تاریخی دارد تا نظریه علمی دقیق یا شواهد تجربی مورد استناد متخصصان.

در افکار و عقاید بنیانگذار روانکاوی، همجنس گرایی، اواسط راه بود، از دوجنس گرایی کودکی به دگر جنس گرایی بزرگسالی. اختلاف فروید با متخصصان قبلی را می توان در نگرشی دانست که همجنس گرایی را نه گناه می دید نه بیماری. بیشتر حکم ناپختگی داشت و نرسیدن به دگر جنس گرایی( خودش همجنس گرایی را با عنوان inversion خطاب می کرد).

روانکاوان بعدی جدی تر به موضوع پرداختند. ساندور رادو به طور مشخص همجنس گرایی را بیماری در نظر گرفت و پیروان مکتب روانکاوی هم کم و بیش همین عقیده را پذیرفتند. ایروینگ بایبر یک گام پیش تر گذاشت و دنبال تغییر جهت گیری جنسی افراد هم رفت، گرچه نتایجی که گزارش کرد را به خاطر فقدان پیگیری تغییرات و عدم وجود اظهارات تائید کننده نمونه ها زیر سوال برده اند.

دو کتاب تاریخی آلفرد کینزی و همکارانش درباره رفتار جنسی مردان وزنان که به ترتیب در 1945 و 1953 منتشر شد، زمینه تغییر شرایط  را فراهم (تر) کرد. گستردگی رفتار و احساسات همجنس خواهانه ای که کینزی گزارش کرد، تصویر مردم آمریکا را تغییر داد(هنوز محافظه کاران آمریکایی کتاب های کینزی را در کنار آثار داروین و مارگارت مید و خیلی های دیگر در فهرست کتاب های پرخطر قرار می دهند). نمونه های کینزی آمریکایی بودند، ولی کار کللند فرد و فرنک بیچ تعمیم نتایج را راحت کرد: ثبت رفتار همجنس گرایانه در فرهنگ های مختلف و گونه هایی از نخستی ها.

کار اساسی تر را اما اِولین هوکر انجام داد. در 1957، هوکر مطالعه ای را منتشر کرد که نشان می داد متخصصین نتوانستند تمایزی بین آزمون های فرافکنِ 30 مرد همجنس گرای سالم و 30 مرد دگر جنس گرای سالم پیدا کنند. این مطالعه توجه روانپزشکانی مثل جود مارمور را به یافته های جدیدتر که نتایج کار هوکر را تائید می کرد، جلب کرد.

سال 1957 که اولین نسخه راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی توسط انجمن روانپزشکی آمریکا منتشر شد، همجنس گرایی به عنوان اختلال روانی در دسته sociopathic personality disturbance قرار گرفت. برچسب اختلال روانی برای همجنس گرایی در این نسخه بر اساس وجود رفتارهایی معین بود، و نه معیارهایی از قبیل آزردگی شخصی یا بدعملکردی محسوس و عینی. این طبقه بندی پایدار نماند و رویارویی فعالان همجنس گرایی و روانپزشکان انجمن، در نشست های سالانه انجمن روانپزشکی آمریکا با چاشنی مطالعاتی که پیش تر ذکر شد، بین 1970 تا 1972، APA را وادار به تجدید نظر در اختلال فرض کردن همجنس گرایی کرد.

حذف همجنس گرایی گرچه پس از طی مراحل تعریف شده در انجمن روانپزشکی آمریکا و تایید بخش تحقیق و گسترش و کمیته های مربوطه صورت گرفت و در دسامبر 1973 به تایید نهایی رسید، با مخالفت برخی اعضا خصوصا روانکاو ها مواجه شد. پافشاری روانکاو ها بر اینکه همجنس گرایی را باید اختلال روانی فرض کرد، به برگزاری همه پرسی در انجمن روانپزشکان آمریکا انجامید. پس از همه پرسی، و با 58 درصد رای موافق، همجنس گرایی از فهرست اختلالات حذف شد و فی نفسه در زمره اختلالات روانی قرار نمی گرفت. بخشی از این فرآیند، به شرایطی مربوط می شد که برای تعریف اختلال روانی در نظر گرفته بودند: آزار دادن خود فرد، و اختلال محسوس در عملکرد اجتماعی، تحصیلی یا شغلی فرد ناشی از خود اختلال ( نه اختلال عملکرد ناشی از دیدگاه منفی دیگران نسبت به آن شرایط).

در نسخه دوم DSM اختلال جهت گیری جنسی، جای همجنس گرایی را گرفت. بر اساس این طبقه بندی جدید، افراد اگر خودشان مشکلی با جهت گیری جنسی شان نداشتند، مبتلا به اختلال روانی محسوب نمی شدند. افرادی که خودشان از همجنس گرایی احساس آزردگی می کردند، یا آرزوی تغییر آن را داشتند، طبق معیارهای نسخه دوم مبتلا به اختلال روانی تشخیص داده می شدند. تشخیص اختلال جهت گیری جنسی دو مشکل مفهومی داشت: اول اینکه تشخیص می توانست در مورد افراد دگرجنس گرا نیز صادق باشد. در حالی که در عمل افراد دگرجنس گرایی وجود نداشتند که با جهت گیری جنسی خود مشکل داشته باشند. این بود که در سال 1980 و همزمان با انتشار سومین DSM "همجنس گرایی ناهمخوان با خود" را جایگزین اختلال جهت گیری جنسی کردند. مشکل دوم جدی تر بود. رویکرد مبتنی بر شواهد، برای تعریف اختلال روانی مانع از آن می شد که بتوان حالتی را صرفا بر اساس ذهنیت شخص و نارضایتی اش از آن اختلال روانی فرض کرد. در نسخه تجدید نظر سومین DSM یعنی DSM_III_R که در 1987 منتشر شد، همجنس گرایی ناهمخوان با ایگو (خود) هم از فهرست خذف شد.

پس از انجمن روانپزشکی آمریکا، انجمن روانشناسی آمریکا و انجمن مددکاری اجتماعی همان بلاد، انجمن روانکاوی آمریکا که مقاوم ترین مرکز مقاومت برای نرمال فرض کردن همجنس گرایی بود، سرانجام در سال 1991 تسلیم شد و اعلام کرد از این پس آموزش به کاندیداهای همجنس گرای روانکاوی را در دستور کار قرار می دهد. همچنین زنان و مردان همجنس گرا علاوه بر آموزش دیدن، می توانند به آموزش روانکاوان جدید بپردازند. انجمن روانکاوی آمریکا در سال 1997 اولین سازمان فعال در زمینه بهداشت روان بود که از ازدواج افراد همجنس گرایان حمایت کرد(این بار پیش از انجمن های دیگر).

---

داستان حذف همجنس گرایی از فهرست اختلالات روانی را اگر بخواهیم کامل بخوانیم، توجه به نقش روانپزشکان، روانشناسان و روانکاو ها کافی نیست. تصویر کامل تر حاصل نمی شود مگر با در نظر گرفتن افکار فلاسفه ای مثل بوزول و فوکو، فعالان اجتماعی نظیر هاروی میلک، و تغییر سبک زندگی انسان مدرن خصوصا پس از انقلاب جنسی از دهه 60 میلادی. آنچه در اینجا ذکر شد صرفا تحرکات درون انجمن های علمی در حوزه بهداشت روان بود و برخی افراد پیشرو و خط شکن در کشور های مدرن. در همان جاها هم هنوز مجادلات مثلا در قالب درمان های تغییر جنسیت ادامه دارد؛ درمان هایی که انجمن های مذهبی پیگیری می کنند و انجمن های علمی به واسطه پیامد هایی مثل افسردگی وخودکشی شدیدا نهی می کنند. بحث های اجتماعی و سیاسی پیرامون این پدیده در آمریکا و اروپا هنوز بحث برانگیز است. در ایران و بسیاری کشور های دیگر همجنس گرایی بوده و هست ولی داستانش هنوز به طور جدی شروع نشده و به شکل علمی چندان دنبال نشده.

--

منبع اصلی نوشته حاضر Kaplan and Sadock's Coprehensive Textbook of Psychiatry است که نسخه پی دی اف آن را در ایران انتشارات تیمورزاده منتشر کرده.


مطالب مشابه :


روانکاوی هیتلرتوسط اریک فرام

وبلاگ انجمن علمی اریک فروم یکی ازبرجسته تزین روانکاوان انسان گرامی انجمن مشاوره ایران




روانکاوی چیست؟

روانشناسی و مشاوره جمهوری اسلامی ایران مورد استفاده روانکاوان را به همراه




روانشناسی بالینی

در ایران از (احمدرضامحمدپور، 1383، خبر نامه انجمن علمی و روانکاوان اشتراک مساعی می




همجنس گرایی چطور از فهرست اختلالات حذف شد

روانکاوان بعدی روانی توسط انجمن روانپزشکی آمریکا ایران و بسیاری کشور های




ملانی کلاین

انجمن مشاوره ایران. کارن هورنای» و «هلن دوچ» از روانکاوان بزرگ عالم روان‌شناسی به




آلفرد آدلر

انجمن روانشناسی ایران. آدلر در سال 1902 م ، به درخواست فروید به عضویت انجمن روانکاوان وین




ادیپال

انجمن مشاوره روانکاوان سوئیسی که پیرامون یونگ جمعی را تشکیل داده بودند ایران اسکین




فروید و نظریه روانکاوی

فروید درسال 1908 اولین انجمن بین المللی روانکاوان را سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران




برچسب :