احترام به قبور بزرگان 2

در اين جا مخاطب ما فقط وهّابيان تندرو هستند و موارد اختلاف بین شیعه و سنی نیست، زيرا زيارت قبور بزرگان اسلام را همه فرق مسلمين ـ جز اين گروه اندك ـ جايز مى شمرند و ما را «قبوريّون» مى نامند! <?xml:namespace prefix = o ns = "urn:schemas-microsoft-com:office:office" />

البتّه بعضى از علماى معروف وهّابى نيز تصريح كرده اند كه زيارت قبر پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله)مستحب است.«بن باز» فقيه معروف وهّابى كه چندى پيش درگذشت طبق گفته جريده «الجزيره» مى گفت: «كسى كه مسجد پيامبر را زيارت كند مستحب است در روضه پيامبر دو ركعت نماز بگذارد، سپس بر پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله) سلام بگويد و نيز مستحب است به قبرستان بقيع برود و به شهداى مدفون در آن سلام بگويد».

آيا شفاعت خواستن، با مبانى توحيد سازگار است؟

اشتباه مهمّ ديگرى كه در اين جا براى وهّابى ها رخ داده اين است كه شفاعت طلبيدن از اوليا را در درگاه پروردگار، با شفاعت طلبيدن از بت ها ـ همان موجودات بى جان و بى عقل و شعور ـ مقايسه مى كنند!

حال آن كه قرآن مجيد بارها و بارها نشان مى دهد كه پيغمبران الهى در پيشگاه خدا براى گنهكاران شفاعت مى كردند. به عنوان نمونه:

1ـ برادران يوسف بعد از آگاهى از عظمت يوسف و اشتباهات خود، از پدر پيرشان يعقوب تقاضاى شفاعت كردند و او نيز به آنها قول مساعد داد: (قَالُوا يَا أَبَانَا اسْتَغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا إِنَّا كُنَّا خَاطِئِينَ * قَالَ سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَكُمْ رَبِّى إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ).( سوره يوسف، آيات 97 و 98.)

آيا يعقوب پيامبر مشرك بود؟

2ـ قرآن گنهكاران را به توبه و شفاعت طلبيدن از پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله)تشويق كرده و مى گويد: «(وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَّلَمُوا أَنفُسَهُمْ جَاءُوكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللهَ تَوَّاباً رَّحِيماً) ; هر گاه آنها زمانى كه به خويش (به واسطه گناه) ستم مى كردند، به سراغ تو مى آمدند و توبه مى كردند و رسول خدا نيز براى آنها استغفار مى كرد، خدا را توبه پذير و مهربان مى يافتند».( سوره نساء، آيه 64.1)

آيا اين سخن تشويق به شرك است؟

3ـ قرآن در مذمّت منافقان مى گويد: «(وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ تَعَالَوْا يَسْتَغْفِرْ لَكُمْ رَسُولُ اللهِ لَوَّوْا رُءُوسَهُمْ وَرَأَيْتَهُمْ يَصُدُّونَ وَهُمْ مُّسْتَكْبِرُونَ) ; هنگامى كه به آنها گفته شود بياييد تا رسول خدا براى شما طلب آمرزش كند، سرهاى خود را (به عنوان استهزا) تكان مى دهند و آنها را مى بينى كه از سخنان تو اعراض مى كنند و تكبّر مىورزند».(سوره منافقون، آيه 5.)

 آيا قرآن كفّار و منافقان را به شرك دعوت مى كند؟

4ـ مى دانيم قوم لوط كثيف ترين امّت ها بودند. ابراهيم(عليه السلام) شيخ الانبياء درباره آنها شفاعت كرد (از خدا درخواست كرد كه به آنها مهلت بيشتر دهد، شايد توبه كنند) ولى چون قابليّت شفاعت را به خاطر وقاحت بسيار از دست داده بودند، به ابراهيم گفته شد دست از شفاعت آنها بردار! «(فَلَمَّا ذَهَبَ عَنْ إِبْرَاهِيمَ الرَّوْعُ وَجَاءَتْهُ الْبُشْرَى يُجَادِلُنَا فِى قَوْمِلُوط * إِنَّ إِبْرَاهِيمَ لَحَلِيمٌ أَوَّاهٌ مُّنِيبٌ * يَا إِبْرَاهِيمُ أَعْرِضْ عَنْ هَذَا إِنَّهُ قَدْ جَاءَ أَمْرُ رَبِّكَ وَإِنَّهُمْ آتِيهِمْ عَذَابٌ غَيْرُ مَرْدُود); هنگامى كه ترس ابراهيم (از مشاهده فرشتگان ناشناس) فرو نشست و بشارت (تولّد فرزند) به او رسيد، درباره قوم لوط با ما گفتگو مى كرد (و شفاعت مى نمود) چرا كه ابراهيم بردبار و دلسوز و توبه كار بود. (به او گفتيم) اى ابراهيم از اين (درخواست) صرف نظر كن كه فرمان پروردگارت رسيده و به طور قطع عذاب غير قابل بازگشت به سراغ آنها مى آيد».( سوره هود، آيات 74 تا 76.)

جالب اين كه خداوند از ابراهيم در برابر اين شفاعت عجيب تمجيد كرده و مى گويد: (إِنَّ إِبْرَاهِيمَ لَحَلِيمٌ أَوَّاهٌ مُّنِيبٌ) ولى به او گوشزد مى كند كه در اين مورد كار از كار گذشته و جاى شفاعت باقى نمانده است.

 شفاعت اولياء الله مخصوص حال حيات نيست!

بهانه جويان با مشاهده آيات فوق كه با صراحت قبول شفاعت پيامبران را نشان مى دهد و چاره اى جز قبول آن نيست، به بهانه ديگرى دست زده و مى گويند: اين آيات مربوط به حال حيات آنهاست و نسبت به بعد از وفات دليلى نداريم. به اين ترتيب شاخه «شرك» را رها كرده به شاخه ديگرى مى پرند.

ولى در اين جا اين سؤال مطرح مى شود كه مگر پيامبر(صلى الله عليه وآله) با رحلتش تبديل به خاك و به كلّى نابود مى شود يا ـ همان گونه كه بعضى از علماى وهّابى در حضور ما اقرار كردند ـ حيات برزخى دارد؟

اگر ندارد، اوّلا : آيا مقام پيامبر(صلى الله عليه وآله) از مقام شهدا كه درباره آنها (بَلْ أَحْيَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ)(سوره آل عمران، آيه 169) آمده، پايين تر است؟

ثانياً: آيا در تشهّد نماز كه بر آن حضرت سلام مى فرستيم و همه مسلمانان «السّلام عليك أيّها النّبى...» مى گويند، به يك موجود خيالى سلام مى كنند؟

ثالثاً: آيا شما معتقد نيستيد كه در مسجد پيامبر(صلى الله عليه وآله) و كنار قبر مطهّر آن حضرت بايد آهسته صحبت كرد، زيرا قرآن مى گويد: (يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لاَ تَرْفَعُوا أَصْوَاتَكُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِىِّ...)(سوره حجرات، آيه 2.)

اين آيه را تابلو كرده و كنار قبر پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله) آويزان نموده ايد؟

اين سخنان ضدّ و نقيض را چگونه قبول كنيم !

رابعاً: مرگ نه تنها پايان زندگى نيست، بلكه تولّد ثانوى و گسترش حيات است، «وَالنَّاسُ نِيَامٌ فَإِذَا مَاتُوا انْتَبِهُوا; مردم خوابند هنگامى كه مردند بيدار مى شوند».(عوالى اللئالى، جلد 4، صفحه 73)

خامساً: در حديث معروفى كه در منابع معتبر اهل سنّت آمده مى خوانيم كه «عبدالله بن عمر» از رسول خدا(صلى الله عليه وآله) نقل مى كند كه فرمود: «مَنْ زَارَ قَبْرِى وَجَبَتْ لَهُ شَفَاعَتِى; كسى كه قبر مرا زيارت كند شفاعت من بر او حتمى است».( مرحوم علاّمه امينى آن را از 41 كتاب معروف اهل سنّت نقل كرده است! (الغدير، جلد 5، صفحه 93) .)

در حديث ديگرى از همان راوى از پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله) آمده است: «مَنْ زَارَنِى بَعْدَ مَوْتِى فَكَأَنَّمَا زَارَنِى فِى حَيَاتِى; هر كس مرا بعد از رحلتم زيارت كند مثل اين است كه در حياتم مرا زيارت كرده باشد».( همان مدركقبلی)

بنابراين، فرضيّه تفاوت زمان حيات و ممات، يك پندار واهى بيش نيست.

ضمناً از اطلاق اين احاديث به خوبى استفاده مى شود «شدّ رحال» و حركت به قصد زيارت قبر پيامبر(صلى الله عليه وآله) در مدينه هيچ اشكالى ندارد.

 

 


مطالب مشابه :


احترام به بزرگان

امروز رادیو مطلبی در باره احترام به بزرگترها و پیرمردها و پیرزنهایی که اطرافمون هستند پخش




احترام به بزرگترها

دنیای تعلیم - احترام به بزرگترها - دنیای تعلیم. صفحه اصلی | مطالبی درباره ی بزرگان و




فصل اول : احترام گذاشتن به ديگران نشانه عظمت وبزرگي:

آب آیینه عشق گذران است - فصل اول : احترام گذاشتن به ديگران نشانه عظمت وبزرگي: - اینجا دل نوشته




احترام به قبور بزرگان 2

اختلاف شیعه و سنی - احترام به قبور بزرگان 2 - تقابل فکری شیعه و سنی




سخنان بزرگان در مورد پدر و مادر

حديث(كلام) - سخنان بزرگان در مورد پدر و مادر - گردآورري سخنان معصومين وبزرگان




احترام به بزرگترها

احترام به بزرگترها و ترحم و هيچ ارثى همانند ادب نيست كه از بزرگان به فرزندان‏برسد




چهل حدیث بسیار زیبا دریاره پدر و مادر

و خدای تو حکم فرموده که، هیچ کس را جز او نپرستید و به پدر و مادر و احترام و نیکی ما به




احترام به ریش سفیدان ؛ والدین ؛ احترام به پدر ومادر ؛ احترام به بزرگان وبزرگترها

رواق عشق - احترام به ریش سفیدان ؛ والدین ؛ احترام به پدر ومادر ؛ احترام به بزرگان وبزرگترها




شیخ حسین زاهد(ره) و احترام به مادر

بزرگان عرفان و معنويت - شیخ حسین زاهد(ره) و احترام به مادر - بزرگان عرفان و معنويت




بخش اول: تکریم بزرگان و مهرورزی به کودکان

تکریم بزرگان و مهرورزی به از ما نیست کسی که بر کوچک ما رحم نکند و به بزرگ­مان احترام نگذارد.




برچسب :