بعد از هشت ماه

سلام هستی جان امروز جمع است و تو الان هفت ماه و بیست و پنج روزته الن هم با بابا رفتی پارکینگ

اگر تا الان برات ننوشتم به خاطر مشغله زیاد بود حالا تمام داستان رو برات میگم در روز ۱۸ آذر من و پدرت  تصمیم گرفتیم دکتر اشرف دهقانی رو ترک بکنیم و بریم پیش یک دکتر دیگه بخاطر اینکه دکتر دهقانی بیمارستان کسری و قائم کرج کار می کرد و ما رفتیم بیمارستان رو دیدیم و پسند نکردیم تصمیم گرفتیم بریم صارم اکباتان خلاصه روز ۱۸ آذر رفتیم صارم و با دکتر مصدق وقت گرفتیم بیمارستان عالی بود ولی ترجیح دادم دکترم رو عوض کنم دوباره ۲۷ آذر با همه همکاران و مدیر خدا حافظی کردم و رفتم برای مرخصی زایمان در خونه استراحت کنم رگ سیاتیکم گرفته بود و در سرویس خیلی اذیت میشدم بعد از خداحافظی سرویس تهرانسر سوار شدم و رفتم بیمارستان صارم محمد حسین نزدیک بیمارستان منتظرم بود وقتی رفتیم داخل گفت ۳۷ هفته ویک روزمه دکترم دکتر اویسی بود برادر زاده بازیگر معروف فتحلی اویسی از دکتر خوشم اومد ولی خیلی خسته شده ام و بیصبرانه منتظر بدنیا اومدنت بودم خلاصه برات بگم روز ۵ دی رفتیم پیش دکترت سونوگرافی کرد و گفت ۳۸ هفته و ۶روزه ای اما ۴۰ هفته نشون میده وزنش ۳۲۵۰ گرمه و کله گنده است گفت روزی سه ساعت ژیاده روی کن تازود زایمان کنی  ما هم روزی سه ساعت پیاده روی میکردیم تا روز پنج شنبه ۹ دی که شام رفتیم خونه طاهره عمه ربابه شب که بر گشتیم پاهام خیلی باد کرده بود صبح ساعت هفت بود که کیسه آبم پاره شده بود به بابات گفتم خیلی ترسیده بود و گریه میکرد زنگ زد به عمه فاطمه و باهم رفتیم بیمارستان من بستری شدم و با وجود آمپول فشار نتونستم زایمان طبیعی داشته باشم از ساعت ۸.۳۰ صبح تا ساعت ۱۱.۳۰ معطل شدیم تا ساعت ۱۱ من رو بردن تو اتاق عمل و پدرت نیز اومد داخل اتاق عمل من از کمر سر بودم و وقتی بدنیا اومدی صدات رو شنیدم روت یک عالمه پودر ریختن و تمیزت کردن پدرت بند نافت رو چید و بعد صورت ماهت رو گذاشت رو صورتم هنوز گرمای وجودت رو حس میکینم من رو انتقال دادن توی یک اتاق خصوصی و بابات هم اومد تو همون اتاق تو شیر خوب میخوردی فردا صبح بابات رفت خونه و خاله فاطمه و خاله مریم با مامانی اومدن دیدنت مامانی پیش من موند و همکارای منم بعد از ظهرش اومدن دیدنمون همه میگفتن چقدر نازه راستی از هم تختیت هم یک عکس گرفتم از دکترت نیز عکس گرفتم خلاصه الان خیلی خوش خنده ای از بس که سرت اب انار خوردم 05.gifراستی همه اومدن دیدنیت اولین کادویی رو همکارای من دادن یک پلاک بود در حد ۲۶۰ هزار تومان بعد مامانی یک پلاک وان یکاد داد بعد بابایی ۵۰ هزار تومان پدر با مادر ۵۰ هزار تومان عمه فاطمه ۵۰ هزار تومان خاله مریم ۵۰ هزار تومان با زعفران خاله فاطمه ۱۰۰ هزار تومان دایی علی یک نیم سکه با یک خرگوش و کیک عمه مریم ۲۰ عمه اکرم یک سکه پاسارگاد ۲۳ تومانی با یک سوهان ۱۰ تومانی نادیای عمه اکرم یک سه پاسارگاد ۱۹ تومانی با یک دسته گل ۱۵ تومانی عمه لیلا ۱۰ تومان عمو علی هم که دیدنیت نیومد قم که رفتیم ۳۰ تومان داد خاله های بابا با مادربزرک یک ظرف رو میزی خلاصه خاله فرحنازم ۵۰ تومان داد حالا بابات گذاشتت توی اسانسور اومدی بالا و داری خرابکاری میکنی برم سوپتو آماده کنم چون داری کاغذ می خوری


مطالب مشابه :


بیمارستان صارم

دریای سروش - بیمارستان صارم - همه چیز در مورد دریا سروش




آگهی استخدام بیمارستان صارم واقع در تهران -آذر 92

آگهی استخدام - آگهی استخدام بیمارستان صارم واقع در تهران -آذر 92 -




زایمان شیرین ترین سختی دنیا

دکتر بیمارستان صارم امیدی نداشت که طبیعی زایمان کنم .




تولد رادین کوچولو- بهمن 86- تهران

تو ماه چهارم با بیمارستان صارم و زایمان بی درد آشنا شدم و رفتم اونجا و تحت نظر خانم دکتر




خاطرات زایمان سزارین سام

آخه بیمارستان صارم اجازه میده بابا بیاد اتاق عمل و فیلمبرداری کنه و بابا هادی هم با لباس




استخدام در بیمارستان تخصصی زبان و زایمان و نازایی صارم

پایگاه اطلاع رسانی پرستاری - استخدام در بیمارستان تخصصی زبان و زایمان و نازایی صارم - سلامت




عکسهای متاخر!!

آترین عزیزمان در تاریخ 08/12/87 ساعت 7 صبح در بیمارستان صارم بدنیا اومد و مامان و بابا رو از عطر




لیست بیمارستان های تهران ، آدرسهای بیمارستانهای تهران ، Tehran's Hospitals

طرفداران i من - لیست بیمارستان های تهران ، آدرسهای بیمارستانهای تهران ، Tehran's Hospitals -




هزينه زايمان

با سلام هزینه زایمان طبیعی در بیمارستان پیامبران به صورت ازاد حدود 1200000 و هزینه سزارین




بیمارستان صارم

دریای سروش - بیمارستان صارم - همه چیز در مورد دریا سروش




برچسب :