پپر و مبل هايش

من برگشتم . اول همه بگم كه من تصميم قاطع داشتم مبل هام را همين اصفهان بخرم و اون سوال را هم براي انتخاب رنگ دو دست مبلي كه انتخاب كرده بودم پرسيدم ولي راهي تهران شدم و دير نظراتتون را خوندم چه حيف هم شد چون بادمجاني كه اكثرا پيش نهاد داديد اصلا به ذهن خودم نرسيد وگرنه حداقلش تو انتخاب پرده شديد به دردم مي خورد . در هر صورت ممنونم اونم از نوع شديدش :دي

2شنبه به صورت ناگهاني تصميم گرفتيم همون روز با مامان و زن دايي و فري راهي تهران شيم براي خريد مبل . راستش توي بغض بودم ، خوب خيلي پيش مي ياد من و همسري چندين روز همو نبينيم ولي از نظر مكاني هيچ وقت اين قدر دور نبودم ازش و واقعا ناراحت و عصبي بودم و حتي دم به گريه اون خودشم خيلي آشفته و بي قرار بود . تا اين چيزا پيش نياد ادم متوجه شدت وابستگيش نمي شه ها :دي

خلاصه 3شنبه صبح در بلاد تهران در منطقه يافت آباد بوديم راستش اولش كمي افسردگي گرفتم چون قيمت ها به نظرم خيلي بالا بود براي مبل هايي كه اصلا اون قدر نمي ارزيد ولي بعد كم كم به مغازه هاي بهتري هم برخوردم و ديگه كلا شاد و خوشحال شدم و از تهران رفتنم احساس رضايت مي نمودم . خوب راستش من خيلي دلم مي خواست بتونم مبل استيل بخرم چون از يك طرف خوب بالاخره مبل راحتي را همشه مي شه پولشو جور كرد و خريد و از يك طرف ديگه صادقانه اعتراف مي كنم ( از اين حس ناراحتم ها ولي واقعيتش اينه كه بود ) توي خانواده همسري چندين نفريم با هم مزدوج مي شيم اونا هم ظاهرا همه پر و پيمونن و من مطمئن بودم مبل استيل خواهند داشت و بعد من حس بدي خيلي بدي مي داشتم هر چند كه با خودم مي گفتم اين چيزا مهم نيست ولي مسئله اينه كه به اون بالا بالاهاش كاري ندارم در حد متوسطش توي اصفهان ، مبل استيل خيلي خيلي كمش در حد خوب ولي 8 تومنه ولي شيك ترين پذيرايي 3 تومن و من پولم به اون حد نمي رسيد يعني هي هم خودم را قانع مي كردم مهم نيست اين چيزا و خوب من پولم را كمك همسري براي خريد خونه گذاشتم و ... ولي راستش اون قدر هنوز پيشرفت روحي نداشتم كه بتونم از پسش بر بيام و خوب تهران با توجه به اينكه قيمتاش نصف اصفهان بود اين امكان را برقرار ساخت .

بچه ها خواهش مي كنم واسه اين حس سرزنشم نكنيد اگه جاي من بوديد و همزمان با دو سه نفر ديگه توي خانواده همسرتون ازدواج مي كرديد اونم مثلا دخترخاله اي كه خودش و مامانش و مادرشوهرم مي خواستن با همسري ازدواج كنه و همسري جلوشون ايستاد يا دخترخاله پدرش كه خانواده همسري حتما مي خواستن با اون مزدوج بشه و الان خيلي تو كوك مقايسه من و اون ممكنه باشن به خدا كار را خيلي سخت مي كنه . منم اعتماد به نفسم پايينه شديد .

خلاصه خريد شامل يك دست مبل استيل صورتي و طلايي و يك سرويس ناهارخوري سر خودش شد . يك نيم ست راحتي صورتي و مشكي و يك سرويس خواب قهوه اي سوخته با تشكش و يك بوفه كنده كاري فندقي رنگ .

پرده ها را هم همون تهران سفارش داديم مال اتاق خواب ها زرشكي و طلايي هست و مال پذيرايي زيرش سفيد براق و پارچه رويي رنگي بين صورتي و زرشكي .

از خريدام راضيم به شرطي كه به همون خوبي تحويل بگيرم و به حال و هواي خونم بياد وقتي چيدم .

4شنبه صبح هم رفتم يك قدمي توي شهر زدم تا يك سوقاطي براي همسري بخرم كه نتيجه اش يك بلوز طوسي رنگ بود و همون جا يك جفت كفش عروسكي ساده واسه پياده روي هم براي خودم خريدم كه مشكي ساده هست .

عصر 4شنبه هم برگشتيم اصفهان . 5شنبه صبح به خواب و حمام گذشت و عصرش همسري شتابان علي رغم خستگي خودشو رسوند خونه ما و يك عالمه همديگه رو بغل نموديم و رفتيم بيرون . سوقاطي همسري را دادم و رفتيم هتل كوثر دنبال بازوبند كه پيدا ننموديم . در نتيجه يك فالوده خورديم و رفتيم طرف نظر و نهايتا تونستم يك بازوبند خوشگل نگين دار پيدا كنم . بعدش با همسري رفتيم سراغ پديده عكسمون را تحويل گرفتيم كه شديدا زيبا شده بود و بعدشم رفتيم پيتزا پيتزا شام بگيريم كه بسيار بسيار شلوغ بود و ما به يكي از همون آمده تحويل ها رضايت داديم و رفتيم پارك و يك عالمه نشستيم . بميرم همسري اين هفته همه اش تا 8 سر كار بوده و توي ترافيكم خيلي اذيت شد . اين قدر همديگه را نگاه كرديم ولي فايده نداشت ، دلتنگي اينگار برطرف نمي شد كه نمي شد .

جمعه صبح ناهار پختم و كتاب خوندم و خوابيدم و ... عصر هم باز همسري كه صبحش هم سر كار بود اومد دنبالم رفتيم ساندويچ خريديم و رفتيم خونه خودمون با مدير ساختمان در مورد پول شارژ و ... صحبت كرديم و  كليد انباري را گرفتيم و ديگه بعدشم رفتيم خونه خودمون تا شب اونجا بوديم شام خورديم صحبت هاي عشقولانه كرديم و خوش گذشت .

الان هم حجم زيادي از كار پيش روم هست ولي نكته خوب بن رستوران 21 هزار توماني از طرف شركت مي باشد . به به دستشون درد نكنه .

پ . ن 1 : توي تهران در حين پرسيدن مسير بهمون گفتن اين قسمت را اگه با مترو بريد سريع تر و بهتره و ما هم رفتيم سمت مترو ولي چشمتون روز بد نبينه يعني توي ايستگاه وقتي مترو نگه داشت واقعا وحشت كردم بدون غلو دارم مي گم ، كاملا شبيه دستگاه پرس انساني بود يعني تا مترو ايستاد من فقط قيافه هايي را ديدم كه پرس شده بودن به شيشه . اون قدر ترسيدم كه حاضر نشدم سوار شم و مطمئن بودم توي اون جمعيت سرنوشتي جز خفه شدن ندارم ولي خوب مادر گرام مجبورم كرد سوار بعديش بشم . واقعا ترسناك بود البته دختري كه توي واگن بود گفت ظاهرا تا چند ماه قبل مترو چنين پديده وحشتناكي نبوده و توي اين چند ماه به دليل تغيير كرايه ها به اين وضع گرفتار شده !!!

پ . ن 2 : همسري ماهم نمي دوني چه قدر شاد بودم كه مي ديدم اون جور دلتنگمي اون جور به من محبت مي كني . حس بسيار خوبي دارم وقتي پشت همه چراغ قرمزها مرتب دستم را مي بوسي وقتي اون قدر با ذوق نگاهم مي كني و مي گي واي پپر چه قدر خوشگلي اون قدر خوشگل كه گاهي نمي دونم چه كار كنم كه گاهي باورم نمي شه باهام ازدواج كردي .


مطالب مشابه :


دکوراسیون با مبلمان استیل

هنوز هم به نظر من مبل استیل به خانه و پذیرائی زیبائی خاصی میدهد اگر چه که امروزه مردم مبلهای




مدل مبل استيل,خرید مبل دست دوم,دکوراسیون منازل ایرانی,مبل خانگی,دكوراسيون جديد منزل,

مبل راحتی - مدل مبل استيل,خرید مبل دست دوم,دکوراسیون منازل ایرانی,مبل خانگی,دكوراسيون جديد




مبل راحتي ال (L)

جهيزيه سرا - مبل راحتي ال (l) - براي كمك به انتخاب شما عروس هاي خوش سليقه مبل استيل




مبل سلطنتي پنج پر

مبل پنج پر. مبل استيل(منبتي) پنج پر ، سرويسي 9 نفره است كه شامل يك كاناپه سه نفره، 4عدد مبل تك




از مبلها

11 ارتفاع پشتي مبل راحتي (دسته دار استيل) از زمين 90 – 120 110 22 ارتفاع پشتي مبل راحتي (معمولي)




پپر و مبل هايش

خلاصه خريد شامل يك دست مبل استيل صورتي و طلايي و يك سرويس ناهارخوري سر خودش شد .




توضیحات و قیمت ها

پیراهن مبل ایران کاور - توضیحات و قیمت ها - ارائه دهنده مدرن ترین پیراهن مبل پارچه ای و ژلاتینی




برچسب :