ابریشم بافی

از زمانیکه که انسان خود و محیط اطرافش را شناخت سعی در غلبه بر نیروهای بالقوه طبیعت اطرافش داشته است در این راه پیش از هر چیز به این مساله اندیشیده که چگونه تن آسیب پذیر خود را از گزند حشرات ، حیوانات ، سرما و گرما نگاه دارد. پوشش شاید نخستین چیزی نباشد که انسان به آن دست یافته ، اما مطمئنا حتی پیش از کشف آتش یکی از موثرترین ابزارها در جهت نگهداری بدن در مقابل بسیاری از عوامل طبیعی بوده است . الیاف گیاهی ، ریشه ها و پوست برخی از حیوانات ابتدایی ترین پوشاک انسان اولیه را تشکیل می داد و چون پوست نمی توانست در تمام فصول یا در موفقعیتهای آب و هوایی گرم مورد استفاده قرار گیرد، انسان خلاق دریافت که می تواند با چیدن پشم حیوانات و تبدیل آن به نخ و بافت آن استحکام بیشتری به تن پوش سادهء خود بدهد، با کشف پنبه تحولی عظیم تر در پوشاک و ساختار اجتماعی و اقتصادی بشر بوجود آمده و پیامدهای تاریخی بسیاری پیش روی انسان قرار گرفت. همچنان که تخم کرم ابریشم ، هنر ابریشم کشی و ابریشم بافی در بوجود آوردن جنگها، پیروزیها و باعث ایجاد بزرگترین راه تجارت شرق و غرب ، شمال و جنوب کره ء خاکی دنیا گردیده، جاده ء ابریشم و ساختن دیواره بزرگ چین نمایانگر تحولاتی است که زندگی بشر را در دیرباز تحت الشعاع قرارداد و چه بسا همین دگرگونیها نقش انسان رو به تکامل را که همواره به دنبال بهترزیستن گام برداشته روشنتر و عریانتر نشان می دهد.

                               Mamaghan2-b.jpg

انسان در بستر تاریخ تکامل می یابدو تن پوش ساده ء او به شکلی طبقاتی با گرایشهای اعتقادی وی دگرگون می شود صنعت و هنر پارچه بافی پوشاک او را از هزاره های قبل از میلاد متحول می سازد و با تنوع طلبی د رمدلهای مختلف پوشاک سعی در نشان دادن گرایشهای ادبی و طایفه ای می کند، به همراه آن ملزومایت از قبیل کلاه ، کمربند، جلیقه، ارخالیق ، کیسه ء پول ، کیسه چبق ، دستمال ، سربند، شال ، شنل و .... با تنوع در سبک و مدل و دست دوزیها وسیله ای برای هنرنمایی بیشتر می شود. تا آنجا که سوزن دوزیها بدل به پرچمهایی شده که خواستگاه و جایگاه اشخاص را تعیین می کرد. با نگاه کردن به نقوش بکار برده شده در آنها شناسنامهء ملی و پوشاک آنها مشخص بود. هنوز هم نقوش سوزن دوزی شده بر روی پوشاک آنها شانهء وابستگی قومی آنان است در گذشته این مطلب از اهمیت بسیاری برخوردار بود. افراد هر قبیله با تعصب خاصی در حفظ و پاسداری ارزشهای قبیله ای خود تلاش داشتند، از این رو با دوخت علایم و طرحهایی خاص بر روی پارچه با اشکال گوناگون دوختی ( قلابدوزی ، گلابتون دوزی ، ابریشم دوزی، ملیله دوزی ، شبکه دوزی ) دست به ابتکاراتی می زدند. در روزگار اشکانیان بانوان پارچه ای همچون شنل ا ز روی دوشهای خود می آویختند که زینتگر آن انواع دوختها بوده است و گاهی از آنها مانند چادراستفاده می کردند. سوگمندانه هنر سوزن دوزی جزء معدود هنرهایی است که تا کنون هیچ اثر مکتوبی و مستقلی از گذشته به شکل ، نوع واهمیت آن نپرداخته گر چه با مطالعه ء دقیق آثار باز مانده در موزه ها و کتابهای منتشر شده در خارج از کشور پی به اهمیت و ضرورت حضو ر آن حتی در زندگی امروزی می بریم ؛ از آن زمان که استخوان تیز پرندگان و ماهیها بعنوان سوزن بکار گرفته میشد تا کنون که سوزنها با اشکال مختلف و کیفیتی بسیار خوب در دسترس است ، از سوزن دوزی بعنون هنری تزئین استفاده شده چه هنرمند دریافته حتی دوختن طرحی خاص که جنبه ء طلسم گونه به خود گرفته در همنشینی با عناصر و رنگهای مختلف می تواند زیبایی زایدالوصفی پدیده آورد که بیانگر دلستگیها، عشق و گرایشها ی فکری فرد دوزنده باشد، گرچه بیان صریح این نکته برای کسانی که ذوق و توان این هنر را نداشتند گران تمام می شد و موجبات رشک آنان را بر می انگیخت. مطالعه ء تحلیلی پوشاک اشخاص در نقشهای برجسته ء طاق بستان و سایر نقاشیهای دیواری شوش( متعلق به نیمهء اول قرن چهارم میلادی ) لباس رنگارنگ سوار با نخهای زرین بافته شده و دارای سبکهای لوزی شکل و تزئین کاملا هندسی است . در صحنهء شکار گراز شاه لباسی در تن دارد که پارچه ء آن مزین به نقش سیمرغ در نشانه های دایره وار است . لباس پاروزنها نیز نقشهای نمایشی دارد. در لولان (منتهی الیه شرق ایران) چند تکه ملیله دوزی و قلابدوزی پیدا شده است که احتمالا می تواند متعلق به دورهء اشکانیان باشد عصر ساسانی د رنقش دیواره ء جانبی طاق بستان زیور تشریفاتی جامعه پادشاه که بر تخت نشسته درون شمهء مرکزی به روی قرصی از بلور مهر کنی شده و با انواع زردوزی و گل اندازهای تنگ هم تزئین فراوا ن یافته و جامعه های ملتزمان و فیل سواران با نگاره های گیاهی و پرندگان دست دوزی شده است . در این عنصر بین شاه و رعایایی که بار می یافتند در تالار پرده ای بلند آویخته میشد که بارشته های طلا و نقره زردوزی و با احجار کریمه ترصیع شده بود. پس از ظهور اسلام در ایران رودوزیهای سنتی ایران به حیات تاثیر گذار خود همچنان ادامه می داد، اگر چه تحولی شگرف در نقشها و طرحهای ایرانی پدید آمد ، اما ویژگیهای ایرانی بودن خود را از دست نداد، اعتقادات مذهبی هنرمندان در بعضی از نقاط پرهیز از شبیه سازی و همانند پردازی سبک جدیدی از پردازش طبیعت و محیط زندگی را به ارمغان آورد. این نگرش در مناطق مختلف به گونه های کاملا متفاوت جلوه گری می کند. دوزندگان با علم به این مطلب که پوشاک نماد دلبستگیهای خاص و گرایشهای فکری هر شخص است سعی در انعکاس عقاید و تاثیرات آن داشتند، دوختن کلمات قرآنی به خط کوفی بر روی کلاه ، حبه و کمربند را برای حفاظت از شر شیطان و حوادث ناگوار از دیگر تاثیرات آشکار این هنر دیرینه بود، رنگها در این رهگذر خود نشانی بود برای اعلام موجودیت و گرایشهای فکری مختلف که در کنار دوختها معنا و هویتی جدید پیدا می کرد و در هر دوره ای از تاریخ ایران معنا و مفهومی خاص داشت . مطلوبترین رنگ در زمان هخامنشیان رنگ ارغوانی بود که با استفاده از رنگهای لاجوردی ، سبززیتونی ، فیروزه ای ، نارنجی و قهوه ای روی پارچه سوزن دوزی می کردند. رنگ قرمز برای شادی و طرب جهت زنان و کودکان بکار گرفته می شد زیرا این رنگ با حس بینایی مناسبت و هماهنگی داشت همچنان که امروز نیز در دوختهای سیستان و بلوچستان و ابریشم دوزیهای شمال خراسان وجه غالب زمینهء دوختها رنگ قرمز و ارغوانی است . عباسیان رنگ سیاه را برای لشکریان و هواداران خود انتخاب کردند و به سیاه جامگان مشهور بودند،در مقابل آنها برخی فرقه ها از جمله امویان رنگ سفید را شعار خود قرار داده محبور بودند، در مقابل عباسیان که جامعه سیاه شعار آنان بود ( هرکس برخلیفه عباسی وارد می شد مجبور بود روپوشی سیاه در بر کند که به آن سواد می گفتند منصور رجال دولتی را وادار ساخت جبه های سیاهی بپوشند که روی آن این آیه نوشته شده بود فسیکفیکهم الله و هوالسمیع العلیم ) این آیه ظاهرا بر ر وی بازو یا کلاه دوخته می شد طرفداران این مقنع از رنگ سفید برای پوشاک خود استفاده می کردند و لباس روحانیان آنها کاملا سفید و بیرنگ بود، به تن کردن لباسهای کاملا سفید امروز نیز در بسیاری از مناطق کشور دیده می شود، جالبتر اینکه تزئینات سوزن دوزی شده بر روی این پوشاک نیز تماما" با نخ خامه و نقوش متفاوت از همدیگر صورت می گیرد و هر منطقه با منطقه ء دیگر متمایز می گردد بطورمثال در سیستان و بلوچستان ، جنوب خراسان ، اصفهان ، اهواز و برخی از مناطق بندر عباس لباس مردان کاملا سفید است و اگر در برخی از مناطق تزئیناتی داشته باشد آنهم به رنگ سفید است در واقع اوضاع اجتماعی و سیاسی شمال شرق ایران بخصوص خراسان بزرگ نقطه آغازی شد برای آمیزش و نقوذ عمیقتری با فرهنگ اسلامی که حاصل آن بروز تجلیات هنری گوناگون بود که برایرانیان گذشت که شرح تفصیلی آن از حوصله مقال خارج است ، ناگفته نماند که تاثیر فرهنگ و آداب پوششی ایرانیان ، دست دوزیها و ظرافت پارچه های ایرانی از همان ابتدای ورود تازیان به خاک ایران آنان را سخت مجذوب و مفتون خود ساخته بود، نوشته اند در قادسیه چون دو لشکر به هم رسیدند و ایرانیان ترتیب الات و اسلحه عرب را مشاهده کردند بدیشان خندیدند و نیزه های ایشان را به دوک زنان تشبیه کردند، چون رسولان سعد پیش رستم رسیدند او را دیدند که بر تخت زرین نشسته ، تاج بر سروبالشها به زر بافته و تمامت لشکر او آراسته به سلاحهای نیکو و جامه های با تکلف و پیلان بر بارگاه داشته بود. در این زمان رنگ سبز شعار ایرانیان بود،چادرهای ر ستم فرحزاد و سپاهیانش به رنگ سبز بود. سبز در نظر ایرانیان باستان و باورزرتشیان رنگ خرمی و طراوت زندگی بود سفره های عروسان با پارچه های سبز دست دوزی و آراسته می شد و لباس نوعروسان نیز به رنگ سبزبود. هر گاه دختری زاده می شد از همان بدو تولد دوختن لباس عروسی او را دست می گرفتند تا هنگامیکه دختربه سن ازدواج رسید دوختن و تزئینات آن به پایان برسد. رنگهای بکار گرفته در زینت این لباسها غالبا" چهار رنگ بود: سفید و سیاه ، قرمزو زرد. سفید و سیاه نماد مرگ و زندگی و قرمز و زرد نماد شادی و غم ، نخهای مورد استفاده از جنس ابریشم بود که به زیبایی، ظرافت و استحکام لباس بسیار کمک می کرد. رنگ سبز مانند هر پدیدهء نو در چشم عربها زیبا و دلنشین جلوه کرد و از آنجا که از آن رنگ به حیات و زندگی تعبیر می شد آنانی که خود را شیفتهء رسول اکرم می دانستند با انتخاب رنگ شال ، کلاه ، کمربند و لباس سبز خود ارادت و تعلقات خاص خود را نسبت به حضرت نشان می دادند. این تاثیر تا امروز نیز مشهود است . از آنجائیکه پوشاک ایرانیان از عهد باستان تا آن زمان با ظرافت ، زیبایی و تنوع بسیاری دست دوزی می شد، از انواع سوزن دوزیهایی که در آن دوره مرسوم بود، گلابتون دوزی ، نقده دوزی ، قلابدوزی ، ملیله دوزی ، پولک دوزی ، منجوق دوزی ، مروارید دوزی و شبکه دوزی .... را می توان نام برد که به پوشاک ایرانیان جزء بهترین تحقه هایی بو که در بین قبایل غیر ایرانی بعنوان هدیه یا ثروتی گرانبها رد و بدل می شد و حتی به همراه مردگان متمول دفن می شد تا شاهدان دفن پی به ثروت و اعتبار متوفی ببرند.( بدیع الزمان وصیت کرده بود: مرگ حق است چون اجل من در رسید مبادا مراسم نوحه گری بر پا دارند بر صورت بزنند و چهره بخراشند و وی آشفته نمایند و جامه بدرند و گریبان چاک بزنند و خاک بر سر افشانند و های های و وای وای کنند یا در حیاط سیاه کرده اثاث خانه آتش بزنند مبادا نهالی بکنند و بنایی ویران کنند و وصیت کرد بدون اسراف در سه پارچه سفید کفنش کرده و از بکار بردن ابریشم دوزیها و پارچه های نشاندار و حاشیه دار گلدوزی شده پرهیز نمایند). آوازه ء سوزن دوزیهای ایران نه فقط اعراب بلکه یونان ، روم و قسطنطنیه را نیز تحت الشعاع قرارداده بود، آنچنان که رقیبی برای پارچه ها و سوزن دوزیهای آن زمان تلقی می شد تا آنجا که کلیسای روم استفاده از منسوجات ایرانی را ناروا اعلام کرد. با مطالعه تحلیلی متون تاریخی در عرصهء مبادلات کالاهای ایرانی از عهد هخامنشی تا صفویه پی می بریم که سوزن دوزیهای ایرانی بعنوان گرانبهاترین کالا از ایران به مغرب زمین برده می شد. وجود قطعات زیادی از این کالاها در مخازن سلطنتی و کلیساهای معروف جهان و موزه های بزرگ مبین این مدعاست که معمولا برای حفظ و نگاهداری برخی از اشیای گرانقیمت آنان را در پارچه های دست دوزی شده بسیار نفیس می پیچیدند و به لحاظ حفظ آن اشیاء پارچه ها نیز سالم مانده اند و می توانند مستندات خوبی برای شناساندن هنر سوزن دوزیها ایرانی باشند. لازم به ذکر است که سوزن دوزیهای ایرانی از دیر باز تا کنون از تنوع و گستردگی خاصی برخورداربوده است که در کمتر جایی این تنوع و گستردگی مشاهده می شود موقعیت خاص جغرافیایی و تاریخی ایران ، هجوم اقوام مختلف به این سرزمین واهمیت سوق الجیشی آن منجر به این تنوع و گونه گونی شده که امروز نیز ما شاهد بقایای ارزشمند آن می باشیم هر چند بعنوان هنری با پیشینه ء تاریخی کهن از آن یاد می شود اما آنچه امروز دردست ماست فقط بخشی اندک از آن هنر غنی است که در زمان خود بیانگر فرهنگ ، هنر و قومیت ایرانیان بوده است آنچه پیش رو داریم و اگر تا همین حد هم آن را پاس نداریم نسل آینده ما از آن چیزی به یاد نخواهد داشت ، از سوزن دوزیهای که در نقاط مختلف کشور وجود دارد می توان به نمونه هایی زیر اشاره کرد با امید به اینکه ارج و منزلت گذشته را باز یابند. 1-قلاب دوزی : مشهد، رشت ، خرم آباد، اصفهان ، بندرعباس 2-پیله دوزی: گیلان ، مازندران و جنوب خراسان 3-گلابتون دوزی : ترکمنها، کردهای شمال خراسان ، اصفهان ، کاشان ، مشهد، کاشمرو یزد. 4-ابریشم دوزی : شمال خراسان ، مشهد، سیستان و بلوچستان ، ا صفهان ، کاشان ، یزد، رشت ، بیرجند، ممقان تبریز، ارومیه ، کردستان ، قزوین ، جنوب خراسان .... 5-لندره دوزی : تکه دوزی معرق ، خاتمی : مشهدو رشت . 6-قیطان دوزی یا تابلمه دوزی : مشهد، تبریز و ترکن صحرا 7-سکه دوزی : شمال خراسان ، گنبدو گرگان ؛ رشت ، ترکمن صحرا، کردستان ، لرستان ، کهکیلویه و بویر احمد و عشایر فارس 8-بلوچ دوزی : سیستان و بلوچستان (خاش ، زابل ، زاهدان ، سراوان، چابهار، ایرانشهر) 9-سرمه دوزی : (ملیله دوزی ). اصفهان ، مشهد، یزد، رشت و قم 10-شبکه دوزی : بیرجند، جلفای اصفهان ، خرم آباد، مشهد 11-نقده دوزی : مشهد، یزد، کاشان ، بندرعباس و سیستان و بلوچستان 12-پته دوزی : کرمان ، رفسنجان ، سیرجان 13-خامه دوزی : (خامک دوزی ) اصفهان ، سیستان و بلوچستان ، بیرجند و جنوب خراسان 14-آینه دوزی : سیستان و بلوچستان ، جنوب خراسان ، عشایر فارس و لرستان 15-زغره دوزی : یزد، مشهد 16-پولک و منجوق دوزی : شمال خراسان ، مشهد؛ کردستان و لرستان 17-مروارید دوزی و سنگ دوزی : اکثر مناطق کشور 18-قلابدوزی ،قیطان دوزی و یر اق دوزی: مشهد، خرم آباد و ترکمن صحرا 19-خوس دوزی : بندرعباس ، مشهد، یزدو کاشان 20-قلابدوزی ، پولک دوزی ، کم دوزی ، بادله دوزی ، گل بشکی بندرعباس 21-سایه دوزی : نوار مرزی خراسان ، ایرانشهر 22-ده یک دوزی و یک ده دوزی : مشهد و اصفهان 23-بخارادوزی (مضاعف دوزی ) مناطق مرزی شرق ایران 24-قلابدوزی ، ابریشم دوزی ، شبکه دوزی و سکمه دوزی : اصفهان 25-توردوزی و برودری دوزی : منطقه جلفای اصفهان (ارامنه ) و خرم آباد 26-سوزن درویشی: تفرش قروین 27-پوستین دوزی و تزئینات دوختی روی آن (خامک دوزی ) مشهد، قوچان و کردستان و دهها رشته دوختنی دیگر که بعضی از آنها کاملا منسوخ شده است ، با مراجعه به موزه های مختلف مردم شناسی در داخل و خارج کشور پی به زیبایی، ظرافت و ارزش این هنر ارزشمند خواهیم برد.


مطالب مشابه :


آموزش گونی بافی با تصویر

ندای سحر - آموزش گونی بافی با تصویر - سوزن گونی بافی که توی همه ی خرازی ها هست.




آموزش گونی بافی یا گونی دوزی

لوازم مورد نیاز جهت گونی بافی : - گونی سوزن کوبلن - مهره های رنگی - نخ کاموا - قیچی - سوزن ونخ




آموزش گونی دوزی : کوسن و روتختی گونی بافی

آموزش گونی بافی دور آیینه لوازم مورد نیاز گونی بافی : گونی و نوارگونی; نخ فرش و یا کاموا




گونی بافی با مهره

لوازم مورد نیاز جهت گونی بافی : - گونی سوزن کوبلن - مهره های رنگی - نخ کاموا - قیچی - سوزن ونخ




گونی دوزی

گونی دوزی گوني - گوني سوزن کوبلن - مهره هاي هدیه، گیپوربافی، قلاب بافی، مدل آرایش




دوخت پادری شبه قالی

بخش قلاب بافی و بافتنی3. بخش قلاب بافی و بافتنی 4. بخش قلاب بافی و بافتنی 5. بخش قلاب بافی و




آموزش گونی بافی دور آیینه

لوازم مورد نیاز گونی بافی : گونی و نوارگونی; نخ فرش و یا کاموا; چسب همه کاره ی رازی; قیچی و




اموزش ساخت کیف دستی

این وب مخصوص دختراست و توش از مطالب دخترونه اپ میشه.برید حالشو ببرید و با نظراتون این جا رو




ابریشم بافی

همچنان که تخم کرم ابریشم ، هنر ابریشم کشی و ابریشم بافی در تا آنجا که سوزن گونی شده




برچسب :