تاریخ آذربایجان

تاریخ آذربایجان  بخش اول

تا دوران سلجوقیان...

از اعصار گذشته بدینطرف در مورد موقعیت سرزمین آذربایجان دیدگاههای مختلفی موجود بوده است . ولایات شمالی این سرزمین کهن که در گذشته های دور آران و شیروان خوانده میشدند بعد از تاسیس جمهوری آذربایجان بتاریخ بیست و هشتم مه سال 1918 بعنوان آذربایجان نامیده شدند. تا قرن بیستم ولایات شمالغربی ایران بمرکزیت تبریز بعنوان آذربایجان شناخته میشدند ولی با تاسیس جمهوری آذربایجان  در جنوبشرقی قفقاز به این کشور آدربایجان گفتند . با همه این احوال برای تثبیت صحیح مرزهای سرزمین آذربایجان  علاوه بر حقایق تاریخی باید  به زبان خلق منطقه،ارزشهای فرهنگی و اتنوگرافیک آن توجه نمود.

در طول تاریخ مرزهای سرزمین آذربایجان بر اساس اقدامات  دول حاکم بر آن بزرگتر و یا کوچکتر شده است .بهمین دلیل بهتر است تا سرزمینی که ترکهای آذربایجانی در آن زندگی مینمایند را بعنوان سرزمین آذربایجان جنوبی قبول نمود .مهاجرت بزرگ و سکونت ترکهای اوغوز،قپچاق،اویگورهای همراه سپاه مغول،ازبکها،قزاقها ،تاتارها و دیگر جوامع ترک در سرزمین آذربایجان از نیمه دوم قرن یازدهم و تلفیق آنها با همدیگر موجب شکل گیری جامعه ای شده که امروزه با عنوان ترکهای آذربایجانی یاد شده و شمارشان بالغ بر سی میلیون نفر میباشند.از اینرو محققان بر این باورند که باید منطقه زندگی این خلق را سرزمین آذربایجان نامید. اگر خاکهای آذربایجان در شمال و جنوب رودخانه ارس را جمع نمائیم مساحت کل این سرزمین بالغ بر 198370 کیلومتر مربع خواهد بود. در مورد نام این سرزمین یعنی آذربایجان نیز اتفاق نظری وجود ندارد.قدیمیترین نام این سرزمین در تاریخ Adhurbadhaghan و یا Adharbadhagen  ذکر گردیده است . ارامنه به این سرزمین Atrpatkan  ،هلن ها Atropatene ،سریانی ها  Aderbigan  گفته اند .قدیمی ترین ادعا بتاریخ سال 328 قبل از میلاد  در مورد نام این سرزمین کهن از اسم Atropatnes والی آن در دوران اسکندر مقدونی نشات گرفته است .  بعضی ها معتقدند که این نام در طول تاریخ بنام سرزمین Atropateness  تبدیل شده و سپس بصورت آذرابادگان درآمده است. محققانی که این نام را از نظر اتیمولوژی مورد بررسی قرار میدهند بر این باورند که این نام از دو کلمه آذر به معنای آتش و گان که  ساختار ژئولوژیک  منطقه را بیان میدارد ریشه گرفته است .همین محققان بر این اعتقادند که نام سرزمین آتروپات با استیلای منطقه توسط اعراب بشکل عربی تلفظ شده و آذربایجان خوانده شده است.

مهاجرت و اسکان ترکها در سرزمین آذربایجان از اعصار دیرین و با فواصل زمانی متناوب صورت گرفته است.در سالهای بین 500 الی 1000 قیل ازمیلاد دشت قپچاق در شمال دریای سیاه محل زندگی اقوام آسیائی بوده است.در منابع یونانی این اقوام  Skuthoi  و منابع آشوری آنها را Asbkuzai  یاد شده اند .این اقوام که با نام ایسکیت نیز قید گشته اند، همان ترکهای ساکا میباشند.در قرن هفتم میلادی قفقاز و آذربایجان سرزمینی بود که  ساکاها و پارسیان  برای تصاحب آن رقابت مینمودند.مرکز تاریخی ساکاها در سرزمین آدربایجان شهر ساکاسان نام داشته در ولایت اوتی جای میگرفت.قهرمان افسانوی ساکاها افراسیاب نام داشته و در بسیاری از آثار تاریخی و فرهنگی میتوان با نام او روبرو شد. بعنوان مثال بر روی دروازه سر تبریز میتوان تصویر دفن سر بریده افراسیاب را بیاد آورد.kooch_torkha.jpg

 

 

 

 

یکی  از کوچهای بزرگ ترکها به سرزمین آذربایجان و آسیای صغیر از طریق قفقاز توسط ترکهای آسیائی هون بتاریخ 395 میلادی تحقق یافته است. طوایف هون در حوضه رودخانه دن با رهبری فرماندهانشان بنامهای باساک و کورساک از طریق ارزروم در آسیای صغیر در دره قره سو- فرات پیشروی کرده و بعد از محاصره شهرهای اورفا و آنطاکیه به نزدیکیهای بیت المقدس رسیدند. این لشکرکشی عظیم که تخم ترس را در دل ساسانیان کاشته بود با میل آن به سرزمین آذربایجان و از آنجا نیز به سرزمین خود پایان یافت.سه سال بعد یعنی بسال 398 میلادی دومین لشکرکشی هونها به این مناطق تحقق پیدا کرد. هونهای سفید که بسال 451 میلادی از طریق قفقاز اینبار اقدام به لشکرکشی نمودند، در جنوب دشت مغان اسکان یافته و در آنجا شهری بنام بالاساگون احداث کردند. هونهای سفید در منابع تاریخی با عناوین مختلفی همانند Halanduruk ، در منابع خوارزمشاهی با عنوان ترکمنان بالاساگون یاد شده اند .

 دومین موج بزرگ کوچ ترکها به سرزمین آذربایجان در سال 466 میلادی بوقوع پیوسته  و طی آن طوایف ترک آغاچری از هونهای اروپائی به آذربایجان آمده و سکنی گزیدند. ساسانیان به این اقوام کاتلان میگفتند. بخشی از ترکهای آغاچری بین سالهای 1180 الی 1412 به اطراف دمشق و حلب کوچ کرده و بخشی دیگر نیز در آذربایجان جنوبی در اطراف اردبیل باقی ماندند.

موج سوم کوچ اقوام ترک به آذربایجان توسط سابرها انجام گردیده است .این اقوام نیز در تاریخ با عناوینی همانند ساوارها ، سوارها و یا سابیرها یاد شده اند.این اقوام در 558 به دربند و بسال 575 میلادی نیز بعد از پشت سرگذاشت رودخانه کر در اطراف لنکران سکنی گزیدند . ترکهای بلغار و بلنجار که گروه ترکهای خزر را تشکیل میدهند بهمراه ترکهای سابیر در منطقه آران ،مغان ،گیلان و لنکران سکنی گزیدند. این اقوام در تشکیل و تاسیس دولت ترک خزر نقش مهمی ایفا نمودند. اعراب بعد از استیلای این منطقه قرارگاه خود را در مراغه قرار دادند.اعراب این سرزمین کهن را استیلا نموده  و قبایل مختلفی را در آن سکنی دادند.عناصر بومی که خاکهای خود را لاز دست داده بودند روزهای بدی را گذراندند. بعد از این واقعه ،طوایف مختلف ترک که اسلام را پذیرفته بودند نیز به سرزمین آذربایجان آمدند.علی الخصوص در دوران عباسیان بین سالهای 750 الی 1258 فرماندهان ترک عناصر طوایف مختلف ترک را در منطقه اسکان دادند. طوایف  و جوامع تازه وارد به این سرزمین برای فرماندهان ترک سپاه عباسی مایه دلگرمی بودند.یکی از این امیران ترک بنام مبارک الترکی قلعه قزوین را مرمت نموده و نام خود را بدان داد.زیرک الترکی امیر ترک دیگری نیز توسط متوکل خلیفه عباسی برای سرکوب شورشی در مرند به آذربایجان گسیل گشت.بعدها یکی از فرماندهان ترک بنام محمد ابن صول بعنوان والی ارمنستان و آذربایجام منصوب گشت.یکی از امیران ترک بنام بوغا با سپاهی بالغ بر چهار هزار نفر به آذربایجان آمده و قریب بیست هزار نفر ترک بلغار و خزر را اسکان داد. بابک قهرمان ترک و شخصیت ممتاز آذربایجان در قرن نهم میلادی بر علیه اعراب سر به قیام برداشته و در کوتاه مدتی بر منطقه وسیعی از ارمنستان گرفته تا موصل و اصفهان حاکمیت یافت. معتصم خلیفه مکار عباسی برای سرکوب قیام بابک سردار ایرانی بنام افشین را قانع ساخت .بابک قهرمان ممتاز آذربایجانی سرانجام دستگیر و تحویل خلیفه عباسی گردید .او در چهارم ژانویه سال 838 میلادی اعدام گشت.

 با استیلا و حاکمیت اعراب بر منطقه ،فرهنگ و زبان عرب نیز تسلط یافت. با همه این احوال دیری نپائید که فرهنگ عربی نیز در فرهنگ و زبان فارسی حل گردد.در نیمه دوم قرن نهم میلادی پایه های دولت عباسیان نیز فرو ریخته و خاندانهای محلی حاکم بمرور زمان خودمختارانه عمل نمودند. یکی از این حکمرانان محلی خاندان ساج در آذربایجان بود .این مرکز حکمرتنی مستقل که توسط ابو ساج دیوداد ابن یوسف تشکیل گردید ،اولین بیگ نشینی در آذربایجان خوانده میشود.از دوران جکمرانی ساج ها تا حکمرانی سلجوقیان امیران و خاندانهای بسیاری در سرزمین آذربایجان برسرکار بوده اند .

ترکها تا قرن نهم میلادی از طریق قفقاز به سرزمین آذربایجان کوچ نموده اند . در تیجه این کوچها که بفواصل متناوب صورت گرفته است ،ترکها با اقوام آریائی  در هم آمیخته و ضمن وقوع حل شدن قومی ترکها متاسفانه توسط این قوم معرفی گشته اند. اسکان مرتب و تمام و کمال ترکها در آذربایجان در زمان سلجوقیان آغاز شده است . این روند در زمان ایلخانین سرعت بیشتری داشته در دوران آق قویونلوها و صفویان نیز به پایان رسیده است . از اینرو میتوان ادعا کرد  که پدرانمان از قرن یازدهم به این منطقه آمده و سکنی گزیده اند .

تاریخ آذربایجان

از سلجوقیان تا پایان استیلای مغول ...

vcddon359.jpg

اولین بار در سالهای 1015 و 1016 سلجوقیان بفرماندهی و رهبری چاغری بیگ پسر سلجوق در راه کشف سرزمینهای جدید ، به آذربایجان و آناطولی آمدند . این حرکت سلجوقیان که تا سال 1120 ادامه یافت پادشاهی واسپروگان ارمنی ، امپراطوری بیزانس و دشمن دیرینشان یعنی خاندان غزنوی را در وضعیت سختی قرار داد . مهاجرت  طلایه داران ترک از آسیای میانه  و اسکان آنها در آذربایجان ابتدا با ترکمنهای بالکان آغاز گردید ، ولی در نتیجه فشار دول محلی این ترکمنان آذربایجان را ترک گفته و بسال 1041 بسوی جنوب حرکت نمودند.طغرل بیگ حکمران سلجوقی بعد از پیروزی در جنگ میدانی دانداناکن بسال  1040 در سال 1343 پسرعمویش ارسلان اوغلو قوتلامیش را مامور فتح سواحل دریای خزر ، پسرعموی دیگرش موسی اوغلو حسن و برادرش یاقوتی را   مامور فتح آذربایجان نمود .از طرف دیگر نیز ابراهیم ینال از خاندان سلجوقیان راهی سرزمین آذربایجان گردیده بود . طولی نکشید که قوتلامیش از رود ارس گذشته   آران و گرجستان را فتح نموده و سپاه سلجوقی بفرماندهی حسن و یاقوتی نیز آذربایجان جنوبی را تسخیر نمودند .کنستانتین امپراطور بیزانس بلافاصله وارد صحنه شده و سپاهی متشکل از بیزانسیون ، گرجیها و ارمنی ها ، بفرماندهی پرنس گرجی لیپارید را راهی آذربایجان نمود .این سپاه قدرتمند بتاریخ 1045 در حوالی گنجه شکست سنگینی از ترکهای سلحشور خورد. ولی افسوس که سپاه بیست هزار نفری بفرماندهی یابغو پسر حسن بیگ در حوالی رودخانه استرانگا به کمین دشمن افتادند. در این کمینگاه حسن بیگ و بسیاری از فرماندهان ترک ناجوانمردانه بشهادت رسیدند . بعد از این واقعه ابراهیم ینال مامور لشکرکشی بسوی بیزانس گردید . سپاهیان ترک بفرماندهی ابراهیم ینال حرکت را در هجدهم سپتامبر سال 1048 آغاز نموده و سپاه مختلط بیزانس- گرجی- ارمنی را بسرکردگی پرنس لیپارد در نزدیکی حسن قلعه بسختی شکست دادند .با این پیروزی بزرگ آذربایجان تماما تحت حاکمیت سلجوقیان قرار گرفت .malekshah.jpgاسکان طوایف مختلف ترک در آذربایجان در دوره حاکمیت ملکشاه سلجوقی بین سالهای 1072 الی 1092 آغاز و تداوم یافت .مناطق آران و مغان در آذربایجان شمالی و مناطق غرب دریاچه ارومیه ،نواحی بودند که بیشتر مورد علاقه طوایف ترک بودند .در آنسالها در اطراف تبریز ، مراغه ،اردبیل و خلخال ترکها در اقلیت بودند. از سال 1076 به بعد گنجه بعنوان یک شهر ترک نشین یاد میگردید .گرچه اولین مرحله اسکان ترکها در آذربایجان بدوره سلجوقیان مربوط میشود ولی  قلت نامهای ترکی اماکن  امری قابل توجه و تامل است .جمعیت طوایف ترک ساکن در آرالی از قرن دوزادهم میلادی به بعد رفته رفته افزایش یافت .از اسناد موجود میتوان دریافت که در آن سده بخشی از ترکهای قپچاق که متفق گرجیها بودند ،نیز وارد آذربایجان شده اند . بخشی از ترکهای قپچاق که دین اسلام را پذیرفته بودند، در دوره شمس الدین دنیز (1172 -1146 م) بصورت یک خان نشینی مستقل درآمدند. در دوره حکومت این خان نشینی که تا سال 1225 ادامه پیدا کرد طوایف ترک قپچاق بسیاری وارد آذربایجان شده و اسکان گزیدند .وقتی در سال 1146 میلادی ایلدنیز استقلال حکومت خود را اعلان نمود در واقع به قپچاقهائی تکیه داده بود که در گنجه و آران زندگی مینمودند. بیشتر ترکهای تبریز را نیز قپچاقها تشکیل میدادند.از بین قبایل مختلف ترکهای قپچاق که بعضی از آنها هنوز به موجودیت خود ادامه میدهند ،میتوان از کنگرلو، قارابؤرکها،قره پاپاقها و بجنکها را نام برد .

جلال الدین خوارزمشاه که بسال 1224 میلادی از مقابل مغولها به هندوستان عقب تشینی کرده بود ،بعد از تثبیت حاکمیت بر ایران بسال 1225 به آذربایجان آمده و بعد از پایان دادن به تسلط خان نشینی ایلدنیز بر آذربایجان حاکمیت یافت .در دوران کوتاه حکمرانی جلال الدین خوارزمشاه نیز ترکها در آذربایجان اسکان داده شده و با تلاش و فعالیتهای مستمر شرف الملک وزیر او مناطق اسکان بسیاری در آذربایجان شکل گرفتند .شرف الملک این وزیر کاردان همچنین با احداث کانالهائی از رودخانه ارس نامهای شرفی، فخری و نظامی نقش مهمی در توسعه امور زراعی ایفا نمود .جلال الدین خوارزمشاه دوباره بسال 1228 مغلوب مغولها در حوالی اصفهان  گشته و سپس با سلاجقه آناطولی  درگیر گردید.او در جنگی با علاالدین سلجوقی در دهم اوت سال 1230 در یاسی چمن مغلوب سلاجقه آناطولی گردید . جلال الدین خوارزمشاه که دیگر در جائی امان نداشت بسال 1231 در محلی بنام سیلوان توسط کردی بقتل رسید .

تصرف آذربایجان توسط مغولها بسال 1230 میلادی آغاز شده و در عرض مدتی کوتاه مغولها شهرهای شیروان، باکو، گنجه و برده را تسخیر نمودند .قبل از استیلای مغولها آذربایجان ، مناطق غربی ایران و حتی عراق بصورت یک مملکت ترک نشین درآمده ، خلجها در مناطق فارس،افشارها در خوزستان و بیاتها نیز در عراق و اطراف بغداد اسکان گزیدند. بعضی از جوامع ترک  بدلیل تهدید از طرف مغولها از اطراف بغداد حرکت کرده و به رهبری سلیمانشاه سرطایفه خود به آذربایجان آمده و در اطراف ارومیه ،وان و خوی سکنی گزیدند . بخشی از طوایف ترک نیز به رهبری شهاب الدین بیگ به اطراف مراغه کوچ کردند. جلال الدین خوارزمشاه که سیاستمدار خوب و دوراندیشی نبود ،قبل از استیلای مغول با این طوایف ترک درگیر شده و بخشی از آنها بالاجبار به بغداد بازگشتند. جورماگون نویان حکمران مغول که وضعیت سیاسی آذربایجان و آناطولی را بخوبی ارزیابی مینمود در مدتی کوتاه بر آذربایجان تسلط پیدا کرد . متاسفانه در خلال استیلای خشن مغولها آذربایجان،گرجستان و ارمنستان سرتاسر تخریب گشته و در خلال آن جوامع ترک بسیاری از آذربایجان به آناطولی ،عراق و سوریه کوچ نمودند. بایجو نویان حکمران مغول که بجای جورماگون نویان منصوب گشته بود ،تا وقتیکه هولاکوخان برادر خاقان بزرگ مغول منگو  بسال 1253 برای حکمرانی بر آذربایجان بسرزمینمان بیآید ، بر آذربایجان تسلط داشت. هولاکو خان که در سال 1253 وارد آذربایجان گشت ،در دهم فوریه سال 1258 بغداد را تسخیر نموده و بدینترتیب بخلافت عباسیان پایان داد. با هولاکو خان حکمرانی ایلخانیان آغاز شده و تا سال 1336 ادامه یافت.حاکمیت مغولها بر آذربایجان از نظر اسکان ترکها در این منطقه و توسعه اسکان آنها نتایج مهم بسیاری بدنبال داشته است.هولاکو خان در سفر خود به غرب بالغ بر دویست هزار سرباز با خود آورده بود . بخش اعظمی از این سربازان که در واقع تحت لوای مغولها به آذربایجان آمده بدند بزبان ترکی سخن میگفتند . بخشی از این سربازان ترک بوده بخشی دیگر نیز مغولهای ترک شده بودند .در دوره ایلخانیان نسبت بدوره های پیشین اسامی اماکن و افراد بیشتر ترکی بوده اند .در دوره ابو سعید بهادرخان بین سالهای 1316 الی 1335 زبان ترکی زبانهای مغولی،عربی و فارسی را پشت سرگذاشته و محبوبیت بسیاری یافته بود . بهمراه سپاهیان مغول ترکهای اویگور،قپچاق،باشکورد و بلغار نیز وارد آذربایجان شده بودند. در دوران ایلخانیان فتوحات و بدنبال آن اسکان ترکها در آذربایجان با انضباط خاصی صورت میگرفت .گرچه در آغاز این حرکات مشکلات بسیاری پیش آمد ولی وقتی خرابه ها و ویرانه های دول قبلی جای خود را به عمران و آبادانی بخشیدند ،مردمان بیشتری به ابن مناطق سرازیر گشته و اسکان یافتند . بدینترتیب باید قبول نمود که ایلخانیان در ترک شدن و افزایش جمعیت ترک آذربایجان نقش مهمی ایفا کرده وحتی عنصر مغول را در خود حل نمودند .اسکان ترکها رفته رفته بیشتر شده و علی الخصوص در اطراف مراغه،خوی، ارومیه، قزوین ، زنجان و آذربایجان شمالی شمار بسیاری از طوایف ترک جایگزین شدند.همچنین با تسلط ایلخانیان بر آذربایجان  فرهنگ ترکها تماما بر آذرباجان مستولی شده و در زمینه های ادبی ، فلسفی ، علمی و معماری آثار فوق العاده ای خلق گردید . علاوه بر این نظام منحوس فئودالی قبلی در آذربایجان تماما از بین رفته و جای خود را به مالکیت اراضی کوچک بخشید . بعد از مرگ ابو سعید خان آخرین حکمران خاندان ایلخانیان مغول سال 1336 ،رقابت موجود مابین فرماندهان ایلخانی ابعاد شدیدتری بخود گرفت.شیخ حسن جلایری والی ایلخانیان در آناطولی بین سالهای 1333 الی 1336 میلادی  در راس سپاهی وارد آذربایجان گشته ولی بعد از شکست مقابل شیخ حسن کوچک به بغداد عقب نشست. سلسله جلایریان که برهبری شیخ حسن جلایری در بغداد تشکیل گردید حکومت خود را تا سال 1411 ادامه داد. در نتیجه درگیری مابین شیخ حسن کوچک و شیخ حسن جلایری که با مرگ ابو سعید خان آغاز گردید ، بسیاری از جوامع ترک ساکن آناطولی اینبار به آذربایجان نقل مکان نمودند . کلاویهو سیاح معروف اسپانیائی که مدتی بعد از این تاریخ از آذربایجان عبور کرده است در خاطرات خود مینویسد که اهالی تبریز و حوالی آنرا تماما ترکها تشکیل میدادند . بعد از مرگ شیخ حسن بزرگ بسال 1356 میلادی ، شیخ بهادر خان بر سر سلسله جلایریها جای گرفته و در زمان او تبریز و حومه آن دوباره فتح گردیده و تمامیت آذربایجان بسال 1359 شکل گرفت . جلایریها گرچه در پایان لشکرکشی سالهای 1386 و 1387 در مقابل امیر ترکستان یعنی تیمور لنگ سر تعظیم فرود آوردند ولی بعد از مرگ تیمور توانستند بر آذربایجان حاکمیت یابند .

Teymoor.jpg

اواخر حاکمیت ایلخانیان و دوران حکمرانی جلایریان از نظر تاریخ آذربایجان نتایج فوق العاده مهمی دارد. عنصر مغول تماما در ترکها حل گشته ، در نامه نگاریها ی رسمی زبان ترکی اویگور استفاده شده و فرامین خطاب به خلق با زبان و الفبای ترکی اویگور اعلان میگشت. زبان الفبای اویگور بر الفبای عربی پیشی گرفته و لهجه اویگور زبان ترکی با لهجه های ترکی دیگر همانند خوارزمی و قپچاقی آمیخته بود . از آناطولی گرفته تا نزدیکیهای تهران و حتی تا جنوب یعنی تا منطقه اسکان امروزی ترکها قشقائی این زبان جدید ترکی که در واقع مخلوطی از گویشها و لهجه های مختلف ترکی بوده و ترکی آذربایجانی عنوان میشود ،حاکم گردیده بود .

 - تصویری از تیمور در موزه تاشکند

تاریخ آذربایجان بخش سوم

 

قره قویونلوها ، آق قویونلوها ، صفویان  و ...

 

دوران استیلای مغول با جلایریها پایان یافته و در اواسط قرن چهاردهم میلادی ترکمنهای قره قویونلو که بر خاکهای مابین ارزروم و موصل تسلط داشتند ، برهبری  خواجه بایرام ابتدا عراق و سپس نیز آذربایجان و عراق عجم و ایالت فارس را تسخیر نموده و سلسله قره قویونلوها را تشکیل دادند .  در واقع قره قویونلوها که در مقابل لشکریان تیمور تاب مقاومت نداشتند بعد از مرگ تیمور بسال 1405 میلادی کم کم قدرت خود را نمایان ساخته و برهبری جمال الدین  قره یوسف ابتدا ابوبکیر نوه تیمور را بتاریخ پانزدهم اکتبر سال 1406 میلادی در کرانه ارس در غرب نخجوان شکست دادند. دو سال بعد ابو بکیر دوباره سپاهی گرد آورده و در حوالی سردرود بتاریخ 1408 م مقابل قره قویونلوها صف کشید ولی اینبار نیز نتیجه ای بجز شکست بدست نیآورد . با این پیروزی حاکمیت آذربایجان تماما بدست قره یوسف قره قویونلو افتاد .قره یوسف که قره قویونلوها را بصورت دولتی قدرتمند درآورده بود بتاریخ سیزدهم نوامبر سال 1420 م دارفانی را وداع گفت . خاندان قره قویونلوها سرانجان بتاریخ یازدهم نوامبر سال 1467 توسط رقیب دیرینه شان یعنی ترکمنهای آق قویونلو از صحنه تاریخ پاک گریدند.ترکمنهای آق قویونلو که طوایف بسیار قدیمی بودند ، توسط اوزون حسن بیگ دولتی قدرتمند را تشکیل دادند . کوچ طوایف مختلف ترکمن در دوران اوزون حسن و بعد از آن ترک ماندن آذربایجان را تامین نمود . ولی در اینجا باید خاطر نشان نمود که حاکمیت آق قویونلوها با مطرح شدن و قدرت یافتن فرهنگ فارسها مصادف شده بود . masaghghoyunlu.jpg                                  - ماسکی متعلق یه دوران آق قویونلوها

سیاست توزیع طوایف عاصی ترکمن در مناطق داخلی ایران از طرف تیمور توسط آق قویونلوها نیز بمورد اجرا گذاشته شد .گرچه با این اقدامات مناطق مختلفی توسط ترکها برای اسکان انتخاب شدند ولی همین مسئله باعث شد تا حاکمیت مطلقه که از زمان سلجوقیان در دست ترکها بود کم کم از دست توده ترکها درآید . بعنوان مثال در نتیجه سیاستهای دینی یعقوب بیگ آق قویونلو (1490 – 1478 م) و متعاقب او سیاستهای صفویان ،آذربایجان از دول همسایه ترک جدا گردید . اساس مذهب شیعه که توسط شیخ صفی الدین اردبیلی مطرح گردیده بود بعد از جنگ شرور مابین شاه اسماعیل صفوی و آق قویونلو الوند بیگ و شکست آق قویونلوها بصورت سیاست اصلی و پایه ای دولت جدید صفوی جای گرفت. نقش اصلی در تشکیل این حکومت را در واقع جوامع ترکمنی ایفا مینمودند که از آناطولی به آذربایجان کوچ کرده بودند .تمامی جوامع ترک در آذربایجان بعدها در محور این خاندان جدید گردهم آمده و متحد گشتند .بعد از قره قویونلوها و آق قویونلوها بزرگترین کوچ طوایف ترک به آذربایجان نیز در ایندوره اتفاق افتاد. خاندان صفوی از قرن شانزدهم به بعد آذربایجان را بعنوان قرارگاه، مرکز نظامی و تبلیغاتی برعلیه دولت عثمانیان بکار برده و از اینرو سرزمین عزیزمان تا اواخر قرن هجدهم صحنه جنگهای خونین بسیاری گردید .با جنگ چالدران بین شاه اسماعیل صفوی و یاووز سلیم عثمانی بتاریخ بیست و وسوم اوت سال 1514 میلادی مبارزه و درگیری مابین این دو دولت قدرتمند ترک ابعاد عمیقتری یافت. چنین بنظر میرسد که سلاطین عثمانی همانند یاووز سلیم و سلیمان قانونی برای دیکته حاکمیت و تسلط خود بر شرق و جنوبشرقی آناطولی و مقابله با تبلیغات شیعیان بر این مناطق فشار وارد ساخته و وارد جنگ شده بودند .

برعکس دولت عثمانی صفویان که دولتی مبتنی بر ترک گرائی در آذربایجان داشتند ، با توجه به اینکه از دست دادن آذربایجان چه نتاج وخیمی برای آنها در پی میاورد از مبارزه با عثمانیان دست نشستند . در نتیجه آن مبارزات بی هدف که تا اواخر قرن هجدهم میلادی ادامه یافت ، هر دو دولت ترک فرسایش یافته و ملی گرائی ترک در آذربایجان نیز ضربات سهگینی متحمل گشت. در واقع با وجود عنصر ترک بودن در جوهر هر دو دولت قدرتمند صفوی و عثمانی ،با دخالت تفاوتهای دینی و مذهبی مابین آنها ایندو دولت بصورت دشمنان سختی درآمدند.

صفویان که اصول دینی را پایه و اساس سیاستهای خود قرار داده بودند ، در شرق با خوانین ازبک و در غرب نیز با ترکهای عثمانی درگیر گردیده و جنگهای بسیاری نمودند .این وضعیت هانند چاقوئی تیز ترکهای آسیای میانی و ترکهای غرب را از یکدیگر جدا نموده بود که سود آن تنها عاید کشورهای ثالثی همانند روسیه و بریتانیا گردید .

در واقع باید اذعان داشت که در دوران صفویان ،افشاریان و قاجاریان که همگی ترک بودند ،ملی گرائی ترک و یا ترک گرائی در منطقه و علی الخصوص در آذربایجان تضعیف گشت. حکمرانان صفوی که بخاطر دور شدن از مرزهای عثمانیان مرکز حکومتی خود را به اصفهان انتقال دادند ، در برابر خطر ازبکها از شرق نیز صفویان ترمنهای قزلباش را در خراسان ، منطقه مرکزی ایران و مناطق جنوبی ایران مستقر ساختند .

خاندانهای افشار و قاجار نیز برای تسلط بر تمامی ایران بهمین شکل عشیره های ترک را در مناطق مختلف کشور مستقر نموده بودند.  طوایف ترک کم کم از سیستم مرکزی دور شده جای خود را به عناصر فارس داد تا فرهنگ خود را بر تمامی کشور مسلط سازد . با آغاز دوران  حکمرانی نادر شاه افشار روسیه تزاری بعنوان یک قدرت سیاسی کم کم خود را نمایان ساخته و بدنبال آن نیز بریتانیا در جنوب ایران خودی نشان داد ...


مطالب مشابه :


نرم افزار رسم گلباد - 2 (Windrose - Worplot)

وبلاگ دانشجویان اقلیم شناسی دانشگاه رازی - نرم افزار رسم گلباد - 2 (Windrose - Worplot) - وبلاگ




پل بازار آذربایجان

پل بازار آذربایجان با از طریق گلباد و مقابل برج ضلع غربی فهمیده برج




جغرافیای تاریخی آذربایجان

دانلود نرم افزار ترسیم گلباد. سوم و چهارم با نامهای آذربایجان شرقی و غربی ایجاد می




تاریخ آذربایجان

دانلود نرم افزار ترسیم گلباد. آذربایجان مغولها آذربایجان ، مناطق غربی ایران و




معرفی منطقه آزاد ماکــــــو (‌ پست ثابت )

بر اساس گلباد های ایستگاه شاخص ، جهت باد غالب از اواسط فصل بهار تا اواسط فعل آذربایجان غربی.




جاذبه های استان آذربایجان شرقی

سفر نامه و گردشگری - جاذبه های استان آذربایجان شرقی - - سفر نامه و گردشگری




مناطق کُرمانج نشین دنیا

سوریه، شمال غربی آذربایجان، مناطقی از منطقه گلباد- محله در اطراف




برچسب :