جان فرانکن هایمر ( آخرین سامورایی )

جان فرانکن هایمر

پس از آنکه "پرنده باز آلکاتراز" با تحسین منتقدین و فروش نسبتاً خوب مواجه شد، فرانکن هایمر در همان سال فیلم بعدی اش را به نام "همه سقوط می کنند" روانه پرده های سینما کرد. این فیلم که اقتباسی از روی رمان جیمز لئوهرلی بود، روایت یک جوان عاصی و سرگردان است که از نظر عاطفی قادر به برقراری ارتباط با مادرش نیست. او که مورد پرستش برادر کوچکترش است، به تدریج به حقایق پیرامونش پی می برد و با شکسته شدن بت کاذبی که از او تصور شده، بسیاری از مفاهیم زندگی برایش روشن می گردد. فرانکن هایمر در این فیلم همانند "بیگانه جوان" به مسائل جوانان و کشمکش های عصبی آنها با محیط اطرافشان می پردازد، اما با این تفاوت که او این بار مشکل را در خود فرد می یابد بطوریکه شخصیت اصلی اش را پس از کسب تجربیات سختی از زندگی با حقیقت آن آشنا می سازد. پس از این فیلم و در سال 1963، جان فرانکن هایمر یکی از بهترین و ماندگارترین آثار دوران فیلمسازی اش را ساخت. "کاندیدای منچوری" که اقتباسی از روی رمان معروف ریچارد گوندن بود، با ایده ای سراسر فانتزی و بدیع، آمیزه ای از ایده های هولناک و تکان دهنده است که باعث شد تا اثر تقریبا بی عیب و نقصی شکل بگیرد. فیلم درباره یک گروهبان آمریکایی به نام ریموند شاو است که طی جنگ اسیر کمونیست ها شده و مورد شستشوی مغزی قرار می گیرد، به گونه ای که نسبت به علایم از پیش تعیین شده واکنش نشان می دهد و دست به جنایت می زند. شاو قصد دارد تا در آخرین قتل اش یکی از نامزدهای ریاست جمهوری را که به تازگی با مادرش نامزد شده، را ترور کند. در نهایت او پس از کشتن مادر و نامزدش، با شلیک گلوله ای به زندگی خود نیز پایان می دهد.

پس از "کاندیدای منچوری" فرانکن هایمر بار دیگر به اقتباس از روی رمان مطرح دیگری روی آورد و این بار فیلمی را به نام "هفت روز در ماه می" از روی کتابی به همین نام، نوشته فلچر بنل و چارلز و. بیلی کارگردانی کرد. او در این فیلم با بکارگیری هنرپیشگان مطرحی چون برت لنکستر، کرک داگلاس و فردریک مارچ دست به خلق یک فضای پر از دسیسه در داخل کاخ سفید زد و توانست تا حدودی زیادی تقابل شخصیتهای درگیر در چنین ماجراهایی را به نمایش بگذارد. فیلم درباره یک رئیس جمهور لیبرال است که تن به امضای عهدنامه ای جدید با شوروی می دهد که در ظاهر خائنانه به نظر می رسد. در این حال معاون اول او ژنرال اسکات (با بازی برت لنکستر) در اندیشه طرح یک کودتای نظامی است و از سوی دیگر سرهنگی به نام کیسی (با بازی کرک داگلاس) نسبت به ژنرال اسکات احساس خطر می کند. در حالی که فرانکن هایمر مشغول انجام مراحل پایانی "هفت روز در ماه می" بود، آرتور پن که دو هفته بر صندلی کارگردانی فیلم "ترن" نشسته بود، دست از کار کشید و برت لنکستر بلافاصله جان را برای کارگردانی "ترن" که در فرانسه انجام می شد، به آنجا دعوت کرد. ماجرای "ترن" به دوران اواخر جنگ جهانی دوم بر می گردد، در زمانی که آلمان در معرض شکست کامل قرار داشت. سرهنگی به نام فون والدهایم (با بازی پل اسکافیلد) در صدد خارج کردن تعدادی تابلوی نقاشی قیمتی از موزه ای در فرانسه و فرستادن انها به ترنی به آلمان است و این در حالی است خانم ویلارد (با بازی ژان مورو) که مسئول موزه است از گروهی به سرپرستی مردی به نام لابیش (با بازی برت لنکستر) خواسته تا مانع رسیدن قطار به مقصد شوند. فرانکن هایمر در "ترن" به ترسیم مینیاتوری از جنگ می پردازد و و با خلق شخصیت هایی در دو موضع تجاوز و دفاع به گونه ای هوشمندانه دلیل اصلی وقوع جنگ را تحلیل می کند. او تابلوهای نقاشی را به منزله میراث به جا مانده یک کشور می داند و دفاع در جهت حفظ آنها دقیقا مانند دفاع از خاک وطن بر می شمرد و لابیش را به عنوان نماینده مدافعان این میراث می خواند، که با چنگ و دندان سعی در حفظ فرهنگ و قومیت خود دارند. همچنین در سوی دیگر دزدیدن تابلوها به تجاوز به تاریخ و فرهنگ یک ملت تشبیه می کند و سرهنگ فون والدهایم  را به عنوان سمبلی از طرز تفکر متجاوز پیش رویمان می گذارد.

"دومی ها"، محصول 1966 عنوان پروژه بعدی فرانکن هایمر بود. فیلم درباره زندگی بانکدار موفقی به نام آرتور همیلتون است که پس از آزار دیدن از سوی همسرش، دیگر از زندگی مرفهی که دارد لذت نمی برد. تا اینکه روزی از دوستی می شنود که سازمانی وجود دارد که می تواند فرصت دوباره ای را به انسان بدهد و او می تواند تا این فرصت را برای خود بخرد. همیلتون در یک حادثه کشته می شود. اینک بانکدار قبلی از نظر روحی و جسمی به انسان دیگری به نام تونی ویلسون تبدیل شده است. تونی نقاش خوش تیپی است که خانه ای رویایی در مالیبو دارد. ولی بزودی عیاشی های او باعث دلزدگی و یاس همیلتون در خود بیگانه اش می شود، بطوریکه حالا در آرزوی سومین شانس خود به سر می برد. "دومی ها" با قالبی شبه سورئال سعی در تشریح این موضوع دارد که فرصت زندگی تنها یک بار رخ می دهد و حتی اگر در رویا بتوان تولد دیگری را تجربه کرد باز هم سرخوردگی از زندگی اجتناب ناپذیر است. این فیلم که برای نخستین بار در فستیوال کن به نمایش در آمد با برخورد صریح و سرد منتقدین مواجه شد و همین امر موجب شکست تجاری آن نیز گردید. پس از "دومی ها" فرانکن هایمر فیلمی به نام "جایزه بزرگ" را عرضه کرد که بیشتر به گیشه توجه داشت. فیلمی با سکانس های اکشن قوی که درباره زندگی، عشق و مرگ تعدادی از قهرمانان مسابقات رانندگی ساخته شد و هنرپیشگان مطرحی چون جیمز گارنر، توشیرو میفونه، ایو مونتان در آن به ایفای نقش پرداختند. فرانکن هایمر با  "جایزه بزرگ" تا حدودی توانست اعتبار از دست رفته خود را پس از "دومی ها" باز پس گیرد و اثرش علاوه بر تحسین منتقدین، در گیشه هم موفق عمل کرد.

فرانکن هایمر در ادامه راه چند فیلم کم هزینه را ساخت که اظهار نظرهای متفاوتی را از سوی منتقدین به همراه شد. از آن جمله می توان به فیلمی با نام "تعمیرکار"، محصول 1968، اشاره نمود که به زعم خودش بهترین اثرش بود. این فیلم که تا حدودی در تداوم "وحشی های جوان" قرار دارد، درباره یک یهودی فقیرنشین است که به جرم قتل مورد محاکمه و شکنجه قرار می گیرد اما در نهایت بی گناهی اش اثبات می شود. پس از "تعمیرکار"، "دریانورد استثنایی" با بازی دیوید نیون ساخته شد. نیون در این فیلم در نقش روح یک افسر نیروی دریایی بریتانیا که برای دفاع از شرافت خانوادگی اش فرمان یک سفر دریایی را صادر می کند. یک سال بعد و در سال 1969، فرانکن هایمر باز هم به سراغ ستاره های سینما رفت و فیلمی تحت عنوان "پروانه های کولی" را با بازی برت لنکستر، جین هکمن و اسکات ویلسون، ساخت. فیلم درباره سه جوان بی باکی است که در حین گذر از غرب میانه برای سرگرمی روستائیان از جانشان مایه می گذارند. پس از این فیلم، هایمر "سوارکاران" را ساخت و در آن زندگی یک سوارکار افغانی به نام اوراز (با بازی عمر شریف) را تصویر کرد که به دلیل شکستن زانویش در حین یک مسابقه اسب دوانی، از ادامه ان باز می ماند و حال می خواهد برای کسب اعتبار از دست رفته اش مجددا تلاش کند.

"هدف دست نیافتنی" محصول 1973، عنوان فیلم بعدی هایمر بود. داستان این فیلم که بر اساس رمانی نوشته خودش ساخته شد، حول محور زندگی یک نویسنده و روابط او با همسرش می چرخد. این فیلم با پشتوانه مالی بسیار ناچیزی ساخته شد طوریکه فرانکن هایمر مجبور به پرداخت حقوق تعدادی از بازیگران، از حساب شخصی اش شد. چارلی چاپلین در مورد این فیلم گفت که "فیلم یک ماجرای عاشقانه است و از لحاظ زیبایی بصری مسحور کننده است." هایمر در گام بعدی "مرد یخی" را ساخت و یک سال پس از آن یک کمدی گنگستری با نام "44/99 درصد مرگ" را عرضه کرد، که هیچ کدام نتوانست تا موفقیت درخشانی را برای وی در پی داشته باشد. اما سال 1975، فرانکن هایمر با خلق قسمت دوم "ارتباط فرانسوی" باز هم قدرت خویش را در عرضه بی کم و کاست صحنه های پرتعلیق و ناب تعقیب و گریز، به رخ همگان کشید. او در این فیلم ضمن تاکید بر جغرافیای داستان خود، به بستر اصلی حوادث اشاره می کند و بدین وسیله تصویر راستینی را از مسئله قاچاق مواد مخدر و دو قطب مثبت و منفی درگیر در ماجراهای مربوط به آن، ارائه می دهد. "ارتباط فرانسوی 2" روایت پلیسی درست کار و تنها در میان همکارانش است که می خواهد یکه و تنها در برابر ناهنجاری بزرگی چون قاچاق مواد مخدر بایستد و آنرا از میان ببرد. "ارتباط فرانسوی 2" نمونه یک فیلم سیاه پلیسی است که بر خلاف سایر آثار این ژانر در آن از هیچ گونه معمای پلیسی خبری نیست، بلکه قصد دارد تا اخلاقیات را به داوری بگذارد و همچنین به تحلیل روانی شخصیت های اصلی خود، بازرس پاپای (با بازی جین هکمن) و شارنیه (با بازی فرناندو ری)، دست بزند. بدون اغراق "ارتباط فرانسوی 2" را می توان کامل ترین اثر فرانکن هایمر محسوب کرد، چراکه توانسه علاوه بر خلق صحنه های خوش پرداخت تعقیب و گریز با مایه اکشن بسیار، اثری درون نگر و معناگرا نیز باشد و حضور این دو ستون در کنار هم، فیلم را به اثری ماندگار تبدیل کند.

پس از "ارتباط فرانسوی 2" و در سال 1977، هایمر فیلمی را بر اساس رمان پرفروش تامس هریس به نام "یکشنبه سیاه" ساخت. "یکشنبه سیاه" فیلمی در باب رسیدگی به اقدامات تروریستی است که در آن مارت کلر و بروس درن در قالب دو تروریستی فرو می روند که قصد دارند تا در روز برگزاری مسابقه فوتبال هزاران نیزه کشنده را به سمت تماشاگران که رئیس جمهور آمریکا نیز در میان آنهاست، روانه کنند. این فیلم نه تنها نقطه درخشانی در میان آثار هایمر نبود بلکه یک شکست سنگین نیز برای وی به حساب آمد. پس از این فیلم فرانکن هایمر آثار ضعیفی را با هزینه هایی اندک ساخت که هیچ کدام آنها نه در گیشه و نه در جشنواره مورد توجه قرار نگرفتند. آثاری چون "پیشگویی"، که اثری در ژانر دلهره و با موضوع تکراری بوجود آمدن موجوداتی عجیب و غریب، اینبار در اثر آلوده شدن آب رودخانه بود و یا "مبارزه" با بازی توشیرو میفونه و درون مایه ای مبتنی بر افسانه های شرقی (که هایمر بعدا از آن در ساخت رونین بهره گرفت)، درباره دو برادر که قصد دارند بر سر تصاحب یک شمشیر سامورایی با هم مبارزه کنند و همچنین اثری ساختگی، با احساسات و هیجانات کم رنگ تحت عنوان "قرارداد هولکرافت" که اقتباسی از رمان رابرت لادلوم بود که درباره سه ژنرال آلمانی که در زمان جنگ گنجی را مخفی می کنند که بعدها در زندگی پسران آنها تاثیر می گذارد. در واقع ساخته شدن این آثار پس از فیلم های درخشانی چون "پرنده باز آلکاتراز"، "ترن"، "هفت روز در ماه می" و "ارتباط فرانسوی 2" موجب ناامیدی طیف گسترده ای از مخاطبین از فرانکن هایمر شد.

 

جان فرانکن هایمر

پس از "قرارداد هولکرافت"، فرانکن هایمر سه فیلم نه چندان مهم دیگر با نام های "52 Picked up"، "شلیک مرگبار" و "جنگ چهارم" را ساخت و پس از آنها به دهه 90 پا نهاد. دهه ای که باز هم فرانکن هایمر در آن تولدی دوباره داشت و توانست تا آثار قابل توجهی را در آن بسازد. او در شروع و به سال 1991 فیلمی تحت عنوان "سال اسلحه" را کارگردانی کرد و با این فیلم به نوعی به تم هایی که پیش از آن در "کاندیدای منچوری" و یا "ارتباط فرانسوی 2" بکار برده بود، بازگشت. وقایع "سال اسلحه" در دهه 70 و در کشور ایتالیا می گذرد و حوادث پیرامون دوره فعالیت گروهکی به نام بریگادهای سرخ در جریان است. در این فیلم فرانکن هایمر به مفهوم هدف و مبارزه پرداخته و ضمن ابراز موضع بیطرفی نسبت به بریگادهای سرخ توجه خود را به پرداختن اکشن داستان معطوف می کند تا تحلیل آن. "سال اسلحه" علیرغم ضعف های بسیارش، به خصوص در فیلمنامه، توانست بار دیگر هایمر را امیدوار به بازگشت به سینمای درخشان اویل دهه شصتش کند. "جزیره دکتر مورو" فیلم بعدی فرانکن هایمر بود که با تاخیری پنج ساله نسبت به "سال اسلحه" ساخته شد. این فیلم که باز هم حاوی درون مایه ای علمی تخیلی بود نه تنها فیلم مهمی محسوب نشد بلکه به انگاره مجالی برای بروز ضعف های فیلمسازی هایمر بود. "جزیره دکتر مورو" در واقع صحه ای بود بر این جمله پالین کیل که آنرا سی سال قبل در توصیف فرانکن هایمر گفته بود: "فرانکن هایمر از آن دست فیلمسازانی است که فکر می کنند با این تدبیر ساده که فیلمشان سرگرم کننده نباشد، می توانند خودشان را جزو دسته هنرمندان مهم و با ارزش جای بزنند."

"رونین"، محصول 1998 فیلمی بود که توانست حیثیت از دست رفته فرانکن هایمر را بار دیگر به او برگرداند و نام وی را در سالهای آخر دوره کاری اش مجدداً بر سر زبان ها بیندازد. در تاریخ ژاپن رونین به سامورایی های بی اربابی گفته می شد که بر اساس نظام فئودالی ژاپن از حق اقامت در محل خود محروم می شدند تا جایی که این محرومیت می توانست به مرگ آنان نیز منجر شود. رونین ها گاه برای امرار معاش دست به راهزنی می زدند و یا حتی به عنوان راهب معتکف صومعه ها می شدند و تعدادی از آنان نیز به استخدام ثروتمندان شهر در می آمدند. آنان در روزگار جنگ در زمره افراد مهم اجتماع به حساب می آمدند اما در هنگام صلح به چشم یک موجود اضافی دیده می شدند. "رونین" که درون مایه آنرا می توان با فیلم "سامورایی" ساخته ژان پیر ملویل مقایسه کرد، یک تریلر پر شور و کشش است که بیش از هر چیز به فیلم های نوار دهه 60 نزدیک است. فرانکن هایمر در "رونین" تعدادی حرفه ای را برای انجام یک سرقت گرد هم جمع می کند. این آدم ها همگی در زمره حرفه ای هایی قرار می گیرند که اکنون اربابی برای خدمت ندارند و بنابراین حاضرند تا خود را به بالاترین قیمت به اربابی جدید واگذار کنند و از این روست که هایمر آنها  را رونین می خواند. پس از "رونین"، فرانکن هایمر یک فیلم نه چندان مهم دیگر را با نام "بازیهای گوزن قطبی" ساخت که در قیاس با رونین باز هم پسرفتی در کار او محسوب می شد. فیلمی که هایمر بار دیگر در آن به درون مایه آثار اولیه اش برگشت و با قرار دادن چهره های جوانی چون بن افلک و چارلیز ترون در نقش های اصلی، بار دیگر به فضای پر تنش دنیای جوانان پرداخت.

جان فرانکن هایمر سرانجام در ششم جولای سال 2002 در شهر لوس آنجلس، دیده از جهان فرو بست. شیوه خاص و منحصر بفرد فرانکن هایمر در خلق صحنه های پرتعلیق و هیجان انگیز اکشن و تعقیب و گریز هم چنان مورد توجه فیلمسازان جوانی است که خواهان ورود به سینمای اکشن هستند.

 

فیلم شناسی (کارگردان)

راه های جنگ (2002) فیلم تلویزیونی / کمین (2001) / بازی های گوزن قطبی (2000) / رونین (1998) / جورج والاس (1997) فیلم تلویزیونی / جزیره دکتر مورو (1996) / سال اسلحه (1991) / جنگ چهارم (1990) / شلیک مرگبار (1989) / ریویرا (1987) فیلم تلویزیونی / 52 Picked up (1986) / قرارداد هولوکرافت (1985) / مبارزه (1982) / باران ساز (1982) فیلم تلویزیونی / پیشگویی (1979) / یکشنبه سیاه (1977) / ارتباط فرانسوی 2 (1975) / 44/99 درصد مرگ (1974) / مرد یخی (1973) / ماجرای داستان عشق (1973) / سوارکار (1971) / روی خط می روم (1970) / پروانه های کولی (1969) / دریانورد استثنایی (1969) / تعمیرکار (1968) / جایزه بزرگ (1966) / دومی ها (1966) / ترن (1964) / هفت روز در ماه می (1964) / کاندیدای منچوری (1962) / پرنده باز آلکاتراز (1962) / همه سقوط می کنند (1962) / وحشی های جوان (1961) / ستون پنجم (1960) فیلم تلویزیونی / کمدین (1957) فیلم تلویزیونی / بیگانه جوان (1957) / روز نهم (1956) فیلم تلویزیونی

 

فیلم شناسی (تهیه کننده)

راه های جنگ (2002) فیلم تلویزیونی / جورج والاس (1997) فیلم تلویزیونی / اندرسونویل (1996) فیلم تلویزیونی / فصل سوخته (1994) فیلم تلویزیونی / جایزه بزرگ (1966) / دومی ها (1966) / کاندیدای منچوری (1962)

 

فیلم شناسی (بازیگر)

دختر ژنرال (1999) / قرارداد هولوکرافت (1985) صدا / یکشنبه سیاه (1977)

 

جوایز و افتخارات

نامزد دریافت جایزه گلدن گلاب برای بهترین کارگردانی (هفت روز در ماه می / 1964)

نامزد دریافت جایزه گلدن گلاب برای بهترین کارگردانی (کاندیدای منچوری / 1962)

نامزد دریافت نخل طلایی از فستیوال کن (دومی ها / 1966)

نامزد دریافت نخل طلایی از فستیوال کن (همه سقوط می کنند / 1962)

نامزد دریافت شیر طلایی از فستیوال ونیز (پرنده باز آلکاتراز / 1962)

منبع : cinelove


ارتباط فرانسوی - رونین - بازی های گوزن قطبی - همه سقوط می کنند - پرنده باز آلکاتراز و چندین فیلم دیگر همه از شاهکار های فراموش نشدنی سامورایی تنها هستند من که خیلی دلم برای فیلم های جان  تنگ شده


مطالب مشابه :


عکس کوچیکی هنر مندان

---- قلب یخی---- موزیک---- خوش نشین ها اینترنت---- آپلود---- بازی آنلاین ---- بازیگر مرد




عکس های نیوشا ضیغمی

---- قلب یخی---- موزیک---- خوش نشین ها اینترنت---- آپلود---- بازی آنلاین ---- بازیگر مرد




رمان دختر یخی و پسر اتشی 42

رمان گرگ هایی به نام مرد. شاید دختر یخی ما،اروم اروم توسط پسراتشی ولی من می خوام بازی کنم.




جان فرانکن هایمر ( آخرین سامورایی )

آنلاین - جان (با بازی برت لنکستر) (1977) / ارتباط فرانسوی 2 (1975) / 44/99 درصد مرگ (1974) / مرد یخی (1973)




رمان بازی عشق6- پایان

رمان دختر یخی پسر رمان گرگ هایی به نام مرد. -هیچ وقت فکر نمیکردم این بازی به اینجا برسه




مل مو برای خانم ها

---- قلب یخی---- موزیک---- خوش نشین ها اینترنت---- آپلود---- بازی آنلاین ---- بازیگر مرد




دختر یخی پسر آتش 10

رمان دختر یخی به نام مرد. می رفتیم و ایسا مسخره بازی در می اورد.ما هم داشتیم به




برچسب :