گنبد

گنبدهاي دوپوسته ميان تهي


در اين وضعيت آهيانه و خود تا ناحيه شکرگاه يعنی زاويه 5/22 درجه نسبت به سطح افقی کاملاً به هم پيوسته اند و از اين قسمت به بعد دوپوسته تدريجاً از هم فاصله می گيرند و جدا از هم کار می کنند . گنبد مسجد جامع اردستان ( 555 هجری ) يکی از قديميترين گنبدهای دوپوسته پيوسته ميان تهی است . بسياری از گنبدهای قرن هشتم هجری را نيز به اين صورت ساخته اند . يک نمونه خوب ، گنبد سيدرکن الدين يزد است که در ساخت آن از ناحيه شکرگاه تا تيزه گنبد هيچ گونه پيوندی بين دوپوسته ديده نمی شود . اما در کرمان اکثراً بين دوپوسته صندوقه شده است .

برای صندوقه کردن چهار تا آجر را به صورت عمودی کنار هم می گذارند و روی آنها با آجر ديگری می پوشانند اين صندوقه ها را در چند جا بين خود و آهيانه ايجاد می کنند . در اين حالت گنبد از لحاظ افزير مثل گنبد دوپوسته پيوسته است فقط سبک تر اجرا شده است . در واقع فضاهای خالی بين صندوقه ها از بار اضافه گنبد می کاهد .

در گنبد مسجد جامع يزد از شکرگاه تا تيزه ديوارکهائی به صورت چند دايره متحدالمرکز روی آهيانه سوار کرده و خود را روی آن تکيه داده اند . اصطلاحا ً به اين نوع ساخت کنوبندی گويند ( اين ديوارکها حدود يک تا 5/1 آجر است . )

در گنبد سلطانيه بر خلاف مسجد جامع يزد که پس از ساختن آهيانه ديوارک ها را ساختند همزمان با سـاختن آهيانه دنـده هائی در قـسمت های مـختلف آن ايـجاد کرده سپس خود را روی آن بنا داشته اند .

در گنبدهای پيوسته ميان تهی اکر بين خود و آهيانه از ناحيه شکرگاه به بعد هيچ اتصالی نباشد چفد گنبد داخلی معمولاً خاگی و چفد گنبد بيرونی شبدری خواهد بود .

گنبدهاي دوپوسته كاملا از هم گسسته ياگسيخت


در چنين ترکيبی خود و آهيانه کاملاً از هم جدا هستند . از نمونه های اجرای خوب ، گنبد حضرت رضا ( ع ) و گنبد مسجد امام اصفهان است . در هر يک از اين بناها خود و آهيانه فاصله نسبتاً زيادی از همديگر دارند در اين گنبدها برای نگه داشتن خود روی آن سوار شود اين ديوارکها به نام خشخاشی معروف است . در اصفهان اصطلاح پرده را به کار می برند . هر دو پره مقابل را به هم وصل کرده و در آخر کار همه را در مرکز مهر می کنند . تا از نظر تقسيم بارها و نيروهای وارد بر گنبد دوپوسته با هم کار کنند و در مجموع گنبد يک پارچه شود .

اگر يک پَره در جائی قرار گيرد که مانعی برای ايجاد روزن در همان نقطه باشد به جای يک پره دو پره کوچکتر در دو طرف روزن قرار می گيرد . تعداد خشخاشی ها معمولاً 8 تا است . در حد فاصل بين خـود و آهـيانه يک گردن قـرار می گـيرد که در صـورت فـاصله زياد اين گردن گريو ناميده می شود . گريو مخروطی ناقص نزديک به استوانه است . در حالتی که دو پوشش به هم نزديک باشند اين گردن به صورت يک ديسک درمی آيد که به آن اربانه گويند . اربانه يک گريو کوتاه است . خود به دو طريق روی گريو قرار می گيرد : 1ـ صورتی از اجرا که پاکار قوس مستقيماً به صورت خط قائم کمی پائين کشيده می شود و بعد سوار گريو می گردد که به آن (( شلال )) گويند . مثل گنبد حضرت رضا ( ع ) 2ـ صورتی ديگر که دنباله خود از پاکار به طرف داخل متمايل و بعد سوار گريو می شود که آن را آوگون نامند به اين شکل خود نيز آوگون نامند به اين شکل خود نيز آوگونه گويند . مثل مسجد امام اصفهان با مدرسه چهارباغ اصفهان که آوگون روی گريو است . از نمونه های گنبد آوگون دار روی اربانه ، گنبد سلطان بخت آغا در اصفهان است .

گريو يا اربانه بطوريکه قبلاً گفته شد مخروط ناقص نزديک به استوانه است بطوريکه اگر شاقول را روی بزرگترين قطر گنبد بگيرند پائين شاقول مماس با پائين ترين نقطه در پای گريو خواهد بود . به اين ترتيب تا حدود زيادی جلوی رانش و لگدزدن طاق گرفته می شود .


آهيانه


آهيانه در لغت به معنی جمجمه است و در معماری به پوسته داخلی گنبد اطلاق می شود . چفدهائی که برای اين پوسته در نظر گرفته می شود معمولاً بيضی هستند . در اصطلاحی عاميانه تر می گويند که آهيانه نبايد از نصف تخم مرغ کوتاهتر باشد معهذا گاهی پوشش زيرين گنبد را با چفدی بسيار کم خيز مشاهده می کنيم به اين چفدها تشتک يا تاوه گويند و از دوران هر يک حول محور قائمی که از رأس آن می گذرد پوشش مطلوب به دست می آيد . اما اين پوسته ها را ديگر نبايد آهيانه ناميد چه معمولاً نهنبن يا عرقچين کاربندی هستند . مثل ورودی مدرسه چهارباغ اصفهان ، گنبد ابونصر پارسا در بلخ ، گنبد عشرت خانه سمرقند متعلق به عهد تيمور و آرامگاه شاه ملک ( مسجد شاه ملک ) که در گنبدخانه به جای آهيانه کاربندی ديده می شود .

گاهی نيز از داخل پوشش زيرين گنبد را بسيار کم خيز می بينيم ولی اين پوشش به جای آنکه آهيانه باشد پوسته سومی است که در زير آهيانه اجرا کرده اند و کمرپوش گفته می شود . کمرپوش ها را به دلايل گوناگون از جمله کوتاه کردن ارتفاع در فضای زيرين گنبد بنا کرده اند در بعضی از بناها زمان اجرای کمرپوش با ساخت اوليه گنبد دوپوش چند قرن فاصله دارد . مثلاً درچينی خانه اردبيل که گنبدی دوپوش متعلق به قرن هشتم هجری دارد ، در زمان صفويه يک کمرپوش با چفدآويز و آهوپا ( مقرنس ) اجرا کرده اند . در مقطع عمودی بنا هر سه پوسته قابل رؤيت است . گنبد ديگری که کمرپوشی بسيار کم خيز دارد گنبد مقبره قطب الدين حيدر در تربت حيدريه است . از نمونه های ديگر ، کمرپوش های مسجد جامع نائين است . در مسجد جامع نائين و مسجد خسرو اردستان کمرپوش را به اين علت زده اند که قسمت بالای فضای مسجد را زنانه کنند . اکثراً پوشش کمرپوش ها تاوه است ( يعنی از دوران يک پانيذ يا يک کليل حول محور قائمش پوشش را ايجاد کرده اند . ) در زير زمين گنبدهای مدرسه دودر مشهد نيز پوشش دوتا از گنبدها تاوه است .

پوششهای با خيز کم در جاهائیقابليت اجرا دارد که اولاً فشار زيادی روی پايه ها باشد تا اصطلاحاً پايه ها درنروند ثانياً شانه های بنا گرفته شده باشد واين در صورتی ميسر است که ارتفاعساختمان بالاتر از سطح طراز پوشش تاوه باشد مثلاً اجرای تاوه در طبقه زيرين انجامگيرد و روی آن طبقه ديگری بنا گردد و ديگر آنکه پايه ها نيز از ضخامت کافی برخوردارباشند تا مانع رانش نيروها به خارج گردند .

به طوريکه گفته شد چفدهائی کهبرای آهيانه در نظر می گيرند اکثراً بيضی شکل هستند . چه اين نوع پوسته در مقايسه با نيم گرد يا نيم دايره از قدرت فوق العاده خوب در مقابل تحمل بارهای وارد بر آن برخوردار است .

در گذشته حتی تنبوشه های داخل قناتهای آب را نيز به شکل بيضی می ساختند . در شمال ايران پلهای طاقی را مرغانه پورت گويند يعنی پل طاقی يا پل تخم مرغی . چون تخم مرغ بطور معمول از دوتا نيم بيضی تشکيل شده است بسياری از پوشش های سغ و گنبدی از کلمه خاگ يعنی تخم مرغ گرفته شده است . معمولاً در معماری ايرانی به پوشش هائی خاگی گويند که قوس يا چفد آن شباهت با قسمت پائينی و پهن تر تخم مرغ دارد .

گاهی محققين خارجی در شناخت گنبدهای بيضی ايرانی دچار اشتباه شده و آنرا نيم گرد يا نيم دايره پنداشته اند آنچه مبنای اين گمان شده آنست که خارجيان از وجود پاراسته يا پاراستی به عنوان يک اصل در گنبدهای ايرانی غافل بوده اند .

در ايران چفد يا طاق يا گنبد را از شروع منحنی ( پا کارقوس ) روی پايه قرار نمی دادند بلکه تا حد معقولی که نوع و اندازه دهانه آنرا تعيين می کرد لبه منحنی را بطور قائم پائين می آوردند بعد روی پايه قرار می دادند اين کمکی بود که نيروی رانش طاق بهتر در مرکز ثقل پايه قرار گيرد . اين فاصله عمودی از پائين ترين نقطه منحنی تا پايه را پاراستی يا پاراسته گفته اند . پاراستی در اجرای چفد پاشنه ناميده می شود و در اجرای طاق آنرا دامن می گويند . در گنبد اسامی گوناگون آوگون ، شلال يا بشل به خود می گيرد ( بشل = پشل = آويخته = دامن )

معمارانايرانی پوشش نيم گرد را مناسب نمی دانستند و در اصطلاح بنائی می گفتند چون دايره بهيک مرکز منتهی می شود يک پا در هواست ولی بيضی دوپايه دارد و روی دوپا ايستاده است . قبل از آنکه به طريقه ترسيم پوششهای خاگی بپردازيم بايد به اصطلاحات مربوط به قوس بيضی اشاره کنيم . به دو کانون بيضی پايه گويند . دو خطی را که يک سر هر کدام به يک کانون بيضی متصل است و سر ديگر بيضی را رسم می کند دوبند نامند . محيط بيضی يا نصف محيط بيضی کمند خوانده می شود . خطی که از وسط دو کانون بيضی عمود شود و تا افراز منحنی ادامه يابد ديرک است . وقتی دوتا بند با هم زاويه قائمه تشکيل دهند هج نام دارند . هج در لغت فارسی معنی عمود را می دهد مثلاً اگر ديواری را کج بنا کنند می گويند اول هجش کن يعنی راست يا عمودش کن . ضمناً به فاصله ای که هرگونه چفد يا طاق يا گنبد بر آن قرار می گيرد دهانه گويند .

قـبل از آنکـه به بررسی انـواع چـفدها که از دَوَران آنها حول محور قائمشان پوشش گنبد به وجود می آيـد بپردازيم لازمـست گفـته شود که هـمه چـفدها ، طاقها و گنبدها بر دو دسته (( مازه دار )) و (( تيزه دار )) تقسيم می شوند . در انواع فرمهای مازه دار قله قوس منحنی است ولی در اشکال تيزه دار قله به صورت جناغی و تيزه است .

برای ساختن آهيانه معمولاً از شکلهای مازه دار استفاده می شده است و فقط در دهانه های بزرگ به منظور تحمل بار بيشتر گاه چفدهای تيزه دار به کار می برده اند . اما در پوشش رويی گنبد ( خود ) هميشه چفد ، تيزه دار است .

انواع پوستههاي آهيانه

1ـ پوسته خاگی

پوسته خاگی از دوران چفد هلوچين کند حول محور قائمی که از راس آن می گذرد بدست می آيد . چفد هلوچين کند بيضی ای است که فاصله کانونی آن مساوی نصف دهانه است FF= ab/2 اين بيضی خيزی نزديک به دايره دارد لذا در دهانه های کمتر از 16 گز از آن استفاده می شود . پوسته خاگی قبل از اسلام بسيار رايج بود بعد از اسلام نيز کمابيش در بناهای گوناگون به کار گرفته شد . بهترين نمونه آن گنبد تاج الملک در مسجد جامع اصفهان است .

2 ـ پوشش چيله ـ چيلو ـ سيلو

اين پوسته از دوران چفد بيز يا هلوچين تند حول محور قائمی که از رأس آن می گذرد بدست می آيد . و بعلت داشتن خيز کافی قابليت تحمل بار بيشتری نسبت به پوشش خاگی دارد بنابراين در دهانه های بالاتر از 16 گز هم کاربرد دارد . اين پوشش از قبل از اسلام تاکنون در ايران رايج بوده است .

در يزد و کرمان و جنوب خراسان و ساير نواحی کويری بعلت دارا بودن مصالح سست و ناگزيری استفاده از خشت خام پوست درونی گنبد معمولاً‌ چيله است .

نمونه های اين پوشش را در سيدرکن الدين و مدرسه ضيائيه يزد می توان ديد .

3 ـپوشش بَستو ( بَستو ـ کوزه(

اين پوشش از دوران چفد بستو حول محور قائمی که از رأس آن می گذرد بدست می آيد . اين پوشش از ساير پوشش های بيضی که در معماری ايران بکار رفته است خيز بيشتری دارد و معمولاً‌ در آهيانه گنبدهائی ديده می شود که پوشش خارجی ( خود ) آن رُک باشد .

پوشش يخچالها در اکثر نقاط ايران بستو است . پوشش بستو بعلت داشتن قابليت تحمل بسيار در مقابل بارهای وارد بر آن در وسيع ترين دهانه های معمول در معماری ايران بکار می رود .

از نمونه های موجود اين نوع آهيانه مدرسه ملاعبدالله نائين و گنبد قابوس را بايد نام برد .

پوشش بيرونی گنبد قابوس ( خود ) ، رُک است و بعلت داشتن خيز مرتفع نيروهای رانشی بسيار زياد است و در اصطلاح بنايان (( بيشتر لگد می زند )) . لذا مناسبترين شکلی که برای آهيانه اين برج در نظر گرفته شده همان پوشش بستو است .

4 ـ پوشش سَبوئی

اين پوشش از دوران چفد چَمانه حول محور قائمی که از راس آن می گذرد بدست می آيد . چفد چمانه از تقاطع دو بيضی بدست می آيد . به اين چفد (( سه و چهار )) و (( بَيان )) هم می گويند .

اين چفد که از ترکيب دو بيضی بدست می آيد قابليت باربری فوق العاده دارد . در ايوان پيشان بسياری از مساجد جامع از اين چفد استفاده شده است که نمونه قابل ذکر آن پيشان مسجد جامع يزد است . آهيانه گنبدهائی که از دوران اين چفد بدست می آيد برخلاف آهيانه ، اکثراً گنبدها تيزه دار است . بهترين مثال را بايد آهيانه گنبد سلطانيه دانست .

طرز چيدن مصالح گنبد
گنبدها معمولاً‌ آجری يا خشتی هستند و به سه ترتيب چيده می شوند :

1 ـ گِرد چين chin ـ Gerd

در اين طريقه رگهای آجر متمايل به مرکز گنبد است و بصورت شعاعی چيده می شوند .

2 ـ رَگچين chin ـ Rag

در اين طريقه رگهای آجر يا خشت موازی خط افق چيده می شود . گنبدهای رک را نمی توان گردچين کرد بنابراين همه آنها بصورت رگچين ساخته می شوند .

3 ـ تَرکين Tarkin

در اين نوع چيدن ، گنبد را بصورت ترک ترک اکثراً با قالب گچی می سازند و بعد فاصله ميان ترکها را با آجر يا خشت پر می کنند .

در اجرا تويزه های گچ ونی را ( نی در داخل گچ حالت آرماتور در بتن دارد ) روی زمين مطابق قوس مطلوب ( قوس گنبد ) می سازند و پس از تکميل ، همه تويزه ها را در فضای موردنظر توسط (( وادارهائی )) سرپا نگه می دارند بعد بين تويزه ها را با آجر يا خشت پر می کنند . در اين طريقه اجرا برخلاف انواع ديگر گنبد از شاهنگ و هنجار استفاده نمی شود .

طاقها و گنبدهای ايرانی هيچ کدام قالب ندارند حال آنکه اکثراً گنبدها در غرب توسط قالب زده ميشوند .

گنبدهای رومی را بيشتر روی سانتر ( Centre ) ( نوعی قالب ) می ساختند اين قالب چوب بستی بشکل گنبد بود که روی آن سنگ ها را بطريق استروتومی ( سنگ تراشی با مهارت و دقت زياد که درزها کاملاً‌ چفت هم گردد ) کار می گذاشتند .

چفد معروف مصری نيز با استفاده از قالب ساخته می شد . مرحوم گدار اين چفد را با چفد بيز ايرانی اشتباه کرد چرا که بيز تند از لحاظ تشابه ظاهری بسيار نزديک به چفد مصری است اما در اساس چه از نظر ترسيم چه از نظر حيث اجرا بکلی با هم متفاوتند .

چفد بيز تند يک بيضی است که فاصله کانونی اش مساوی طول دهانه است و بدون احتياج به قالب ساخته می شود ولی چفد مصری متشکل از دو دايره است و چنانچه بدون قالب ساخته شود طاق خراب ميشود .


طرز ساختن گنبد
طرز ساختن رايج گنبد مثل ساختن تاپو است همانگونه که تاپوساز دور تا دور تاپو می گردد و آنرا می سازد گنبد را هم رج به رج از پشت می سازند و بالا می روند چه گنبدهای ايرانی را بعلت نداشتن قالب نمی توان از داخل شروع به ساختن کرد .

در شروع کار از دستگاهی بنام شاهَنگ و هَنجار استفاده می کنند . شاهنگ ميله ايست که بطور عمودی کار می گذارند . اين ميله معمولاً‌ چوبی است و در مرکز گنبدخانه علم می کنند مانند گنبد مسجد رحيم خان اصفهان شاهنگ را از اطراف محکم می بندند تا تکان نخورد . در اصطلاح بنائی به علم کردن چوب (( هَج کردن )) می گويند . برای محکم بستن شاهنگ به دو ديوار گنبد از هشت الی ده چوب استفاده می کنند تا به اعتقاد بنايان چوب (( لًنبَر )) نخورد سپس در دو نقطه ای که بايد دو کانون بيضی باشد روی شاهنگ دو تا گل ميخ می زنند و به آن دو زنجيری بسيار ظريف وصل ميکنند که با آن بتوان بيضی دلخواه را رسم نمود . اين زنجير همان هنجار است و ظرافت آن مثل زنجيرهای اردکانی است .

سازنده گنبد از پشت کار مشغول چيدن می شد و منحنی گنبد را که از داخل می بايست صاف و دقيق می بود با اين زنجير کنترل می کرد برای عملکرد بهتر در محل قرارگيری گل ميخ ها ( دو کانون بيضی ) دو تا شيار ايجاد می کردند و در هر کدام يک حلقه قرار می دادند تا هنجار براحتی دور شاهنگ بگردد و دور آن پيچيده نشود .

طرز ساختن گنبدهاي تركين
گنبدهای ترکين را بدون استفاده از شاهنگ و هنجار ساخته اند زيرا گاهی اين گنبدها خيزشان به 16 الی 18 متر می رسد و امکان ساختن تويزه های با گچ و نی با اين ارتفاع نيست .

در گنبدهای مرتفع ترکين ترکها را تکه تکه ساخته و رويهم و کنار هم می چيدند به اين ترتيب که تا ارتفاع معينی از گنبد يک سری ترک مشابه کنار هم قرار می گرفت و دور تا دور گنبد را می پوشانيد بعد سری ديگری از ترکها که ارتفاع بعدی گنبد را شامل می شد روی رديف زيرين قرار می گرفت و بهمين ترتيب چيدن ادامه پيدا می کرد تا ارتفاع گنبد کامل شود . برای اينکه نظم بهم نخورد همه تويوزه های تَرکی را روی زمين می ساختند سپس آنرا تکه تکه در مراحل مختلف بالا آمدن گنبد کار می گذاشتند .

امروزه بجای استفاده از شاهنگ چوبی از شاهنگ آهنی استفاده می کنند که کار را خيلی آسان ميکند ولی ظرافت و کارآيی چوب را ندارد .

مهم آنکه در گذشته بدون داشتن آهن و سپری و غيره با ساده ترين وسايل گنبدها را در کمال استادی بنا می کردند .

ضخامت چفد و طاق و گنبد را ( تَبَره ) گويند در طاق و بخصوص گنبد ضخامت تبره در سطوح مختلف متفاوت است .

در گنبدها تبره ای ( ضخامتی ) که برای آهيانه گنبد در پاکار در نظر می گيرند 16/1 دهانه است مثلاً اگر دهانه آهيانه 16 گز باشد ضخامت تبره در پای کار يک گز خواهد بود . نمونه قابل ذکر گنبد سلطانيه با دهانه بيش از 24 گز است که تبره را کمی بيش از 40/1 گز گرفته اند يعنی دقيقاً‌16/1 دهانه . البته در پاکار بعداً‌ ضخامت (( خود )) نيز به آن اضافه خواهد شد .

زاويه 5/22 درجه روی پوسته گنبد را نسبت به مرکز دهانه (( شِکَرگاه )) گويند . فاصله از پاکار تا نقطه شکرگاه نيز بالِنج ناميده می شود . معمولاً فاصله پاکار تا شکرگاه را که همان بالنج باشد با همان ضخامت 16/1 دهانه می چينند .

از شکرگاه تا زاويه 5/67 درجه نسبت به مرکز دهانه ( ايوارگاه ) ، شانه طاق يا گنبد گفته می شود . در چيدن گنبد از شکرگاه تا زاويه 45 درجه ( ميان شانه ) ضخامت را يک خشت کم می کنند از زاويه 45 درجه تا ايوارگاه مجدداً از ضخامت تبره يک خشت می کاهند . از ايوارگاه تا نزديکيهای تيزه نيز خشت ديگری از کلفتی طاق کم می کنند . اين بخش معمولاً‌ نازکترين ضخامتی است که می توان با آن طاق يا گنبد را اجرا کرد .

چون در نزديکيهای تيزه ديگر امکان اجرای گنبد بصورت بقيه قسمتهای آن ميسر نمی گردد لذا در نزديکيهای تيزه سوراخی باقی می ماند که اجرای پوشش آن بايد مثل دهانه چاه بصورت طوقه چينی باشد به اين سوراخ (( هورنو )) گويند . گاهی اين سوراخ را پر نمی کنند تا در بالای طاق يا گنبد کار نوررسانی را انجام دهد . مثلاً‌ در پوشش بازارها اکثراً سوراخ هورنو باز است تا عمل تهويه و تنظيم روشنائی صورت پذيرد .

در گنبد سلطانيه سوراخ هورنو قطری حدود 80/1 سانتی متر دارد . زيرا از اين حد به بعد معمار سازنده نمی توانست مرتباً آجر را کوچک کند و رگها را ريز کند تا به تيره برساند . برای پر کردن هورنو امکانی بجز طوقه چينی باقی نمی ماند به اين نوع اجرای پوشش (( پرگر )) گويند در پرگر يا پرگره چينی از اطراف حلقه آجرها رگه به رگه پيش می نشينند تا پوشش کامل شود . در ميان هورنو يک ميله آهنی کار گذاشته می شود و طوقه ميله آهنی را در بر می گيرد .

پس از اجرا چه بعلت وجود ميله آهنی چه بعلت نوع پر شدن سوراخ ( طوقه چينی ) تيزه گنبد شکل نوک تيز پيدا می کند . و بخصوص در آهيانه های مازه دار تيزه گنبد فرم چفد يا طاقی را پيدا ميکند که سَربَر کرده باشد . اين سربرکردگی ضعف و نقصان به حساب نمی آيد تقريباً‌ چاره ناپذير است . مثلاً در گنبد خاکی مسجد جامع اصفهان با وجود شکل کامل بيضی در بالای تيزه نوعی تورفتگی ديده می شود .

ميله آهنی مذکور را در پائين گنبد معمولاً‌ به يک قلاب ختم می کنند تا برای آويختن قنديلها و چراغها مورد استفاده قرار گيرد . برای گيردار شدن ميله آهنی در درون گنبد پايه آنرا به شکل شش يا هشت پر می سازند . در مجموع به ستونی که حد فاصل بين پوسته زيرين و رويی گنبد است و ميله آهنی را دربر می گيرد (( شَنگَرگ )) گفته می شود .

در بالای ميله آهنی از حد خود گنبد به بالا توغ قرار می گيرد . توغ متشکل از سه تکه گوی فلزی و چند تکه لوله نسبتاً‌ قطور است که رويهم قرار می گيرند به اين ترتيب که روی ميله آهنی اول يک لوله سوار می شود بعد يک گوی فلزی که از دو طرف سوراخ دارد تا بتواند هم روی لوله زيرين جايگزين بشود و هم لوله بالائی روی سوراخ فوقانی آن جايگزين شود ، قرار می گيرد و بهمين طريق توغ ساخته می شود گوی انتهائی ديگر در بالا سوراخ ندارد . گاهی اوقات بجای گوی انتهائی (( خوج )) می گذارند

پايان


مطالب مشابه :


گنبد

گنبد مسجد جامع از بناها زمان اجرای کمرپوش با ساخت اوليه گنبد دوپوش چند قرن اموزش رياضي




اتمام ساخت گنبد امامزاده

امامزاده سید سلیمان (ع) - اتمام ساخت گنبد امامزاده - امامزادگان و بقاع متبرکه باید به قطب




اطلاعات کامل مرکز خرید تیراژه

آموزش تخصصی آموزش مهارت های معماری در گنبدکاووس جهت دانشگاه آزاد گنبد , طراحی و ساخت :




آموزش ماکت سازی

آموزش ماکت در ساخت گنبد مخصوصا به شیوه اول باید دقت کرد که هر چه ارتفاع نسبت به قطر




ساخت گنبد هندسی

علم در عمل - ساخت گنبد هندسی - خداوند این کشور را ازدشمن از خشکسالی از دروغ محفوظ




دانلود متحرک سازی (انیمیشن) از ساخت مقرنس زیر گنبد

معماری و دکوراسیون داخلی - دانلود متحرک سازی (انیمیشن) از ساخت مقرنس زیر گنبد - اموزش vray 3dmax.




آموزش ماکت سازی

در ساخت گنبد مخصوصا به شیوه اول باید دقت کرد که هر چه ارتفاع نسبت به قطر آموزش ماکت




گنبد سلطانیه (Soltanieh Dome)

از همه چیز از همه جا - گنبد سلطانیه (Soltanieh Dome) آموزش ساخت متن گرافیکی مرحله چهارم ;




اخبار آموزش و پرورش

زیـست پـژوهان گنبـد کـاووس - اخبار آموزش و پرورش - وبلاگ علمی، آموزشی و خبری زیست شناسی




آموزش ماکت سازی

آموزش ماکت براي ساخت گنبد در ماکت روش هاي زيادي وجود دارند که از رايج ترين شيوه مي توان




برچسب :