قرطمان(کرتمان)

 

 1390/6/20

قريه اي در يك كيلومتري غرب آتشگاه اصفهان معروف به كرتمان وجود دارد؟ كه مي خواهيم درباره آن آنچه كه مي دانيم بنويسيم.

تاريخ: اين محل طبق اخبار وگفته هاي اجداد وپدرانمان چندين بار در اثرعوامل مختلف كم آبي يامهاجمان جابجا شده اثرات به جاي مانده

ازآن چنين گواه ميدهد. يكي از اثرات به جاي مانده تعداد شش آرامستان است كه در محل وصحراي كرتمان وجود دارد؟ كه عبارت است از

1-گلزار فعلي محل واقع در شمال كرتمان معروف به صحرا لوركا 2-قبرستان باغ اربابي در غرب كرتمان 3-قبرستان بازار گاله كه جزء

اموال سيد جلال ا حمدي در آمده كه واقعه در صحراي درب جوي پشت خط 4-قبرستاني در زمينهاي معروف چادرپا پائيني واقعه در غرب

كارتن سازي صلصال 5-قبرستاني هم معروف به تپه چهل دختر واقعه در صحراي شتا كرتمان 6-قبرستا ني هم در صحرا بالا كرتمان

به نام قلعه رجب وجود داشت كه ديوارهاي هم تا حدودچهل سال پيش وجود داشت.

اين اثرات نشانه از قديمي بودن محل كرتمان را ميرساند كه گويا درقديم وقبل از اين محل اينجا شهري بوده .گويا قبل از محل فعلي كرتمان

اين قصبه ومحل درصحراي فعلي كرتمان معروف به شتا بوده در اين محل: شتا: گذشتگان وپدرم مي گفت وقتي كه من مشغول شخم زدن

زمين بودم اثرات وباقيمانده اتاق حمام تنور نانوايي وسنگ آسياب وخانه زيرزمين وغيره زياد مي ديده كه وسعت آن را نشان مي دهد . نام قدیم محل ما ک دمان نام داشته و دا رد .که به معنای بخش اول کرت که همان زمینی که برای ابیاری اماده و مرز  گذاری می کنند که کرت میگویند ومان هم که به معنای مال مان  که می شود کرتمان

و اما اسم قرطمان فعلي وثبتي آن بدين نام درآمده :گويند در زمان مغلان لشكر مغل وقتي در اثر جنگ وغيره به بيماري خاصي مبتلا مشدند نوعي گياه دارويي در اينجا منحصر به فرد وجود داشته كه از اين محل تهيه ميكردند كه به زبان مغولي اين گياه دارويي را

قرطمان ناميدند. اين محل هم اكنون كانون پرورش گل وگياه است:چه دارويي وچه زينتي.شغل فعلي و اصلي جوانان محل گلكاري است.

كرتمان

کرتمان نام دهی بزرگ است در باختر اصفهان، باز هم آن سویتر در باختر کوه آتشگاه در شهرستان خمینی شهر واقع شده است. متأسفانه به غلط آن را قرطمان با ق ترکی و طاء عربی می نویسند و ندانسته اند كه چنين اسمی درخور این دیه بزرگ در شهرستان خمینی شهر نیست. نوشتن نام کرتمان به صورت قرطمان غلط آشکار است. کرتمان در حال فروش املاک خالصه دولتی در اواخر دوره ناصر الدین شاه قاجار فروخته و به تصرف شريعتمدار اصفهان پسر مرحوم آیت اله آقا نجفی در آمد. پس از او وارثانش به نگهداری آن توفیق نیافتند و آن را بفروختد و اینک خرده مالک است. در روستای کرتمان پرورش گل شب‌بو و تزیینی و کشت برنج و گندم و جو و سیب زمینی و پیاز به همراه باغهای گیلاس و آلبالو و زردآلو و آلوچه، زیبایي خاصی به این منطقه داده است. واژه کرتمان از دو جزء کرت یا کرته اوستایی به معنی زمین کشاورزی که بخش شده و برای آبیاری آماده گشته و نیز جزء دوم مان به معنای خانه است و کرتمان روی هم خانه و جایگاه زراعت معنی می دهد.

                                             تاريخ صد ساله كرتمان

كرتمان وروستايي بوده كه محل هميشه مهاجرت چه آمدن وچه ازمحل بيرون رفتن بوده در صد سال قبل از اين صد سال تعدادي بومي محلي

وجود داشته وتعدادي نيز از محله هاي اطراف به اين محل آمده اند كه ذكر چند نفر آنان را مي گوييم

1-آقاي علي نادي سده هي كه پدر بزرك كدخدا عزيز اله فرزند كريم:علي نادي است كه فرزندان 4 نفر محمد-سيف اله-نعمت اله و..

مي باشند:2-آقاي رجب باقي ازقهدريجاني كه وارثين آنها فرزندان مرحوم حاج محمد اسماعيل وحاج رضا وبقيه وارثين كه حاج محمد اسماعيل

حسينييه اي به ياد بود فرزند شهيدش در محل بنا كرده كه انشا اله ادامه كار رافرزند ديگرش به نام الياس انجام خواهد داد: پس الياس فرزند

حاج محمداسماعيل كريمي -فرزند رجبعلي- فرزند رمضان- فرزند ملا حسين- فرزند رجب باقي است:3-آسيد احمد پدر بزرگ حاج آقا مجتبي

احمدي پور سدهي ميباشد كه حاج آقا مجتبي احمدي فرزند آقا جلال و.. وبقيه اقوام مثلا :1-منباقر كه كدخدا هم بوده: يك رشته آن گفته شود:

حاج رجبعلي پدرشهيدمحمود فرزند عباس فرزند غلامرضافرزندمنباقر2-كريم فرزند محمدعلي معروف به كريم مندلي-محمد كه خاندان بزرگي است

كه يك رشته نزديك به آن منوچهر فرزند مظاهر فرزند محمود فرزند كريم فرزند مندلي مي باشد و رشته اينجانب نويسنده آقاي فتح اله كريمي هم

به همين مندلي شناخته شده استك كه عبارت است ازفرزندان يعني خوهروبرادرانم حسن- براتعلي -جعفر-و رجبعلي فرزندان حاج محمدعلي كريمي فرزند حسين- فرزند هاشم- فرزندرمضان- فرزند مندلي- فرزند محمد است: ويك طايفه معروف ديگر به نام حب علي(حولي ها)گفته

مي شود و بقيه قبايل وطوايف.... كرتمان

                                                 فاميل كريمي

تمام فاميل هاي بومي محل كريمي است به غير از يك فاميل چرا؟ در حدود سالهاي ..13به بعد كه دولت رضاشاهي تصميم به صدورشناسنامه

مي كند در هر محل وروستايي مي رفتند تا شناسنامه به مردم بدهند ازجمله همين محل كه وقتي كه مامور ثبت احوال به كرتمان مي آيد تاسجلد

(همان شناسنامه)بدهد وقتي كه به محل مي ايد براي سرشماري ودادن شناسنامه به اولين نفري كه ميرسد مي گويد كه من ماموردلت هستم

ومي خواهم به شماسجلد بدهم وسرشماري كنم آن شخص مي گويد اول بايد پيش بزرگتر آبادي يعني كدخدا رفته واز آنجاشروع كنيد چون ما

آمار وارقام آبادي رانداريم واورا به در خانه كدخدا راهنمايي مي كند مردمي هم كه آنها رامي ديدند به دنبالشان حركت مي كردند تابه درخانه

كدخدا رسيدند داخل خانه شدندوسرشماري آغاز شد اول از خود كدخدا پرسيدند كه اسمت چيست گفت عزيزاله مامور پرسيد فرزندكه هستي گفت

فرزند كريم هستم مامور پرسيد چه فاميلي مي خواهي داشته باشي از كدام فاميل مي خواهي باشي كه درجواب گفت نام پدرم مي خواهم باشد

كريم كه باپسوند ي ميشودكريمي وسعالات ديگر بعد ازكدخدا از ديگري پرسيدند كه مثلا گفت محمدعلي فرزند حسين مامور از آن مرد پرسيد

كه فاميلت را چه بنويسم آن مرد گفت كه هرچه كه كه كدخدا گفته همان رابنويس بدين ترتيب از تمام محل كه پرسيدند فاميلتان چه مي خواهد

باشد مي گفتند هرچه كدخدا گفته :مگر يك فاميل آن هم فاميل آقاي سيد جلال :به طوري كه پدرم مي گويد :آسيد جلال در آن سالي كه سجلد

به مردم مي دادند او و دامادش به نام كريم فرزند علي آخوند عازم كربلا بودند وسر مرز قرار گرفته بودند كه دستور بود همه بايد سجلد داشته

باشند ونميتوان بدون سجلد از مرز عبور كرد كه ازاوپرسيدند اسمت چيست گفت سيد جلال گفتند نام پدر گفت سيد محمود گفتند فاميلت: گفت اسم جدم احمد که احمدی شد

و همچنين فاميل دامادش نيز احمدي قرار داد.

                                                        مهاجرت به كرتمان

در حدود سال 1340هجري شمشي به بعد مهاجرت جديد به كرتمان شروع شد:و اولين كساني كه به كرتمان آمدند خانواده احمدي كه يكي از آنها

به نام آقاي سيد نبي اله احمدي كه اولين زمين فرخته شده براي خانه سازي توسط اقاي علي كريمي فرزند مشهد تقي شروع شد وادامه پيدا كرد.

كه اكنون فاميلهاي مختلف در محل وجود دارد وافراد مختلف از نقاط مختلف و اكثرا فقير به اين محل سرازير شده كه هم اكنون يك سوم مردم محل

راتشكيل داده اند. جمعيت محل هم اكنون در حدود7000نفر مي باشند.آمدن مهاجرين از يك طرف با فرهنگ مخصوص خود و وجوداختلاف نظر

سليقه از يك طرف ديگر. كه كمابييش ادامه داشته تا جايي كه در يك اختلاف محلي شورا با عده اي ازمردم موجب به وجود آمدن يك شورايي

در دل يك محله كوچك بدون در نظر گرفتن مرز جغرافيايي ودر داخل افراد محل غير بومي از بومي كه مدتي نگذشت كه دوباره شورا يك دست

شد. البته اختلافات جزئي ما بين عده اي از جوانان كم تجربه وجود دارد كه هر چند گاهي با هم مشاجره داشته اند. واما در اثر ازدياد جمعيت

تعداد مدارس بيشتر شد و هم چنين يك مسجد به نام حضرت ابوالفضل در قسمت شرقي محل ساخته شد:ويك حسينيه در غرب محل به نام حسينيه

شهيد ابراهيم كريمي فرزند حاج محمد اسمائيل ساخته شد.واما سليقه و رسم و رسوم مختلف وكم بود زمين براي گلزار وفقر مردم بومي وغير

بومي: كه بوميهاي محل (همان فاميل هاي كريمي) اجازه دفن اموات غير بومي رانمي دهند كه اين خود يك معضل است ونياز به يك محل براي

دفن اموات نياز مبرم است ولا ينحل باقي مانده كه انشا ءاله بر طرف شود.

                                                             شغل مردم

كرتمان كه قبل از تقسيم اراضي سال 1342به كشاورزي به صورت ارباب و رعيتي مشغول به كار بوده:بدين طريق كه آب و تهيه آن وبزر و ملك با مالك بوده: ورعيت كار كاشت و داشت و برداشت را بر عهده اش بوده دو قسمت مالك و يك قسمت رعيت بر مي داشت وبعضي سالها

هم عده اي نماينده مي شدند و زمين را از مالك اجاره مي كردند كه در هر دو صورت اكثر كشاورزان ناراضي بودند .كشت مردم گندم وجو ودر

مواقع آب سالي كشتهائي مانند خربزه: نخد:پياز:و...مي كاشتند. و اما چون كشته اصلي مردم گندم بود سالانه مقداري از گندم را مي بايست

به آبمال(آبمال به كسي كه زمين راآبياري مي كرد مي گفتند) به سلماني يا دلاك (همان آرايشگر)وبه حمامي واگرچيزي مي ماند به خانه مي آوردند

براي كار زراعت اكثرا يك الاغ يا همان خر وعده يي هم گاو داشتند واكثر خانه ها مرغ و گاو شيرده ويا بز و ميش داشتند تا بتوانند با سختي

زندگي خود را اداره كنند. واما بعد از تقسيم اراضي :كه بنا بود زمينها تقسيم شود طبق قانون دولت وبنا بود زمينها نصف ونصف تقسيم شود

ونصف ديگر زمينهاي مالك هم به صورت اقساد وام دولتي خريداري شود: طبق اكثر محلهاي اطراف :كه مردم اكثرا گفتند ما نمي خواهيم تقسيم

شود ما مي خواهيم توافق كنيم وبا رضايت مالك انجام شود. بدين طريق شد كه سي به هفتاد تقسيم شد يعني سهم زارعين سي درصد شد. والبته

زارعين ديگر كرتمان كه مال كرتمان نبودند ولي رعيت زمينهاي كرتمان بودند سهم بيشتري: چهل الا پنجا در صد گرفتند و گفتند ما چون كرد

زمين(كرد به معناي حق كاشتن) از شما كرتمانيها خريديم حاضر به توافق نيستيم وهر چه قانون است بايد اجرا شود.

و اما كشاورزي بعد از تقسيم اراضي :مردم چون مالك زمين شدند فعاليتشان بيشتر شد و كم كم به كشتهايي ديگر دست زدند مانند درختكاري

صيفي كاري وكشتهاي متعدد ديگر. اكثر كشاورزي محل: گندم جو گوجه خيار برنج گيلاس آلبالو وكشتهاي متفرقه ديگر وچندين چاه عميق

كندند وآن اوايل زمينها پر آب بود وشور كشاورزي هم زياد ومردم بومي محل به كشاورزي مشغول بودند وغير بومي هم شغهاي مختلف .

كشاورزي همچنان ادامه داشت تا كم كم آب زمين كم شد وهمچنين نسل كشاورزان بعد از تقسيم اراضي هم فوت كردند ودوباره زمينها بين

فرزندان كه تعدادشان در هر خانواده بيش از دو سه نفر بودند تقسيم شد كه ديگر قابل كشاورزي ودرآمد كافي نبود. و وقتي كه كشور انقلاب شد.

انفجار جمعيت به وجود آمد: از 3 نفر الا 12 نفر:با زمينهاي كم محل و درآمد كم. ودر سال1386 تااكنون خشكسالي شديد شد. بحران بي كاري

در محل به اوج خود رسيد وناهنجاريهاي اجتمايي درمحل از حدود سال1370 شروع شد بيكاري باعث ايجاد معتادي پرخاشگري بزه كاري ك وناهنجاريهاي اجتمايي. كه كم كم روح كشاورزي از بين رفت عده زيادي بيكار. عده اي هم كم كم از افرادي مانندآقاي فتح اله دادوين وآقاي مومني

وآقاي سجادي انواع گل منجمله گل شبو اطلسي داوودي رز وغيره ...طرز كاشتن آن راياد گرفتند واما گل شبو رونق زياد تري گرفت و تعداد زيادي از جوانان را به خود جذب كرد كه درحدود يك صد گلخانه مختاف به وجود آمد وموجب كار وجذب كارگر شد وتعدادي هم به كارهاي ديگري

از قبيل ترشكاري و سري تراشي قالبسازي صندوق سازي( چه چوبي وچه پلاستيكي) وشغهاي متفرقه ديگر...مشقول شدند.

                                                    اتفاقات محل

كرتمان محلي بوده كه همشه مورد ظلم قرار مي گرفته وحقشان گرفته مي شده در زمان ارباب ورعيتي حدود 70 سال پيش كه بعضي ساله

زمين را اجاره مي كردند: آن سال زمينهاي كرتمان را كدرگونيها(قهدريجان فعلي)اجاره كرده بودند و نمي گذاشتند حتي يك بته علف هم از صحرا

برده شود ومدت زيادي هم خرمنهاي آنها مانده بود كه ناراحت بودند مردم ناگهان تصميم گرفتند كه آنها از محل بيرون كنند مردم آن سال

دسته جمعي به آنها يورش بردند ودعوا كرده و مي گويند يكي از آنها هم كشته شد پس از آتا چندين سال كسي از افراد بيروني جرعت نكرد كرتمان

را اجاره كندو مدتي مردم در آسايش بودند و با هم وحدت داشتند وهميشه يار وياور هم بودند. فروخن كرد زمين همچنان ادامه داشته:تا اينكه

مدتها بعد از طرف مردم درچه براي خريد كرد زمين به كرتمان مي آيند مردم در مقابل آنها مقاومت كرده: كه شخصي به نام حاج براتعلي كريمي

كدخداي محل كه با يكي از افراد مردم درچه به نام حاج حسن وحاج حسين مسيبي فرزند حاج ابراهيم كه از اقوام كدخدا بودند كمال مساعدت ميكند

وكم كم زمينهاي خوب محل به نام شتا به آنها فرخته ميشود چون كدخدا به مردم محل مي گويد كه كرتمان كه زمين زياد دارد برويد و جاي ديگر

راكشت كنيد مردم براي جلو گيري از عوامل بيروني (درچه اي)پلي را كه روي مادي هرستان بسته بودند را خراب كرده تا مدتي ادامه داشت

مه دوباره پل را ساختند . وقتي مردم مطلع شدند دوباره تصميم گرفتند تا پل را خراب كنند: كه آنروز در حال برگشتن از مادي روبي بودند كه آمدند

بيايند پل را خراب كنند كه كدخدا گفت هالا خسته ايد برويد وقت ديگر و اين كار انجام نشد كم كم فوج مردم از درچه به كرتمان آمده كه هم مقداري

را كرد آن را خريده و مقداري را هم مي گرفتند بدين ترتيب مقداري زمينهاي محل از دست رفت.

                                   اتفاقات محل بعد از انقلاب در باره زمين

و اما بعد از انقلاب مقداري از زمينهاي مالكين كه لم يزرع مانده بود وكشت نمي شد طبق فرمان امام كه گفته شد كه كشاورزي در راس

امور است وكشور نياز مبرم به كشاورزي دارد مردم محل به صحرا رفته و با هماهنگي شوراي محلي:آنهايي كه مي خواستند كشاورزي كنند:

را هر كدام مقداري زمين داد تا زراعت كنند يك سالي گذشت : كه يك نفر از نمايندگان زمينهاي فرهنگيان آموزش و پرورش به نام آقاي

نعمت الهي آمد و گفت اين زمينهاي آموزش وپرورش را كه كشت كرده كه در جواب شنيد: كه شوراي محل كه آن زمان آقاي استاد براتعلي

كريمي فرزند حاج محمدعلي است بنا به دستور امام به تعدادي از كشاورزان محل با قيد امضاء و مقدار تحويل آنها داده وبه نماينده فرهنگيان

گفت كه مسئله و مشكلي نيست شما بفرمائيد چه كنيم : كه نماينده فرهنگيان گفت اجاره زمينها را طبق نرخ صحرا به شركت تعاوني بدهيد

كه شورا جلسه اي با مردم گرفت وقرار شد هر جريب(1000متر)را سالي 100 تومان اجاره بپردازند: كه تعداد خيلي كم اجاره يك سال اول را

دادند: در سال دوم كه شد نماينده فرهنگيان آمد وگفت مي خواهد از سه قطعه زمين كه دارا مي باشند را يك قطعه آن را بفروشد و دو قطعه آن را

همچنان اجاره بدهد كه دوباره شورا (استاد براتعلي) جلسه اي تشكيل داد كشاورزان درحدود 60 نفر بودند و صورت جلسه را امضا كردند:

وقرار شد 4 نفر نماينده از زارعين به نامهاي1- فتح اله كريمي حاج محمد علي 2-محمدآقا كريمي حاج برات (فرزند كدخداي سابق محل)

3-حاج عبدالرحيم كريمي عباس 4-حاج سبزعلي كريمي ابراهيم بروند وآن قطعه زمين واقعه در جنوب غربي صحراي كرتمان رااز نماينده

فرهنگيان با نرخ توافقي بخرند: كه اين 4 نفر نماينده گان زارعين رفتند وبا نماينده فرهنگيان صحبت كردند نماينده فرهنگيان گفت من يك نفر

به نام آقاي كرباسي را براي نرخ گزاري قبول دارم اگر شما هم او را قبول داريد بيائيد تا با هم صحبت كرده و معامله را انجام داده وميتوانيم

اقساطي هم قبول كنيم نماينده گان زارعين گفتند ما مي رويم و فكرمان را ميكنيم و مي آئيم نماينده زارعين رفتن و با آقاي كرباسي نرخگذار

صحرا صحبت كردند وبا نرخ پيشنهادي نماينده زارعين به توافق رسيدند نرخ توافقي از قرار هر متري 17000تومان به غير از زير

سيم برقهاي فشار قوي كه ان را كمتر حساب مي كنم: كه نماينده گان زارعين قبول كردند. و نماينده گان زارعين روزي را با آقاي كرباسي

قرار گذاشتند تا در صحر آمده تا زمين را كاملا ديده و همچنين نرخ زير برق فشار قوي را نرخ گذاري كند كه نا خود آگاه تعدادي از زارعين

محل(همان كساني كه قرارداد خريد زمين را امضاء كرده بودند)از راه رسيده وگفتند اين شخص (آقاي كرباس) چه كاره است وچه كسي به او

گفته كه بيايد و نرخ گذاري كند و بناي داد وبي داد در آوردند ور هر كدام بدون رعايت پرسيدن وجواب گرفتن زياد بد وبي را گفتند وفرصت ندادند

تا نماينده آنها جواب بدهد عده اي مي گفتند كدام زمين زمين مال خداست براي چه بخريم عده اي مي گفتند كه مي خواهيد بورس بازي كنيد و...

از جمله كسان آقاي مصطفي كريمي فرزندرضا وپدرش آقاي: احمد كريمي فرزند اسماعيل: آقاي نادعلي فرزند دائي رضا و... كه آقاي كرباسي

با تعجب از نماينده گان پرسيد: مگر به آنها نگفته ئيد: كه نماينده گان زارعين گفتند چرا وحتي از آنها هم امضاء گرفته ئيم نماينده گان زارعين

هم مات ومتحير مانده بودند كه چه را اينها اين كار را انجام دادند و كار را خراب كرده در صورتي آن سال هر كدام از رزاعتشان ميتوانستند

2000متر از آن زمينها را خريداري كنند. كه آقاي كرباسي نماينده هر دو طرف به پيش نماينده فرهنگيان رفته و ماجرا را شرح مي دهد.

پس وقتي كه نماينده گان زارعين: پيش آقاي نعمت الهي مي روند با روي شرمساري آقاي نعمت الهي مي گويد شما زارعين نه خريدار زمين

هستيد و نه اجاره اين دو سال را داده ئيد پس بايد زمينهاي فرهنگيان را تحويل بدهيد كه زارعين عده اي از آنها مدتي مقاومت كرده كه آقاي

نعمت الهي نماينده فرهنگيان از زارعين شكايت كرد وزارعين را از زمينهاي فرهنگيان بيرون كرد.

و اما سرنوشت ما بقي ملك مالكين هم تدريجا با روش هاي مختلف از دست زارعين گرفته شد ومقدار كمي هم هنوز در دست زارعين است

سال1390 وخشك سالي هم مزيد بر اين علت تحويل دادن ملك به صاحبانشان شد.

                                       اتفاقات وتحولات آب مادي وملك

كرتمان ازقديم موردغارت وچپاول بوده به طوري يك زماني مساحت كرتمان درحدود6000جريب ويا به عبارتي600 هكتار بوده از پشت محل روستاي زازران تا نصف خانه هاي مردم هرستان :ويك طرف هم به آدريان وتيرانچي: از طرفي به مادي هرستان وقنات صحرا

درچه: كه در اثر مرور زمان مورد تاخت وتاز قرار گرفته :هر قسمت اين زمينها را محله ها وروستاهاي اطراف تصرف كرده:مثلا

شمال خانه هاي كرتمان را هرستاني ها و اندوانيها خريدند وشرق كرتمان هم سهم مالكين شد وشرق صحراي كرتوان را هم درچه اي ها

خريدند وغرب وجنوب غربي را ولاشانيها خريدند كه بدين ترتيب زمينهاي مر دم بومي محل خيلي كم شد كه در حدود 200هكتار باقي ماند.

و از طرفي هم اصلاحات ارضي (تقصيم اراضي) كه نماينده گان زارعين ومالكين آقايان مرحومين آقاي حاج محمدرضا كريمي (حاج معلم)

وآقاي حاج براتعي كريمي(كدخدا برات)وآقاي حاج حسين مسيبي(حسين شويدي)زمين براي مردم محل طبق گفته ها كه مي گويند

آقاي شيخ حيدرعلي وحاج حسن فرزند حاج محمود نامه اي را از اداره كشاورزي ونماينده گان مردم آوردند كه مي بايست زمينها

نصف ونصف تقصيم مي شد كه گويا آقاي حاج آقا احمد امامي كه آن زمان بزرگتر آبادي(خانه انصاف)بود نامه را از دست آقاي

شيخ حيدرعلي گرفته و پاره كرده و به او گفته كه مگر كرتمان بزرگتر ندارد كه تو دخا لت مي كني وبدين ترتيب زمين ها را ازدست

زارعين گرفته ومقداركمي از آن را كه يعني سي در صد زارعين وهفتاد در صد مالكين بدين ترتيب سهم زارعين ناچيز شد و ظلم شد .و

غرب صحراي كرتمان رافردي از روستاي كاپاشون به نام جلال تصرف كرده و بناي خانه سازي كرده. واسم آن محل را جلال آباد نام نهاد :

با متصرف شدن يك چهارم زمينهاي كرتمان نصف آب مادي محل رابا نيرنگ تصرف كردند.ومحل ما با كم آ بي روبرو شد و مردم مظوميت

نشان داده واز خود كاري نكردند و همچنين كه عبور مادي محل از وسط جلال آباد مي گذشت جلال آباد از دو طرف اين مادي (شمال وجنوب )

آب برداشت مي كرد كه هر وقت مردم كرتمان براي ياري آب به جلال آباد مي رفتند مي ديدند كه هر جوب آب باز است وقتي كه اعتراز

مي كردند كه چرا هر دو جوب آب باز است مي گفتند در حال باز كردن وبستن جوب آب بوديم كه شما آمديد به آنها مي گفتيم كه شما بايد

در آن واحد آب را باز وبست كنيد جلال آباديها مي گفتند شايد كمي بعد از رفتن ما بچه ها باز كرده باشند مي بخشيد وبدين ترتيب

عملا دو سوم آب را استفاده مي كردند . هر رفت و برگشت مردم كرتمان براي باز ديد آب روزي يك بار وشايد هم وشايد هم هفته اي

يك بار. و اين كار هميشه ادامه داشت الا آخر يك آسياب آبي هم روي مادي كرتمان بود كه هميشه مزاحم آب ورودي به كرتمان مي شد:

بعد از خرابي آسياب يك لحاف كهنه اي روي مادي بود وهميشه مانع ورودي آب به كرتمان مي شد و هر وقت كه كشاورزان دنبال

آب مي رفتند مي ديدند مه اين لحاف كهنه را در جلوي آب گذاشته وتعدادي هم آنجا مشغول شستن البسه بودند كه وقتي آبيارها

مي گفتند كه چرا اين لحاف را در مادي: قسمت تنگ آن (جايي بود تنگ كه قبلا اسفالت شده براي ورودي روي سنگ آسياب كه

نمي گذاشتند آن را هم خراب كنند و مي گفتند چون قبلا آسياب بوده وبايد همينطور بماند)انداخته ايد مي گفتند مي خواهيم كه لحاف

خيس خرده وبعد بشوييم ولحاف را بر نمي داشتند وهميشه آب خيلي كمتري براي كرتمان مي آمد و هر چند يك بار لحاف را عوض

مي كردند وچون هر دفعه يك نفر به دنبال آب مي رفت خبر نداشت كه آيا آنها راست مي گويند ولي آنها كه بيشتر دنبال آب مي رفتند

متوجه اين موضوع مي شدن واز بي حالي وبي حسي مردم محل و اينكه كسي هم نمي رفت به يزرگتر محل كرتمان ويا بزرگتر

محل جلال آباد گذارش يا گله مند شود ويا اينكه شكايت دسته جمعي كنند بدين ترتيب حق آب مردم محل از بين مي رفت تا اينكه

در حدود بيست سال قبل كه مردم كرتمان تصميم گرفتند تا محل عبور مادي آب را ار وسط روستاي جلال آباد تغيير داده واز كنار محل

جلال آباد عبور داده و روي جاي قنات مخروبه خود كرتمان بكشند واسفالت كنند وهمان سهم نصف را تقصيم كردند ولي از دست آن

جلا ليها راحت شدند.

                                                 كدخدا وانجمن روستايي

از ايام قديم براي اداره شهر يا روستاها يك نفر به عنوان بزرگتر انتخاب مي شد كه به آن كدخدا مي گفتند. مثالا در شهر قديمي همدان يا

همان هگمتانه شخصي به نام ديا اكو كدخدا شهر بود. كه آنجا را اداره مي كرد. كه كم كم اداره تعدادي از شهر ها رادر دست گرفت. وكم كم

حكومت پادشاهي رونق گرفت وادامه پيدا كرد تا اكنون. واما كدخدا در روستاها همچنان ادامه داشت: تا قبل از انقلاب اسلامي ايران در محل

ما همچنان كدخداي ادامه داشت.واين طور كه گفته مي شود در محل ما كرتمان از زماني كه مالك ورعيتي به وجود آمده: شخص كدخدا

را ارباب انتخاب مي كرده براي كارهاي روستايش: ومردم هم مي بايست از كد خدا فرمان ببرند وبه عنوان بزرگتر براي كارهايشان به او

رجوع كنند.چند كدخداهاي اخير محل را نام مي بريم 1- كدخدا منباقر2-كدخدا عزيز اله3-كدخدا براتعلي.: وبعد هم كه انقلاب اسلامي مي شود .

واما دوره اي هم شد درزمان شاه (محمدرضاشاه)يك تغيراتي در قوانين به وجود آورد كه يكي از آن قوانين 1-اصلاحات ارضي 2-سپاه

دانش3-سپاه ترويج 4- واردوهاي عمران ملي 5-انجمنهاي روستايي وشهري وخانه انصاف(اعضاي انجمن) انجمنهاي روستايي وشهري

را براي كارهاي عمراني وخدماتي از طرف دولت انتخاب مي شد وقوانيني هم وضع كرده بودند كه از مردم پول دريافت كنند وشهر يا روستا

را اداره كنند. كه براي روستا در آمدي به عنوان صدي دو از در آمد مردم را بايد انجمن روستا از افراد محل مي گرفت: تا در عمران محل

خرج كند. كه در محل ما يك دوره انجمن به وجود آمد واز درآمد مردم كه اكثرا گندمكار بودند در مدت چند سال مقداري جمع آوري كرده

و به كار عمراني مي پرداختند: مثلا پل سازي وراه سازي وساخت حمام وغيره را انجام مي دادند. اعضاي انجمن محل ما كرتمان

عبارت بودند 1-آقاي سيد احمد امامي 2-آقاي حاج علي كريمي فرزند عباس 3- كدخدا براتعلي كريمي بودند . كار كرد آنها1- ساختن يك پل

بر روي مادي هرستان2-ايجاد راهي ازايستگاه كرتمان(سه راه معلم)و ادامه به طرف وادامه آن به سه راه منزل محمدآقا حاج برات

كه يك طرف آن به طرف خميني شهر و يك طرف آن به خيابان نجف آباد متصل شد كه در اين رابطه معلم آن زمان آقاي منصوري كمك

زيادي كرد3- ساختن حمامي جديد و دوشي براي كرتمان 4-كندن چند چاه عميق براي توسعه كشاورزي كه به نامهاي :چاه شوتك در دورده كرتمان :چاه صحرابالا:چاه درب حمام. وكارهاي غيره ... و اما كار كدخدا قبل از وجود انجمن بوده: وكارهايي مانند لا روبي ماديها وجوبها

با همياري مردم: وانتخاب آبمال: دلاك وسلماني (همان آرايشگر فعلي): حمامي :دشتان(نگهبان صحرا) را انجام مي داده و درتقصيم

اراضي زمين نيز به عنوان نماينده زارع و مالك با دو نفر ديگر به نامهاي حاج معلم وحاج حسين مسيبي كارتقصيم را پيگيري كردند.

                                      شوراي اسلامي روستايي

بعد از انقلاب اسلامي ديگر اداره كدخدايي وانجمني منقرض شد: وبنا شد شورا تشكيل شود كه البته شوراي آنچناني و قانوني به وجود نيامد

ومدتي اداره وانتخاب شوراي روستايي به دست جهاد سازنده گي بود كه در كرتمان يكي دو بار به صورت آزمايشي وخيلي ساده مردم را

جمع كرده وتعدادي از مردم راي گيري كرده فرد يا افرادي را انتخاب مي كردند كه يراي چند سالي كار هاي محل را انجام بدهد.

كه براي اولين بار در كرتمان از طرف جهاد سازنده گي چند نفري را انتخاب كردند به نام هاي 1- استاد براتعلي كريمي فرزند حاج محمدعلي

2-آقاي سيد مجتبي احمدي فرزند سيد جلال3-آقاي هاشم كريمي فرزند رجبعلي كه كارها را شروع كردند از جمله كارهاي آنها ايجاد

يك فرشگاه شركت تعاوني شعبه پيام در كرتمان و آقاي حسين كريمي حاج قنبرعلي را مسول فروش آن گذاشتند آن زمان در اثر انقلاب و

دگر گوني وضع معيشتي مردم دگر گون شد وارزاق عمومي چه خوراكي وچه غير خوركي كم ياب شد ودر كشور بنا شد اجناس وارزاق

مردم به صورت دفترچه وكپوني واز طرف شورا وتعاونيها بين مردم توضيع شود كه در محل هم اين كار شروع شد وشوراي محل

(استاد برات)كه ييشتر كارها ومسوليت گردنش افتاد كار راشروع كرد. استاد برات كار راشروع كرد واز هر طرفي كه مي شد ارزاق را

تهيه مي كرد ودر اول كار كه هنوز فروشگاه محل ايجاد نشده بود او (استاد برات) ارزاق ونيازمنديهاي محل را با يك موتوري كه داشت

برحسب سهميه ونفرات ونوبت بدون چشمدات ومزدي به در خانه هاي مردم مي برد تاچند سالي كه مغازه اي به نام فروشگاه شركت تعاوني

پيام در محل به وجود آورد با تلاش و پيگيري زياد. كه آقاي حسين كريمي و خود آقاي استاد برات باهم مشغول كار وتهيه ارزاق بودند

كه آقاي حسين كريمي مسول فروش شد وآقاي استاد برات تهيه آن را بر عهده گرفتند وآقاي استاد برات هم مشغول كل كارهاي شورا شد

كارها ي او عبارت است از 1-اسفالت خيابانهاي اصلي محل كه هم اكنون نيز اسفالت خيابان اصلي كرتمان نمايان است.2-ايجاد دو معبر

راه يكي در طرف صحراي لوركا به خيابان اصلي كرتمان وديگري ايجاد معبري از طرف خيابان كوچه باغ به وسط زمينهاي اربابي به

خيابان اصلي 3- ايجاد فروشگاه شركت تعاوني ونماينده گان وشوراهاي شركت تعاوني پيام.4- گرفتن مبلق 300000تومان براي پرآبي

محل وخشك شدن درختان محل كرتمان در اثر پر آبي وبالا آمدن آب محل وصحرا كه اين پر آبي به مدت دو سالي ادامه داشت.كه اين مبلق

جرياني دارد؟4-آباد كردن زمينهاي كشاورزي باير اطراف محل وصحرا با همياري كشاورزان محل 5- ايجاد جوي بارهايي در اطراف

خيابانهاي كرتمان منجمله خيابان اصلي كه دو طرف آن جوبي ايجاد كرده ودرختكاري با همياري مردم انجام شد اما بعد از چند سالي

وشوراهاي بعدي اين درختان از بين رفته وجوبها هم كور شد وموجب بي توجهي گرفت.6-آب آشاميدني كشيدن محل: و كارهاي ديگر...

و اما مبلق سي صد هزارتومان

        برق دارشدن كرتمان قبل ازانقلاب توسط سپاه دانش دانش آموزان

قبل از انقلاب به در خواست عده كمي از اهلالي كرتمان براي برقدار شدن به اداره برق رفته وتقاضاي برق كردند: كه اداره برق گفته بود

كه چون تعداد نفرات كم هستند به اين محل برق داده نمي شود و بايد تعداد بيشتري باشند. در آن زمان مردم از برق به غير از روشنايي چيز ديگري مطلع نبودند وهم مي گفتند كه برف خطر آفرين است ومردم را مي گيرد و مي كشد .واز برق وحشت داشتند. در آن زمانها معلمها

سپاه دانش بودند(ديپلمهاي سرباز را سپاه دانش مي گفتند):كه كرتمان اوايل كار: يك معلم داشت .معلم آن زمان آقاي كه در محل

به بچه ها درس مي داد:وچون اين معلمها معمولا از استانهاي ديگر بودند شبها در محل مي خوابيدند وتمام وقت در محل بودند وشخصي

ديگر به نام سپاه ترويج هم وجود داشت كه آن زمان كاهاي عمراني محل را با انجمن محلي انجام مي دادند .واما برق محل چون تعداد نفرات

كم بود :اين آقاي سپاه دانش در كوچه هاي محل با بزرگتران كرتمان دور مي زدند و از افراد با زبان خوش يا با زور پول مي گرفت:

ونامشان راياد داشت مي كردند كه در سال اول از هر انشعاب برق صد تومان مي گرفتند ودر سال بعد گرانتر شد و از هر انشعاب صد

وپنجاه تومان مي گرفتند حدود دو سالي طول كشيد تا از مردم ثبت نام به عمل آمد:و اما مردمي كه از ثبت نام دوري مي كردند ويا ميگفتند

كه ما پول نداريم سپاه دانش بازور واسرار زياد ويا حتي با زدن سيلي:كه خودم ديدم كه معلم به آن شخص گفت برو پول بياور براي برق

كه آن شخص گفت من پول ندارم: كه ناگهان معلم آنچنان سيلي به صورت او زد: او همان وقت به خانه رفت وپول آورد وثبت نام كرد.

وبعد از دو سالي كه گذشت اداره برق آمد سيم كشي را شروع كرد ومردم برقدار شدند.

كندن چاه آب توسط آقاي امين سپاه دانش

يكي از خدمات سپاه دانش ديگر به نام آقاي امين كندن وراه اندازي چاهي جنب حمام كرتمان كه بعدن به چاه درب حمام معروف شد حفاري

وبه بهره برداري رسيد ودر اتمام كار آن چاه را به مردم واگذار نمود ومخارجش را دريافت كرد.ودورده كرتمان از بي آبي نجات يافت

:واما آن سال من (فتح اله )وديگر هم كلاسهايمان از درس به خاطر نيامدن آقاي امين :معلم مان ونگرفتن امتحان يك سالي عقب افتاديم

وكلاس پنجم مان دو سال طول كشيد.

                                                    آباد شدن حلبي آباد

يك قسمت از زمينهاي دورده كرتمان روبروي ميدان فوتبال فعلي كه مال مالكين كرتمان بود به علت نكشت وخالي بودن اين زمين مردم

در آن آشغال: آهن پاره و نخاله ساختماني مي ريختند به حلبي آباد معروف شده بود: اوايل انقلاب اين محل را از طرف شوراي محل

وبا هماهنگي بنياد مسكن تابلوهايي گذاشتند به نا م مسكن روستايي كه شورا اين زمينها و جاهاي ديگر را مجاني وبا اولويت به افراد

بي خانه بدهد افرادي ثبت نام كردند تا به آنها زمين از طرف شورا داده شود يكي از آنها به نام آقاي حسين كريمي فرزند رجبعلي آمد

وشورا به او زمين داد و او هم زمين را ساخت :واما مابقي كه ثبت نام كرده بودند از گرفتن زمين مجاني سرباز زدند وگفتند ما زمين

مجاني نمي خاهيم واين كار حرام از و اين زمينها صاحب دارد وما زمين مي خريم كه تعدادي خودشان نه صورت دسته جمعي هر گروهي

يك قطعه زمين خريدند وما بين خودشان تقسيم كرده وخانه ساختند ازجمله خودم(فتح اله)وتعدادي ديگر:وچون دو نفر از ما برادر شورا

بوديم مردم در باره ما حرفهاي زيادي زدند كه اين زمين را مفت خريده ايد وصاحبش رضايت ندارد و... كه ما را مجبور مي كردند كه پيش

صاحب ملك كه صاحب ملك ما آقاي حاج نقدعلي حاج حيدري كه هم اكنون نيز زنده است ميبردند كه ببينند آيا صاحب ملك ازما راضي هست

يا نه كه صاحب ملك ميگفت من به دست خودم اين ملك را فرختم و به شما چه ربطي دارد كه هر روز مضاحم اين افراد خريدار ومن فروشنده

مي شويد برويد پي كارتان. واما كساني ديگر كه اطراف ما چندين قطعه با همان قيمت ما خريده بودند كسي چيزي نمي گفت :كه ما چندين

نفر از حرف مردم خيلي عزيت شديم تا توانستيم كه ثابت كنيم اين زمين حلال است.واما در مقابل كار شورا كه مي خوست مردم را خانه دار

كند افرادي ديگر هم اقدام به جمع آوري پول از مردم وثبت نام ازآنها كرده:تا آنها را خانه داركند:ثبت نام كننده گان آقايان نعمت اله كريمي

فرزند حاج براتعلي(فرزند كدخدابرات) وآقاي حاج ولي اله كريمي فرزند حاج كاظم از مردم پول گرفتند تا به نماينده گي از مردم بروند وزمين

آقاي قوام ملك صالحي رابخرند: بعد از گرفتن پول از مردم چند سالي طول كشيد آنها رفتند زمين را خريدند وما بين ثبت نام كننده گان با قيمت ...

  خريد .و مقداری زمین... به ثبت نام كننده گان زمين دادند  واكثر اينها كه مي خواستند

خانه دار بشوند زمينهاي خود را به ديگران فروختند. واما آن آقاي حسين كريمي فرزند رجبعلي كه از طرف بنياد مسكن كرتمان خانه دار

شده بود پول زمينش را گرفتند. اين بود جريان بنياد مسكن كرتمان.

                                  اختلا فات: و فروشگاه شركت تعاوني پيام

شركت تعاوني محل كه توسط شورا به وجود آمده بود ونياز مردم را برآورده مي كرد: قبل از آن توسط آقاي استاد برات ارزاق مردم به در خانه ها برده مي شد كه بعد فروشگاه شركت تعاوني تشكيل شد وفروشنده اي را به نام آقاي حسين كريمي حاج قنبر را به كار گماردند

و با آقاي استاد برات مشغول كار شدند كه استاد برات ارزاق ولوازمات را تهيه مي كرد وآقاي حسين كريمي هم اجناس را به مردم مي داد

مدتي گذشت كه از طرف تعدادي دعواي محلي راه انداختند: كه تحريك كنده گان: آقاي ناصر كريمي فرزند اسداله را فريب داده كه برود و با شورا(مخصوصا استاد براتعلي فرد پركار محل را بزد :واو هم اين كار را از روي ناداني انجام داد و دعواي محلي رخداد كه موجب شد افراد

غير بومي در محل كوچك كرتمان دم از شورايي جدا دم بزنند تا آمدند اين قضيه را حل كند محل را به دو قسمت غير جغرافايي

(ثبت نام كردن افراد چه بوي و چه غير بومي براي تشكيل يك شورايي در دل اين شورا) واسامي افراد را به جهاد سازنده گي برده وشورايي

(كه يك نفر ازآنها شوراي محل بود)باچند نفر ديگر شورايي جداگانه وبه نام شوراي شيخ شبان گذاشتند.اما بعد از برطرف شدن اختلافات

كرتمان دو باره شوراي يك دست به وجود آمد.

                                                در باره شركت تعاوني

شركت تعاوني پيام كه تشكيل شده از پنج گروه از پنج روستا به نامهاي 1-دستگرد2-هرستان3-كرتمان4-آدريان5-قلعه اميرييه كه در حدود

5000 نفر عضو دارد:كه در هرمحل فروشگاهي تاسيس شد وفروشنده اي گذاشتند تا مشغول كارشود وهيئت مديره از پنج محل ومديرعامل

و از هرمحل دو نفر هم نماينده از قبل انقلاب شروع به كار كرد.در كرتمان فروشگاه تعاوني بعد از انقلاب راه اندازي شد: كه اول استاد برات

به تور سيار وبعد باز كردن فروشگاهي شروع شد:و بعد بادو نفر اداره مي شد كه حسين كريمي حاج قنبرهم نفر دومي بود :بعد از دعوا

در محل شورا توسط آقاي ناصر كريمي و ديگران: فروشندگي شركت تحويل آقاي امراله كريمي معروف به شيخ امراله شد: كه به اصطلاح

مردي مومن و بدون شيله پيله است: اما غافل از آنكه مومن بودن براي فروشنگي كافي نيست او راسر كار گذاشتند او شيخ امراله شروع

به كار كرد و در اول با يك نفر ديگر به نام آقاي اكبركريمي حاج عبدالرحيم شروع كردند كه اولين كار آنها تقصيم چاي كپوني بود كه همان

بار اول هم از وزن چاي وهم از نظر پولي كسري آوردند وبراي بار دوم هم كسري آوردند وحتي قبل از آوردن چاي هم كه اجناس تعاوني

را ازفروشنده قبلي تحويل گرفت بود از مبلق در حدود 120000تومان هم حدود 10000تومان كم بود .او(شيخ امراله)ك نزد چند نفر با سواد هم كه رفت و فاكتور تحويلي راهرچه حساب مي كردند جمع اعداد يكي نميشد وهمچنين كسري از ده تا بيست هزارتومان ادامه داشت.

بعد از آوردن چاي او قند آورد وردر پايان مرحله اول فروش قند از 2500كيلو 500كيلو كم آورد ايروند ادامه داشت و ظرف چند نوبت تمام

2500كيلو قند تنخواه گردان او تمام شد با روشهي مختلف دو باره قند به وزن 2500 رسيد ودوباره اين قندها هم تمام شد واما اجناسي

ديگر هم ازقبيل روغن: تايد:صابون:پولك ونبات كپوني هم مي آورد كه پس از مدتي همه ارزاق كپوني او بر باد فنا رفت. كه البته به نظر

اينجانب نويسنده (استاد فتح اله)از بي كفايتي وكم رويي وناتواني در امور خريد وفروش مي باشد.كه شورا اين شخص را انتخاب كرده بود

سرتان رادرد نياورم در آن زمان به علت اينكه مردم سواد كافي براي امور شركت رانداشتند :برخلاف اساس نامه شركت تعاوني خود

سازمان تعاوني روستا همه كاره شركت بودند ونگذاشتند افراد محلي كارشركت را در دست بگيرند.بدين ترتيب كار فرشگاه شركت محل

از رونق افتاد وبازرس شركت تعاوني بدون اينكه حساب آقاي امراله كريمي راتسويه كند او رابه پرداخت مبلق 300000تومان پول يا

چك براي كسري مواد كپوني وادار كرد كه شيخ امراله نا توان از چك :مجبورش كردند تا زميني رافروخته وپولش را به شركت بدهد

وهنوز هم اين حساب شيخ امراله در تعاوني پيام تسويه نشده ولاينحل باقي مانده .كه هنوز شركت تعاوني هرسال اين 300000هزار

تومان رابه روز ميكند. كه بعد از شيخ امراله اساس شركت را به شخصي به نام شيخ لطف اله دادند كه كم كمشركت از رونق افتاد

به خاطر ناتواني در مديريت و آزادشدن اجناس.وهم اكنون شركت تعاوني عملا تعطيل شد سال1390.؟

                   ايجاد شوراهاي  توسط جهاد وآقاي سیدمجتبی احمدي

شورا روستايي از اول انقلاب تا شروع شوراي رسمي كشوري از طريق جهادسازنده گي انتصاب يا انتخواب ميشدند:

بي نظمي در محل ما تا به جايي رسيد كه روحاني محل ما آقاي حاج سيد مجتبي امامي شورا(يك نفر) راعوض و بدل ميكرد تا جايي كه در

اثر همين بي نظمي ها كار در محل ما كم انجام شد وپيشرفتي نكرد.و..

همان طور كه در قبل گفتم مهاجرت به كرتمان با آداب ورسوم خواص خود اختلافاتي مانند امور خاكسپاري اموات: عروس


مطالب مشابه :


ثبت نام حسینیه نجف آبادی ها

Najafabad Internet Cafe - ثبت نام حسینیه نجف آبادی ها -




نام، آدرس و تلفن زائرسراهای مشهد مقدس

468 - زائرسرای نجف اشرف - خیابان نواب صفوی 11 - کوچه باغ حسن خان نبش کوچه اول - 3662060




گالری عکس دکتر شریعتی و تارخچه

اين دهى كه با آباديها، و امروز با ۱۳۵۰ از طرف حسينيه ارشاد با يك و نجف ماه یخی




قرطمان(کرتمان)

ويك حسينيه در جلال آباديها مي گفتند شايد كمي آن به خيابان نجف آباد متصل شد




برچسب :