تعريف مهارتهاي زندگي

اصطلاح "مهارتهاي زندگي" در معاني مختلف بکار رفته است، مثل:

1-  مهارتهاي مربوط به امرار معاش مانند اينکه چگونه فرد مشغول کاري شود.

2- مهارتهاي مراقبت از خود مانند مصرف غذاهاي سالم، درست مسواک زدن و غيره.

3- مهارتهايي که براي پرداختن به موقعيتهاي پرخطر زندگي استفاده مي‌شوند مانند توانايي «نه گفتن» در مقابل فشار جمع جهت استفاده از مواد مخدر.

در اينجا منظور از مهارتهاي زندگي، مفهومي است که در بند 3 آورده شده است.

به عبارت ديگر، مهارتهاي زندگي، مهارتهايي هستند که براي افزايش توانايي‌هاي رواني- اجتماعي افراد آموزش داده مي‌شوند و فرد  را قادر مي‌سازند که به طور مؤثر با مقتضيات و کشمکش ‌هاي  زندگي روبرو شود. هدف از آموزش مهارتهاي زندگي، افزايش توانايي رواني اجتماعي و درنهايت  پيشگيري از ايجاد رفتارهاي آسيب‌زننده به بهداشت و سلامت، و ارتقاي سطح سلامت روان افراد است.

موريس اي الياس(Maurice E. Elias)  مفهوم عامي از ماهيت مهارتهاي زندگي به دست مي‌دهد:

" مهارتهاي زندگي ... يعني ايجاد روابط بين‌فردي مناسب و مؤثر، انجام مسئوليت‌هاي اجتماعي،  انجام تصميم‌گيري‌هاي صحيح، حل تعارض‌ها و کشمکش‌ها بدون توسل به اعمالي که به خود يا  ديگران صدمه مي‌زنند."

مؤسسه بريتانيايي تاکيد تعريف ديگري از مهارتهاي زندگي ارائه مي‌کند:

" مهارتهاي شخصي و اجتماعي که کودکان و نوجوانان بايد آنها را ياد بگيرند تا بتوانند در مورد  خود، انسانهاي ديگر و کل اجتماع به طور مؤثر، شايسته و مطمئن عمل نمايند."

در امر آموزش بهداشت و بويژه آموزش مهارتهاي زندگي، ضروري است تا عوامل رواني اجتماعي  مانند عزت نفس، خودپنداره، شبکه‌هاي حمايت اجتماعي و استرس مؤثر بر رفتار کودکان و نوجوانان، مورد توجه قرار گيرند. برنامه مهارتهاي زندگي بر اين اصل استوار است که کودکان و  نوجوانان حق دارند توانمند شوند و نياز دارند که بتوانند از خودشان وعلائقشان در برابرموقعيت‌هاي سخت زندگي دفاع کنند. مهارتهاي زندگي، متعدد و متنوع هستند و برنامه  آموزش مهارتهاي زندگي نيز نسبت به پيشگيري، نگرشي کل‌گرايانه دارد و تنها يک مهارت مثلا"«  نه گفتن»  مورد توجه قرار نمي‌گيرد. از طرف ديگر، تجارب کشورهاي مختلف نشان مي‌دهد که  ماهيت و تعريف مهارتهاي زندگي، در کشورها و فرهنگهاي مختلف، متفاوت بوده است. با اين  حال، تحليل‌هاي بيشتر در زمينه مهارتهاي زندگي نشان مي‌دهد که برنامه‌هاي مختلفي که  براساس آموزش مهارتها در زمينه ارتقاي سلامت کودکان و نوجوانان اجرا شده است، مشتمل بر چندين مهارت اصلي و اساسي هستند که عبارتند از:

-  توانايي تصميم‌گيري؛

-  توانايي حل مسأله؛

-  توانايي تفکر خلاق؛

-  توانايي تفکر نقادانه؛

- توانايي برقراري رابطه مؤثر؛

- توانايي برقراري روابط بين فردي سازگارانه؛

- توانايي آگاهي از خود؛

- توانايي همدلي با ديگران؛

- توانايي مقابله با هيجانات؛

- توانايي مقابله با استرس.

به طور کلي بر پايه پژوهش‌ها و تئوريهاي رشد انسان، مهارتهاي زندگي را به سه مقوله ذيل تقسيم‌بندي کرده‌اند:

1) مهارتهاي اجتماعي يا بين فردي؛ شامل برقراري ارتباط، مهارتهاي مقاومت و رد، توانايي ابراز وجود، همکاري و همدلي.

2) مهارتهاي شناختي؛ شامل حل مسأله، درک پيامدها، تصميم‌گيري، تفکر انتقادي، ارزيابي خود.

3) مهارتهاي کنار آمدن با هيجانات؛ شامل مديريت استرس، مديريت احساسات مثل خشم، مديريت خود و نظارت خود.

 ايجاد مهارتهاي اجتماعي:

سالهاي نوجواني زمان چالش‌انگيزي است که روابط نوجوان با والدين، همسالان و ديگران پيچيده‌تر

 شده و روابط اجتماعي کارآمد، يک عامل اساسي براي عملکرد مؤثر در خانه، مدرسه يا جامعه به  حساب مي‌آيد.

يک رويکرد به مهارتهاي اجتماعي که آنها را مستقيما" به پيامدهاي رفتار مرتبط مي‌سازد، مدل  نقص مهارتهاي اجتماعي است. در اين مدل فرض بر آن است که کودکاني که نمي‌توانند در سالهاي اوليه کودکي از طرق اجتماعي مورد قبول با ديگران ارتباط برقرار نمايند، توسط همسالان خود طرد شده و بعدها درگير رفتارهاي ناسالم مثل مصرف مواد و الکل يا خشونت مي‌گردند. يکي از بهترين پيش‌بيني‌کننده‌هاي بزهکاري در نوجواني، بروز رفتارهاي ضد اجتماع  مي‌باشد(Slaby&Pepler,1994).

  همچنين تحقيقات نشان داده‌اندکه کودکاني که طرد از سوي همسالانشان را تجربه کرده‌اند، بيشتر به  رفتارهاي پرخاشگرانه روي مي‌آورند(Patterson,1986). اين کودکان پاسخ همسالان را با رفتار پرخاشگرانه مي‌دهند و با رفتار پرخاشگرانه آنان روبرو مي‌شوند و اين چرخه تداوم مي‌يابد  (Bieman&Montimy,1993) . اين گونه کودکان که از نظر مهارتهاي اجتماعي نقص دارند معمولاً با همتايان خود جفت مي‌شوند و اين امر نقص مهارتهاي آنان را تشديد کرده و آنها را در انزواي اجتماعي بيشتر و گروههايي با رفتارهاي پرخطر فرو مي‌برد.

ايجاد مهارتهاي شناختي:

اغلب برنامه‌هاي آموزش مهارتهاي زندگي به نوجوانان، در کنار مهارتهاي اجتماعي، برخي

 مهارتهاي شناختي مثل تصميم‌گيري و حل مسأله را نيز در راستاي کار خود قرار مي‌دهند. درفرايند «حل مسأله» فرد بايد در رويارويي با مشکلي که در حال حاضر ايجاد شده است بتواند راه‌حل‌هاي زيادي را پيدا کند و سپس با فرايند تصميم‌گيري و با درنظرگرفتن پيامدهاي هريک از اين  راه‌حل‌ها، بهترين آنها را براي رفع مشکل حاضر بکار ببندد. براساس تئوري يادگيري اجتماعي  بندورا، افرادي که با کاستي‌هاي رشدي روبرو مي‌شوند، آنهايي هستند که کمتر قادرند اهداف  مناسبي براي خود درنظر گرفته و راههاي رسيدن به اين اهداف را پيدا نمايند(Bandura,1977) . بر اين اساس افراد نيازمندند که «چگونگي تفکر و نه فقط چرايي آن را ياد بگيرند»  (Shure&Healey,1993).

برخي اقدامات پيشگيرانه، آموزش اين مهارتها را در صدر کار خود قرار مي‌دهند چرا که با آموزش  نحوه تفکر، نوجوانان را در برابر فشار همسالان يا تأثيرات مخرب محيط، مقاوم مي‌سازند.

ايجاد مهارتهاي کنارآمدن با هيجانات:   

آموزش مهارتهاي مقابله با هيجانات، بويژه زماني که فرد تحت استرس است، يکي از جنبه‌هاي اساسي برنامه‌هاي مهارت زندگي است. مجموعه پژوهشهاي زيادي، مهارت کنترل خشم را در اين ميان مهمتر از بقيه مهارتها عنوان نموده‌اند. کنترل اضطراب و مديريت استرس نيز ديگر مهارت مهم اين مقوله به‌شمار مي‌آيد.

مهارتهاي مقابله با هيجانات، بيشتر بر تقويت منبع کنترل دروني افراد و اين باورکه فرد زندگي خودش را تحت کنترل داشته و در برابر آن مسئول است، تمرکز دارند.

به طور کلي برنامه‌هايي که به طور مؤثر اين سه مقوله از مهارت‌هاي زندگي ( مهارتهاي اجتماعي، مهارتهاي شناختي و مهارتهاي کنار آمدن با هيجانات) را در نوجوانان ايجاد نمايند، مي‌توانند تأثير نيرومندي روي فرايند رشد و کمال آنها داشته باشند و البته مسلم است که تنها کسب اين مهارت ها نمي‌تواند متضمن رشد و تعالي فرد باشند، بلکه زماني کارآمد خواهند بود که با ساير عوامل حمايتي ترکيب شده و مورد تقويت قرار گيرند.

  برنامه آموزش مهارتهاي زندگي ، يک رويکرد جامع تغيير رفتار است که بر ايجاد و توسعه مهارتهايي تمرکز دارد که براي زندگي مورد نياز هستند مثل مهارتهاي برقراري ارتباط، تصميم گيري، تفکر، مديريت احساسات، قدرت ابراز وجود، تقويت اعتمادبه نفس، مقاومت دربرابر فشار گروه همسال و... . اگرچه ارائه اطلاعات به افراد در مراحل اوليه مداخلات اصلاح رفتار و تقويت مکرر اين اطلاعات، امري ضروري و مهم به نظر مي‌رسد اما تحقيقات نشان داده‌اند که تنها دادن اطلاعات به افراد براي برانگيختن آنان درجهت اصلاح رفتارهايشان کافي نيست. برنامه آموزش مهارتهاي زندگي صرفا" به ارائه اطلاعات نمي‌پردازد بلکه از اين سطح فراتر رفته و به فرد مي‌آموزد که چگونه از آموخته‌هايش در زندگي واقعي بهره ببرد. اين طرح با بکارگيري تکنيک‌هايي چون ايفاي نقش، بحث گروهي، بازي  و... شرکت‌کنندگان را به مشارکت فعال در برنامه مي‌‌کشاند و بدين وسيله امر آموزش آنها را تسهيل مي‌نمايد.


مطالب مشابه :


تعريف مهارتهاي زندگي

تعريف مهارتهاي زندگي. مهارت هاي زندگي توانايي هايي هستند كه به ما كمك مي كنند تا در موقعيت هاي مختلف، عاقلانه و صحيح رفتار كنيم، به طوري كه با خود و ديگران




مهارتهای لازم برای تعریف شایستگی انجام شغل

تعریف درست مهارتهای مورد نیاز و میزان اهمیت آنها تعیین کننده کیفیت بخش گسترده ای از فعالیتهای منابع انسانی است. تعریف درست شغل و کاندیدای مناسب و علاقه




مهم ترین مهارت های زندگی برای داشتن زندگی بهتر و انسانی تر

13 دسامبر 2012 ... تعریف مهارت های زندگی: توانایی هایی هستند که به ما کمک می کنند در موقعیت های گوناگون، عاقلانه و درست رفتار کنیم؛ به طوری که با خود و دیگران




تعريف مهارتهاي زندگي

یک جرعه حقیقت - تعريف مهارتهاي زندگي - سیاسی،تحلیلی،موفقیت و... - یک جرعه حقیقت.




تعریف مهارتهای زندگی

شطحیات محتاج - تعریف مهارتهای زندگی - زدوستان دو رنگم همیشه دلتنگم = فدای همت دشمن شوم که یک رنگست - شطحیات محتاج.




مهارتهای زندگی{مهارت ارتباطی}

Ø تعريف مهارت هاي ارتباطي: توانائي برقراري رابطه باديگران به شكل كارآمد و موثر. مهارت هاي ارتباطي كه بعضاً مهارت هاي اجتماعي يا مهارت هاي بين فردي نيز ناميده مي




تعریف مهارتهای زندگی

تعریف مهارتهای زندگی. تاريخ : چهارشنبه ششم اسفند ۱۳۹۳ | 11:2 | نويسنده : علی صمدی. تعریف مهارتهای زندگی. مهارتهای زندگی شامل ده مهارت اصلی و اساسی هستند که




تعريف مهارتهاي زندگي

انجمن مهرورزان پیشگیری - تعريف مهارتهاي زندگي - پیشگیری از اعتیاد و دیگر آسیب های اجتماعی.




تعریف مهارتهای ارتباطی!!(متن شماره ی 3)

تعریف مهارتهای ارتباطی!!(متن شماره ی 3) ......مهارتهای ارتباطی عبارتند از توانایی برقراری رابطه با دیگران به شکل کارآمد و موثر. لازمه که این رابطه در عین اینکه برای




مهارت تفكر نقاد(critical thinking)

تعريف مهارت تفكر انتقادي در روانشناسي: منظور از تفکر نقاد آن است که فرد اطلاعات ، گفته‌ها و نظرات و پیشنهادها را بررسی کند و هیچ اندیشه، پیشنهاد یا نظری را بدون




برچسب :