نگاه دزدكي از پشت پرده آرايشگاه هاي زنانه

گروه سه نفره كاشفان فروتن موي زائد، راه افتادند تا متريال گريم را تهيه كنند. اتفاقاً آرايشگاه هاي زنانه را به طبع خصوصيات حرفه شان، بيشتر در محله هاي مسكوني مي شود يافت. دو- سه كوچه آنطرف تر، يكي بود؛ مغازه اي بود كه روي شيشه هاي درش مختصر و مفيد، فقط عبارت «آرايشگاه زنانه ...» نوشته شده بود و آن پرده رازآلود كه جلوي در آويخته بودند.

اينجا لازم به يادآوري است كه بروبچه هاي رشته نمايش، آدم هاي اعتماد به نفس دار و با روحيه اي هستند. يكي جلو رفت و دوتاي ديگر به فاصله زياد، سر كوچه پناه گرفتند. دليل اين آماده باش موجه بود، چراكه چند ثانيه بعد هر سه مشغول دويدن و فرار از دست آقايي بوديم كه گويا نسبتي با صاحب آرايشگاه داشت!

گويا اين دوست ما رفته بود و چون به جاي در، پرده آويزان بوده، نتوانسته در بزند (آخر كي ديده كه جاي در زدن، كسي پرده بزند؟). ياالله گفته و تو رفته! بعيد مي دانم او به عمد چنين جسارتي كرده باشد، اما واقعيت اين است كه وسوسه ديدن آن سوي پرده، هميشه با ديدن هر آرايشگاه زنانه اي به ذهن بعضي آقايان خطور مي كند. اينجا مسئله بي حيايي و ديد زدن و اين حرف ها نيست؛ قضيه كنجكاوي شديدي است كه بابت همان حجاب كه جلوي در را گرفته، چندين برابر مي شود. مثلاً بعضي فروشگاه هاي لباس بانوان هم همين شرايط را دارند، پرده زده اند و نوشته اند: «ورود آقايان اكيداً ممنوع». ولي معمولاً كسي مشتاق ورود نمي شود، چون معلوم است كه آنجا چه چيز انتظار آدم را مي كشد. اما آن پرده آرايشگاه هاي زنانه... خب آدم شعور دارد و هيچوقت به خودش اجازه نمي دهد كه اين پرده را كنار بزند، يا مثل «لات هاي بي خانواده» نزديك بايستد و در كمين عبور و مرور مشتريان و كنار رفتن آن باشد (اين فحشه را از آن آقائه ياد گرفتيم).

مي گويند در هندوستان معابدي وجود دارد كه هندوها به آنجا رفته و موهايي كه سال ها به آن دست نزده و بلند كرده اند را به عنوان نذر مي تراشند. خبري منتشر شده بود درباره كاسبي عجيبي كه عده اي در همين راستا ترتيب داده و با فروش اين موهاي طبيعي، پول خوبي به جيب مي زنند. اين موها براي ساخت قلم موهاي گران قيمت نقاشي، كاشت موي طبيعي و ساخت مجسمه هاي شبهه واقعي (مثل آثار موزه سيار «مادام توسو») به كار مي روند. اما اينجا از اين خبرها نيست. ضمن اينكه مگر چقدر پيش مي آيد خانمي با موهاي بلند، هوس كوتاه كردن مو به سرش بزند؟ ديگر اينكه در سال هاي اخير مدل هاي موي كوتاه توي بورس هستند و ديگر خانم ها كمند گيسوان بر سر ندارند! با تمام اين احوال البته آرايشگاه ها موهاي بلند را جمع كرده و به صورت كيلويي، به قيمت خوبي مي فروشند.

اينجا بد نيست اشاره كنيم كه خيلي از خانم ها نسبت به موهاي كوتاه شده شان حساس اند و چه بلند و چه كوتاه، همه را كيسه مي كنند و مي برند، نمي گذارند يك مويشان دست كسي بيفتد. لابد مي گوييد چه ناخن خشك، اين موهاي گنديده را مي خواهند ترشي بگذارند؟ اما آن ها حق دارند، هرچند شايد دليل شان از نظر شما كمي مضحك و متحجرانه به نظر بيايد: اين خانم ها مي ترسند مبادا حتي مويي ازشان به چنگ دشمنان و بدخواهان بيفتد و از آن براي ساختن طلسم و جمبل- جادو عليه شان به كار برود. معروف است كه براي كاري شدن طلسم و دعاهاي منفي، چيزي از شخص ربوده مي شود؛ حالا يا تكه اي از لباس هايش، يا بهتر و تضميني(!) تر: تكه اي ناخن يا رشته اي از موي او.

حكايت جستجوي مو براي گريم هم اينطور به پايان رسيد كه آرايشگري خانمي كرد و اجازه داد مقدار متنابهي مواد لازم كه از كف محل كارش جارو شده بود را غنيمت ببريم. جايتان خالي، موقع درست كردن پستيش و كلاه گيس، زندگي مان پر مو شد و تا دو ماه همه جايمان مي خاريد...



در آرايشگاه هاي زنانه چه مي گذرد؟

معمولاً در يك آرايشگاه زنانه، چنين خدماتي ارائه مي شود: اصلاح صورت، معروف به «بند و ابرو». آرايش هاي مو از جمله: رنگ مو، مش، فر كردن، صاف كردن و كوپ، كه چيزهايي مثل كاشت مش لاي موها از زير شاخه هاي اين اصلي ها به حساب مي آيد. شينيون (كه قبلاًها به آن ميزانپلي مي گفتند) و براشينگ (حالت دادن مو به وسيله سشوار) ديگر آرايش هاي مهم موي خانم ها هستند.

ساير خدمات: اپيلاسيون (از بين بردن موهاي زائد)، آرايش صورت - كه براي خودش دنيايي ست- و «تتو» يا همان خالكوبي ظريف كه بيشتر روي خط لب، خط چشم و ابرو كار مي شود. درباره تتو گفتني اينكه مدت هاست اين عمل به دلايل بهداشتي ممنوع شده اما مثل خيلي ديگر از ممنوعه ها كه فقط روي كاغذ بخشنامه اعتبار دارند، جدي گرفته نمي شود. زماني كه بحث بيماري ايدز بالا گرفت و وزارت بهداشت و آموزش پزشكي به شدت به اين صنف فشار آورد، در همه آرايشگاه ها استفاده از «هر تيغ براي يك نفر» اجباري شد. كه البته اين نكته بيشتر در آرايشگاه هاي مردانه تحولي بود؛ چراكه خانم ها به دليل وسواس هاس ذاتي، هميشه روي مسائل بهداشتي حساس بوده اند و استفاده از وسائل شخصي يا تيغ و سوزن يك بار مصرف، بين شان رواج داشته.

به هرحال، هرچقدر آرايشگاه هاي مردانه مقيد شدند چركولك بازي را كنار بگذارند و تيغ مصرف شده را به تن ديگران نكشند، خانم ها از تتو محبوب شان دست نكشيدند و بي توجه به قوانين وضع شده، به كار خود ادامه دادند. از مهم ترين بحث هاي مربوط به تتو، ابتلاي خانم ها به بيماري هاي پوستي و حساسيت هاي وحشتناك است كه بر اثر ناشي گري آرايشگر يا مواد مصرف شده ناشي مي شود. ضمناً آن ها كه مرض قند دارند، اصلاً سمت تتو نروند چون عواقب وخيمي برايشان به همراه دارد.

حالا تتو كردن يك طرف، پاك كردن تتو هم براي خودش داستاني دارد كه با هنرنمايي بعضي آرايشگاه ها (خصوصاً به شكل زيرزميني) اجرا مي شود. تقريباً همه شان هم مدعي اند مواد كارشان يا گياهي و صد در صد طبيعي است، يا از بهترين و تضمين شده ترين مواد «خارجي» استفاده مي كنند. ولي معمولاً نتيجه كار همه شان يك جور در مي آيد: صورت طرف را خراب مي كنند! آن امراض پوستي و حساسيت ها كه گفتيم هم رويش.

و اما آخرين و مهم ترين خدمت ارائه شده در آرايشگاه هاي زنانه، آرايش عروس است. آرايشگاه هايي هستند كه عمده فعاليت شان كار روي عروس خانم هاست و با همين مهارت هم اسم در كرده اند. چنين آرايشگاه هايي بسته به وسعت مكان و امكانات شان، تا روزي 10 عروس را هم ركورد مي زنند. گاهي اين پركارها چنان «بيزي» هستند كه عروس بيچاره بايد از ساعت 4 صبح برود خدمت شان (باورتان نمي شود؟ فكر مي كنيد اغراق مي كنيم؟) تازه آن موقع به او مي گويند كمي بخوابد تا چهره و پوست اش شاداب شود. بعد هم كه كار آماده كردنش هفت- هشت ساعت طول مي كشد. اگر از يك منبع مطلع بپرسيد كه: در اين زمان طولاني با عروس چه مي كنند؟ جواب مي شنويد: «هيچي، واقعاً هيچي!» و توضيح اينكه: «مسلماً روي عروس زياد كار مي شود، ولي نه كاري كه هفت ساعت طول بكشد. كلاس الكي مي گذارند. بيشتر اين مدت را خانم ها دارند با هم حرف مي زنند و مي خندند. بالاخره عروسي و شادي است ديگر.»

و لابد خانم هاي آرايشگر هم حسابي شادند و به قول معروف توي دلشان عروسي ست؛ وقتي جمع فاكتور اين شازده خانم ها را ديده و حساب كنيد در روزهاي پر ازدواج چه پولي در مي آورند اين آرايشگاه ها، باورتان مي شود كه بگوييم اين وقت ها «عروسي آرايشگرها»ست!

مبالغ سرسام آور آرايش عروس، از آن خرج هاست كه آدم براي هيچ گرگ بياباني آرزو نمي كند، چه برسد به آقادامادي كه تازه اول گرفتاري و خرج كردنش است. در يكي از موارد اخير، مبلغ حيرت انگيز 000/800 تومان هم ديده شده كه البته موارد استثنايي مشابه، اين روزها دارند بيشتر و بيشتر مي شوند. جمله قبل، انگار يك «متاسفانه» كم داشت. ولي وقتي عروس راضي، داماد راضي، آرايشگر هم راضي، لابد (...) باباي منتقد ناراضي!



شوكت، شوكت!

- مي خوايم بريم شوكت، مي خوايم بريم شوكت!

ما هنوز توي خاطرات و مرور گذشته هاييم... فقط 6 سالم بود؛ بلكه هم كمتر. خواهر و برادرها از صبح مدرسه بودند و بي همبازي، سخت مي گذشت. همين بود كه وقتي مادر اعلام كرد مي خواهيم برويم بيرون، كلي ذوق زده شدم. خصوصاً كه اين بيرون «شوكت» بود. شوكت، اسم خانم آرايشگر ماهر شهر بود كه از آرايشگاهش هم به نام خودش ياد مي كردند. زياد پيش آمده بود كه مادر برود و من را با خودش نبرد. خلاصه تا آن موقع افتخار بازديد از شوكت دست نداده بود.

- مي خوايم بريم شوكت، مي خوايم بريم شوكت!

چند قدم مانده بود تا يكي از به ياد ماندني ترين تجربه هاي عالم مردان نصيبم شود؛ چيزي مثل خاطره هاي گنگي از حمام زنانه، كه اغلب مان با به ياد آوردنش داغ مي شويم و سعي مي كنيم به سرعت آن را به ناكجاي ذهن پرتاب كنيم. بعد مي دانيد چه شد؟ راهم ندادند. هرچقدر گريه كردم، پا كوبيدم، عر زدم، افاقه نكرد. گفتم تا به حال نيامده ام آن تو. گفتند: «بچه تان بزرگ شده ديگر. خانم ها اعتراض مي كنند.» گفتم من شش سالم است. گفتند: «ماشالله، مردي شدي براي خودت. آفرين، برو با بابايي گردش!»

داد زدم: شوكت، شوكت!

نادان ها، همه خنديدند... راستش آن روزها تصميم داشتم فضانورد شوم؛ اگر مي دانستم خبرنگار مي شوم، برايشان توضيح مي دادم كه اين مسئله شخصي نيست، كاري است، به درد آينده ام مي خورد. بلكه قبول مي كردند!



مشاهير عالم بند و موچين

از معروف ترين آرايشگاه هاي زنانه امروز تهران، بايد از اين ها نام برد: اوبري (حوالي ميدان فردوسي، كه از قديمي هاست)، بتي (ميرداماد)، عطري (متعلق به خانم «سوسن عطري»)، خانه زيبايي (عباس آباد)، هستي (گاندي) و سرخ پوش (خانم سرخ پوش).

نكات قابل توجه:

1. فقط شوكت خانم ما نبود كه آرايشگاهش را به اسم خودش مي شناختند. مي بينيد كه اينجا بعضي آرايشگاه ها اصلاً اسم رسمي شان را از صاحب شان وام گرفته اند.

2. اين آرايشگاه ها، مشتريان زيادي دارند و طبيعتاً امكانات فراواني. شايد هم بايد برعكس مي نوشتيم، اما با توجه به اين اصل مهم كه «امكانات مشتري نمي آورد»؛ همان جمله اول درست تر به نظر مي آيد.

اين معروف ها، براي هر گروه از خدمات خود اتاق هاي مخصوص و متخصصين ماهري دارند. شما در بدو ورود مي توانيد قبض تهيه كرده و مثلاً مشخص كنيد كه مي خواهيد نازيلا خانم روي صورت تان كار كند يا شهين خانم. آرايشگران فوق، معمولاً پورسانتي كار مي كنند و هرچه كارشان بهتر باشد و ملت بيشتر بشناسندشان، درآمدشان بيشتر مي شود. البته فقط به مهارت هم نيست و جذب شدن مشتري به چيزهاي ديگري هم مربوط است كه بعداً عرض مي كنيم. دنياي اين آرايشگاه ها و اصلاً عالم زنان، پيچيده تر از آن است كه به همين راحتي بشود از آن سر درآورد!

3. در بعضي از اين آرايشگاه هاي بزرگ، بخش مربوط به مراسم جشن ازدواج هم فعال است. يعني همانجا مي توانيد قرار تهيه سفره عقد و عكاسي و فيلمبرداري را بگذاريد؛ حتي دستگاه پخش صدا و گروه موزيك و دي جي و... ديگر چه مي خواهيد؟!

4. اين يكي آنقدر خدمات اش ويژه و جالب بود كه جداگانه نوشتيم اش: آرايشگاه «سرخ پوش» چند شعبه دارد كه بيشترشان در شرق تهران هستند. اين آرايشگاه براي مشكل شلوغي بعضي شعبه هايش، تمهيد با نمكي انديشيده؛ به اين ترتيب كه سرويس هاي رايگان، شما را از يك شعبه شلوغ به شعبه اي ديگر كه سر كاركنانش خلوت است مي برد تا هم در وقت شما صرفه جويي شود، هم آرايشگرهاي آنجا بيكار نمانند.

گفتني درباره اين «سوپر آرايشگاه»ها زياد است، ولي بد نيست از آن طرف هم بشنويد كه رقباي ضعيف تر، معتقدند بيشتر مشتريان اين معروف ها فقط شيفته زرق و برق آن ها مي شوند. يا براي چشم و هم چشمي و پز دادن كه مثلاً موهايشان در فلان آرايشگاه كوتاه شده، يا مشتري فلان سالن زيبايي معروف هستند. اگر نبود اين شهرت و پز و امكانات، هيچكس راضي نمي شد حتي يك بند ساده هم در دستگاه آن ها بيندازد!


عجايبي از ناشنيده هاي زندگي بانوان

در بخش اول اين گزارش، نكاتي درباره آرايشگاه هاي زنانه و جايگاه شان در ذهن مردان، همچنين معرفي كوتاهي از معروف ترين سالن هاي زيبايي در ايران را خوانديد. در ادامه، بيشتر وارد جزئيات شده و نكات مهم تري درباره اين مكان هاي جالب مطرح مي شود. ضمن اينكه به دليل بعضي معذوريت ها و محدوديت هاي هميشگي، بخشي از اين گزارش در ماهنامه «نسيم هراز» چاپ نشد، كه مي توانيد در ادامه بخوانيد. با ما همراه باشيد.





در آرايشگاه هاي زنانه واقعاً چه مي گذرد؟

اين همه نوشتيم، اما هنوز از اصل مطلب حرفي به ميان نيامده؛ هنوز فضاي آرايشگاه ها و آنچه در حاشيه ماجرا اتفاق مي افتد را برايتان توصيف نكرديم. حاشيه هايي كه بي اغراق مهم تر از متن بوده و هويت اصلي آرايشگاه هاي زنانه را تشكيل مي دهند.

در آرايشگاه هاي مردانه، كسي حوصله انتظار كشيدن ندارد. به جز آلامدها و سوسول مسلكان، بقيه مشتري ها زياد به اينكه چه كسي سرشان را مي زند، اهميت نمي دهند. همه دوست دارند زودتر كارشان تمام شود تا بروند و به زندگي شان برسند و... اما همين بودن و ماندن در آرايشگاه براي خيلي از خانم ها، خود زندگي است! آنجا خوش مي گذرد. آنجا ولوله اي برپاست كه قديم ها مي گفتند: «مثل حمام زنانه»، اما حالا كه اجتماع زنان موهبت حمام هاي عمومي را از دست داده، آرايشگاه ها را پاتوق كرده. آنجا مكاني ست براي ديد و بازديد، دم به دقيقه يكي يا گروهي وارد مي شوند و ديده بوسي آغاز مي شود. مانتوها و چادرها آويخته مي شود تا شوي غيررسمي لباس و قمپزهاي خفن شروع شود. بعد بازار اخبار تازه و بازگويي شايعات، داغ مي شود. بعد درددل و گاهي هم اشك و هق هق. اما بيشتر صداي خنده است كه گوش فلك را كر مي كند و آرايشگرها كه ميدانداري مي كنند. ناهيد، چند سالي است وارد اين كار شده. توضيح مي دهد: «نخواهيم هم مجبوريم داستان زندگي همه مشتريان را بدانيم. مي آيند درددل مي كنند، از زندگي شان تعريف مي كنند، از شوهرشان، بچه هايشان. راستش اينجور جاها، خانم ها از همديگر چيز ياد مي گيرند. مهم ترين چيز هم اين است كه چطور با شوهرشان مبارزه كنند!»

بساط هاي خريد و فروش، يكي از مهم ترين اركان آرايشگاه هاي زنانه اند؛ بيشتر لباس زير، لباس خواب، شال، روسري، لوازم آرايش، بدلي جات و... در مواردي CD فيلم يا موزيك هاي جديد هم ديده شده كه مي فروشند. حرف موسيقي شد، يادمان رفت بگوييم توي آرايشگاه معمولاً موزيك هم پخش مي شود. در اين مورد هم گرچه دستور رسيده كه فقط حق پخش موسيقي هاي بي كلام دارند، اما گاهي كه خانم ها فضا را خودماني مي بينند، از آهنگ هاي روز غافل نمي شوند. بيشتر بي كلام هايي كه استفاده مي كنند هم موزيك كارهاي معروف ايراني است كه بدون صداي خواننده پخش مي شود، يا تركي هاي معروف به استامبولي!

اين كارناوال ساكن، يك چيز كم دارد. اگر گفتيد چه؟ اينجور خانم ها به چه چيز ديگري علاقه مندند؟ بله، فال! انواع و اقسام فال ها در آرايشگاه هاي زنانه رواج دارند. از فال قهوه و چاي و حافظ بگير تا با ورق هاي «تاروت» كه چون هنوز درست شناخته نشده، خيلي ها جلويش ضعف دارند و كلي مايه تفريح و بازارگرمي مي شود. فالگيرها (كه بيشتر فال قهوه مي گيرند) هم مثل كاركنان، با آرايشگاه پورسانتي كار مي كنند. ضمناً فقط آن ها كه در آرايشگاه هاي بزرگ فعالند، هر روز به آنجا مي روند. در ساير آرايشگاه ها، فقط روز خاصي سر و كله خانم فالگير پيدا مي شود. يا وقتي به اندازه كافي مشتري جمع شد، به او تلفن مي كنند تا بيايد.

طبيعتاً هر آرايشگاه سبك و سياق خودش را دارد و مشتريانش هم متناسب با آن جمع مي شوند. در بعضي مكان ها گرداننده آرايشگاه به شدت مواظب سلامت اخلاقي محيط كار خود هستند و بعضي جاهاي ديگر، اصلاً خود صاحب كار است كه فضا را خراب كرده. مريم، يكي از قديمي اين حرفه مي گويد: «محيط بعضي از آرايشگاه ها خيلي افتضاح است. چون فضا بسته و كاملاً زنانه است، هر كاري دلشان مي خواهد مي كنند و واقعاً اين ها هستند كه كمي اين شغل را بدنام كرده اند.»



مهم ترين عامل جذب: آمد داشتن

پيشتر درباره عوامل جلب مشتري، گفتيم كه فقط مهارت آرايشگر مهم نيست و امور ديگري هم در آن تاثير دارد كه از نظر خانم ها حتي مهم تر از مهارت است. حالا وقتش است تا راز مهمي را با شما در ميان بگذاريم؛ رازي كه از اهم فلسفي آرايش خانم ها و آرايشگاه هاي زنانه است: آن ها به «دست آرايشگر» به شدت اهميت مي دهند و به «آمد داشتن» آرايشي كه طرف برايشان انجام مي دهد، اعتقاد دارند. حتي خود آرايشگرها هم خيلي محكم درباره اين قضيه حرف مي زنند و مي گويند: «اگر بيشتر مردم درباره اش حرف مي زنند، ما خودمان بارها اين قضيه را به چشم ديده ايم...»

درباره چه حرف مي زنند؟ شوخي مي كنند شايد؟ اما نه، قضيه جدي است. آن ها معتقدند آرايش (خصوصاً روي اصلاح صورت و ابرو حساسند) در زندگي خيلي از مشتريان شان تاثير سريع گذاشته. از ماجراهاي متعددي مي گويند كه در روزهاي كار در آرايشگاه شاهد رخ دادن شان بوده اند؛ قصه هايي مثل اين: شوهر خانمي با او اختلاف داشته و از خانه قهر كرده. به عيال پيغام داده: طلاقت مي دهم. خانم گرفته و غمگين، اتفاقاً گذرش به آرايشگاه مي افتد و اصلاح مي كند. فردا صبح زود، يك جعبه شيريني و هزار بوسه تشكر نصيب بچه هاي آرايشگاه مي شود. آقا به خانه برگشته و از رفتارش اظهار ندامت كرده!

آن ها طوري با آب و تاب و جديت اين ماجراها را تعريف مي كنند كه آدم وسوسه مي شود پي يك ماه خانه نشيني را به تن بمالد و خودش را بسپارد به دست اين اصلاح گران معجزه گر، بلكه مشكلات ما هم حل شد! ناهيد بيشتر روشن مان مي كند: «بايد موقع كار خوش اخلاق باشي تا درباره ات فكر بد نكنند، بد به دل مشتري نيفتد. اگر اتفاق ناجوري براي طرف بيفتد، مي گويند آرايشگرش «بد دست» بوده، بد دل بوده. براي خودمان هم اين مسئله ايست، اما جداً آنقدر ديده ايم كه باور كرده ايم دست مان در زندگي و سرنوشت مشتري ها تاثير دارد.»



مهارت و مدرك كيلويي چند؟

به اين ترتيب كه تا اينجا عرض شد، دو عامل مهم مشتريان را به سالن هاي زيبايي مي كشد: يا خوش دستي آرايشگرها، يا شهرت و ذرق و برق آرايشگاه. اما پس مهارت و درستي كار استادهاي سلماني مونث چه؟ يعني در آرايش بانوان، كيفيت كار اصلاً مهم نيست؟ شك نكنيد كه ديگر اينقدرها هم اوضاع كشكي نيست. هرچند كه اين روزها ديگر گرفتن مدرك آموزش و اجازه آرايش، خيلي راحت تر از قبل شده و آرايشگرهاي كيلويي فراوانند.

آن قديم ترها، تمام ابهت آرايشگر و آرايشگاهش به مدركي بود كه توي يك قاب درست و حسابي، بالاي آينه ها و چراغ ها مي درخشيد. كمپاني هايي مثل «شوارتسكف» يا «اورئال» (توليد كننده لوازم آرايشي) تا اوايل دهه شصت هم در ايران نمايندگي هاي فعالي داشتند كه به شكل مرتب، اقدام به برپايي كلاس هاي آموزشي مي كردند. از اين كلاس ها استقبال خوبي مي شد، چراكه مدرك گذراندن اين دوره ها اعتبار زيادي داشت و گرفتن دپلم اين شركت ها به اين سادگي نبود؛ 6 ماه آموزش جدي و امتحانات پايان دوره سفت و سخت، نمي گذاشت كسي قسر در برود.

اين روزها اما مدارك رنگارنگ كه معلوم نيست كدام به كدام برتري دارد، بر در و ديوار آرايشگاه ها ديده مي شوند، كه شايد از همه بهترشان مدارك فني حرفه اي باشد. اما آيا با اين دست كلاس ها (مثلاً دوره هاي يك ماهه، موسوم به فشرده!) كسي آرايشگر مي شود؟ چه مي دانيم، شايد بشود!



تلفات آرايشگاهي

هميشه اينطور نيست كه همه چيز خوب و جو آرايشگاه خوش و پرلبخند باشد؛ گاهي هم حوادث ناجوري در اين محيط ها مي افتد كه بخش عمده اش ناگفتني ست. از جيغ جيغ و گيس كشي و دعواهاي معمول زنانه كه بگذريم، ديده شده كه دوستي هاي درون آرايشگاهي، گاهي به جاهاي ناجور ختم شده اند.

ديگر اينكه فضاي فريبا و خواستني آرايشگاه ها باعث تمايل و جلب خانم هاي بسياري به اين حرفه شده. زنان و دختران زيادي با ورود به اين دنياي كاملاً زنانه و آزاد، شخصيت شان دستخوش تغيير شده و چه طلاق ها و چه از راه به در شدن هاي بسيار كه ريشه در محيط كار اين بانوان (با عرض معذرت) بي جنبه داشته است. مريم (كه گفتيم از پيشكسوت هاست) مي گويد: «توي اين سال ها كه دارم كار مي كنم، دخترهاي زيادي را ديدم كه به اسم آرايشگري آمدند ولي فقط فضاي آرايشگاه را دوست داشتند. تا كمي آزادي پيدا مي كنند هم خوب خوبه شان سيگاري و مشروب خور مي شود، بقيه هم كه مي روند و اوضاع شان آنقدر ناجور مي شود كه رويمان نمي شود بگوييم همكار ما بوده... واقعاً محيط آرايشگاه براي اين ها خطرناك است.»

مريم از زناني هم تعريف مي كند كه به قول او: «تا مي آيند توي اين فضا، خودشان را گم مي كنند و با دست خودشان زندگي شان را خراب مي كنند». قصه هايش تمام نشدني ست...

دزداني هم هستند كه آرايشگاه را به عنوان محيط كار انتخاب كرده و از غفلت ناشي از پرچانگي و غيبت هاي آبدار بعضي ها، استفاده مي كنند تا كيف ها و طلاهاي مشتريان بيچاره را سرقت كنند. در تمام موارد مشاهده شده هم خانم هاي شاهد و ناظر، روي يك نكته توافق دارند: «دختره به حدي زبل بود كه كارش حرف نداشت! يك لحظه سرم را آنور كردم ببينم خواهرم چه مي گويد، دار و ندارم را برد.» شايد اگر آماري وجود داشت كه براي محكم كردن ادعايمان ذكر كنيم، متوجه مي شديد چرا از دزدي در آرايشگاه ها نوشتيم. آمارشان به شدت بالاست بي ترديد.

اما خطرات آرايشگاه فقط به اين موارد ختم نمي شود؛ حوادث بد ديگري هم هست كه در يك لحظه زندگي عده اي از آدم هاي لبريز از اميد و آرزو را به نابودي كشانده اند. بدترين حادثه در سال 1359 اتفاق افتاد. در يك روز شوم، در حالي كه سه عروس مثل دسته گل همزمان زير دستگاه سشوار بودند، سه راهي تقسيم برق اتصال كرد و طفلي ها - هر سه تايشان- پرپر شدند. اين اتفاق در يكي از آرايشگاه هاي معروفي كه قبلاً ذكرش رفت، رخ داد. دليل حادثه، استفاده از تنها يك سيم رابط براي دستگاه هاي پرمصرف سشوار حرفه اي بود. اما آيا كسي جرات گفتن اين خبر به خانواده ها كه در انتظار آمدن عروس، داشتند شادي مي كردند، را داشت؟ بدتر از آن، وقت رسيدن دامادهاي بي خبر بود؛ سه مجنون كه مثل صاعقه زده ها، خوابيدن تن بي جان سه عروس در كنار هم را باور نداشتند...

چند سال بعد، عروسي ديگر، ماجراي تلخي ديگر؛ وقتي قرار بود براي براق شدن و جلوگيري از قرمز شدن چشم ها، به چشم عروس خانم قطره مخصوص ريخته شود، دستيار آماتور آرايشگر اشتباهاً از چسب مژه استفاده كرد. نتيجه فاجعه بار بود: ابتدا چسبيدن پلك هاي عروس بيچاره، همراه با سوزش و درد شديد، و آخرش هم از دست دادن دو چشم به جاي رفتن به حجله گاه و خانه بخت...

قرباني حادثه بعدي عروس نبود، اما مگر فرقي مي كند؟ ما بي خود رمانتيكش مي كنيم، والا آدم آدم است ديگر. نيست؟ اين يكي پوست سرش ور آمد و با موهاي بلندش يك جا كنده شد. دليل: براي ساختن مواد دكلره مو، به جاي پودر و اكسيدان، از آمونياك قوي استفاده شده بود.

لابد حالا نچ نچ مي كنيد و اگر مونث باشيد، وحشت برتان مي دارد كه: اي واي هفته آينده وقت آرايشگاه دارم! اما اگر مذكر هستيد، با بنده دست به دعا بلند كنيد: خدايا، از اين كه ما را زن نيافريدي و از اين بلايا مصونيم، شديداً ممنون!



مردان بهتر از زنان

بايد قبول كرد كه مردها نسبت به زنان، آرايشگرهاي بهتري هستند؛ حتي در آرايش خانم ها. اين را ما نمي گوييم، خود رقيبان مونث شان مي گويند. ضمن اينكه در كشورهايي كه منعي در اين رابطه وجود ندارد، مردان خوش دست، برتري شان را ثابت كرده اند. در ايران، مردان آرايشگر ارمني از شهرت بيشتري برخوردارند. شايد چون در آرايشگاه هاي زنانه مخصوص ارامنه، آقايان هم فعاليت مي كنند و كارشان بيشتر به چشم مي آيد.

عده اي هم مخفيانه و به قول معروف زيرزميني، از اين كارها مي كنند؛ مردان آرايشگري كه فقط مشتري زن مي پذيرند و آنقدر كارشان گرفته كه كلاً شغل شان همين آرايشگري بانوان است. بعضي از آن ها آنقدر خبره اند كه حتي ميكاپ عروس هم قبول مي كنند و شنيده شده مشتريان با رضايت محل كار اين آقايان را ترك مي كنند. «هنريك» يكي از اقليت هايي است كه در حوالي خيابان «پليس» زندگي و به صورت مخفيانه براي خانم ها آرايشگري مي كند. او آنقدر عاقل هست كه دعوت ما را براي انجام مصاحبه رد كند


مطالب مشابه :


انواع مدل شينيون مو عروس و زنانه

جديدترين مدل شينيون زنانه,مدل شنيون بسته,مدل شينيون موي باز,مدل شينيون مو مدل شينيون فر




مدل های جدید مو , آموزش شینیون مو - ژورنال

ژورنال شينيون و مدل مو آموزش مدلهاي مختلف فر كردن مو شينيون موي کوتاه




بیست و شش مدل شینیون عروس در رنگ ها و مدل های متنوع

روش مدل دادن و بافتن وشینیون موی بلند،کوتاه،صاف و فر, آموزش شينيون بهترين مدل موي




نگاه دزدكي از پشت پرده آرايشگاه هاي زنانه

ديگر اينكه در سال هاي اخير مدل هاي موي كوتاه توي رنگ مو، مش، فر كردن، صاف شينيون (كه




««کلیات آموزش عروسک سازی»»

5 ـ اين مدل مو قابليت زيادي براي زمينه كار دارد كه يك مدل شينيون 4 ـ اگر مايل به موي فر




كليات آموزش عروسك سازي

5-اين مدل مو قابليت زيادي براي زمينه كار دارد كه يك مدل شينيون آن را موي فر بوديد ، يك




برچسب :