ادبیات و معماری

  • ادبیات و معماری

    ادبیات و معماری

    ادبیات و معماری   بخش اول : شباهتهای محسوسفضافضا چیست ؟درشعر و معماری چه تعریفی دارد ؟ چه روابطی را می توان بین فضای شعر و معماری بر قرار نمود ؟ پیش در آمد : تعریف ما از فضا چیست ؟ آیا فضا جایی نیست که در آن زندگی می کنیم یا جایی که در خیال خود می پرورانیم ؟ فضا خیال و خیال فضا است . هر چیزی که انسان به آن فکر می کند و یا در خیال خود می پروراند دارای فضایی است . فضا وجود مادی ندارد ولی این قابلیت را دارد که در وجود خود عناصری مادی و یا معنوی را جای دهد . انسان تنها زمانی قادر است حالتی خاص، مثلاً ناراحتی یا خوشحالی را به فردی دیگر منتقل نماید که فضایی غمگین یا شاد ایجاد کرده باشد و این فضا نیز توسط دیگران قابل درک باشد . باید نکته ای را در اینجا ذکر نمود : « فضا جایی نیست که اشیاء در آن حضور پیدا می کنند بلکه وسیله ای است که به واسطۀ ذات خود زمینه حضور اشیاء را در خود فراهم می سازد . » برای درک این مفهوم کافی است به این نکته توجه داشته باشیم که فضا عنصری غیر مادی است ولی دارای ذاتی خاص ، که می تواند اشیاء را در خود جای دهد . یا می توان به این صورت گفت که این اشیاء نیستند که فضایی را شکل می دهند ، بلکه این ذات فضاست که اشیائی خاص را در خود جای می دهد و به آنها شکل و شمایلی خاص می بخشد . حال می خواهیم از تعاریف و توضیحات فوق استفاده نماییم و به تعریفی از فضا در شعر و معماری برسیم تا بتوانیم از پس آن شباهتها و تفاوتهای این دو را بررسی کنیم . شعر و فضای آن : در پیش در آمد این گفتار ذکر کردیم می توان فضا رابه عنوان وسیله ای در نظر گرفت تا انسانها از طریق آن عواطف ، احساسات ، تفکرات و اندیشه های خود را به دیگران منتقل نمایند . تا انسانی نتواند فضای ذهن خود را که در قالب تفکر یا احساسی خاص به وجود آمده است به تصویر بکشد هیچ فرد دیگری نمی تواند آن را درک نماید . تمامی هنرها وجود خود را از طریق ایجاد فضا به دست آورده اند . فضایی که هنرمندی با نگرشی خاص نسبت به دنیای پیرامون خود آن را خلق کرده است . شاعر کیست و شعر چیست ؟ شاعر هم فردی مثل سایر انسانهاست . او در زندگی خود به نگرشی خاص می رسد . او می خواهد سایرین را از این نگرش آگاه کند ، بنابران نیاز دارد تا فضایی را ایجاد نماید .شعر ، فضای اوست . و شعر در خود کلماتی منظوم ، دارای وزن و ریتم را جای داده است . ****فرو داشت دست از کمربند اویتهمتن چنان خیره مانده بدویدو شیر اوژن از جنگ سیر آمدند تبه گشته و خسته و دیر آمدند دگر باره سهراب گرز گران ز زین برکشید بیفشرد ران بزد گرز و آورد کتفش به درد بپیچید و درد از دلیری بخوردبخندید سهراب گفت ای سوار بزخم دلیران نهی پایدار****شعری که در بالا آورده شد ...



  • معماری و ادبیات

    معماری و ادبیات -کاربردهای شعر و ادبیات در معماری شعر و ادبیات دو ابزار نیرومند برای طراحی به شمار می‌روند تمامی شیوه‌های ادبی سودمند هستند، اما برای اهداف طراحی خلاق، شعر بر ادبیات رجحان دارد. شعر به مثابه مجموعه‌ای از کلام مکتوب است که رویکردهای جمعی مردم را خلاصه می‌کند و به عنوان بیانگر «یکتایی» ویژه فضا و مکان لازمه هر طرح ملی، منطقه‌ای و محلی است. قطعات ادبی، مانند «صورت مساله» معماری از اواسط دهه ۱۹۷۰ تا اواخر دهه ۱۹۸۰ مورد توجه بسیاری قرار گرفته بود. آنها از اولویتهای عملی معماری، دست به ساخت گزیده‌هایی زدند که آنها را می‌توان با ارزش هنری‌شان به عنوان قطعات ادبی تلقی کرد. یکی از عوامل بنیادی مشترک میان شعر و معماری شفافیت است، سبکی است و یا شاید تمام هستی است. شعر و معماری می‌توانند در نور با یکدیگر هم آوا شوند و با ذات نوری خود فاصله‌ها را از میان بردارند و معماری که شاعر فضای شایسته زندگی است. در آزادمنشی، شعر، همنشینی و آمیزش با تلاشهای خلاقانه، الهام‌بخشی و انگیزه‌بخشی را می‌جوید فضایی شاعرانه است که با مواد و مصالح ساخت و ساز و تلفیق فضاها حس سیالیت و سبکی را به مراجعه کننده و فضا ببخشد و تصاویر ذهنی و خیال‌انگیز ایجاد کند. انسان با حواس پنجگانه خود با محیط اطراف ارتباط برقرار می‌کند. در بعضی موارد خاطره‌ای ماندگارو تأثیرگذار حاصل ارتباط انسان با محیط اطراف اوست. در طراحی فضای شاعرانه و ادبیانه چنین کیفیتی مطلوب به نظر می‌رسد. «شعروادبیات میتوانند برای طراح از نظر آموزشی وهمچنین الهامبخشی، بسیار مفید باشند. و به شیوههای زیر در راهبردهای آموزشی سودمند واقع شوند: ۱- ازطریق مشاهدهی قواعد حاکم بر ساختار اثر ویژهی ادبی یا شعر. ۲- ازطریق مشاهدهی شیوهای که نویسندگان و شعرا تلاش میکنند ازطریق آن پیام مرکزی را که جوهرهی طرح کلی است آشکار سازند. ۳- ازطریق شیوه برخورد نویسندگان با راز و شگفتی. ۴- ازطریق کمینه ساختن ابزارهای بیان و تلخیص نظامی که فرد برای خلق اثر برمیگزیند. ۵- ازطریق معنایی که به واژههای مختلف و موقعیتها اختصاص دادهشدهاست. ۶- ازطریق کاربرد ویژه زبان، بافت در کاربرد واژهها و بافت کلی اثر ادبی. ۷- ازطریق تقابل وزن، قافیه و آهنگ کلی اثر -که با دشواری کلام آهنگین (مقفا) ارتباط دارد- با ابزارهای دیگری جز اینها برای بیان حال و هوای دوران. ۸-ازطریق تأکید بر فرم دربرابر تأکید بر معنا. ۹- ازطریق آهنگ کلی قطعه بهعنوان تفسیری انتقادی از زمان و مکان خود یا قطعهای که بیانگر خرد عمومی و رویکرد کلی مردم نسبت به موضوعات مورد تفکر است. ۱۰- ازطریق سهم ارزشمند تفاسیر نویسندگان و شعرا ...

  • ادبیات و معماری (ایده)

    بعد از فضا به مسئله ديگري كه مشتركا" بين ادبيات و معماري نقش بسزايي در كيفيت اثر ايفا مي كند مي پردازيم: ايده.ايده در معماري حركت اوليه ذهن به سوي چيزي براي شكل گيري حجم،برآوردن يك مشكل،شكل گيري فضا يا شكل گيري طرح كلي بنا است مانند الگوگرفتن معماران سبك بيونيك از شكل جانوران زنده يا الگو گرفتن معمار دوران اسلامي از طرحهاي گياهان و نقش و نگارهاي طبيعت پيرامون ايده در ادبيات بيان مطلب و رساندن مفهوم اخلاقي،سياسي،اعتراضي،و...به وسيله تشبيه و يا استعاره از يك جريان يا چند شخصيت است كه در كارهاي پروين اعتصامي به خاطر داريم اين موضوع را بيش از پيش بر ما با اين ديد روشن مي كند به اين ادبيات با ديده ايده در ادبيات توجه كنيد شنیده‌اید میان دو قطره خون چه گذشت///گه مناظره، یک روز بر سر گذری یکی بگفت به آن دیگری، تو خون که‌ای///من اوفتاده‌ام اینجا، ز دست تاجوری بگفت، من بچکیدم ز پای خارکنی///ز رنج خار، که رفتش بپا چو نیشتری جواب داد ز یک چشمه‌ایم هر دو، چه غم///چکیده‌ایم اگر هر یک از تن دگری هزار قطرهٔ خون در پیاله یکرنگند///تفاوت رگ و شریان نمیکند اثری ز ما دو قطرهٔ کوچک چه کار خواهد ساخت///بیا شویم یکی قطرهٔ بزرگتری.... شعر کامل را اینجا ببینید  ( البته بنده خود را كوچكتر از آن مي دانم كه از اين شعر معنا و مفهومي برگيرم و به قلم نويسم اما هر چه به ذهنم مي رسد و در خور فهم خودم هست برايتان مي نويسم ). در اين شعر پروين با ايده اي جالب وبكر كه در مناظره دو قطره خون است چند نكته اساسي اخلاقي و تربيتي را به ذهن خواننده چنان مي نشاند كه حتي سالهاي سال از ذهن بیرون نمي رود مانند موزه ميلواكي اثر كالاتراوا كه تا زنده ايم آن را با دو بال پرنده و پرواز مي توان به ياد آورد اما نكاتي كه در شعر پروين آشكار است ابتدا برابري و نفي نژاد برتر در زماني كه اين فكر بد در جامعه ايران به خوبي آشكار بود بر خلاف جريان فكري معاصر ايران اين بار قطره خون پادشاه بر عكس اينكه مغرور باشد و نخواهد كه با قطره خون خاركني در آميزد پيشنهاد دوستي مي دهد و در ادامه شعر فروتني قطره خون خاركن را به قلم مي كشد چنانكه در ذات قطره خون است و از آميختن با او به علت ظلم و بيداد جامعه جدايي مي جويد ملك الشعراي بهار در مورد پروين در مقدمه ديوان پروين چنين مي گويد: مي توان گفت در قصايد طرز گفتارش طوريست و در قطعات طوري ديگر زيرا چنانكه خواهيم گفت بيشتر قطعات به طرز سوال و جواب يا مناظره بسته شده وگويا اين شيوه از قدیم الایام خاص ادبیات شمال و غرب بوده و در آثار پهلوی قبل از اسلام هم (مناظرات) دیده شده و در میان شعرای اسلامی نیز بیشتر مناظرات شاعران آذربایجان ...

  • ادبیات و معماری-حرکت

    ادبیات و معماری-حرکت

           ادبیات و معماریشباهتهای محسوسگفتار دوم : حرکت روح الله نیاخلیلیمنبع:معماران   حرکت مفهوم حرکت چیست ؟در شعر و معماری چگونه مطرح می شود ؟ آیا حرکت در شعر و معماری از یک مفهوم سرچشمه می گیرند ؟   ( 1 . 2 . 1 ) حرکت و مفهوم آن : در فیزیک حرکت زمانی اتفاق می افتد که جسمی از نقطه ای به نقطه دیگر تغییر مکان یابد . ولی شاید مفهوم فیزیکی حرکت تنها جزئی از مفهوم حرکت در هنر باشد . حرکت در هنر وسیله ای است برای درک فضا همانطور که در گفتار اول ذکر شد تمامی هنرها وجود خود را از طریق خلق فضا به دست می آورند . حال که این فضا خلق شده است وسیله ای لازم است تا آن را درک نماییم و حرکت اولین چیزی است که در این میان خود نمایی می کند .حرکت در فیزیک یعنی جابجایی یک جسم دریک محیط که تماماً از جنس ماده است ؛ جسمی مادی در محیطی مادی از نقطه ای مادی به نقطۀ مادی دیگری انتقال می یابد . اما حرکت در هنر یعنی پرواز روح ، یعنی خروج از دنیای ماده و سفر به دنیای خیال ؛ خیالی که می تواند در محیطی مادی اتفاق بیفتد . انسانها متولد می شوند ، رشد می کنند و می میرند . و این ذات هستی است . در اصل آنها از ابتدایی خاص به انتهایی خاص می رسند . تمام هستی در حرکت است و ما نیز جزئی از آن به شمار می رویم . فضای هستی وجود خود را مدیون حرکت است . سیاراتی که به دور ستارگان می چرخند و منظومه هایی را تشکیل می دهند و آنها نیز به دور خود در چرخش هستند و الی آخر . می توانیم بگوییم حرکت جوهرۀ درک هر فضایی است . حرکت می تواند به شکل فیزیکی ، بصری و یا خیالی با شد .حرکت فیزیکی : یعنی جابجایی جسم فرد در فضایی که توسط عناصر مادی قابل درک شده اند . حرکت بصری : حتی وقتی که در نقطه ای از فضا به صورت ثابت ایستاده ایم . چشمها حرکت داشته و از نقطه ای به نقطه دیگر تغییر مکان دهند . حرکت خیالی : گاهی روح انسانها درفضای خاصی از تن جدا می شود و خیالاتی را در ذهن متبادر می نماید و در اصل انسان را از جهانی به جهانی دیگر سوق می دهد و این حرکت ، حرکت خیالی است . باید نکته ای را ذکر نمود ، هر حرکتی در ذات خود دارای سکونهایی نیز می باشد . به زبان ساده تر سکون و حرکت در کنار یکدیگر بوده و و در کنار هم است که هر کدام معنی پیدا می کنند . حرکت بی سکون و سکون بی حرکت معنایی ندارد . آیا می توان گفت پایانی بی آغاز یا آغازی بی پایان داریم ؛ حرکت تغییر حالتی است که ابتدا و انتهایش سکون است . آنچه که در این چند خط ذکر شد خلاصه ای از مفهوم حرکت بود . و یا شاید تغییر دیدگاهی نسبت به آن . در اصل در این مورد می توان گفت هرگاه ذهن انسان از فضایی خاص جدا گردد و به فضایی دیگر ورود نماید ؛ این حرکت بوده است که چنین تغییر مکانی را امکان ...

  • ادبیات و معماری (فضا)

    بعضی از واژه ها برای تک تک ما معانی خاص دارد و برداشت هر کدام از ما از آنچه در مورد آنها فکر میکنیم اختلاف خواهد داشت این اختلافات ممکن است کم یا زیاد باشد در بعضی واژه ها ممکن است بتوانیم دو یا چند برداشت کنیم اما در بعضی واژه ها امکان دارد ذهنیت ما در مورد آن واژه چیزی نباشد که در ذهن کسی دیگر است. تفاوت ها و تنوع ها در جهان و تفکرات مختلف نتیجه این برداشت ها از واژه ها و عوامل مختلف است. بعضی وقتها اگر این برداشت ها نبود دنیا خیلی کسل کننده می شد و هیچ تنوعی وجود نداشت. تمام این مقدمه چینی ها برای این بود که یک کلمه را در دو هنر متفاوت و برداشت های خاص آن کمی مقایسه کنیم. با توجه به مباحث مطرح شده در این زمینه توسط آقای نیا خلیلی در سایت www.Memaran.ir و مقایسه های ایشان در این شماره فقط به بررسی فض در ادبیات و معماری میپردازیم، واژه ای که گاهاً دانشجویان دیگر رشته ها ما را به این واژه میشناسند. البته من در اين پست از صحبتهاي ايشان زياد استفاده كرديم ولي به جاي سه گفتار ايشان حتماً به مطالب بيشتري اشاره ميكنم..مثل ايده ، خلاقيت، حركت، و .... در مورد فضا در معماری زیاد شنیده ایم - فضا می تواند احساسات را نشان می دهد... - فضا فکر را به سویی خاص و فضایی خیالی دیگری معطوف می کند... ولی برداشت من از فضا در معماری کالبدی است که به صورت بصری قابل درک است و می تواند مسیری برای برای ذهن باشد. ما همیشه معماری را به عنوان خالق و سامان دهنده فضاها می شناسیم و چشم به عنوان بزرگ ترین درک کننده از حواس ما بیشترین تاثیر را از فضا میگیرد البته بقیه حواس هم در درک بعضی از فضاها اهمیت دارد. بیشتر از این در مورد فضا در معماری نمیپردازیم چون همه آشنا به خلق، ساماندهی و تناسبات فضا در معماری و نمونه های ایجاد شده هستید. اما فضا در ادبیات... شاید تا به حال به این مقوله فکر نکرده باشید که در ادبیات هم میتوان فضایی انتزاعی تر از معماری به وجود آورد در ادبیات دیگر این چشم نیست که فضا را درک کند و برای فضا کالبدی مشخص نشده است در ادبیات و به خصوص شعر فضا وسیله ای است که با آن تفکرات، اندیشه ها، احساسات و عواطف را به راحتی میتوان به دیگران منتقل کرد. از این نظر که شاعر یا نویسنده با توجه به جهان بینی خاص خود نسبت به دنیا دست به خلق فضا می زند، ادبیات با کلیه هنرها مشترک است، یعنی در تمام فضاهای هنری این جهان بینی هنرمند است تا دست به خلق فضا بزند، همانطور که معمار با فرم ها، اشکال، خطها و محیط میتواند فضایی برای بیان آنچه که به آن معتقد است و به آن فکر میکند ایجاد نماید شاعر هم با هم پیوستن واژه ها و ایجاد صحبتی منظوم،موزون و با ریتم میکوشد تا فضایی ...

  • ادبیات و معماری-فضا

    بخش اول : شباهتهای محسوسگفتار اول : فضا روح الله نیاخلیلی - مقدمه : معماری سنتی ایران دارای مفاهیم و معانی خاص به خود است . به گونه ای که اینجانب معتقد می باشم حتی کوچکترین جزء شکل دهنده ، در یک اثر معماری دارای مفهوم و معنی خاص به خود است . از اینجا بود که تصمیم گرفتم معانی را در معماری ایرانی درک نمایم . زیرا به نظر بنده دلیل ضعف ما در سده های اخیر ، معلولی بوده ناشی از فراموشی مفاهیم ، معانی و هر آنچه که گذشتگان ما برای ما به ارث نهاده اند . و در نهایت استفادۀ فکر نشده و لجام گسیخته از فرهنگ معماری غربی . در راه شناخت معماری کتب زیادی را مورد مطالعه قرار داده ام . ولی بی شک آثار استاد دکتر محمد منصور فلامکی بیش از سایر کتب چراغ راه من در شناخت مفاهیم و معانی در معماری بوده است . در نظر ایشان ژرف نگری در ادبیات ایران پایۀ درک مفاهیم و معانی در معماری ایران است . بنابراین در توضیح بعضی از بخشها وهمچنین برخی از تعاریف ، عیناً از متن کتابهای استاد استفاده شده است . زیرا می توان این تعاریف را به عنوان یک سند معتبر به حساب آورد و نیز با بضاعت کمی که دارم نتوانستم کلامی رساتر و گویا تر از آن را پیدا کنم . متن پیش روی شما که در قالب تحقیقی برای درس انسان ، طبیعت و معماری آماده شده است ، قصد دارد به رابطه میان ادبیات و معماری پرداخته تا از این میان تفاوتها ، شباهتها و تأثیرات این دو بر یکدیگر را استخراج نماید . برای این منظور متن به چند بخش کلی تقسیم شده است . بخش اول به شباهتها و روابط محسوس میان این دو می پردازد و در پایان با یک نتیجه گیری زمینه را برای آغاز مطالعه و تحقیق در بخش دوم که روابط معنایی این دو را مورد بررسی قرار خواهد داد فراهم می سازد . به فراخور نتایج به دست آمده در بخش دوم بخشهای بعدی نیز مورد توجه قرار خواهند گرفت . در پایان لازم است از تمام کسانی که بنده را در راستای پیدا کردن مسیر این تحقیق یاری نمودند علی الخصوص استاد عزیزم جناب آقای مهندس نقی زاده که با صبر و حوصله خود زمینه انجام این کار را فراهم آوردند ، همینطور دوستان عزیز و فرهیخته ام آقایان مهدی شریفی ، روح الله دره شیری و امیر نام آور که حق استادی بر گردن بنده دارند و در این روند ، ضعفهایم را در درک مفاهیم ادبی جبران نموده اند و در بسیاری از موراد با راهنماییهای خود مسیر را برایم مشخص نموده اند . همچنین اساتید عزیزم آقایان ثبوتی و ناصر المعمار نیز تشکر و قدر دانی نمایم و امیدوارم در ادامه کار نیز از راهنماییهای این عزیزان بهره مند گردم . ( 1 ) بخش اول : شباهتهای محسوس( 1 . 1 ) گفتار اول :فضافضا چیست ؟درشعر و معماری چه تعریفی دارد ؟ چه روابطی را می توان ...

  • مقاله کامل ادبیات و معماری

    در پایان لازم است از تمام کسانی که بنده را در راستای پیدا کردن مسیر این تحقیق یاری نمودند علی الخصوص استاد عزیزم جناب آقای مهندس نقی زاده که با صبر و حوصله خود زمینه انجام این کار را فراهم آوردند، همینطور دوستان عزیز و فرهیخته ام آقایان مهدی شریفی، روح الله دره شیری و امیر نام آور که حق استادی بر گردن بنده دارند و در این روند، ضعفهایم را در درک مفاهیم ادبی جبران نموده اند و در بسیاری از موراد با راهنمایی های خود مسیر را برایم مشخص نموده اند . همچنین اساتید عزیزم آقایان ثبوتی و ناصر المعمار نیز تشکر و قدر دانی نمایم و امیدوارم در ادامه کار نیز از راهنمایی های این عزیزان بهره مند گردم . ( 1 ) بخش اول : شباهتهای محسوس ( 1 . 1 ) گفتار اول :فضافضا چیست ؟در شعر و معماری چه تعریفی دارد ؟ چه روابطی را می توان بین فضای شعر و معماری بر قرار نمود ؟ ( 1 . 1 . 1 ) پیش در آمد : تعریف ما از فضا چیست ؟ آیا فضا جایی نیست که در آن زندگی می کنیم یا جایی که در خیال خود می پرورانیم ؟ فضا خیال و خیال فضا است . هر چیزی که انسان به آن فکر می کند و یا در خیال خود می پروراند دارای فضایی است . فضا وجود مادی ندارد ولی این قابلیت را دارد که در وجود خود عناصری مادی و یا معنوی را جای دهد . انسان تنها زمانی قادر است حالتی خاص، مثلاً ناراحتی یا خوشحالی را به فردی دیگر منتقل نماید که فضایی غمگین یا شاد ایجاد کرده باشد و این فضا نیز توسط دیگران قابل درک باشد . باید نکته ای را در اینجا ذکر نمود : « فضا جایی نیست که اشیاء در آن حضور پیدا می کنند بلکه وسیله ای است که به واسطۀ ذات خود زمینه حضور اشیاء را در خود فراهم می سازد . » برای درک این مفهوم کافی است به این نکته توجه داشته باشیم که فضا عنصری غیر مادی است ولی دارای ذاتی خاص، که می تواند اشیاء را در خود جای دهد . یا می توان به این صورت گفت که این اشیاء نیستند که فضایی را شکل می دهند، بلکه این ذات فضاست که اشیائی خاص را در خود جای می دهد و به آنها شکل و شمایلی خاص می بخشد . حال می خواهیم از تعاریف و توضیحات فوق استفاده نماییم و به تعریفی از فضا در شعر و معماری برسیم تا بتوانیم از پس آن شباهتها و تفاوتهای این دو را بررسی کنیم . ( 2 . 1 . 1 ) شعر و فضای آن : در پیش در آمد این گفتار ذکر کردیم می توان فضا رابه عنوان وسیله ای در نظر گرفت تا انسانها از طریق آن عواطف، احساسات، تفکرات و ا ندیشه های خود را به دیگران منتقل نمایند . تا انسانی نتواند فضای ذهن خود را که در قالب تفکر یا احساسی خاص به وجود آمده است به تصویر بکشد هیچ فرد دیگری نمی تواند آن را درک نماید . تمامی هنرها وجود خود را از طریق ایجاد فضا بهدست آورده اند . فضایی که ...

  • ادبیات درمعماری

    ادبیات درمعماریمعماری سنتی ایران دارای مفاهیم و معانی خاص به خود است . به گونه ای که اینجانب معتقد می باشم حتی کوچکترین جزء شکل دهنده ، در یک اثر معماری دارای مفهوم و معنی خاص به خود است . از اینجا بود که تصمیم گرفتم معانی را در معماری ایرانی درک نمایم . زیرا به نظر بنده دلیل ضعف ما در سده های اخیر ، معلولی بوده ناشی از فراموشی مفاهیم ، معانی و هر آنچه که گذشتگان ما برای ما به ارث نهاده اند . و در نهایت استفادۀ فکر نشده و لجام گسیخته از فرهنگ معماری غربی .شباهتهای محسوس گفتار اول( فضا ) فضا چیست ؟ درشعر و معماری چه تعریفی دارد ؟ چه روابطی را می توان بین فضای شعر و معماری بر قرار نمود ؟تعریف ما از فضا چیست ؟ آیا فضا جایی نیست که در آن زندگی می کنیم یا جایی که در خیال خود می پرورانیم ؟فضا خیال و خیال فضا است . هر چیزی که انسان به آن فکر می کند و یا در خیال خود می پروراند دارای فضایی است . فضا وجود مادی ندارد ولی این قابلیت را دارد که در وجود خود عناصری مادی و یا معنوی را جای دهد . انسان تنها زمانی قادر است حالتی خاص، مثلاً ناراحتی یا خوشحالی را به فردی دیگر منتقل نماید که فضایی غمگین یا شاد ایجاد کرده باشد و این فضا نیز توسط دیگران قابل درک باشد . باید نکته ای را در اینجا ذکر نمود : « فضا جایی نیست که اشیاء در آن حضور پیدا می کنند بلکه وسیله ای است که به واسطۀ ذات خود زمینه حضور اشیاء را در خود فراهم می سازد . » برای درک این مفهوم کافی است به این نکته توجه داشته باشیم که فضا عنصری غیر مادی است ولی دارای ذاتی خاص ، که می تواند اشیاء را در خود جای دهد . یا می توان به این صورت گفت که این اشیاء نیستند که فضایی را شکل می دهند ، بلکه این ذات فضاست که اشیائی خاص را در خود جای می دهد و به آنها شکل و شمایلی خاص می بخشد . حال می خواهیم از تعاریف و توضیحات فوق استفاده نماییم و به تعریفی از فضا در شعر و معماری برسیم تا بتوانیم از پس آن شباهتها و تفاوتهای این دو را بررسی کنیم . شعر و فضای آن در پیش در آمد این گفتار ذکر کردیم می توان فضا رابه عنوان وسیله ای در نظر گرفت تا انسانها از طریق آن عواطف ، احساسات ، تفکرات و ا ندیشه های خود را به دیگران منتقل نمایند . تا انسانی نتواند فضای ذهن خود را که در قالب تفکر یا احساسی خاص به وجود آمده است به تصویر بکشد هیچ فرد دیگری نمی تواند آن را درک نماید . تمامی هنرها وجود خود را از طریق ایجاد فضا به دست آورده اند . فضایی که هنرمندی با نگرشی خاص نسبت به دنیای پیرامون خود آن را خلق کرده است . شاعر کیست و شعر چیست ؟ شاعر هم فردی مثل سایر انسانهاست . او در زندگی خود به نگرشی خاص می رسد . او می خواهد سایرین را از ...

  • شعر و معماری

    ديباچه  شعر هنری کاملا واضح در جهانی مشترک با معماری است،شعر جاودانگی یافتن،استنباط احساس انسانی است،در لحظه ای گذرا،در جامه واژه ها،وحال معماری هنر خلق فضاست،بیان هوشمندانه در خلق فضاست. نگاهی به گذشته آنها این موضوع را روشن تر می سازد،زیرا در کشور کهنسالی چون ايران که داراي قدمتي بسيار است،وجود افراد بزرگ در ان امري طبيعي به شمار مي رود،در زمينه علوم ادبيات مي توان به بزرگاني چون فردوسي،سعدي،حافظ... را كه اين سرزمين در طي ادوار مختلف در خود جاي داده است،اشاره كنيم و همينطور استفاده از اشعار شاعران در بناهايي واز آن مهم تر آرامگاه های شاعران نیز خود به خوبی گواه این مطلب است،بگونه ای که باعث عجین شدن معماری و شعر شده است،بنابراین وجود این دو هنر درکنار هم طبیعتا محصولات جالب توجهی را پدید می آورد،مقاله حاظر ضمن بررسی وجوه مشترک این دو هنر با مفهوم شعرگونه به رابطه عمیق شعر و معماری می پردازد.  مقدمه معماری ایران دارای مفاهیم و معانی خاص به خود است .کوچکترین جزء شکل دهنده ، در یک اثر معماری دارای مفهوم و معنی خاص به خود است،از نگاهی تاریخی ادبیات ایران خصوصا در مبحث شعراز محتوا و گستردگی ای بس عمیق برخوردار می باشد، و سرودن اشعار شاعران مختلف با موضوعات متفاوت در هر جایگاهی حالات گوناگونی به انسان دست می دهد، زیرا شعر بر روح و روان آدمی تاثیر می گذارد،حال با این تفاسیر مشخص است که شعر بر هنری مانند معماری نیز اثر می گذارد،همانند ساخت مقبره ها و آرامگاه هایی برای شعرای معروف که برگرفته از شخصیت های سربلند آنها می باشد.در حقیقت ناآشناترین افراد هم با مقوله شعر آشنا هستند،که این موضوع در احساسات آدمی جای می گیرد،و حال این بحث با این معنی عمیق در معماری نیز دیده می شود،قرارگیری اشعاری متناسب با فضاهایی خاص مانند زورخانه ،نگارخانه...که با این کار مخاطب با سرودن شعر در محیط های گوناگون به طور واضح تری با فضای مورد نظر ارتباط برقرار می کندو این هنر معمار است که با این حرکت بر تاکید آن فضاها می افزاید،این گونه ای است از تزکیب شعر و معماری.  شعر در معماری شعرا در تمامی ادوار زیباترین و پرمایه ترین احساسات انسانی رادر قالب کلام موزون و آهنگین خویش انعکاس می دادند و از سرچشمه غنی معارف بشری برای خلق موسیقی مکتوب سود جسته و گفتگویی بی زمان را در سناریوی تاریخ رقم زده اند . شعر واقعیت را به تجرید می کشد. و معماری از تجریدها به سمتواقعیت حرکت می کند و یک احساس متعالی را از پس خطوط به یک فضای ملموس مبدل می سازد همانگونه که افراد گوناگون می توانند برداشت های متفاوتی از شعر یکسانی داشته باشند. مخاطبان ...