اسم میوه فروشی

  • میوه فروشان خیابانی،گران فروشان نامحسوس( 57)

      میوه فروشان خیابانی،گران فروشان نامحسوس( 57) قاسم خوش سیما همه ما میوه فروشان خیابانی را به خوبی می شناسیم.افراد بسیار زحمتکشی که اکثرا به دلیل نبود شغل مناسب در جامعه به این حرفه سخت روی آورده اند.عزیزان بسیار سخت کوشی که در سرما وگرما در حاشیه های خیابان می مانند ودر کنار چرخ های میوه فروشی یا خودروهای وانت خود ،چشم انتظار مشتریان خاص خود هستند. اما در کنار سخت کوشی این عزیزان مواردی به چشم می خورد که شاید بررسی آنها ارتباط متقابل بین مشتری واین عزیزان را مطلوبتر نماید. مشتریان میوه فروشان خیابانی سه دسته بیشتر نیستند.دسته اول کسانی که احساس می کنند عرضه محصولات در خیابان ارزان تر از مغازه های سطح شهر است ودسته دوم کسانی هستند که به دلیل نبود محل پارک ماشین در سطح شهر ناچار به خرید از بیرون شهرهستند ودسته ای دیگر آنانی که با پلاکاردهایی بد خط از قیمت میوه متوجه می شوند که هنگام خرید قضیه عوض میشود به دلیل توقف ناچار به خرید می شوند. دسته اول که اقتصادی فکر می کنند بیشتر هستند اما آیا واقعیت این قضیه همین است؟ مغازه های سطح شهر میوه را به قیمت هایی می فروشند که عمدتا چند درصدی گرانتر از میوه فروشان اصطلاحا ماشینی به دست مشتری می رسد که این چند درصد فاصله مناسبی برای این انتخاب نیست. همانطور که می دانیم یک مغازه میوه فروشی با مشکلات بسیاری مواجه است.دور ریز وفساد میوه وتره بار،هزینه سرسام آور اجاره مغازه یا بلوکه شدن سرمایه برای خرید آن،هزینه برق ،هزینه آب،هزینه دریافت جواز کسب،هزینه مالیات،هزینه عوارض شهرداری،هزینه دریافت کارت سلامت،کلاسهای آموزش بهداشت وهزار مورد دیگر که ناچارا برقیمت تمام شده میوه سرشکن می شود وقیمت ناخود آگاه بالا خواهد رفت اما میوه فروشان خیابانی تقریبا از همه موارد ذکر شده معاف هستند.دور ریز میوه تقریبا برای این زحمت کشان وجود ندارد ومشتری باید آنرا به خانه ببرد،اجاره بهاء وجود ندارد واز هزینه های عوارض قانونی هم خبری نیست پس قائدتا با اختلاف فاحشی حدود 40 تا 50 درصد بین ایندو عرضه کننده میوه وتره بار باید عرضه شود اما همه می دانیم که اینگونه نیست واکنون اختلاف چشم گیری بین قیمت میوه در مغازه وخیابان وجود ندارد که (هیچ) بلکه در پاره ای موارد گرانتر است چون تعدادی بسیار معدود از ماشینی ها متاسفانه به دلیل عدم نظارت کم فروشی می کنند وچک کردن وزن گاها در منزل این ادعا را تایید می نماید که البته این تعداد بسیار قلیل وکم هستند. اما طرح این موضوع نه به ضرر میوه فروشان ماشینی بلکه در حقیقت به نفع آنهاست.کنترل این موارد در بین مشتریان در آینده کسب وکار حلال آنها را دچار مشکل ...



  • ماجرای من و میوه فروشی و یک بعد از ظهر بدون نارنگی

    ماجرای من و میوه فروشی و یک بعد از ظهر بدون نارنگی

    ماجرای من و میوه فروشی و یک بعد از ظهر بدون نارنگی ماجرای من و میوه فروشی و یک بعد از ظهر بدون نارنگی ماجرای من و میوه فروشی و یک بعد از ظهر بدون نارنگی محله ی ما میوه فروشی بزرگی داشت. پدر و مادرم هر چند وقت یک بار برای خرید به آن جا می رفتند و میوه های خوشمزه برایمان می خریدند. یک روز که با آن ها به میوه فروشی رفتم، همین طور که مامان و بابا سرگرم انتخاب میوه بودند؛ چشمم به یک نارنگی زیبا افتاد که پرتغالی در گوشش پچ پچ می کرد! چون این هم صحبتی برایم جالب بود ، تصمیم گرفتم از آن به بعد هر وقت مامانو بابا برای خرید میوه می رفتند، همراهشان بروم. می خواستم نارنگی و پرتغال را ببینم. هر بار که در گوش هم پچ پچ می کردند از زبان بقیه میوه ها می شنیدم که می گفتند، شب و روز با هم هستند. کسی هم نمی دانست چه طور پرتغال داخل آن همه نارنگی شده بود و یواشکی با نارنگی حرف می زد. هر بار که آن ها را می دیدم بیش تر متوجه زیبایی نارنگی می شدم و با خود می گفتم، نارنگی های زیبا معمولا شانس زیادی برای زندگی ندارند؛ آن ها همان قدر بد شانس هستند که نارنگی های زشت و خراب و گندیده. مادرم هم که عاشق زیبایی بود، هر بار در میوه فروشی می خواست نارنگی را بخرد، من نمی گذاشتم. دستش را می کشیدم و حواسش را با بزرگی هندوانه ها پرت می کردم! یک روز بعد از ظهر که برای خرید رفته بودیم، از زبان بادمجان شنیدم، آخر زیبایی کار دست نارنگی داد و به دست یک مشتری برای مهمانی دست چین شد. از آن موقع بود که پرتغال بعد از کمی ناراحتی و غصه برای دوری از نارنگی با یک نارنگی شیرین ، طرح دوستی دوباره ریخت تا شاید بتواند غم از دست دادن نارنگی را از دل پاک کند؛ اما این روزگار بازی های زیادی دارد و پرتغال از این که خودش هم دیر یا زود دست چین می شد، بی خبر بود. سال ها از آن ماجرا می گذرد. حالا دیگر بزرگ تر شده ام و نمی توانم حرف میوه ها را کاملا درک کنم و از چون و چرای زند گی شان با خبر شوم؛ اما هنوز به آن بعد از ظهر بدون نارنگی فکر می کنم. به ویژه وقتی می خواهم نارنگی یا پرتغالی شیرین و خوشمزه و زیبا بخورم. این میوه ها هم دنیای عجیبی دارند! زهرا نقبایی

  • آب میوه بابا علی : آب زرشک ، آب آلبالو ، آب انار ، آب شاتوت

    ۳۵ سال پیش آقا رضا سدهی یه آب میوه فروشی راه میندازه به اسم بابا علی . علی ( پسر بزرگ آقا رضا) هنوز به دنیا نیومده بوده که آقا رضا اسم مغازه رو به عشق اون ، بابا علی میگذاره. آب میوه های تخصصی بابا علی شامل : آب زرشک ، آب آلبالو ، آب انار و آب شاتوت میشه که انصافا پاکی و خالص بودن اون برمیگرده به دل پاک و باصفای خود آقا رضا. آقا رضا ۴۰ سالی میشه که برای مسجد نوریان در خیابون شریعتی بین سه راه ملک و خیابان پلیس آشپزی می کنه و تمام اهالی و کاسبای محل از آقا رضا به نیکی یاد می کنن. راستی تا یادم نرفته بگم که آقا رضا از سه راه ملک تا پل سید خندان به نام رضا خوشگله یا رضا قصاب معروفه و دلیلش هم این بوده که آقا رضا یه ۵ سالی قبل از اینکه آب میوه بابا علی رو را بندازه تو کار قصابی بوده . من خیلی وقته که مشتریه ثابت آقا رضا و پسرش آقا سعید گلم. اما نمی دونم چرا یه دفعه امروز عصر سر صحبت با آقا رضا باز شد و این حرفا به میون اومد. یادتون باشه هر وقت میرید اونجا صحبت یخ و این جور حرفا به میون نیارین که آقا رضا حسابی شاکی میشه . آقا رضا همیشه آب زرشک و آب آلبالو رو توی پارچهای استیل داخل یخچال خنک نگه میداره و اعتقادش بر اینه که یخ ، خالص بودن آب میوه رو از بین میبره . در ضمن آقا رضا خیلی هم استفاده از نمک رو پیشنهاد نمیکنه . به قول خودش د نشد  خرابش نکن دیگه. آدرس : اواسط خیابان ملک ، نرسیده به خیابان ترکمنستان و سه راه ملک در خیابان شریعتی ، جنب کلبه چرن

  • وقتی با فک و فامیل اسم و فامیل بازی می کنیم

    وقتی با فک و فامیل اسم و فامیل بازی میکنیم : اسم: غلام فامیل: غلامی غذا: غلام پلو میوه: غلام سبز شغل: غلام فروشی شهر: غلام رود کشور: غلامستان گل: غلام بو اشیاء: غلام پلاستیکی