انشا انگلیسی در مورد مسافرت

  • انشا در مورد عید نوروز

    مقدمه: منت خدای را عزوجل است که اطاعتش باعث قربت می‌شود. قلم در دست می‌گیرم و بر صفحه‌ی سفید کاغذ می‌نگارم تا بنگارم که تعطیلات عید نوروز بر ما چه گذراندیم؟ و امیدوارم که هرگز وقت خود را به بیخودی نگذرانیم.متن: بهار سرسبز خیلی می‌شکفد و آدم را شاداب می‌کند و آدم خدا را باید شکر کند که این همه نعمت داد. از جمله خدا را بهار را آفرید و عید نوروز را آفرید. پس این دو هفته تعطیلی خیلی خوب است و ادم می‌تواند همه‌اش برود بازی کند و صبحها تا ظهر بخوابد و مامانش هی غر غر نکند کاشکی که بلند شو برو بربری بگیر. و الان عید است مهمانها یکهو می‌رسند بلند شو. و خوب است مامانها بچه‌ها را بربری نفرستند.ما در تعطیلات نوروز امسال خیلی بهمان خوش نگذشت چون بابام از روز دوم عید رفته بود اضافه کاری و مامانم هی می‌گفت که چرا نرفتیم مسافرت لرستان پیش خانه آقام. و بابام شبها هم دیر می‌آید و ما بجز چند ساعت که رفتیم خانه عمو حمیدم و عمه لیلام که همین محل بالایی خودمانند. دیگر هی ماندیم در خانه. و کسی هم مهمانی‌مان نیامد چون داییهایم رفته بودند لرستان آقام. و تلویزیون هم بی‌انصاف چیزی نداشت و " نمو " را هم برای بار پنجم پخش کرد که خیلی حال داد البته.امسال بابایمان میوه نخرید و گفت گران است بازار تره بار نیاورده. و مامان هم سر سال تحویل قهر کرد و گریه کرد و یک چیزهایی گفت که گفت و رفت آشپزخانه و بعد که یک توپ در تلویزیون ترکید و یکی آقایی گفت آغاز سال نمی‌دانم چند من رفتیم حیاط و بعد رفتم کوچه که با بچه‌ها توپ بازی کنم. و از شانس گند من کسی نیود و من با خشمناکی زدم زیر توپ خورد به شیشه همسایه‌مان که راننده است و در رفتم شکر خدا که آمد بیرون ندید مرا و فحش داد به بابای مردم آزار.پیک شادی را هم همان 28 اسفند حل کردم و پریشب بعد سیزده بدر رنگش کردم که خوشگل باشد.نتیجه: ما از این انشای خود نتیجه می‌گیریم که بهار خیلی خوب است و نوروز خوب است و آدم همه‌اش هم که نباید برود تعطیلات را سفر کند و تلویزیون و فوتبال هم خوبند مثل سفر.<?xml:namespace prefix = o ns = "urn:schemas-microsoft-com:office:office" /> ( ب - پاکنویس ) مقدمه: منت خدای را عزوجل که اطاعتش باعث می‌شود آدم به او یعنی خدا قربت بشود. قلم در دست می‌گیرم و بر صفحه‌ کاغذ می‌نگارم تا که بنگارم که تعطیلات عید نوروز را چگونه گذراندیم. و من امیدوارم که همان طور که به من خوش گذشت به همه خوش گذشت و ما به بیهوده نگذرانیم. آمین.متن: بهار سرسبز خیلی می‌شکفد آدم را و همینطوری هم آدم را شاداب می‌کند. و ما همیشه باید خدا را شکر کنیم که به ما این همه نعمتهای خوب و خرّم داده است. و خدای مهربان بهار را آفرید و نوروز را خیلی خوب شد ...



  • كارگاه آموزش درس جمله سازي و انشاء

    مقدمه در طول تاريخ، آموزش نوشتن به اندازه ي آموزش خواندن مورد توجه بوده است. براي اينكه آموزش نوشتن از كارايي لازم برخوردار باشد، لازم است از نحوه ي فراگيري نوشتن كودكان و سطوحي كه در اين فراگيري طي مي كنند. آگاه باشيم. آگاهي از نقاط عطفي كه كودكان در فراگيري نوشتن طي مي كنند. به ما كمك مي كند، برنامه ريزي و تعامل با آن ها را متناسب با رشد و توانايي هاي آن ها پي ريزي كنيم. لازم به تذكر است كه اين نقاط عطف، حول و حوش يك سن به ميزان متفاوت در كودكان رخ مي دهد. يكي از هدف هاي زبان آموزي درك مفاهيم مختلف از طريق گوش دادن و ارائه انتقال دقيق تجارب نگرش ها و برداشت هاي خويش به ديگران از طريق گفتن و نوشتن است. و براي رسيدن به اين هدف دانش آموزان بايد رمزهاي تصويري و حروف الفباي كلي را ياد بگيرند.   مباحث كلي درباره ي نوشتن يك ديدگاه مشترك درباره نوشتن اين است كه نوشتن برقراري ارتباط و انتقال اطلاعات و عقايد از طريق نظامي از نشانه هاي مكتوب است اما اين تعريف، به ماهيت وجودي نوشتار توجهي ندارد و فقط ناظر بر نقش آن است. نوشتن شامل مراحل زير است: 1ـ كشف چيزي كه مي خواهيم از طريق نوشتار بيان كنيم (انتخاب پيام) 2ـ تنظيم و سازماندهي پيام (در قالب زبان)؛ 3ـ روي كاغذ آوردن پيام؛ 4ـ بازبيني و انجام اصلاحات لازم؛ 5ـ ارائه نهايي (بصورت مناسب) به خواننده البته اين مراحل، جدا از كارهايي همچون آماده كردن قلم، استارت هاي ناقص و ديگر فعاليت هاي گوناگوني است كه براي برخي از نويسندگان لازمند. در واقع امر نوشتن يك آفرينش و خلاقيت نام است كه در يك طرف آن خلق افكار و انديشه ها و در طرف ديگر خلق و نظم بخشي از اين انديشه ها در قالب هاي زباني مورد نظر قرار داد. يادگيري نوشتن شامل مراحل زير است: 1ـ توانايي نوشتن حروف الفبا (حروف نويسي) و دانش تركيب صحيح حروف (كلمه نويسي) 2ـ توانايي نوشتن صحيح عناصر زباني از حفظ املانويسي  3ـ توانايي ساخت كلمه (كلمه سازي) 4ـ مهارت بيان پيام از طريق جملات: (الف) جمله نويسي ؛ (ب) متن نويسي (انشا)   آموزش انشا در دوره ابتدايي: امروزه موضوع انشا ر مدارس ابتدايي از جمله مسايلي است كه مربيان آموزشي را مواجه با مشكل ساخته است. كمتر آموزگاري است كه سؤال نكد چه كنم تا دانش آموزان بتوانند انشا بنويسند. اين مشكل نه تنها ر دبستان ها مطرح است بلكه در مدارس راهنمايي نيز جزيي از مشكلات مهم آموزش محسوب مي گردد. انشا از جمله انواع نوشتن محسوب مي شود و آخرين و پيشرفته ترين و در عين حال پيچيده ترين مراحل زبان آموزي به شمار مي رود. تا زماني كه پيش نيازهاي نوشتن تحقق نيافته امر نوشتن به خصوص انشا نويسي هم ميسر نخواهد شد. در بحث زبان ...

  • نوشتن انشا در ابتدایی

    نوشتن انشا در ابتدایی     بسم الله الرّحمن الرّحیم *مطالبی در خصوص انشا نویسی در مقطع ابتدایی*ـ مقدّمه:استحضار دارید که هر چه نوشتار به گفتار نزدیک تر و ساده تر باشد فهم آن برای خواننده آسانتر است . ساده نویسی خود هنری است ارزنده و درخور ستایش که از هر نویسنده ای بر نمی آید . این پندار که ساده نویسی ، نویسنده را از سبک نویسندگی اش دور می کند درست؟ نیست!مثال(داستان راستان شهیداستاد مطهری)ـ برای اینکه به اهمیّت و راز و رمز «نوشتن» پی ببریم{چه در دیکته و چه در املا و انشا}ناگزیر باید بدانیم آن روی سکّه که خواندن می باشد .{پیش نیاز نوشتن خواندن است}چگونه صورت می گیرد و اگر با دید وسیع و علمی بنگریم بایستی به خواندن توجّه و اهمیّت  مضاعف معطوف نماییم{یعنی : خوب بخوانیم تا خوب بنویسیم}سوال: کدام نوشته به نظر شما ارزش خواندن را دارد؟جواب: نوشته ای ارزش خواندن را دارد که سرانجام کارِ خواننده اش را به «اندیشه،تفکر واداشته و در خور تجزیه و تحلیل ، کاربُردی ، تاثیر گذاری همراه داشته و بالاخره  به شکوفایی استعداد و        و نهایتاً به هدف و مقصودمان همان انشا نویسی است » برساند.·       تعریف انشا و هدف از تدریس آن:ـ انشا در لغت به معنی ایجاد ، پرورش ، ابداع و خلق کردن است.آنچه را که امروزه فنّ انشا گفته می شود از نخستین معنای آن«ایجاد» گرفته شده است.ـ یعنی انشا به معنی ایجاد کلام ، سخن و نگارش آن است و معادل فارسیِ انشا«دبیری» است که به معنی منشی گری و کتابت  می باشد و دبیری فنّی است که انسان به وسیله آن می تواند محتویات خود را روی کاغذ بیاورد.ـ تعریف علمی انشا: انشا یعنی درست اندیشیدن درباره ی موضوعی و آن را روی کاغذ پیاده کردن است .ـ تعریف انشا در اصطلاحِ ادبیّات به چه معنی است؟در اصطلاح  ادبیّات ، انشا عبارت است از : نگارش جملات و عباراتی که افکار نویسنده را به صورت روشن و زیبا بیان کند ، که خواننده آنها را به سهولت بفهمد و برایش خوش آیند و مطلوب باشد.·       انشا از نظر لغوی :انشا در لغت به معنی آفریدن ، آغاز کردن و از خود چیزی نوشتن است و در اصطلاح ادب پارسی انشا نویسی عبارت است از :بیان خاطره ها ـ پندارها ـ خیال ها ـ  احساس ها ـ عقیده ها ـ مشاهده ها و اندوخته های فکری و ذهن از راهِ نوشتن .ـ برای نویسنده ویژگی هایی بر شمرده اند که برخی  از آنها فطری و ذاتی و برخی دیگر اکتسابی است .ـ انشا نویسی تقریباً «همان مقاله نویسی» است.ـ ساده نویسی یکی از شرایط خوب نویسندگی است.·       نحوه ی آموزش انشا:·       مقدمتاً باید عرض کنم برای آموزش، عشق و علاقه و تعامل می خواهد مصداق شعر معروفِ:(در رَهِ منزل لیلی که خطرهاست به ...

  • انشا در مورد فصل زمستان ( دو انشاي طنزآلود در مورد زمستان)

    انشا در مورد فصل زمستان ( دو انشاي طنزآلود در مورد زمستان)

    1- موضوع انشا: فصل زمستان را توصیف کنید.(طنز)زمستان یک فصلی هست که بعد از فصل پاییز است. در زمستان روی درختها برف می ریزد. وقتی که برف باریدن تمام می شود ما می توانیم در زیر درخت برویم و آن را تکان تکان بدهیم تا دوباره برف ببارد. من این کار را دوست می دارم. مادر من این کار را دوست نمی دارد. چون هروقت من این کار را می کنم مادرم من را کتک می زند و می گوید “توله سگ! این کارو نکن. سرما می خوری پول نداریم ببریمت دکتر.” ولی من این کار را می کنم. مادرم برای اینکه من درختها را تکان تکان می دهم من را کتک می زند. مادر من زن مهربانی است. من او را دوست می دارم. او برای درختها که تکان تکان می دهم دلش می سوزد و من را کتک می زند. خانم معلم ما زن چاقی است . او می گوید درختها در فصل زمستان خوابیده اند و دوباره در فصل بهار بیدار شدند. زمستان یک فصلی هست که در آن هوا سرد بوده است. ما در خانه بخاری داریم ولی آن کار نمی کند. ما باید در آن نفت بریزیم ولی پدرم این کار را نمی کند. او می گوید در خانه برای نفت خریدن ما پول نداریم. یک شب که خیلی در آن سردم بود از رختخوابم بلند شدم و به نزد پدرم رفتم و او را با سرعت تکان تکان دادم تا بیدارش کنم و به او بگویم که سردم بوده است. وقتی او را بیدار کردم او من را کتک زد و من در زیر پتوی خودم رفتم و گریه کردم. در زمستان باران هم می بارد و روی زمین جمع می شود. در کفشهای من دو سولاخ بزرگ دارد و یک سولاخ کوچک هم هست و در آنها آب فرو می رود. همیشه پاهای من در زمستان یخ زده بوده است. در زمستان ممکن است مردم بمیرند. در پارسال یکی از همسایه های ما از سرما مرد. آنها بخاری نداشته اند. ما بخاری داریم ولی کار نمی کند. بخاری خیلی چیز خوبی است و در زمستان برای ما خیلی لازم داریم. در زمستان پرنده های قشنگ به مسافرت می روند و کلاغ می آید. کلاغ قارقار می کند. آنها برای درختها لالایی می گویند وگرنه درختها خوابشان نمی توانند ببرد. وقتی درختها در خواب هستند پدرم شاخه های آنها را میبرد. او می گوید آنها در خواب هستند و دردشان نمی کند. من یک برادر کوچک دارم. اسم او غزنفر است اما اسم من رحیم است. وقتی او در بعد از ظهر خواب بود من در آشپزخانه رفتم و یک چاقو آوردم و با آن دست برادرم را بریدم. ولی او بیدار شد و گریه کرد و من فرار کردم. وقتی شب شد پدرم از کار آمد و برادر کوچکم چقلی مرا کرد و پدرم هم من را بسیار کتک زد. من در زمستان آدم برفی درست کرده ام. مــن در حیات آدم برفی درست کرده ام. آدم برفی من هیچوقت دماق ندارد. آدم برفی من نمی تواند نفس بکشد و زود می میرد. من در کارتن دیده ام که دماق آدم برفی از هویج است. مادرم به من هویج نداده است. ولی یک بار من در ...

  • زنگ انشا( موضوع: نامه ای به مادر)

    مادر خوبم سلام      من مهتاب هستم دختر کوچيکت. ماماني تو چند وقته رفتي و من رو تنها گذاشتي. ماماني از وقتي تو رفتي خيلي چيزا تو خونه ما عوض شده. از وقتي تو رفتي ديگه تو خونه ما کسي نمي خنده. آبجي ديگه مثل قبل با من بازي نميکنه. بابايي ديگه حوصله نداره تو درسها به من کمک کنه.      ماماني اونا به من ميگن تو رفتي مسافرت ولي من باورم نشد. چون هر روز صبح وقتي که آبجي و بابايي براي نماز صبح بيدار ميشن، من ميشنوم که آبجي بعد نماز گريه ميکنه و تو رو صدا ميکنه. اگه تو رفته بودي مسافرت بالاخره يه روز برميگشتي و آبجي اينهمه گريه نمي کرد! اصلا اين چه مسافرتي بود که اينهمه طول کشيد؟ اصلا شما که حالت خوب نبود، پس چطور رفتي مسافرت؟ يادته لحظه سال تحويل نتونستي از جات بلند بشي و آبجي سفره هفت سين رو کنار رخت خواب تو پهن کرد؟ ماماني تو که اونقدر مريض بودي که نمي تونستي از جات بلند بشي پس چطور رفتي مسافرت؟ نه ماماني من باورم نشد که تو رفتي مسافرت! يه روز عصر وقتي آبجي رو تعقيب کردم که ببينم کجا ميره ديدم اومد اينجا. ماماني اون روز بدترين روز زندگي من بود. من اون روز فهميدم که ديگه تو رو نمي بينم. ماماني من اون شب خيلي گريه کردم خيلي!!        ماماني يادته گفتي لحظه سال تحويل هر آرزويي بکنيم، خدا آرزومون رو برآورده ميکنه؟ گفتي خدا بچه هاي کوچيک رو دوست داره و آرزو ها و دعاهاشون رو برآورده ميکنه. من امسال لحظه سال تحويل آرزو کردم خدا تو رو براي من نگه داره، آرزو کردم تو هميشه پيش من باشي، چون من تو رو خيلي دوست دارم. ولي آرزوم برآورده نشد. مثل اينکه خدا تو رو بيشتر از من دوست داشت که تو رو برد پيش خودش ولي آرزوي من رو برآورده نکرد.        ماماني من هر روز صبح که قبل از مدرسه ميومدم اينجا که با تو حرف بزنم، دير به مدرسه ميرسيدم. هر روز ميترسيدم که نکنه آقا معلم دعوام کنه. چند وقت پيش آقا معلم ميخواست بابايي رو ببينه و بهش بگه که من دير ميرم مدرسه ولي از الکي گفت ميخواد براي جشن روز مادر باهاش صحبت کنه. ماماني آقا معلم بهم گفته براي روز مادر انشا بنويسم ولي من که مادرم ديگه پيشم نيست. پس جطوري انشا بنويسم؟ ديگه کسي نيست بهم کمک کنه. ديگه کسي نيست غلط هاي املايي منو صحيح کنه. ديگه کسي نيست که به من ديکته بگه.        ماماني من تو رو خيلي دوست داشتم ولي ميدونم ديگه تو رو نمي بينم. اينکه ديگه کسي رو که خيلي دوست داري نتوني بيني خيلي بده ماماني خيلي بده. کاش ميشد من فقط يه بار ديگه تو رو ميديدم. کاش ميشد فقط يه بار ديگه صدام ميکردي! ماماني گاهي وقتا خيلي دلم ميخواد مثل قديما منو بغل ميکردي و من تو بغلت ميخوابيدم. ماماني از وقتي رفتي ديگه دوست ندارم ...

  • تابستان را تعريف كنيد / انشا در مورد فصل تابستان

    یادش به خیر اولین هفته ای که معلم انشا در پاییز وارد کلاس می شد می گفت برای هفته بعد موضوع انشایمان این است که فصل تابستان را توصیف کنید یا اینکه در تابستان چه کردید! من الان اگر خواسته باشم در مورد این موضوع انشا بنویسم می توانم یک دفتر چهل برگ بنویسم . البته نه به این علت که چند سال بزرگتر شده ام بلکه فقط به این علت که فهمیده ام که اگر از قضاوت دیگران در مورد نوشته هایت نهراسی و هر چه به ذهنت می رسد بنویسی مشکلت برای نوشتن کمتر می شود.برای مثال می نوشتم من فصل تابستان را خیلی دوست دارم نه به خاطر هندوانه یا خربزه هایش بلکه برای خوابیدن هایش تا لنگ ظهر و اینکه مجبور نیستم نود روز قیافه معلمان و همکلاسی های درسخوان و درس نخوان و ترکه و ... را ببینم. اینکه نود روز مجبور نیستم با استرس از خواب بیدار شوم و صبح در سر صف ... شعرهای مدیر و معاون را گوش کنم و اینکه نود روز مجبور نیستم در فکر امتحان باشم و ... . چند سال قبل یکی از همکاران تعریف می کرد که موضوع انشا به دانش اموزان داده بودم که فصل پاییز را توصیف کنید .یکی از دانش اموزان رند کلاس اول نوشته بود که فصل پاییز سومین فصل سال اس و ماه های ان عبارتند از مهر ابان و اذر و بعد نوشته بود که یکی از میوه های فصل پاییز انار است و ما نباید به باغ های دیگران برویم و انار دزدی کنیم چون این کار خیلی بد است و کسی که دزدی کند خدا او را به جهنم می برد و ممکن است صاحب باغ هم او را گیر بیاورد و کتکش بزند و اگر قرار باشد ما از باغ دیگران دزدی کنیم انها هم از باغ ما دزدی خواهند کرد و ... کل انشا را دانش اموز درباره مذمت دزدی ادامه داده بود! مثل همان کسی که هر چی معلم ازش جغرافی سوا می کرده یک جمله می گفته و ادامه می داده است که و اما افغانستان! اگر کسی خواسته باشد در مورد تابستان انشا بنویسد باید اول یک صفحه آ۴ بردارد و وسطش یک دایره بکشد و توی ان بنویسد تابستان و از ان چند خط به بیرون بکشد و با شنیدن کلمه تابستان هر چی به ذهنش می رسد در داخل این دایره های فرعی بنویسد. مثلا گرما هندوانه مسافرت تعطیلی و ... . بعد با شنیدن مثلا گرما به یاد هر چه می افتد ادامه دهد و بعد این ها را به صورت جملات و بندهای مربوط به هم در اورد انوقت خودش می شود یک انشا!   فصل تعطیلیِ دبیرستانفصلِ گرما و فصل تابستان   فصلِ دفتر ورق ورق کردن فصل وارفتن و عرق کردن   فصل رفتن به سوی دریاچه فصل خاراندن پَر و پاچه   فصل کشک و خیار و فصل تمشک فصلِ فالوده ،فصل آب زرشک   فصل تفریح و گردش حَضَرات در عوض،ما و غوطه در حَشَرات   بس که گرمای خانه،دارد دَم آب پَز می شود بنی آدم   همه پُختند،لاغَرا،چاقا کولر و پنکه هم که...ای آقا   من که از ...

  • موضوع انشا پیشنهادی برای استفاده همکاران دوره راهنمایی

    1 )یک روز در روستا  2) گفت وگوی خود با دوستانتان را ضبط کنید سپس آن را به زبان گفتار و نوشتار بنویسید 3) یک شب مهتابی را توصیف کنید   4) مسافرت در یک روز بارانی 5) تشریح یک میدان بازی فوتبال یا والیبال 6) توصیف یک کارگاه نجاری، آهنگری 7) اتاق من 8) توصیف درخت 9) توصیف آنچه که از پشت پنجره اتاق می بینید 10 ) توصیف باغ در فصل خزان 11) توصیف باغ در فصل خزان 12) توصیف یک مغازه گل فروشی 13 ) آشپزخانه ی خانه ی ما14) در صف نانوایی ، اتوبوس ، یا ...15) در پیاده رو محله ی ما 16 ) باران در شهر ما 17 ) در پارک ... 18 ) اولین برف  امسال 19 ) در مطب پزشک ...20 ) توصیف خود یا یکی از دوستان و همبستگان 21 ) آنچه که در راه مدرسه می بی بینیم ( از خانه تا مدرسه ) 22 ) یکی از یاد بود های من 23 ) منظره ی حریق یا تصادف 24) تصور کنید در یک قایق شیشه ای سربسته در زیر دریا سفر می کنید ، چه احساسی دارید ، چه می بینید ؟25)شهر یاروستای محل سکونت خودرا با رعایت اصول توصیف کردن توصیف کنید26 ) زندگی عشایر را در سه بند توصیف کنید  27 ) به ورزش گرای و سرافراز باش ***که فرجام سستی سرافکندگی است 28 ) کتاب است آیینه یروزگار*** که بینی در آن رازها آشکار29 – توصیف کلاس درس یا آموزشگاه محل تحصیل . 30 -  در یک روز بهاری ....            سال دوم   1) اگر آب، قلم ، درخت، پرنده  بودم ...  2) دوست دارم که ... 3) آرزوی من این است که ... 4 ) در آن روز پاییزی ... 5) از آن روزی که خود را شناختم ... 6) سرگذشت یک دانه ی گندم از زبان خودش 7) سرگذشت یک قطره ی باران از زبان خودش8) چرا کتاب بهترین هم نشین است 9) سرگذشت قالی ، سجاده ، کتاب و... از زبان خودش 10 ) مختصری از شرح حال خود یا یکی از بستگان خود را بنویسید 11 ) خلاصه ای از یک داستان را بنویسید . 12 )گفت و گویی خیالی میان جنگل و آسمان یا باد و باران13 ) مردی نبود فتاده را پای زدن*** گر دست فتاده ای بگیری مردی 14 ) هزار کوه گرت سدّ ره شوند برو *** هزار ره گرت از پا در افکنند بایست 15)هر که به نیکی عمل آغاز کرد *** نیکی او روی بدو باز کرد 16- یکی از یادبود های شیرین من 17- زادگاه خود را توصیف کنید . 18- اگر معلم ادبیات بودم ....    19- اگر مدیر مدرسه بودم ..... 20 -  اگر من یک فضانورد بودم ....                                                                                                                           سال سوم   1) پرواز دسته جمعی پرندگان  2 ) چرا باید زبان فارسی را پاس بداریم ؟ 3) نامه ای به مدیر مدرسه بنویسید واز او در خواست کنید تا وسایل ورزشی یا یک دوره فرهنگ لغت یا دانش نامه برای آموزشگاه تهیه نماید 4) درخواست انتقال مدارک تحصیلی به آموزشگاه دیگر 5 ) درخواست عضویت در کتابخانه 6) در خواست پخش مجدد برنامه ...

  • چگونه زبان یاد بگیریم

    چگونه زبان جدید بیاموزیم ؟        شاید شما دلایل گوناگونی برای یادگیری زبان جدید داشته باشید. روشهایی برای یادگیری و افزایش آگاهی شما وجود دارد که حالت سرگرمی نیز در آنها دیده می شود:              ● هدف هایتان را تعیین کنید شاید شما دلایل گوناگونی برای یادگیری زبان جدید داشته باشید. اگر بخواهید به خارج از کشور مسافرت کنید و به نظر شما دانستن زبان جدید مسافرت شما را لذت بخش تر می سازد و شاید برای استخدام در اداره یا سازمانی، در امور دولتی یا بازرگانی بین المللی و یا در تحصیلات خود نیازمند به یادگیری زبان جدید هستید. یا اینکه می خواهید به عنوان مترجم، آموزگار، متصدی فروش ، راهنمای تور مسافرتی فعالیت کنید. ● در یادگیری زبان جدیدتان پیشرفت کنید اگر مقدارزیادی از آنچه را که در کلاس زبان بیان می شود نفهمیدید، عقب ننشسته و انتظار نداشته باشید ابهامات شما بعدا رفع گردد. از آنجایی که درک مطلب، یک امر ضروری است برای پیشرفت زبان جدید محسوب می شود، مطمئن شوید که آنچه در کلاس گفته شده است ، برای شما قابل فهم بوده است. آموزش و فراگیری زبان در داخل و خارج از کلاس صورت می گیرد. از سویی به صحبت کردن، گوش دادن و خواندن زبان جدیدتان مرتبط می باشد. انجام این امر در هر زمان ممکن است. هر فردی در طول روز آنگاه که فکرش راحت است اوقاتی برای مطالعه دارد. برخی مردم در شب بهتر می توانند یاد بگیرند و برخی دیگر در صبح، اگر قادر باشید که زبان جدیدتان را در بهترین مواقع خود فرا بگیرید بیشتر و بهتر یاد می گیرید. در شروع یادگیری زبان، باید خود را با یک فرهنگ جدید همانگ کنید. روشهایی برای یادگیری و افزایش آگاهی شما وجود دارد که حالت سرگرمی نیز در آنها دیده می شود. ▪ مجلات و روزنامه های خارجی را بخوانید ▪ شعر های خارجی را یاد بگیرید ▪ به برنامه های رادیو گوش دهید ▪ نسخه های اصلی فیلم های آمریکایی و انگلیسی را تماشا کنید ▪ به یک دوست مکاتبه ای نامه بنویسید ▪ میزبان دانشجویان کشوری شوید که به زبان جدیدتان صحبت می کنند. ▪ کتابهای نویسندگان بزرگ را مطالعه کنید. از نمایشنامه های معروف گرفته تا داستانهای هیجان انگیز ▪ دوستی ر ابیابید که در حال آموختن زبان انگلیسی است ▪ قدری پول برای یادگیری زبان انگلیسی خرج کنید ▪ از تواناییهای یک استاد خوب بهره مند شوید ● از طریق زبان جدیدتان ن فکر کنید به زبان ما دریتان بیشتر اوقات با خود صحبت می کنید، این کار را به زبان جدیدتان نیز انجام دهید. همانطور که صبح ها به ایستگاه اتوبوس می روید نام چبزهایی را که میدانید با خود ذکر کنید. هنگام خرید از مغازه نام چبزهایی را که می خرید به زبان جدید بگویید. بطور ...

  • انشا نویسی در ابتدایی

           بسم الله الرّحمن الرّحیم *مطالبی در خصوص انشا نویسی در مقطع ابتدایی* ـ مقدّمه: استحضار دارید که هر چه نوشتار به گفتار نزدیک تر و ساده تر باشد فهم آن برای خواننده آسانتر است . ساده نویسی خود هنری است ارزنده و درخور ستایش که از هر نویسنده ای بر نمی آید . این پندار که ساده نویسی ، نویسنده را از سبک نویسندگی اش دور می کند درست؟ نیست!مثال(داستان راستان شهیداستاد مطهری) ـ برای اینکه به اهمیّت و راز و رمز «نوشتن» پی ببریم{چه در دیکته و چه در املا و انشا} ناگزیر باید بدانیم آن روی سکّه که خواندن می باشد .{پیش نیاز نوشتن خواندن است} چگونه صورت می گیرد و اگر با دید وسیع و علمی بنگریم بایستی به خواندن توجّه و اهمیّت  مضاعف معطوف نماییم{یعنی : خوب بخوانیم تا خوب بنویسیم} سوال: کدام نوشته به نظر شما ارزش خواندن را دارد؟ جواب: نوشته ای ارزش خواندن را دارد که سرانجام کارِ خواننده اش را به «اندیشه،تفکر واداشته و در خور تجزیه و تحلیل ، کاربُردی ، تاثیر گذاری همراه داشته و بالاخره  به شکوفایی استعداد و        و نهایتاً به هدف و مقصودمان همان انشا نویسی است » برساند. ·       تعریف انشا و هدف از تدریس آن: ـ انشا در لغت به معنی ایجاد ، پرورش ، ابداع و خلق کردن است. آنچه را که امروزه فنّ انشا گفته می شود از نخستین معنای آن«ایجاد» گرفته شده است. ـ یعنی انشا به معنی ایجاد کلام ، سخن و نگارش آن است و معادل فارسیِ انشا«دبیری» است که به معنی منشی گری و کتابت  می باشد و دبیری فنّی است که انسان به وسیله آن می تواند محتویات خود را روی کاغذ بیاورد. ـ تعریف علمی انشا:  انشا یعنی درست اندیشیدن درباره ی موضوعی و آن را روی کاغذ پیاده کردن است . ـ تعریف انشا در اصطلاحِ ادبیّات به چه معنی است؟ در اصطلاح  ادبیّات ، انشا عبارت است از : نگارش جملات و عباراتی که افکار نویسنده را به صورت روشن و زیبا بیان کند ، که خواننده آنها را به سهولت بفهمد و برایش خوش آیند و مطلوب باشد. ·       انشا از نظر لغوی : انشا در لغت به معنی آفریدن ، آغاز کردن و از خود چیزی نوشتن است و در اصطلاح ادب پارسی انشا نویسی عبارت است از : بیان خاطره ها ـ پندارها ـ خیال ها ـ  احساس ها ـ عقیده ها ـ مشاهده ها و اندوخته های فکری و ذهن از راهِ نوشتن . ـ برای نویسنده ویژگی هایی بر شمرده اند که برخی  از آنها فطری و ذاتی و برخی دیگر اکتسابی است . ـ انشا نویسی تقریباً «همان مقاله نویسی» است. ـ ساده نویسی یکی از شرایط خوب نویسندگی است. ·       نحوه ی آموزش انشا: ·       مقدمتاً باید عرض کنم برای آموزش، عشق و علاقه و تعامل می خواهد مصداق شعر معروفِ: (در رَهِ منزل لیلی که خطرهاست به جان                              ...