انشا در مورد دوستي

  • جملات و اشعار بزرگان در مورد دوست و دوستي به ترتيب حروف الفبا

    آ «آری آغاز دوست داشتن است// گرچه پایان راه ناپیداست// من به پایان دگر نیندیشم// که همین دوست داشتن زیباست» فروغ فرخزاد«آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است// با دوستان مروت، با دشمنان مدارا» حافظ«آنان که دوستی و محبت را به‌زندگی خود راه نمی‌دهند،به‌آن ماند که طلوع خورشید را مانع شوند.» سیسرو«آنچه مردم، دوستی می‌خوانند چیزی غیر از نفع شخصی نیست، دوستی خودپرستی انسان است که می‌خواهد از دیگران به عنوان دوستی متمتع گردد.» فرانسوا لارشفوکو«آن کس که در هرجا دوستانی دارد، همه جا را دوست‌داشتنی می‌یابد.» ضرب‌المثل چینی الف «از بس که مهر دوست به دل جا گرفته است// جایی برای کینهٔ دشمن نمانده است» اظهری کرمانی«از جان طمع‌بریدن آسان بود ولیکن// از دوستان جانی مشکل توان بریدن» حافظ«از جهان گرچه بوستان خوشتر// بوستان هم به دوستان خوشتر» مکتبی شیرازی«از خویشاوندان به‌راحتی می‌توان برید، اما رشته دوستی را هرگز.» سیسرو«از سلامتی خود مواظبت می‌کنیم، برای روز مبادا پول ذخیره می‌کنیم، سقف خانه را تعمیر می‌کنیم و لباس کافی می‌پوشیم، ولی کیست که در بند آن باشد که بهترین دارایی یعنی دوست را به صورتی عاقلانه برای خود فراهم کند؟» رالف والدو امرسن



  • 261 موضوع انشا

    .     زندگي در روستا چه صفایی دارد ! 2.     دوست آن باشد که همچو آیینه عیب دوست رو به رو گوید نه که همچون شانه پشت سر برده مو به مو گوید 3.     به ورزش گراي و سر افراز باش             که فرجام سستی سر افکندگی است 4.     شهر ما خانه ي ماست 5.     موتور سیکلت وسیله ای برای کار یا خطری برای جان 6.     آب  « وجعلنا من الماء کل شئ حی » 7.     شهر يزد را توصیف کنید . 8.     دست طمع چو پیش کسان می کنی دراز                       پل بسته ای که بگذری از آبروی خویش 9.     آن روز كه معلم ما به مدرسه نيامد ... 10.           نقش برنامه ريزي و نظم در پيشرفت كارها چیست ؟ 11.           راز و نياز با خدا 12.           سخني با معلم خود 13.           قرآن كتاب آسماني من 14.           آرزوهاي يك درخت 15.           افتادگي آموز اگر طالب فیضی              هرگز نخورد آب زمینی که بلند است 16.           به چه ورزشي علاقه داريد ؟ 17.           مادرم زني فداكار است زيرا ... 18.           تو نيكي مي كن و در دجله انداز          که ایزد در بیابانت دهد باز 19.           چشم هاي گريان 20.           نگاه نافذ 21.           نام مادر را به زر بايد نوشت              روي ديوار دل و باغ بهشت 22.           بزرگترين آرزويم اين است كه.... 23.           همسفربا برگ درختان از بهار تا خزان 24.           خلاصة آخرين فيلمي كه ديده ايد . 25.           مدرسة خود را در يك روز باراني توصيف كنيد . 26.           من كيستم ؟ «معرفي خود » 27.           زندگي زيباست اگر ... 28.           از خداي بزرگ مي خواهم كه... 29.           می خواهم سعدي را به شما معرفی کنم . 30.           رستم پهلوان نامی ایران 31.           عیب کسان منگر و احسان خويش    دیده فرو بر به گریبان خویش 32.           شهر آرماني شما چه ويژگي هايي دارد ؟ 33.           از محبّت خارها گل مي شود. 34.           اوّلين نماز من ... 35.           خاطرات شيرين دوران كودكي... 36.           فرزند صالح گلي از گلهاي بهشت است. 37.           خيانت در امانت 38.           نقش صبر و پايداري در مشكلات 39.           بني آدم اعضاي يك پیکرند               که در آفرینش ز یک گوهرند      40.           احساس و آرزوهای  يك تخته سياه 41.           آثار باستاني يزد و قدمت آن ها 42.           شهر من  و مردم آن 43.           نوروز و مراسم آن 44.           عزاداري در يزد 45.           روي تختة سفيد زندگي چه مي نويسيد ؟ 46.           گردش سيزده به در و خرابي ماشین بابا 47.           گفت و گوي خيار سبز و گوجه فرنگي در سالاد 48.           كلبه اي را توصيف كنيد ...

  • دوستی با مردم دانا نکوست

    دوستی با مردم دانا نکوست

     بسم الله الرحمن الرحیم     دوستی با مردم دانا نکوست         چه زیبا شاعر گرانقدر در این باره سروده اند!  آری سرچشمه بسیاری از خوبی ها ، نیکی ها و کارهای شایسته ای که از انسان سر می زند نتیجه یک راهنمای خوب و دوست شایسته در زندگی است دوستان نادان از جهتی حکم شیطان را در زندگی دارند شیطان به ظاهر خود را دوست و خیرخواه جلوه می دهد و همه رذائل اخلاقی را با وسوسه هایش زیبا جلوه می دهد.  شخصی که دوستی با شیطان را برگزیده است هیچ خیری در زندگی نخواهد دید و زندگی او سراسر شر و تیرگی خواهد بود و سرانجام سقوط خواهد نمود زیرا بالاخره صبر خداوند که والاترین و برترین دوست انسان در زندگی است به سر آمده و نابودی او فراهم خواهد شد.      اگر در هر کدام از حوزه های حساس مثل : پزشکی ،  صنعت  ، سیاست ،  امنیت ، حقوق و... افرادی نادان و احمق تعیین کننده یا مسئول باشند ، فرق چندانی با اینکهفرد خائنی هر یک ازاین مسئولیت ها را داشته باشد ، نخواهد داشت.       دوستی با مردمان دانا جلوه ای از دوستی با خداست.  دانائی مطلق مختص ذات خداوند است و همه دانائی های بشر جلوه ای از دانائی اوست . زندگی آنقدر کوتاه است که یک انسان متعهد و آگاه و هشیار با تمامی جهد و کوششی که دارد هرگز نمی تواند گوشه ای از ماموریت های اصلی خود را به انجام برساند ، بنابرین شایسته نیست که یک انسان پیروی  شیطان را  که نمادی از جهل مطلق است ، بنماید. !  اگر شیطان دانا بود که از درگاه خداوند رانده نمی شد و او نیز همچون سایر فرشتگان الهی دارای مقام و منزلت بود! مردم جاهل نیز نمادی از جهل شیطان هستند و هر چه که انسان جاهل تر باشد به شیطان نزدیک تر است پس باید مراقب بود که جاهلین در سر راه زندگی ما قرار نگیرند و ما را گرفتار نکنند البته اینها همواره همچون علفی هرز در سر راه ما قرار می گیرند و این ما هستیم که با توکل بر خداوند و تکیه بر دانائی باید اینها را از سر راه خود کنار زده و مسیر زندگی را برای پیمودن راه راست هموار نمائیم دوستان دانا در زندگی ما تسهیل کننده راه راست خواهند بود . هر چقدر از این افراد بیشتر در کنار ما و همراه ما باشند  پیمودن راه را بر ما آسانتر و هموار تر خواهد شد.  دوستي با  مردم  دانا نكوست دشمن  دانا به از نادان دوست دشمن  دانا   بلندت    مي كند بر زمينت مي زند نادان دوست چرا شاعر فرموده است : دشمن دانا بلندت می کند /  بر زمینت می زند نادان دوست ؟      به اعتقاد بنده دشمن همواره قصد ضربه زدن و نابودی ما را دارد و چون ما این را متوجه هستیم ، کاملا مراقب او بوده در حال خنثی نمودن  توطئه های دشمن هستیم بنابرین همه توان و امکانات خود را ...

  • امتحان انشا و نگارش پایه سوم راهنمایی

    به نام خدا امتحان انشا و نگارش پايه سوم راهنمايي،نوبت اول دي ماه1389 1-تحليل و بررسي يك اثر ادبي را................مي گويند.(5/0) 2-هدف از ادبيات تعليمي....................است. (5/0) 3-ادبيات را زبان.....................يا..................مي گويند. (5/0) 4-گفتگو با ديگران را مونولوگ مي گويند. (5/0)      ص(   )       غ(  ) 5-به داستاني كه حيوانات نماينده شخصيت انساني هستند فابل مي گويند. (5/0)    ص (  )        غ(  )  6-درشعر زير كدام آرايه ادبي به كار رفته است. (5/0) آن شير زن بميرد؟او شهريار زاد                   «هرگز نميرد آن كه دلش زنده شد به عشق    الف)تضمين آشكار                 ب)تلميح              ج)تضمين پنهان                     د)تشبيه 7-انسجام متن يعني(1)................................   8-در نگارش انشا به دو نكته توجه مي كنيم: (1)1 -                                       2- 9- از ويژگي هاي يك متن جذاب                       و                                است(1) 10-درباره جمله«رسم دوستي شكستن آينه نيست درست آن است كه خود را اصلاح كنيم»يك بند بنويسيد(2)   11-با واژه هاي زير جمله ادبي بسازيد(2) مرغ جان:   حيات حقيقي:   12- در مورد يكي از موضوعات زير انشايي بنويسيد. (با رعايت همه ي قواعد نگارشي) (10) 1-پنجره اي رو به دريا 2-تأثير دوست خوب در رسيدن به موفقيت 3-تا شقايق هست زندگي بايد كرد...   موفق باشيد.برگشت به صفحه نخست http://zangensha89.blogfa.com

  • معلـــــــــــــــــــــــم...

    معلـــــــــــــــــــــــم...

    نقاش نقشهاي نكو! قلم دردست مي گيري وبر لوح دلم نقش ها مي زني از بهترين ياد ها و نام ها. نقشي از آب نقشي از گل محمدي، از پدر، از مادر، ازآبي آسمان و نقشي ماندگار از خدا.با قلمداني خالي از دانايي به مكتبت مي آيم و تو توشه هاي فراواني از قلم و علم و ادب و سوال و جواب و دانستن، بدرقه ام مي كني. مهربان تر از خود دايه اي ديده اي اين گونه با سخاوت و سخن شناس و دل آگاه؟اينجاست كه معني اين كلام مشهور را بهتر مي فهمم كه:«اگر به جاي اسلحه،با معلم به جنگ دنيا مي رفتيم، همه دشمنان نابود مي شدند.» رساترين فرياد، فرياد توست كه بر بام جان ها آواز مي دهي و كام پروانه ها سرشار مي شود از حقيقت و جام درختان سيراب از طراوت و جان متعلمان لبريز از تازگي ،بازي گوي و ميدان و عاطفه و كتاب. زمزمه تو مقدس ترين ترانه است در گوش پيچك هاي عاشق تا گرم و سبز و سيراب از منبر صنوبر هاي استوار بالا روند تا جايي كه با دستان خويش يك تكه آفتاب بردارند و براي هميشه نور در كوله بار نهند. و من تو را مي بينم كه با وسواس و دغدغه تمام اين عبورِ سرشار را مي پايي. وقتي كشتي عمر انساني از مسير مدرسه عبور مي كند دستان تو لبريز از فانوس مي شوند و از امواج سهمگين ايام، عبورش مي دهي و چون نسيمي كه كشتي را به سمت ساحل سعادت و خجستگي هدايت مي كند بر بلنداي كلمه مي ايستي و «ديدارآشنا» را مژده اش مي دهي.   الفبا به دستم دادي تا ديو ناداني را در جمرات سياهي و تباهي سنگ زنم وبراي عبور از گذر گاه پيچ در پيچ ترديد، تا رسيدن به سعادتگاه يقين، ريسماني از جنس كلام آويختي تا به اعتمادِ تمام آن را چنگ زنم. احرام انديشه بر تنم پوشاندي تا در تكرار صفا و مروه ي زندگي به روزمرگي نرسم و در حريم فكر و معنا، تاريكْ راه هاي مقصد ابديت را به پاكي هر چه تمام تر در نوردم و از چشمه سار كلام و كلمه سيرابم كردي تا از مسيرآسمانيِ نور و روشني برنگردم.چه آرام بر منبر سخن تكيه مي زني تا شهابِ ثاقبِ قلم را به سمت اهريمن سكون وپستي و رخوت نشانه كني و جواهر كلامت را بر سطحي از تاريكي پاشاندي تا معرفت بگستراني رنگ، رنگ. و بهار هديه كني، بي درنگ.بنگر به ستاره كه بتازد سپس ديو چون زرّ گدازنده كه بر قير چكانيْش ماهتابي از جنس كلمه در سياهْ موسمِ جهل و خامي بر كتانِ تنيده بر ذهن ها تاباندي تا طفل پاك آدميت را از اين قنداقه عَفَن رهايي بخشي و ما را كه در امتداد شب ناداني در حركت بوديم، تا رسيدن به صيح اميد و روشني هدايت كني. صبح عافيت را به چشم نمي ديديم اگر دست گيري تو در شام سياه بي دانشي همراهي مان نمي كرد. تو بهار مكرري كه با حضور حيات بخش خويش زمستان ناداني را پايان مي دهي. به سخن كه مي ايستي پنجره اي از ...

  • موضوع انشا’:حیوان دوستی نزد ایرانیان است وبس

    موضوع انشاء : حيوان دوستي نزد ايرانيان است و بس بازم من داشتم تو اتو آشغالا ميگشتم بر خوردم به دفتر انشام ديدم يه صفه اش بازه زود اومدم اونو اينجا نوشتم يادمه وقتي اين انشا رو تو كلاس خوندم خانوم معلم همچي زد تو كله ام كه از اون روز به بعد بچه ها بهم ميگفتن بنگي 4 كله.... من كه نفميدم معلمه چرا زد شما بخونيد شايد فهميديد. به نام خدا ما حيوانات را خيلي‌ دوست داريم،بابايمان هم همينطور.ما هر روز در مورد حيوانات حرف مي‌زنيم ، بابايمان همهمينطور.بابايمان هميشه وقتي‌ با ما حرف ميزند از حيوانات هم ياد مي‌كند، مثلاامروز بابايمان دوبار به ما گفت؛ توله سگ مگه تو مشق نداري كه نشستي پاي تلوزيون؟ وهر وقت ما پول ميخواهيم ميگويد؛ كره خر مگه من نشستم سر گنج؟چند روز پيشا وقتي‌ما با مامانمان و بابايمان ميرفتيم خون عمه زهره اينا يك تاكسي داشت ميزد به پيكانبابايمان. بابايمان هم كه آن روي سگش آمده بود بالا به آقاهه گفت؛ مگه كوري گوساله؟آقاهه هم گفت؛ كور باباته يابو، پياده ميشم همچين ميزنمت كه به خر بگي‌ زن دايي, بابايمان هم گفت; برو بينيم بابا جوجه و عين قرقي پريد پايين ولي‌ آقاهه ازبابايمان خيلي‌ گنده تر بود و بابايمان را مثل سگ كتك زد. بعدش مامانمان بهبابايمان گفت؛ مگه كرم داري آخه؟ خرس گنده مجبوري عين خروس جنگي بپري بهمردم؟تلوزيون ما هم كه خيلي‌ حيوان نشان ميدهد دوست ميداريم، البته علي‌ آقاشوهر خاله مان ميگويد كه تلوزيون فقط شده راز بقا، قديما كه همش گربه و كوسه نشونميداد، حالا هم كه يا اون مارمولك‌ها رو نشون ميده يا اين بوزينه رو كه عين اسبواسه ملت خالي‌ مي‌بنده. ما فكر مي‌كنيم كه منظور علي‌ آقا كارتون پينوكيو باشه چونهم توش گربه نره داشت هم كوسه هم پينوكيو كه دروغ ميگفت.!فاميلهاي ما هم خيلي‌حيوانات را دوست دارند، پارسال در عروسي‌ منوچهر پسرخاله مان كه رفت قاطي‌ مرغ ها،شوهر خاله مان دو تا گوسفند آورد كه ما با آنها خيلي‌ بازي كرديم ولي‌ بعدش شوهرخاله مان همان وسط سرشان را بريد! ما اولش خيلي‌ ترسيديم ولي‌ بابايمان گفت چند تاعروسي‌ برويم عادت مي‌كنيم، البته گوسفندها هم چيزي نگفتند و گذاشتند شوهر خاله مانسرشان را ببرد، حتما دردشان نيامد.ما نفهميديم چطور دردشان نيامده چون يكبار دركامپيوتر داداشمان يك فيلم ديديم كه دوتا آقا كه هي‌ ميگفتند الله اكبر سر يك آقارو كه نميگفت الله اكبر بريدند و اون آقاهه خيلي‌ دردش اومد. و ما تصميم گرفتيمكه هميشه بگيم الله اكبر كه يك وقت كسي‌ سر ما را نبرد.ما نتيجه ميگيريم كهخيلي‌ خوب شد كه ما در ايران به دنيا آمديم تا بتونيم هر روز از اسم حيوانات كهنعمت خداوند هستند ...

  • انشاء در باره پدر و مادر

    پدر و مادر آدم هاي زحمت كشي هستند كه هيچ وقت ما فرزندان نمي توانيم زحمات آنها را جبران كنيم .از وقتي كه به دنيا مي آييم مادر به ما شير مي دهد و گريه هاي مارا تحل مي كند اگر مريض شويم َب ها پدر و مادر در بالاي سر ما هستند و نگران هستند كه ما طوري مان نشود و پدر و مادر خيلي  زحمت كشيده اند  تا ما به اينجا رسيده ايم و مواظب بوده اند اتفاقي نيوفتد.من پدر و مادرم را خيلي دوست دارم چون براي من خيلي زياد زحت كشيده اند و ما بايد احترام آنها را داشته باشيم ،آنها را در پيش مردم ضايع نكنيم ،در پيش مردم از خوبي هاي آنها بگوييم،در جلوي آنها با خواهر و برادر دعوا نكنيم ،وقتي آنها گفتند برو اين كار را براي من انجام بده ،بريم و كار    آنها را انجام دهيم .با آنها خوش رفتار و خوش اخلاق باشيم و احترام        آنها را در پيش مردم داشته باشيم و با دوستاني كه به نظر آنها خوب نيستند ، دوستي نكنيم و با دوستاني كه در نظر آنها خوب است دوستي كنيم و چيزي كه ما مي خواهيم و در نظرآنها خوب نيست و نخريدند بهانه نگيريم و بگوييم           آن چيز را بايد حتما براي من بخريد و اين كار زشت است و باعث مي شودآنها ناراحتت شوند و ما نبايد بر سر آنها فرياد بزنيم و وقتي پدر و مادر دارند حرف مي زنند بايد سكوت كنيم تا حرف آنها به پايان برسد و بعد ما حرف بزنيم يا اگر ما سكوت نكنيم و حرف بزنيم آنها ناراحت مي شوند.         و پيامبر در اين باره مي فرمايد: {وقتي كسي دارد حرف مي زند اگر ما حرف بزنيم مثل اين است كه ما در صورت او چنگ بيندازيم.       } يك شعر درباره مادر مادرم اي مهربانترين تپش قلب زندگي دوستت دارم.