انشا های برگزیده

  • انشای برگزیده دانش آموزان - مهدی مهره کش - مدرسه راهنمایی نمونه قدس

    بسمه تعالی موضوع انشا : در مورد بیت « بنی آدم اعضای یک پیکرند           که در آفرینش ز یک گوهرند» انشایی      بنویسید . بنی آدم اعضای یک پیکرند          که در آفرینش ز یک گوهرند چو عضوی به درد آورد روزگار           دگر عضو ها را نماند قرار تو کز محنت دیگران بی غمی              نشاید که نامت  نهند آدمی سراینده این شعر سعدی است که می خواهد نکته ای را متذکر شود که: پیکر آدمی را می توان به مجموعه ی منظمی تشبیه کرد که اعضای آن پیوسته با هم در ارتباطند و با هم هماهنگی دارند. اگر در کار یکی از عضوها مشکلی پیش آید، این مجموعه دچار خلل می شود و نظم و هماهنگی معمول این پیکر که ساخته و پرداخته خدای قادر و متعال است، از بین می رود. همه ی  انسانها چه مسلمان باشند چه مسیحی، چه یهودی باشند چه زرتشت، عضو این مجموعه اند و با هم خواهر و برادر هستند و باید در کمک به یکدیگر تلاش وافری از خود نشان دهند. پیامبر گرامی اسلام ( ص) در نامه شان به ابوذر می فرمایند: " ای ابوذر، مثل مومنان جمله چون یک تن است، چون یک اندام را رنجی رسد، همه اندام ها آگاهی یابند و رنجور شوند". این پیکر آدمی را می توان به ماشین نیز تشبیه کرد. زیرا اگر قسمتی از این ماشین خراب شود، کل سیستم دچار مشکل می شود و اعضای دیگر نمی توانند کارشان را طبق انتظار و به خوبی انجام دهند. دین اسلام به خواهر و برادر بودن مسلمانان سرتاسر جهان اشاره می کند و آنان را برادر و خواهر دینی می داند. سران جوامع اسلامی باید یک پارچه و متحد شوند و دین اسلام را از تفرقه برهانند. در سایر ادیان هم به این موضوع اشاره شده است. امروزه کتب دینی مانند قرآن، تورات، انجیل، زبور  ... راهنمای هدایت انسان به راه راست می باشند که با گشاده رویی و در کمال آرامش انسان را از منحرف شدن به راه های نادرستی که در طول مسیر زندگی وی قرار می گیرند، دور می کنند. در آخر می خواهم انشایم را با بیان مستندی که در شهر سیاتل هنگام برگزاری مسابقات پاراالمپیک رخ داد، به پایان برسانم: مسابقات پاراالمپیک همه ساله برای افرادی که نقص عضو دارند و یا از نظر جسمی دچار مشکلی هستند، برگزار می شود. سالی که این مسابقات در شهر سیاتل برگزار می شد، نه دونده خود را برای شرکت در این مسابقه آماده کرده بودند. روز مسابقه فرا رسید. هر نه دونده با شلیک گلوله شروع، با سرعت تمام به سوی خط پایان حرکت کردند. در این بین، یکی از نه نفر روی زمین افتاده و درخواست کمک کرد و هشت دونده باقی مانده به جای ادامه دادن به مسابقه به کمک آن شخص شتافتند و دست او را گرفتند و از ارزش مادی مسابقات چشم پوشی کرده و به ارزش معنوی آن دست یافتند. به پایان رسید این دفتر                                   ...



  • انشای برگزیده دانش آموزان - علیرضا اسمعیل زاد - مدرسه راهنمایی نمونه قدس

     

  • انشای برگزیده دانش آموزان - سجاد پور ناجی ایران - مدرسه راهنمایی نمونه قدس

    به نام خداوند جان آفرین/ حکیم سخن در زبان آفرین              موضوع : در مورد بیت زیر انشایی بنویسید. «   بني آدم اعضای یک پیکرند /   که در آفرینش ز یک گوهر اند»           در مورد این بیت می توان گفت:که در این بیت شاعر سعی می کند  مردم را به سوی همدلی و همدردی دعوت کند‍ منظور از اینکه می گویند: « بنی آدم اعضای یک پیکر اند / که در آفرینش ز یک گوهر اند» این است که تمام مردم دنیا مانند یک بدن هستند که اگر عضوی از این بدن احساس درد کند بقیه ی اندام ها نیز متوجه این موضوع شده وبرای ترمیم این درد به کمک و یاری او می آیند.پس ما انسان ها هرچند که ضعیف باشیم به گفته ی محمدجوینی شاعر قرن هفتم: « گر کسی درد دلی گوید تو را از حال خویش/  گوش با درد دل آن عاجز دل ریش کن»         منظور از این بیت این است که اگر ناتوانی درد دل خود را برای شما آشکار کرد هرچند که شما نتوانید نیاز او را برطرف کنید اما می توانید با گوش دادن به حرف های آن فردباعث امیدواری او شوید.در این راستا پیامبر اعظم (ص)به ابوذر می گویند:                   «ای ابوذر مثل  مومنان جمله چون یک تن است چون یک اندام را رنجی رسد همه ی اندام ها آگاهی یابند و رنجور شوند. »            در ادامه ی بیت اوّل چند بیت دیگری هم آمده است که معنا و مفهوم این بیت را کامل تر می کنند و این بیت ها عبارت است از: «  چو عضوی به درد آورد روزگار/  دگر عضو ها را نماند قرار   تو کز محنت دیگران بی غمی/  نشاید که نامت نهند آدمی » یعنی:« انسانی که از درد وغم دیگران خبر نداشته باشد شایسته نیست او را انسان بنامیم.» درضمن درسال چهارم ابتدایی در درسی به نام دو کاج این مطلب به خوبی آمده است. در این داستان اگر کاج دومی کمی خود را به زحمت می انداخت درخت دیگر نیز می توانست ریشه ی خود را در خاک فروبرد و ریشه ی خود را در خاک محکم کند اما کاج همسایه با بی رحمی کاج را رها کرد و سیم های برق قطع شدند و مردم برای جلوگیری از وقوع دوباره ی اینحادثه کاج دیگر را نیز قطع کردند.پس از این داستان یک درس زندگی می گیریم و آن این است که اگر کسی از ما درخواست کمک کرد به او کمک کنیم زیرا روزی هم فرا خواهد آمد که ما هم به کمک او  نیاز خواهیم داشت. یک داستان دیگر هم وجود دارد که بسیار پند آموز است و آن داستان یک پیر زن وپادشاه ظالم است. داستان از این قرار است که در شهری پادشاه ظالمی بود که دستور داده بودهیچ کس حق کمک کردن به هیچ فقیری را ندارد.اما پیرزنی بود که یک نوزاد شیرخواره داشت و او بسیاردل رحم بود ونمی توانست تلف شدن مردم بیچاره را ببیند   پس هر کسی دست نیاز به او دراز می کرد به او کمک می کرد اما یکی از روز ها نگهبان آن زن را هنگامی ...

  • زنگ انشا (وقتی باران به صدا در می آید...)

     زنگ  انشا (وقتی باران به صدا در می آید...)

     اری شقایق های لطیف ان دشت را برای شکفتن برگزیده بودند .  انگار نمی دانستند ان دشت دشت بلاست. در میان ان گل های شقایق غنچه های نازنینی بودند که برگهای لطیف شان زیاد طاقت خشکی و بی ابی را نداشتند . ذخیره ی ابی رو به پایان بود . شقایق های نازنین رو به پزمردگی می رفتند. خار های خسی کمر به پر پر کردنشقایق ها بسته بودند. ای کاش تکه ابری در اسمان پدیدار می شد . ای کاش سایه می افکند . ای کاش چند قطره از ان می چکید. ای کاش... ای کاش ... اما ابری در اسمان نبود . سایه ای نبود . بارانی نبود.   شقایق های نازنین دیگر طاقت نیاوردند پزمرده شدند . پر پر شدند. وحشی های بیابان طاقت دیدن زیبائی ها را نداشتند . همه را از دم تیغ گذراندند . حالا دشت پر شده بود از شقایق های پر پر شده .صدای غرش ابرها زمین و اسمان را لرزاند . انقدر عصبانی بودند که زمین به لرزه در امد. صدائی همه ی دشت را فرا گرفته بود ’ صدائی که گوئی شقایق های پر پر شده را نوازش می کرد . صدا ’ صدای اسمان بود . اما افسوس چه قدر حوصله کردی باران ’ دیر امدی دیگر کسی منتظرت نیست ’ دیگر کسی ارزویت نمی کند.شقایقی نمانده که سیراب کنی . اری ... وقتی باران به صدا در می اید . دیگر زمزمه ای نیست.                                                                      زینب احمدی کلاس سوم راهنمایی مدرسه اندیشه/اسلامشهر  وقتی باران به صدا درمی آید...  آیا تا کنون به بارش باران فکر کرده ایم ؟  باران که می بارد ، بعضی ها دلشان می گیرد وخیلی ها شاعر می شوند. آخر تازه یادشان می افتد که احساسات فطری پاک و زلالی هم هست که در لابه لای افکار مادّی و تکراری روزمره ، فراموشش کرده بودند.  وقتی باران می آید، دیگر، مردم ، خودشان را برای چیزهای کم ارزش و بیهوده معطل نمی کنند، حتی جلوی زیباترین ویترینهای مجللترین مغازه ها هم خالی است.هر که را می بینی با عجله به سوی مقصد حرکت می کند یعنی باران باعث می شود که انسان مقصدش را فدای زرق و برقها نکند.  سواره ها نیز در بارش باران بیشتر از قبل ، دلشان برای پیاده ها می سوزد و زودتر آنها را سوار می کنند. یعنی باران ، مردم را سخاوتمندتر و سخاوتمندان را دلسوزتر می کند.  باران که می بارد، مردم صمیمی تر ، متحدتر و فداکارتر می شوند. چرا که خیلی ها را می شود دید که یک نفر دیگر را زیر چتر خود گرفته اند.  باران ، زمین را پاک می سازد ، هوا را تصفیه می کند و برخی ویروسها را از بین می برد و شاید آن وقت مردم کمی پاکتر زندگی کنند!  وقتی باران بر خاک ، کشتزارها و کوهها فرو می ریزد ، حیات ، جان می گیرد و همه به تداوم زندگیشان امیدوارتر می شوند و ممکن است برای یک بار هم که شده صاحب باران را شکر ...

  • قسمتی از انشای نماز برگزیده در مسابقات

    موضوع:چرانماز می خوانیم...موضوع:چه چیزهایی دانش آموزان را ازنمازدور می کند...حسین عسگری: چرانماز می خوانیم...نمازمی خوانیم تا بندگیخود را به آفریننده ی جهان هستی ثابت کنیم وبگوییم که جز توسرپناهی برای کمک ویا ری نداریم غیر از تو سنگری برای مقابله با دشمنان تو نداریم وفقط تویی هم درد ما در مشکلات پس بهتو سجده می کنیم.رضا احمدپور: چرانماز می خوانیم...چه چیزهایی دانش آموزان را ازنمازدور می کند...نماز هدیه ای است که خداوند بر پیشانی انسان نهاده است واین هدیه را بر تمام بشر واجب کرده است و پیامبر و امامان نیزآن را برای همه مسلمین استوار ساخته اند. نماز باعث دوری از گناه میشود و راه انسان را به سوی معبود خویش هموارتر میسازد.اما بعضی از دانش آموزان از خواندن نماز و ارتباط با معبود خود لذت نمی برند و کم کم نماز را ترک میکنند و علت آن هم روشن است.به این علت که در آینه صاف و پاکیزه نفس آنها لکه ای سیاه پدیدارکشته است و این لکه به وسیله نماز پاک میشود و اگر این آینهدوباره پاکیزه و صاف نشود ناگهان آینه ترک بر میدارد و باعث دوریاز نماز میشود. محمد احمدی: چه چیزهایی دانش آموزان را ازنمازدور می کند...در بعضی از خانواده ها چون فرزندان راغب به خواندن نماز نیستند و نماز نمیخوانند. پدر و مادر نماز خواندن را برای آنها اجباریمی سازند. این کار نه تنها آنها را به سوی نماز خواندن هدایتنمی کندبلکه باعث می شود آنها نسبت به نماز دیگر هیچعلاقه ای نشان دهند. اینها دانش آموزانی هستند که از نمازدوری می کنند. علی رضا علی نژاد: چرانماز می خوانیم...ما انسانها گاهی نماز را برای دیگران می خوانیم و گاهی برای استفاده بردن از معنویاتآن ولی ما موظفیم در برابر نعمت های بیکران خدا او را سپاس گوییم.پس به عقیده ی من ما نماز را برای شکر خدا و مهمتر از آن رضای خدا می خوانیم.

  • زنگ انشا

       به نام خدا عشق چیست؟ عشق کلا یک چیز خوبی است. من عشق را دوست دارم و از آن خوشم می آید. نقدعلی می گوید عشق اصولا چیز بسیار مزخرفی است. ولی من می گویم عشق خیلی خوب است. نقدعلی می گوید اصلا عشق به چه دردی می خورد. اگر عشق خوب است چرا شاعر ها همه اش در باره عشق شعر می گویند و از دست آن گریه می کنند. آنها از هجران و بی وفایی و جدا شدن و این جور چیزها حرف می زنند و می گویند عشق ما را بیچاره کرده است. من می گویم اینطور نیست. اگر عشق چیز بدی است پس چرا این همه نویسنده ها و شاعر ها که عاشق نوشتن هستند هی چیز می نویسند با اینکه هیچ کس آنها را چاپ نمی کند. و اگر هم چاپ کند کسی آنها را نمی خرد. تازه بعضی حرفهای آنها را سانسور هم می کنند و هیچ پول و پله ای هم در نمی آورند. اگرعشق چیز بدی است نویسنده ها برای چی هی می نویسند؟ مگر دیوانه هستند؟ چرا نمی روند زمین بخرند و بفروشند و پول دار شوند؟ حتما باید عاشق باشند که می نویسند دیگر! وقتی هیچکس در این مملکت اصلا به تاتر و سینما نمی رود برای چی بعضی ها می روند تاتر بازی می کنند و فیلم درست می کنند؟ حتما عاشق فیلم هستند! بابای ما می گوید وقتی که از سیراب شیردان تا کشتی و هواپیما از چین وارد می کنیم چرا بعضی ها می روند کارخانه و تولید راه می اندازند تا ورشکست شوند. شاید آنها عاشق و دیوانه هستند که این کارها را می کنند. پس نتیجه می گیریم که عشق چیز خوبی است. من فکر می کنم عشق باید چیز خوبی باشد. مثلا من عاشق دوچرخه هستم ولی بابای من می گوید باید درس بخوانی تا برایت دوچرخه بخرم من هم دارم درس می خوانم تا بزرگ شوم و یک دوچرخه بخرم! بابای ما در باره عشق خیلی شعر بلد است ولی من معنای آن ها را نمی دانم. او می گوید بس شیشه دلها که شکستی ای عشق ولی من نمی دانم عشق چرا شیشه دلها را شکسته است. پایان این بود انشای ما

  • انشای برگزیده - مهدی وحیدی - کلاس سوم نمونه قدس

    درموردبیت « بنی آدم اعضای یک پیکرند  /  که درآفرینش زیک گوهرند» انشایی بنویسید.                        از جمله بیت هایی است که از شاعر بزرگ ما ایرانیان(سعدی)در کنار دیگر بیت های او سروده شده است.ابو محمد مصلح بن عبدالله مشهور به سعدی شیرازی ومشرف الدین(606الی691هجری قمری) شاعر ونویسنده پارسی گوی ایرانی است.شهرت او بیشتر به خاطر نظم و نثرآهنگین گیراوقوی اوست.مقامش نزد اهل ادب تا بدان جاست،که به وی لقب استاد سخن داده اندوآثار معروف وی کتاب گلستان در نثروبوستان دربحرمتقارب و نیزغزلیات اوست واین بیت نیز درگلستان آمده است. این استاد سخن بیتی رادرکنار سایر بیت هایش سروده است که بسیار مشهور و متمایزبوده و در مجموعه پیامهای فضا پیمای ویجر برای فضاهای دور دست فرستاده شده است . این شعر به عنوان پیام برگزیده است،هم چنین شنیدن پیام فارسی برای ساکنان فضا از وب گاه ویجر وناسا خوش حال انگیز است وحتی این پیام چنان دارای معنا ومفهوم بزرگی است که آدم های بزرگی ازجمله باراک اوباما رئیس جمهوری ایالات متحدۀ آمریکا نیز در پیام نوروزی سال 2009 این بیت از سعدی را قرائت کرد که شاعر می گوید:   بنی آدم اعضای یکدیگرند                                       که درآفرینش زیک گوهرند  چو عضوی به دردآورد روزگار                                دگر عضوها را نماند قرار   و دبیرکل سازمان یونسکودرسخنرانی خود این شعر را برای حضار خواند.و همچنین مصراع اول بیت اول  به صورت بنی آدم اعضای یک پیکرند نیزنوشته می شود.اما بنا به نسخه هایی که از مصححان چاپ شده است کلمه  «یک دیگرند »در مصراع اول بیت اول به صورت یک پیکرند نیامده است .کلاٌ در هیچ یک از نسخه های خطی گلستان نیامده است. مجتبی مینوی درباره ی این مو ضوع می نویسد صحیح شعر سعدی همان اعضای یکدیگرند است واین مضمونی از عبارات معروف عصر سعدی بوده واو جمله را که زبانزد بوده است به قلم درآورده است.همچنین این بیت نیز درسال 89 برروی اسکناس های یکصد هزار ریالی چاپ شد. قرآن کریم در مورد این شعر می فرما ید: هر کس،فردی را بدون ارتکاب قتل یا فساد در روی زمین بکشد،چنان است که گویی همه انسان هارا کشته و هر کس انسانی را از مرگ رهایی بخشد، چنان است که همه مردم را زنده کرده است.                                                                                      حضرت محمد(ص) نیز در مورد این شعر می گوید:    «   مثل مومنان جمله،چون یک تن است چون یک اندام را رنجی رسد،همه ی اندام ها آگا هی یابند،و رنجور شوند.» مفهوم این متن:مثل مومنان در دوستی و ابراز رحمت و عا طفه به یکدیگر،مثل پیکر است .هر گاه ...