بلیط کده

  • یادش بخیر وقتی جیگر ترکت میکردم تو تاریکی و تو جیییغ :)

    A man escapes from prison where he has been for 15 years. He breaks into a house to look formoney and guns and finds a young couple in bed. He orders the guy out of bed and ties him to a chair, while tying the girl to the bed he gets on top of her, kisses her neck, then gets up and goes into the bathroom. While he's in there, the husband tells his wife: "Listen, this guy's an escaped convict, look at his clothes! He probably spent lots of time in jail and hasn't seen a woman in years. I saw how he kissed your neck." If he wants s**, don't resist, don't complain, do whatever he tells you. Satisfy him no matter how much he nauseates you. This guy is probably very dangerous. If he gets angry, he'll kill us. Be strong, honey. I love you." To which his wife responds: "He wasn't kissing my neck. He wwas whispering in my ear. He told me he was g@y, thought you were cute, and asked me if we had any vaseline. I told him it was in the bathroom. Be strong honey. I love you too!!" مردی بعد از اینکه 15 سال تو زندان بود بالاخره تونست فرار کنه ...شبی به زور وارد یه خونه شد و دنبال پول و تفنگ میگشت که یهو یه زن و مرد جوون و دید که تو تخت خواب ولو شدن...مرد فراری به شوهر زنه دستور داد که خودش و به یه صندلی محکم ببنده در حالی که شوهرش داشت خودشو به صندلی می بست اون به سمت زنه رفت و گردنش رو بوسید... بعدش بلند شدن و رفتن  تو حموم !!!درحالی که اونا تو حموم بودن شوهره با صدای بلند به زنش گفت:عزیزم گوش کن!!این ادم یه مجرم فراریه!!به لباساش نگاه کن می فهمی خودت!!احتمالا مدت زیادی هم اونجا بوده و چند سالی هم میشه که چشش به هیچ زنی   نیافتاده من دیدم که چجوری گردنت و می بوسید !!!اگه می خواد باهات معامله!!! کنه خواهشا مقاومت نکن جیغ و دادم نکن ..هر کاری رو میگه فقط انجام بدههر جور میتونی راضی نگرش دار و اصلا هم مهم نیس چقدر منزجر کننده است واسه تو کاراشاین یارو احتمالا خیلی خطرناکه ..اگه عصبانی بشه میزنه مارو میکشه ها !!! عزیزم قوی باشمن دوست دارم عشقم!!!!!و اینچنین زنش جواب داد:اون گردن من و بوس نمی کرد !!!تو گوشم داشت یه چیزی رو یواشکی می گفت تو گوشم می گفت که اون یه همجنس بازه !!!و فکر میکنه تو خیلی تو دل برو  هستی :) و می خواست بدونه ما تو خونه وازلین داریم یا نه؟؟منم گفتم اره تو حموم گذاشتمش !!!!عزیزم قوی باشخیلی دوست دارم عشقم!!!! :)اواخر اسفند 82 ....خوابگاه شلوغ تر از همیشه ...رفتار همه قابل درک بود بجز دختری که ارام ارام از پله ها بالا می امد...تپش های قلب دخترک از ضربه های ساعت پیشی گرفته بود چشمانش دیوانه وار به روبه رو خیره بود........سطح چشمانش به دریا می ماند انقدر عمیق و خیس که ناخوداگاه تا می نگریستی ارام ارام غرقش می شدیگوش هایش سوت عجیبی میکشیدند ..سوتی شبیه به ناله های مادران عزادار...خودش را به جلو خم کرد یقین داشت که کسی با خبر نمیشود اخر برای دوستش این مقدار کم اصلا ارزشی نداشت...اشکهایش امانش را بریده بودند ...چشمانش به کیف پول بنفش رنگی افتاد..کیفی که انقدر ...



  • ترجمه ی اهنگ های Carrie underwood

    "Two Black Cadillacs"Two black Cadillacs driving in a slow paradeدو تا کادیلاک سیاه(نوعی ماشین از شرکت جنرال موتورز امریکا) اروم و رژه وار در حال حرکت هستنHeadlights shining bright in the middle of the day با چراغ های جلویی که میدرخشند در میانه ی روز One is for his wife,یکی از اون کادیلاک  ها برای همسرشThe other for the woman who loved him at nightو دیگری برای معشوقه ی نیمه شب هایشTwo black Cadillacs meeting for the first timeدو کادیلاک مشکی رنگ  برای اولین بار به هم می رسند[Chorus:]And the preacher said he was a good manو عاقد (واعظ) گفت که اون مرد واقعا خوبی بودAnd his brother said he was a good friendو برادرش گفت که او یه دوست عالی بودBut the women in the two black veils didn’t bother to cryاما ان دو زن در لباس سیاه برای گریستن به خودشان زحمتی ندادند Bye, Bye Bye, ByeخدانگهدارYeah they took turns laying a rose downانها به سادگی و به نوبت گل  رز راThrew a handful of dirt into the deep groundدر میان مشتی خاک در دل زمین پرتاب کردندHe’s not the only one who had a secret to hideاو تنها کسی نبود که رازی برای مخفی کردن داشتBye bye, bye bye, bye ByeخدانگهدارTwo black Cadillacs, two black Cadillacsدو کادیلاک مشکی رنگ Two months ago his wife called the number on his phoneدو ماه پیش همسرش با موبایلش با یه شماره تماس گرفتTurns out he'd been lying to both of them for oh so longمشخص شده بود که داره به هر دوشون واسه مدت زیادی دروغ میگهThey decided then he’d never get away with doing this to themو اون دو زن تصمیم گرفتند که نگذارند این کارش با انها بی جواب بمونهTwo black Cadillacs waiting for the right time, right timeدو کادیلاک مشکی رنگ منتظر بهتر زمان ممکن بودن .زمان مناسب[Chorus:]And the preacher said he was a good manو عاقد (واعظ) گفت که اون مرد واقعا خوبی بودAnd his brother said he was a good friendو برادرش گفت که او یه دوست عالی بودBut the women in the two black veils didn’t bother to cryاما ان دو زن در لباس سیاه برای گریستن به خودشان زحمتی ندادند Bye bye, Bye byeخدانگهدارYeah they took turns laying a rose downانها به سادگی و به نوبت گل  رز راThrew a handful of dirt into the deep groundدر میان مشتی خاک در دل زمین پرتاب کردندHe’s not the only one who had a secret to hideاون تنها  کسی نبود که رازی برای مخفی کردن داشتBye bye, bye bye, bye byeخدانگهدارYeah yeah[Bridge:]It was the first and the last time they saw each other face to faceاین اولین و اخرین باری بود که انها رو در روی هم قرار گرفتنThey shared a crimson smile and just walked awayیک لبخند با لب های قرمز رنگ و سپس قدم زنان دور شدندAnd left the secret at the graveبارازی که در قبرستان رهایش کردند[Chorus:]And the preacher said he was a good manو عاقد (واعظ) گفت که اون مرد واقعا خوبی بودAnd his brother said he was a good friendو برادرش گفت که او یه دوست عالی بودBut the women in the two black veils didn’t bother to cryاما ان دو زن در لباس سیاه برای گریستن به خودشان زحمتی ندادند Bye bye, Bye byeخدانگهدارYeah they took turns laying a rose downانها به سادگی و به نوبت گل  رز راThrew a handful of dirt into the deep groundدر ...

  • معرفی روستای ذوالبین

    معرفی روستای ذوالبین

    ذوالبین یکی از روستاهای استان آذربایجان شرقی است که در دهستان قرانقو بخش مرکزی شهرستان هشترود واقع شده‌است. این روستا ۶ کیلومتر از بزرگ راه تبریز- زنجان و۲۰ کیلومتر از مرکز شهرستان هشترود فاصله دارد. روستای ذوالبین با روستا های باباکندی رود ، تارقلی و سعادتلو همسایه است.از جمله امکانات و ویژگی های این روستا می توان به موارد زیر اشاره کرد : 1- بهداری 2- خانه بهداشت 3- دهداری 4- شورای روستای فعال 4-  آب شرب  لوله کشی شده 5- کارخانه گج صبا 6- کارگاه تولیدادوات کشاورزی 7 – کوچه های آسفالت 8- آب وهوای مناسب 9- دسترسی به راه هایی ارتباطی (اتوبان ) 10 – وجود مدارس دخترانه وپسرانه درتمامی مقاطع تحصیلی 11- کشاورزی ، که باعث اشتغال جوانان وهمچنین باعث آبادی این روستا می باشد. ( توضیح اینکه این روستا یکی از بزرگترین روستاهای هشترود می باشد و قابلیت آن را دارد که به یکی از بخش های شهرستان هشترود تبدیل شود و این بستگی به مسائل سیاسی و رغبت مسئولین دارد). باغات سیب روستای ذوالبین هندوانه معروف ذوالبین خیابان ها و کوچه های آسفالت باغات روستای ذوالبین وجود کارخانه ها و گاوداری ها در حاشیه این روستا امکانات دیگر این روستا میدان فوتبال روستای ذوالبین کشاورزی در روستای ذوالبینمنبع:  http://www.8roodnews.com/?p=15471

  • آیا مهندس اسفندیار رحیم مشایی پا به عرصه انتخابات خواهد گذاشت؟

     آیا مهندس اسفندیار رحیم مشایی پا به عرصه انتخابات خواهد گذاشت؟

  • تنها...

    تنها...

    پدر خيال ميكرد آدم وقتی در حجره خودش تنها باشد تنهاست ،نمي دانست كه تنهايی را فقط در شلوغی می شود حس كرد ! " عباس معروفی "  

  • یادش بخیر وقتی جیگر ترکت میکردم تو تاریکی و تو جیییغ :)

    A man escapes from prison where he has been for 15 years. He breaks into a house to look formoney and guns and finds a young couple in bed. He orders the guy out of bed and ties him to a chair, while tying the girl to the bed he gets on top of her, kisses her neck, then gets up and goes into the bathroom. While he's in there, the husband tells his wife: "Listen, this guy's an escaped convict, look at his clothes! He probably spent lots of time in jail and hasn't seen a woman in years. I saw how he kissed your neck." If he wants s**, don't resist, don't complain, do whatever he tells you. Satisfy him no matter how much he nauseates you. This guy is probably very dangerous. If he gets angry, he'll kill us. Be strong, honey. I love you." To which his wife responds: "He wasn't kissing my neck. He wwas whispering in my ear. He told me he was g@y, thought you were cute, and asked me if we had any vaseline. I told him it was in the bathroom. Be strong honey. I love you too!!" مردی بعد از اینکه 15 سال تو زندان بود بالاخره تونست فرار کنه ...شبی به زور وارد یه خونه شد و دنبال پول و تفنگ میگشت که یهو یه زن و مرد جوون و دید که تو تخت خواب ولو شدن...مرد فراری به شوهر زنه دستور داد که خودش و به یه صندلی محکم ببنده در حالی که شوهرش داشت خودشو به صندلی می بست اون به سمت زنه رفت و گردنش رو بوسید... بعدش بلند شدن و رفتن  تو حموم !!!درحالی که اونا تو حموم بودن شوهره با صدای بلند به زنش گفت:عزیزم گوش کن!!این ادم یه مجرم فراریه!!به لباساش نگاه کن می فهمی خودت!!احتمالا مدت زیادی هم اونجا بوده و چند سالی هم میشه که چشش به هیچ زنی   نیافتاده من دیدم که چجوری گردنت و می بوسید !!!اگه می خواد باهات معامله!!! کنه خواهشا مقاومت نکن جیغ و دادم نکن ..هر کاری رو میگه فقط انجام بدههر جور میتونی راضی نگرش دار و اصلا هم مهم نیس چقدر منزجر کننده است واسه تو کاراشاین یارو احتمالا خیلی خطرناکه ..اگه عصبانی بشه میزنه مارو میکشه ها !!! عزیزم قوی باشمن دوست دارم عشقم!!!!!و اینچنین زنش جواب داد:اون گردن من و بوس نمی کرد !!!تو گوشم داشت یه چیزی رو یواشکی می گفت تو گوشم می گفت که اون یه همجنس بازه !!!و فکر میکنه تو خیلی تو دل برو  هستی :) و می خواست بدونه ما تو خونه وازلین داریم یا نه؟؟منم گفتم اره تو حموم گذاشتمش !!!!عزیزم قوی باشخیلی دوست دارم عشقم!!!! :)اواخر اسفند 82 ....خوابگاه شلوغ تر از همیشه ...رفتار همه قابل درک بود بجز دختری که ارام ارام از پله ها بالا می امد...تپش های قلب دخترک از ضربه های ساعت پیشی گرفته بود چشمانش دیوانه وار به روبه رو خیره بود........سطح چشمانش به دریا می ماند انقدر عمیق و خیس که ناخوداگاه تا می نگریستی ارام ارام غرقش می شدیگوش هایش سوت عجیبی میکشیدند ..سوتی شبیه به ناله های مادران عزادار...خودش را به جلو خم کرد یقین داشت که کسی با خبر نمیشود اخر برای دوستش این مقدار کم اصلا ارزشی نداشت...اشکهایش امانش را بریده بودند ...چشمانش به کیف پول بنفش رنگی افتاد..کیفی که انقدر ...

  • ترجمه ی اهنگ های Carrie underwood

    "Two Black Cadillacs"Two black Cadillacs driving in a slow paradeدو تا کادیلاک سیاه(نوعی ماشین از شرکت جنرال موتورز امریکا) اروم و رژه وار در حال حرکت هستنHeadlights shining bright in the middle of the day با چراغ های جلویی که میدرخشند در میانه ی روز One is for his wife,یکی از اون کادیلاک  ها برای همسرشThe other for the woman who loved him at nightو دیگری برای معشوقه ی نیمه شب هایشTwo black Cadillacs meeting for the first timeدو کادیلاک مشکی رنگ  برای اولین بار به هم می رسند[Chorus:]And the preacher said he was a good manو عاقد (واعظ) گفت که اون مرد واقعا خوبی بودAnd his brother said he was a good friendو برادرش گفت که او یه دوست عالی بودBut the women in the two black veils didn’t bother to cryاما ان دو زن در لباس سیاه برای گریستن به خودشان زحمتی ندادند Bye, Bye Bye, ByeخدانگهدارYeah they took turns laying a rose downانها به سادگی و به نوبت گل  رز راThrew a handful of dirt into the deep groundدر میان مشتی خاک در دل زمین پرتاب کردندHe’s not the only one who had a secret to hideاو تنها کسی نبود که رازی برای مخفی کردن داشتBye bye, bye bye, bye ByeخدانگهدارTwo black Cadillacs, two black Cadillacsدو کادیلاک مشکی رنگ Two months ago his wife called the number on his phoneدو ماه پیش همسرش با موبایلش با یه شماره تماس گرفتTurns out he'd been lying to both of them for oh so longمشخص شده بود که داره به هر دوشون واسه مدت زیادی دروغ میگهThey decided then he’d never get away with doing this to themو اون دو زن تصمیم گرفتند که نگذارند این کارش با انها بی جواب بمونهTwo black Cadillacs waiting for the right time, right timeدو کادیلاک مشکی رنگ منتظر بهتر زمان ممکن بودن .زمان مناسب[Chorus:]And the preacher said he was a good manو عاقد (واعظ) گفت که اون مرد واقعا خوبی بودAnd his brother said he was a good friendو برادرش گفت که او یه دوست عالی بودBut the women in the two black veils didn’t bother to cryاما ان دو زن در لباس سیاه برای گریستن به خودشان زحمتی ندادند Bye bye, Bye byeخدانگهدارYeah they took turns laying a rose downانها به سادگی و به نوبت گل  رز راThrew a handful of dirt into the deep groundدر میان مشتی خاک در دل زمین پرتاب کردندHe’s not the only one who had a secret to hideاون تنها  کسی نبود که رازی برای مخفی کردن داشتBye bye, bye bye, bye byeخدانگهدارYeah yeah[Bridge:]It was the first and the last time they saw each other face to faceاین اولین و اخرین باری بود که انها رو در روی هم قرار گرفتنThey shared a crimson smile and just walked awayیک لبخند با لب های قرمز رنگ و سپس قدم زنان دور شدندAnd left the secret at the graveبارازی که در قبرستان رهایش کردند[Chorus:]And the preacher said he was a good manو عاقد (واعظ) گفت که اون مرد واقعا خوبی بودAnd his brother said he was a good friendو برادرش گفت که او یه دوست عالی بودBut the women in the two black veils didn’t bother to cryاما ان دو زن در لباس سیاه برای گریستن به خودشان زحمتی ندادند Bye bye, Bye byeخدانگهدارYeah they took turns laying a rose downانها به سادگی و به نوبت گل  رز راThrew a handful of dirt into the deep groundدر ...

  • معرفی روستای ذوالبین

    معرفی روستای ذوالبین

    ذوالبین یکی از روستاهای استان آذربایجان شرقی است که در دهستان قرانقو بخش مرکزی شهرستان هشترود واقع شده‌است. این روستا ۶ کیلومتر از بزرگ راه تبریز- زنجان و۲۰ کیلومتر از مرکز شهرستان هشترود فاصله دارد. روستای ذوالبین با روستا های باباکندی رود ، تارقلی و سعادتلو همسایه است.از جمله امکانات و ویژگی های این روستا می توان به موارد زیر اشاره کرد : 1- بهداری 2- خانه بهداشت 3- دهداری 4- شورای روستای فعال 4-  آب شرب  لوله کشی شده 5- کارخانه گج صبا 6- کارگاه تولیدادوات کشاورزی 7 – کوچه های آسفالت 8- آب وهوای مناسب 9- دسترسی به راه هایی ارتباطی (اتوبان ) 10 – وجود مدارس دخترانه وپسرانه درتمامی مقاطع تحصیلی 11- کشاورزی ، که باعث اشتغال جوانان وهمچنین باعث آبادی این روستا می باشد. ( توضیح اینکه این روستا یکی از بزرگترین روستاهای هشترود می باشد و قابلیت آن را دارد که به یکی از بخش های شهرستان هشترود تبدیل شود و این بستگی به مسائل سیاسی و رغبت مسئولین دارد). باغات سیب روستای ذوالبین هندوانه معروف ذوالبین خیابان ها و کوچه های آسفالت باغات روستای ذوالبین وجود کارخانه ها و گاوداری ها در حاشیه این روستا امکانات دیگر این روستا میدان فوتبال روستای ذوالبین کشاورزی در روستای ذوالبینمنبع:  http://www.8roodnews.com/?p=15471

  • آیا مهندس اسفندیار رحیم مشایی پا به عرصه انتخابات خواهد گذاشت؟

     آیا مهندس اسفندیار رحیم مشایی پا به عرصه انتخابات خواهد گذاشت؟

  • تنها...

    تنها...

    پدر خيال ميكرد آدم وقتی در حجره خودش تنها باشد تنهاست ،نمي دانست كه تنهايی را فقط در شلوغی می شود حس كرد ! " عباس معروفی "