بهترین انشا نماز

  • زیباترین انشا نماز+مقاله کوتاه در مورد نماز +زیباترین جملات در مورد نماز

    زیباترین انشا نماز+مقاله کوتاه در مورد نماز +زیباترین جملات در مورد نماز

    موضوع انشا نماز به جهان خرم از آنم که جهان خرم ازاوست      عاشقم بر همه عالم که همه عالم ازاوست   دلم می خواست به معشوقم بگویم که دوستش دارم وگفتم اما با همین یک کلام ته دلم راضی نشد دنبال واژه های دیگری برای بیان کردن وعبارات دیگری برای انتقال این مفهوم ناب دوست داشتن گشتم .  اما باز دیدم که نشد آشکارا کم آوردم این کلمات نتوانستتد بیان کننده ی احساسات درونی ام باشند  شاید من راه درستی راانتخاب نکرده بودم بله باید کلماتی را که خودش برای مافروفرستاده را به کار می بردم کلمات خدا در دست پیامبر همان کلماتی که در کتاب آسمانیمان  قران آمده همان ها که هنگام نماز به کارمی بریم  این کلمات  به خوبی می توانند بیانگرحس من ونیازمن باشند گفتم خدا ی من مشتاقم به دوستی با تو من به یک دل بستگی  پاک قناعت دارم اما فکر کردم مگر می شود انسان باخدادوست باشداوخیلی بزرگ است ومن خیلی کوچک ،هرچند او گفته است از رگ گردن به شما نزدیکترم امارگ گردن که نزدیک مانیست عضو ی از ماست اودرمادمیده است وما عاشق به دنیاآمدیم چون نفس اودروجودماست امامن دوست داشتم بااودوستی کنم درهرحالتی همانطورکه خودش گفته ایستاده ونشسته وبر پهلو آرمیده با اوصحبت کنم به یاد حضرت ابراهیم (ع)افتادم مگرتوبه اونگفتی خلیل الله.یعنی دوست خدا پس ماهم می توانیم با تودوست باشیم درست است که اوپیامبربودوبزرگواراما من هم می توانستم برای این رابطه تلاش کنم اگریک قدم به سوی تو برمی داشتم توصد ها گام به سمت من می آمدی می دانم که تو حتی از من هم برای  این رابطه مشتاق تربودی می دانم  چقدر دلت برای آن ها که روی از توبرگرداند ه اند تنگ شده است اگر می دانستم پاره پاره وجودشان از شوق وصال از هم می گسیخت کاش آن ها هم شاخه ی گلی بردارندولباس پاکی بپوشند وبه خانه معشوق رهسپار شوند ای معشوق ترین من حالا تو دوست خوب منی اسرار درونم رامی دانی وبرملا نمی کنی تنهاکسی هستی که مطمئنم به من خیانت نمی ورزی ازمن بزرگتری وهیچ گاه پایان نمی پذیری اما...امادوستان دیگرم چطور دوستان دنیایی من افرادی مثل خودم .دوست نیمه دیگر ماست،دوست همسایه ی دل ماست .خدایا کمکم کن نیمه دیگرم را درست انتخاب کنم.کسی که مثل من با تو دوست باشد به عبادتت بپردازد عاشق تو باشد .وقتی نماز می خواند سنت حضرت فاطمه (س) را به جا می آوردوبرای دیگران هم دعا می کند ،تاتو به فرشتگانت بگویی :ببینید بنده ام چگونه از دیگران گسسته وبه من پیوسته اند،شاهد باشید که او را آمرزیده ام وحاجتش رابرآورده کردم.دوستی که مرابه تو نزدیک کند،دوستی که درتحکیم رابطه ی بین من وتو وبهبود این دوستی نقش مثبتی ایفا کند .دوستی که درقنوت نمازش ...



  • این انشا درباره نماز از دوستم آناهیتایزدان پناه

    این انشا درباره نماز از دوستم آناهیتایزدان پناه

    نمی دانم ازکجا شروع کنم ولی ای کاش زبانم گویای حرف دلم و ای کاش قلمم گویای هدفم بود ، ای قلم ، بر طب پاک این صفحه ی سفید بنویس که نماز چیست ؟ نماز واژه ای است به رسم عشق و محبت به خداوند . نماز خلاصه عشق است و سرود معنویت. هنگامیکه صدای ملکوتی اذان از کوچه پس کوچه های شهر خالی وجودمان می گذرد و وارد پنجره های نیمه باز دلمان می شود و با دستان نوازشگر خود روح سرکش ما را نوازش می کند، نا خودآگاه از تاثیر آن برمی خیزیم و آماده می شویم، آماده برای رازو نیاز با یار ، زمانیکه از رسم دنیای بی وفا که هر تکه از آن را باز کنی اشک را بیشتر بیرون می آورد و تیری مسموم بر سینه ی پر از خونت می زند، خسته و درمانده شدی ، در پی آن هستی که مرهمی برای دردهایت بیابی،آن روزها را به یاد می آوری . آن روزهایی که کودک بودی و آغوش پر مهر مادر تو را بسنده بود و هرگاه احساس خطرمی کردی به زیر پروبال مادرت از گزند آسیب ها به دور می ماندی. روزی را به یاد می آوری که مادرت مثل همیشه تو را در آغوش می کشد و با زبان بی زبانی گنجی را به تو می آموزد. مادرت می گفت : (یکی در آسمان هاست که مهربانتر از مادر ، دستانش پر محبت تر و آغوشش گرمتراز مادر است. آن روزها چون آغوش مادر داشتی نمی توانستی وجودش را احساس کنی ولی افسوس که روزگار نامرد همه چیز را عوض کرد. روزها در پی روزها ، ثانیه ها در پی ثانیه ها گذشته و الآن آن کودکی که مانند کبوتر سپید بالی از گرمای وجود مادر بهره می برد، انسانی است که از جفای روزگار زخم نموده و به دستان نوازشگر مادر نیاز دارد تا روح سرکشش آرام گیرد. به یاد حرفهای مادرت می افتی . آنقدر از بی وفایی روزگار زخم خورده ای که با تمام وجودفریاد بر می آوری « خدای من کجایی؟» طولی نمی کشد که دستان نوازشگری را احساس می کنی که تا به حال به چنین احساس سبک بالی دست نیافته بودی. وقتی که به وعده گاه عاشقی رسیده ای و چنان سبک بال هستی که به پرواز در می آیی و همه ی سختی ها را پشت سر گذاشته ای ، شاید رد پایت را ، شاید گناهانت را شاید آرزوهای دور ودرازت را شاید کودکی هایت را و شاید دلت را روزهایی است که تو هم مثل عارفان پر از نور خدا زیسته ای، روزهایی است که به خوشبختی خندیه ای و روزهایی است که در زیارت خدا بوده ای . آری! نماز در وجودمان حدیث بلند حیات با عزت را زمزمه می کند. نماز تجلی گاه عشق است وشکوه عبادت و بندگی. طنین قاطع و کننده ی غربال وحی در فضای درونی وجودمان می پیچد وصدای زنگ کاروانی را که آهنگ رحیل کرده است را می شنویم . هجرت آغاز شده است و ما خوب می دانیم که پایان این هجرت، یعنی زندگی، یعنی خوشبختی ، یعنی حیات دوباره. در این کاروان یعقوب های بی قراری هستند ...

  • متن ادبی"برای انشای نماز"

    متن ادبی"برای انشای نماز"

    سلام شما دانش آموزان گرامی میتوانید از این متون ادبی که همه آنهارا میتوانید از بلوک چپ وبلاگ ببینید برای انشای نماز خود استفاده کنید.   نماز راه گشوده است که خدا پیش پای بندگان گذاشته تا در هر زمین و زمان مناسب و موقعیتی – از شادی و اندوه، سختی و آسایش و ناآرامی و آرامش- شرح حال را به او باز گویند یا راه چاره را از او بجویند. نماز گفتگوی راز است و برآوردن نیاز؛ راز بزرگ بندگی و نیاز به سخن گفتن با همصحبتی که در صحبتش ملالی نیست و آنچه از همدمی اش بار می آید شیرینی و راحتی و آرامش است. نماز هم تسلیم است هم پرخاش؛ تسلیم در برابر شگفتی عظمت و شکوه زیبایی خدا و پرخاش علیه هر قدرتی که از سرِ پستی و زبونی، آهنگ توانایی را در موازات قدرت حق، مغرورانه می نوازد «ایاک نعبد و ایاک نستعین» نماز نردبانی برافراشته در تمام طول عمر است تا بتوان شبانه روزی چندین بار و نه تنها در ساعتی مشخص- برفرازش رفت، بی واسطه با معبود سخن گفت و بی پرده با حبیب درد دل کرد. نماز برای آلودگان وسیلة پاکسازی از زشتیها و راه یافتن به شایستگیهای پاکان است و برای شایستگان و راه یافتگان، پیمودن بخش دیگری از راه وصل و در اختیار گرفتن منزلی نزدیکتر به دوست. نماز از یک سو قطره قطره آب شدن است و از سوی دیگر جرعه جرعه آب نوشیدن. وبلاگ تسنیم

  • نـماز

    نـماز

    اولیـن چیزی که در قیامت مورد بررسی قرار می گیره "نـماز" و بهترین چیزی که در قـیــــامـت میتونی ببری "اخلاق نیکوست".

  • موضوع انشا:چگونه می توان در نماز به ارامش برسیم؟

    ایا می دانید که چگونه در هنگام نماز خواندن می توان به ارامش رسید؟رمز و راز مسئله در این است که نماز ذکر و یاد خدا و نیایش به درگاه اوست . تو در محراب نماز و در آن هنگام که پروردگار رحمان و رحیم خود را میخوانی،با او سخن می گویی و در آن هنگام که از قرآن مجید در نماز قرائت می کنی سخن خدایت را فرامی گیری. یعنی انسان نماز گزار هم با خدا سخن می گوید و هم سخنان خدا را دریافت میکند. در فردای قیامت که در محضر خداوند حضور می یابی نمازت به بهترین شکل و نیکوترین صورت در کنارت می ایستد تا تو را شفاعت کند . به همین جهت بر تو لازم است که اوقات نمازت را در میعادگاه ملاقات و دیدار با پروردگار جهان قرار بدهی و بر این باور باشی که وقت نماز وقت دیدار با خداوند است و زمان جدا شدن از تمام دغدغه ها و وسوسه های فکری که در طول روز داشتی و خود را از نظر روانی و روحی برای این ملاقات آماده سازی و با اذان واقامه به استقبال آن بروی و با تکبیر گفتن در آغاز و افتتاح نماز از شر وسوسه گر خناس ،به خداوند پناه ببری ، پس بر تو لازم است در آیات سوره حمد  وهر سوره دیگری که بعد از حمد انتخاب میکنی چنان تدبر و تامل نمایی گو اینکه این آیات را بطور مستقیم از خداوند در یافت میکنی و در هنگام رکوع و سجود با تقدیس و تسبیح خداوند و زاری و تضرع در پیشگاه او و در خواست حوایج خود از او به او تقرب بجویی و خود را به مقام ربوبی او نزدیک سازی و در تشهد هم به عبودیت او و رسالت حضرت محمد اقرار نمایی و اینجاست که دوباره در سلام به خدای خود سلام میدهی انگار تازه به درگاهش رسیده ای اگر با توفیق و کمک خداوند،خود را با نمازت منسجم و هماهنگ سازی و با روح نماز دمساز شوی ،زندگی تو دگرگون میشود و توام با صلاح و رستگاری تکامل میابی و تو هر روز خود را بهتر از گذشته خواهی یافت و به این باور و یقین خواهی رسی که تنها با نماز خواندن و نزدیک شدن به خدا میتوان تنها راه گشا و حلال مشکلات خود را بیابی و بدانی از این طریق می توان به ارامش رسید و نه از راه هایی که بیگانگان ان را به عنوان رسیدن به ارامش برای جوانان معرفی کرده اند. پیامبر اسلام می فرماید:مومنی نیست که به نماز ایستد مگر این که رحمت الهی تاعرش او را احاطه می کند و فرشته ای بر او گماشته می شود که ندا می نماید،ای فرزند ادم اگر می دانستی ان چه را که در نمازت است و با که سخن می گویی هرگز از نماز ملول نمی شدی و از ان روی نمی گرداندی،اری انچه در اسمانها و زمین است باید نیایش خدا نمایند و تنها برای اوست ثنا و ستایش.

  • انشایی در مورد نماز

    پیغمبر اسلام دستور داده اند که در هر شب و روز چند نوبت همه نماز بخوانیم و در برابر معبود یگانه با کمال عجز و نیاز با بدن پاک و لباس پاک و قلب پاک و خاکی از شرک و صفات نکوهیده ایستاده بگوییم: ایاک نعبد و ایاک نستعین  یعنی ما تو را می پرستیم نه غیر تو را و از تو مدد می جوییم نه از غیر تو. و خداوند متعال هیچ فریضه ای را جلوتر از نماز برای انسان در قران قرار نداده. زیرا انسان نماز خوان، سعی می کند خیلی چیزهای حرام را از خود دور کند. زیرا نماز که ستون دین است انسان را از زشتی ها دور می کند و او را به سوی روشنایی های زندگی دنیا و آخرت می رساند. خداوند در سوره های زیادی از قرآن در آیات گوناگون در مورد نماز سخن به میان آورده در آیهی 56 سوره ی نور می فرماید: ای اهل ایمان شما نماز را بپا دارید و زکات مال خود به فقیران بدهید و رسول خدا را اطاعت کنید تا مورد رحمت خداوند قرار گیرید پیش بدانیم در این آیه، اول به نماز اشاره کرده اند و اهل ایمان را به بپا داشتن نماز دعوت کرده است. از نظر تفسیری منظور از به پا داشتن نماز این است که انسان ها همه ی افراد دیگر را به نماز خواندن دعوت کنند. و همچنین در آیات 17 و 18 سوره ی روم می فرمایند: پس به فکر آن روز بزرگ باشید، خدا را به هنگام شام و صبح گاه در نماز مغرب و صبح تسبیح و ستایش گویید و سپاس اهل عالم در آسمانها و زمین مخصوص اوست و شما در تاریکی شب و نیمه ی روز ( در نماز عشاء، ظهر و عصر ) به ستایش او مشغول شوید و یا در سوره ی لقمان آیه ی 17 لقمان به فرزند خود می فرماید: ای فرزند عزیزم نماز به پا دار و امر به معروف و نهی از منکر کن و خیلی چیزهای دیگر. هدف از ترجمه و نوشتن آیات این است که وقتی خداوند در مورد نماز خود بسیار تأکید دارد و به انسان تذکر می دهد و خودش نماز را واجب دانسته و در قرآن خود بارها در آیات مختلف آورده آیا حرفی در این مورد می ماند؟! ما برای آوردن دلیل در مورد نماز به هیچ کتابی جز قرآن بزرگ لازم نیست رجوع کنیم. زیرا در این کتاب خداوند خودش در مورد نماز سخن می فرماید و فرشتگان به پیامبر می رساند. آیا سخنی بالاتر از سخنان خداوند و پیامبر وجود دارد؟! پس نتیجه می گیریم که نماز انسان را از گمراهی ها و جهالت ها بیرون می آورد. و آیا تا به حال هیچ فکر کرده ایم که چرا خداوند نماز صبح را دو رکعت گذاشته است؟ من فکر می کنم چون او خیال دارد بشر را امتحان کند که آیا او از خواب ناز و از رختخواب گرمش برای نماز بیدار می شود یا نه وقتی که بیدار شد چه ده رکعت باشد چه دو رکعت باشد پس می خواند. یعنی بر خود واجب و  تکلیف دیده است که فرمان خداوند را بدون چون و چرا اجرا کند. اما اگر انسانی نماز را به ریا بخواند  و دل از ...

  • انشا در مورد نماز

    عبادات و بندگی خدا راه رسیدن به هدف خلقت است بندگی خدای متعال وسیله است برای رسیدن به آن گنجینه‌ها. اگر خداوند متعال فرمود: «و ما خَلَقتُ الجنَ و الانسَ الا لیعبدون» من جن و انس را نیافریدم مگر این که مرا عبادت کنند، در آیه دیگر از قرآن کریم فرمود: «ان اعبدونی هذا صراط مستقیم» مرا عبادت کنید که این، راه و صراط مستقیم است. و در آیه دیگر قرآن کریم توضیح داد که این صراط انسان را به کجا می‌رساند. فرمود: «واعبد ربَّک حتی یأتیک الیقین» عبادت کن تا به معرفت برسی، عبادت کن تا به یقین برسی. یقین یعنی چه؟ یعنی اینکه موانع را از سر راهت، از دیده قلبت بردارد تا بتوانی آن طوری که متن حقیقت است شهود کنی و تحقق به متن واقع و حقیقت پیدا کنی. البته یقین مراتب دارد – علم الیقین، عین الیقین، حق الیقین و حتی برد الیقین – که در جای خود بحث می‌شود. یقین در مراحل نهایی، یعنی تحقق به کمال حقیقی انسان. یعنی اینکه به هدف خلقتت برسی. در نماز، بحث همین است. در روزه، همین است. در حج، همین است. وقتی فردی برای حج می‌رود، در مراسم حج به او می‌گویند لباس احرام بپوش، لباس دوخته را بیرون بیاور اینها همه اسراری دارد که انسان را به سوی حقیقتش می‌برد. در بیانی امام سجاد علیه‌السلام در فلسفه حج، به یکی از یارانش می‌فرماید: آیا وقتی که مُحرم شدی این کار را کردی؟ آیا وقتی طواف کردی فلان نیت را داشتی؟ آیا وقتی سعی صفا و مروه می‌کردی فلان نیت را کردی؟ حضرت،‌ تک تک اعمال حج را سوال می‌پرسد و می‌فرماید آیا آن طوری که من می‌گویم نیت کردی یا نه؟ عرض کرد: نه من فقط این اعمال ظاهری را انجام دادم. حضرت فرمود: پس طواف نکردی، سعی نکردی، نماز نخواندی، حج نکردی! ببینید! یعنی روح این عمل ظاهری و این طواف و حج، آن حقایق است. اگر ما به آن حقایق، توجه کردیم، اگر به آن معارف توجه کردیم، آنچه را که انجام دادیم در مدار مقبولیت و در مدار ارزش برتر قرار می‌گیرد ولی اگر به آن مسائل توجه نکردیم قطعاً ارزشش پایین خواهد بود. عبادات، ما را به هدف برتر می‌رساند پس این عبادات برای این است که ما را در یک حوزه معارف برتر قرار دهد، بالاتر ببرد. این عبادات یک راه راستی است، یک مسیری است که تو را می‌تواند به آن هدف اعلی و برتر راهنمایی کند. مهم این است که ما این‌ها را دقیقاً درک کنیم، به این‌ها توجه کنیم، بعد دریافت کنیم که اگر در نماز، بحث طهارت را داریم، اگر اذان، قیام، رکوع، سجود داریم، اینها در حقیقت، ارشاد به چه حقایقی است. به عبارت دیگر چه حقایق بلندی است که تنزل پیدا کرده و تمثل پیدا کرده به یک سری اعمال این چنینی که اسمش نماز است. و به عبارت دیگر، باطن این مسئله چیست ...