تکبر

  • حدیث در مورد تکبر

    احادیثی در باب تکبر    امام صادق عليه السلام : اَلكِبرُ أَن تَغمِصَ النّاسَ وَتُسَفِّهَ الحَقَّ؛تكبر، اين است كه مردم را تحقير كنى و حق را خوار شمارى. كافى، ج2، ص310، ح8  امام على عليه السلام : اَلحِرصُ وَالكِبرُ وَالحَسَدُ دَواعٍ إِلَى التَّقَحُّمِ فِى الذُّنوبِ؛حرص و تكبّر و حسادت، انگيزه هاى فرورفتن در گناهانند. نهج البلاغه، حكمت 371  رسول اكرم صلى الله عليه و آله : أَلا اُخبِرُكُم بِأَهلِ النّارِ؟ كُلُّ عُتُلٍّ جَوّاظٍ مُستَكبِرٍ؛آيا شما را از اهل دوزخ آگاه نكنم؟ هر درشتخوىِ خشنِ متكبّر.  الترغيب و الترهيب، ج3، ص563، ح16  امام صادق عليه السلام : ما مِن أَحَدٍ يَتيهُ إِلاّ مِن ذِلَّةٍ يَجِدُها فى نَفسِهِ؛هيچ كس نيست كه تكبّر ورزد، مگر بر اثر خوارى و حقارتى است كه در خود مى بيند. كافى، ج2، ص312، ح17  امام على عليه السلام : عَجِبتُ لِلمُتَكَبِّرِ الَّذى كانَ بِالمسِ نُطفَةً وَيَكونُ غَدا جيفَةً؛در شگفتم از شخص متكبّر، كه ديروز نطفه اى بوده و فردا لاشه اى است. نهج البلاغه، حكمت 126  رسول اكرم صلى الله عليه و آله : إِنَّهُ لَيُعجِبُنى أَن يَحمِلَ الرَّجُلُ الشَّى ءَ فى يَدِهِ يَكونُ مَهنَئا لأِهلِهِ يَدفَعُ بِهِ الكِبرَ عَن نَفسِهِ؛براستى كه خوش دارم مرد با خوشحالى و افتخار چيزى را با دست خودش براى خانواده اش ببرد و بدين وسيله تكبر را از خود دور كند. تنبيه الخواطر، ج1، ص201  امام على عليه السلام : فى صِفَةِ المُتَّقينَ ـ : بُعدُهُ عَمَّن تَباعَدَعَنهُ زُهدٌ وَنَزاهَةٌ وَدُنُوُّهُ مِمَّن دَنا مِنهُ لينٌ وَرَحمَةٌ لَيسَ تَباعُدُهُ بِكِبرٍ وَعَظَمَةٍ وَلا دُنُوُّهُ بِمَكرٍ وَخَديعَةٍ؛در وصف پرهيزگاران، مى فرمايد: اگر از كسى دورى مى كند، به خاطر دنياگريزى و پاكدامنى است و اگر به كسى نزديك مى شود، از سر خوشخويى و مهربانى است، نه دورى كردنش از روى تكبر و نخوت است و نه نزديك شدنش از روى مكر و فريب. نهج البلاغه، خطبه 193  امام صادق عليه السلام : مَن ذَهَبَ يَرى أَنَّ لَهُ عَلَى الآخَرِ فَضلاً فَهُوَ مِنَ المُستَكبِرينَ، (قالَ حَفصُ بنُ غياثٍ): فَقُلتُ لَهُ إِنَّما يَرى أَنَّ لَهُ عَلَيهِ فَضلاً بِالعافيَةِ إذا رَآهُ مُرتَكِبا لِلمَعاصى، فَقالَ: هَيهاتَ هَيهاتَ! فَلَعَلَّهُ أَن يَكونَ قَد غُفِرَ لَهُ ما أتى وَ أَنتَ مَوقوفٌ مُحاسَبٌ أَما تَلَوتَ قِصَّةَ سَحَرَةِ موسى عليه السلام ؛هر كس خودش را بهتر از ديگران بداند، او از متكبران است. حفص بن غياث مى گويد: عرض كردم: اگر گنهكارى را ببيند و به سبب بى گناهى و پاكدامنى خود، خويشتن را از او بهتر بداند چه؟ فرمودند: هرگز هرگز! چه بسا كه او آمرزيده شود ...



  • عواقب تکبر و غرور در انسان

    عواقب تکبر و غرور در انسان

                                       نردبان این جهان ماومنی ست ***** عاقبت این نردبان بشکستنی ست هرکه رفت و آن بالاتر نشست ***** استخوانش سخت تر خواهدشکست غرور به معنی فریفتن ، بیهوده امیدوار کردن کسی را ، و احساس کاذب برتری داشتن و به معنای تکبر ، خودبینی و گستاخی می آید . غرور و خودخواهی بیماری کشنده ای است که انسان و دنیای اطرافش را به نیستی و تباهی می کشاند. همانطور که در تاریخ خوانده ایم یا شنیده ایم افراد جاه طلب ، مغرور و خودخواه مثل چنگیز، اسکندر ، هیتلر ، استالین ، موسیلینی و........عواطف و احساسات مردم را در نظر نگرفته و افراد بی گناه بیشماری را به خاطر همین غرور سرکش و خودخواهی شان به خاک و خون و ورطه نیستی کشانده اند و تا ابد چهره ای منفور از خودشان به جای گذاشته اند. شیخ بهایی در نان و پنیر می فرماید: هان، مشو مغرور بر افعال خود    هان مشو مسرور بر احوال خود این عبادتهای تو مقبول نیست    تا ندانی عاقبت، کار تو چیست غرور انسان را از رسیدن به اهداف عالی و انسانی باز می دارد، زیرا غرور اجازه مشورت خواهی و کمک از دیگران را از اوسلب می نماید ، فرد اگر به مبداء هستی اعتماد و اطمینان داشته باشد می داند هرآنچه در زندگی بدست آورده است ، خداوند به او عطاء نموده ، پس غرور برای چه؟ ( شغل ،مقام ، شهرت ، مال و ثروت ، همسر و فرزند و حتی عشق و محبت ، دوست داشتن ، زیبایی ، عقل و دانش ) همه وهمه هدیه هایی از جانب خداوند و به صورت عاریت نزد ماست و هر موقع اراده نماید می تواند آنها را از ما بگیرد ، پس وقتیکه مالک چیزی نیستیم ، فخر فروشی و غرور نسبت به چیزهای عاریه ای ، بیهوده و عبث است به فرموده خیام نیشابوری: بر چرخ فلک هیچ کسی چیر نشد        وز خوردن آدمی زمین سیر نشد مغرور بدانی که نخورده‌ست ترا        تعجیل مکن هم بخورد دیر نشد روزی عیسی بن مریم (ع) از صحرایی می گذشت به معبدی رسید که پیرمردی روحانی در آنجا مشغول عبادت بود و در آنجا هم زندگی می نمود با او به سخن گفتن مشغول بود که جوانی که به کارهای زشت و ناپسند شهره بود از آنجا در حال گذر بود وقتی متوجه حضور حضرت عیسی (ع) و پیرمرد عابد شد دست و پایش را از شرم گم کرد و همان جا ایستاد و با خود گفت : خدایا من از کردار زشت خویش شرمسارم ، اگر پیامبرت مرا ببیند و سرزنشم کند چه کنم ؟ خدایا عذر مرا بپذیر و آبرویم را مبر . مرد عابد تا جوان را دید سرش را به آسمان بلند کرد و گفت : خدایا مرا در قیامت با این جوان گناهکار محشور مکن . در این هنگام خداوند به پیامبرش وحی فرمود که به این عابد بگو ما دعایت را مستجاب کردیم و تو را با این جوان محشور نمی کنیم ، چرا که او به دلیل توبه و پشیمانی ، اهل ...

  • تکبر

    تکبر تکبر ان است که مردم را تحقیر کنی و حق را خوار شماری. امام صادق (ع)   اگر اتش می دانست که سرانجامش خاکستر است ،هرگز با این همه غرور زبانه نمی کشید   فراموش نکن که از دسته خاک زادگانی و به خاک باز خواهی گشت.پس با تکبر روی خاک پا نگذار.   هیچ گاه مغرور نشوید.برگ وقتی از درخت جدا می شود و بر زمین می افتد که فکر می کند طلا شده است.    هرگز بر روی زمین با ناز راه مرو که تو نمی توانی زمین را بشکافی و قامتت به بلندی کوه ها نخواهید رسید. قران کریم    عیب است بزرگ برکشیدن خود را از جمله خلق برگزیدن خود را از مردمک دیده بباید اموخت دیدن همه کس را و ندیدن خود را   تا کوه های بلند یکی پس از دیگری وجود دارد نباید برای صعود به یک تپه به خود مغرور شد.  عجب و خودپسندی عبادت هفتاد ساله را نابود می کند.  

  • تواضع ، فروتنی ، تکبر

    ز خاک آفریـــــــدت خداوند پاک                                                        پس ای بنده افتادگی کن چو خاکتواضع سر رفعـــــــــت افرازدت                                                         تکـــــــــــــــبر به خاک اندر اندازدتبه عزت هر آنکو فروتر نشست                                                        به خواری نیــــــفتد ز بالا به پســت                                                           شعری از سعدی

  • غرور وتکبر

    یا بسم الله الرحمن الرحیم غرور و تکبر نفس است که بازیچه تکبر هم می شود.دو چیز انسان را ول نمی کند.یکی نفس و دیگری تکبر. هر چه به نظر خودش یا به نظر بقیه بزرگ می شود از نظر اسم و رسم به خطر نزدیک می شود که همیشه عرفا هر چه نزدیک می شوند خواهش از حق تعالی می کردند:الهی پروردگارا! ما را حفظ کن!ما  را به خودمان وامگذار ! همیشه تقاضای آنها از حق تعالی این بوده که نکند یک کاری بکند که ما مغرور  بشویم.غرور را از ما بگیر.همیشه متوسل  به حق تعالی می شوند.همه این بزرگها که بخواهیم اسم  ببریم خیلی هستند،که یک وقت نکند ما را غرور بگیرد و کم بیاوریم، خوب متأسفانه الان اینجوری نیست.الان راه ارشاد این شده که، اگر مرشدی ، ده تا  ، بیست تا ، چهل تا مرید پیدا کرد   ، غرور او را  می گیرد  و نفس هم سوارش می شود و  نفسش بر    یقین و عشق و  قلبش  غلبه می کند ،می زندش بر زمین،این دست من و این و آن نیست.غافل شده است از حق تعالی. تکبراو را  گرفته است ،غافل شده، یعنی گفته من پنجاه نفر می آیند دستم را می بوسند! حق تعالی می زندش زمین.   بزرگ یکیست .آنهم  خداوند تبارک تعالی و بنده نمی تواند بزرگ باشد .بنده هیچ چیز نیست.بزرگ خداست!