جملات انشایی

  • نمونه سوال تستی منطق

                                                                                    باسمه تعالی سوالات تستی درس اول منطق سوم انسانی ، گروه فلسفه منطق شهرستان البرز92-91    نام نام خانوادگی :                         دبیرستان :                    دبیر :                          نوبت : صبح   /    عصر    اساس تفکر انسان ارادی..............وحیات ذهن به ...............است ووظیفه«علم منطق» ................ میباشد.   1 – نیست- ا ندیشیدن – آشنایی با طرز کار ذهن                               2 – است -    ا ندیشیدن – آشنایی با طرز کار ذهن                 3 -است – نطق –به دست دادن قوانین وظوابط درست اندیشیدن   4 – نیست- نطق –به دست دادن قوانین وظوابط درست اندیشیدن    1    کدام علم ،اصول وقواعد درست اندیشیدن را می آموزد؟   1 – روانشناسی                     2 – منطق                          3 – فلسفه                         4 - کلام   2    ملاکی که برای برتری انسان برسایر موجودات ، هموارهدر طول تاریخ تکرار شده وعمومیت یافته کدام است ؟  1 –عمل ورفتار انسان     2 – قدرت اندیشه وتفکر      3 – انتخاب وتصمیم گیری                4 – قدرت اراده وعزم   3   «معلم اول» لقب کیست ودر کدام سده می زیست ؟  1 – ارسطو، سوم قبل از میلاد 2 – افلاطون ،سوم قبل از میلاد 3 –افلاطون ،چهارم قبل از میلاد 4 –ارسطو،چهارم قبل از میلاد   4    در کتابهای منطقی وفلسفی از «قدرت تفکر بشر »به چه چیزی یاد می شود؟  1 – اراده                                2 – تصور                                  3 – نطق                            4 - قیاس 5   مهمترین فعالیت روح انسان کدام است ؟  1 – تفکر                              2 – ادراک حسی                             3 – تخیل                             4- تصور   6    نقش دانش « منطق » چیست ؟  1 – برنامه ای برای روش اندیشیدن                                            2 – ابدع قوانین فکر وذهن  3 – بهره برداری بهتر از فرآیند ذهن                                          4 – استفاده از ذهن بر اساس برنامه قبلی 7    اگر ارسطوئیان گفته اند که انسان « حیوان ناطق » است،خواسته اند .................را نشان دهند .  1 – طرز کار ذهن وفکر انسان براساس قواعد خاص خود                     2 – جایکاه رفیع اندیشه در ساختار وجود انسان  3 – هدف داری وقانون مندی روح الهی وجسم مادی انسان                    4 – مبنای رفتار انسان بر اساس عملکرد خرد جمعی 8    در تاریخ فلسفه به کسانی که مبانی اصلی فلسفه ی ارسطو راپذیرفته ...



  • نکته هایی در مورد انشا

    مراحل نوشتن انشا 1.      مرحله ی پیش از نوشتن:   الف)سرشار سازی ذهنی (دادن یک سری اطلاعات درباره ی  موضوع به دانش آموز مثل یک تصویر یا فیلم یا معرفی کتاب. ب) ایجاد انگیزه ( شروع نوشتن برای دانش آموز سخت است.معلم می تواند جمله ی اول را بگوید.) 2.      مرحله ی حین نوشتن: الف)معلم خود شروع به نوشتن می کند ب) نوشتن دانش آموز به صورت فردی 3.      مرحله ی پس از نوشتن: الف)ترس دانش آموز را برای خواندن از بین ببریم ب)رد و بدل کردن انشا ها ج)رعایت فاصله (انواع فاصله مثل فاصله ی بین معلم و دانش آموز) -  فاصله ی عاطفی( هرچه رابطه نزدیکتر باشد رابطه ی عاطفی قویتر است.)0 تا46 سانتیمتر - فاصله ی عقلی:برای تحت تاثیر قرار دادن فرد و تذکر دادن نکته ای به او46تا 60/1سانتیمتر - فاصله ی اجتماعی 60/1 تا 5/3متر تاحت تاثیر قرار دادن جمع . الف)برای تذکر دادن فاصله ها را بیشتر می کنیم . ب)برای نکات کلی فاصله ها را بیشتر می کنیم.   تمرین های تقویت مهارت انشا 1.      خلاصه نویسی 2.      پیدا کردن واژه های جدید از متن 3.      جمله سازی 4.      ساخت واژه با پسوند ها و پیشوند ها(کلمه های مشتق) 5.      ساخت واژه با اسم ها و صفت ها (کلمه های مرکب) 6.      ساخت ترکیب(وصفی ،اضافی) 7.      کامل کردن جملات ناقص 8.      جدول کلمات 9.      ضرب المثل پرستو طراوت موضوع انشابهارپرکردن نقطه چین 10.  کلمات مرتبط با موضوع شکوفهخوشه های خورشیدی بعد با کلمات جمله بسازند.جمع جملات شادمانی جوانه زدنخود یک متن می شود تحول 11.  دادن کلید واژه 12.  خواندن داستان کوتاه و تغییردادن قسمت هایی از آن و تشخیص تغییرات توسط دانش آموزان خواندن یک شعر منظوم وساده، و بازگردانی آن به نثر توسط دانش آموزان 13.  استفاده از تصویر با پیام های متفاوت 14.  استفاده از تصویر های پشت سر هم و نوشتن قصه ی آنها توسط دانش آموزان 15.  خواندن یک شعر یا متن کوتاه و نقاشی قسمت های مختلف آن توسط گروه 16.  دادن مفهوم و موضوع  یا یک کلمه و نوشتن یک جمله ی طنزآمیز در مورد آن 17.  اخبار کوتاه مدرسه در یک روز 18.  دادن جمله های ساده ی انگلیسی در حد توان دانش اموزان و ترجمه ی آن ها توسط دانش آموزان 19.  تهیه گزارش و اجرای آن سر کلاس 20.  انشای شفاهی 21.  ارئه ی موضوع و اجرای بی کلام توسط دانش آموزان 22.  تهیه ی گزارش ورزشی از زنگ ورزش 23.  ارائه قسمت کوتاه ی از یک نمایشنامه و تمرین مونولوگ و دیالوگ 24.  نوشتن یک داستان تمثیلی 25.  من دلم می خواهد 26.  اگر من به جای تو بودم..... 27.  پخش صدا های مختلف ، نوشتن دانش آموزان در مورد آنها و استفاده ی آنها در نوشته یا داستان خود 28.  نمایش یک فیلم کوتاه و نوشتن برداشت 29.  نوشتن فهرستی از کتابها ...

  • انواع جمله

    انواع جمله

    انواع جمله 1 اهداف یادگیری:       آشنایی با انواع جمله از نظر نقص و کمال       آشنایی با انواع جمله از نظر خبری و انشایی بودن       آشنایی با جملات مطلق و مقید، جملات اسمی وفعلی   شرح درس: در این طرح دانش آموزان با انواع جمله از نظر نقص و کمال، از نظر خبری و انشایی بودن ، اسمی و فعلی بودن و با جملات مطلق و مقید آشنا می شوند. در طرح های گذشته با جمله آشنا شدیم و هریک از اجزای موجود در جمله را به همراه ویژگی های آنها مورد بررسی قرار دادیم اما جمله تقسیماتی دارد که قابل توجه و بررسی است، در این طرح درصدد هستیم به این تقسیمات پرداخته و انواع جملات را فراگیریم.   1-    جمله ی کامل : جمله ای را کامل می گوییم که معنای تام از آن حاصل شده و سکوت گوینده و عدم انتظار شنونده در آن به جا باشد؛ مانند: دیروز به خانه ی تقی رفتم، خدا بزرگ است، روزگار هرکس را ادب می کند.   2-    جمله ی ناقص : جمله ای ناقص است که شنونده انتظار بقیه ی مطلب را داشته باشد و سکوت گوینده باعث عدم کمال آن باشد؛ مانند: وقتی او را دیدم ...، اگر او آمد... .   هریک از این جملات کامل یا ناقص می تواند مکمل جمله ی ناقص دیگری باشد؛ بنابراین: جمله ی مکمل: آن است که کامل کننده ی جمله ی ناقص باشد؛ مانند: از بازار بر می گشت ( مکمل جمله ی ناقص: وقتی او را دیدم )، من می روم ( مکمل جمله ی ناقص: اگر او آمد )، از این جا فرار کرد ( مکمل جمله ی ناقص: تا او را صدا زدم ).   جمله ی معترضه: ممکن است جمله ای را بتوانیم از میان گفتار گوینده حذف کنیم ولی به معنی گفتار او لطمه ای وارد نیاید که آن را جمله ی معترضه می گویند؛ مانند: اگر حسن آمد ( که نمی آید ) می روم. دی پیر می فروش ( که یادش به خیر باد )                                            گفتا شراب خور که غم دل برد زیاد   جمله از نظر دیگری نیز به دو قسم تقسیم می شود: اسمی و فعلی.   1-    جمله ی اسمی: هرگاه جمله ای دارای فعل ربطی باشد، آن را جمله ی اسمی می نامند و در حقیقت آن جمله از مسندالیه و مسند و رابطه تشکیل شده است؛ مانند: خدا داناست. اتاق بزرگ بود.   2-    جمله ی فعلی: هرگاه جمله ای دارای فعل خاص یا تام باشد، آن را جمله ی فعلی می نامند و در حقیقت آن جمله از فعل و فاعل و... تشکیل شده است؛ مانند: تقی آمد، من حسین را دیدم. جمله از نظر دیگری نیز به دو قسمت تقسیم می شود: مطلق و مقید.   1-    جمله ی مطلق: اگر جمله ای مقید به زمان یا مکان و یا ... نباشد و مقید به جمله ی قیدی دیگر هم نباشد، آن را مطلق می نامند؛ مانند: او را دیدم، پرویز مریض است. جمله ی مقید: اگر جمله ای دارای قید زمان یا مکان و یا ... باشد آن را جمله ی مقید می گویند؛ مانند: دیروز او را دیدم. پرویز ...

  • درباره "دعا" و " مناجات"

    خدا به عیسی(ع) فرمود: «گرسنگی بکش تا مرا ببینی» درباره "دعا" و " مناجات" غرض عمده ما در «دعا» غالب آمدن بر «احساس نقص» و در «مناجات» غرض عمده ما غالب آمدن بر «احساس تنهایی» است. استاد مصطفي ملكيان ما با سخن گفتن با خدا چه غایتی را برآورده میکنیم؟ نیایشهای ما دو قسم است: 1ـ مناجات (راز گفتن). 2ـ دعا (نیاز گفتن) و این دو یکی نیستند. مناجات از ماده «نجوا» است، یعنی سختی را در گوش دیگری گفتن به نحوی که شخص ثالثی نشنود. مناجات نوعی سخن آهسته گفتن با خداست. اما دعا یعنی خواستن. در یک نیایش، تمام جملاتی که اخباری هستند، از قسم مناجاتها هستند و آن جملاتی که انشایی اند، از قسم دعاها هستند. مجموعه هایی که در متون هر دین و مذهبی هست هم شامل این دو قسم است. مثلاً حضرت امام حسین(ع) در اواخر دعای عرفه میفرمایند: «الهی اناالفقیر فی عنایی، فکیف لا اکون فقیرا فی فقری. الهی اناالجاهل فی علمی، فکیف الاکون جهولاً فی جهلی». خدایا وقتی ثروتمندم، فقیرم چه رسد به وقتی که فقیرم. خدایا، من وقتی عالمم جاهلم، چه رسد به وقتی جاهلم. «الهی عمیت عین لاتراک، علیها غیره». خدایا چشمی که تو را نمیبیند، کور است، گردی بر این چشم افکنده اند. «یا الهی ترددی فی الاثار، یوجب بعدالمزار»خدایا من هر چه در پدیده های جهان هستی نظر میکنم، اینها موجب دوری من از تو میشود؛ هر چه بیشتر به پدیدههای هستی مینگرم، کمتر میتوانم به تو بنگرم. در اینها چه چیزی خواسته شده است؟ هیچ. صرفا خبری میدهد که وضع این چنین است. هیچکدام حالت انشا ندارد. اما گاه چیزی را میخواهیم که در قالب جملات انشایی (از انواع التماسیات) بیان میشود. این، دعا است. ما در دعا نیازهای خود را باز میگوییم. حال توجه کنید که در مناجات یک غرض عمده و در دعا یک غرض عمده دیگر وجود دارد یعنی میتوانند اغراض متعدد داشته باشند، اما یک غرض از همه بالاتر است. اگر به این غرض عمده توجه کنیم، دعا و مناجاتهای ما رنگ و بوی دیگری میگیرد. اغراض دعا و مناجات غرض عمده ما در «دعا» غالب آمدن بر «احساس نقص» و در «مناجات» غرض عمده ما غالب آمدن بر «احساس تنهایی» است و چون هیچ انسانی نیست که «ناقص» و «تنها» نباشد، هیچ انسانی نه از دعا و نه از مناجات بی نیاز نیست. اینها اغراض عمده اند و البته گاه آنقدر قوی می شوند که دیگر اغراض را فرو می میرانند. در مناجات میخواهیم بر احساس تنهایی فایق آییم و یا الااقل تقلیل دهیم. احساس میکنیم در میان انسانها تنهاییم و چون تحمل تنهایی بر ما دشوار است، به مناجات رو می آوریم و هیچ انسانی نیست که ـ اگر دقت کند ـ این احساس تنهایی را در درون خود نیابد. اما آنچه ما را به دعا می کشاند، این احساس ...

  • متن زيبا در مورد زندگي (جديد،زيبا،تازه)

    زندگی یک مشکل است با آن روبرو شو. زندگی یک معادله است موازنه کن      زندگی یک معما است آن را حل کن. زندگی یک تجربه است آن را مرور کن.   زندگی یک مبارزه است قبول کن. زندگی یک کشتی است با آن دریا نوردی کن.    زندگی یک سوال است آن را جواب بده. زندگی یک موفقیت است لذت ببر.  کوله بارت را ببند... شاید این چند سحر فرصت آخر باشد که به مقصد برسیم! بشناسیم خدا را و بفهمیم که یک عمر چه غافل بودیم. زندگی مانند رانندگی در یک دشت پر از گل است که باید از همه لحظه هاش استفاده کنیم به تفاوت اینکه در آخر جاده تابلویی به این عبارت نصب شده(دور زدن ممنوع)  زندگی آنقدر کوتاه است که بعضی ها فقط میرسند کارهای ضروری خود راانجام دهند!!! .  زندگی شما از مجموعه عادات شما تشکیل یافته است هر چه عادات شما بهتر و نیکوتر باشد، زندگی شما هم عالیتر و زیباتر خواهد بود، بکوشید بعاداتی معتاد شوید که مایلید بر زندگی شما حکم فرما باشد. زندگی یک بازی است برنده و پیروز شو. زندگی یک هدیه است آن را دریافت کن.    زندگی دعا است آن را مرتب بخوان. زندگی یک دوربین است سعی کن با صورت خندان و شاد با آن روبرو بشی . زندگی هدیه ای است که خدا در هنگام تولد به ما تقدیم می کند. زندگی آغاز یک راه است بسوی افتخار و سربلندی، یا انحراف و سرافکندگی. زندگی دشتی است که سبزه های آن نمایانگر زیبایی اند و دریایش نشان از عمر دارد بلندیهای آن شدائد زندگی است و سرانجام پاییزش فانی بودن این دنیا را به نمایش میگذارد. زندگی پازلی از ترکیب همین ثانیه هاست. زندگی نتیجه ای است که از حل معمای ثانیه ها حاصل می گردد. زندگی تئاتری است در حد واقعیت و ما بازیگران واقعی این تئاتر هستیم. زندگی ترکیبی از تنوع است، پس متنوع اش ساز. زندگی برد و باخت نیست، بردن در عین باختن است. و چه زیبا : مفهوم زندگی در نهاد خودش نهفته است، زندگی شعله شمعی است در بزم وجود، که به نسیم مژه بر هم زدنی خاموش است ... و در آخر: زندگی با همه ناملایمات اش دوست داشتنی است چون هدیه ای از جانب پروردگار است ...

  • موضوعات متنوع انشا(200 مورد)

    ما به تعداد  لغاتی  که در لغتنامه  معین  یا دهخدا  آمده است موضوع  انشاداریم که  باید  در خور  اطّلاعات ، فهم  و نیز  علاقه ی دانش آموز  باشد و به  گونه ای  باشد  که انگیزه  را برای  نوشتن تقویت  کند . موضوعات  انشا  همیشه  مکتوب  و نوشتنی  نیستند ،  بلکه گاهی  دیدنی  و احساس  کردنی می باشند . از آن جا  که دغدغه ها ، احساسات ، اندیشه ها ، سطح سواد ، نحوه ی زندگی  و ...  در دانش آموزان یکسان نیست ، بهتر است  به سمتی  پیش برویم  که دامنه ی  موضوعات  انشا  گسترش  یابد  و هرگز  فراگیران  را در حصار  یک موضوع  زندانی  نکنیم  . موضوع پیشنهادی  انشا در ابتدا  باید ساده  و ملموس  باشد  چیزی  که دانش آموز نتواند  بهانه ی عدم  اطّلاع  را بیاورد . در مرحله  های بعدی ، موضوع ها می توانند  انتزاعی  و معقول باشند . معلّم  می تواند  تعداد  موضوعات  انشای  بیشتری  در اختیار  دانش آموز  قرار دهد  تا از بین آنها انتخاب  کرده  بنویسد . می تواند  در همان  ابتدای سال  تحصیلی  صد  موضوع انشا  را که آماده  کرده است و تکثیر کرده  ، در اختیار آن ها  قرار  دهد  تا از بین آن ها  سی مورد  را انتخاب  کنند  و در صفحه  ی فهرست  و ابتدای  دفترشان بنویسند و هر جلسه هر کدام  را که دوست  داشتند  بخوانند . به این صورت  هر کدام  از دانش آموزان  در مورد  یک موضوع  جدید انشا  خواهند  داشت  و کلاس  انشا  دارای  تنوّع و جذابیّت  خواهد بود  .  دانش آموزان موضوعات  تخیّلی  راهم  راحت  می نویسند امّا گاهی  هم باید موضوعاتی   داده  شود  تا دانش آموز  موظّف شود  با تحقیق  و مطالعه   نوشتن خود را  بهبود  بخشد .به دانش آموزان بگویید  صفحه ای  از دفترشان  رابه بهترین   جملات انشای دوستان خود اختصاص  دهند در این صورت  مجبور هستند  به همه ی  انشا ها  خوب  گوش دهند  و بهترین  جمله ها را  انتخاب کرده  با ذکر  نام دوستانشان  در صفحه ی مورد نظر  بنویسند  . صفحه ای را نیز  به بهترین  ستایش ها  و به نام خداهای شعری  زیبا اختصاص بدهند  تا برای  هر متن  یک  به نام خدای جدید  داشته باشند .   1-    توصیف یک  صحنه ی تصادف ، جنگ ، زلزله ، سیل، توفان، آتش سوزی ، دزدی   2-    توصیف  تصاویر متنوّع  کتاب درس3- برای توصیف زیبایی های  بهار از چه واژه هایی استفاده می کنید ؟ (فقط یک صفحه واژه )   4- باغبان با نگرانی وارد باغ شد...... 5-   یکی شدن با طبیعت   6-   برای شهرم چه خدمتی کنم؟   7-ترافیک در شهر   8-خانه ای با بچّه های شلوغ   9-چهره ی شهر  در هنگام صبح   10-در اتوبوس   11-خنده دار ترین  صحنه ...

  • جملات انگلیسی زیبا

    جملات انگلیسی زیبا

    start off everyday with a simple a smile  and get it over with w.c. fields هر روزتان را با لبخندی ساده آغاز کنید و به آن متمسک شوید.                       every noble  work is at first   impossible. THOMAS  CARLYLE هر کار با شکوهی در ابتدا غیر ممکن به نظر می رسد.    

  • اگر موضوع انشای شما فصل بهار بود چه می نوشتید ؟

    انشای یک سیزده ساله در مورد فصل بهار : منت خدای را عزوجل که طاعتش موجب قربت است و به شکراندرش مزید نعمت هر نفسی که فرو می رود ممد حیات است وچون بر می آید مفرح ذات پس در هر نفسی دو نعمت است و شکر هریک واجب پس سپاس خدای را که انسان را آفرید و او را اشرف مخلوقات قرار داد تا با تفکر در آفریده های متعددش در هر فصلی مانند فصل بهار در زمره ی اعلی علیین قرار گیرد . فصل بهار ٬ فصل نو شدن ٬ تازه شدن ٬ دیگری شدن و به خود آمدن . فصل پاک کردن دل یا خانه تکانی دل از کینه وپلیدی و زشتی . ما باید همراه با خانه تکانی خانه های دنیایی خود ٬دل خود را نیز تکانی بدهیم تا همه ی پلیدی ها از دلمان رانده شود که خانه ی زیبایی در آخرت داشته باشیم . فصل بهار مانند جارویی است که همراه اینکه هر برگ زردی را از روی خیابان ها ٬ کوچه ها و پس کوچه ها جمع می کند دل انسان ها را نیزاززشتی ها و پلیدی ها پاک میکند . من فصل های دیگر را دوست دارم اما فصل بهار فصل دیگری است و من معتقدم که این فصل ٬ فصل خود سازی است . فصلی که خورشید زیبا و خوب می تابد تا به گل ها و شکوفه های تازه روییده آسیبی وارد نسازد ٬ فصلی که در آن انسان خوب بودن را  از شکوفه های سفید و بدون هیچ سیاهی فرا می گیرد . آری  فصل بهار فصل بیدار شدن درختان است و ما باید همراه اینکه درختان بیدار می شوند ٬ بیدار شویم ٬تازه شویم و خود را بسازیم . هنگامی که در فصل بهار در خیابان ها قدم میزنم فکر می کنم که درختان بچه های کلاس سوم اند که چادر سفید بر سر کرده اند و شاخه های بلند خود را به سوی آسمان مانند دستی دراز کرده اند و خدا را به خاطر این همه نعمت و لطف شکر می گویند . هنگامی که این صحنه ها را می بینم به درختان حسودی ام میشود که خوشا به حالشان چون هر سال با شروع سال قول وفاداری به خدا و خود می دهند که تا وقتی زنده اند به سوی خدا دست دراز کنند و از او بخواهند ٬ بخواهند که نوشوند اما آیا ما انسان ها با شروع این فصل این کار را می کنیم ٬ما که اشرف مخلوقات هستیم ٬ از همه داناتر هستیم این کار را می کنیم ؟ اگر معلم این دانش آموز بودید به این انشا چه نمره ای می دادید ؟ نظر خودتون در مورد فصل بهار چیه ؟