دانلود رمان عاشقی زلزله

  • عاشقی زلزله

    باردوم که چشمامو بازکردم تواتاقم بودم...شهابم روی مبل راحتی گوشه اتاق خواب بود...ازحالت چشماش فهمیدم تازه خوابیده...به ساعت نگاه کردم6صبحه...سریع وبی سروصداوسایلی که واسه خودم حاضرکرده بودم برداشتم رفتم پایین...آرشم بایه حالتی خوابیده بودکه دوست داشتم ساعت ها نگاش کنم...روی کاناپه روبروی تلوزیون خواب بود...توی خودش مچاله شده بود..یه بالش هم گرفته بغلش...آروم رفتم طرفش...یه ملافه انداختم روش ورفتم توی اتاق خواب شهاب...لباساشو آماده گذاشته بود روی تختش...یه ساکم کنارشون بود...لباساروگذاشتم توی ساکش... نگام به یه دفترقرمزومشکی افتاد که روی تختش بود...توی صفحه اولش نوشته بود اگه عاشقی... اگه عشقت عاشق یکی دیگس...اگه داره جلوت ذره ذره آب میشه...یعنی محکوم به زندگی بدون اونی....دلم نیومد ادامه شو بخونم...بیخیال خوندن شدم ورفتم توی اتاق آرش...اونم لباساش حاضرتوی ساکش بود... سویچشو برداشتم وساکاروگذاشتم توماشین...برای هرکدوم یه دست لباس حاضرکردم...صبحونه مفصلی هم حاضرکردم...اول رفتم شهاب و صداکردم...وقتی منو دید اولش یکم بابهت وناباوری بهم نگاه کرد بعدش بااشک توچشماش بغلم کردوگفت خوبی؟میدونی چی به من گذشته دیشب تاحالا؟؟؟چرانموندی توی ماشین؟؟؟_شهاب...تورفتی...چرا؟؟؟من تنها بودم...ترسیده بودم....بهت احتیاج داشتم...ولی..._غلط کردم...بخدا نمیخواستم خطایی ازم سر بزنه واسه همین رفتم...اما تابه خودم اومدم برگشتم...ببخشید..._شهاب تو...چته؟؟؟انقدروجودم واست سخته؟؟؟_نه...ولی من...عاشقت شدم...دارم دیوانه میشم..._شهاب...ولی..._دیشب وقتی ازفرزاد شنیدم...چرابااین دل پرت واسه من درددل نکردی؟؟؟من ازفرزادم کم ترم؟؟؟_تونبودی....من توبغل اون ایکبیری بودم...شوری خون توی دهنم...اون صحنه...فرار پسرا...اون پسره که منوبرد... ازم خواست بگم توکجایی...منم بی اختیارهمه چیزوواسش تعریف کردم..._مهم نیست...تو...کامرانوفراموش میکنی...منم کمکت میکنم...حتی اگه منونخوای بایداونو فراموش کنی...._نمیشه....نمیتونم..._میشه ومیتونی....حالام دیگه گریه نکن...بیابریم کارامونوبکنیم تاحالام زیادی وقت تلف کردیم..._باشه...توبروصورتتوبشوربیا منم آرشوصدا میزنم...._نوچ...قبلش بگوببینم ...منوبه سروری...نه...آقابالا سری... نه...سایه سری... نه...هان... کلفتی... نوکری.. . قبول میکنی؟؟؟_شهاب من اصلا حال خوبی ندارم....بعدا باهم صحبت میکنیم...خب؟؟؟_باچه...ولی جرزنی نکنیا....منم باخنده هلش دادم توی دستشویی...خودمم رفتم پایین...آرش بیداربودولی کلافه داشت دنبال چیزی میگشت..._اه...کوپس؟؟؟سلااام ...رهایی نیست...وتوی کشوهارونگاه کرد..._سلام...چی نیست؟؟؟_اه....شهاب بابا..._توکشوها دنبال شهاب میگردی؟؟؟_نه اونجا دنبال سوییچ میگردم...شهابو ...



  • عاشقی زلزله8

    بدجوری فضولیم تحریک شده بود...رها؟؟؟نکنه عاشق دخترعمشه؟؟؟؟ وای خدادیونه نشم خوبه...داشتم توی دفتراش شعرپیدامیکردم و یادداشت میکردم که...یهومرجان اومد توی اتاق...بدتر ازاینم میشد؟؟؟_چیکارمیکنی رها؟؟؟سریع بلند شدم وگفتم هیچی دارم شعرای توی دفتراشو یاد داشت میکنم..._واسه چی اونوقت؟؟؟همچین میگه انگاردزد گرفته..._چون بعضی ازشعراش خوشگله...پرمحتوی وباحاله...(پرمحتوی کجا...باحال کجا؟؟؟)_خب پس منم ازاین به بعدباهات میام تواتاق کامران..._دعوات کرد به من نیستا..._پس چراتورو دعوا نمیکنه؟_خب هیچکس تواین دنیا جرات نداره رهایی رودعواکنه..._من موندم توکارتووکامران...اخلاقش که سگی میشه تنها کسی که میتونه آرومش کنه تویی... تنها کسی که اگه توی اون حالت بره پیشش ودعواش نمیکنه تویی...تنها کسی که جرات داره بی اجازه بیاد توی اتاقش و اون بازم هیچی بهش نمیگه تویی...وتو....تنها کسی روکه ازته دل میچزونی اونه....تنها کسی که میتونه باهات والیبال بازی کنه و حوصلش سرنره وتازه یک ساعتم بدون افتادن توپ روی زمین باهات بازی کنه اونه...وای...چه خبرشده شما خودتون میدونین؟؟؟(چرامن خودم به اینا فکرنکرده بودم؟؟؟من که صبح تا شب دارم به کامران فکرمیکنم...توغلط میکنی به پسر مردم فکرمیکنی...)_درسته ولی همشوبذار به حساب اینکه من رهایی هستم و هیشکی نمیتونه منودعوا کنه..._من بالاخره میفهمم اینجا چه خبره..................................................... .............کامران اومده ومیخوادناهاربخوره که بعدشم استراحت وبازم کار....منم کاملا سرحال که حالشوبگیرم اساسی..._کامران؟_بله؟_توی اون کمدت که توی اتاقته درشم همیشه قفله چیه؟؟؟؟_چیز خاصی نیست...فقط یه چندتا دفترشعرودفترای خاطراتم وآلبومای عکسایی که ازبچگیام دارم...(میدونستم عمدا اینجوری میگه که من فضولیم گل نکنه و نرم سراغ دفتراش...)_خب پس اگه چیزخاصی نیست ناراحت نمیشی بگم رفتم سرکمدت و چندتا ازدفترای شعرتو خوندم یه چنداتام شعرازتوشون نوشتم...ودفترخاطراتتم خوندم...آهان...عکساتم دیدم؟؟؟رنگ صورتش باگچ دیوارمونمیزد..._رهاشوخی نکن دراون کمدکه قفله...رها این یه موردشوخی نداره...جان من رفتی خوندی؟؟؟وای...._آره میدونستم واست مهم نیست همشوخوندم....بابابعضیاشوبای دسانسورمیکردی..._رها دقیقا بگوکدوماروخوندی؟؟؟(دیگه مطمئن شدم یه چیز جالب تواون کمد هست حتما یه روز باید بهش سربزنم...)_تقریباهمشو...._وایی....همون موقع مرجان اومد..._سلام کامران...آخ یادم رفت بهت بگم امروز رها ازتوی دفترات داشت یه چیزایی یادداشت میکرد...گفتم بعدا نندازی تقصیرمن...(چه به موقع حالا دیگه کامران کاملا باورکرده که رفتم سرکمدش...)رنگ به رونداشت باچشماش التماس میکرد که چیزی ...

  • دانلود اهنگ dance again جنیفر لوپز+متن اهنگ

    متن انگلیسی و لیریک آهنگ Dance Again Dance, yes (RedOne)Love, nextDance, yes (J.Lo)Love, next Shimmy Shimmy yah, Shimmer yamShimmer yayI’m a ol’ dirty dog all dayNo way JoseYour girl only go one way, ay mi madreYou should check that outMaybe you ain’t turn her outMaybe it’s none of my businessBut for now work it outLet’s get this, dale Nobody knows what i’m feeling insideI find it so stupidSo why should I hideThat I love to make love to you baby(yeah make love to me)So many ways wanna touch you tonightI’m a big girl got no secrets this timeYeah I love to make love to you baby(yeah make love to me) If this would be a perfect worldWe’d be together then(let’s do it do it do it)Only got just one life this i’ve learnedWho cares what they’re gonna say(let’s do it do it do it) I wanna dance, and love, and dance againI wanna dance, and love, and dance again Dance, yesLove, nextDance, yesLove, next Baby your fire is lighting me upThe way that you move boy is reason enoughThat I love to make love to you baby(yeah make love to me)I can’t behaveOh I want you so muchYour lips taste like heavenSo why should I stop?Yeah I love to make love to you baby(yeah make love to me) If this would be a perfect worldWe’d be together then(let’s do it do it do it)Only got just one life this i’ve learnedWho cares what they’re gonna say(let’s do it do it do it) I wanna dance, and love, and dance againI wanna dance, and love, and dance again Mr Worldwide, and the world’s most beautiful womanModern day hugh hed (uh, yes)Playboy to the death (uh, yes)Is he really worldwide? (uh, yes)Mami let me open your treasure chestPlay dates, we play matesI’m the king snatching queens, checkmateWhat you think?It’s a rumorI’m really out of this worldMoon, lunaMake woman comfortableCall me bloomerCan’t even show love cause they’ll sue yaBut I told them, ‘hallelujah, have a blessed day’So ahead of myselfEveryday’s yesterdayWant the recipe? it’s real simpleLittle bit of vole, and she’ll open sesame Now dance yesLove nextDance yesLove next If this would be a perfect worldWe’d be together then(let’s do it do it do it)Only got just one life this i’ve learnedWho cares what they’re gonna say(let’s do it do it do it) I wanna dance, and love, and dance againI wanna dance, and love, and dance again   ترجمه فارسی متن آهنگ جنیفر لوپز و پیت بول Jennifer Lopez Ft pitbull : Dance Again توجه: ترجمه فارسی این آهنگ (زیرنویس فارسی) توسط یکی از کاربران برای ما ارسال شده که ممکن است از نظر ترجمه مشکلاتی داشته باشد.   رقص آره ، بعد عشق ، رقش آره ، بعد عشق خودتو تکون بده .کل بدنتو تکون بده .همه جوره برقص من مثل یه سگ کثیفم در تمام روز !!راه ژوزه نیست !تو تنها دختری هستی که تمام اول راه رو میره .مثل مادر من باید برسی کنی ممکنه به بیرون برنگردی شاید این به من مربوط نباشه اما الان کار بیرونهبزار بگیرمش کسی نمی دونه چه حسی اینجا دارم من خیلی احمقانه پیداش کردمپس چرا باید قایمش کننم من دوست دارم تا با تو عشق بازی کنم عزیزم راه های زیاد برای امشب هست که بخوام لمست کنم من یه دختر بزرگم اما الان هیچ رازی ندارم آره.من دوست دارم تا با تو عشق بازی کنم عزیزم اگه این دنیا ایده آل بود بعدش ما می خواستیم با هم باشیم فقط تنها با یک زندگی این رو یاد گرفتم کی توجه میکنه به چیزی که دارن می گن من می خوام برقصم و عشقم . رقص دوبارست میخوام برقصم ، عشق بازی ...

  • عاشقی زلزله13

    _رها؟؟؟_هووم؟_رها؟؟_هان؟_رها؟_مرض کوفت...زهرمار...د زر بزن ببینم چه مرگته؟_ووی...عصبانی میشی خوشمل تر میشیا...باصدایی که رگه های خنده توش موج میزد گفتم..._دیوونه...خب بگو ببینم چته؟_میگم مراسم ازدواج یکی از دوستامه..._خب؟_خب...منم هنوز لباس نگرفتم...._خب؟_کسی هم نیست همرام بیاد..._خب؟_ای خب و کوفت اه....یعنی سخت ترین کار دنیا حرف زدن با توئه..._خب؟هان یعنی ببخشید...بگو..._هیچی دیگه میشه توباهام بیای هم لباس بگیرم هم باهم بریم جشنشون؟_جــــــان؟خل شدی؟بابا منکه هیشکیو نمیشناسم..._اشکال نداره آشنا میشین..._نه نمیشه..باآرش برو..._توروخدا مرگ من...این تن بمیره..._باس ببینم چی میشه..._پس یعنی حله دیگه...._فقط شرط داره..._قبوله...حالا چه شرطی؟_اول اینکه باید پول لباس منم تو بدی..._خب بااینکه پررومیشی ولی قبوله...._لوس...دوم اینکه اونجا نباید بهم گیر بدیا..._توهم نباید با پسرا گرم بگیریا..._توکه دیگه میدونی...من از دخترای تیتیشی متنفرم...از بچگی با پسرا میگشتم..._خب تا ببینم..._سوم اینکه آرشم باید بیاد..._اونکه میاد...پس حله...هورا....مثل بچه ها ورجه وورجه میکرد...اوخی چقدر نازه....آرش....آرش بیا خرش کردم...یعنی....چیزه...راضیش کردم....میاد...وای خدایا مرسی...._چه مرگت شده شهاب...توزن بگیری زنت چی میکشه از دست تو....یهو مثل اینکه خورده باشه توذوقش آروم اومد نشست..._آرش راضی شده باهامون بیاد...._باباتوهم یه چیزیت میشه ها....راضیم نمیشد من میاوردمش...مگه میتونستیم 5 روز اینو تنها بذاریم؟_جانم؟5روز؟بابامن کلاس دارم...کار دارم...مثل شما نیستم که..._رها ضدحال نزن دیگه....میریم ویلای یکی از بچه ها...شب پنجم عروسیشه...خوش میگذره...._آخه..._آخه بی آخه توقول دادی...پول لباستم که بامنه....باشه؟_باش...لباس مفت...راننده دوتا دونه درجه یک خوشگل خوشتیپ باحال مفت....ماشین فراری آلبالویی....که اونم مفت...5شب اقامت که بازم مفت... فقط باب طبع خودمه...._پس حله...ما3روز دیگه میریم کی بریم لباس بگیریم؟_فردا بریم؟شهاب؟رها؟خوبه دیگه؟_آره خوبه...فقط یه خواهش...شما دوتا شکل هم لباس بگیرین...خیلی شبیه همین بالباسای یک شکل دیگه واقعا هرکی ندونه فکر میکنه شما دوقلویین..._باشه بابانمردیمو قلمونم دیدیم..._پس من میرم...کلاس دارم....تاشب بای..._نه رها من میرسونمت...آرش توهم میای یا میمونی خونه؟_مگه بیکارم؟میمونم خونه...میخوابم که تواین5 روز نمیشه خوابید..._پس ما رفتیم....منم که عادت داشتم شهاب برسونتم ازخدا خواسته پریدم توماشین ومنتظر شهاب شدم....توماشین سکوت کامل حکم فرما بود مثل اینکه شهاب زیادی توفکره...الان حالیش میکنم...._یهو چشماشو گرفتم ولی خودم بادست هوای فرمونو داشتم...._نکن دیوانه این مسخره بازیا چیه؟نکن الان تصادف ...

  • عاشقی زلزله10

    وای خدا چرا تابستون تموم نمیشه؟؟؟من؟؟؟من که هیچوقت روپا بندنمیشدم حالا هفته به هفته میگذره ولی ازخونه بیرونم نمیام...کلاساموتعطیل کردم....بادوستام بیرون نمیرم...همش خونم...حالا یا پای نتم...یا کتاب میخونم یا درس...(بلا به دور خداییش خل شدم...من توی سال تحصیلی هم درس نمیخوندم اما حالا واسه اینکه جلو کامران ضایع نشم درسامو دارم توی تابستون مرور میکنم...)امروز بازم بیرون نرفتم....باباجونم فکرمیکنه ازدست اونا ناراحتم که باهاشون بیرون نمیرم...آیی...بابایی کاش میدونستی چقدر از رها فضوله فاصله گرفتم...کاش زودتر مهر بیاد...دیگه خودمم خسته شدم....حوصله هیچ کاری روندارم...کمک مامانی نمیکنم...نمیتونم به کارام برسم... کل24 ساعت بیدارم اما انگار باز وقت کم میارم...یه لحظه برم توفکر بدون اینکه خودمم بفهمم ساعت ها بی حرکت میشینم و فقط فکر میکنم...آخرش چی میشه؟؟؟دیگه کافیه...نمیخوام به این وضع ادامه بدم....امروز کلی کار جدید کردم...اول به مامانی کمک کردم...بعدش یکم درس خوندم...وسفارش یه دوچرخه دادم...(وایی...من عاشق دوچرخه سواریم...)بابرو بچ هماهنگ کردم یه پاتوق پیدا کنیم که هر هفته بریم...تازه کلی شعرم نوشتم...نقاشیمو تموم کردم...رفتم توی کوچه با بچه کوچولوها بازی کردم....ووی...از رها فضوله هم پرانرژی تر شدم...تنها کاری روکه حذف کردم فکرکردن بود...یعنی اصلا به کامران فکر نکردم...(چه خوب...حداقل اینجوری خودمو لو نمیدم....)شب هم خیلی زود خوابیدم...فردا دوچرخم میرسه...باید بانک هم برم...من میخواستم بگم بابایی بره ولی واسه تنوع خوبه...خودم رفتم که....نه؟؟؟این اینجا چیکارمیکنه؟؟؟درست میبینم یاتوهم زدم؟؟؟ولی نه...خودشه....آروم رفتم پیشش....بادست زدم سرشونش..._کامران؟؟؟بایه حرکت خیلی سریع برگشت منو که دید چشاش برق زد....(این چشه؟؟؟تا دودقیقه پیش انگار دنیا روروی سرش خراب کردنا....)_رهــــا؟؟؟یعنی...سلام...تو؟؟؟ینجا؟تنها؟توکه ازخونه بیرون نمیومدی...(ایــــش حتما باید میگفتی؟ خب بابا فهمیدم میدونستی ولی بازم نیومدی دیدنم...لــوس...)_سلام...آره یه مدت حال نداشتم...ممنون بابت اینهمه تحویلی که گرفتی...مرسی که اومدی دیدنم... واقعا ممنونم که برات اهمیت نداشتم...حتی خاله اومد ولی تو؟؟؟(وای...گاف دادم....خب بیاد چی بشه؟)_ببخش رهایی...من خودمم حال نداشتم...حتی نمیتونستم ازجام بلند شم...حس کردم به وضوح رنگم پرید....(حالش بد بود؟بازم ناراحتی روحی؟نه...)_تو؟حالت خوب نبود؟چت شده بود؟حالاخوبی؟ببخشید من نمیدونستم...پسرخاله...(باز شیطونیت گل کرد رها؟ حالا نمیشد نگی پسرخاله؟؟؟؟)معلوم بود ناراحت شده..._آره دخترخاله...الان خوبم خانمی....ببخشید خانم حیاتی...._خب پس منم میرم آقای سعادت...(چقدر ...