دکلمه تومور 1

  • دانلود مجموعه دکلمه های علیرضا آذر

    دوستان این هم مجموعه ای از دکلمه های منتشرشده از علیرضا آذر که قولش را داده بودم، دانلود کنید و لذت ببرید که شعر با صدای شاعر شنیدنی ست. برای دانلود هر دکلمه، بر روی لینک آن کلیک کنید تا صفحه دانلود برای تان باز شود. دانلود تومور 0 دانلود تومور 1 دانلود تومور 2 دانلود تومور 3 دانلود مادیان دانلود مدار مربع دانلود هم مرگ            دانلود دکلمه «دو در یک» با حجم کم    از علیرضا آذر تگ: علیرضا آذر، علی آذر، علی رضا آذر، دکلمه، دانلود مجموعه دکلمه ها، دانلود دکلمه علیرضا آذر،تومور 0، تومور 1، تومور 2، تومور 3، مادیان، مدار مربع، هم مرگ، دانلود تومور 0، دانلود تومور 1،دانلود تومور 2، دانلود تومور 3، دانلود مادیان، دانلود مدار مربع، دانلود هم مرگ، دانلود تومور یک،تومور علیرضا آذر، آذر علی رضا، دانلود دکلمه آذر



  • دکلمه ی تومور یک

    زهرترین زاویه ی شوکران ... مرگ ترین حقه ی جادوگران داغ ترین شهوت ِ آتش زدن ... تهمت ِ شاعر به سیاوش زدن هر که تو را دید زمین گیر شد ... سخت به جوش آمد و تبخیر شد درد ِ بزرگ ِ سرطانی ِ من ... کهنه ترین داغ ِ جوانی من با تواَم اِی شعر به من گوش کن ... نقشه نکش ، حرف نزن ، گوش کن شعر، تو را با خفه خون ساختند ... از تو هیولای جنون ساختند ریشه به خونابه و خون می رسد ... میوه که شد بمب ِ جنون ، میرسد محض ِ خودت بمب منم ، دورتر ... می ترکم چند قدم دورتر از همه ی کودکیـَم درد ماند ... نیم وجب بچه ی ولگرد ماند حال مرا از من ِ بیمار پُرس ... از شب و خاکستر ِ سیگار پُرس از سر ِ شب تا به سحر سوختن ... حادثه را از دو سه سَر سوختن خانه خرابی ِ من از دست توست ... آخر ِ هر راه به بن بست ِ توست چِک چک ِ خون را به دلم ریختم ... شعر چه کردی که به هم ریختم گاه شقایق تر از انسان شدی...روح ِ ترَک خورده ی کاشان شدی شعر تو بودی که پس از فصل سرد ... هیچ کسی شک به زمستان نکرد زلزله ها کار ِ فروغ است و بس ... هر چه که بستند دروغ است و بس تیغه ی زنجان بخزد بر تـَنت ... داغ ِ دل ِ منزویان گردنت شاعر اگر رب غزل خوانی است ... عاقبتش نصرت ِ رحمانی است حضرت ِ تنهای به هم ریخته ... خون و عطش را به هم آمیخته کهنه قماری ست غزل ساختن ... یک شبه دَه قافیه را باختن دست خراب است،چرا سَر کنم ... آس نشانم بده باور کنم دست کسی نیست زمین گیری ام ... عاشقِ این آدم ِ زنجیری ام شعله بکِش بر شب ِ تکراری ام ... مُرده ی این گونه خود آزاری ام من قلم از خوب و بدم خواستم ... جرمِ کسی نیست خودم خواستم شیشه ای اَم ، سنگ تـَرَت را بزن ... تهمت ِ پُر رنگ ترت را بزن سارق شب های طلاکوب ِ من ... می شکنم،می شکنم،خوب ِ من منتظر یک شب طوفانی ام ... در به در ِ ساعت ِ ویرانی ام پای خودم داغ ِ پشیمانی ام ... مثل خودت درد ِ خیابانی ام با همه ی بی سر و سامانی ام ... باز به دنبال پریشانی ام مـَرد ِ فرو رفته در آیینه کیست ... تا که مرا دید به حالم گریست ساعت ِ خوابیده حواسش به چیست ... مـُردن ِ تدریجی اگر زندگیست طاقت ِ فرسودگی ام هیچ نیست ... در پی ِ ویران شدنی آنی ام من که منم جای کسی نیستم ... میوه ی طوبای کسی نیستم گیجِ تماشای کسی نیستم ... مزه ی لب های کسی نیستم دلخوش ِ گرمای کسی نیستم ... آمده ام تا تو بسوزانی ام خسته از اندازه ی جنجال ها ... از گذر ِ سوق به گودال ها از شب ِ چسبیده به چنگال ها ... با گذر ِ تیر که از بال ها آمده ام با عطشِ سال ها ... تا تو کمی عشق بنوشانی ام شعر اگر خرده هیولا شدم ... آخر اَبَر آدمِ تنها شدم گاه پریشان تر از اینها شدم ... از همه جا رانده ی دنیا شدم ماهی ِ برگشته ز ِ دریا شدم ... تا تو بگیری و بمیرانی ام وای اگر پیچشِ من با خَمت ... درد شود ...

  • دکلمه علیرضا اذر... تومور

    دانلود دکلمه علیرضا اذر... تومورمتن کامل شعر تومور ( دو )زندگی یک چمدان است که می آوریشبار و بندیل سبک میکنی و میبریشخودکشی مرگ قشنگی که به آن دل بستمدست کم هر دو سه شب خوب به فکرش هستمگاه و بی گاه پر از پنجره های خطرمبه سرم میزند این مرتبه حتما بپرم !گاه و بی گاه شقیقه است و تفنگی که منمقرص ماهی که تو باشی و پلنگی که منمچمدان دست تو و ترس به چشمان من استاین غم انگیز ترین حالت غمگین شدن است ..قبل رفتن دو سه خط فحش بده داد بکشهی تکانم بده نفرین کن و فریاد بکشقبل رفتن بگذار از ته دل آه شومطوری از ریشه بکش اره که کوتاه شوممثل سیگار خطرناک ترین دودم باششعله آغوش کنم حضرت نمرودم باشمثل سیگار بگیرانم و خاکستر کنهر چه با من همه کردند از آن بدتر کنمثل سیگار تمامم کن و ترکم کن و بازمثل سیگار تمامم کن و دورم انداز …من خرابم بنشین زحمت آوار نکشنفست باز گرفت این همه سیگار نکش ..آن به هر لحظه تب دار تو پیوند منمآنقدر داغ به جانم که دماوند منمتوله گرگی که در اندیشه ء شریان منیکاسه خونی جگری سوخته مهمان منیچشم بادام دهان پسته زبان شیر و شکرجام معجون مجسم شده این گرگ پدرتا مرا مینگرد قافیه را میبازمبازی منتهی العافیه را میبازمسیب سیب است تن انگیزه ء هر آه منمرطب عرش نخیل او قد کوتاه منمماده آهوی چمن هوبره ء سینه بلورقاب قوسین دهن شاپری قلعه ء دورمظهر جان پلنگم که به ماهی بندمو به جز ماه دل از عالم و آدم کندمماه بیرون زده از کنگره ء پیرهنمنکند خیز برم پنجه به خالی بزنم ؟؟خنده های نمکینت تب دریاچه ء قمبغض هایت رقمی سرد تر از قرن اتمموی بر هم زده ات جنگل انبوه از دودو دو آتش کده در پیرهنت پنهان بودقصه های کهن از چشم تو آغاز شدندشاعران با لب تو قافیه پرداز شدندهر پسر بچه که راهش به خیابان تو خوردیک شبه مرد شد و یکه به میدان زد و مردمن تو را دیدم و آرام به خاک افتادمو از آن روز که در بند تو ام آزادمچشممان خورد به هم , صاعقه زد پلکم سوختنیزه ای جمجمه ام را به گلو بند تو دوختسرم انگار به جوش آمد و مغزم پوسیدسرطانی شدم و مرگ لبم را بوسیددوزخ نی شدم و شعله دواندم به تنتشعله پوشیدم مشغول پدر سوختنتبه خودم آمدم انگار تویی در من بوداین کمی بیشتر از دل به کسی دادن بودپیش چشم همه از خویش یلی ساخته امپیش چشمان تو اما سپر انداخته امناگهان دشنه به پشت آمد و تا بیخ نشستماه من روی گرفت و سر مریخ نشستآس در مشت مرا لاشخوران قاپ زدندکرکسان قاعده را از همه بهتر بلدندچای داغی که دلم بود به دستت دادمآنقدر سرد شدم از دهنت افتادمو زمینی که قسم خورد شکستم بدهدو زمان جنبره زد کار به دستم بدهدتو نباشی من از آینده ء خود پیر ترماز خر زخمی ابلیس زمین گیر ...

  • تومور 1

    زهر ترین زاویه ی شوکرانمرگ ترین حقه ی جادوگران داغ ترین شهوت آتش زدنتهمت شاعر به سیاوش زدن هر که تو را دید زمین گیر شدسخت به جوش آمد و تبخیر شد درد بزرگ سرطانی منکهنه ترین زخم جوانی من با تو ام ای شعر به من گوش کننقشه نکش حرف نزن گوش کن شعر تو را با خفه خون ساختنداز تو هیولای جنون ساختند ریشه به خونابه و خون میرسدمیوه که شد بمب جنون میرسد محض خودت بمب منم ، دورتر !می ترکم چند قدم دورتر ! از همه ی کودکی ام درد ماندنیم وجب بچه ولگرد ماند حال مرا از من بیمار پرساز شب و خاکستر سیگار پرس از سر شب تا به سحر سوختنحادثه را از دو سه سر سوختن خانه خرابی من از دست توستآخر هر راه به بن بست توست*چک چک خون را به دلم ریختمشعر چه کردی که به هم ریختم ؟ گاه شقایق تر از انسان شدیروح ترک خورده ی کاشان شدی شعر تو بودی که پس از فصل سردهیچ کسی شک به زمستان نکرد زلزله ها کار فروغ است و بس ؟هر چه که بستند دروغ است و بس تیغه ی زنجان بخزد بر تنتخون دل منزویان گردنت شاعر اگر رب غزل خوانی استعاقبتش نصرت رحمانی است حضرت تنهای به هم ریختهخون و عطش را به هم آمیخته کهنه قماری است غزل ساختنیک شبه ده قافیه را باختن دست خراب است چرا سر کنم ؟آس نشانم بده باور کنم دست کسی نیست زمین گیری امعاشق این آدم زنجیری ام شعله بکش بر شب تکراری اممرده ی این گونه خود آزاری ام من قلم از خوب و بدم خواستمجرم کسی نیست ، خودم خواستم شیشه ای ام سنگ ترت را بزنتهمت پر رنگ ترت را بزن سارق شبهای طلاکوب منمیشکنم میشکنم خوب من*منتظر یک شب طوفانی امدر به در ساعت ویرانی ام پای خودم داغ پشیمانی اممثل خودت درد خیابانی ام « با همه ی بی سر و سامانی امباز به دنبال پریشانی ام » مرد فرو رفته در آیینه کیست ؟تا که مرا دید به حالم گریست ساعت خوابیده حواسش به چیست ؟مردن تدریجی اگر زندگی ست « طاقت فرسودگی ام هیچ نیستدر پی ویران شدنی آنی ام » من که منم جای کسی نیستممیوه ی طوبای کسی نیستم گیج تماشای کسی نیستممزه ی لبهای کسی نیستم « دلخوش گرمای کسی نیستمآمده ام تا تو بسوزانی ام » خسته از اندازه ی جنجال هااز گذر سوق به گودال ها از شب چسبیده به چنگال هابا گذر تیر که از بال ها « آمده ام با عطش سال هاتا تو کمی عشق بنوشانی ام » شعر اگر خرده هیولا شدمآخر ابَر آدم تنها شدم گاه پریشان تر از این ها شدماز همه جا رانده ی دنیا شدم « ماهی برگشته ز دریا شدمتا تو بگیری و بمیرانی ام » وای اگر پیچش من با خمتدرد شود تا که به دست آرمت نوش خودم زهر سراپا غمتبیشترش کن که کمم با کمت « خوب ترین حادثه میدانمتخوب ترین حادثه میدانی ام ؟ » غسل کن و نیت اعجاز کنباز مرا با خودم آغاز کن یک وجب از پنجره ...

  • مثل سیگار ...

    مثل سیگار ...

    مثل سیگار خطرناک ترین دودم باششعله آغوش کنم حضرت نمرودم باشمثل سیگار بگیرانم و خاکستر کنهرچه با من همه کردند از آن بدتر کنمثل سیگار تمامم کن و ترکم کن بازمثل سیگار تمامم کن و دورم انداز... علیرضا آذر / تومور  آرشیو دکلمه ها و ترانه های علیرضا آذرفن پیج رسمی علیرضا آذر در فیس بوکآلبوم تصاویر علیرضا آذراینستاگرام علیرضا آذر█▓▒░█▓▒░█▓▒░█▓▒░█▓▒░طراحی : Saeed Jafari