شعر در مورد خراسان

  • مطالبي در مورد خراسان جنوبي ( قسمت دوم )

    روزنامه‌هاي بيرجند :با روي كار آمدن شادروان دكتر محمد مصدق به عنوان نخست وزير ايران در زماني كه كمتر شهري از شهرهاي ايران داراي روزنامه بود، چندين روزنامه كه اكثر آنها به دفاع از آزادي پرداختند در بيرجند منتشر مي‌شد.1- روزنامه آزادي قاينات: در فروردين 1331 به مديريت و صاحب امتيازي مرحوم حاج محمد تقي صمدي و سر دبيري مرحوم مهدي سعيدي انتشار يافت. اين روزنامه كه بيشتر مطالبي در جهت موضوعات ملي م ميهني و در ضديت با خانواده علم منتشر مي‌كرد پس از بازگشت شاه در 28/5/1332 تعطيل و محل روزنامه و چاپخانه به آتش كشيده شد و كليه سردبيران و ناشران آن توقيف گرديدند. 2- روزنامه حقيقت قاينات: پس از گذشت 6 ماه از انتشار روزنامه آزادي قاينات اين روزنامه به صاحب امتيازي مرحوم محمد هادي قيرواني در مشهد چاپ و در بيرجند منتشر مي‌گرديد. 3- روزنامه اتحاد قاينات: با صاحب امتيازي آقاي حاج محمد مهدي صمدي ناشر افكار سازمان جوانان حزب ايران در بيرجند منتشر گرديد. اين روزنامه پس از تعطيلي روزنامه آزادي قاينات جانشين آن شد.4- روزنامه بيداري قهستان: با صاحب امتيازي آقاي علي زرين قلم در سال 1331 لغايت 1333 در تهران به چاپ رسيد و در بيرجند منتشر مي‌شد. اين روزنامه نيز در جناح مخالفان حزب ايران قرار داشت. 5- نشريه طوفان اجتماعي: با صاحب امتيازي آقاي غلامحسين صدارتي شش ماه پس از انتشار روزنامه آزادي قاينات بر ضد حكام محلي در مشهد چاپ و در بيرجند نشر و پخش مي‌شد. 6- نشريه نواي قاينات: اين نشريه زير نظر آقاي غلامحسين رياحي در سال 1330 انتشار يافته و در آن مسائل سياسي روز در جهت آزاديخواهي مطرح مي‌گرديد. بانك شاهنشاهي و اسكناس ناصرالدين شاهي :موقعيت بازرگاني بيرجند سبب شده بود كه اسكناس ناصرالدين شاهي تنها در 22 شهر ايران و از جمله بيرجند قابل مبادله باشد، در زمان حکومت قاجاریه و متعاقب اقدام انگلستان در تاسیس بانک شاهنشاهی در ایران، در سال ۱۹۱۳ میلادی (۱۲۹۲ شمسی)، شعبه این بانک در بیرجند به ریاست یک انگلیسی به نام اف.هیل تاسیس شده و فعالیت خود را آغاز نمود.اسكناسهاي بانك شاهنشاهي (ناصرالدين شاهي)، براي هر شهر اختصاصي بود، بدين ترتيب كه نام شهر بر روي اسكناسها چاپ شده بود و فقط در همان شهر قابل خرج كردن بود. چنانچه مي‌خواستند اسكناسهاي يك شهر را در شهر ديگر خرج كنند مي‌بايستي توماني 4 شاهي، كسر كنند تا بتوانند خرج نمايند. سینما :اولین سینمای بیرجند در اواخر دوران قاجاریه و در سال ۱۲۹۲ شمسی ، با پخش فیلمهای صامت، فعالیت خود را آغاز نمود. این سینما که توسط محمدرضا صمصام الدوله، حاکم وقت زابل ساخته شده بود، از برق کارخانه‌ای بنام "مارشال" استفاده ...



  • محمد رضا حسینی مود

    محمد رضا حسینی مود

      ...ولی شما؟! من شعر شانه های کبودم-ولی شما؟!مجروح شروه های شهودم- ولی شما؟!چون آبشار تشنه ای از مرز تاشدنمحکوم پرتگاه فرودم- ولی شما؟!دردشت های خالی از آواز نی لبکخون گریه های زخمی رودم-ولی شما؟!فانوس داغدیده ی ایوان خانه امجامانده ی هزاره ی دودم- ولی شما؟!اشعار من تمام یتیم اند ودربدربر باد رفته بود ونبودم- ولی شما؟!  دربین اولیای الهی شهرتاناز نسل قوم عاد وثمودم- ولی شما؟!حتی برای لحظه ای آدم نبوده امابلیس ناسپاس سجودم- ولی شما؟!هم رافضی و مرتدم و- ازشما به دور-هم گبر و بت پرست و جهودم- ولی شما؟!"نه سنی و نه شیعه ام" ازنسل های دورمشهور به "حسینی مودم" ولی شما؟!  ****این مصراع اشاره به ضرب المثل مشهوری در جنوب خراسان دارد به این مضمون که:" نه سنی ام ، نه شیعه؛ ازمردم مودم"!  حکایت از این قرار است که در زمانهای دور در منطقه ی بیرجند بین اهل سنت و شیعیان ، تنش های شدیدی ایجاد شده که به جاهای باریک کشیده میشود؛در این میان روزی یکی ازاهالی زادگاه ما (مود بیرجند)- که اکنون شهری در 30 کیلومتری بیرجند است- با مردی شمشیر به دست مواجه میشود که از او میپرسد: تو شیعه ای یا سنی! همشهری قصه ی ما به اقتضای حکمت و مصلحت -از آنجا که سنی یا شیعه بودن طرف مقابل مشخص نبوده است- بازیرکی می گوید: "نه سنی ام ، نه شیعه؛ازمردم مودم ".این ضرب المثل در بسیاری از تذکره ها و فرهنگنامه ها آورده شده ودر چندین کتاب به عنوان مثالی از ذهن فلسفی و با درایت مودی ها ،ذکر گردیده است .                محمود زینلی  رونمایی از تازه ترین محصول واحد نشر حوزه هنری خراسان جنوبی                        +گزارش تصویری                             کتاب این روزها که بی تو دلم تنگ است جدیدترین کتاب منتشر شده حوزه هنری خراسان جنوبی است که توسط محمود زینلی به رشته تحریر در آمده است سیدمحمود زینلی شاعر خوش قریحه ایست که طی دو سه سال اخیر با توجه ویژه خود و حضور مستمر در شبهای شعر خاوران حوزه هنری توانسته خود را به عنوان یکی از شاعران خوب این دیار معرفی نماید . کتاب این روزها که بی تو دلم تنگ است  که شامل غزل ، قصیده ، رباعی و شعر نو می باشد ، اولین مجموعه منتشر شده از این شاعر است که پس از تایید اشعار او توسط کارشناسان دفتر آفرینش های ادبی حوزه هنری مرکز امکان حمایت از چاپ آن با مشارکت خود او میسر گردیدبه گزارش روابط عمومی حوزه هنری این کتاب روز سه شنبه با حضور رئیس حوزه هنری استان و جمعی از هنرمندان استان رونمایی شد.برای دیدن تصاویر اینجا را کلیک کنید                طوبی یوسفی   شفیعه ی محشرصدای پای غریبی ز دور می آید               شمیم دلکش عطر حضور ...

  • توضیحی كوتاه در مورد تات های خراسان شمالي

    محقق و نويسنده : آتاتیمور کبیر(ترک خراسان)پنجشنبه ۶فروردین ۱۳۹۴ ۱۶:۹تات ها(فارس ها)ی خراسان شمالی مردم اصیل منطقه یا مقیم منطقه؟با سلام . قرار نیست در این مطلب به شخص یا اشخاصی توهین و یا بی احترامی شود بلکه فقط توضیحی است از زبان عامه مردم در مورد تات های خراسان .در نزدیکی شهر اسفراین روستایی است به نام روئین که منطقه توریستی و گردشگری می باشد. مردم این منطقه تات هستند و به لهجه تاتی صحبت می کنند. از هر فردی که در مورد اصالت مردم این منطقه سوال می شود، می گویند : مردم روستای روین و اطرافش اصالتی سبزواری دارند و مانند سبزواری ها تاتی صحبت می کنند و مانند آنها از نظر اقتصادی شبیه هستند زیرا که مردم سبزوار بخاطر اقتصادشان در منطقه معروف هستند. همانند مردم رویین که به همان دلیل معروف هستندگفته می شود وقتی جنگیز خان به خراسان وارد شد از جنوب رود اترک وارد شد زیرا که اطراف رو اترک و به طور کل خراسان شمالی امروزه و قسمت تورک نشین خراسان جنوبی در آن زمان هم تورک نشین بوده و بخاطر همین چنگیز هیچگونه دست درازی به منطقه شمال نداشت بلکه از شهرهای دیگری مانند توس و نیشابور و سبزوار وارد شد گروهی از تات های سبزوار و نیشابور بدلیل وحشت از منطقه گریختند و تنها جایی را که امن دیدند شمال خراسان بود سپس کوچ اجباری تات ها آغاز شد و رفته رفته به خراسان شمالی آمدنددوره دوم ورود تات ها به شمال خراسان از زمان حمله افغان های فارس به ایران آغاز شد زمانی که افغان ها وارد خراسان شدند، خراسان مهد ترک های افشار (اؤشار), گرایلی (قرا اؤیلی) و قزلباش (قیزیل باش) بود. پس از درگیری بین ترک های افشار به سرکردگی ندرقولو اؤشار (نادر شاه افشار) و افغان های متجاوز کم کم مجبور به ترک خاک ایران شدند. اما به این آسانی نبود زیرا جمعیت زیادی از فارس های دری (تات) به ایران وارد شده بود و از فرط گرسنگی و سختی راه دیگر تحمل برگشتن را نداشتندمنبع : بخش نظرات : پنجشنبه ۶فروردین ۱۳۹۴ ۱۶:۹   ... ادامه دارد.....

  • مختصری در مورد کوراوغلو

    مختصری در مورد کوراوغلو

    کوراوغلو : Koroğlu ، قهرمان حماسی مشترک میان مردمان آذربایجانی، خراسان و ترکمن‌ها است.باعث این قیام مهتری سالخورده به نام علی ملقب به علی کیشی است. وی پسری موسوم به روشن (کوراوغلو) دارد و خود، مهتر خان بزرگ و حشم‌داری است به نام حسن خان. روایت کوراوغلی در جغرافیای وسیعی از قفقاز، ایران، افغانستان، آسیای مرکزی و برخی نقاط دیگر گسترده‌است. در این جغرافیای وسیع، روایت کوراوغلی در قالب نمونه‌های آذربایجانی، قفقازی، آناتولی، گرجی، ازبکی، ترکمنی، خراسانی، قشقایی و حتی توبول ها یا گروه های تاتار در سیبری سروده شده‌است معنای کور اوغلوکور اوغلی ◄ فرزند شخصکور و یا کور زاده وجه تسمیه ی کور اوغلوکوراوغلو به ترکی یعنی کورزاده یا پسر مرد کور. برخی دیگر وجه تسمیه آن را به گووراوغلو یعنی زاده پهلوان جنگجو می‌دانند. همچنانکه کوراوغلی در زبان ترکمنی، گوراوغلو تلفظ می‌شود.حسن خان بر سر اتفاقی بسیار جزئی که آن را توهینی سخت نسبت به خود تلقی می‌کند، دستور می‌دهد چشمان علی کیشی مهتر خود را درآورند و وی را کور کنند. پس از این واقعه تلخ، روشن پسر علی کیشی لقب کوراوغلو به خود می‌گیرد. مختصر داستان از این قرار است :'حسن خان', خان متمول و فئودال, قصد دارد که از رمه اسبان خود, به مهمان متنفذش 'احسان پاشا', اسبی ببخشد؛ اما به او خبر می‌رسد که 'آلی' (یا علی ) تیماردار اسب‌ها, آنها را به چرا برده است. حسن خان به شدت عصبانی می‌شود و دستور به کورکردن چشمان آلی ( علی ) می‌دهد. 'روشن', پسر آلی (علی), وقتی خبر کور شدن پدرش را می‌شنود به شدت خشمگین می‌شود و از آن لحظه به بعد خود را کوراوغلو یعنی پسر مرد کور ـ می‌نامد و برای مبارزه با خان قیام می‌کند. سر آغاز قیام کور اوغلوعلی کیشی پس از کور شدن به دست اربابش با دو کره اسب که آنها را از جفت کردن مادیانی با اسبان افسانه‌ای و دریایی به دست آورده بود، همراه پسرش روشن از قلمرو خان می‌گریزد و پس از عبور از سرزمین‌ های بسیار، سر انجام در چملی بئل (به معنی گردنه مه آلود) که کوهستانی است سنگلاخ و سخت‌گذر با راه های پر پیچ و خم، مسکن می‌گزیند (هم اکنون در ترکمن صحرا دو منطقه به این نام وجود دارند؛ یکی در اطراف نیل کوه و دیگری در کنار روستای صوفیان). روشن، کره اسب‌ها را با جادو و مانند پدر خویش در تاریکی پرورش می‌دهد و در قوشابولاق (دو چشمه) در شبی معین آب تنی می‌کند و بدین گونه هنر عاشقی در روح او دمیده می‌شود و علی کیشی از یک تکه سنگ آسمانی که در کوهستان افتاده‌است، شمشیری برای پسر خود سفارش می‌دهد و بعد از اینکه همه سفارش ها و وصایایش را می‌گذارد، می‌میرد.روشن او را در همان قوشابولاق ...

  • مطالبي در مورد خراسان جنوبي ( قسمت چهارم )

    گویش یا لهجه بیرجندی از گویش‌های فارسی نو است که مانند گویشهای دیگر به نسبت زبان رسمی کمتر تحول پذیرفته و از اینرو بسیاری از ویژگی‌های فارسی کهن را نگه داشته‌است. محمود رفیعی در مقدمه واژه‌نامه گویش بیرجند می‌نویسد که چون بیرجند در نزدیکی کویر و در منطقه‌ای کوهستانی واقع شده، در گذر تاریخ کمتر مورد تاخت و تاز و هجوم قرار گرفته و در نتیجه گویش آن نیز پاکیزه و دست نخورده باقی مانده‌است.آموزش و فرهنگ :مراکز علمی و فرهنگی جدید از مدارس علمیه نشأت گرفته ‏اند و در این میان اهمیت مدرسه معصومیه که سابقهٔ بیش از هزار سال دارد و محل تحصیل اغلب مشاهیر بیرجند بوده قابل ذکر است. هم ‏اکنون در شهرستان بیرجند پنج مدرسه علمیه با ظرفیت ۲۰۰ نفر طلبه و بیش از ۷۰۰ مرکز آموزشی وابسته به آموزش و پرورش به فعالیت مشغولند.مدارس جدید در شهرستان بیرجند زودتر از سایر نقاط کشور تأسیس شد. مدرسه شوکتیه در سال ۱۲۸۴ خورشیدی پس از تأسیس دارالفنون تهران و رشدیه تبریز , به همت امیر شوکت‌الملک علم, حکمران وقت در بیرجند تأسیس شد و به دنبال آن , دبیرستان شوکتیه و مدارس خضری دشت بیاض, نهبندان، سربیشه، خوسف و دبستان دخترانه شوکتی افتتاح گردید. آموزش و پرورش بیرجند هم‏ اینک با بیش از ۹۰ سال عمر با برکت بیش از یکصدهزار نفر دانش‏ آموز را تحت تعلیم و تربیت دارد. وجود ۴ اداره مستقل آموزش و پرورش در شهرستان بیرجند با بیش از ۷۰۰۰ نفر پرسنل، مرکز آموزش عالی فرهنگیان، مراکز تعلیم و تربیت، پژوهشکده معلم و... آموزش و پرورش این شهرستان را به قویترین آموزش و پرورش استان خراسان (پس از مشهد) تبدیل کرده بود.آموزش عالی :بیرجند به عنوان قطب دانشگاهی شرق کشور از امکانات آموزش عالی خوبی برخوردار است. در ۱۳۵۴ شمسی, در مجموعه موقوفات علم , موسسه آموزش عالی بیرجند تأسیس شد و در ۱۳۵۶ شمسی با پذیرش ۱۲۰ دانشجو در رشته‌های ریاضی, فیزیک و شیمی, کار خود را آغاز کرد و اکنون به نام رسمی دانشگاه بیرجند شناخته می‌شود. در حال حاضر ۱۴ هزار دانشجو در ۱۰ دانشگاه و مرکز آموزش عالی مشغول تحصیل می‌باشند که بالاترین تورم دانشجویی در سطح کشور را به خود اختصاص داده‌است. بدین معنی که به ازای هر ۹ نفر شهروند بیرجندی یک نفر دانشجو وجود دارد. از جمله مراکز آموزش عالی در بیرجند می‌توان از :دانشگاه بیرجنددانشگاه علوم پزشکی بیرجنددانشگاه صنعتی بیرجنددانشگاه آزاد اسلامی واحد بیرجنددانشگاه پیام ‏نور بیرجنددانشگاه جامع علمی کاربردی بیرجندمرکز تربیت معلم شهید باهنرمرکز آموزش عالی ضمن خدمت فرهنگیانمرکز آموزش مدیریت دولتیمرکز آموزش عالی دختران بیرجند (سپیده کاشانی) نام برد.جاذبه‌های ...

  • مطالبي در مورد خراسان جنوبي ( قسمت اول )

    آقای رجبعلی لباف خانیکی در مقاله خود تحت عنوان "تأملی در نام بیرجند"، بیرجند را مرکب از دو جزء "بیر" و "جند" می‌داند. "بیر" در پارسی باستان به معانی رعد و برق، صاعقه و طوفان و "جند" که معرّب "کند" است به زبان فرارودی به معنی مکان و شهر آمده‌است. با توجه به نامهای مناطق و شهرها در خراسان بزرگ ، مانند تاشکند، خجند، سمرقند و ...، این وجه تسمیه درست تر به نظر می‌رسد.پیش از اسلام  :علاوه بر نام بیرجند که ساختار آن برگرفته از زبان پهلوی بوده و به دوران پیش از اسلام باز می‌گردد، بنا به روایتی ، بیرجند، احتمالاً در اواخر حکومت ساسانیان و توسط زرتشتیان یزدی و کرمانی به عنوان منزلگاهی در حاشیه کویر و در مسیر عبور از کویر به سمت شمال خراسان بزرگ و ماوراءالنهر بنا شده‌است .اشعار حکیم نزاری، وجود محله‌ای به نام گبرآباد در بافت قدیمی شهر، کاوشهای به عمل آمده از قلاع دختر در "بند دره" و "قلعه دره"، و نیز کتیبه به‌دست آمده از کال جنگال در روستای ریچ از توابع خوسف، "تخته سنگ لاخ مزار" واقع در روستای کوچ ، سنگ نگاره و کتیبه‌های پهلوی اشکانی در دره "استاد تنگل"، حکایت از قدمت چند هزار ساله بیرجند دارد. همچنین علاوه بر وجود گورستانهای زرتشتی‌ها در اغلب روستاها و نیز وجود آتشکده‌های سفلی و علیا .[۷] که دال بر قدمت تاریخی این منطقه‌است، نام برخی از روستاهای اطراف شهر بیرجند دارای ریشه پهلوی و اساطیری هستند، مانند: گیو، سهراب، ماژان، سلم آباد، درخش، خراشاد، رودک، دستجرد، چاج، چهکند، جمشیدآباد و ...پس از اسلام :قدیمی‌ترین اثر درون شهری بیرجند، مسجد جامع آن است که در سال ۷۵۰ هجری قمری بنا شده‌است. احتمالا یاقوت حموی اولین جغرافیدانی است که از «پیرجند» به عنوان یکی از شهرهای منطقه قهستان یاد کرده‌است. حمدالله مستوفی «بیرجند» را از شانزده ولایت قهستان و مرکز ولایتی با توابعی چند دانسته که در آن مقدار فراوانی زعفران, انگور, میوه و اندکی غله به دست می‌آمده‌است.زین العابدین شیروانی, بیرجند را قصبه‌ای شهر مانند از توابع خراسان و دارالملک قهستان معرفی کرده و افزوده‌است که قریب به چهار هزار خانه دارد. آب بیرجند از کاریز تأمین می‌شود و مردمش همگی شیعه اند. اعتمادالسلطنه نیز آن را از قرای قهستان دانسته‌است. برخی بیرجند را به علت کوچکی آن «برکند» ثبت کرده‌اند بر به معنای «نصف» و کند به معنای «شهر» در مجموع به مفهوم قصبه. بیرجند در قدیم چند بار به علت زلزله ویران شده‌است. در فرهنگ عامه بیرجند، داستانهای بسیاری درباره ویرانی بیرجند در یک زلزله عظیم و سکونت دسته‌ای از کولی‌های چادرنشین در آن، نقل شده‌است. این شهر از عهد صفویه ...

  • مطلبی در مورد خراسان جنوبی

      استان خراسان جنوبي يكي از جديدترين استان هاي ايران است كه از تقسيمات جديد استان خراسان بزرگ به وجود آمده است. شهرستان هاي بيرجند، نهبندان و سربيشه در تقسيمات جديد جزو شهرستان‌هاي اين استان به شمار آمده‌اند. بر اساس نظر محققين، واژه خراسان بازمانده گونه کهن واژه «خاور» و متشکل از دو جزء «خور» به معناي خورشيد و «آسان» به معني آمدن است. يعني جايي که خورشيد از آن بر مي‌آيد و چون اين منطقه در خاور ايران قرار گرفته، اين وجه تسميه به نظر درست مي آيد. این استان از تجزيه استان بزرگ خراسان (سابق) به وجود آمده است. اين منطقه، چهار شهرستان با نام هاي بيرجند – نهبندان – سربيشه و سرایان را در بر مي‌گيرد. مركز اين استان، شهر بيرجند است كه در مركز استان و در درازاي جغرافيايي 57 درجه و 19 دقيقه و پهناي جغرافيايي 37درجه و 28 دقيقه واقع شده است به طور کلي آب و هواي استان خراسان جنوبي گرم و خشک است. اين منطقه به سبب، دوري از مسير بادهاي باران آور و نبود ارتفاعات مهمي كه بتواند در تعديل آب و هوا و جذب نزولات آسماني مؤثر واقع شود و مجاورت با دشت لوت از آب و هواي پرباران و مطبوعي برخوردار نيست. هواي منطقه نهبندان گرم و خشک بوده و تحت تأثير آب و هواي كويري اختلاف دماي زيادي بين زمستان و تابستان آن ديده مي‌شود. آب و هواي شهرستان بيرجند نيز به سبب وجود ارتفاعات محدودي در سمت شمالي و شمال خاوري از يک سو و مجاورت با دشت لوت از سوي ديگر به صورت دوگانه است. در خصوص مسائل و آثار تاریخی استان میتوان به مطالب زیر اشاره کرد :<?xml:namespace prefix = o ns = "urn:schemas-microsoft-com:office:office" /> مقبره‌ ابن‌ حسام‌ در شهر خوسف‌ بر فراز تپه‌ اي‌ سنگي‌ با پلان‌ چليپايي‌ و پوشش‌ عرقچين‌ با گنبد كلاه‌ فرنگي‌ شكل‌ است. (ابن‌ حسام‌ از شعراي‌ قرن‌ 9 هجري‌ و مصادف‌ با عهد شاهرخ‌ تيموري‌ است) اين‌ بنا با تزئيناتي‌ از قبيل‌ رسمي‌ بندي‌ در گوشه‌ ها، كتيبه‌ موجود در دور پايه‌ پوشش‌ گنبد و طرح‌ هاي‌ چليپايي‌ در پنجره‌ هاي‌ مشبك‌ بيانگر هنر و سبك‌ دوره‌ صفويه‌ است. مسجد جامع‌ سرايان‌ نيز، تجلي‌ گاه‌ اعتقادات‌ معنوي‌ مردم‌ اين‌ ديار است. مسجد شامل‌ دو بخش‌ شبستان‌ زمستاني‌ و شبستان‌ تابستاني‌ است. شبستان‌ زمستاني‌ سر پوشيده‌ و داراي‌ رواقهايي‌ است‌ كه‌ ستون‌ هاي‌ مستحكمي‌ آن‌ را بر پا داشته‌ اند. اين‌ قسمت‌ بر اثر زلزله‌ و به‌ مرور زمان‌ تخريب‌ شده‌ كه‌ در اين‌ اواخر به‌ همت‌ اهالي‌ سرايان‌ مرمت‌ و بازسازي‌ شده‌ است. شبستان‌ تابستاني‌ داراي‌ ايواني‌ بلند است‌ كه‌ گچبري‌ هاي‌ زيبايي‌ دارد و داراي‌ محراب‌ گچبري‌ شده‌ ...

  • شعر چیست ؟دکتر ضیا موحد

    شعر چیست ؟دکتر ضیا موحد

    شعر چیست ؟/ دکتر ضیا موحد   شعر آمیزه ای ست از احساس و اندیشه . همه ی منتقد ان بر این باورند که واقعا ً نمی توان گفت یک شعر خوب چیست. شعر تجربه ی شاعر است؛ هر کس شعری می سراید می گوید من آن را خلق کرده ام که این یک ادعای بزرگ است.یک شعر خوب آن است که احساس در آن به منزله ی آتش زیر خاکستر باشد و در کلیتش به اندیشه نیز نظر داشته باشد.  در کل باید از نو نگاه کرد و برای شعر دستورالعمل تازه ای نوشت. در هر صورت، نظر خود من راجع به شعر این است که آن را آمیزه ای از احساس و اندیشه می دانم.نتیجه این که شاعر باید یک کار مضاعف با زبان بکند. ما معمولا ً زبان را مصرف می کنیم. در کارهای روزمرّه وسیله ی انتقال است اما در شعر شاعر باید کاری مضاعف بر روی زبان انجام دهد. همان گونه که یک مجسمه ساز از یک سنگ زوائد را دور ریخته  و از آن یک مجسمه و پیکره بیرون می کشد، شاعر هم با زبان همین کار را می کند زوائد را حذف می کند تا شعر و هنر بیرون آید.در کل باید گفت، اطلاق صدق و کذب به شعر یک اطلاق ثانوی است. اصل آن است که آن را تما شا کنیم . ما با زبان شیء می سازیم و وقتی شیء می سازیم تأویل هم به تعویق می افتد. یکی از مسائل فهم فلسفه باز گشت به شیء است؛ هوسرل می گوید: "back to the object" بر گردیم به شیء. از زبان به شعر بی نهایت راه هست.از زبان به هر کدام از ما هم بی نهایت راه هست. از زبان به شیء هم بی نهایت راه هست. بی نهایت وصف هست... در فلسفه ی معاصر بحث جالبی ست که تفاوت می گذارد بین اسم خاص و وصف خاص و می گوید: "آیا می شود اسم را بر داشت وفقط وصف را گذاشت؟" دلایل قوی هست که نمی شود. اسم خاص شأنی دارد که فقط ارجاع می دهد معنی ندارد. ولی وصف خاص معنی دارد. مهم آن است که آن کاری که اسم خاص می تواند بکند وصف خاص نمی تواند. چرا؟ چون هیچ مجموعه ای از وصف خاص هیچ شیءی را نمی تواند منفردا ً متعیّن کند.هر کس از شما صفات زیادی را کسب کرده اید که می توانستید نکنید اما بلاخره شما خودِ شمایید. شعر اگر این است که از آن شیئی بسازیم دیگر مسئله ی تأویل و توصیف راهی به جایی نمی برد. از تولستوی می پرسند: "منظورت از آناکارنینا چیست؟"، می گوید: "اگر بخواهم آنرا توضیح دهم باید دوباره آن را از اول بنویسم." در مورد داستان هم همین طور است. توصیف کار را خراب می کند.درکل باید گفت بله ما فرم وزن قافیه و... را قبول داریم به شرط این که در آن شیئ ساخته شود. هیچ اصراری نیست که شعر سپید باشد، موزون باشد یا نباشد. کسی به شاعر دستور نمی دهد بلکه خلاقیت در این جا حرف اول را می زند. شاعر کسی است که همه چیز را بداند فلسفه - موسیقی -ریاضی- و... تا بتواند هر آن چه می داند در شعرش ته نشین کند. این که من شبی کتابی بخوانم و فردا ...

  • یادی از اخوان؛ «امید» شعر خراسان

    24 سال از مرگ شاعر بزرگ دیار توس گذشت یادی از اخوان؛ «امید» شعر خراسان محمدرضا سرسالاری-چهارم شهریور ماه هرسال یادآور فقدان یکی از بزرگترین شاعران معاصر، «مهدی اخوان» ثالث است که به همین بهانه علاقمندان و اهالی ادبیات وشعر بر سر مزار او در شهر توس گرد هم جمع می شوند ویاد و خاطره این سترگ مرد ادبیات خراسان را گرامی می‌دارند. امسال هم مثل سال گذشته این مراسم بدون یار و دوست همیشگی اخوان یعنی «محمد قهرمان» برگزار می شود و به این لحاظ در این دو سال سالگرد اخوان به نوع و طعمی تلخ، ویژه شده است. «مهدی اخوان ثالث» متولد 1307در مشهداست. پدرش از اهالی یزد بود که در جوانی به مشهد کوچیده بود و به شغل داروهای گیاهی و سنتی اشتغال داشت. بسیار اهل شعر و ادب بود و فرزند را بر خلاف موسیقی که از آن منع می‌کرد، بسیار در شعر و ادبیات تشویق می‌کرد. اخوان فارغ التحصیل هنرستان صنعتی شد و بعدها در کسوت آموزگار در شهر ورامین به کار مشغول شد. اما علاقه او به شعر باعث شد که به انجمن ادبی خراسان راه پیدا کند و با بزرگان شعر روزگارش از نزدیک مراوده داشته باشد. یکی از استادانی که اخوان ثالث از او به نیکی یاد می‌کند استاد «نصرت منشی باشی» شاعر خراسانی است که خود اخوان در مورد او چنین می گوید؛ "در خراسان وقتی که تازه به شاعری رو کرده بودم-سال های 23-24)به یک انجمن ادبی دعوت شدم که استاد کهنسالی به نام نصرت منشی باشی در صدرآن بود. هروقت شعر مرا می شنید می‌پرسید تخلصتان چیست؟ او واجب می دانست که هر شاعری تخلصی داشته باشد و من نام دیگری نداشتم، سرانجام خودش نام (امید) رابه عنوان تخلص بر من نهاد...." امید در قصیده سرایی و اساسا شعر کلاسیک ایران بسیار چیردست بود و به شیوه استادان کهن خراسانی و به طور خاص منوچهری می سرود که البته اثر انگشت خود او در تمامی آثارش به وضوح نمایان است. نقل قولی از او به این مضمون وجود دارد که" به جایی رسیدم که دیدم حرف هایی که میخواهم بزنم در قالب های سنتی جای نمی‌گیرد"  و دست و پا گیری وزن های معمول و قافیه و ردیف های تکراری را بهانه کرد و از تعریف های تازه ای که نیما از قالب ، پیشنهاد کرده بود بهره گرفت و شعر نیمایی را به جایی رساند که تمام پیش بینی هایی که ملک الشعرا بهار و دیگر بزرگان در مورد او کرده بودند را جامه عمل پوشانید و به حقیقت پیوند داد. اخوان فقط پیشنهاد های نیما را در شکستن قالب های سنتی پذیرفت و با استنباط ها و استشهادهای خراسانی خود چنان زبان سخته و کهن را در قالبی جدید پیچید که هر علاقمند با ذوقی را به تحیر و تحسین وا داشت. اخوان در مسیر کار خود تنها به برخورداری از خزانه غنی و گران بهای گذشتگان اکتفا ...

  • شعر نو در خدمت شعر کلاسیک

     شعر نو در خدمت شعر کلاسیکآنچه که در شعر نیما  اتفاق افتاده این است که نیما می‌خواست ساختمان شعر فارسی را ساده کند، (درست در زمانی که رضا شاه تصمیم گرفت لباس زنان را ساده کند، دامن های بلند را کوتاه و جای چادر  را با تونیک شلوار عوض کند...!!! "کشف حجاب" )مثلا از کوتاه و بلند کردن مصرع‌‌ها ‌و به هم زدن ساختار عروض کلاسیک بگیرید و بیایید تا آنجا که در شعر نیما استعاره‌های قدیمی دیگر کار نمی کنند.اینجانب معتقدم نیما یک مهره بود و او را بازی دادند و سپس هم  به صورتی باور نکردنی او را ستودند چرا که غربی ها عزم خود را جزم کرده بودند تا ساختار فرهنگی کشور را از بنیاد زیر و رو کنند، در مورد حجاب پس از حدود 40 سال با تو دهنی دینداران مواجه شدند و در ادبیات هم آن شد که آنان انتظارش را نداشتند و آن کار تحمیل شده به نیما به نفع شعر کهن تمام شد زیرا همه ی بزرگان ادب می پنداشتند عمر شعر کلاسیک به پایان رسیده است ولی  از قدرت شعر کهن کاملا بی خبر بودند و نمی دانستند که شعرای شعر نو همانند زنبوران عسل که شیره ی خوشبو و مقوی گیاهان را به کندوی عسل منتقل می کنند مضامین بکر و زیبایی را شکار و به کارخانه شعر کهن آورده و متخصصان از آن محصولات با ارزش و گرانبها در پیشبرد شعر کهن استفاده خواهند کرد و آنچه را که 32 سال پیش در انجمن ادبی تبلیغات اسلامی مشهد در حضور زنده یاد کمال خراسانی گفتم اکنون اتفاق افتاده است، حقیر در آن زمان عرض کردم که شعر نو ارتجاع زیبایی ست که به یاری شعرکهن آمده است که  پس  از 32 سال دقیقاً می بینیم اشعار کلاسیک چقدر زیبا و پر محتوا و دارای مضامینی بکر و شور انگیز شده اند گاهی اوقات از زبان محاوره ای مردمی هم ساده تر شده است بعنوان مثال:من سفیر لاله های پرپرمآی آدم ها، محبت میخرمبه یاد دارم که در سال های بسیار دور در مجلسی فردی که از طرفداران پر و پاقرص شعر نو بود با شور و حالی وصف ناشدنی می گفت ببینید "آی آدم " های نیما را مگر می توان در شعر کهن آورد!! حال در بیت بالا می بینیم بله می توان آورد .