شعر طنز غدیر

  • شعر طنز/ شوخی با احمدی نژاد

    می روی محمود با کابینه اتبا معاون اول آدینه اتمی روی، دیگر نخواهی دید توکنگو و چاد و وزیر گینه اتهیچ گفتی به مرادت یک دفعه!که بیاور فرم سو  پیشینه ات؟یا سوابق کاری اصلا دیده ای یا چه بوده مسند دیرینه ات؟آن اوایل درد مردم داشتی حال کو ردی زغم در سینه ات؟ساده گویم حرف دل را بی غرض چون ندارم بغض و بر دل کینه اتبا ندانم کاری ات بردی عزیز آب روی دست پر از پینه اتدید رهبر آن چه را در خشت خام کاش می دیدی، تو در آیینه اتهم زدی این مملکت را جان من خسته شد، از هم زدن خاگینه ات*شاعر: رحیمی



  • اشعاری در باره امام علی (ع) به مناسبت عید سعید غدیر

    اشعاری در باره امام علی (ع) به مناسبت عید سعید غدیر

        من تشنه جان را بیا ای امیر شرابی بنوشان زخم غدیر که تا جان جانم پر از می شود درون خالی از غیر چون نی شود چو نی گشتم آنگه طوافی کنم به پا شورشی نینوائی کنم که نی را بود نینوائی نسب اگر ناله دارد نباشد عجب پس از ماجراهای دشت بلا عجب شعله خیز است نی را نوا چرا درد می بارد از نای نی که این آتش انداخت در جان وی؟ *** غدیر هدیه نور از خدای پیغمبر غدیر آینه دار علی ولی الله است غدیر عید همه عمر با علی بودن غدیر نقش ولای علی به سینه ماست غدیر روشنی چشم پیروان علی است غدیر از دل تنگ رسول عقده گشاست غدیر یک سند زنده یک حقیقت محض غدیر خاطره ای جاودانه و زیباست غدیر با همگان هم سخن ولی خاموش غدیر با همه کس آشنا ولی تنهاست هنوز از دل تفتیده غدیر بلند صدای مدح علی با نوای روح افزاست هنوز ناله اکملت دینکم گوید هنوز طوطی اتممت نعمتی گویاست که هر که را که پیمبر منم علی مولاست علی علیم و علی عالم و علی اعلاست علی ولی و علی والی و علی والاست علی است حق و حقیقت به دور او گردد علی است عدل و عدالت به خط او پویاست علی است حج و علی کعبه و علی زمزم علی صفا و علی مروه و علی بطحاست علی صرط و علی محشر و علی میزان عل بهشت و علی کوثر و علی طوباست علی اذان و اقامه علی رکوع و سجود علی قیام و قعود و علی سلام و دعاست علی محمد و یاسین و قدر و کوثر و نور علی مزمل و اللیل ویوسف و طاهاست علی به قول محمد (ص) در مدینه علم زدر در آی که راه خطا همیشه خطاست حدیث منزله را زعلی بگیر و به خلق بگو مخالف هارون مخالف موسی است حدیثی از دو لب مصطفی مراست به یاد به آب زر بنویسم اگر رواست روا تو گوئی آنچه دو گوشم بود به گفته او که گفت خصم علی کافر است یا زنسل زناست خدا گواست پی دشمن علی نروم حلال زاده رهش از حرام زاده جداست چگونه قاتل زهرا امام خلق شود مدینه مرده شرف نیست یا علی تنهاست چگونه غیر علی را امام خود دانم که او سرا پا آئینه رسول خداست مرا به روز قیامت به خلد کاری نیست بهشت من همه در خلوت علی پیداست جهنم است بهشتی که بی علی باشد جحیم با رخ نورانی علی زیباست   *** می خواستم شعری بگویم تا پر کنی از باده کوثر سبویم می خواستم از اوج پروازت بگویم ای نازنین من ، من از نازت بگویم می خواستم از نرگس مستت بگویم از بوسه های عشق بر دستت بگویم می خواستم یک شمه از کارت بگویم مهر درخشان از شب تارت بگویم یکباره عقل خفته ام بیدار گردید مدح تو ای مولای من دشوار گردید دیدم که از وصف تو گفتن ناتوانم مثل غباری پیش راه آسمانم دیدم که تو از ما سوی الله هم سوائی دیدم تو عبدی لیک مانند خدائی تو از حریر نوری و من جنس خاکم خورشید رحمت بی عنایاتت هلاکم ترسیدم از ...

  • شب شعر قربان تا غدیر

    ساعت 6 بعد از ظهر روز جمعه 20/8/90 سالن فرهنگسرای طاووسیه پذیرای میهمانان و شاعران محترم انجمن شعر سعدی بوده است. این جلسه به مناسبت دو عید بزرگ قربان و غدیر برگزار گردید. شروع برنامه با آیاتی چند از کلام الله مجید توسط نوجوان جناب آقای محمد احمدی سعدی که از قاریان و نفرات برتر در مجموعه آموزش و پرورش ناحیه 2 هم محسوب می شود، قرائت گردید. جناب منعم از مجریان محترم صدا و سیمای فارس هم که دستی در خانش حکایات سعدی هم دارد، اجرای برنامه ها را برعهده داشت. به علت محدودیت زمانی همه شعرا نتوانستند شعرهایشان را قرائت کنند. بیشتر مضامین شعری هم مربوط به غدیر و قربان و هم مربوط به مولی الموحدین علی بن ابی طالب (ع) بود. غیر از بلبل شیرازی که ایشان شعر طنزش درباره شکوائیه از طفیلیانی که به همراه مدعوین در مناسبتها و میهمانیها حضور پیدا می کنند و میزبانان را برای تدارک آنها به زحمت می اندازند. قدری از وقت هم برای بابا ربیع از خوانندگان زبردست اصفهانی الاصل ساکن در سعدی شیراز اختصاص پیدا کرد و با ابیاتی مناسبت، مجلس را صفایی دیگر بخشید. شعرا ی منتخب یکان یکان به جایگاه می آمدند و شعرهایشان را می خواندند. اگر چه به همه کسانی که برنامه اجرا کردند با هدایایی که بوی کتاب می داد، تقدیر می شدند، اما برخی از جوانان هدایای ویژه ای دریافت کردند. از جمله آقایان: ابوالفضل زنده بودی، مصطفی وفایی سعدی، منصور فهندژ سعدی، محمد فهندژ سعدی فرزند زنده یاد حاج عزت الله فهندژ و سرکار خانم لیلا فیروزی. شعرها فارسی فارسی بود، اما شعر دانا با لهجه لری و بسیار زیبا و در قالب طنز سروده شده بود. جناب آقای بناکار هم با صدای گرم و مخملی خودشان چند کلامی صحبت و در ادامه چند بیتی در مدح و شور به مناسبت خواندند که مورد تشویق حضار قرار گرفتند. محمد جواد تهرانی که می خوانَد، شعر را هدر نمی دهد. کلمه به کلمه، حرف به حرف چون دُر از دهانش بیرون می ریزد. واقعاً بر جان می نشیند. شعرهایش همه بوی مذهبی و انقلابی و ولایتمداری دارد. الحق و الانصاف چه می بافد و چه می سراید. حضار با کیک و آب میوه پذیرایی می شدند. جناب آقای رستم پور از خوانندگان موسیقی اصیل به اتفاق آقای باقر محبتی از نوازندگان نی در جایگاه دعوت شدند و مقداری از وقت مجلس هم به آنها تعلق داشت. تمامی برنامه ها جالب و خوب بود. در پایان جناب حاج اسلام فهندژ از حضار تشکر و قدردانی کردند و متاسف شدند از اینکه نتوانستند به خاطر کمبود وقت از همه استفاده نمایند.

  • شعر +عید غدیر+مولودی+حضرت علی علیه السلام +سادات+عید امامت +والپیپر

    شعر +عید غدیر+مولودی+حضرت علی علیه السلام +سادات+عید امامت +والپیپر

    خورشید شکفته در غدیر است علی باران بهار در کویر است علی بر مسند عاشقی شهی بی همتاست بر ملک محمدی امیر است علی   عید کمال دین، سالروز اتمام نعمت هنگامه اعلان وصایت و ولایتامیر المومنین علیه السلام بر شیعیان و پیروان ولایت خجسته باد   پیمبر کز خلایق برترین بود بدانستی که حج آخرین بود چو در خاک غدیر خم رسیدند بکردند صبر تا مردم رسیدند تمام حاجیان را جمع کردند سخن های فصیحش سمع کردند سپس دست علی بالای سر کرد وصیت کرد و گفتارش اثر کرد که هر کس را که من مولای اویم ز بعد خود علی مولاش گویم که هرکس دست من بالای اوهست ز بعد من علی مولای اوهست وصی باشد برایم هم برادر ولی بهر شما مولا و رهبر ز گفتار نبی طاعت نمودند تمام حاضران بیعت نمـودند چو پیغمبر برفت از دار دنیا دل مولا شکست از کار دنیا ولی انداخت رسم بی وفایی میان امت و مولا جدایی ! ضمان و بیعت خود را شکستند ز قدرت دست او کامل ببستند خلافت را ز دست او ستاندند شتر در خانه ای دیگر نشاندند ز دست او حکومت را گرفتند همه زین ماجرا اندر شگفتند علی کز علم و حکمت هیبتی داشت خلافت کی به نزدش قیمتی داشت خلافت را به نزدش قیمتی نیست به قدر لنگه کفش کهنه ای نیست تمام همّ و غمّش بهر دین بود که دستورات قرآن کی چنین بود سکوتش بهر حفظ دین اسلام که تا شاید بماند شیعه را نام چنانکه خاری اندر چشم او بود و یا یک استخوانی در گلو بود سکوت از شیر غران بس عجیب است چرا؟ چون بین یارانش غریب است بگفــتا صبر کردم بهر دینم که پیغمبر (ص) بفرمودی چنینمدانلود مولودی و مداحی عید غدیر خم سخنان گوهربار حضرت علی (ع) – سری ۱ سخنان گوهربار حضرت علی (ع) – سری ۲ اس ام اس تبریک عید غدیر خم – سری ۱ اس ام اس تبریک عید غدیر خم – سری ۲ اس ام اس تبریک عید غدیر خم – سری ۳ تصاویر عید غدیر خم (کارت پستال) – سری ۱ تصاویر عید غدیر خم (کارت پستال) – سری ۲ تصاویر عید غدیر خم (کارت پستال) – سری ۳ تصاویر عید غدیر خم (کارت پستال) – سری ۴  

  • حالا شعر طنز آن

    در سفر از تو شعر مي گويم                         در بدر از تو شعر مي گويمگاه تعريف تو را دهم از دل                        يا بتر از تو شعر مي گويمشعر هايم براي ريشه تو                      چون تبر از تو شعر مي گويم ايستاده،نشسته، در خوابم                       يا دمر از تو شعر مي گويمرفته ام در گل محبت تو                      تا كمر از تو شعر مي گويمهر كه شعر مرا شنيد فهميد                      يك نظر از تو شعر مي گويمزير خورشيد داغ و در باران                     خشك و تر از تو شعر مي گويمتو بزرگي چو كشور ايران                       من قطر از تو شعر مي گويمشعر هايم فقط براي شماست                       بي خبر از تو شعر مي گويمگفت شخصي:كه جنس ارزان مرد                      بي ثمر از تو شعر مي گويم

  • خودروی محبوب ایرانی: پراید / شعر طنز

    خودروی محبوب ایرانی: پراید / شعر طنز

    شعر طنز خودروی محبوب ایرانی پرایدMosi-sms.blogfa.com اگر امنیت، قدرت، زیبایی و در یک کلام کیفیت را برای ماشین شرط ندانیم، پراید(خودروی محبوب ایرانی) آنقدر محاسن دارد که بشود برایش شعر سرود !!! بهترین ماشین ایرانی پرایدبهترین ماشین ایرانی پرایدگرچه گاهی قاتل جانی پراید!بینمت اکنون به هرجا و مکانجانشین خوب پیکانی پرایدبسکه محکم هستی و سفت و قویمثل تانک جنگ میمانی پراید!چشم بی پولان همه بر روی توچون که امید فقیرانی پرایداغنیا سوی فراری می رونددرد ماها را تو درمانی پرایدهر کجا باشد ژیان یا که رنوتوی آنجا مثل سلطانی پرایددارد اکنون اصغری و آتقیمریم و مش مهدی و مانی پرایدیا که دارد بندری و ساوه ایسیستانی و خراسانی پرایدگر که از مادرزنت سیری هنوزهدیه اش کن بی پشیمانی پرایدمن خجالت می کشم از وصف توبسکه داری حُسن پنهانی پرایدشعر طنز پراید

  • همت و تعطیلات مضاعف ...

    به بهانه ی تعطیلات بیش از حد در ایران... میگن ایران کشور دین و ایمان      /شده سران توی سطح جهان شدیم کمی هسته ای و فضایی   /تحریم و قطعنامه نداره جایی   اینا رو ما مدیون تعطیلاتیم             /وقتای بیخودی که تو حیاتیم میریم تظاهرات تو هر مراسم         / میدن به ما ساندیس و کیک لازم میدیم به جای کار کردن شعار       /حقوق که هیچ اضافه کار در کنار  کارمیکنیم تو اوقات فراغت              /کشورمون رشد می کنه باسرعت نفت وگاز ومیفروشمش چه راحت     /لم میدیم پای سریال جراحت ماه رمضون دیرمیامو زود میریم          /کار سنگینه نکنه از حال بریم نوروز وقربان و عید غدیر             /عیدی میخوایم بی مایه هست چون فطیر بعضی روزا تعطیله واسه اینکه          /سی سال پیش ساخته شده یه تیکه دراومده یه حرفی از یه جایی            / فلان روزم تعطیله صرف چایی فلان روزم میون تعطیلاته                  / موقع صرف کمی شکلاته  میگن فلان روز ،روز ملیه                   /نمیگم کدومه چون خیلیه  خیلی بالاست آمار کار مفید             /چاپلوسی و زیرآب زنی رو نگید تو سرما و گرما و گرد و غبار               /بشین تو منزل تو کنار دلدار یکی هست جای همتون کار کنه         /شب نخوابه وزیر و بیدار کنه طرحی بیاره بخونه توی مجلس           /تعطیل بکن این سه روزو نکن فس تعطیل بکن سه روز هم پشت هم       /ممنون آقا سایتونم نشه کم  اینجا ضرب المثلا عالیه                      /کار واسه تراکتور یا جناب عالیه بحران اقتصادی مال اوناست               /که مال دنیا همه اش در فناست دنیا افتاده زیر دست ما                     /قرن بیست و یک ماییم مدیردنیا اینا ثمره تعطیلاته زیاده                    /غصه نخور اونا سوارندو ما پیاده  انگاری تعطیلات شد ه مضاعف          /تو سال کار وهمت مضاعف

  • شعر طنز درباره معلم

    قدیم تَرا معلم عزتی داشتنون معلمی چه لذتی داشتشاگردت از یه فرسخی مثل بیدز هیبت معلمیت می لرزیدتو مهمونی جای تو صدر مجلسزبونزد سوسن و سرو و نرگستموم دخترای این آبادی می دیدنت تو پیرهن دامادیعزت و احترام و جایگاهیمعلمی نگو ، که پادشاهیاین روزا اما چی بگم ، روم سیانداره هیچ رنگی دیگه اون حناتو مدرسه با بچه های شیطونتو خونه هم نق نق و غرغر ِ اونبه خونه باز با خُلق تنگ اومدیانگاری از میدون جنگ اومدیمی آی خونه خسته و درب و داغونیه سال می شه سر نزدی به ننجونخسته به خونه میری اما بانومیده به دستت نرسیده جاروتو مدرسه ، ادب یه جنس نایابتو خونه هم همیشه جنگ اعصابتو مدرسه ، شیطنت این و اونتو خونه امر و نهی های ایشون:گچی نکن اون کت و شلوارتونمالی روش ماژیک و خودکارتومعلمی هم آخه کار شد واست؟ببین سعید رفته تو بانک ملتببین تو دست خانمش پرستواضافه می شه روزی یک النگوخونه گرفتن با آسانسور و وانیه خونه هم تو شهرک گلستانببین فلانی که تو ساخت و سازهاسم زنش کرده سه تا مغازه*این همه حرفا همه بادِ هواستشکستن دلت ولی بی صداستاگرچه همکلاسی های تنبل همه برای خودشون شدن یلفلانی که بی هنر و سوادهمیفروشه بِت همش پز و افادهاگرچه بعضی رفقات گرفتنهر کدوما چند تا خونه، چند تا زناگرچه بقال سر خیابونبهتره روزگارش از حالتوناما عوض نمی کنی با دنیامعلمی رو با تموم حرف