شعر قدر دانی

  • قدر دانی

    قدر دانی

    سلام به دوستان گلی که منو فراموش نمیکننمتاسفانه تا مدتی به اینترنت دسترسی ندارمولی ازتون بابت پیامهاتون ممنونمخصوصا ازشیواجونماین گل تقدیم به شما



  • قدر دانی

    قدر دانی

      قدر دانی   این پیام نه تنها برای بچه هایمان بلکه برای همه ما که در این جامعه امروزی زندگی می کنیم موثرمی باشد.   یک شخص جوان با تحصیلات عالی برای شغل مدیریتیدر یک شرکت بزرگ درخواست داد. در اولین مصاحبه پذیرفته شد؛ رئیس شرکت آخرین مصاحبه را انجام داد. رئیس شرکت از شرحسوابق متوجه شد که پیشرفت های تحصیلی جوان از دبیرستان تا پژوهشهایپس از لیسانس تماماً بسیارخوب بوده است، و هرگز سالی نبوده که نمره نگرفته باشد رئیس پرسید:  آیا هیچ گونه بورس آموزشی در مدرسه کسب کردید؟ جوان پاسخ داد: هیچ رئیس پرسید:  آیا پدرتان بود که شهریه های مدرسه شما را پرداخت کرد؟ جوان پاسخ داد: پدرم فوت کرد زمانی که یک سال داشتم، مادرم بود که شهریه های مدرسه ام را پرداخت می کرد رئیس پرسید: مادرتان کجا کار می کرد؟ جوان پاسخ داد: مادرم بعنوان کارگر رختشوی خانه کار می کرد. رئیس از جوان درخواست کرد تا دستهایش را نشان دهدجوان دو تا دست خود را که نرم و سالم بود نشان داد. رئیس پرسید:  آیا قبلاً هیچ وقت در شستن رخت ها به مادرتان کمک کرده اید؟ جوان پاسخ داد: هرگز، مادرم همیشه از من خواسته که درس بخوانم وکتابهای بیشتری مطالعه کنم. بعلاوه، مادرم می تواند سریع تر از من رخت بشوید رئیس گفت: درخواستی دارم. وقتی امروز برگشتید، بروید و دستهای مادرتان را تمیز کنیدو سپس فردا صبح پیش من بیایید جوان احساس کرد که شانس او برای بدست آوردن شغل مدیریتی زیاد است.وقتی که برگشت، با خوشحالی از مادرش درخواست کرد تا اجازه دهد دستهای او را تمیز کند.مادرش احساس عجیبی می کرد، شادی اما همراه با احساس خوب و بد، او دستهایش را به مرد جواننشان داد. جوان دست های مادرش را به آرامی تمیز کرد. همانطور که آن کار را انجام می داد اشکهایشسرازیر شد. اولین بار بود که او متوجه شد که دستهای مادرش خیلی چروکیده شدهو اینکه کبودی های بسیار زیادی در پوست دستهایش است. بعضی کبودی ها خیلی دردناکبود که مادرش می لرزید وقتی که دستهایش با آب تمیز می شد   این اولین بار بود که جوان فهمید که این دو تا دست هاست که هر روز رخت ها را می شوید تااو بتواند شهریه مدرسه را پرداخت کند. کبودی های دستهای مادرش قیمتی بود که مادر مجبور بودبرای پایان تحصیلاتش، تعالی دانشگاهی و آینده اش پرداخت کند.بعد از اتمام تمیز کردن دستهای مادرش، جوان همه رخت های باقیمانده را برای مادرشیواشکی شست.آن شب، مادر و پسر مدت زمان طولانی گفتگو کردند.صبح روز بعد، جوان به دفتر رئیس شرکت رفت.رئیس متوجه اشکهای توی چشم های جوان شد، پرسید:آیا می توانید به من بگویید دیروز در خانه تان چه کاری انجام داده اید و چه چیزی یاد گرفتید؟ جوان پاسخ داد: ...

  • قدر دانی از پدرو مادر

    آداب در محضر پدر و مادر   پدر و مادر حقوق زيادي بر گردن فرزندان دارند، لذا رعايت حقوق و احترام آنان، حائز آثار معنوي بسيار ثمر بخش بوده و حتي در امور دنيوي فرزندان تأثير گذار مي‌باشد.   از طرف ديگر، عدم احترام به ايشان آثار زيانبار و جبران‌ناپذيري در دنيا و آخرت برايشان در  پي خواهد داشت.   به راهكارهايي در باب احترام پدر و مادر توجه فرماييد:1- با آنها نيكو سخن بگوييد.2- اگر آنها را ناراحت كرده‌ايد، بكوشيد تا خوشحالشان كنيد.3- در نيكي كردن به پدر مادر، خوب و بد بودن آنها را ملاحظه نكنيد(حتي بايد به والدين غير مؤمن نيكي كرد).4- اگر امر به حرامي كردند، اطاعت نكنيد اما حق بدرفتاري با آنان را نداريد.5- لازم است بعد از درگذشت آنها نيز به ايشان احسان كنيد:الف- برايشان نماز بخوانيد.ب- برايشان استغفار كنيد.6- پس از مرگ آنان، تعهدات و بدهي‌هايشان را ادا كنيد.7- دوستان آنها را نيز اكرام كنيد.8-پيش از آن كه چيزي از شما بخواهند، حاجتشان را برآوريد.9- در حضورشان با احترام بنشينيد.10- صداي خود را از صداي آنها بلندتر نكنيد.11- در چشمانشان خيره نشويد.12- با دست و چشم به آنها اشاره نكنيد.13-آنها را به اسم صدا نزنید.14-جلوتر از ايشان راه نرويد(مگر آنكه ضرورتي داشته باشد).15- قبل از ايشان ننشينيد.16- اگر عصباني شدند، نسبت به آنان خشوع كنيد.17-در همه حال از آنها تشكر كنيد.18- مراقب باشيد هيچ‌گاه به ايشان دشنام ندهيد.19- بكوشيد تا هرگز آنها را خشمگين نسازيد.20- در حد ممكن، در برآوردن نيازها و تأمين هزينه آنان بكوشيد.21- هر قدر مي‌توانيد نسبت به ايشان نيكي كنيد.22- هرگز در مقابل ايشان تكبر نكنيد.23- درخواست‌هايشان را برآورده سازيد(هر چند به آن نياز نداشته باشند).24- چنانچه در حق شما بدي كردند؛ در مقابل، برايشان استغفار و طلب خير كنيد.25-در مجالس، بالاتر از ايشان ننشينيد.26- اگر از شما خواستند پيش آنان بمانيد، در حد امكان از ايشان جدا نشويد.27- در احسان به والدين،جانب مادر را بيشتر مراعات كنيد.28-به وصيت‌هايشان عمل كنيد.29- بدهي‌هاي آنان را ادا كنيد(در صورت توانايي).30- اگر بين امر و نهي والدين تعارضي بوده اگر ممكن است رضايت هر دو را جلب كنيد وگرنه جانب مادر را ترجيح دهيد.31- اگر شما را به خوردن غذاي شهبه‌ناك امر كردند اطاعت كنيد.32- اگر در وقت نماز شما را به كاري امر كردند، نماز را به تأخير انداخته و فرمان آنان را اطاعت كنيد.33- از آزار ديگران نسبت به والدين جلوگيري كنيد.34- پيش از آنان شروع به خوردن غذا نكنيد.35- در مجالس، روي خود را از آنها بر نگردانيد.36- كاري نكنيد كه ديگران به پدر و مادر شما بد بگويند.37- در وقت ورودشان از جا برخيزيد.38- مراقب سلامتي آنان باشيد ...

  • تشكر و قدر داني

    تشكر و قدر داني - 1 هجران ابدی و غم از دست دادن عزیز سفر کرده مانمرحوم مغفور ...هنوز بر قلب هایمان سنگینی می کندو جز پناه بردن به مشیت الهی و طلب غفرانبرای آن زنده یاد، چاره ای نیستبا این وجود حضور پر شور و حق شناسانهمردم بزرگوار از اقشار مختلف بخصوص...که حضوری، تماس تلفنی، صدور اعلامیه،درج آگهی ما را قرین محبت خود قرار دادندصمیمانه قدردانی می کنیماز این که به علت تالمات روحی تا کنون توفیقتشکر حضوری میسر نگردید، قلبا پوزش می طلبیمامیدواریم خداوند عنایت فرمایدمحبت شما عزیزان را در مراسم شادی تانجبران کنیم. خانواده ...**************************************************تشكر و قدر داني - 2تقدیر و تشکر و اعتذار در سوگ عزیزان: بدین وسیله کمال احترام و قدردانی خود را از بذل محبتهاو الطاف خالصانه تمامی افرادی که در مراسم تشییعو اقامه فریضه الهیه شرکت نموده اند، خاضعانه سپاسگزار هستمو اذغان دارم که زبان قدردانی و شکرگذاری تمام و کمالدر برابر محبتها و عنایات اعزه، در فقدان .... قاصر استامید است همگان مشمول عنایات خاصه ذات اقدسباری تعالی و اولیائش واقع شده باشیم.**************************************************تشكر و قدر داني - 3دنیای با او بودن به ما نیاموخت که بی او چه کنیماما وفایش به ما آموخت که محبت های بی منت و بی صدای اورا که جاودانه در جان زندگی مان سبز است، فراموش نکنیم. اما باز هم و بود که این بار با رفتنشهمه بستگان، دوستان و آشنایان را به دور ما جمع کرد. و همه به وسعت قلبهایتان آمدید و در مراسم خاکسپاری، سوم و هفتمروانشاد ...با قطره اشکی، ارسال متن تسلیت یا نثار تاج گل،قلب های مهربانتان را بر روی اندوهمان گشودید. محبت و صفایتان را ارج می نهیم و نیکوترین دعاهای خود را نثارتان می کنیمو آرزومندیم زنجیر عشق و محبت یاران، هرگز از هم نگسلد. از طرف خانواده ... **************************************************تشكر و قدر داني - 4بزرگ بود و از اهالی امروز بودبا افقهای باز نسبت داشتتقدیر آن بود که شمع وجود معلم فرهیخته،مدیر شایسته و بزرگمرد نجیب و متواضعمرحوم ...زودازود خاموش گرددو ما را در ماتم و سوگش نشاند اگر لطف بیکران الهی و همراهی و همدردیهمشهریان عزیز و یاران مهربان نبودتحمل این بار گران بسی شکننده تر می نموداکنون به حکم ادب و حق شناسیاز همه خوبان و مهتران که در مراسمتشییع، تدفین و ترحیم آن سفر کرده شرکت نمودهیا با تلفن و ارسال پیام همدلی و همآوایی نمودهو ما را مورد تفقد قرار داده و موجبات تسلیو تشفی آلام جانکاهمان گردیده اندصمیمانه و بی حد و عد، سپاسگزاریمخاضعانه ترین سپاسها و نیکوترین دعاهای خود را نثارتان می کنیم**************************************************تشكر و قدر داني - 5من لم ...

  • قدر دانی

    بنام خدا بچه ها سلام.امیدوارم که طاعات و عبادات شما مورد قبول حضرت حق قرار گرفته باشد. قبل از هرچیز تشکر می کنم از محبتی که در روز تولدم به من داشتید و از طریق نوشته ها و همدلی که در فضای مجازی ایجاد کرده بودید بنوعی یکبار دیگر این نکته را برای من یادآوری کرد که “هرگز تنها نخواهم بود.” لذا نهایت تشکر و امتنان را از همه شما دوستان دارم.همانطور که مطلع هستید برنامه های زنده بنده چند روزی است که آغاز شده و من بشدت درگیر فضای برنامه جدیدم هستم اما در این میان سعی کرده ام هرازگاهی از پیشنهادات و راهنمایی هایی که شما در وبلاگ هایتان اشاره نموده اید نیز استفاده کنم. با این حال از توجه و محبتی که به من و برنامه هایم دارید ممنونم و از خدای مهربان برایتان آرزوی سلامتی و طول عمر دارم. پیامک عمو جونم روزها و شبها گذشتند به امید آن که خوبی بر دنیا حاکم شود،اما هیچ ندانستیم خوبی همان کودکیمان بود که مانند ثانیه گذشت. به نام پروردگار مهربان سلام عمو جونم خوبید عموی مهربونم عمو چقدر خوب شد که دوباره اپ کردید عمو ما باید قدر دان شما باشیم همیشه و هر کجا که هستیم ممنونم عمو   عمو برنامه هزار و شصت و شونزده خیلی قشنگه هروز نگاه می کنم هرجا باشم حتما خودم و میرسونم اهای اهای مهمونیه مهمونیه خوبه خدا ... قشنگ ترین شعر دنیاست و من خیلی دوست دارم و خیلی خوشحالم که هروز توی برنامه خونده میشه اقای سلطان خیلی بامزه است من نمیدونم چرا انتقادم نمیاد خیلی دوست دارم یه انتقاد هم بگم اما اصلا به ذهنم نمیاد اخه همه فضا رو دوست دارم التماس دعا  

  • قدر دانی ازمادر

    این پیام نه تنها برای بچه هایمان بلکه برای همه ما که در این جامعه امروزی زندگی می کنیم موثر می باشد. یک شخص جوان با تحصیلات عالی برای شغل مدیریتی در یک شرکت بزرگ درخواست داد. در اولین مصاحبه پذیرفته شد؛ رئیس شرکت آخرین مصاحبه را انجام داد. رئیس شرکت از شرح سوابق متوجه شد که پیشرفت های تحصیلی جوان از دبیرستان تا پژوهشهای پس از لیسانس تماماً بسیار خوب بوده است، و هرگز سالی نبوده که نمره نگرفته باشد. رئیس پرسید: ((آیا هیچ گونه بورس آموزشی در مدرسه کسب کردید؟)) جوان پاسخ داد: ((هیچ.)) رئیس پرسید: ((آیا پدرتان بود که شهریه های مدرسه شما را پرداخت کرد؟)) جوان پاسخ داد: ((پدرم فوت کرد زمانی که یک سال داشتم، مادرم بود که شهریه های مدرسه ام را پرداخت می کرد.)) رئیس پرسید: ((مادرتان کجا کار می کرد؟)) جوان پاسخ داد: ((مادرم بعنوان کارگر رختشوی خانه کار می کرد.)) رئیس از جوان درخواست کرد تا دستهایش را نشان دهد. جوان دو تا دست خود را که نرم و سالم بود نشان داد. رئیس پرسید: ((آیا قبلاً هیچ وقت در شستن رخت ها به مادرتان کمک کرده اید؟)) جوان پاسخ داد: ((هرگز، مادرم همیشه از من خواسته که درس بخوانم و کتابهای بیشتری مطالعه کنم. بعلاوه، مادرم می تواند سریع تر از من رخت بشوید.)) رئیس گفت: ((درخواستی دارم. وقتی امروز برگشتید، بروید و دستهای مادرتان را تمیز کنید، و سپس فردا صبح پیش من بیایید.)) جوان احساس کرد که شانس او برای بدست آوردن شغل مدیریتی زیاد است. وقتی که برگشت، با خوشحالی از مادرش درخواست کرد تا اجازه دهد دستهای او را تمیز کند. مادرش احساس عجیبی می کرد، شادی اما همراه با احساس خوب و بد، او دستهایش را به مرد جوان نشان داد. جوان دستهای مادرش را به آرامی تمیز کرد. همانطور که آن کار را انجام می داد اشکهایش سرازیر شد. اولین بار بود که او متوجه شد که دستهای مادرش خیلی چروکیده شده، و اینکه کبودی های بسیار زیادی در پوست دستهایش است. بعضی کبودی ها خیلی دردناک بود که مادرش می لرزید وقتی که دستهایش با آب تمیز می شد. این اولین بار بود که جوان فهمید که این دو تا دست هاست که هر روز رخت ها را می شوید تا او بتواند شهریه مدرسه را پرداخت کند. کبودی های دستهای مادرش قیمتی بود که مادر مجبور بود برای پایان تحصیلاتش، تعالی دانشگاهی و آینده اش پرداخت کند. بعد از اتمام تمیز کردن دستهای مادرش، جوان همه رخت های باقیمانده را برای مادرش یواشکی شست. آن شب، مادر و پسر مدت زمان طولانی گفتگو کردند. صبح روز بعد، جوان به دفتر رئیس شرکت رفت. رئیس متوجه اشکهای توی چشم های جوان شد، پرسید: ((آیا می توانید به من بگویید دیروز در خانه تان چه کاری انجام داده اید و چه چیزی یاد ...

  • تو قدر آب چه دانی ؟

      سَل ِ المَصانعَ رَکبا ً تَهیمُ الفَلَواتی « تو قدر آب چه دانی که در کنار فراتی » ؟! این بیت از سعدی است و اهل ادب می دانند که این ( مُلَمَّع : شعر دو زبانه ) نیز نوعی از اشعار است . البته  «دریچه » به مصرع دوم کار دارد نه به مصرع اول . هر چند معنای مصرع مَطلع ، مکمّل بیت است و زیباست و تصویر ساز هم هست. همه حرف این است : کسی که در کنار رود فرات زندگی می کند ، به دلیل دسترسی آسان به آب، قدر آن را نخواهد دانست.از رهگذر سرگردان ِ بیابان های خشک و خشن ( کاروان ) باید قدرو  منزلت گودال های آبگیر و برکه های باران را پرسید . سعدی همین معنا و مفهوم را که با « نسبیّت » نیز نسبتی دارد ، در جای دیگری چنین باز گفته :            ای سیر تو را نان جوین خوش ننماید                              معشوق من است آن که به نزدیک تو زشت است            حوران بهشتی را دوزخ بود اَعراف                                         از دوزخیان پرس که اعراف بهشت است ! گفته اند ( ما که ندیده ایم ) : در میان بهشت و دوزخ ، یک منطقۀ بی طرف هم هست که نه جنّت است و نه جهنّم. گویا بیابان باشد ، بیابان خشک . چنین جایی با چشم اهل بهشت ،دوزخ به نظر می رسد.و با چشم اهل جهنّم، بهشت. برای کسی هم که در بیابان های بی آب و علف حیرانی و سرگردانی می کشد ، گودالکی از آب گل آلود در حکم دجله و فرات است. و اگر سعدی سری به نیاگارآ زده بود ، می فرمود در حکم آبشار است یا چه بسا در حکم اقیانوس اطلسی که هر کدام از ماهیانش ( مثل داستان ابراهیم ادهم در مثنوی ) با یک دستگاه آب شیرین کن بر پشت ،از آب سر بر آورده باشند. « تو قدر آب چه دانی که در کنار فراتی»، قرنهاست که لباس خیس ضرب المثل را پوشیده و معنا رسانی اش تماشایی شده. کسی که در کنار باشد ، احوالش چنین است . پس احوال کسی که در میان باشد، چگونه خواهد بود ؟ تو قدر آب چه دانی که « درمیان » فراتی ! حالا احوال ما و شما شاید همین باشد . نه این که یعنی : داریم می میریم از خوشی و خوشبختی و خوشوقتی . نه ؛ منظور این است که به هر حال شاید بتوان گفت ما آدمها روزی در روزگار سنتّی پیشینمان طبیعت الهی را قدر شناس تر بودیم . حسن پیشینه داشته ایم . سعدی البته این بیت عربی فارسی را در مطلع غزل عاشقانه و عارفانه اش نشانده و ( به قول امروز ) از سمبُل ها و سیگنال های آب و فرات و قدردانی ، به مفاهیم دیگری نقب زده است که در جای خودش شایستۀ گفت وگوست . ولی « دریچه » می خواهد به محضر مبارک سعدی گزارش کند که ... _ کار ما شهروندان عصر جدید به جایی رسیده که همین آب اصلی و طبیعی( نه آب سمبُلیک غزل سعدی )برای خودمان و خانواده مان به رمز و راز تبدیل شده است و به ( قول خودمان ) دارد می ...

  • قدر دانی از مادر

    مردی مقابل گل فروشی ايستاد.او می خواست دسته گلی برای مادرش که درشهر ديگری بود سفارش دهد تا برايش پست شود    وقتی از گل فروشی خارج شد ٬ دختری را ديد که در کنار درب نشسته بود وگريه می کرد. مرد نزديک دختر رفت و از او پرسيد : دختر خوب چرا گريه میکنی ؟     دختر گفت : می خواستم برای مادرم يک شاخه گل بخرم ولی پولم کم است . مردلبخندی زد و گفت :با من بيا٬ من برای تو يک دسته گل خيلی قشنگ می خرم تاآن را به مادرت بدهی. وقتی از گل فروشی خارج می شدند دختر در حالی که دسته گل را در دستش گرفته بود لبخندی حاکی از خوشحالی و رضايت بر لب داشت. مرد به دختر گفت می خواهی تو را برسانم ؟ دختر گفت نه ، تا قبر مادرم راهی نيست     مرد ديگرنمی توانست چيزی بگويد٬ بغض گلويش را گرفت و دلش شکست. طاقت نياورد٬ به گل فروشی برگشت٬ دسته گل را پس گرفت و ۲۰۰ کيلومتر رانندگی کرد تا خودش آن را به دست مادرش هديه بدهد          شکسپير می گويد: به جای تاج گل بزرگی که پس از مرگم برای تابوتم می آوری، شاخه ای از آن را همين امروز به من هديه کن