شعر قشنگ کوتاه

  • شعر خیلی خیلی قشنگ

    یکی از زیباترین شعرهای که تا به حال خوانده ام:   می گویند:عشق خدابه همه یکسانَ ستــولی من می گویم:مرا بیشتر از همهدوستــ داردوگرنهـبهـ همهـیکی مثل تو می داد . / 



  • متن کوتاه دلتنگی

    دلتنگی تنها نصیب من بود از تمام زیبایی هایت…. اس ام اس دلتنگی  پیامک دلتنگی  مسیج برای کسی که دلت براش تنگ شده اس ام اس دلتنگی, اس ام اس دوری,* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * تو این دنیا تو این عالم / میون این همه آدمببین من دل به کی دادم / به اون کس که نمیخوادمدلم شیشه دلش سنگه / واسه سنگه دلم تنگه * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * برنگرد، که بر نمی گردی تو هیچوقت نمی خواهمم داشته باشمت،نترس فقط بیا در خزان خواسته هام کمی قدم بزن تا ببینمت دلم برای راه رفتنت تنگ شده است…    * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * میخوام که عاشقت بشم ، گل شقایقت بشم / دلم واست تنگ شده بود ، گفتم مزاحمت بشم !  * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * میان عابران تنهاتر از من هیچ کس نیست / کسى اینجا به فکر این غریبه در قفس نیستدلم امشب براى خنده هایت تنگ تنگست / فقط در دستهاى گرم تو مردن قشنگست . . . * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *  پیام : موردی برای نمایش نیست فرستنده : نام فرستنده مشخص نیست تاریخ ارسال : تاریخ ارسال معلوم نیست دلم واسه ی تو خیلی تنگ شده واسه ی همینه که همه چیز گم شده و از دست رفته! * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * ما که همسایه ی اشکیم ولی با دل تنگ . گر لبی خنده زند یاد شما می افتیم  * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *    نا له پنداشت که در سینه ی ما جا تنگ است رفت و برگشت سراسیمه که دنیا تنگ است  * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * من به دلتنگی شبهای ملولو تهی مانده خود از شادیذهنم از خاطرها سرشار من به تنهایی خویش و به تنهایی باغ…     و به یک معجزه می اندیشم…  * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * شکر خدائی را که هستی را با مرگ ، دوستی را یک رنگزندگی را با رنگ ، عشق را رنگارنگ ، رنگین کمان را هفت رنگشاپرک را صد رنگ ، و مرا دلتنگ تو آفرید . . . * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * نمیدانم از دلتنگی عاشقترم یا از عاشقی دلتنگ ترفقط میدانم در آغوش منی ، بی آنکه باشیو رفتی ، بی آنکه نباشی . . . * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * عشق یعنی با چشم بسته کسی را دیدن و از بین همه دلتنگ یک نفر شدن . . . * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *  اونائی که ما عاشقشون هستیم هیچ وقت از ما دور نمیشوندهر روز کنار ما راه میروند اما دیده نمیشوند … شنیده نمیشوندو هنوز نزدیک و هنوز عاشق …  هنوز دلتنگ و خیلی عزیز . . . * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * همواره تنهاییمدر این نفس تنگیدر قلب یک بن بستمدهوش دلتنگی  * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * سه شاخه گل برات میفرستمیکی از طرف خداوند که نگهدارت باشهدومی از طرف دلمه که دوستت دارهو سومی از طرف چشامه که دلتنگ دیدارت شده اس ام اس دلتنگی  پیامک دلتنگی  مسیج برای کسی که دلت براش تنگ شده اس ام اس دلتنگی, اس ...

  • بغض ِ بی واژه ،عاشقی کشک است،عشق قشنگ است ولی …

    عاشقی کشک استضربـــه هایـــــت کاری سـت دختر ای غـــــــــزل ، من را نکــــن پـرپـر بـــا تشـــــــرهایــــت نکــــن زیبـــا شــــــهر چشـــــمان مـرا تَـــر تَـــر قلــــب من پیوســـــته می گیـــرد می شــــوم پژمرده ، غمگین تــــر بــــــــاز هــــم قصد زدن آیــــــا ؟؟ بــــر دلــــــم یـــــــک ضربه ی دیگر بــــا تمـــــام دلـــــخوری هایــــــم آتشـــــــم خواهــــــی زد و آخــــر سنگ قبــــــرم را نمی ســــــازی می دهـــــی بر بــــــــاد خاکستر خواهشــــــا یــــک لحظه ی کوتاه جان من آهستــــــــه تر بگـــــــذر تـــــا بگویـــم حــــرف آخــــــــــر را ایــــــــنکه پایـــــــان آمده دفتـــــر دائــــــما در دســـت تـــو بـــــودم چـــــون کلیـــــدی داخل یــــک در عـــادتـــــم دادی بـــه لبخنــــــدت تا که پیشـــت جان دهم یـــا سر مثــل روبه حیـــــــله مــــی کردی بـــــــــــاورم شد مثــــل گربه نـــر پای عشـــق آمــد میــــان و بـــاز آدم اینجا میشــــود چون خـــر !!! می نویسم عاشقی کشک است می نویسم پشـــت یــــک خــــاور تــــو زدی مـــن هــــــم زدم آخـــر ایـن به آن و آن به ایــن شــــد درسجاد صادقیبغض ِ بی واژهبغض بی واژه ای روی شعرم امشب از آسمانت چکیده باید آهسته بنویسم این بار تا کسی گریه ام را ندیده می نویسم به تو تا بدانی از خودم از همین دل سروده سهم من روزگار بدی شد سرنوشتی که دست تو بوده باید آهسته بنویسم این بار روزگارم تماماً سیاه شد آمدی خط زدی روی مشقم ساده گفتی به من اشتباه شد من برای تو جنگیده بودم تا که شاید به سمتت بیایم فاصله سهم ما شد که اینک تو جدایی و من هم جدایم باید آهسته بنویسم این بار باعث گریه هایم تویی تو لااقل یک شبی مهربان باش مرهم زخم های دلم شوسحاد صادقی

  • جمله هاي عاشقانه

    تقدیم به آن که دوری اش غمم،خانه اش قلبم وفراموشی اش مرگم است.  خاطرم نیست تو از بارانی یا که از نسل نسیم؟هـر چــه هســـتـی گــذرا نـیست هوایت،بویتتو مـرا یاد کـنـــی یا نکنی،من بـه یادت هستم. از با تو بودن دل برایم عادتی ساخت که هیچگاه بی توبودن را باور ندارم.  کاش هرگز هیـچکس تـنها نبودکاش هــــرگـز دیـدنت رویا نبودگفـته بـودی با تو میمانم ولـی رفتی و گفتی که اینجا،جا نبودزبس شب و روز با غمـت زیستمغمت میشناسد که من کیستمهـمه را بهانه کردم و گـریسـتـمروزی به سراغم آیی که نیستم با خودم عهد بستم بار دیگر که تو را دیدم بگویم از تودلگیرم،ولی باز تو را دیدم وگفتم بی تو می میرم.  زیباترین آغاز را با تو تجربه کردم پس تا زیباترین پایانباتو می مانم.روزی کــه یادت نکنمــ،روز خـــدا نیسـتسـوگندبه اسمت که دلم ازتوجدانیـست  ما جدا افتادگان را هیچ کس غمخوار نیستجان فدای یار کردن پـیش ما دشوار نیســت  عاشـقت بـــودم و گـفتی عاشقان دیوانه اندعاقبت عاشق شدی دیدی تو هم دیوانه ای  دل تو وقتی میگیره دل من میخواد بمیرهحاضرم دلم فـدات شه،تاکه قلب تونگیره  دریا چـــه دل پاک ونـــجــــــــیبـــی داردچـندیـــسـت کـه حالات عـجـــیبی داردایـن موج کـه سربـه صـخره هامی کوبدبا مـــن چـــه شـــباهت عـجـیــبی دارد گلی چیدم فرستادم برایتتو از گل بهـتری جانم فدایتگـلـی چـیدم بـرای یادبودیکه تنهالایق این گل توبودی گل یخ در زمـــسـتان تو هستماسیر ناز چــشـمان تـو هـستممـــرا پــرپر مکـــن با بی وفاییکه من مشتاق دیدار تو هستم دور بـــودن از عزیزان مشـکـــل اسـتامتحان باوفایی درجدایی حاصل استگـــرچـه مـن دورم زپــیــشت ای عزیزدوریـــــت دریا و یادت ساحـــــل است ویرانه نه آنســت کـه جمشــید بنا کردویرانه نه آنست کـــه فرهاد فرو ریختویرانه دل ماست که با هر نظر دوستصــد بار بنا کــرد ودگر بار فرو ریـــخــت یـک شاخـه گل و یک دنـیا مـــهربـــونیتقدیم به تو که هم گلی وهم مهربونی  من شعـر سکوتم را در گـوش تو خواهم خواندشــــبــهای بلــنـدم رابا یاد تـــو خــواهم ماندمن ریشه عشقم را در قلب تو خواهم کاشتآن صـحـــبــت اول را در خاطره خواهم داشـت در سایــــــه مــــهربانــی تــــو بر پا شـده جــوانی منباشد به فدای یک نگاهت عمر وهمه جان وجوانی من  زخم زندگی من تویی،همه به زخم هاشون دستمالمی بندند و اما من به زخمم دل بستم.  هـمه بردنـد از خاطر مرا من ماندم وچشمتتو هم رفتی واز یادت رفت نام من به آسانیجمله هاي عاشقانه

  • جذاب ترین داستان های کوتاه عاشقانه

    عشق و آرامشاستادى از شاگردانش پرسید: چرا ما وقتى عصبانى هستیم داد می‌زنیم؟ چرا مردم هنگامى كه خشمگین هستند صدایشان را بلند می‌كنند و سر هم داد می‌كشند؟شاگردان فكرى كردند و یكى از آنها گفت: چون در آن لحظه، آرامش و خونسردیمان را از دست می‌دهیم. استاد پرسید: این كه آرامشمان را از دست می‌دهیم درست است امّا چرا با وجودى كه طرف مقابل كنارمان قرار دارد داد می‌زنیم؟ آیا نمی‌توان با صداى ملایم صحبت كرد؟ چرا هنگامى كه خشمگین هستیم داد می‌زنیم؟ شاگردان هر كدام جواب‌هایى دادند امّا پاسخ‌هاى هیچكدام استاد را راضى نكرد... سرانجام او چنین توضیح داد: هنگامى كه دو نفر از دست یكدیگر عصبانى هستند، قلب‌هایشان از یكدیگر فاصله می‌گیرد. آنها براى این كه فاصله را جبران كنند مجبورند كه داد بزنند. هر چه میزان عصبانیت و خشم بیشتر باشد، این فاصله بیشتر است و آنها باید صدایشان را بلندتر كنند. سپس استاد پرسید: هنگامى كه دو نفر عاشق همدیگر باشند چه اتفاقى می‌افتد؟ آنها سر هم داد نمی‌زنند بلكه خیلى به آرامى با هم صحبت می‌كنند. چرا؟ چون قلب‌هایشان خیلى به هم نزدیك است. فاصله قلب‌هاشان بسیار كم است. استاد ادامه داد: هنگامى كه عشقشان به یكدیگر بیشتر شد، چه اتفاقى می‌افتد؟ آنها حتى حرف معمولى هم با هم نمی‌زنند و فقط در گوش هم نجوا می‌كنند و عشقشان باز هم به یكدیگر بیشتر می‌شود. سرانجام، حتى از نجوا كردن هم بی‌نیاز می‌شوند و فقط به یكدیگر نگاه می‌كنند! این هنگامى است كه دیگر هیچ فاصله‌اى بین قلب‌هاى آن‌ها باقى نمانده باشد... :heart::heart::heart: ------------------------------------------------------------------------------------------------------------و من اینو می دونستموقتی سر کلاس درس نشسته بودم تمام حواسم متوجه دختری بود که کنار دستم نشسته بود و اون منو “داداشی” صدا می کرد .به اون خیره شده بودم و آرزو می کردم که عشقش متعلق به من باشه . اما اون توجهی به این مساله نمیکرد .آخر کلاس پیش من اومد و جزوه جلسه پیش رو خواست . من جزومو بهش دادم .بهم گفت:”متشکرم”.میخوام بهش بگم ، میخوام که بدونه ، من نمی خوام فقط “داداشی” باشم . من عاشقشم . اما… من خیلی خجالتی هستم ….. علتش رو نمیدونم .تلفن زنگ زد .خودش بود . گریه می کرد. دوستش قلبش رو شکسته بود. از من خواست که برم پیشش. نمیخواست تنها باشه. من هم اینکار رو کردم. وقتی کنارش نشسته بودم. تمام فکرم متوجه اون چشمهای معصومش بود. آرزو میکردم که عشقش متعلق به من باشه. بعد از ۲ ساعت دیدن فیلم و خوردن ۳ بسته چیپس ، خواست بره که بخوابه ، به من نگاه کرد و گفت :”متشکرم ” .روز قبل از جشن دانشگاه پیش من اومد. گفت :”قرارم بهم خورده ، اون نمیخواد با من بیاد” ...