عمل طبیعی انسان

  • تعریف خودارضایی

      تعریف خودارضایی : انسان بدون عمل نزدیکی و جماع به قصد خروج منی با خود کاری کند که منجر به خروج منی شود .از دیدگاه فقها و شرع اسلام اگر شخص به قصد خروج منی با خود کاری کند که منی خارج شود اما به هر دلیلی منی خارج نشود باز این کار گناه و بدون شک از مصادیق شهوت رانی حرام خواهد بود .پس عده ای نباید این گونه تصور کنن که اگر منی از آنها خارج نشود مرتکب عمل حرامی نشده اند .جنب شدن در خواب امری کاملا طبیعی است و مربوط به مکانیزم بدن انسان است .درون بدن انسان کیسه هایی وجود دارد که منی درون آن ذخیره میگردد .حال اگر بنابر دلایلی مثلا عدم نزدیکی با همسر و یا مجرد بودن فرد این کیسه از منی پر شود .( که البته زمان پر شدن این کیسه ها بستگی به عوامل مختلف مانند بدن فرد ، غذایی که خورده و نحوه زندگی و فعالیت روزانه و ...متغییر است .ممکنه برای یک نفر هر 5-6 روز پر شود و برای کس دیگر هر 20 روز پر شد ) .هر وقت این کیسه ها از منی پر شد به صورت خودکار در هنگام خواب از بدن انسان خارج میشه .یا در خواب روز و یا در خواب شب و فرقی نمیکنه و یک عمل طبیعی بدن انسان میباشد .تمام انسان های با سلامت کامل و روحانی و ...هم همین طور .هر کی اون منی ایجاد شده را چه از راه حلال و چه حرام از بدن خود به اجبار خارج نکند در خواب این منی خارج میگردد .که هیچ گونه ضرری برای بدن انسان ندارد و هیچ گناهی فرد مرتکب نشده است وفقط باید غسل جنابت را به جا آورد .زمانی که فرد مجرد مرتب خودارضایی میکند اجازه پر شدن کیسه های منی را نمیدهد .اما وقتی خودارضایی را کنار میگذارد منی از راه طبیعی خود یعنی جنب شدن در خواب خارج میگردد .   منبع : آموزش ترک خود ارضایی



  • کوچکی بیضه ها

    2-کوچکی بیضه ها :   پیش از این گفتیم که کار بیضه ها ساختن « منی » است . و « منی » چون در بیضه ها فراهم شود شهوت مردانه ایجاد می کند. بدون کار کردن بیضه ها ، یعنی بدون ساخته شدن « منی » در کیسه ها ، مرد شهوت نخواهد داشت و نخواهد توانست با همسرش عمل آمیزش انجام دهد. بیضه هایی می توانند کار خود را درست انجام دهند که از لحاظ اندازه ، متعادل و سالم باشند . بیضه های کوچک تر از حد متعادل در کار ساختن « منی » نخواهند توانست به حد لازم و به اندازه کافی از عهده برآیند . هر چه بیضه ها کوچک تر از اندازه متعادل باشند ، به همان نسبت در کار خود یعنی ساختن « منی » ناتوان تر خواهند بود . در نتیجه مرد نمی تواند در وظیفه جنسی خود نسبت به همسرش موفق و رو سفید باشد.   علت اصلی کوچکی بیضه ها چیست ؟  معمولا بیضه پسرها به طور مادرزاد متعادل و به اندازه لازم است . بسیار اندکند پسرهایی که با بیشه های کوچک و غیر طبیعی از مادر زاده شوند . پس ، علت اصلی کوچکی بیضه ها در جوانان و مردانی که به این عارضه دچارند چیست ؟ در اینجا بدون رودر بایستی باید بگوییم که این کوچکی بیضه ها در برخی از جوانان و مردان این است که آنان به عادت زشت و نکوهیده « جلق » مبتلا هستند یا در گذشته به این عادت مبتلا بوده اند . جوانان و مردانی که از دوره نوجوانی به کار ناپسند و زیان آور « جلق » عادت می کنند و این کار زشت را چند سال پیوسته تکرار می کنند ، رفته رفته هم خود از نظر روحی و روانی ضعیف و آشفته می شوند و هم بیضه ها کوچک و کوچک تر می شوند تا آنجا که اگر روزی ازدواج کنند ، بیضه های کوچک و ناتوان آنها نخواهد توانست کار طبیعی خود را به طور بایسته و شایسته انجام دهد یعنی بیضه های آنان از ساختن « منی » به اندازه متعادل و لازم عاجز خواهد بود و در نتیجه نه تنها در عمل آمیزش جنسی با همسر خود ، نخواهند توانست او را خشنود سازند بلکه این کم بودن « منی » از نظر فعالیت های مغزی و روانی نیز برای آنها زیان هایی را در بر خواهد داشت . در اینجا این پرسش به میان می آید که کم بودن « منی » چه ربطی به کارهای مغزی و روانی دارد ؟ در پاسخ آن باید بگویم که : مقداری از « منی » جذب خون انسان می شود و در ساختن سلول های مغزی و استخوانی و دیگر لوازم بدن انسان کمک بسیار خوبی می کند . اکنون اگر کسی در اثر « جلق زدن » در نوجوانی یا جوانی مقدار زیادی از « منی » خود را هدر دهد و حرام کند ، نتیجه آن این است که مغز و اعصاب به ویژه اعصاب چشم ها و شنوایی انسان از آن مقدار « منی » که در نیرو بخشیدن به مغز و اعصاب لازم است ، بی بهره و محروم می شوند و رفته رفته آن نوجوان یا جوان مبتلا به بلای « جلق زدن » را از نظر قوای ...

  • ترس از رفتار چند گانه انسان با طبیعت

    ترس از رفتار چند گانه انسان با طبیعت جامعه انسانی متکی  به منابع طبیعی از جهات مادی و معنوی ، پیوسته از اهمیت منابع طبیعی حرف می زند اما در رفتار چند گانه عمل می کند و حتی افرادی از آحاد جامعه کاملا بیگانه عمل می کنند . اینکه جامعه انسانی بتواند حد تامین نیاز ضروری و اجتناب نا پذیر خود را در بهره برداری از مواهب الهی و طبیعی تجدید شونده با بهره برداری مضاعف ، تحت رفتار آزمندانه و سوداگرانه  مشتبه نکند ، ایفای وظیفه آموزشی و ترویجی و نشر فرهنگ بهره برداری اصولی و بهره وری مطلوب از منابع طبیعی خدا دادی است که بطور جدی باید مورد توجه همه اقشار جامعه قرار گیرد تاکید بر ضرورت و جدیت اقدامات ترویجی را می توان در بیانات مقام معظم رهبری یافت که فرمودند فرهنگ منابع طبیعی باید به فرهنگ عمومی کشور تبدیل گردد و در سفر استانی به مازندران فرمودند مازندران با داشتن  جنگل و مرتع و دریا ، نباید  فقیر داشته باشد . با این مقدمه می توان گفت بهره برداری از منابغ طبیعی با رعایت اصل استمرار تولید ، بهره برداری پایداری را در پی خواهد داشت و اساسا این نوع بهره برداری در حیطه اصلاح الگوی مصرف است و اگر با توجه به نیازها و ضرورتهای جامعه به ازای توان تولید منابع به هر دلیلی مصرف نشود ، زمینه هدر رفت سرمایه و اندوخته فراهم می شود که عین تبذیر است و اصراف و تبذیر هر دو صفت رفتاری مذموم و ناپسند هستند . اما با توجه به تعلق این منابع به نسلها ، آنچه را که می توان تحت مدیریت علمی و فنی از طبیعت بهره برداری نمود ، حتی از منظر برخورداری از مواهب و نعم الهی باید برای ادامه حیات ضروری و از حیث برداشت اجتناب نا پذیر باشد ، تا در نتیجه مصرف معقول ومنطقی تولید فعلی منابع ، موجب افزایش اندوخته و سرمایه برای نسل آینده گردد. باید باورهای جامعه در مورد خدا دادی بودن منابع طبیعی به اعتقاد رسوخ یافته در جای جای زندگی و ادامه حیات آحاد جامعه تبدیل گردد و این وظیفه بسیار سنگین در عهده آگاهان و مروجان است که نسبت و سطح آگاهی های عمومی جامعه را افزایش داده تا آحاد جامعه از نقطه نظر فنی و تخصصی به نظرات فنی تخصص بخش منابع طبیعی اکتفا کنند و به کفایت نظرات ابرازی کارشناسان مجرب ، همانند پزشک معتمد و یا پزشک معالج برای درمان جامعه گیاهی اعتنا نمایند . منابع جنگلی در کشور محدود و عموما در دسترس هستند و باید در مصرف آن رفتاری صرفه جویانه داشت و مقتصد بود ومدیریت آنرا با ابزارهای علمی و فنی استمرار داد و این منابع محدود را بحال خود رها نکرد و پایش و ارزیابی در اعمال مدیریت بر منابع  و مقایسه یک سطح از منابع جنگلی تحت مدیریت را با یک سطح از منابع جنگلی  ...

  • چربی سوز های طبیعی بشناسید

    این ادویه چربی سوز است دارچین یکی از پرکاربرد‌ترین ادویه‌های موجود است که در غذاهای گوناگونی مورد استفاده قرار می‌گیرد. دارچین ادویه محبوب سرآشپزهاست که علاوه بر خوش طعم کردن غذاها، به بدن در کاهش دادن وزن کمک شایان توجهی می‌کند. رازهای دارچین و قدرتش در سوزاندن چربی تحقیقات نشان داده‌اند که مصرف دارچین، سوخت‌وساز (متابولیسم) بدن را بهبود بخشیده و افزایش می‌دهد. یافته‌های حاصل شده از این تحقیقات نشان می‌دهند که مصرف روزانه یک‌‌چهارم قاشق چایخوری از این ادویه، سوخت و ساز (متابولیسم) بدن را تا ۲۰ بار فراتر از توانایی طبیعی بدن افزایش می‌دهد و به بدن اجازه می‌دهد تا چربی و کالری‌های ذخیره شده را با سرعت بیشتر و کارآمدی بهتری بسوزاند. در حقیقت، هنگامی که سوخت و ساز (متابولیسم) بدن افزایش می‌یابد، بدن این توانایی را پیدا می‌کند که برای انرژی خود از چربی ذخیره شده در سلول‌ها استفاده کند. اگر بدن افراد دارای رژیم، از سوخت و ساز (متابولیسم) پایینی برخوردار باشد، بدن آنها نمی‌تواند چربی ذخیره شده را بسوزاند، در نتیجه وزن آنها افزایش یافته یا به عبارتی وزنی از دست نمی‌دهند. براساس مطالعات، هنگامی که دارچین را با غذا مصرف کنیم نه به ‌صورت جداگانه، به بدن کمک می‌کند تا قند ذخیره شده را بهتر و کارآمدتر بسوزاند و در نتیجه این کار، سطوح قند خون کاهش می‌یابد. با کاهش یافتن سطوح قند خون، بدن می‌تواند سطوح انرژی، میل به غذا و سیگنال‌های گرسنگی خود را تنظیم کند. علاوه بر این، تمایل بدن برای ذخیره چربی را نیز کاهش می‌دهد. با فوایدی که به خاطر افزایش سوخت‌وساز (متابولیسم) و تعادل قند خون نصیب بدن می‌شود، دارچین در نهایت به سلول‌های چربی درون بدن کمک می‌کند تا نسبت به سطح انسولین خون پاسخ‌ داده و دارای عکس‌العملی سریع باشد. و نتیجه این پاسخ‌دهی فوایدی است که از سوزاندن چربی و کاهش وزن به دست می‌آید. دارچین را وارد زندگی خود کنید دارچین، این ادویه خوش طعم را می‌توانید به غذاهای مورد علاقه خود اضافه کنید. غذاها و نوشیدنی‌هایی که به‌طور معمول این ادویه در آنها به کار برده می‌شود، عبارتند از:کمی دارچین به چای یا قهوه اضافه کنید. بسیاری از چایی‌هایی که طعم ندارند با دارچین بسیار خوش طعم می‌شوند. حتی می‌توانید به چایی‌های طعم‌دار هم دارچین اضافه کنید. در تمام غذاها می‌توانید از دارچین استفاده کنید. اگر مقدار دارچینی را که به غذا اضافه می‌کنید، جوانه‌های چشایی شما را تحریک نمی‌کند، مقدار آن را افزایش دهید. نگران نباشید، طعم غذایتان بد نخواهد شد. بلغور بدون طعم هم در سوزاندن سلول‌های چربی ...

  • انواع رابطه میان عمل و پاداش و کیفر

    انواع مجازات ها و کیفرها1. مجازات قراردادی: مجازات قراردادی از نوع کیفرهایی است که در مقررات جزایی استفاده می شود و قانون گذارانی دارد; اعم از قانون گذار الهی یا غیر الهی. این نوع مجازات بیشتر جنبه ی عبرت آموزی دارد و دو فایده ی مهم بر آن مترتب است: الف) جلوگیری از تکرار جرم; ب) تسلی خاطر مظلوم. برای تربیت و اصلاح مجرمین و برقراری نظم و امنیت در جوامع بشری، این گونه قوانین جزایی ضرورت دارد و چیز دیگری نمی تواند جای آن را بگیرد. البته تناسب بین جرم و جزا در قوانین جزایی باید رعایت شود. 2. کیفر تکوینی دنیایی: کیفرهایی که رابطه ی علّی و معلولی با جرم دارد، به گونه ای که مجازات معلول جرم و نتیجه ی طبیعی آن است، کیفر تکوینی است که از آن به «مکافات عمل» یا «اثر وضعی عمل و گناه» تعبیر می کنند; مثلا اگر کسی غذای سمّی بخورد و به هشدارهای دیگران توجهی نکند، خواهد مُرد، چرا که بین خوردن سم و مردن، رابطه ی علی و معلولی برقرار است و نتیجه ی طبیعی ورود سم به بدن و خون انسان، مرگ است; و یا هنگامی که کودکی علی رغم هشدار والدین خود دست به ظرفی داغ می زند و دچار سوختگی و درد و سوزش می شود، مسلماً غیر از عمل خود او عامل دیگری برای درد و سوزش نیست. البته گاهی مکافات عمل امری ماورای امور طبیعی است که از ناحیه ی غیب ما را از آن مطّلع کرده اند; مثلا عاق والدین خلافی است که نتیجه اش در آخرت ثابت است، لکن از جمله اموری است که خداوند در همین دنیا هم به عاملش کیفر خواهد داد، یعنی بین کیفر دنیوی و عاق والدین رابطه ی تکوینی وجود دارد; یا بین قطع رحم و کوتاهی عمر یک رابطه ی علّی و معلولی برقرار است و اثر وضعی قطع رحم، کوتاهی عمر است. 3. کیفر تکوینی اخروی: مجازات های اخروی یک نوع رابطه ی تکوینی با عمل دارند که به مراتب قوی تر از قسم دوم است. در آن جا رابطه ی عینیت و اتحاد حکم فرماست و هر آنچه در دنیا صورت می گیرد در آخرت پیش روی آدمی خواهد بود. عمل ما یک صورت مُلکی و ظاهری دارد و یک صورت ملکوتی و باطنی. آنچه در دنیا صورت می پذیرد صورت ملکی و ظاهری عمل است که در یک لحظه محقق می شود و فانی می گردد و دیگر اثری (از جهت ظاهر) از عمل ما نیست، لکن صورت باطنی و ملکوتی عمل انسان باقی و فناناپذیر است و هرگز از عامل آن جدا نمی شود و یک باره در آخرت ظاهر می گردد و انسان با چشم باطنی که در آخرت باز می شود، می بیند که برای خود چه چیزهایی را از پیش فرستاده است.   در این جا باید چند نکته را در نظر بگیریم: اولا، عمل هر کسی باقی است و فانی نمی شود; ثانیاً، هر عملی به موجود معینی ربط وجودی دارد (چون نظام جهان هستی بر اساس رابطه ی علّی و معلولی استوار است); ثالثاً، تنها تکیه ...

  • {درس انسان طبیعت طراحی1}

          لزوم اطاعت از قوانین طبیعی         دید کلی نظم جهانی و قوانین طبیعی با قوانینی که انسان ابداع کرده است، تفاوتهایی اساسی دارد و آن تفاوتها در این است که نظم جهانی و قوانین حاکم بر طبیعت از اول بوده و تا آخر هم بدون تغییر و تحریف خواهد ماند. ولی قوانینی که انسان ابداع کرده است همواره متغیر بوده و هیچ یک از آنها حالت ثابت و همیشگی به خود نگرفته است. ویژگی قوانین طبیعی ، پیش‌بینی نمودها و فرمانروایی بر طبیعت است. نظم طبیعی حاکم بر جهان در جهان نظمی آشکار برقرار است. خورشید هر روز بدون وقفه طلوع می‌کند. شب بطور مداوم بدنبال روز و بهار بدنبال زمستان فرا می‌رسد. موجودات زنده مانند موجودات بی‌جان بترتیب خاصی ساخته شده و بطور قطع باهم ارتباط دارند. زندگی با محیط جهانی خود مطابقت می‌نماید و محیط جهانی نیز مطابق با محیط زندگی است.کلیه اشیایی که در زمین و آسمان هستند، از ترکیب صد عنصر بوجود آمده‌اند. این عناصر اگرچه زیاد هستند، اما همه باهم ارتباط دارند و هر یک از آنها با وضع ساختمانی مخصوص به خود سلوک می‌کند. زیرا بوالهوسی از طبیعت ساخته نیست.از روزگار بسیار قدیم ، انسانها بطور مبهم از این حقایق آگاه بوده‌اند. قبل از ظهور اندیشه رواقی ، هراکلت به ایده‌ای منظم در جهان و لزوم تطبیق دادن خود به نظم پی برده بود. علم از این عقیده زاده شد که حقیقت اساسا متحدالشکل است. کلیه تحقیقات با ایمان به نظم جهانی به طریق عاقلانه انجام می‌گیرد. موفقیت بزرگ علوم ثابت کرده که نه تنها این عقیده خرافی نیست بلکه یک اندیشه الهام‌بخش عمیق و دقیقی است که از چگونگی ساختمان جهان بزرگ خبر می‌دهد. دلایل پیشرفت علوم علت پیشرفت علوم به خاطر همین است که در جهان هیچ چیز خیالی وجود ندارد. علم بتدریج طرز سلوک جهانی موجودات بی‌جان و تا حدودی طرز سلوک موجودات جاندار را نشان داده است. ارسطو نموده را توصیف و طبقه‌بندی کرد. از آن پس علم از حالت کمی به حالت کیفی درآمد، با پیدایش گالیله و نیوتون و لاووازیه علم کاملا قد کشید. قوانین و حدت بخش کم کم وحدت پنهان در زیر باورهای پیچیده سطح آشکار شد، و وجود روابط دایم بین نمودهای مختلف کشف گردید. این روابط ، قوانین طبیعی هستند که شامل قوانین ماده و زندگی و اندیشه هستند. این دو قانون به اندازه قوانینی که روی ماده بی‌جان حکومت می‌کند، ساده نیستند. هنوز نمی‌توان آنها را با اصطلاحات ریاضی تشریح کرد. بنابراین گلبول سفیدی که پاهایش را به طرف باکتری می‌کشد و گریه نوزاد پس از تولد ، تجاربی که دانشمند در آزمایشگاه کسب می‌کند، مانند حرکات جزر و مد و یا وزش باد در صحرا و ریزش بهمن از کوه محصول هوسبازی ...

  • درباره هوش طبیعی انسان

      مقدمه     اكثر مردم عضو سازمانهايي1 با ساختار رسمی و ساختار غير رسمي هستند. رابينز2 سازمان را اينگونه تعريف مي كند:      "سازمان پديده اي اجتماعي است كه به طور آگاهانه هماهنگ شده، داراي حدو مرزهاي نسبتاً مشخصي بوده وبراي هدف يا مجموعه اي از اهداف بر اساس يك سلسله مباني دائمي فعاليت مي كند."(رابينز، 1987 ص 3). در سازمانها به جز عامل حياتي مديريت، عنصر اساسي ديگري به نام «انسان ها» وجود دارند.      در واقع توفيق سازمانها مستقيماً به استفاده مؤثر از منابع انساني بستگي دارد. (حقيقي و ديگران، 1380). «رهبري» به عنوان يك كاركرد اجتماعي مهم، ميانجي بين اين دو يعني «مديريت» و «منابع انساني» است.      «رهبري»3 هنر مديريت است (دويتري4، 1984) به نحوي كه رهبري اثر بخش مي تواند در افراد كه به منظور تعيين و تحقق هدفها نفوذ كند و حس وفاداري وهمكاري همراه با احترام در آنها به وجود آورد. (دويتري، 1984 ترجمه ميرسپاسي ص 337). از سوي ديگر توانايي نفوذ در ديگران به وسيله قدرت بوجود مي آيد. (هرسي و بلانچارد5، ترجمه كبيري ص228).      پس قدرت به عنوان پديده اجتناب ناپذير ويژگي اساسي نقش مديراست كه اثر بخشي6 او را در سازمان فراهم مي سازد. قدرت در سازمان خود به خود پديد نمي آيد، بلكه سرچشمه هايي دارد كه هر يك در نوع رهبري مدیر اثر مي گذارد. (حقيقي و ديگران، 1380 ص 402) اهميت منابع قدرت7 براي يك مدير تا آنجا است كه حتي از حيث روابط انساني نيز به آن پرداخته شده است و ضرورت آن در جامعه امروزي ما به اثبات رسيده است. (گريفيث8، ترجمه بخشي ص 126).   __________________________________________                          7. power resurce                     4. daughtrey 1. organization 2. ROBBINS                   5.  hersy/ BLanchard                8. Griffiths                               3. Leadership                   6. Effectivness      در عين حال هميشه بايد در سازمانهاي آموزشي و غير آموزشي اين نكته را مدنظر قرار دهيم كه آشنايي با شيوه و نوع كاربرد قدرت و استفاده صحيح از آن ما را در تحقق و تأمين هدفهاي سازمان كمك مي كند، نه خود قدرت. به اعتقاد ابراهام زلزنيك1 (1997) قدرت در دست افراد خطا و ريسك انساني به دنبال دارد و گاهي كاربرد نامناسب منابع قدرت از جانب مديران موجب فشارهاي روحي و رواني در سازمان مي شود كه باعث به خطر انداختن بهداشت رواني معلمان  مي شود. در نتيجه ناگزير به استفاده از علم روانشناسي به منظور حل مسائل روحي و رواني در محيط سازماني خود هستيم. (ساعتچي، 1381).      يكي از مؤلفه هاي روانشناسي كه از دهه 1990ميلادي به بعد در ادبيات مديريت به كار رفته است هوش هيجاني2 است. (گلمن3وهمكاران، 1998). كه ارتباط مستقيمي با اثر ...

  • عمر طبیعی انسان چه قدر است؟

    رسول خدا(ص) فرمودند: بیشتر عمر امّت من بین شصت و هفتاد سال است ، و کم اند کسانی که از هفتاد بگذرند ، و فرمود: برای خدای متعال ملکی است که هر شب فرود می آید و ندا می کند ای فرزندان بیست ساله جدیّت و کوشش کنید ،و ای فرزندان سی ساله ، مواظب باشید دنیا فریبتان ندهد ،و ای فرزندان چهل ساله ، چه چیزی آماده کرده اید برای ملاقات پروردگارتان ،و ای فرزندان پنجاه ساله پیام هشدار دهنده به شما رسیده ،و ای فرزندان شصت ساله وقت چیدن و درو نمودن محصولتان رسیده ،و ای فرزندان هفتاد ساله ، بانگ رحیل برآمده ، پس آماده جواب باشید.و ای فرزندان هشتاد ساله ، ساعت مرگ فرا رسیده و شما غافل هستید ،  سپس آن ملک می گوید:اگر بندگان قد خمیده نبودند ، و مردان با خشوع نبودند ، و بچه های شیر خواره نبودند و حیوانات زبان بسته نبودند ، هر آینه عذاب را بر شما فرو می ریختم فرو ریختنی.و امام صادق (ع) فرمود: بنده ی خدا تا چهل سالش نشده در وسعت است ، و چون به چهل سالگی رسید خداوند به ملائکه اش وحی می نماید که من به بنده ام عمر طولانی دادم ، و الآن دیگر بر او سخت بگیرید ، و اعمال کوچک و بزرگش را و اعمال سبک و سنگینش را و اعمال ریز و درشتش را بنویسید.و فرمود: چون مؤمن به چهل سالگی رسید ، خداوند او را از سه نوع درد ایمن می کند: 1. برص 2. جذام3. جنون و چون به پنجاه رسید ، خداوند حسابش را تخفیف می دهد ،و چون به شصت رسید ، بازگشت و توبه را روزی او می کند ،و چون به هفتاد رسید ، اهل آسمانها او را دوست می دارند ،و چون به هشتاد رسید ، خداوند امر می کند به ثبت نمودن حسناتش و محو گناهانش ،و چون به نود رسید ، خداوند گناهان گذشته و آینده ی او را می بخشد و او را جزء اسرای الهی در زمین می نویسد.و امام صادق(ع) فرمود: موقعی که انسان به سی و سه سالگی رسید به بهترین درجه ی نیرو و قوّت رسیده است ، و چون به چهل سالگی رسید به آخرین درجه ی نیرو و قوّتش رسیده است ، و چون از چهل گذشت رو به نقصان می رود. و کسی که به پنجاه رسید ، در حال جان کندن است.و پیغمبر(ص) فرمود:کسی که به سن چهل سالگی رسید و از معصیت پروا نکند گنهکار محسوب می شود ، یعنی گناهانش را به دقت ثبت می کنند.و بعضی می گویند منظور این حدیث آن است که کسی که به چهل سالگی رسید باید عصا به دست بگیرد ، وگرنه معصیت کار است. چنانچه بنی اسرائیل کوچک و بزرگشان عصا به دست می گرفتند ، که تکبر نکنند. منبع: کتاب سرگذشت روح از ابتدای خلقت تا قیامت

  • س.ک.س و انسانیت

      در این مطلب به رابطه س_ک_س و انسانیت خواهم پرداخت.<?xml:namespace prefix = o ns = "urn:schemas-microsoft-com:office:office" /> پوبلیوس ترنیتوس آفر، کمدی نویس رومی می گوید که "من انسانم و هیچ چیز انسانی از من جدا نیست." آن جمله ای که رابطه س_ک_س و انسانیت را در ذهن من تعریف می کند، شاید تغییر یافته جمله بالا باشد: "من انسانم و با هر چیز غیر انسانی بیگانه ام."   از کدام س_ک_س سخن می گویم؟ انواعی از س_ک_س که امروزه وجود دارد و یا انواعی که ذهن خلاق انسان در آینده خواهد ساخت؟ فرقی نمی کند! آنچه سعی در اثبات آن داریم، آن قسم از س_ک_س است که انسانی است و از شعور انسانی ما نیرو می گیرد.   منظور از انسانی بودن یک موضوع چیست؟ آیا منظور این است که عقل انسانی مان آن را تایید کند؟ یا در مرحله ای فروتر، عقل انسانی مان آن را رد نکند؟ یا –صرف نظر از ادله عقلی- وجدان انسانی مان را  نرنجاند؟ یا تمام آنچه آمد، باید مجتمع شود؟   انسان در طول تاریخ با هر پدیده ای برخورد داشته، سعی در انسانی کردن آن داشته است. منظور از انسانی کردن، شکلی خاص و متمایز دادن به فعلی است که حیوانات نیز آن عمل را انجام می دهند مانند غذا خوردن، خوابیدن، پوشانیدن خود، صحبت کردن، بازی کردن، جنگ کردن و البته شاید س_ک_س کردن...   اما رابطه عمل انسانی با عمل طبیعی چیست؟ عمل طبیعی چیست؟ در نقد بسیاری از ناهنجاری های ارزشی، آنها را غیر طبیعی می خوانیم، مثلا در رد همجنس گرایی و خودارضایی آن را عملی غیر طبیعی می خوانیم، چرا؟ چون در طبیعت وجود ندارد، هیچ حیوانی جز انسان نسبت به همجنس خود گرایش ندارد یا با خود در نمی آمیزد. اما اگر معیار طبیعی بودن را طبیعت بدانیم، به تناقضاتی برمی خوریم؛ با این توصیف، عملی مانند پوشش داشتن، فعلی غیر طبیعی خواهد شد. نکته دیگر که در این رابطه مورد بی توجهی واقع شده است، خود انسان به مثابه جزئی از طبیعت است. اگر در شامپانزه ها همجنس گرایی عملی رایج بود، شاید آن را طبیعی می دانستیم اما رواج آن صرفا در میان انسان ها، به عنوان معیار طبیعی بودن، دیده نمی شود. اصولا هر آنچه در طبیعت وجود دارد، انسانی نیست و هیچ الزامی برای همسویی آن دو وجود ندارد. سمور شب هنگام وحشیانه از لانه بیرون می آید و فراتر از ارضای نیاز خود برای گرسنگی، حیوانات دیگر را می درد. این عمل جزء طبیعت اوست اما شعور انسانی،  آن را رد می کند.   تا به اینجا سعی در بیان این مطلب داشتم که ممکن است عملی طبیعی باشد، یعنی به نوعی برای ارضای احساس نیازی که در درون ماست، انجام شود، اما این، به معنای جواز انجام آن عمل نیست.   شهوت موضوعی طبیعی است. درباره انسانی بودن آن تا زمانی که نمود خارجی نیافته است، نمی توان ...