فاميلهاي اصيل ايراني

  • معرفی بخش الوار گرمسیری

    ساکنین بخش الوار گرمسیری از توابع شهرستان اندیمشک عمداً ازتیره « دیر ک ون »و از  طوایف و ایل های بالا گریوه هستند، ایل موسوم به « دیر ک ون » که عده ای به اشتباه آن را « دریکوند » می نامند یکی از پر جمعیت ترین ایل های بالا گریوه لرستان به شمارمی آید الوار گرمسيري يكي از بخشهاي دو گانه شهرستان انديمشك است. اين بخش از دو دهستان به نامهاي قيلاب و مازو كه نام خود را از آباديهاي مركزي ناحيه گرفته اند با مركزيت شهر جديدالتاسيس حسينيه ( كه تا پيش از اين يكي از دهستانهاي سه گانه انديمشك در بخش الوار گرمسيري بود ) تشكيل شده است.  الوار گرمسيري در اصطلاح به معناي لرهاي گرمسيري گفته مي شود كه در گرمسير ترين نقطه لرستان(جنوب استان) زندگي مي كنند.  نام قبلي بخش الوار گرمسيري بالاگريوه بوده.مردم بخش الوار گرمسيري (بالاگريوه) به گويش لري صحبت مي كنند،  بسياري از مولفان بر اين نظرند كه لرها از نژاد ايراني اصيل اند.  نخستين اشاره به اسم لر يا لور به سدة دهم ميلادي مربوط مي شود.  چند تن از جغرافيدانان اسلامي در خلال سده هاي بعد و پيش از تهاجم مغولان از اللور،  لر و لرد جان نام برده اند.  لري گويش كهني است كه از زبان ايراني جديد يعني زباني كه در سدة دهم ميلادي از پهلوي قديم يا ايراني ميانه ساساني به ظهور رسيده مشتق شده است.  در اسناد متعلق به سدة بيستم ذكر شده كه بعضي از بخشهاي پشتكوه و اكثر طايفه هاي بالاگريوه به اين گويش تكلم مي كنند.  فيلبرگ در سال 1935 در بيان نكات مهم مربوط به تشكيلات طايفه اي آنطور كه در بالاگريوه ديده است،  با احتياط سخن مي گويد.  اندكي پس از رضا شاه بسياري از چيزها روند دگرگوني به خود گرفت و از اين رو اطلاعات مقتبس از تفسيرات فيلبرگ متمركز نيست.  به گفته فيلبرگ در آن زمان مردم بالاگريوه دو طبقه مشخص بوده اند،  يكي فاميلهاي خان و ديگري رعيت. بر اساس تقسيمات كشوري اين منطقه بارها شاهد تغيير و تحول بوده است.  اين بخش تا سال 1359 متعلق به استان لرستان بود ولي بدليل امكان دسترسي آسانتر بخش به شهرستان انديمشك طبق مصوبه دولت شهيد رجايي بخش الوار گرمسيري در آذر ماه 1361 رسماً از استان لرستان جدا و به استان خوزستانت و شهرستان انديمشك ملحق شد.  مركز اين بخش تا سال 1327 دهستان قلعه شيخ بود كه به نام مازو معروفيت داشت و از حوالي همان سال تاكنون مركز بخش الوار گرمسيري حسينيه عليا باشد. بخش الوار گرمسيري از لحاظ تقسيمات كشوري در شمالي ترين نقطه خوزستان واقع شده كه از طرف شمال به استان لرستان از طرف جنوب به شهرستان انديمشك،  از طرف مشرق به بخش سردشت شهرستان دزفول و از طرف مغرب به استان ايلام محدود ...



  • پیروی از ولایت فقیه و حضرت امام خمینی ره در وصیت نامه شهیدان

    پیروی از ولایت فقیه و حضرت امام خمینی ره در وصیت نامه شهیدان

    شهدا تنها در دوران حيات خود نگران انسانها و جامعه نيستند بلكه آنان خود را در قبال نسلهاي آينده نيز متعهد و مسئول مي دانند. لذا دغدغه ها و دلواپسي هاي خود را كه از سرشت و  نهاد پاك و آسماني شان سرچشمه گرفته و سرشار از آموزه هاي ناب است در قالب « وصيت نامه » ابراز كردند تا فقدانشان در دنياي مادي ، مانعي براي روشنگري ، امر به  معروف و نهي از منكر نباشد. وصيت نامه شهداي گران قدر جنگ تحميلي سرشار از پندها و اندرزهاي ارزشمند و دلسوزانه اي است كه شهدا ، آن بندگان صالح خدا در نهايت اخلاص ، صداقت و عبوديت ، مهمترين و آخرين دغدغه ها و دلواپسي هاي خود را در قالب وصيت نامه به رشته تحرير در آوردند . نتيجه یک پژوهش در زمینه وصیت نامه شهدا از 757 وصيت نامه شهيدان 17 استان كشور , نشان مي دهد كه دلواپسي ها و دغدغه هاي شهدا بيشتر مربوط به مسايل سياسي بوده است.بر اساس فراواني ، بيشترين تاكيد شهدا در امور سياسي، مربوط به « پيروي و پشتيباني از ولايت فقيه و روحانيت » بوده است كه نشان مي دهد يكي از دغدغه هاي اصلي شهدا ، فاصله گرفتن مردم از ولايت فقيه و روحانيت و ناديده گرفتن تعاليم آنهاست. شهدا گرانقدر تاكيد داشته اند كه جلب خشنودي امام زمان ،زمينه سازي براي ظهور و خودسازي ديني مورد نظر امام زمان(عج)توام با پيروي وپشتيباني ازولايت فقيه و روحانيت به ويژه حضرت امام خميني(ره) وپيوند و فاصله نگرفتن ازآنها مي باشد. فرازهایی از وصیت نامه برخی از شهدای مهدی شهر در خصوص سفارش به پیروی از ولی فقیه   شهید محمد علی بلبلیان ای امت حزب ا... از شما می خواهم که راه شهیدان را ادامه دهید و پیرو ولایت فقیه باشد و به حرفهای آن گوش کنید اسلام را همیشه یاری کنید واگر خواستار شادی روح شهدا هستید نگذارید که امام احساس  تنهایی کند ...  امام جان بدان که ما حاضریم حتی خاک شویم اما تو به آرزوی نهائی خود برسی و ابر جنایتکارن نابود شوند و فنا گردند و منافقان بمیرند و رسوا گردند . شهید عباسعلى آرو هرگاه درخط ولى فقيه كه همان اسلام حقيقى است خارج شديد به همان جايى رفتيد كه دشمن كافر مى خواهد . شهید رضا قلی باجان تا آخرين قطره خون خويش پيام رهبر امت را كه تبلور قوانين اصيل اسلام است بكار ببريد كه تنها راه سعادت همكاري در راه سازندگي انقلاب است ... به اين امام و رهبر انقلاب اسلامي دعا كنيد . شهید فریدون جعفری چاشمی حمایت و اطاعت بدون چون و چرای اوامر امام امت خمینی بت شکن چرا که او را ولایت فقیه و اولی الامر می دانم و اطاعت او اطاعت از پیامبر و خداست. شهید على حامدى پيش از هر چيز از همه همشهريانم عاجزانه مى خواهم هميشه پشتيبان ولايت فقيه و رهبر انقلاب باشيد .  شهید ...

  • طوايف سرباز

    طوايف سرباز كليات: در بلوچستان ذات تعيين كننده پايگاه اجتماعى افراد و گروههاست. ذات در اساس همان اصل و نسب است. هويّت يك فرد وابسته به ذاتى است كه در آن متولد شده و زندگى مى‏كند. بطور كلى هر فرد بلوچ از هنگام تولد، يك وابستگى ذهنى به ذاتى مشخص دارد و در نتيجه آن هيچگاه خويشتن را تنها و بى‏كس احساس نمى‏كند، چرا كه اساس تشكيل ذات، خون مشتركى است كه در رگهاى افراد وابسته به آن جريان دارد و نتيجه اين اشتراك خون، چيزى جز تعصب نژادى نيست، همان تعصبى كه ابن خلدون براى جوامع صحرانشين بر مى‏شمارد. تعصب نژادى چنان در بين بلوچها ريشه دوانيده است كه خوشنامى و يا بدنامى، پيروزى و يا شكست، صواب يا خطاى فرد در امور گوناگون، پيش از اينكه براى خودش افتخار و سربلندى و يا برعكس موجب سرافكندگى و شرمسارى گردد، مؤثر در وجه ذاتش است و در كارنامه خانوادگى ذات ثبت مى‏شود. فرودستان جامعه براى حفظ خود در شرايط دشوار زندگى مجبورند كه به يكى از ذاتهاى بالا وابسته شوند تا تحت چتر حمايت آنان قرار گيرند. از ديگر ويژگيهاى ذات، برابرى و برادرى به عنوان يك اصل پذيرفته شده است. در بلوچستان تمام افراد يك ذات، يكسان و برابرند و كسى را بر ديگرى رجحان و برترى نيست، مگر در مواردى كه فرد يا افرادى در كسب وجه ‏ايى، مقبول براى ذات بكوشند و يا باعث از بين رفتن آبرو و حيثيت ذات خود شوند، در اين صورت دسته نخست مورد احترام و گروه دوم مورد نفرت و انزجار ذات خويش قرار مى‏گيرند. انسجام درونى ذاتى نتيجه مهمى در بر دار و آن اتحاد و انسجام كلى ذات است. اين اتحاد به حدى محكم و قوى است كه اگر اختلافى در درون ذات رخ دهد، بيگانگان حق دخالت و اظهار نظر ندارند. مسأله مهم ديگرى كه بايد به آن اشاره كرد، اين است كه هيچ يك از ذاتها خود را از ديگران كمتر نمى‏دانند و هر ذات براى خود اصل و نسبى بالاتر از سايرين قائل است. نتيجه اين خودخواهيها چيزى جز كينه توزى و جنگهاى بين ذاتى نيست كه اتحاد و انسجام چنين جامعه ‏اى دور از انتظار است. ازدواج در بين ذاتها درون گروهى است، و ممكن است ذاتهاى برتر نيز با يكديگر ازدواج بكنند. ذاتهاى پائين جامعه شامل غلامان، دَرزاده ها، استاها مى ‏باشند، ذاتهاى بالاتر مى ‏توانند از ذاتهاى پايين‏تر نيز زن بگيرند. در زمينه تيره هاى نژادى و قومى مختلفى كه اكنون در بلوچستان و سربازمتوطن شده‏اند، و جايگاه اجتماعى آنان در ميان ساير اقوام ، چگونگى ادغام يا عدم ادغام آنان با سايرين، كارى نشده است. جز سياه پوستان كه به علت تيرگى رنگ پوست و سابقه تاريخى مشخصشان، مى ‏توان به سادگى آنان را يادگاران دوران برده‏دارى دانست، از چرايى و چگونى مهاجرت ...

  • خرم آباد شهري با يك آسمان شقايق

    خرم آباد شهري با يك آسمان شقايق   شهرستان خرم آباد: موقعيت جغرافيايي اين شهرستان از شمال به شهرستان دلفان، از مشرق به شهرستانهاي بروجرد ، درود و اليگودرز ، از جنوب به شهرستانهاي پلدختر و دره شهر ، و از مغرب به شهرستان كوهدشت محدود است. شهر خرم آباد مركز استان است كه در 480 كيلومتري تهران قرار دارد . اين شهر در ميان رشته هاي فرعي كوههاي زاگرس محصورشده است . و ارتفاع آن از سطح دريا 1171 متر است . در سرشماري سال 1370 جمعيت اين شهرستان 580 هزار نفر بوده است . بخشهاي تابع اين شهرستان عبارتند از : بخش مركزي – پاپي – چغلوندي – دوره چگني – زاغه و ويسيان . سابقه تاريخي و انگيزه ايجاد شهر خرم آباد : شكل و تركيب شهر خرم آباد بيشتر تابع عوامل جغرافيايي است . بطوريكه فشار جمعيت ، مساكن شهري را تا كمركش كوهها برده است . خرم آباد داراي نقشه اي قديمي و طبيعي است . خيابانهاي اصلي آن از دو خيابان عمود بر هم تشكيل مي گردد كه با جهت شمالي – جنوبي و شرقي- غربي در محلي به نام سبزه ميدان در مركز شهر يكديگر را قطع مي كنند . از لحاظ قدمت و سابقه تاريخي ، اين شهر تاريخ چندين هزار ساله اي كه دارد ،يكي از شهر هاي قديمي ايران به شمار مي آيد و در تاريخ خود دستخوش تغييرات زيادي بوده است . مركز اوليه آن« خايدالو» ميباشد ،كه مربوط به دوره هاي قبل از ساسانيان است . اين شهر از آغاز تاسيس تا كنون ، تمدنهايي از قبيل كاسيها،بابليها،ايلاميها،ساسانيان ، سلجوقيان و خوارزمشاهيان را به خود ديده است. علت وجودي خرم آباد دره ي طبيعي و قيفي شكل و پر آب آن و همچنين قلعه فلك الافلاك مي باشد كه محلي امن و سنگري محكم براي حكام زمان در مقابل معترضين به شمار آمده است. چنانكه ساكن شهري ،و به طور كلي شهر گرايي و يكجا نشيني نيز از نقاطي كه در جوار قلعه بوده اند،آغاز شده است.محله هايي از قبيل باباطاهر،درب دلاكان و پشت بازار با ايجاد آرامش و امنيت تدريجي شهر ،توسعه پيدا كرده و به طرف شمال و جنوب و مشرق گسترش يافته اند ، به طوري كه از لحاظ گسترده،به طور متراكم و فشرده تغيير شكل داده است. خرم آباد،شهري تجارتي ،خدماتي و نظامي است.اين عوامل به اضافه مركزيت استان لرستان و بخشهاي دتابع موجب جذب مهاجرين شهري و روستايي شده است.در اثر فشار جمعيت و تغييرات اقتصادي وزندگي شهري،محله هايي به نام قاضي آباد،كوي فلسطين،كوي انقلاب،منطقه شفا و اطراف كيو اضافه شده است. علاوه بر مطالبي كه گفته شد ،در كتاب آثار باستاني و تاريخي لرستان در مورد خرم آباد اينطور آمده : شهر خرم آباد : شهر كنوني خرم آباد درهّ اي ميان دو كوه «مدبه» و سفيد كوه واقع شده است.كوه شمالي آن بنام كمر سياه دمشهور است و كوه ...

  • ايدئولوژى بهائيت

    ايدئولوژى شيخيهاين ايدئولوژى با دست گذاشتن روى مفهوم «نايب امام زمان» از مكتب شيعه فاصله مى گيرد و نهايتاً با تدوين اصول و فروع دين جديد كاملاً از دين اسلام جدا مى شود. در دوره آقامحمدخان و فتحعلى شاه قاجار با رشد دانش دين در نزد ايران و عتبات عاليات، مخالفت با تصوف و اخبارى گرى فزونى مى يابد و در همين اوان است كه رشد شيخيه و بعد از دوران بابيگرى و بهائى گرى از سوئى و مخالفت با آنان از سوى ديگر اتفاق مى افتد. اصولى ها و اخبارى ها به نبوغ علمى رسيده بودند ، اصولى ها با نوشتن كتاب «جواهر» به نقطه اى از تكامل در كاربرد عقل به عنوان ابزارى براى استخراج احكام دين از متون مذهبى دست مى يابند و برخى از اخبارين (شيخيه) براى اجتناب از بكارگيرى عقل در پاسخ به انتقاد كسانيكه روش آنان را موجب تهجر وكهنه شدن دين مى دانستند با ابداع «ركن رابع» ادعاى ارتباط مستقيم با معصوم را طرح مى كنند بدين وسيله ادعا مى كنند كه از طريق مكاشفه و خواب و نظاير اينها فرامين در هر زمان را از خود امام معصوم مى گيرند تا نيازى به بكارگيرى عقل در تفسير دين نداشته باشند. از طرفى فتحعلى شاه در دوره خود به تجديد بقاع متبركه امامان معصوم و امامزادگان همت گماشت تا بر مشروعيت خود از طريق جلب پشتيبانى نهاد دين بيفزايد. رهبران و مبدعان  اصلى فرقه شيخيه كه خود مستقلاً از بهائيت تا به امروز به حيات خويش ادامه داده است، سيدكاظم دشتى و شيخ احمد احسايى مى باشد. شيخ احمد احسايى همانند ديگر دانشمندان شيعــه اعتقـاد بــه خاتميــت حضــرت رسول و امــامت و حيـات حضرت حجة ابن الحسن المهدى (عج) دارد. او در كتاب جوامع الكلام مى نويسد: «حضرت محمد بن عبد الله(ص) خاتم الانبيا است و پس از او پيغمبرى نخواهد آمد زيرا كه خداوند فرموده: ولكن رسول الله و خاتم النبيين… و پيامبر فرموده است: لانبى بعدي. پس فرمايش آن حضرت حق است و بايد بپذيريم.... سپس حسن بن على العسكرى منصوب گردد و پس از او خلف صالح و حجت قائم محمدبن الحسن جانشين شود كه درود خدا بر همه ايشان باد» يكى از نقاط افتراق شيخ احمد احسايى با علماى شيعه نوع عقيده او در مورد نواب امام زمان (عج) مى باشد. به نظر او ميان امام غايب و مردم بايد رجال الهى باشند كه ايشان واسطه فيض و رابط بين خلق و حجت خدا گردند و ايشان را به تقليد از قران كريم «قريه ظاهره» بين امام و رعيت مى ناميد. او صفات بسيارى ازجمله آشنايى به علوم ائمه و مذاق ايشان را براى قراء ظاهره قائل مى شد و اين صفات را به گونه اى عنوان مى نمود كه نهايتاً به شنونده القا شود كه خود او داراى آن صفات است و همان قريه ظاهره است درحقيقت با توجه به انديشه علماى شيعه باب نيابت ...