قسمت آخر بن تن

  • بن تن

    خلاصه ی بن تن مجموعه 10 قسمت سوم:بن و پدربزرگ و گون به جایی می رسن که پدربزرگ بن برای اولین بار مادربزرگ بن را دیده بود برای همین خیلی افسرده بود ولی یک روز یک موجود فضایی که اون امنيتريکس را به زمین فرستاده بود میاد تا امنيتريکس را از بن پس بگیرد که پدربزرگ نمی گذارد ولی بعد می فهمد که او همکار قبلیش هست ولی یک دفعه یک ربات به آن ها حمله میکند و پدربزرگ را میدزدد بن  به کمک زایلین (موجود فضایی) تبدیل به یک موجود جدید می شود و پدربزرگ را نجات میدهد. راستی بچه ها در این مجموعه بن 4 تاموجود جدید پیدا می کنه : مومیایی - ربات الکترو مقناطیسی - روح فضایی - موجودی که وقتی یک قطعه چیز را می خورد نیرو می گیرد و آن پرتاب می کند و آن چیز مثل یک تیر است.



  • پایان فصل اول "بن تن" منتشر شد

    پایان فصل اول "بن تن" منتشر شد

                                 اولین انیمیشن کانون کاریکاتور گام اول ساخته شد بن تن 13 – محصول : آمریکا 2007 – مدیر دوبلاژ: احسان مهدی- مترجم: سارا حسنی- جوانه پویا                                                                  (( جوانه پویا به مناسبت اخرین قسمت فصل اول بن تن کولاک کرده: کارتون را دی وی دی زده حاوی : قسمت  آخر فصل اول- خلاصه ای از قسمت های 1 الی 12 – پشت صحنه های دوبله و مصاحبه با عوامل دوبله و تولید و کارتون سونیک ایکس و بیونیکل 2 و ....(( 2 نکته: روی جعبه نوشته 12+1 و در این پشت صحنه ها " علیمردانی " خوشتیپ شده بود. )) پرنسس کوچولو و اوسو – محصول: آمریکا 2011 – مدیر دوبلاژ: سبحان اکرامی !!! –  مترجم: مرجان مجتهدی- هنرهای تصویری سوره                                                                      خلاصه داستان: اوسو خرس کوچولوی مهربانیست که به طرزی شگفت انگیز و جالب در جشن تولد پرنس به پرنسس کوچولوها یاد می دهد که چگونه کلاه و کیک تولد درست کنند ....... (( دوبله خیلی خوب . تنها صدای آشنا  : اشکان صادقی است که آهنگهای زیبایی به همراه دیگران در این کارتون خوانده.))                              تصاویر((بازیگر-گویندگان))انیمیشن "تهران 1500 " (( درد دل: متاسفانه با وجود اینکه من همیشه برای همه گروه های دوبله احترام قائل بودم-هستم و خواهم بود و هیچگاه نه در وبلاگم و نه در نظراتی که برای دیگران می نویسم توهینی به کسی نکرده ام. و هر گروهی شاهکاری دوبله کرده با علاقه معرفی کرده ام. ولی در هفته اخیر بعضی از دوستان نسبت به من کم لطفی زیادی کرده اند. بعضی به بهانه انتقاد به من در وبلاگشون وصله چسبوندن و برخی به خاطر نظرات من در وبلاگهای مربوط به گلوری مرا متهم کرده و به من ناسزا گفته اند. واقعا چرا؟؟!!! تا کی به این همه توهین و تحقیر همدیگر می خواهید ادامه دهید؟!!                                                "اهدنا صراط المستقیم "

  • حارث بن اعور هَمدانی- قسمت سوم

       سوم) اما مهمترین حدیثی که از حارث بن اعور همدانی نقل شده این است. این حدیث مربوط می‌شود به اواخر عمرش که ظاهراً بالغ بر نود سال هم عمر کرده است. در دوره‌ی حکومت امام علی علیه‌السلام و پس از جنگ جمل حارث که پیرمردی بیمار بوده است همراه عده‌ای از شیعیان به خدمت امام علی علیه‌السلام می‌آید. نوشته‌اند که حارث آنچنان ناتوان بود که دو نفر زیر بغل‌های او را گرفته بودند و او را کشان کشان می‌آوردند. هنگام ملاقات امام علی ع به او می‌فرمایند: حارث چگونه‌ای؟ حارث عرض می‌کند: ای امیر مومنان! روزگار از من روی برتافته و روزهای عمرم به آخر رسیده است. آمده‌ام تا درباره‌ی مطلب مهمی با شما سخن بگویم. و آن مطلب مهم اختلاف امت اسلام درباره‌ی شما و سه نفر خلیفه‌ی پیش از شماست. امام علی ع فرمودند: منظورت چیست؟ چه اختلافی؟ عرض کرد: قربانت شوم. مسلمانان را می‌بینم که درباره‌ی تو به سه گروه تقسیم شده‌اند. (مُفْرِط غَال)‏ یک عده چنان شیفته‌ی تو هستند که درباره‌ی تو غلو می‌کنند و تو را به خدایی می‌پرستند و ( مُقْتَصِدٍ تَال)  عده‌ای هم میانه‌رو هستند و پیروی تو می‌کنند و( مُتَرَدِّدٍ مُرْتَاب)‏ یک عده هم درباره تو هنوز مردد هستند و در حال ریب و ارتیاب (شک و دودلی) هستند. (ظاهراً منظورش طرفداران عثمان هست که امر بر آنها شبهه شده بود و گمان می‌بردند که علی ع با قاتلین عثمان همدست بوده است.)   امام در پاسخ وی جمله‌ی بسیار زیبایی فرمودند: یَا اَخا هَمدَان!  أَلَا إِنَّ خَيْرَ شِيعَتِی النَّمَطُ الْأَوْسَطُ إِلَيْهِمْ يَرْجِعُ الْغَالِی وَ بِهِمْ يَلْحَقُ التَّالِی  ای برادر همدانی! همانا بهترین شیعیان و پیروان من همان گروه وسط و میانه رو هستند و غلوکنندگان باید دست از افراط بردارند و بسوی این گروه بازگردند و کسانی هم که درباره‌ی من کوتاهی کرده‌اند و حق امامت مرا نشناخته‌اند و از قافله عقب مانده‌اند سعی  کنند که خودشان را به این گروه وسط برسانند و به آنها ملحق شوند. باز حارث عرض می‌کند: لَوْ كَشَفْتَ -فِدَاكَ أَبِی وَ أُمِّی- الرَّيْنَ عَنْ قُلُوبِنَا وَ جَعَلْتَنَا فی ذَلِكَ عَلَى بَصِيرَةٍ مِنْ أَمْرِنَا   پدر و مادرم به فدای شما. اگر می‌شود لطفاً واضحتر بگوئید تا زنگار شک و تردید از دلهای ما زدوده شود و تا در دین خودمان بر بصیرت و بینایی باشیم. امام فرمودند:ای حارث!  (فَإِنَّكَ امْرُؤٌ مَلْبُوسٌ عَلَيْكَ ) تو مردی هستی که امر بر تو مشتبه شده است. (یعنی حق و باطل را از هم تشخیص نمی‌دهی)  إِنَّ دِينَ اللَّهِ لَا يُعْرَفُ بِالرِّجَالِ بَلْ بِآيَةِ الْحَقِ‏ فَاعْرِفِ الْحَقَّ تَعْرِفْ أَهْلَهُ همانا ...

  • هری پاتر به نقد کارگرادان های ایرانی

    ما پیش بینی کرده ایم که اگر هر کدام از کارگردانان ایرانی بخواهند فیلم هری پاتر را بسازند چه اتفاقی می افتد:    مسعود کیمیایی: نام فیلم: هری پاتر و چاقوی دسته سفید در قسمت جدید هری پاتر(با بازی پولاد کیمیایی) خسته و شکسته خورده از جادوی لورد ولدومرت سر به کوی و بیابان گذاشته است. هری تنهاست...او جفای روزگار کشیده...دامبلدور او را از هاگوآرتز اخراج کرده است...رون بعد از مدتها دوستی از پشت به او خنجر زده... جنی ویزلی یک لگد اساسی به او و عشقش زده است و با یکی دیگر روی هم ریخته. هری در بین راه ناگهان توسط لرد ولدورت ربوده میشود و او را می برند آنجایی که اهالی هاگوآرتر در انجا نی انداختند. در آنجا با چوب جادوی ضامن دار تولیدی زنجان روی صورت هری پاتر پوستر خط آهن تهران-قزوین را طراحی میکنند. در همین حال ناگهان پروفسور دامبلدور(با نقش آفرینی فرامرز غریبیان) وارد میشود و پس از لت و پار کردن بازیگران میپرد هری را کول میکند و دوان دوان از صحنه خارج میشود. توضیح: در تمام طول مدت تولید و پیش تولید فیلم جواد طوسی فیلم را یک شاهکار معرفی میکند که خود جی کی رولینگ هم لنگه آنرا ندیده و امیر قادری یک مستند 3 ساعته از فیلم 2 ساعته "هری پاتر و چاقوی دسته سفید" ساخته کیمیایی میسازد. فیلم به جشنواره نمیرسد و آرش خوشخو این حرکت کیمیایی را یک سیاست بسیار هوشمندانه از استاد مسلم سینمای ایران میداند.   تهمینه میلانی: نام فیلم: هرمیون در هاگوارتز هرمیون و جنی ویزلی دختران بدبخت و بیچاره و مظلومی هستند که تحت ظلم چند نفر از مردان رذل و پست و [...] در هاگوآرتز قرار گرفته اند. هری پاتر( با بازی محمد رضا فروتن) و رون (با بازی آتیلا پسیانی) به هرمیون و جنی زور میگویند و از آنها میخواهند که ظرف ها را بشویند و برایشان ورد قرمه سبزی بخوانند. رون, هرمیون را بی رحمانه کتک میزند نمیگذارد او از هاگوآرتز بیرون برود و هری هم با کمربند, جنی را سیاه و کبود میکند. هرمیون و جنی برای دفاع از حق خودشان به سراغ پروفسور دامبلدور(با یک نقش آوری خفن و خیره کننده از جمشید هاشم پور) میروند که چند وقتی است با تنی چند از جادوگران بازنشسته هاگوآرتز سازمان حمایت از حقوق زنان را تاسیس کردهاند. دامبلدور پس از شنیدن شکایت آنان سوار بر یک جاروی پرندهای تولیدی شرکت ایران خودرو میشود و به سمت هاگوآرتز میرود تا حساب هری و رون را کف دستشان بگذارد و حق و حقوق هرمیون و جنی را از حلقومشان بیرون بکشد. او در انتهای فیلم هری را به سوسک و رون را به گودزیلای پلاستیکی تبدیل میکند تا عبرتی باشد برای مردان دیگر.   جعفر پناهی: ما که فیلمهای بدون مجوز را نگاه نمیکنیم... شما هم نگاه نکنید... مخصوصآ ...

  • حارث بن اعور هَمدانی- قسمت چهارم

    سپس امام علی ع به حارث می‌فرمایند: ای حارث! همانا حق بهترین سخن است و کسی که در پی یافتن حقیقت باشد مجاهد فی سبیل الله است. پس من تو را از حقیقت باخبر می‌کنم. پس گوشت را خوب باز کن و بشنو و هر یک از یارانت را که در پی حق بود آگاه کن.   أَلَا إِنِّی عَبْدُ اللَّهِ وَ أَخُو رَسُولِهِ وَ صِدِّيقُهُ الْأَوَّلُ صَدَّقْتُهُ وَ آدَمُ بَيْنَ الرُّوحِ وَ الْجَسَدِ همانا من بنده‌ی خدا و برادر فرستاده‌ی او و اولین تصدیق کننده‌ی او به رسالت هستم. من او را تصدیق کردم در حالی که هنوز آدم بین روح و جسد بود.(عبدالله) می‌نامند.  در این عبارت امام علی ع در اولین جمله‌ای که خود را معرفی می‌فرمایند، خود را بنده‌ی خدا معرفی می‌کند.   کما اینکه حضرت عیسی ع نیز در گهواره اولین سخنی که بر زبان جاری کرد فرمود: انی عبدالله آتانی الکتاب و اجعلنی نبیاً (همانا من بنده‌ی خدایم. او به من کتاب داده و مرا پیامبر قرار داده است). بالاترین افتخار برای یک انسان، تحقق به مقام عبودیت و بندگی است. بندگی حق متعال زمانی حاصل می‌شود که انسان از اسارت هواها و هوسهای خود بیرون رود. مولانا از زبان علی ع می‌فرماید: شیر حق‌ام نیستم شیر هوا                فعل من بر دین من باشد گواو و در همان ابیات می‌گوید: بنده‌ی حق‌ام نه مأمور تن‌ام تا وقتی خودمحوری و خودپرستی هست و انسان کارهایش را به خاطر انتفاع نفس انجام می‌دهد نمی‌تواند دم از بندگی خدا بزند. مثل معروفی است در زبان عربی که می‌گوید: العبد و ما فی یده کان لمولاه (بنده و آنچه از مال دنیا در دست اوست و او بر آنها ظاهراً تملک دارد همه از آن مولی است). (عبد= بنده) در زبان عربی در برابر کلمه‌ی (مولی=آقا و سرور) است. در همین اولین جمله امام علی ع در رد بر سخن کسانی که او را تا خدایی بالا بردند و سخنان گزافه و غلو آمیزی درباره‌ی زدند می‌فرماید: من بنده‌ی خدایم. بندگی کن تا که سلطانت کنند          تن رها کن تا همه جانت کنند خواجه عبدالله انصاری می‌گوید: الهی ! اگر یکبار بگویی: بنده‌ی من! از عرش بگذرد خنده‌ی من. در ادامه می‌فرماید: من برادر فرستاده‌ی خدا هستیم. می‌دانیم که در اولین روزهای پس از هجرت پیامبر و مهاجرین از مکه به مدینه، پیامبر ص بین مهاجرین و انصار عقد اخوت و برادری بست. هر یک از مهاجرین را به عقد اخوت یکی از انصار درآورد و بین آنها پیمان برادری بست. مثلاً بین ابوذر غفاری از مهاجرین با سلمان فارسی از انصار مدینه پیمان برادری بست. و در پایان این مراسم، بین خود و علی ع پیمان برادری بست و علی از آن تاریخ به عنوان اخا رسول الله (برادر رسول خدا) نامیده می‌شد که نشاندهنده‌ی شأن و منزلت علی ع ...

  • زراره بن اعین- قسمت اول

    زراره بن اعین   زرارة بن اعین (ولادت حدود ۷۰ - وفات ۱۵۰ هجری قمری) از راویان حدیث و فقها و متکلمان بنام شیعه و از اصحاب محمد باقر و جعفر صادق بوده‌است. نام او «عبدریه» است و زراره لقبش می‌باشد. و کینه اش را گروهی ابوالحسن و برخی ابوعلی ذکر کرده‌اند. او احتمالا در کوفه زاده شده‌است. بخش زیادی از عمرش را در کوفه زیست و همانجا درگذشته‌است.[۱] [۲]   نسب   پدربزرگ زراره سلنسنْ، از راهبان مسیحی بوده و پدرش اعین نیز رومی است. پدر او برده خاندان شیبان بوده‌است، که در اثر فراگیری قرآن، آزاد می‌شود.[۱]   مقام علمی   ابن ندیم در الفهرست زراره را بزرگترین عالم شیعه در فقه، حدیث، کلام و شناخت مذهب تشیع دانسته‌است.[۲] نجاشی در رجال خود وی را بزرگ و استاد شیعیان در زمان حیاتش معرفی می‌کند، که قارِی قرآن، فقیه، متکلم، شاعر و ادیب بوده و تمام خصائص دین و مزایای فضیلت در او جمع شده بود و راستگو، مورد اعتماد و در زمان خویش بر همه اصحاب مقدم بود.[۱]   وی از جمله اصحاب اجماع است، که از نظر دانشمندان شیعه هر چه روایت کند، راست و درست است.[۳] جعفر صادق او را از برترین اصحاب خود برشمرده و درباره اش گفته‌است: اگر زراره نبود، احادیث پدرم نابود می‌شد.[۲]   زراره تألیفات بسیاری داشته‌است، امّا فقط کتاب الاستطاعة والجبر والعهود به نام او ثبت شده‌است.[۱]   يکي ديگر از شاگردان برجسته امام ششم (عليه السلام)زرارة بن اعين است،گرچه عظمت مقام اوازمطالبي که درباره بريد بن معاويه عجلي گفته شد ،معلوم ميگردد امابراي اينکه بيشتر به مقام علمي وعظمت او پي ببريم به طور اختصار درباره وي به بحث مي پردازيم.    امام صادق (عليه السلام)به اوفرمود:نام تو درميان اسامي اهل بهشت بدون الف مي باشد.عرض کرد:آري،نام من «عبد ربه»است ولي ملقب به زراره شدم(منظور امام ،اين بود که اسم اودر ليست اسامي بهشت ثبت شده است) ونيز امام ششم (عليه السلام)فرمود:اگرزراره نبود ،احاديث پدرم بزودي ازبين مي رفت    همچنين به شخصي به نام فيض مختار فرمود: درباره احاديث ما به اين کسي که نشسته است مراجعه کن وبا دست خود بازراره اشاره کرد آنگاه فرمود: خداي بيامرزد زراره را اگرزراره وافرادي مانند او نبودند احاديث پدرم ازميان مي رفت   ازامتيازات زراره اين است که تنهافقيه نبود بلکه فضايل زيادي دراو جمع شده بود،ابن نديم مي نويسد:زراره ازبزرگترين رجال شيعه است ازنظر فقه ،حديث ،کلام و..   نجاشي درباره او مي گويد:زراره ازبزرگان اصحاب درزمان خود واز پيشينيان آنان بود،اوقاري قرآن ،فقيه ،متکلم ،شاعرواديب بود   زراره ازجهت جدل و مناظره نيزقوي بود وهيج کس قادرنبود اورا مغلوب ...