لباس عقد

  • لباس عقد

    لباس عقد

    دیروز با امینو مامانم رفتیم واسه لباس عقد، چون آدرس داشتیم دیگه جایی نرفتیم واسه گشتن همون مزون اولی لباسو پسند کردیم همون رنگی شد که امینم دوست داره امین که خیلی خوشش اومد وای اصلا باورم نمیشه بعد از 2 سال و نیم انتظار حالا من با اون لباس جلوی امین بودم. ایشاالله تو این هفته هم میریم واسه خرید حلقه.دیگه اتفاق خاصی نیفتاده فقط خواستم خرید لباس عروسمم تو وبلاگمون مثل بقیه چیزا بمونه. خدایا شکرت که جواب دعاهامونو دادی خدایا شکرت که امینو بهم دادی...از شروع نفسهای حضرت آدم تا آخرین نفسهای آخرین آدم “دوستت دارم”



  • لباس عقد

    لباس عقد

  • مدل لباس عقد ۲۰۱۴

                                       نویسنده:Admineگرد آوری: Hamidtel me:[email protected]

  • آرایش-عقد کنانI 21

     عجیب لحظه هاییه زمان گفتن (بله) سر سفره عقد! انگار می خوای به یه دنیای دیگه بری. یه دنیایی متفاوت با اون چیزی که بودی . متفاوت از تمام خاطرات مجردی و با خانواده بودن. وقتی کنار همسرت نشستی و کتاب قرآن بر دست داری، به لحظات ملکوت می مونه! حست مثل زمانیه که دارن اذان می گن! دم غروب یا اول صبح... .... مراحل خاستگاریم تموم شده بود و خونواده ها می خواستن زمان عقدو مشخص کنن. خوب تا ماه محرم حدود دو سه هفته ایی وقت مونده بود و تو این فرصت کم هم باید مراسم عقد انجام و هم جشن نامزدی برپا می شد. ناگفته نمونه که من و رضا خودمون زمان عقد روز 13 یعنی روز قبل از عید غدیر تعیین کرده بودیم . سالن هم واسه روز بعد از عقد دیده بودیم و حتی لباس نامزدی منم نشون کرده بودی. همه کارامونم انجام داده بودیم اما در این باره چیزی به بزرگترا نگفتیم تا فکر نکنن ما همه کارامونو خودمون انجام دادیم و بعدا واسه عقد اونا رو دعوت کردیم!!! بنابراین مادر رضا طی تماس با مادر بنده به این نتیجه رسیدن که یک هفته بعد یعنی روز 6 همون ماه صیغه عقد جاری بشه. بعد از محرمیت هم ما بریم سراغ آزمایشات و این امور و هفته بعد که همون 13 می شد عقد محضری انجام بشه! و فرداش مراسم نامزدی در سالن به برگزار شه! تا رسیدن به شب عقد مراحل سخت و زیادیو پشت سر گذاشتم. خیلی به هم ریخته بودم از طرفی هم برنامه ریزی به این شکل برای موضوع به این مهمی داشت داغونم می کرد. صبح روز عقد بود. قرار بود بعد از جمع شدن مدعوین عاقد بیارن خونمون تا صیغه عقد خونده شه. شبش تا صبح نخوابیده بودم. نمی تونم بگم خوشحال بودم. آخه واقعا نبودم! مالیخولیایی شده بودم. از صبح که پاشدم شروع کرده بودم به کار خونه. از طرفی گاه و بیگاهم اشکم می ریخت رو گونه هامو بدون اینکه بزارم کسی بفهمه زود پاکش می کردم... (الان که یاد اون روزا می افتم یه حس خاصی بم دست می ده. انگار که درباره سال های خیلی دور دارم صحبت می کنم...خیلی دور...) خواهرم گفت واسه عقد بهتره بری آرایشگاه. هم موهاتو درست کنی و هم دستی به سر و روت بکشی. گفتم نه! خودم تو خونه به خودم می رسم. حوصله آرایشگاهو ندارم. خلاصه! بعد از ظهر بعد از انجام کارا با بی حوصلگی موهامو سپردم دست خواهر زادم که کلاس سوم دبیرستانه! کار سشوارش خوب بود و موهای خواهرشو خیلی خوب درست می کرد! اما تو این روز به این مهمی اونم نامردی نکرد و هرچی کریستال مو بود زد به سرم! نزدیک 2 ساعت زیر دستش بودم اما وقتی پاشدم دیدم واییییییی چشمتون روز بد نبینه! تمام موهام چسبیده به کف سرم! از طرفی پایین موهام پوش داده شده و اومده بود بالا! خودم جرات نکردم برم جلوی آیینه خودمو ببینم! بازم گفتم بی خیال! آرایش می کنم بعدش ...

  • جديدترين مدل لباس نامزدي و عقد

    عكسهاي جديدترين مدل لباس نامزدي و عقد برچسب‌ها: جديدترين مدل لباس نامزدي و عقد 1392, مدل لباس نامزدي بانوان, مدلهاي مجلل لباس نامزدي, مدل لباس عقد و عروسي, مدل لباس نامزدي گيپوري دخترانه, مدل لباس نامزدي پوشيده, لباس نامزدي بنفش, لباس نامزدي استين حلقه اي 

  • جدیدترین مدل های لباس عقد نقره ای

    جدیدترین مدل های لباس عقد نقره ای

    برای دیدن ادامه تصاویر بر روی عکس کلیک کنیدادامه مطلب

  • مدل لباس عقد با پولک های طلایی

    مدل لباس عقد با پولک های طلایی

    برای دیدن ادامه تصاویر بر روی عکس کلیک کنیدادامه مطلب

  • مدل لباس عقد جدید نباتی

    مدل لباس عقد جدید نباتی

      برای دیدن ادامه مطلب بر روی عکس کلیک کنید ادامه مطلب

  • مدل لباس عقد طلایی با دامن فیش تایل

    مدل لباس عقد طلایی با دامن فیش تایل

     برای دیدن ادامه تصاویر بر روی عکس کلیک کنید ادامه مطلب