مقاله ای در مورد اومانیسم

  • مقاله ای در مورد بحران جهانی مدرنیسم و پست مدرنیسم

    مقدمه: بی تردید مدرنیته، از زمان طلوع و تبلور، نه تنها، زادگاه خویش (مغرب زمین) را متحول کرد، بلکه زندگی انسان‌های چادر نشین و غار نشین های دور از تمدن را نیز تسخیر و متحول ساخت. حتی کسانی که آن را قبول نداشته‌اند، نیز امروزه چنگ مدرنیته گرفتار می‌بیند و چاره‌ی جز استفاده از آن را ندارند. زاویه های مختلف زندگی فردی و اجتماعی از آن متأثر شده است، با پدیده های متفاوت پدیدار شده و در هرکدام ویژگی متناسب با آن را کسب کرده است. در گفتمان غالب فرهنگی، سیاسی، اجتماعی، تاریخی، اقتصادی، هنری و... می‌توان رد پای از آن یافت، اما به صورت جامع و فراگیر در شعر، داستان، نمایش، موسیقی، فیلم، نقاشی، معماری و دیگر رشته های هنری غرب در سال‌های پایانی قرن نوزدهم تجلی پیدا کرد و مدرن، با کسب پسوند «ism» تبدیل به گرایشی گردید که بر بخشی اعظم هنر قرن بیستم نیز تأثیرات شگرف و چشمگیری به جای نهاد. دوره مدرنیسم با تمام فراز و نشیب های خود در بستر تارخ جای خود را به پست مدرنیسم دارد پست مدرنیسم که در اصطلاح به معنای فرا نوگرایی و یا پسا نوگرایی و یا همان مابعدنوگرایی می باشد بعد از جنگ جهاني دوم به دليل نا تواني نسبی علم در حل مشكلات بزرگ انسان، مانند بيماري، پيري ، مرگ و... جلوه گر شد. پست مدرنیسم در اواخر دهه 1970 وارد جامعه شناسى فرانسه شد و مورد پذیرش کسانى همچون "کریستوا"  و "لیوتار" قرار گرفت. پست مدرنیسم فرا تشریح ها یا فرا روایتهاى  مدرنیسم از قبیل علم  دین , فلسفه و اومانیسم، سوسیالیسم و آزادى زنان را مورد انتقاد قرار مى دهد و ایده توسعه تاریخى مدرنیست ها را رد مى نمایند. از نقطه نظر شناخت شناسى نگاه پست مدرنیستها نگاهى هرمنوتیک و تفهمى است. یکى از برجسته گان این تفکر "هانس گئورگ گادامرا" مى باشد که نظریات خود را در کتاب "حقیقت و روش" بیان نموده است. عقل دوره ي مدرنيسم مي خواست با مبنا قرار دادن علم تجربي و كاربردي كردن علم رياضي در علوم مادي و مبتني كردن علوم طبيعي بر رياضي جامعه ي انساني را به سعادت برساند. ليوتار معتقد است مدرنيسم نه تنها نتوانست به اهداف خود برسد كه اينك با بحراني عميق روبه رو است ظهور نوعي خردستيزي و عقل ناباوري و ترديد مردم نسبت به اينكه علم بتواند سعادت شان را تضمين كند نشانه هاي اين بحران است.ليوتار معتقد است كه پست مدرنيسم نشانهي فراترروي از مدرنيسم است؛ نه يك گذشتن ساده كه حركتي با مباني و شالوده هاي فكري عميق. ليوتار معتقد است كه حتي اگر براي علم ،معياري متفاوت از معيار مورد استفاده در زبانهاي ديگر قائل شويم يعني معيار معطوف به صدق دربازي زباني علمي، و معيارهاي اخلاقي، زيباشناختي و معيارهاي ...



  • مقاله ای در مورد اقتصاد اسلامی

    مبانی اقتصاد اسلامی مقدمهقبل از قرن هفدهم ، علم و فلسفه با یگدیگر در قلمرو معارف بشری مورد تحقیق واقع می شدند و مرز مشخصی میان آن دو وجود نداشت ، تا آنکه در دوران رنسانس ، فرهنگ اومانیسم زمینه های شناخت مسائل اجتماعی را از طریق عقل و تجربه به وجود آورد ؛ این روند در خلال قرن هفدهم آنچنان شتاب یافت که باعث شد در ابتدای قرن هجدهم زمزمه ی استقلال و جدایی علوم اجتماعی از فلسفه آغاز شود ؛ و پدیدۀاستقلال و انفکاک علوم اجتماعی از فلسفه نیز به طور طبیعی این اندیشه را نمودار ساخت که پدیدۀ اجتماعی ویژگی های منظمی دارند و قانون حاکم بر رفتار اجتماعی همانند قانونمندی حاکم بر جهان ماده و طبیعت است . در مورد اقتصاد هم ، اندیشمندان اقتصادی معتقد بودند که فعالیت های انسان در تولید ، توزیع و مصرف تابع قوانین طبیعی است که باید آنها را شناخت تا آنکه بتوان روابط علمی بین پدیده های اقتصادی را تبین کرد . از آنجا که این قوانین طبیعی است پس ، مناسب ترین قوانینی هستند که می توانند تعادل به وجود آورند ، به شرط اینکه در وضعیت طبیعی و آزادبکار روند و دولت یا اخلاق یا دین ، در عملکرد آنها دخالتی نکنند . بنابراین پدیده های عینی اقتصادی و رفتار های انسان عاقل اقتصادی در صحنه اقتصاد ، همانند دیگر رخداد های nclick="alert(this.title);" style="color: rgb(255, 0, 0);">فیزیکی ، تابع رابطه علمی مشخص است و با روش تجربه قابل ملاحظه و بررسی است . واقعیت این است که پیدایش رفتار های اقتصادی ، تصادفی و اتفاقی نیست ، بلکه نظام علّی و معلولی بر آنها حاکم است ؛ به گونه ای که می توان در سایه رابطه علیت ، این رفتار ها را تفسیر کرد ؛ ولی نباید از نظر دور داشت که یکی از اجزاء علت تامه و این رفتار ها و رخدادهای عینی اراده و اختیار انسان است . رابطه اقتصادی در جامعه الزاما"در چهارچوب یک نظام اقتصادی ، مشکل می گیرد و نظام اقتصادی هم بدون « جهت » و « هدف » پذیرفته نیست و « باید » های که « جهت » و « هدف » نظام اقتصادی را تبیین می کنند ؛ « باید » های مبانی نامیده می شود . اقتصاد چیست انسان با توجه به تمایلی که به ارضای نیاز های خود دارد ، سعی می کند که با صرف حداقل تلاش یا هزینه ، حداکثر نتیجه را به دست آورد ، این راه و روش ، اصل اقتصاد نامیده شده ، فرد تحت تأثیر هر مشرب خاص که باشد ، لازم است بر مبنای این اصل رفتار کند . بنابرین ، « اقتصاد » علمی است که رفتار و رابطه انسان را با اشیای مادی مورد نیاز او که به رایگان در طبیعت نمی یابد ، مطالعه می کند . مطالعه اقتصاد باید درک ، بیان و تا حدی پیش بینی رفتار اقتصادی انسان را امکان پذیر سازد . این مطالعه باید به بهبود رفاه مادی فردی و اجتماعی بشر ...

  • مقاله ای کامل در مورد سبک زندگی اسلامی

    مقاله ای کامل در مورد سبک زندگی اسلامی

    وقتی بحث از سبک زندگی می‌شود، در واقع آنچه مورد پردازش و بررسی قرار می‌گیرد سبک «زیستن» و «زندگی» است که با این حساب، مقتضی است؛ قبل از بررسی «سبک زندگی»، خود مفهوم «زیستن» و «زندگی» به طور دقیق مشخص شود تا آن‌گاه و در گام بعدی در خصوص وضعیت زندگی و سبک آن و… بحث و بررسی‌های لازم صورت گیرد. لذا هر محققی در حوزه‌ی سبک زندگی، قبل از ورود به بحث، بایستی با مفهوم «زندگی» و «زیستن» آشنایی کافی و لازم را داشته باشد و بداند که بر اساس فرهنگ خودش، زندگی و زیستن چه مفهومی و چه نمادهایی دارد؟ در فرهنگ او نمادها، علائم و مصادیق زندگی سعادتمند و زندگی شقاوت‌مند چیست؟ناگفته پیداست که در این زمینه، تضاد جدی بین فرهنگ غرب و فرهنگ خودی وجود دارد و تعریفی که فرهنگ اسلامی‌ـ‌ایرانی از زندگی و خوب و بد بودن آن بر اساس آخرت‌گرایی و نقش مزرعه بودن زندگی دنیوی برای زندگی اخروی، که هدف اصلی و زندگی واقعی است، برایمان دارد؛ درست در نقطه‌ی مقابل فرهنگ غربی است که بر مبنای مکتب اومانیسم و لذت‌گرایی و هدف غایی بودن زندگی دنیوی استوار است. این دو جهان‌بینی دقیقاً در نقطه‌ی مقابل هم قرار دارند و بی‌گمان این اختلاف دیدگاه در بررسی وضعیت سبک «زندگی» و خوب و بد بودن آن و برنامه‌ریزی برای اصلاح آن تأثیر تام ‌و ‌تمام خواهد گذارد؛ چه بسا بر اساس دیدگاه اسلامی در بررسی سبک «زندگی»، توجه به برخی رفتارها و مصارف مورد توجه باشد یا حتی در اولویت باشد که در دیدگاه غربی توجه به آن‌ها اصلاً بی‌مورد باشد و آن‌ها را اصولاً داخل در سبک زندگی نداند که به تبع این وضعیت، برنامه‌ریزی در خصوص اصلاح وضعیت سبک زندگی نیز کاملاً متفاوت خواهد بود.

  • مقاله ای عالمانه درباره ملاک های صهیونیستی نامیدن یک شرکت

    شرکت حامی صهیونیسم یعنی چه؟ (نوشته اللهیاری)ما بر چه اساسی می‌توانیم یک شرکت را صهیونیستی بدانیم؟ چه معیاری هست؟ اولین واقعیت درباره این موضوع این است که همه‌ی شرکت‌ها در یک سطح نیستند. بعضی‌ها تماما، از الف تا ی، صهیونیستی‌اند، بعضی کمتر و بعضی هم اصلا. لذا باید چند دسته را مورد توجه قرار داد. اما به قطع همه‌ی این دسته‌ها «حامی صهیونیسم» هستند در حد خود.       مصاحبه اخیر وزیر بازرگانی درباره‌ی نستله نکات عجیب و ناراحت‌کننده‌ای داشت. نه به خاطر محتوایش. که اتفاقا به دلیل شباهت عجیبش به حرف‌هایی که در سال ۸۵ زده شد. این اتفاقات خاطرات سال ۸۵ را برایم زنده کرد. وقتی که در واکنش به تخریب باب المغاربه موج جدید و جدی تحریم کالاهای حامی صهیونیسم با تجمع زیر باران جلوی مجلس شورای اسلامی شروع شد. آنجا بود که نستله به دلایل مختلف به عنوان نقطه هدف انتخاب شد. اما حرف‌های جناب وزیر چند نکته‌ی مهم را می‌رساند. اول اینکه ایشان اصلا از ماجراهای این سال‌ها خبر ندارد. دوم اینکه حتی همین اسناد دانشجویی درباره‌ی نستله را نخوانده است. سوم این که هیچ یک از بیانیه‌های جریانات دانشجویی را در این باره نخوانده است!! یادم هست از همان تجمع جلوی مجلس، جلوی نستله و … همواره به نکته توجه و تاکید داشته‌ایم که کالای حامی صهیونیسم فقط کالای با آرم Made in Israel نیست. در همان صحبت جلوی مجلس گفتیم که حامی صهیونیسم بودن یک شرکت ربطی به سهام‌دارهایش ندارد. به عملکرد آن شرکت و مراوداتش با دولت صهیونیستی و نظام صهیونیستی بین اللملل دارد. این یکی از حرف‌هایی بوده‌است که تقریبا در قریب به اتفاق بیانیه‌های تحلیلی جنبش دانشجویی به آن اشاره شده است. و آقای وزیر زحمت خواندن یکی دو مورد از آنها را نکشیده است! (نمونه: سال ۸۷، بسیج دانشجویی امیرکبیر، ۷ خوان مبارزه با کالاهای صهیونیستی – سال ۸۹، جنبش عدالتخواه دانشجویی ) از مورد خاص نستله و شواهد حیرت برانگیز حمایت از صهیونیست‌ها نیز می‌گذرم که این مقاله به خوبی توضیح داده است. حتی از این هم می‌گذرم که بعد از تجمع سال ۸۵ مدیر روابط عمومی شرکت اصلی در سویس در مصاحبه با بی بی سی، با حالت وقیحانه و توهین آمیز و بدون تکذیب ادعاهای ما، تنها هشدار داده بود که تحریم باعث بیکار شدن کارگران خودتان می‌شود!! گمان کرده است اینجا هنوز زمان شاه است که این‌ها بخواهند با تهدید و زورگویی کارشان را پیش ببرند! اما در این متن بیشتر می‌خواهم نگاهی بیندازم به این که چگونه یک شرکت حامی صهیونیسم می‌شود؟ یا ما بر چه اساسی می‌توانیم یک شرکت را صهیونیستی بدانیم؟ چه معیاری هست؟ اولین واقعیت درباره این ...

  • متن کامل مقاله ای در افشای ازادی دروغین غرب

              غرب؛قتلگاه انديشه     افشای اسامی حدود پنجاه منتقد هولوکاست که مورد تهدید و آزار و شکنجه و محاکمه صهیونیسم قرار گرفته اند:   <?xml:namespace prefix = o ns = "urn:schemas-microsoft-com:office:office" />  - ولن ترضي عنك اليهود ولاالنصاري حتي تتبع ملتهم (بقره،120) -لتجدن اشد الناس عداوه للذين آمنوا اليهود و الذين اشركوا (مائده،82)   مدتي پيش رسانه هاي غربي و غربزده به بهانه سخنان دكتر احمدي نژاد درباره واقعه هولوكاست (يهودي كشي آلمان هيتلري در جنگ جهاني دوم) و پيشنهاد انتقال صهيونيست ها به كشورهاي اروپاييِ مدعي حمايت از حقوق يهوديان، تهاجم تبليغاتي گسترده اي را عليه رئيس جمهور كشورمان به راه انداختند.   (براي نمونه روزنامه شرق مورخ 26/9/84  و سالنامه سال ۱۳۸۴ (صفحه سرانجام- سیاست) به درج مصاحبه اي پرداخته كه با استناد به مصوبات دادگاه قرون وسطايي نورنبرگ، هولوكاست را مسلم پنداشته است! در حالي كه حتي بسياري از انديشمندان غربي هم به نقد اين ادعاهاي نادرست پرداخته اند!) شدت اين تهاجم به حدي بود كه بسياري از كساني كه ميزان نفوذ گسترده صهيونيسم بر غرب را نمي دانند، شگفت زده شدند.   انديشمندان قرباني نقد اسطوره هاي صهيونيستي   سيل اين تهاجم را كه ديدم، به ياد انديشمند نامدار فرانسوي پروفسور رابرت فوريسون و كتاب زيبايش «اتاق هاي گاز در جنگ جهاني دوم، واقعيت يا افسانه » و«شيادي قرن بيستم» افتادم. اين پيرمرد دانشمند فرانسوي سال ها در زمينه هولوكاست كار علمي طاقت فرسايي انجام داده و بارها در خيابان هاي فرانسه مورد هجوم چماق به دستان صهيونيست قرار گرفته است. وي بيش از ده بار دادگاهي شده و به دليل پژوهش هاي محكم خود درباره يك موضوع  ممنوع! از استادي دانشگاه ليون در فرانسه محروم و ممنوع التدريس شده و به جزاي نقدي محكوم شده است. زماني مجله صبح با او مصاحبه كرده بود ولي پروفسور با حيرت و مظلوميت اصلاً باور نمي كرد حتي يك نشريه در جهان جرات داشته باشد حرف هاي او را بازتاب دهد. به درستي او را «تنهاترين متفكر فرانسه» نامگذاري كرده اند.[1]   او در تنهايي اش تنها نيست؛  بسيارند بزرگان انديشه ورزي كه در غرب پر از دموكراسي(!) به دليل انديشيدن درباره هولوكاست و تحقيق در تاريخ جنگ دوم جهاني به زندان، تبعيد و جريمه محكوم شده اند. پروفسور روژه گارودي يكي ديگر از اين انديشمندان آزاد انديش فرانسوي است؛ همو كه به دليل افشاي شش اسطوره تشكيل دهنده دولت اسراييل در كتاب «تاريخ يك ارتداد» محاكمه و محكوم شد؛ چرا كه انگاره ها را بت شكني كرده و در مورد خطوط قرمز غرب سخن گفته بود. او عليه جعل تاريخ توسط صهيونيست ها تحقيق كرد و اين جرم بسيار سنگين تر از آن بود ...

  • مقاله ای کامل در مورد سبک زندگی اسلامی

    مقاله ای کامل در مورد سبک زندگی اسلامی

    وقتی بحث از سبک زندگی می‌شود، در واقع آنچه مورد پردازش و بررسی قرار می‌گیرد سبک «زیستن» و «زندگی» است که با این حساب، مقتضی است؛ قبل از بررسی «سبک زندگی»، خود مفهوم «زیستن» و «زندگی» به طور دقیق مشخص شود تا آن‌گاه و در گام بعدی در خصوص وضعیت زندگی و سبک آن و… بحث و بررسی‌های لازم صورت گیرد. لذا هر محققی در حوزه‌ی سبک زندگی، قبل از ورود به بحث، بایستی با مفهوم «زندگی» و «زیستن» آشنایی کافی و لازم را داشته باشد و بداند که بر اساس فرهنگ خودش، زندگی و زیستن چه مفهومی و چه نمادهایی دارد؟ در فرهنگ او نمادها، علائم و مصادیق زندگی سعادتمند و زندگی شقاوت‌مند چیست؟ ناگفته پیداست که در این زمینه، تضاد جدی بین فرهنگ غرب و فرهنگ خودی وجود دارد و تعریفی که فرهنگ اسلامی‌ـ‌ایرانی از زندگی و خوب و بد بودن آن بر اساس آخرت‌گرایی و نقش مزرعه بودن زندگی دنیوی برای زندگی اخروی، که هدف اصلی و زندگی واقعی است، برایمان دارد؛ درست در نقطه‌ی مقابل فرهنگ غربی است که بر مبنای مکتب اومانیسم و لذت‌گرایی و هدف غایی بودن زندگی دنیوی استوار است. این دو جهان‌بینی دقیقاً در نقطه‌ی مقابل هم قرار دارند و بی‌گمان این اختلاف دیدگاه در بررسی وضعیت سبک «زندگی» و خوب و بد بودن آن و برنامه‌ریزی برای اصلاح آن تأثیر تام ‌و ‌تمام خواهد گذارد؛ چه بسا بر اساس دیدگاه اسلامی در بررسی سبک «زندگی»، توجه به برخی رفتارها و مصارف مورد توجه باشد یا حتی در اولویت باشد که در دیدگاه غربی توجه به آن‌ها اصلاً بی‌مورد باشد و آن‌ها را اصولاً داخل در سبک زندگی نداند که به تبع این وضعیت، برنامه‌ریزی در خصوص اصلاح وضعیت سبک زندگی نیز کاملاً متفاوت خواهد بود.  دروهله اول به دلیل زیادبودن مطالب وحجم بالاامکان اسکان آن دروبلاگ نمی باشد.   شمامی توانیدبرای دیدن ادامه مطالب به آدرس زیرمراجعه فرمایید. منبع:http://www.pazhoheshkade.ir  

  • اومانيسم

    اومانيسم Humanism حسین رسولی –دانشگاه آزاد واحد شیروان ما انسانها در طول تاريخ در مقابل پديده هاي پيرامونمان سعي در توضيح و تفسير منطقي داشتيم و اگر قادر به توضيح و يا تفسير آنها نبوديم به دامان موهومات و خرافات مي افتاديم به مرور و با افزايش دانش بشري و آغاز نگاه منطقي به قضايا (بويژه از دوره ارسطو به بعد) سعي در تحليل فلسفي قضايا داشتيم اما برخي مسائل در قالب فلسفه  مادي گراي ما نميگنجيد مثل مسأله خلقت . ما انسانها در طول تاريخ همواره با اين سئوال حياتي مواجه شده ايم  كه ((چگونه و چرا خلق شده ايم؟)) وا كنش ما به اين سئوال ارتباط نزديكي با جهان بيني ما داشت الهيون ابتداي خلقت را در ماوراءالطبيعه جستجو ميكردند و انسان را مخلوق ؛خالقي برتر و فرا انساني ميدانستند اما به مرور نگاه مادي به بحث خلقت موجب شد تا نظرات متعددي در اين زمينه بيان شود بدون آنكه توجه شود عقل انسان محدود به دانسته هايش است و نداشتن  تحليل و استدلال عقلي نشان نبود آن نيست؛ بلكه نشان ضعف دانش و استدلال  ماست و صد البته برخی مسائل گرچه در چارچوب استدلالهای ما نیگنجد و لی نشانه عدم ان مسائل نیست.                                    گر به استدلال، کار دین بدی           فخــــر رازی، رازدان دین بدی پای اســتدلالیان، چوبین بود           پای چوبین،سخت بی تمکین بود (6) به هر رو انسان عقل گراي متمدن شده خود را بي نياز از تحليلات ماوراء الطبيعه فرض كرده و براي تحليل پديده ها صرفاً به دامان عقل گرائي محض افتاد . دامني كه آبستن نظرياتي شد كه هر يك در جاي خود نياز به شرح و مداقه دارند و اين جا ما سعي داريم يكي از اين ديدگاهها را معرفي كنيم( چون شناساندن يك ديدگاه بر پايه شناخت كامل  خودمان از آن ديدگاه  استوار است و ما نميتوانيم فعلاً از اصطلاح شناساندن استفاده كنيم). چکیده مقاله:  اومانیسم یا نظریه انسان  گرائی  نظریه ای است که ریشه در تفکرات الحادی یونان باستان دارد و به مرور این تفکرات نضج گرفتند تا عصر کانت که با ادغام فلسفه( الحادی) اسپینوزا و فلسفه( نیاز حداقلی به خدای) دکارت این تفکر چهارچوبی مدون یافت ،اومانیستها برپایه تکامل نظریه داروین وقایع را تحلیل کرده و در بحث اخلاق ،برخلاف ادعاههای انسان گرایانه خود عملاً  به نظریه ترس متقابل تمایل دارند .اومانیستها در عصر حاضر و در پی تزلزل پایگاههای فکری و عقیدتی خود  به دامان پوپولیسم افتاده اند ،اومانیسم بر خلاف ادعای انسان گرائی خود پایه افکار انسان ستیزانه ای چون فاشیسم و کمونیسم شده است ،تحلیل این دیدگاه مسلماً در نگاه ما به سایر علوم موثر خواهد بود. کلمات کلیدی: اومانیسم،انسان ...

  • مقاله در مورد اقتصاد ، مدیریت ، تحقیق در مورد ، تحقیق دانشجویی ، انواع مقالات دانشجويي و دانش آموزي

    مقاله در مورد اقتصاد مقدمه قبل از قرن هفدهم ، علم و فلسفه با یگدیگر در قلمرو معارف بشری مورد تحقیق واقع می شدند و مرز مشخصی میان آن دو وجود نداشت ، تا آنکه در دوران رنسانس ، فرهنگ اومانیسم زمینه های شناخت مسائل اجتماعی را از طریق عقل و تجربه به وجود آورد ؛ این روند در خلال قرن هفدهم آنچنان شتاب یافت که باعث شد در ابتدای قرن هجدهم زمزمه ی استقلال و جدایی علوم اجتماعی از فلسفه آغاز شود ؛ و پدیدۀاستقلال و انفکاک علوم اجتماعی از فلسفه نیز به طور طبیعی این اندیشه را نمودار ساخت که پدیدۀ اجتماعی ویژگی های منظمی دارند و قانون حاکم بر رفتار اجتماعی همانند قانونمندی حاکم بر جهان ماده و طبیعت است . در مورد اقتصاد هم ، اندیشمندان اقتصادی معتقد بودند که فعالیت های انسان در تولید ، توزیع و مصرف تابع قوانین طبیعی است که باید آنها را شناخت تا آنکه بتوان روابط علمی بین پدیده های اقتصادی را تبین کرد . از آنجا که این قوانین طبیعی است پس ، مناسب ترین قوانینی هستند که می توانند تعادل به وجود آورند ، به شرط اینکه در وضعیت طبیعی و آزادبکار روند و دولت یا اخلاق یا دین ، در عملکرد آنها دخالتی نکنند . بنابراین پدیده های عینی اقتصادی و رفتار های انسان عاقل اقتصادی در صحنه اقتصاد ، همانند دیگر رخداد های فیزیکی ، تابع رابطه علمی مشخص است و با روش تجربه قابل ملاحظه و بررسی است . واقعیت این است که پیدایش رفتار های اقتصادی ، تصادفی و اتفاقی نیست ، بلکه نظام علّی و معلولی بر آنها حاکم است ؛ به گونه ای که می توان در سایه رابطه علیت ، این رفتار ها را تفسیر کرد ؛ ولی نباید از نظر دور داشت که یکی از اجزاء علت تامه و این رفتار ها و رخدادهای عینی اراده و اختیار انسان است . رابطه اقتصادی در جامعه الزاما"در چهارچوب یک نظام اقتصادی ، مشکل می گیرد و نظام اقتصادی هم بدون « جهت » و « هدف » پذیرفته نیست و « باید » های که « جهت » و « هدف » نظام اقتصادی را تبیین می کنند ؛ « باید » های مبانی نامیده می شود . اقتصاد چیست انسان با توجه به تمایلی که به ارضای نیاز های خود دارد ، سعی می کند که با صرف حداقل تلاش یا هزینه ، حداکثر نتیجه را به دست آورد ، این راه و روش ، اصل اقتصاد نامیده شده ، فرد تحت تأثیر هر مشرب خاص که باشد ، لازم است بر مبنای این اصل رفتار کند . بنابرین ، « اقتصاد » علمی است که رفتار و رابطه انسان را با اشیای مادی مورد نیاز او که به رایگان در طبیعت نمی یابد ، مطالعه می کند . مطالعه اقتصاد باید درک ، بیان و تا حدی پیش بینی رفتار اقتصادی انسان را امکان پذیر سازد . این مطالعه باید به بهبود رفاه مادی فردی و اجتماعی بشر کمک کند ؛ بنابرین می توان ادعا کرد ...

  • مقاله ای کامل در مورد سبک زندگی اسلامی

    مقام معظم رهبری، در این خصوص، می‌فرمایند: «رفتار اجتماعى و سبک زندگى، تابع تفسیر ما از زندگى است؛ هدف زندگى چیست؟ هر هدفى که ما براى زندگى معین کنیم، براى خودمان ترسیم کنیم، به طور طبیعى، متناسب با خود، یک سبک زندگى به ما پیشنهاد می‌شود.»۱ یکی دیگر از محققان در این خصوص می‌گوید: «آیا می‌شود سبک زندگی را بدون تعریف اصل زندگی تعریف کرد؟ خیر، باید هدف مشخص باشد هدف از زندگی چیست و بعد می‌توانیم آن سبک زندگی را با توجه به هدف آن ارزیابی کنیم، ولی بعضی فکر می‌کنند این حرف‌ها ساده و پیش پا افتاده است.»۲ به عبارت دیگر، هر کسی، با واقعیت یا خیالی به زندگی خود معنی می‌بخشد؛ برای یک دانشجوی هیئتی، زندگی کسی که هیئت نمی‌رود بی‌معناست. دیگری نیز با موسیقی به زندگی خود معنا می‌بخشد… صورت زندگی کنونی ما تنها شکل ممکن و بهترین شکل موجود برای زندگی نیست. برخی از بخش‌هایی که امروز آن را جزء ضروریات می‌دانند در گذشته‌ای نه چندان دور اصلاً وجود نداشته است و نیز جای برخی بخش‌ها در زندگی امروزی خالی است که بودنش زندگی را بسیار بهتر می‌کند؛ ولی باید دانست که بودن و نبودن یک بخش در زندگی به عالمی بر می‌گردد که شخص برای خود ساخته است.۳ اختلاف ماهوی در تعریف از زندگی در فرهنگ غرب و نظام دینی هرچند به صورت متفرقه در ضمن بحث قبلی به تفاوت دیدگاه‌ها اشاره شد؛ ولی شاید در شکل تفصیلی، بتوان تمام دیدگاه‌ها حول موضوع «زندگی» را ذیل دو دیدگاه کلی جمع ‌آوری نمود که این دو دیدگاه کاملاً در تضاد و تقابل با همدیگر هستند؛ به طوری که اثبات و پذیرش یکی، ناخودآگاه، مساوی و ملازم با رد دیگری خواهد بود. هر کسی، با واقعیت یا خیالی به زندگی خود معنی می‌بخشد؛ برای یک دانشجوی هیئتی، زندگی کسی که هیئت نمی‌رود بی‌معناست. دیگری نیز با موسیقی به زندگی خود معنا می‌بخشد… صورت زندگی کنونی ما، تنها شکل ممکن و بهترین شکل موجود برای زندگی نیست. اندیشه ها و نظرگاه های دیگر بر حسب میزان برخورداری از شاخص‌های هر کدام از این دو دیدگاه با درجه‌ای از شدت و ضعف، به این دو دیدگاه دور و نزدیک می‌شوند، ولی آنچه که نقطه‌ی صفر و بیست در حوزه‌ی تئوری در مورد نگاه به زندگی است همین دو دیدگاه است که عبارت‌اند از: ۱. جهان‌بینی مادی: جهان‌بینی مادی بر اساس نگرش نفی خدا و قیامت از جهان هستی شکل گرفته است. در این جهان‌بینی، تمام هستی در جهان مادی و طبیعی خلاصه شده است که هیچ آفریننده‌ی دارای شعور و ادراک، خارج از عالم ماده ندارد و هر چه هست، در همین عالم ماده است و چیزی به نام ماورای طبیعت و خداوند و عالم دیگر (قیامت و رستاخیز) وجود ...