موضوع انشا اگر من پرنده بودم

  • موضوعات پیشنهادی انشا

     اگر آب، قلم ، درخت، پرنده بودم ... 2) دوست دارم که ... 3) آرزوی من این است که ... 4 ) در آن روز پاییزی ... 5) از آن روزی که خود را شناختم ... 6) سرگذشت یک دانه ی گندم از زبان خودش 7) سرگذشت یک قطره ی باران از زبان خودش8) چرا کتاب بهترین هم نشین است 9) سرگذشت قالی ، سجاده ، کتاب و... از زبان خودش 10 ) مختصری از شرح حال خود یا یکی از بستگان خود را بنویسید 11 ) خلاصه ای از یک داستان را بنویسید . 12 )گفت و گویی خیالی میان جنگل و آسمان یا باد و باران13 ) مردی نبود فتاده را پای زدن*** گر دست فتاده ای بگیری مردی 14 ) هزار کوه گرت سدّ ره شوند برو *** هزار ره گرت از پا در افکنند بایست 15)هر که به نیکی عمل آغاز کرد *** نیکی او روی بدو باز کرد 16- یکی از یادبود های شیرین من 17- زادگاه خود را توصیف کنید . 18- اگر معلم ادبیات بودم .... 19- اگر مدیر مدرسه بودم ..... 20 - اگر من یک فضانورد بودم ....۱) یک روز در روستا 2۲) گفت وگوی خود با دوستانتان را ضبط کنید سپس آن را به زبان گفتار و نوشتار بنویسید ۲3) یک شب مهتابی را توصیف کنید ۲۴) مسافرت در یک روز بارانی ۲5) تشریح یک میدان بازی فوتبال یا والیبال ۲۶) توصیف یک کارگاه نجاری، آهنگری ۲۷) اتاق من ۲8) توصیف درخت ۲9) توصیف آنچه که از پشت پنجره اتاق می بینید ۳0 ) توصیف باغ در فصل خزان ۳۱) توصیف باغ در فصل خزان ۳۲) توصیف یک مغازه گل فروشی ۳۳ ) آشپزخانه ی خانه ی ما۳۴) در صف نانوایی ، اتوبوس ، یا ...۳۵) در پیاده رو محله ی ما ۳۶ ) باران در شهر ما ۳۷ ) در پارک ... ۳۸) اولین برف امسال ۳9 ) در مطب پزشک ...۴0 ) توصیف خود یا یکی از دوستان و همبستگان ۴1 ) آنچه که در راه مدرسه می بی بینیم ( از خانه تا مدرسه ) ۴2 ) یکی از یاد بود های من ۴3 ) منظره ی حریق یا تصادف ۴4) تصور کنید در یک قایق شیشه ای سربسته در زیر دریا سفر می کنید ، چه احساسی دارید ، چه می بینید ؟۴5)شهر یاروستای محل سکونت خودرا با رعایت اصول توصیف کردن توصیف کنید۴6 ) زندگی عشایر را در سه بند توصیف کنید ۴7 ) به ورزش گرای و سرافراز باش ***که فرجام سستی سرافکندگی است ۴8 ) کتاب است آیینه یروزگار*** که بینی در آن رازها آشکار۴9 – توصیف کلاس درس یا آموزشگاه محل تحصیل . ۵0 - در یک روز بهاری .... سال سوم 1) پرواز دسته جمعی پرندگان 2 ) چرا باید زبان فارسی را پاس بداریم ؟ 3) نامه ای به مدیر مدرسه بنویسید واز او در خواست کنید تا وسایل ورزشی یا یک دوره فرهنگ لغت یا دانش نامه برای آموزشگاه تهیه نماید 4) درخواست انتقال مدارک تحصیلی به آموزشگاه دیگر 5 ) درخواست عضویت در کتابخانه 6) در خواست پخش مجدد برنامه های تلویزیون 7) در خواست بازسازی کوچه های شهر 8) در خواست افتتاح شماره حساب جاری9) نامه ای سرگشاده به مردم فلسطین یا عراق 10 )نلمه ای سرگشاده به تاریخ ...



  • موضوع انشا پیشنهادی برای استفاده همکاران دوره راهنمایی

    موضوع  انشا پیشنهادی برای استفاده همکاران دوره راهنمایی سال اول   1 )یک روز در روستا  2) گفت وگوی خود با دوستانتان را ضبط کنید سپس آن را به زبان گفتار و نوشتار بنویسید 3) یک شب مهتابی را توصیف کنید   4) مسافرت در یک روز بارانی 5) تشریح یک میدان بازی فوتبال یا والیبال 6) توصیف یک کارگاه نجاری، آهنگری 7) اتاق من 8) توصیف درخت 9) توصیف آنچه که از پشت پنجره اتاق می بینید 10 ) توصیف باغ در فصل خزان 11) توصیف باغ در فصل خزان 12) توصیف یک مغازه گل فروشی 13 ) آشپزخانه ی خانه ی ما14) در صف نانوایی ، اتوبوس ، یا ...15) در پیاده رو محله ی ما 16 ) باران در شهر ما 17 ) در پارک ... 18 ) اولین برف  امسال 19 ) در مطب پزشک ...20 ) توصیف خود یا یکی از دوستان و همبستگان 21 ) آنچه که در راه مدرسه می بی بینیم ( از خانه تا مدرسه ) 22 ) یکی از یاد بود های من 23 ) منظره ی حریق یا تصادف 24) تصور کنید در یک قایق شیشه ای سربسته در زیر دریا سفر می کنید ، چه احساسی دارید ، چه می بینید ؟25)شهر یاروستای محل سکونت خودرا با رعایت اصول توصیف کردن توصیف کنید26 ) زندگی عشایر را در سه بند توصیف کنید  27 ) به ورزش گرای و سرافراز باش ***که فرجام سستی سرافکندگی است 28 ) کتاب است آیینه یروزگار*** که بینی در آن رازها آشکار29 – توصیف کلاس درس یا آموزشگاه محل تحصیل . 30 -  در یک روز بهاری .... سال دوم  1) اگر آب، قلم ، درخت، پرنده  بودم ...  2) دوست دارم که ... 3) آرزوی من این است که ... 4 ) در آن روز پاییزی ... 5) از آن روزی که خود را شناختم ... 6) سرگذشت یک دانه ی گندم از زبان خودش 7) سرگذشت یک قطره ی باران از زبان خودش8) چرا کتاب بهترین هم نشین است 9) سرگذشت قالی ، سجاده ، کتاب و... از زبان خودش 10 ) مختصری از شرح حال خود یا یکی از بستگان خود را بنویسید 11 ) خلاصه ای از یک داستان را بنویسید . 12 )گفت و گویی خیالی میان جنگل و آسمان یا باد و باران13 ) مردی نبود فتاده را پای زدن*** گر دست فتاده ای بگیری مردی 14 ) هزار کوه گرت سدّ ره شوند برو *** هزار ره گرت از پا در افکنند بایست 15)هر که به نیکی عمل آغاز کرد *** نیکی او روی بدو باز کرد 16- یکی از یادبود های شیرین من 17- زادگاه خود را توصیف کنید . 18- اگر معلم ادبیات بودم ....    19- اگر مدیر مدرسه بودم ..... 20 -  اگر من یک فضانورد بودم ....             سال سوم  1) پرواز دسته جمعی پرندگان  2 ) چرا باید زبان فارسی را پاس بداریم ؟ 3) نامه ای به مدیر مدرسه بنویسید واز او در خواست کنید تا وسایل ورزشی یا یک دوره فرهنگ لغت یا دانش نامه برای آموزشگاه تهیه نماید 4) درخواست انتقال مدارک تحصیلی به آموزشگاه دیگر 5 ) درخواست عضویت در کتابخانه 6) در خواست پخش مجدد برنامه های تلویزیون 7) در خواست بازسازی کوچه های شهر     8) در خواست افتتاح ...

  • موضوعات پیشنهادی درس انشا

    موضوع انشا پیشنهادی برای استفاده همکاران دوره راهنمایی سال اول  1 )یک روز در روستا  2) گفت وگوی خود با دوستانتان را ضبط کنید سپس آن را به زبان گفتار و نوشتار بنویسید 3) یک شب مهتابی را توصیف کنید   4) مسافرت در یک روز بارانی 5) تشریح یک میدان بازی فوتبال یا والیبال 6) توصیف یک کارگاه نجاری، آهنگری 7) اتاق من 8) توصیف درخت 9) توصیف آنچه که از پشت پنجره اتاق می بینید 10 ) توصیف باغ در فصل خزان 11) توصیف باغ در فصل خزان 12) توصیف یک مغازه گل فروشی 13 ) آشپزخانه ی خانه ی ما14) در صف نانوایی ، اتوبوس ، یا ...15) در پیاده رو محله ی ما 16 ) باران در شهر ما 17 ) در پارک ... 18 ) اولین برف  امسال 19 ) در مطب پزشک ...20 ) توصیف خود یا یکی از دوستان و همبستگان 21 ) آنچه که در راه مدرسه می بی بینیم ( از خانه تا مدرسه ) 22 ) یکی از یاد بود های من 23 ) منظره ی حریق یا تصادف 24) تصور کنید در یک قایق شیشه ای سربسته در زیر دریا سفر می کنید ، چه احساسی دارید ، چه می بینید ؟25)شهر یاروستای محل سکونت خودرا با رعایت اصول توصیف کردن توصیف کنید26 ) زندگی عشایر را در سه بند توصیف کنید  27 ) به ورزش گرای و سرافراز باش ***که فرجام سستی سرافکندگی است 28 ) کتاب است آیینه ی روزگار*** که بینی در آن رازها آشکار29 – توصیف کلاس درس یا آموزشگاه محل تحصیل . 30 -  در یک روز بهاری ....   سال دوم 1) اگر آب، قلم ، درخت، پرنده  بودم ...  2) دوست دارم که ... 3) آرزوی من این است که ... 4 ) در آن روز پاییزی ... 5) از آن روزی که خود را شناختم ... 6) سرگذشت یک دانه ی گندم از زبان خودش 7) سرگذشت یک قطره ی باران از زبان خودش8) چرا کتاب بهترین هم نشین است 9) سرگذشت قالی ، سجاده ، کتاب و... از زبان خودش 10 ) مختصری از شرح حال خود یا یکی از بستگان خود را بنویسید 11 ) خلاصه ای از یک داستان را بنویسید . 12 )گفت و گویی خیالی میان جنگل و آسمان یا باد و باران13 ) مردی نبود فتاده را پای زدن*** گر دست فتاده ای بگیری مردی 14 ) هزار کوه گرت سدّ ره شوند برو *** هزار ره گرت از پا در افکنند بایست 15)هر که به نیکی عمل آغاز کرد *** نیکی او روی بدو باز کرد 16- یکی از یادبود های شیرین من 17- زادگاه خود را توصیف کنید . 18- اگر معلم ادبیات بودم ....    19- اگر مدیر مدرسه بودم ..... 20 -  اگر من یک فضانورد بودم ....  سال سوم                                                             1) پرواز دسته جمعی پرندگان  2 ) چرا باید زبان فارسی را پاس بداریم ؟ 3) نامه ای به مدیر مدرسه بنویسید واز او در خواست کنید تا وسایل ورزشی یا یک دوره فرهنگ لغت یا دانش نامه برای آموزشگاه تهیه نماید 4) درخواست انتقال مدارک تحصیلی به آموزشگاه دیگر 5 ) درخواست عضویت در کتابخانه 6) در خواست پخش مجدد برنامه های تلویزیون ...

  • زنگ انشا (اگر من به جای اسلحه بودم...)

    زنگ انشا (اگر من به جای اسلحه بودم...)

    بعد از گذشت ساعاتی که در جعبه بودم مرا از جعبه بیرون آوردند وبه دست فردی دادند تا با من به جنگ دشمن برود . اگراز من سوال کنید دوست ندارم سینه ی کسی را نشانه روم وباعث مرگ کسی شوم .امّا وقتی حرف از دفاع از سرزمین ومیهنم به میان می آید من هم جان میگیرم و حاضرم در هر ثانیه شلیک کنم  دشمن متجاوز را از  خاک میهنم دور کنم درطول جنگ گاه آنقدر خسته می شوم که آرزو داشتم مرا در کناری قرار دهند ، اما وقتی می دیدم که چگونه مرا با شوق به روی شانه می گذلرند و چگونه از جانشان می گذرند و چگونه ماشعپه ی مرا به دلی سرشار از کینه می چکانند من نیز به شعف می آمدند ووقتی می دیدم دشمن ونه عقب نشینی می کند دیگر احساس خستگی نمی کردم امّا وقتی ازمن برای منافع شخصی ویا کشتن اطفال وافراد بیگناه استفاده می کنند آرزو می کنم که ای کاش هیچگاه اخترا ع نمی شدم. کاش انسان ها بدانند که چگونه وچه وقت از من استفاده کنند تا دل من به درد نیاید و از این که اسلحه هستم ناراحت نشوم. به امید روزی که استفاده ی صحیح از من در بین دولت ها رواج یابد.  علی لطفی مدرسه سرداران شهید-شهرستان ملارد   اگرمن به جای اسلحه بودم... به نام خدایی که معرفت از نام او سرچشمه گرفت. اگر یک اسلحه بودم می توانستم به اوج برسم، به بالای معرفت... چون همراه مردان خدا بودن و جنگیدن و شهید شدن افتخار است. جنگیدن برای حفظ میهن و استقلال زیباست ، آن هم جایی که قطعه ای از بهشت است! جایی که با خون شهیدان گلگون شده ، جایی که پاک است و خدا خودش خون ریخته شده آنها را به بالاترین بها می خرد. جایی که یک پلاک نشانی است و خدا ملاک ... احساس شلیک به فرمان چنین مردانی رویایی است ; ای کاش واقعیت داشت ، دوست داشتم در دست یکی از انسان های آزاده بودم ، انسانی که خونی همچو خون حسین (ع) و مرامی چون مرام عباس دارد ... با او می شتافقتم تا کسانی که دنیای زیبای خدا را تباه کردند را نابود کنم که حتی نفس کشیدن هم  برایشان حرام است. اگر یک اسلحه بودم شلیک می کردم بر قلب دشمن ، بر قلب انسان های آسوده که از ریختن خون بندگان بی گناه خدا بیمی ندارند. این گناه کاران را نابود می کردم ، آری نابود می کردم حتی به قیمت نابودی خودم. نسترن مهرجو _آموزشگاه طیبه- شهرستان ملارد  اگر من به جای اسلحه بودم...   اغلب ما اسلحه را وسیله ای خطر آمیز، خشونت بار و هولناک می دانیم.      وسیله ای که شیطان تاریک بر آن غلبه نموده وآن را به زانوی خویش در آورده،که روزانه هزاران هزار قلب پاک را از هم می شکافد ودر تاریکی ابدی فرو می کشاند.        اگر من به جای اسلحه بودم، باماشین زمان به گذشتگان می پیوستم تا این سرنوشت شوم را برای همیشه از ذهن جهانیان پاک نمایم ...

  • موضوع انشا پیشنهادی برای استفاده همکاران دوره راهنمایی

    سال دوم و سوم 1 یک روز در روستا  2  گفت وگوی خود با دوستانتان را ضبط کنید سپس آن را به زبان گفتار و نوشتار بنویسید 3  یک شب مهتابی را توصیف کنید   4  مسافرت در یک روز بارانی 5  تشریح یک میدان بازی فوتبال یا والیبال 6  توصیف یک کارگاه نجاری، آهنگری 7  اتاق من 8  توصیف درخت 9  توصیف آنچه که از پشت پنجره اتاق می بینید 10  توصیف باغ در فصل خزان 11  توصیف باغ در فصل خزان 12  توصیف یک مغازه گل فروشی 13  آشپزخانه ی خانه ی ما 14  در صف نانوایی ، اتوبوس ، یا ... 15  در پیاده رو محله ی ما 16  باران در شهر ما 17  در پارک ... 18  اولین برف  امسال 19  در مطب پزشک ... 20  توصیف خود یا یکی از دوستان و همبستگان 21  آنچه که در راه مدرسه می بی بینیم ( از خانه تا مدرسه ) 22  یکی از یاد بود های من 23  منظره ی حریق یا تصادف 24  تصور کنید در یک قایق شیشه ای سربسته در زیر دریا سفر می کنید ، چه احساسی دارید ، چه می بینید ؟ 25 شهر یاروستای محل سکونت خودرا با رعایت اصول توصیف کردن توصیف کنید 26  زندگی عشایر را در سه بند توصیف کنید  27  به ورزش گرای و سرافراز باش ***که فرجام سستی سرافکندگی است 28  کتاب است آیینه یروردگار*** که بینی در آن رازها آشکار 29 توصیف کلاس درس یا آموزشگاه محل تحصیل . ...

  • زنگ انشا

          یکی از مظلوم ترین درس دوران تحصیلی دانش آموزان، بی شک انشا است. با نوشتن و تدریس نوشتن آنچنان سهل انگارانه برخورد می شود که ناظم و مشاور و مدرس ریاضی می توانند به جای معلم غایب انشا سر کلاس حاضر شوند و با گوش دادن به سری دوزی های کلیشه ای دانش آموزان، کلاس را اداره کنند در حالی که بر عکس آن صادق نیست. هیچ کس اجازه نمیدهد یک معلم انشا سر کلاس فیزیک یا ریاضی حاضر شود. عموم معلمین انشا نه نوشتن می آموزند نه خواندن. گوش دادن به انشای دیگران و نمره های کارنامه پرکن تنها حاصل زنگ انشای محصلان است. زنگ انشا در پاراگراف آبی فرصتی است برای نوشتن. برای خارج از کلیشه، و خواندنی نوشتن. زنگ انشا محلی است که دانش آموزان می توانند  انشا مورد نظرشان را کپی کنند و سر کلاس به نام خود بخوانند اما حداقل یک متن خوب بخوانند. زنگ انشا جایی برای معلمین انشا جهت یافتن موضوعات بدیع و نو است.نویسندگان پاراگراف آبی میتوانند با انتخاب و یا پیشنهاد یک موضوع جدید نسبت به خلق یک انشا دست به کار شوند.عنوان نوشته های مرتبط با این بخش باید با ساختار:  موضوع انشا [موضوع مورد نظر شما برای انشا]  منتشر شود. ضمنا در انتهای انشا منتشر شده، جهت سهولت دسترسی مخاطبین به انشاهای پیشین، لینک زنگ انشا را قرار دهید:  زنگ انشا عناوین انشاهای منتشر شده در پاراگراف آبی :   موضوع انشا [زندگی یک روز پدر] موضوع انشا [از زبان یک اتوبوس] موضوع انشا [چه برنامه ریزی برای آینده دارید؟]  موضوع انشا [چرا باید قدر فرصت ها را دانست؟] موضوع انشا [بزرگ ترین بلاهای دوران ما] موضوع انشا [ اتوبوس ] موضوع انشا [اگر کفش های بالدار می داشتید، به کجاها سفر میکردید؟] موضوع انشا [ توپ فوتبال با ما سخن می گوید ] موضوع انشا [ شرح یکی از خواب ها ] موضوع انشا [ دوستی هایی از نوع خاله خرسه ] موضوع انشا [ توصیف یک خواب ] موضوع انشا [ اگر دبیر ادبیات بودم ] موضوع انشا [تقلب] موضوع انشا [تابستان خود را چگونه گذراندید؟] موضوع انشا [ نقد و بررسی فیلم "ملکه" ]  موضوع انشا [ شانس ]   موضوع انشا [یک خاطره از دوران کودکی خود بنویسید]    موضوع انشا جدید پیشنهادی :    یک خاطره از دوران کودکی خود بنویسید [ انشا یک -  ]  از زبان یک اتوبوس [ انشا یک - ]     بانک موضوعات متداول  انشا :  باغبان با نگرانی وارد باغ شد ......... خانه ای با بچّه های شلوغ   چهره ی شهر  در هنگام صبح اتوبوس  [انشا یک - انشا دو - ] خنده دار ترین  صحنه ای  که تا به حال دیده اید مترسکی در مزرعه  کوچ عشایر تصاویری از دوزخ   توصیف پرواز دسته جمعی شاپرک ها اگر دبیر ادبیّات بودم ......... [ انشاء یک - ] آرزو هایی که برای کشورم ایران و مردم عزیز آن ...

  • موضوعات پیشنهادی برای انشای راهنمایی

    موضوع  انشا پیشنهادی برای استفاده همکاران دوره راهنمایی سال اول  1 )یک روز در روستا  2) گفت وگوی خود با دوستانتان را ضبط کنید سپس آن را به زبان گفتار و نوشتار بنویسید 3) یک شب مهتابی را توصیف کنید   4) مسافرت در یک روز بارانی 5) تشریح یک میدان بازی فوتبال یا والیبال 6) توصیف یک کارگاه نجاری، آهنگری 7) اتاق من 8) توصیف درخت 9) توصیف آنچه که از پشت پنجره اتاق می بینید 10 ) توصیف باغ در فصل خزان 11) توصیف باغ در فصل خزان 12) توصیف یک مغازه گل فروشی 13 ) آشپزخانه ی خانه ی ما14) در صف نانوایی ، اتوبوس ، یا ...15) در پیاده رو محله ی ما 16 ) باران در شهر ما 17 ) در پارک ... 18 ) اولین برف  امسال 19 ) در مطب پزشک ...20 ) توصیف خود یا یکی از دوستان و همبستگان 21 ) آنچه که در راه مدرسه می بی بینیم ( از خانه تا مدرسه ) 22 ) یکی از یاد بود های من 23 ) منظره ی حریق یا تصادف 24) تصور کنید در یک قایق شیشه ای سربسته در زیر دریا سفر می کنید ، چه احساسی دارید ، چه می بینید ؟25)شهر یاروستای محل سکونت خودرا با رعایت اصول توصیف کردن توصیف کنید26 ) زندگی عشایر را در سه بند توصیف کنید  27 ) به ورزش گرای و سرافراز باش ***که فرجام سستی سرافکندگی است 28 ) کتاب است آیینه یروزگار*** که بینی در آن رازها آشکار29 –توصیف کلاس درس یا آموزشگاه محل تحصیل . 30 -  در یک روز بهاری .... سال دوم 1) اگر آب، قلم ، درخت، پرنده  بودم ...  2) دوست دارم که ... 3) آرزوی من این است که ... 4 ) در آن روز پاییزی ... 5) از آن روزی که خود را شناختم ... 6) سرگذشت یک دانه ی گندم از زبان خودش 7) سرگذشت یک قطره ی باران از زبان خودش8) چرا کتاب بهترین هم نشین است 9) سرگذشت قالی ، سجاده ، کتاب و... از زبان خودش 10 ) مختصری از شرح حال خود یا یکی از بستگان خود را بنویسید 11 ) خلاصه ای از یک داستان را بنویسید . 12 )گفت و گویی خیالی میان جنگل و آسمان یا باد و باران13 ) مردی نبود فتاده را پای زدن*** گر دست فتاده ای بگیری مردی 14 ) هزار کوه گرت سدّ ره شوند برو *** هزار ره گرت از پا در افکنند بایست 15)هر که به نیکی عمل آغاز کرد *** نیکی او روی بدو باز کرد 16- یکی از یادبود های شیرین من 17- زادگاه خود را توصیف کنید . 18- اگر معلم ادبیات بودم ....    19- اگر مدیر مدرسه بودم ..... 20 -  اگر من یک فضانورد بودم ....                                                         سال سوم 1) پرواز دسته جمعی پرندگان  2 ) چرا باید زبان فارسی را پاس بداریم ؟ 3) نامه ای به مدیر مدرسه بنویسید واز او در خواست کنید تا وسایل ورزشی یا یک دوره فرهنگ لغت یا دانش نامه برای آموزشگاه تهیه نماید 4) درخواست انتقال مدارک تحصیلی به آموزشگاه دیگر 5 ) درخواست عضویت در کتابخانه 6) در خواست پخش مجدد برنامه های تلویزیون ...

  • موضوع انشا

    موضوع انشا

        آرزوهای من       هر کسی دوست دارد چیزهایی را در زندگی خود داشته باشد چیزهایی مثل ماشین خانه خوب همسر زیبا ویلای لب دریا و..... من نمی دانم آرزو چیست  اما چند چیزی که نداشتم و نرسیدم شاید همان آرزو باشد. بچه که بودم انقلاب شد ما همه چیزمان را از دست دادیم ظاهرا طاغوتی بودیم .مجاهدین خلق در شهر ما قدرت گرفتند مردی به نام یحیوی که بعدها اعدامش کردند مرا در مدرسه شکنجه نمود آن هم به جرم این که پدرم رییس انجمن شهر و طاغوتی بود. آن وقتها در مدرسه ما نفت را درون بشکه های سر باز نگهداری می کردند مرحوم یحیوی سر مرا توی نفت فرو نمود تا اسناد جاسوسی !! پدرم را با آقای کارتررو نمایم!!  برایش اصلا مهم نبود که من تنها 7سال دارم. مدتی گذشت من در حسرت داشتن دوچرخه بودم اما پول نداشتیم. وارد دبیرستان که شدم عاشق کت و شلوار سفید بودم. رفتم پشت ویترین یک مغازه و کت و شلوار سفیدی را پسند نمودم 5هزار تومان پول زیادی بود و من نداشتم . برگشتم خانه تمامی موجودی قلکم 500تومان بود. تازه فهمیدم یک صفر چقدر ارزش دارد. خیلی دوست داشتم جای صفر اسکناس و نمره ریاضیاتم را عوض کنم اما نتونستم !! مدتها پولم را جمع کردم با هزار بدبختی 5 تمن جور شد اما کت و شلوار بی وفا بود و منتظرم نماند نرخشو برده بود بالا تا دستم بهش نرسد!! من در آن دوران به دوچرخه و کت و شلوار نرسیدم و چیزی ته دلم ماند . من دوچرخه نداشتم و دوستام هم اصلا متوجه نشدند چه کسی دوچرخه آنها را مرتب پنچر می کرد. این یک راز بود!! چند سال پیش یک دست کت و شلوار سفید خریدم و طی یک مراسم بسیار با شکوه در حیاط آتشش زدم. بیچاره کت و شلوار حسرت به دلش ماند که حتی یک شب افتخار همراهی مرا داشته باشد. دلم خنک شد انتقاممو گرفتم!! این تمام آرزوهای من بود.          زورق شکسته ۲۱ دیماه ۸۸

  • پنج انشا از زبان معلمان

    نگ و پنج انشا کتاب  > داستان  - دوچرخه:زنگ انشا یکی از زنگ‌های خاطره‌انگیز و سرنوشت‌ساز زندگی آدم‌هاست. خیلی از آدم‌ها در این کلاس به کتاب علاقه‌مند شده‌اند و جرقۀ پیشرفتشان زده شده است. یادم نمی‌رود حرفی را که چند سال پیش از زبان یکی از پزشکان شناخته شدۀ ایران شنیدم: «هرکس با هر شغلی و در هر جای جهان، باید با نگارش آشنا باشد. حتی اگر تاجر باشی و بخواهی معامله‌ای بکنی،‌ باید از عهدۀ نوشتن یک متن درست و حسابی بربیایی!»اما بیشترین تأثیر زنگ انشا احتمالاً مربوط به اهالی قلم است. خیلی از نویسنده‌ها در این زنگ نوشتن را شروع کرده و به ادامۀ کار تشویق شده‌اند. به همین دلیل بود که ما برای صحبت از زنگ انشا، به سراغ سه نویسنده، یک شاعر و یک مترجم رفتیم و حرف‌هایشان را در این‌باره شنیدیم. یک زنگ با نقی سلیمانی؛ نویسندة آنچه نمی‌توان ننوشت از نوجوانی و زنگ انشا بگویید.معمولاً جزو دانش‌آموزانی بودم که معلم برای خواندن انشا صدایم می‌کرد و بهم نمرۀ 20 یا در بدترین حالتش 19 می‌داد. خیلی‌وقت‌ها بچه‌هایی که تنبلی می‌کردند و انشا نمی‌نوشتند، می‌گفتند «آقا فلانی بیاد انشاش رو بخونه!». پس در انشا نویسی مهارت داشتید؟من آن موقع زیاد کتاب می‌خواندم و طبیعتاً کسانی که اهل مطالعه‌اند با مسائل آشنایی بیشتری دارند. اما مسئله این نبود که انشایم چه فکر و اندیشه‌ای دارد؛ موضوع این بود که قلم خوبی داشتم و مطالب را خوب جمله‌بندی و پرداخت می‌کردم. البته از آن طرف در درس‌های دیگر مثل انگلیسی و ریاضی ضعیف بودم. تا به حال در مدرسه معلمی کرده‌اید؟بله و از قضا معلم انشا هم بوده‌ام! زمانی قیصر امین‌پور مشکلی برایش پیش آمد و از من خواست به جایش در کلاس حضور پیدا کنم. این ماجرا حدود یک سال طول کشید. البته من به بچه‌ها موضوعات کلیشه‌ای نمی‌دادم؛ موضوع آزاد می‌دادم یا موضوع هایی که بچه‌ها دوست داشتند درباره‌شان بنویسند. جایی از زبان تولستوی خواندم:« من دوست دارم دربارۀ موضوعاتی بنویسم که هرگز حاضر نیستم درباره‌شان سکوت کنم.» خب اگر کسی با این نگاه و انگیزه بنویسد، قطعاً نوشته‌اش خوب از آب درمی‌آید. و اگر قرار باشد الان دوبارۀ معلم انشا شوید، چه موضوعی به بچه‌ها می‌دهید؟جواب دادن به این سؤال نیاز به فکر دارد و بستگی دارد که دانش‌آموزان در چه سطح و موقعیتی باشند. زنگ انشا، زنگی است که همیشه ساده گرفته می‌شود؛ در حالی که این درس به اندازۀ مثلاً درس فیزیک نیاز به فکر و مقدمات دارد. در هر حال اگر مجبور باشم درجا موضوعی تعیین کنم، احتمالاً خواهم گفت دربارۀ اتفاقاتی که در خانواده‌شان ...