نمایشنامه طنز کوتاه برای مدرسه

  • نمایشنامه ی صابون

    يك نمايشنامه ي كوچولو براي اجرا درمدرسه<?xml:namespace prefix = o ns = "urn:schemas-microsoft-com:office:office" /> (اين مي تواند، يك نمايش بسيار ساده براي اجرا در مدارس ابتدايي باشد. مربي بهداشت براي تأثيرگذاري بيشترمي تواند ابتدا نمايشي ترتيب بدهد و بعد مطالبش را ارائه دهد. همچنين ، مربي بهداشت مدرسه مي تواند بچه ها را براي اجراي آن آموزش بدهد. نياز چنداني هم به دكوراسيون و لوازم ديگر نيست .) نام نمايش:صابون، دوست خوب آدمها بازيگران:1- صابون 2- گوينده(كودك مهربون) 3- چند كودك در كنار كودك مهربون(3 يا 4 نفر كافيست ، البته تعداد بچه ها بسته به انتخاب مربي مي باشد)4- ميكروب صحنه: دكور ساده و با رنگي ملايم به سليقه مربيان آراسته مي شود. يكي از بچه ها بايد لباسي بپوشد كه اورا شبيه يك صابون  نشان دهد تا نقش صابون را بازي كند. چند كودك ( 3 يا 4 نفر) با لباسهاي تميز و متحد الشكل روي صحنه ظاهر مي شوند. بهتر است لباس آنها سفيد و بسيار  تميز باشد. ميكروب ( لباس كثيف و تيره رنگ و چهره ي سياه دارد.) اجراي نمايش: ابتدا صابون روي صحنه ظاهر مي شود و به تماشاچيان تعظيم مي كند و با صداي بلند و رسا خطاب به بچه ها ، مي گويد: « سلام من برشما              اي بچه ها نوگلا  من صابونم من صابونم      براي جنگ  با ميكروبا      هميشه  توي ميدونم» كمي عقب مي ايستد.گوينده( كودك مهربون) مي آيد و با او دست ميدهد و ميخواند: « من كودك مهربونم             قدر تو را  خوب مي دونم وقتي دستام كثيف ميشن       اونها را باتو مي شورم » بقيه بچه ها هم مي آيند و كنار آنها مي ايستند و با هم مي خوانند: اي صابون اي صابون                اي قهرمان ميدون تويي يه دوست باوفا                  دوست تمام آدما با ميكروبا مي جنگي                راستي كه توزرنگي در همين هنگام، ميكروب از گوشه اي جلوي بچه ها مي پرد و داد مي زند: آهاي آهاي بچه ها              داريد چي مي گيد شما ميكروب منم ببينيد             خيلي خوبم، مي بينيد؟ صابون چيه مي سوزونه چشاتون        ليز مي كنه انگشتا و دستاتون بچه ها و صابون به طرف ميكروب مي روند و كودك مهربون مي گويد: بچه ها باور نكنيد حرفهاشو          صابون برو بشور تو دست و پاشو(به ميكروب اشاره مي كند.) بچه ها باهم مي خوانند: اي صابون اي صابون                زودتر بيا به ميدون      ميكروب نابكارو                   بيرون بكن از ميدون صابون به سوي ميكروب مي رود و با او درگير مي شود و در همان حال مي خواند: من صابونم زرنگم        با ميكروبا مي جنگم و در حال درگيري لباس كثيف ميكروب را از تنش درمي آورد و به زير پا مي اندازد. ميكروب به گريه مي افتد و فرار مي كند. بچه ها ...



  • نمایشنامه

    نمایشنامه

    نمایشنامه چیست؟ چگونه نمايشنامه بنويسيم؟ انتخاب موضوع، پرورش موضوع، تقویت طرح نمایشنامه، شخصیت ها و قهرمانان با رشد تئاتر و به موازات آن جشنواره ها و قوانین مربوط به متن نمایشنامه ها خصوصا اورژینال بودن متنها که امروزه یکی از قوانین دست و پا گیر می باشد. اولین دغدغه ی تئاتریهای جوان ،داشتن متن نو و دست اول می باشد. این دوستداران نمایش ،اغلب خود دارای ایده های نو و خوبی می باشند که مترصد نوشتن آن هستند. اما ممکن است از نظر تکنیکی ایده هایشان به ثمر ننشیند. در اینجا سعی شده متودی ساده برای نمایشنامه نویسی عرضه شود تا نویسندگان جوان و تازه پا به عرصه گذاشته ی نمایشنامه نویسی نیز مجالی برای نوشتن داشته باشند. این متد با توجه به ساده ترین روشهای نمایشنامه نویسی ارائه می گردد که امید است مورد استفاده ی نویسندگان نو پای نمایش قرار گیرد. نمایشنامه چیست؟ سوالی که اگر پاسخی برایش یافت شود ،مسئله ی اصلی نمایشنامه نویسی حل خواهد شد .ما باید به چه نوشته ای نمایشنامه بگوییم؟ تفاوتهای اساسی نمایشنامه با سایر انواع ادبی در چه فاکتورهایی خلاصه می گردد؟ نمایشنامه متن نگارش یافته ادبی – نمایشی است که برای اجرای روی صحنه تئاتر یا خواندن نوشته می شود. « نمایشنامه » ژانر یا نوع ادبی خاصی است که با «داستان » تفاوت دارد، عناصر و ابزارهای نمایشنامه نویسی فراتر از داستان به کار گرفته می شوند.آنچه در داستان «بیان » و « توصیف» می شود، در نمایشنامه باید «دیده» و « تصویر» گردد. حتماً این ضرب المثل عامیانه را شنیده اید که می گوید: شنیدن کی بود مانند دیدن ؟ زلیخا گفتن و یوسف شنیدن ! آری نمایشنامه نویس، متنی را برای دیده شدن، اجرا و تصویر نمودن عینی وعملی روی صحنه می نویسد . در حقیقت « نمایشنامه » نقشه و طرح کامل و جامع مهندسی برای ایجاد ساختمان نمایش روی صحنه است که همه ی جزییات و جوانب آن در نظر گرفته می شود. علاوه بر جنبه ذاتی و جوهری، شکل ظاهری نگارش نمایشنامه نیز با نگارش داستان فرق دارد. « نمایشنامه نویسی » به شکل امروزی در ادبیات کشور ما جوان است و سابقه طولانی ندارد و در مقایسه با سایر انواع ادبی مثل، داستان نویسی ، شعر ، مقاله نویسی ، قطعه نویسی و .. گسترش نیافته است! هر چند ما در شکل سنتی دارای نمایشهای با شکوه همچون نمایش تعزیه ایرانی ( شبیه خوانی)، پرده خوانی، نقالی، خیمه شب بازی ، سیاه بازی و سایر انواع نمایشهای آیینی و عامیانه هستیم ، اما متن اینگونه رفتارهای نمایشی اغلب « فی البداهه » ، شفاهی و یا شکلی از نسخه های شعرگونه نمایشی بوده است و با نمایشنامه نویسی امروزی متفاوت است. در ادبیات ملی و مذهبی ما نظیر شاهنامه ...

  • يك نمايشنامه ي كوچولو براي اجرا درمدرسه

    يك نمايشنامه ي كوچولو براي اجرا درمدرسه

    نمایشنامه ی صابون شنبه شانزدهم دی 1385 7:41 يك نمايشنامه ي كوچولو براي اجرا درمدرسه (اين مي تواند، يك نمايش بسيار ساده براي اجرا در مدارس ابتدايي باشد. مربي بهداشت براي تأثيرگذاري بيشترمي تواند ابتدا نمايشي ترتيب بدهد و بعد مطالبش را ارائه دهد. همچنين ، مربي بهداشت مدرسه مي تواند بچه ها را براي اجراي آن آموزش بدهد. نياز چنداني هم به دكوراسيون و لوازم ديگر نيست .) نام نمايش:صابون، دوست خوب آدمها بازيگران:1- صابون 2- گوينده(كودك مهربون) 3- چند كودك در كنار كودك مهربون(3 يا 4 نفر كافيست ، البته تعداد بچه ها بسته به انتخاب مربي مي باشد)4- ميكروب صحنه: دكور ساده و با رنگي ملايم به سليقه مربيان آراسته مي شود. يكي از بچه ها بايد لباسي بپوشد كه اورا شبيه يك صابون  نشان دهد تا نقش صابون را بازي كند. چند كودك ( 3 يا 4 نفر) با لباسهاي تميز و متحد الشكل روي صحنه ظاهر مي شوند. بهتر است لباس آنها سفيد و بسيار  تميز باشد. ميكروب ( لباس كثيف و تيره رنگ و چهره ي سياه دارد.) اجراي نمايش: ابتدا صابون روي صحنه ظاهر مي شود و به تماشاچيان تعظيم مي كند و با صداي بلند و رسا خطاب به بچه ها ، مي گويد: « سلام من برشما              اي بچه ها نوگلا  من صابونم من صابونم      براي جنگ  با ميكروبا      هميشه  توي ميدونم» كمي عقب مي ايستد.گوينده( كودك مهربون) مي آيد و با او دست ميدهد و ميخواند: « من كودك مهربونم             قدر تو را  خوب مي دونم وقتي دستام كثيف ميشن       اونها را باتو مي شورم » بقيه بچه ها هم مي آيند و كنار آنها مي ايستند و با هم مي خوانند: اي صابون اي صابون                اي قهرمان ميدون تويي يه دوست باوفا                  دوست تمام آدما با ميكروبا مي جنگي                راستي كه توزرنگي در همين هنگام، ميكروب از گوشه اي جلوي بچه ها مي پرد و داد مي زند: آهاي آهاي بچه ها              داريد چي مي گيد شما ميكروب منم ببينيد             خيلي خوبم، مي بينيد؟ صابون چيه مي سوزونه چشاتون        ليز مي كنه انگشتا و دستاتون بچه ها و صابون به طرف ميكروب مي روند و كودك مهربون مي گويد: بچه ها باور نكنيد حرفهاشو          صابون برو بشور تو دست و پاشو(به ميكروب اشاره مي كند.) بچه ها باهم مي خوانند: اي صابون اي صابون                زودتر بيا به ميدون      ميكروب نابكارو                   بيرون بكن از ميدون صابون به سوي ميكروب مي رود و با او درگير مي شود و در همان حال مي خواند: من صابونم زرنگم        با ميكروبا مي جنگم و در حال درگيري لباس كثيف ميكروب را از تنش درمي آورد و به زير پا مي اندازد. ميكروب به گريه مي افتد و فرار مي كند. بچه ها ...

  • متن نمایشنامه برای سن دبستان

       افراد اجرا شش نفر 1-    دو نفر نخل ؛ نخل جوان و نخل پیر 2-    کرکس – لاک پشت – حارث و راویی اول نمایش افکت – سوسوی صبح پخش می شود عمو نخل: زود باشید , بیدار شید , چقدر می خوابید ؟ امروز روز مهمیه؟ نخل جوان: ( به زور چشماشو رو باز کرده , برگهای خودش را تکان می دهد و با خمیازه می گوید ) چی شده عمو نخلِ پیر؟ صبح ِ به این زودی چرا صدامون می کنی؟ مگر امروز چه خبره؟ عمو نخل: ( با حالت ذوق و شوق فراوان می گوید ) امروز همون روز موعوده , روزی که این همه وقت منتظرش بودم. لاک پشت: ( با حالت خمیده و خمیازه کشیده سلانه سلانه سرش را از لاکش بیرون اورده و با حالت کشدار می گوید: ) از پپپپپپپیری به سرت زده ! چرا نمی زاری یه ذره درست و حسابی بخواااابیم؟ نخل جوان ( با حالت شاداب و خنده رو و سر حال می گوید: ) لاکی جون تو که همیشه خوابی, تو دیگه چرا از بی خوابی ناراحتی ؟ لاپشت با حالت بی تفاوت به نخل جوان نگاه می کند. کرکس کچله: ( با حالت بی ادبانه و پررو می گوید) ای بابا... کِی ما از دست این نخل مردنی راحت می شیم؟ نخل جوان : ( به کرکس چشم غره می رود و بعد با حالت مهربان از نخل پیر می پرسد: ) عمو جونم امروز چه خبره که باید این قدر زود بیدار شیم؟ عمو نخل با حالت انتظار به افق نگاه می کند و جوابی نمی دهد. نخل جوان: ( با حالتی که نشان می دهند طاقتش کم شده و مشتاق میگه ( با با به من هم بگین چه خبره ؟ مُردم از کنجکاوی . این چه اتفاقیه که شما ازش باخبرین و من بی خبرم؟؟؟ عمو نخل: سحری که خواب بودم هدهد خوش خبر اومد و مژده ی....... نخل جوان : وسط حرف عمو نخل می پره و فریاد می زنه با خوشحالی و شور فراوان : دارن میان ؟ دارن میان ؟ بالاخره زمانش رسید؟!! یعنی دارم به آرزوم می رسم؟!!! یعنی من ..... نخل پیر: تمام مدت با اشتیاق به او نگاه می کنه و سرش را به علامت تایید تکان می دهد.   قصه گو: بچه های عزیز ماجرا از اونجایی شروع شده بود که چند وقت پیش هدهد برای اهل برکه خبر آورده بود که پیامبر و مسلمونا برای آخرین حج به مکه رفتند و ممکنه در برگشت از مسیری که از کنار برکه می گذره عبور کنند و از همون روز تا حالا نخل پیر و نخل جوان روز شماری می کردند. و آرزو داشتند که پیامبر را وقتی از کنار برکشون عبور می کنه ببینند. و برای چند دقیقه کوتاه هم که شده از وجودش لذت ببرند البته باید این رو هم بگم که لاکی حتی به این خبر هم عکس العمل نشون نداد و کرکس کچله هم از اینکه کاروانیا مزاحمش می شن خیلی غرغر کرد . اما نخل جوان و نخل پیر خیلی مشتاق این روز بودند و امروز که به آرزوشون می رسیدند حق داشتند که این قدر هیجان زده باشند.   نخل جوان: کِی می رسن. نخل پیر: با خوشحالی پاسخ می ده: تا قبل از ...

  • نمایش و نمایشنامه کودک و نوجوان

    خلق نمايش و نمايشنامه كارگاهي براي كودكان و نوجوانان, شناخت اصول کارکردن بدون متن, روند خلق نمايشنامه‌ي جديد, چگونگي كسب آمادگي لازم براي شروع کار, چگونگي هدايت بازيگران در جريان بداهه‌سازي توضيح: مطلب پيش رو، ترجمه‌ي بخشي است از فصل پنجم كتاب «كارگرداني تئاتر كودك و نوجوان» نوشته‌ي محقق و نظريه‌پرداز تئاتر كودكان و نوجوانان، «هلنا روزنبرگ» (Helane Rosenberg). كتاب مذكور در نه فصل، به تشريح دقيق و جامع پيرامون وظايف و مسئوليت‌هاي کارگردان تئاتر کودک و نوجوان مي‌پردازد. از آن‌جا كه مخاطب اين كتاب بيشتر كارگردانان و گروه‌هاي تئاتر جوان و نيمه‌حرفه‌اي هستند، نويسنده سعي نموده است تا گام‌به‌گام به تشريح جوانب مختلف تهيه و توليد يك اثر نمايشي شامل انتخاب متن، انتخاب بازيگران و تمرينات مختلف با آنان براي ايجاد آمادگي جهت ايفاي نقش، هدايت بازيگر در راستاي نقش و خط سير نمايش، تهيه نمایشنامه كارگاهي، طراحي فني و هنري نمايش و در نهايت مديريت توليد نمايش كودك و نوجوان بپردازد. شايد بزرگ‌ترين مشکل براي يک کارگردان، توليد نمایش بدون نمایشنامه باشد. گاهي به دلايل مختلف، کارگردان تصميم مي‌گيرد به ‌صورت کارگاهي و بدون متن کاري را آغاز کند. به‌طور مثال، متني که متناسب با توانايي بازيگران گروه باشد موجود نيست، يا متن‌هاي موجود، کارگردان را ارضا نمي‌کند. گاهي هم ممکن است متون موجود با اهداف گروه هم‌خواني نداشته باشد و يا اين‌که کارگردان بخواهد نمايشي را براساس طرح يا ائده‌اي خاص توليد کند. حتّي ممکن است کارگردان و نويسنده نمايشنامه به دلايلي با هم به توافق نرسند. اين دلايل ممکن است مربوط به اعضاي گروه نمايش يا خود نمایشنامه و يا حتّي مسائل و مشکلات مالي باشد. در هر صورت، تصميم براي توليد نمايشي بدون نمايشنامه، تغييرات بزرگي در وظايف کارگرداني شما ايجاد مي‌کند. شما هيچ متني در دست نداريد. گاهي حتّي هيچ نقشه کلّي يا هيچ داستاني نيست که به آن تکيه کنيد. هيچ منبعي نداريد تا با مراجعه و استناد به آن، به بازيگران خط دهيد. در چنين شرايطي، واقعاً بايد از صفر شروع کنيد. براي اين منظور، مي‌توانيد با يک ايده آغاز کنيد و طي روند توليد نمايش، آن ايده را به يک نمايش کامل تبديل نماييد.   شناخت اصول کارکردن بدون متن براي خلق يک نمايش يا نمايشنامه جديد وقتي تصميم به توليد نمايشي بدون متن مي‌گيريد- به هر دليل و منظوري كه باشد- بايست بدانيد در نهايت، كارتان به خلق يك نمايشنامه منتهي مي‌گردد. اين نمايشنامه اگرچه ممكن است طي روندي متفاوت با نوشتن يك متن توسط يك نمايشنامه‌نويس، خلق شود اما بايد ويژگي‌هاي ...

  • یادداشتی در باره ی کتاب نمایش روحوضی زمینه زمانه و عناصر خنده‌ساز

    یادداشتی در باره ی کتاب نمایش روحوضی زمینه زمانه و عناصر خنده‌ساز

    یادداشتی در باره ی کتاب نمایش روحوضی زمینه زمانه و عناصر خنده‌ساز نوشته‌ی محمدباقر انصاری، انتشارات سوره مهر 1387   نگاهی کلی و ابتدایی به این کتاب جای بسی خوشحالی را پیش می‌آورد. زیرا تاکنون کتابی به تنهایی و تخصص در زمینه نمایش تخت‌حوضی بحث نکرده است-البته فصل‌هایی از کتاب گرانبهایی نمایش در ایران استاد بهرام بیضایی و مقالات متعدد، متن سخنرانی‌ها و فصل‌هایی از دیگر کتاب‌ها را در این مورد مطالعه کرده‌ بودیم- در شناسنامه کتاب از آقای محمدباقر انصاری به عنوان نویسنده نام برده شده است ـ توقعی را در خواننده ایجاد می‌کند که در حوزه نمایش‌های تخت‌حوضی فتح‌باب جدیدی شده علاوه بر آن چه در گذشته به آن پرداخته شده و به نوعی تکمیل‌کننده می باشد ـ کتاب با مقدمه‌ای در مورد تاریخچه نمایش‌های شادی‌آور شروع می‌شود. در گفتاری کوتاه به این پیشینه ای پرداخته شده است. در صفحه 8 بند سوم از استادانی در این رشته نام برده می‌شود. علی نصیریان، بهرام بیضایی، داود فتحعلی‌بیگی و ... از جمله افرادی که تلاش کردند با ارائه و ثبت متون نمایشی و پژوهشی به  نحوی به مانایی و زایایی این نمایش کمک کنند. (نقل از متن کتاب) نویسنده از این بزرگان نام برده و در پایان عنوان کرده است «همگی به سهم خویش، گامی هر چند کوتاه، اما مهم و مؤثر برای شناسایی نمایش روحوضی برداشتند با وجود این ـ همچنان که مشخص است ـ اینگونه تلاش‌ها هرچند در خورد تحصین و امتنان قلبی‌اند، بااین حال تنها شرط لازم و کافی نیستند. بعد از خواندن این سطور با توجه به اطلاعات ناقصی که در مورد کارهای انجام شده توسط آن بزرگواران داده شده است. انتظار زیادی از کتاب پیدا می شود. در سومین صفحه مقدمه هم نویسنده به طرح چندین سؤال می‌پردازد که در قالب سؤال بسیار مهم و قابل توجه هستند. کتاب در فصل اول به بازشناسی ماهیت خنده می‌پردازد و در فصل دوم هم به این که کمدی چیست؟ در این نوشته از پرداختن به این دو فصل صرفه‌نظر می‌کنیم زیرا هم مطالب جمع‌آوری شده است هم این که در بحث اصلی ما جایگاهی فرعی دارد. اما فصل سوم ماهیت و ساختار نمایش‌های شادی‌آور ایرانی را مورد بررسی قرار داده‌است. مباحث مطرح شده از جمع‌آوری کتاب‌ها و مقالات دیگران است. تکراری از گفته‌های دیگران که هر فرد دیگری هم می‌خواست تحقیق را انجام دهد به سراغ همین کتاب‌ها می‌رفت و همین مطالب را جمع می‌کرد. در قسمت 4ـ3ـ2 روحوضی (تخت‌حوضی) توضیح مختصری در مورد پیشینه اجرایی و خود نمایش روحوضی داده شده براساس اطلاعات شفاهی استاد محترمی است. هر چند در کلیت ماجرا می‌توان آن را پذیرفت اما برای یک کتاب یا مقاله علمی این ...

  • خلاصه 50نمایشنامه ایرانی

    نمایشنامه :هاملت با سالاد فصل نویسنده:اکبر رادی داستان درباره زندگی عروسی است که پس از ۷سال ماه عسل ،داماد را به خانه می‌آورد تا به پدر، عمو، پدربزرگ و اعضای خانواده‌اش معرفی کند. داماد از خانواده‌ای دون‌پایه است و عروس از خانواده‌ای اشرافی، خانواده عروس هرکدام بسته به سلیقه خود انتظاراتی از داماد دارند و او نمی‌تواند انتظارات آنها را به جای آورد،پس آنها به بهانه‌ای کوچک تصمیم به کشتن او می‌گیرند.   نمایشنامه:خیال روی خطوط موازی نویسنده :حمیدرضا آذرنگ این نمایش روایت آدم‌هایی است که محله آنها در کنار خط راه آهن است و همگی یک آرزو دارند و آن امکان سفر به مشهد و زیارت حرم امام هشتم شیعیان است اما مشکل اصلی آنها عدم امکانات مالی برای انجام این سفر است. اما این قطار آرزو هیچوقت از اندیمشک آنها را جلوتر نمی‌برد.   نمایشنامه:هابیل وقابیل نویسنده:علیرضا کوشک جلالی نمایشنامه داستان مردی است نویسنده که همسرش او را ترک کرده است ،با دنیای بیرون رابطه زیادی ندارد ،5 روز به عید مانده و او از همه جا ناامید است در پایان تصمیم به خودکشی می گیرد.   نمایشنامه:زمستان 66 نویسنده :محمد یعقوبی نمایش نامه زمستان 66درباره خانواده ای است كه به خانه جدید اجاره ای خود وارد شده‌اند و این روز مصادف است با اولین روز موشك باران تهران درسال 66و تمام داستان این روز از زاویه دید زنی دیده می‌شود كه سرگرم مطالعه نمایش‌نامه‌ای از همسرش است.   نمایشنامه:چند حکایت از چندین حکایت رحمان نویسنده:علیرضا نادری داستان نمایش چهار حكایت از چندین حكایت رحمان،‌ در قهوه خانه‌ای بین راه می‌گذرد كه مردی به نام خالو و شاگردش عباسو آن را اداره می‌كنند. مطیر و حسون(راننده كامیون و شاگردش) از مشتریان دائمی این قهوه خانه هستند، كه چندی را بنابر نوع كارشان، در این مكان می‌گذرانند. این چند نفر به كمك هم راوی چهار داستان‌اند از یك واقعه یعنی حمله عراقیان به محل زندگی آنها و چگونگی ایستادگی‌شان دربرابر سربازان عراقی. نمایشنامه :شام آخر نویسنده :محمد چرمشیر نمایشنامه داستان سه زن است که هر کدام به دلیلی در زندان به سر می برند ،آنها بعد از ورود به زندان دیگر اسم ندارند و با شماره ای که به آنها داده می شود شناسایی می شوند.یکی از آنها که از همه قدیمی تر است  وچند بار ازدواج کرده به جرم قتل شوهر آخرش به اعدام محکوم شده است ،او دختر کوچکی دارد که در دارالایتام نگهداری می شود و تنها آرزویش این است که از زندان آزاد شود و با دخترش زندگی کند اما در پایان اعدام می شود.   نمایشنامه :بهجت نویسنده :محمد چرمشیر نمایشنامه داستان زنی است که بچه ...

  • گفت و گوی پاریس ریویو با هارولد پینتر، نمایشنامه‌نویس فقید انگلیسی:

    گفت و گوی پاریس ریویو با هارولد پینتر، نمایشنامه‌نویس فقید انگلیسی:

      هارولد پینتر: نمایشنامه‌نویسی، برهنه‌ترین نوع نوشتن است ترجمه: مجتبا پورمحسن[email protected]هارولد پینتر که امروز بر اثر ابتلا به سرطان درگذشت، ۱۰ اکتبر سال ۱۹۳۰ در شرق لندن متولد شد. پدرش خیاط و یهودی بود. او در مدرسه هکن دانز تحصیل کرد و در فعالیت‌های هنری مدرسه حضوری مؤثر داشت. پس از دو سال حضور ناموفق در آکادمی هنرهای زیبای سلطنتی ‌لندن، تحصیل را رها کرد. در سال ۱۹۴۹ به خاطر امتناع از گذراندن دوره خدمت سربازی از سوی دادگاه شهر جریمه شد. یک سال بعد پیتر شروع به چاپ شعر در مجله‌ای به همین نام کرد. او در یک برنامه رادیویی شبکه بی‌بی‌سی به‌عنوان بازیگر کار می‌کرد. موضوع این برنامه، شرط‌بندی در مسابقات فوتبال بود. برای مدتی کوتاه در مدرسه نمایش و کلام تحصیل کرد و در سال‌های ۱۹۵۱ و ۱۹۵۲ به ایرلند سفر کرد. او بیش از چهار سال با نام مستعار دیوید بارون برای تأتر تجربی ایالتی، نمایشنامه نوشت. اولین نمایشنامه بلند او با نام «جشن تولد» در سال ۱۹۵۸ به روی صحنه رفت و با مخالفت شدید منتقدین روبرو شد. بیشتر آثار پینتر در یک اتاق اتفاق می‌افتد و شخصیت‌های حاضر در اتاق، توسط نیروها و کسانی‌که ماهیت‌شان چه برای خود شخصیت‌ها و چه برای تماشاگران مشخص نیست، تهدید می‌شوند. در دو نمایشنامه «تک‌گویی» (۱۹۷۳) و «ناکجاآباد» (۱۹۷۵)، شخصیت‌ها از کلمات به‌عنوان اسلحه‌ای برای جنگیدن استفاده می‌کنند. پینتر در سال ۱۹۶۰، «پیشخدمت لال» را نوشت. اما انتشار دومین نمایشنامه بلندش با نام «سرایدار» (۱۹۶۰) او را به‌عنوان یک استعداد قابل‌توجه مطرح کرد. از دیگر آثار پینتر می‌توان به «درد خفیف» (۱۹۶۱)،‌ «مجموعه» (۱۹۶۲)، «کوتوله‌ها» (۱۹۶۳)، «عاشق» (۱۹۶۳) و «بازگشت به خانه» (۱۹۶۵) اشاره کرد که این آخری شاید پیچیده‌ترین اثر ها‌رولد پینتر باشد. او پس از «خیانت» (۱۹۷۸) به مدت شانزده‌ سال هیچ نمایشنامه بلندی ننوشت تا این‌که در سال ۱۹۹۴، «مهتاب» را منتشر کرد. بعضی از آثار پینتر برای اجرا در رادیو یا تلویزیون انگلیس نوشته می‌شد. از دهه هفتاد او کارگردانی را هم تجربه کرد. در سال ۱۹۷۷ فیلم‌نامه‌ای براساس رمان معروف مارسل پروست (در جست‌وجوی زمان از دست رفته) و با همکاری پیتر هال کارگردان نوشت. پس از آن‌که پیتر هال، نامزد دریافت جایزه «جانشین لورنس اولیویرا» شد، او هم کارش را به‌عنوان دستیار کارگردان تأتر ملی آغاز کرد. پینتر جایزه‌های زیادی دریافت کرده است. او در سال ۱۹۶۳، جایزه خرس نقره‌ای را از جشنواره فیلم برلین دریافت کرد و دو بار برنده جایزه بی‌اف‌تی‌ای (۱۹۶۵ و ۱۹۷۱) شد. جایزه شکسپیر هامبورگ در سال ۱۹۷۰ به او تعلق ...

  • آموزش مختصر نمایشنامه نویسی-قسمت اول

    " نمایشنامه نیمی از كار نمایشی است و اگر موضوع خوب و جذابی را برای آن انتخاب كرده باشیم،‌ و طرح اولیه ما از استحكام كافی برخودار باشد، قطعاْ نمایش خوبی برای دیدن را می توانیم فراهم كنیم. تمام هدف ما از اجرای یك برنامه نمایشی یا " نمایش عروسكی "،‌ اثر گذار بودن آن بر مخاطبان نمایش یا حداقل خوانندگان نمایشنامه است. بدین لحاظ ضرورت دارد تا در انتخاب موضوع و ارائه ایده و طرح اولیه دقت نظر بیشتری داشته باشیم. اغلب نمایش های آماتوری (تجربی) و حتی گاه حرفه ای، ‌كه جاذبه ای برای مخاطبان ندارند،‌ از ضعف متن و نارسایی های نمایشنامه رنج می برند!   در حالی كه یك نمایشنامه قوی و جذاب را اگر یك گروه متوسط هم به صحنه ببرد، از جاذبه كافی برای بیننده برخودار است. یك متن ضعیف نمایشنامه را یك گروه قوی هم نمی تواند برای تماشاگر قابل تحمل بسازد. بدین ترتیب تا حدودی پاسخ پرسش های ما درباره اهمیت "‌انتخاب موضوع" و " طرح اولیه " نمایشنامه داده می شود. حال باید در جستجوی " موضوع "،‌ " ایده" و "طرح" برای نمایشنامه باشیم. ایده و طرح اولیه نمایشنامه را كه طبعاْ در برگیرنده یك موضوع (محتوا) است، ‌از كجا باید بدست بیاوریم؟ برای كسی كه اهل كتاب و مطالعه باشد، یافتن ایده و فكر اولیه از بین داستانها، ‌حكایتها، اشعار و سرده ها،‌ زندگی نامه ها، ‌مجلات و منابع مكتوب مرتبط با ادبیات كودك و نوجوان بسیار آسان است.  علاوه بر منابع مكتوب ادبیات كودكان و نوجوانان، منابع ادبیات شفاهی مثل: " قصه هاو حكایت های عامیانه "،‌ "‌ ضرب المثل "‌،‌ " ترانه ها و چیستان ها" و هر آنچه كه در گفتار شفاهی مردمان این سرزمین شنیده و دیده می شود،‌ می تواند ایده و موضوع مناسبی برای طراحی یك نمایشنامه باشد. البته باید توجه كنیم كه هر قصه و حكایت یا موضوعی ممكن است "‌قابلیت های نمایشی"‌ یا دراماتیك نداشته باشد.  شاید موضوع برای شنیدن خوب باشد،‌ امّا مناسب تبدیل شدن به نمایشنامه و دیدن نباشد. به هنگام جستجوی طرح اولیه برای نمایشنامه ها باید سراغ موضوعات و قصه هایی برویم كه جذاب،‌ بكر و حتی الامكان دست اوّل باشند و قابلیت های نمایشی داشته باشند. گاهی نیز ممكن است ایده اولیه بر اساس یك موضوع یا موضوع یا قصه، توسط نویسنده نمایشنامه تغییر پیدا كند و در جریان تبدیل شدن به نمایشنامه مورد " اقتباس "، " الهام" یا "‌باز آفرینی"‌ قرار گیرد و یا از تلفیق و تركیب دو یا چند موضوع و حكایت،‌ یك اثر هنری جدید و خلاق آفریده شود. در هر صورت نویسنده نمایشنامه می تواند در جریان آفرینش های هنری یا ادبی كار خود از منابع مكتوب یا شفاهی الهام گرفته و بر اساس تخیلات و خلاقیت شخص خود،‌ به ...

  • آموزش داستان نویسی(داستان کوتاه نمایشنامه نویسی رمان و...)

    آموزش داستان نویسی(داستان کوتاه نمایشنامه نویسی رمان و...)

      در این پست شما را با داستان نویسی (داستان کوتاه ؛فیلمنامه نویسی و ... آشنا می کنم که این مطالب با مطاله و پژوهش فراوان بدست آمده ،که امیدوارم استفاده بکنید. ابتدا با داستان کوتاه شروع می کنیم. در مقوله نوشتن ،داستان کوتاه یکی از سخترین سبکهای نویسندگی می باشد. که باید متخصص باشی چون داستان کوتاه تخصصهای خاص خودش را می خواهد. نویسنده داستان کوتاه کاری می کند که وقتی خواننده داستان را می خواند به اون ارضآ که باید برسد می رسد و شاید یک نویسینده که مطالب چند صد صفحه ای را در اختیار خواننده می گذارد نتواند این کار را بکند. تعریف  داستان«داستان، خلق شخصیت‌های باور کردنی، تشریح روابط آن شخصیت‌ها، و مواجه کردن آنها با وقایع و حوادث، در نثری خلاقانه و برامده از تجربه و نوآوری نویسنده است.»این تعریف شاید مورد توافق همگان نباشد، اما به هر حال ابعاد کلی داستان امروزی را نشان می‌دهد.انواع داستاناز آنجایی که کارگاه مجازی آموزش فنون داستان نویسی مختص داستان کوتاه است، موارد و نکاتی که در گفتارهای بعدی می‌آید نیز در مورد داستان کوتاه خواهد بود. اما در این گفتار بد نیست که مروری سریع بر انواع داستان داشته باشیم.داستان را به انواع زیر تقسیم می‌کنند:• رمان (ناول)• داستان بلند• داستان نیمه بلند (ناولت)• داستان کوتاه (نوول)• داستانک (داستان کوتاه کوتاه)   رمان (Novel)، یکی از معروف‌ترین انواع داستان است که همگی با آن و با بسیاری از آثار ادبی کلاسیک جهان ـ که در این قالب نوشته شده است ـ آشنا هستیم. رمان، داستانی بلند و معمولا بیشتر از چهارصد صفحه است و ممکن است از ده هزار صفحه نیز فراتر رود. رمان دارای شخصیت‌های بسیار است که هر کدام پیچیدگی‌ها و ابعاد مختلفی دارند. در رمان سلسله‌ای از حوادث بزرگ و کوچک وجود دارد و غالبا چند ماجرا یا خط طرح موازی رمان را به پیش می‌راند. توصیف و توضیح کامل رمان قطعا نیازمند کارگاه و مجالی جداگانه است و در اینجا به همین مختصر بسنده می‌کنیم. داستان بلند نیز ـ همان طور که از نام او مشخص است ـ داستان بلندی است اما معمولاً پیچیدگی‌های رمان را ندارد. اصولاً وجه تمیز رمان و داستان بلند آن قدر کم است که بعضی نویسندگان این دو قالب را یکی دانسته اند. داستان نیمه بلند داستانی ما بین داستان کوتاه و داستان بلند است و به جز حجم آن (که غالباً بیشتر از 50 صفحه است) خصوصیات کلی داستان کوتاه را دارد. داستان کوتاه (فرانسه: Nouvelle، انگلیسی: Short story) را به تفصیل در گفتار بعد توضیح خواهیم داد. داستانک (داستان کوتاه کوتاه)     چگونه یک داستان کوتاه بنویسیم همه می دانند که نوشتن یک داستان کاری راحت و ساده نیست. ...