نمایشنامه های کوتاه و کمدی

  • نماییشنامه کوتاه کمدی : تست بازیگری

    حریفی  نیا : بله بله خانوم جان ...متوجه هستم ا گه امشب  با پول  نیام با ید تو  دفتر  کپه مرگمو بزارم ..بله بله .... اخه قربونت بشم من مگه ناخن هم کاشتنیه ؟ ای  خداااااااااااااااا ..... چشم چشم ... اصلن برو  نهال ناخن بکار  ....باشه مزه هم نمیزیزم ... خداحافظ  .... (تلفن را قطع می  کند ) وای  وای  از  دست این زنها یه روز  ناخن می کارن , یه روز  مژه میکارن , یه روز  لنز  میخوان یه روز  بنز  میخوان .... چکار  کنم من االان با این مصیبت ؟ کسی  هم نمیاد یه پول  وپله ای  ازش  به جیب  بزنیم (( حامد بابا با لباسی  درهم و مسخره  و عینک دودی  و یک پارچه که بطور  مضحکی  بر  دو طرف  خود کروات درست کرده است وارد می  شود )) حامد بابا  : یا ا... یاا...  اِهِه اِهِه ... کسی  اینجا نیست ؟ حریفی  نیا : آقا جون بفرما ... مگه اومدی  مستراح که اهه اهه می  کنی  ..؟ حامد بابا  : آقا جون ببخشید  دکان بازیگری  اینجاست ؟ حریفی  نیا : دکان چیه آقا ؟ اینجا دفتر  بزرگ سینمایی  استاد تلویزیون و تئاتر  و سینما و رادیو و خلاصه همه کاره استاد معظم و بازیگر  ساز , کارگردا ن اعظم ,  استاد احمد رضا حریفی  نیاست حامد بابا  : به به ...پس  شما جناب  کرگردن بزرگ حریفی  نیا  هستید ... خیلی  خوشبختم حریفی  نیا : کرگردن چیه پدر  جان ؟ کارگردان حامد بابا : ای  بابا  کرگردن جان دیگه گیر  بیان  نده دیگه حریفی  نیا : باشه ... حالا بفرمایید امرتون ؟ حامد بابا  : (( ژست هاو فیگورهای  سینمایی  می  گیرد )) حریفی  نیا : آهان اومدید بازیگر  بشید ؟ حریفی  نیا : آفرین برتو ... حالا کی  باید  بریم ؟ حریفی  نیا : کجا بریم ؟ حامد بابا  : سینما دیگه ؟ سینمای  خالیبوی  ... بالیوودی  .... سینمای  ایران هم باشه قبول  می  کنما حریفی  نیا : اینجوری  نیست که پدر  جان , اول  باید تست بدید حامد بابا  : (( گریه می  کند )) نه نه من از  آمپول  میترسم بخدا حریفی  نیا : پدر جان آمپول  چیه ؟ تستهای  شفاهی  و  عملی  باید بدید  حامد بابا  : عملی  خودتی  و جد و آبادت .... حریفی  نیا : پدر  جان اصن من غلط  کردم ...شما باید  به یک سری  از  سوالهای  من جواب  بدید  و قبلش  هم 500 هزار  تومن ناقابل  هم بدید  تا بتونید تو سینمای  خالیبوود و هالیبوود و هر گوفت و زهر  ماری  که بود برید حامد بابا : اوووووووه چه خبره ؟ تخفیف  نداره ؟ حریفی  نیا : نه پدر  جان ....  حامد بابا :خوب  بفرمایید اینم پول  ... این پول  که می  بینی  پس  انداز  یک سال  چوپونی  کردن منه ها ...من حتمن باید برم تو سینما حریفی  نیا : چشم چشم ... خوب اولین مرحله جواب  دادن به سوالهای  شخصیه .... آماده هستید حامد بابا  : بله بله اماده اماده هستیم حریفی  نیا : خوب  ...



  • نمایشنامه صحنه ای کمدی با موضوع خاص برای آدم های خاص

    نمایشنامه کمدی: سمفونی احمق ها نوشته:محمدجواد صرامی     اشخاص شفتل                        دربان دستشویی پارک قری یو                        مربی ایروبیک بوگندا                       تعمیر کار لوله های فاضلاب گامبولی                       نعل ساز ماری                         پادشاه سرزمین مارتادیندا اندرو                        پسر پادشاه سرزمین مارتادیندا سارینا                       همسر اندرو کاملیا                       پیشخدمت کاخ ماری مرد زیرزمینی             معرف متخصصین پسر                          فرزند پاتیاس پادشاه سرزمین اقطاریوس دختر                          فرزند جادوگر سرزمین کیتوایس مجری                                     وعده ای دیگر......     یک: صحنه تاریک است و همه منتظر آغاز نمایش اند.موسیقی نواخته می شود و نور می آید. درمیان صحنه بر روی تختی رنگین ماری[پادشاه سرزمین مارتادیندا]به خوابی عمیق فرورفته است. لحظاتی به همین منوال می گذرد و موسیقی ریتم شادی به خود می گیرد. چهار مرد[بوگندا،قری یو،شفتل،گامبولی] در حالی که کت و شلوار های یک رنگ ولی با سایزهایی مختلف به تن دارد آشفته حال به صحنه وارد می شوند .گویا ماری خواب می بیند واین چهار مرد و حرکاتشان همان رویایی است که در خواب ماری می گذرد. ناگهان پیشخدمت [کاملیا] وارد می شود. کاملیا:بانو ماری،بانو ماری،بانو ماری[حامل پیغام مهمی است.] ماری همچنان خواب است و رویایش اجرا می شود. کاملیا به سرعت از بیرون سطل آبی می آورد وبر روی ماری می ریزد ماری از خواب می پرد. ماری:چه شده؟باز منگول ها حمله کردند؟لشکری بفرستید و سرهای بریده شان را برای ما بیاورید. مگذارید دروازه کاخ را تخریب کنند...وای کاملیا کجایی؟طلاهایم کجاست؟ کاملیا:بانو ماری بانو ماری من اینجا کنار شما ایستاده ام. ماری:هان !....چرا من خیسم؟ کاملیا: به خوابی عمیق فرو رفته بودید من مجبور شدم با مقدار کمی آب شما را بیدار کنم. ماری: [اشاره به سطل]احتیاج نبود اینقدر تعارف کنی و مرا با همین مقدار کم بیدار کنی! کاملیا؟ کاملیا:بله بانوی من ماری:آیا همه ی پیشخدمتان کاخ های سرزمین های مختلف مانند تو اینقدر بی شعورند؟ کاملیا:سرور من معذرت می خواهم...اما بماند که من با شما دوستی قدیمی ای دارم. اگر یادتان باشد هر دو از کودکی در همین کاخ به عنوان برده آمدیم...حال شانس درب خانه ی شما را زد و با سیمای زیبایتان شدید ملکه ی این کاخ و حال که پنج سال از فوت شوهرتان می گذرد اولین پادشاه زن سرزمین مارتادیندا! به اندازه ی دوستی قدیمیمان که حق دارم با شما شوخی کنم. ماری:اگر به احترام دوستی ...

  • نمایشنامه طنز خیابانی : حامد بابا نامزد می شود

    Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA /* Style Definitions */ table.MsoNormalTable {mso-style-name:"Table Normal"; mso-tstyle-rowband-size:0; mso-tstyle-colband-size:0; mso-style-noshow:yes; mso-style-priority:99; mso-style-qformat:yes; mso-style-parent:""; mso-padding-alt:0cm 5.4pt 0cm 5.4pt; mso-para-margin-top:0cm; mso-para-margin-right:0cm; mso-para-margin-bottom:10.0pt; mso-para-margin-left:0cm; line-height:115%; mso-pagination:widow-orphan; font-size:11.0pt; font-family:"Calibri","sans-serif"; mso-ascii-font-family:Calibri; mso-ascii-theme-font:minor-latin; mso-fareast-font-family:"Times New Roman"; mso-fareast-theme-font:minor-fareast; mso-hansi-font-family:Calibri; mso-hansi-theme-font:minor-latin;} امیر  خان : آخه قربان کل  شهر  الان تو میدان مرکزی  در انتظار  نطق  سخنرانی شما هستند (مکث )  نه .. نه قربان  .. خیلی  بد می  شه  می  دونید چقدر  از  تعداد اراتون کم میشه ؟( مکث ) من  سگ کی  هستم تا با شما کل  کل  کنم ... اخه مسئله اینجاست که رقبا از  این مسئلهسو استفاده می  کنند ( مکث ) چشم چشم خودم یه کاری  می  کنم ... خدا حافظ  شما ( تلفن را قطع می  کند )  اخه من با ان همه مردم چه کار  کنم ؟ جواب  مردمو چی  بگم ؟ آبرو حیثتمون میره ( مستهسل  به این سو و ان سو می  رود ) (( حامد بابا  از  سمتی  دیگر  از  خیابان وارد میدان نمایش  می  گردد )) حامد بابا: آب  حوض  خالی  می  کنیم /فرش و قالی  می  شوریم / از  بیکاری  سماغ می  میمکیم / نوار  خالی  گوش  میدهیم / پول  می  گیریم رای  می  دهیم / پوستر  پاره می  کنیم .... (( امیر  خان با دیدن حامد بابا  گویی  که فکری  در  ذهن او خطور  می  کند و در  فکر  فرو می  رود )) امیر  خان : واو خدای  من چقدر  شباهت ؟ انگار  سیبی  هست که به دو نیم شده /////این بهترین راه حله ..   آره ..... اره ( رو به حامد بابا  ) امیر  خان : آهای  اقا بیا اینجا ببینم حامد بابا  : جانم عمو جان ؟ کارت چیه ؟ هر  کاری  هست من برات انجام می  دم / بخدا 2  ماهه بیکار نشستم خون / امشبم عروسی  دارم زنم میخواد بره ناخون بکاره , گفت اگهبا پول  نرم خونه پوستمو می  کنه بجای  ناخون  استفاده می  کنه ....جون مادرت هر  کاری  داری  بگو تا من برات انجام بدم امیر  خان : ببینم .. یه کاری  داری  برات با پرستیژ و با شخصیت ... پول  خوبی  هم بهت میدم  بطوریکه بتونی  برای  خانومت یه باغچه ناخون مصنوعی  بخری  .. هستی  یا نه ؟ حامد بابا : جون من جدی  می  گی  ؟ چرا نیستم .. هستم .. حالا کارت چیه ؟ امیر  خان : ببین من امیر  خان مسئول ستاد انتخاباتی  ...

  • نمایشنامه خوانی ( آثار نمایشی رضا آشفته)

    نمایشنامه خوانی ( آثار نمایشی رضا آشفته)

    نمایشنامه کمدی خواستگاری روی پلکان را در اینجا   بخوانید و نمایشنامه های تک نفره - دو نفره و سه نفره ای که اجرایشان در شهرستان ها و دانشگاهها به دلیل برخورداری از امکانات اجرایی کمتر و توجه به انرژی خلاقه بازیگران محدودتر و پیشنهاد شکل های اجرایی نوین تر به کارگردانان تجربه گرا توصیه می شود. در اینجا ده نمایشنامه را برای خواندن به شما تئاتری اهل مطالعه و پیگیر پیشنهاد می کنیم.

  • کمدی

    کمدی

    کمدی چیست؟ کمدی در نمایش, انواع کمدی, سینمای کمدی, تاریخچه ای بر سینمای کمدی, انواع کمدی در سینما  کمدی (شادی‌نامه) (به یونانی باستان: κωμῳδία / kōmōidía) و (به لاتین: comoedia) یکی از سبک‌های نمایشی است که از واژهٔ یونانی kōmōidía (متشکل دو بخش κῶμος kỗmos، جشنی به افتخار دیونسیوس، و ἀοιδή (آواز)) ریشه می‌گیرد. - در ظاهر هدف کمدی خنده و تفریح است اما در حقیقت مسائل جدی در پردهٔ شوخی نموده می‌شود . در کمدی شخصیت قهرمانان و شکست هایشان بیشتر جنبهٔ شادی‌آور و عمدتا سرگرمی دارد و معمولاً بیننده بدان توجه جدی نمی کند . تماشاگر ازقبل می داند که فاجعهٔ بزرگی اتفاق نخواهد افتاد بلکه سیر حوادث در جهت کامرانی قهرمان یا قهرمانان است . قهرمانان کمدی اکثرا افرادی از قشر متوسط یا پایین جامعه اند که درطول نمایش مرتکب اشتباهات و یا رفتارهایی میشوند که مخاطب بر دردسرسازبودن یا اشتباه بودن این اهمال اشراف کامل دارد . ( سطح آگاهی مخاطب از قهرمان در مورد مسایل و رخدادها بالاتر است و همین موجب خنده‌است .) - ارسطو می نویسد : " کمدی تقلید و محاکاتی است از اطوار و اخلاق زشت، نه این که توصیف و تقلید بدترین صفات انسان باشد؛ بلکه فقط تقلید و توصیف اعمال و اطوار شرم آوری است که موجب ریشخند و استهزاء می شود. آن چه موجب ریشخند و استهزاء می‌شود امری است که در آن عیب و زشتی هست، اما آزار و گزندی از آن (عیب و زشتی) به کسی نمیرسد. نویسندگان نامدار یونان : آریستوفان، مناندر، پلوتوس، ترنس انگلیس : ویلیام شکسپیر، اسکار وایلد، بن جانسون فرانسه : مولیر روسیه : چخوف  انواع کمدی ۱. کمدی رمانتیک : که اوج آن در آثار شکسپیر و نویسندگان دورهٔ الیزابت است . این نوع کمدی مشتمل بر حوادث و ماجراهای عاشقانهٔ زنی است که قهرمان کمدی است . البته این عشق علی رغم همهٔ مشکلات و موانع به شادکامی می انجامد .از نمونه‌های معروف این نوع نمایشنامه، رویای نیمه شب تابستان ازشکسپیر است . ریشه‌ی اساطیری کمدی رمانتیک، جشن‌های باستانی پیروزی بهار بر زمستان است. ۲. کمدی طنز : در این نوع کمدی، کسانی که قوانین اخلاقی و اجتماعی را مراعات نمی کنند مورد تمسخر واقع می شوند و نویسنده از بی نظمی‌های اجتماعی انتقاد می‌کند و دغلکارانی که قهرمان کمدی هستند، معمولاً سرنوشت خوبی ندارند . ۳. کمدی رفتار : این اصطلاح بر مبنای آثار شکسپیر از قبیل کمدی هیاهوی بسیار برای هیچ وضع شده است . در پاره ای از این نوع کمدی‌ها از اعمال زشت بزرگ زادگان و توطئه‌های طبقات اشراف سخن رفته است . تاثیر شادی بخش آن در گرو مکالمات خنده داری است که ما بین شخصیت‌های احمق و گول ردو بدل می‌شود . در این گونه کمدی، ...

  • نمایشنامه کمدی تراژدی کوتاه : فربه و نحیف

    نمایشنامه کمدی تراژدی : فربه و نحیفشخصیت ها فربه : حدود 25 سال،رئیس،وزن حدود 120 کیلو،بسیار چاق و فربه،دارای برش در تمام مراحل کاری و اداری،از میزان سواد اطلاعات دقیقی در دست نیست!!!نحیف : حدود 32 سال،هنردوست،وزن 52 کیلو،بسیار لاغرو نحیف،عدم برش ولابی کافی در تمام مراحل کاری و اداری،لیسانسمکان هرجایی که دوست داشته باشید.فربه رئیس مجموعه ایست که عده ای در آن بدون دستمزد مشغول به فعالیت دلی می باشند و نحیف نیز به همین صورت.چندی است مراسم بوق!!! برگزار شده و تمامی افراد مجموعه در آن دخیل بوده اند و فربه با دوستان رسانه ای اش تمام موفقیت و برگزاری این مراسم را به نفع خودش تمام کرده و بودجه ای گرفته است و حال نوبت به تسویه حساب رسیده است و نحیف از دور رو اطراف شنیده فربه درحال تسویه کردن با دیگران است.اما هنوز با او که زحمات زیادی کشیده تماس گرفته نشده!!!!!!!! مکالمه زیر به صورت اس ام اسی رد وبدل می شود.نحیف :سلام شب خوش،خوبی؟خبری از دستمزدای .مراسم بوق!!! نشد برادر؟فربه : بله آماده استنحیف : تشکر،کی پرداخت میشه ایشالا؟فربه : (جواب نمی دهد)نحیف : نگفتی کی تسویه میشه ایشالا برادر؟ فربه : نفری صدوپنجاه سه شنبه یا چهارشنبه یک جلسه است با کارت ملی تشریف بیارید بگیرید نحیف : تشکر اما فکر نمیکنی همچین مبلغش پائینه،از شما توقع بیش از این بود!!! فربه : از شما هم همینطور از ستاد هم فقط به شما و اون همکارت پول دادیم. توان مراسم بوق!!! همین قدر بود. نحیف : ما باجون دل کار کردیم،خودت که شاهد بودی،ثانیاً ماقبل از مراسم بوق!!! صحبت کرده بودیم،ثالثاً ما بیش از اونی که بود وقت و انرژی گذاشتیم که متاسفانه اشتباه کردیم فربه : اتفاقاً من برای سپردن مسئولیت به شما اشتباه کردم.خودت میگم البتهنحیف : حقا که نمک نشناسی،خرت از پل گذشت اینو نگی چی بگی،من تو زندگی به کسی باج ندادم،بلدم نیستم چاپلوسی کنم و خودم رو به کسی بچسبونم،شب خوش! فربه : نمک نشناس تویی که قبل از اینکه بدونی جایزه دادند ندادند مطلب میزنی .هرچی هم به من نصبت دادی شایسته خودته.اعتراضی داری ارشاد راه باز و جاده کوتاه نحیف : تاریخشو بخون قلدرخان،بعد اس بده،اون موقع نداده بودن بعدشم من با ارشاد کاری ندارم،سوما حرف حق تلخه،چطور تو تو رسانه ها واسه حق نداشتت جوسازی بکنی اما ما واسه حقمون خفه خون بگیریم! فربه : اتفاقا دادند و پول توحساب بود نقد وبرسی مراسم برگزار بشه و تو دیگران نقداتو بکنی.جواب توهین توهین.البته اول پیامت رسید و این جوابشه.حق نداشته کدوم حق نداشت.کدوم حقت مگه ما رقم طی کردیم باهم.البته حرهای به اصطلاح کارشناسی شما برام بی اهمیتهنحیف : میدونی فقط یه ...

  • نمایشنامه کوتاه

    وهم<?xml:namespace prefix = o ns = "urn:schemas-microsoft-com:office:office" /> نمایش‌نامه‌ی کوتاه منتشر نشده‌ای از                                                فدریکو    گارسیالورکا *** کسان نمایش: انریک زن/ هم‌سرش دخترش پسرش صدای بچه‌های‌اش پیرمرد *** زمان: هر وقت؛ هیچ وقت مکان: هر جا؛ هیچ جا       انریک: خدا نگه‌دار! صداها: خدا نگه‌دار! انریک: مدت زیادی توی کوه‌ها می مونم. صدا: یه سنجاب کوچولو... انریک: آره؛ یه سنجاب کوچولو برای تو و پنچ تا پرنده هم که بچه نداشته باشن براتون می‌آرم! صدا: من یه بزغاله می‌خوام. صدا: من هم یه موش کور می‌خوام. انریک: بچه‌ها سلیقه‌های شما خیلی مختلفه! خیلی خب؛ هر چی بخواید براتون می‌آرم. پیرمرد: سلیقه‌های مختلف... انریک: چی می‌گی؟ پیرمرد: هیچی! می‌تونم چمدون‌اتون رو بیارم؟ انریک: نه! [ صدای خنده‌ی بچه‌ها]. پیرمرد: اینا بچه‌های تو هستند؟ انریک: آره؛ هر شیش تاشون! پیرمرد: من مادرشون رو می‌شناسم؛ یعنی زن‌ات رو! از خیلی وقت پیش؛ من درشکه‌چی منزل‌اشون بودم. اما راست‌اش رو بخوای الان که فقیرم، حال و روزم از اون موقع بهتره! اسب‌ها؛ هه... هه... هه... هیچ‌کس نمی‌دونه من چه‌قدر از این اسب‌ها می‌ترسیدم! وقتی رعد و برق تو چش‌اشون می‌زد رم می‌کردن و رام‌کردن‌اشون خیلی سخت بود؛ واقعا خیلی سخت! اگه نترسی معلوم می‌شه بی‌تجربه‌ای و وقتی هم که با تجربه می‌شی دیگه نمی‌ترسی!!! آخ که از دست این اسب‌های لعنتی... انریک:[ چمدان‌اش را بر می‌دارد] راحت‌ام بذار! پیرمرد: نه... نه... برای چند سکه‌ی مسی‌ بی‌مقدار چمدون‌ات را برات میارم. زن‌ات از تو متشکر می‌شه؛ اون از اسب‌ها نمی‌ترسه؛ اون خوش‌بخته! انریک: زود باش! من باید به قطار ساعت شیش برسم. پیرمرد: آه! قطار یک چیز دیگه‌ای‌یه! یک چیز معمولی‌یه؛ اگه من صد سال هم زنده‌گی کنم، از قطار نمی‌ترسم! چون قطار چیز زنده‌ای نیست و زنده‌گی نداره! می‌آ و می‌گذره! اما اسب‌ها؛ نیگا کن... زن: انریک! انریک من! زود به زود نامه بنویس! فراموش‌ام نکن. پیرمرد: آخ دختر! هه... هه... یادت می‌آد اون واسه خاطر تو چی‌جوری از دیوار می‌پرید و از درخت‌های زیتون می‌اومد بالا تا فقط تو رو ببینه؟ زن:[ لب‌خند] آره... تا آخر زنده‌گی‌ام فراموش نمی‌کنم! انریک: من‌ام همین‌طور! زن: منتظرت می‌مونم؛ به سلامت! انریک: [ غم‌بار] به سلامت! پیرمرد: ناراحت نباش. اون زن‌اته و دوست‌ات داره! تو هم اونو دوست داری! ناراحت نباش... انریک: درسته... اما ندیدن و دوری‌اش ناراحت‌ام می‌کنه! پیرمرد:[ ریش‌خند] از این بدتر هم وجود داره! بدتر اینه که زلزله بیاد؛ رودخونه طغیان کنه یا طوفان بشه! انریک: حوصله‌ی شوخی ندارم! پیرمرد: ...

  • ۱ خرداد ۱۳۹۲ ساعت ۱۲:۲۳ اعلام آخرین مهلت ارسال آثار به بخش نمایشنامه نویسی جشنواره نمایش های کمدی

    به گزارش دریافتی سایت ایران تئاتر از روابط عمومی تالار هنر وابسته به سازمان فرهنگی-‌ تفریحی شهرداری اصفهان، میثم بکتاشیان با اشاره به مهلت باقیمانده ارسال متون در بخش نمایشنامه نویسی گفت: تاکنون بیش از 20 متن به این دبیرخانه ارسال شده است. دبیر سومین جشنواره نمایش های کمدی، پایان خردادماه را آخرین مهلت ارسال متون در بخش نمایشنامه نویسی معرفی کرد و  افزود: سال گذشته این بخش از جشنواره به صورت استانی برگزار و بیش از 50 متن در دبیرخانه دریافت شد. پیش بینی می شود امسال با توجه به گستره ملی این بخش، استقبال بیشتری از این جشنواره شود. بکتاشیان آثار رسیده در این مدت از توزیع فراخوان تا امروز را آثاری از شهرستان های شاهین شهر،‌ خمینی شهر، تهران،‌ شیراز،‌ بیرجند و اصفهان دانست و خاطرنشان کرد: استعدادهای جوان و خلاق در حوزه نویسندگی در این جشنواره از حضور بزرگان نمایشنامه نویس بهره کافی را خواهند برد. وی تصریح کرد: نمایشنامه نویسان برای دریافت فرم فراخوان می توانند علاوه بر پایگاه رسمی اطلاع رسانی تالار هنر،‌ به امور نمایش ادارات کل استان های خود نیز مراجعه کنند. گفتنی است؛ سومین جشنواره نمایش های کمدی اصفهان در سه بخش صحنه ای، خیابانی و نمایشنامه خوانی در گستره استانی و در بخش نمایشنامه نویسی کمدی شهروندی در گستره ملی برگزار خواهد شد. همچنین این جشنواره در بخش صحنه ای ویژه، خیابانی، نمایشنامه خوانی و نمایشنامه نویسی با موضوعات ترافیک و حمل و نقل عمومی، فضای سبز، شهروند الکترونیک، نظافت عمومی، مدیریت خشم، صله رحم، آپارتمان نشینی، قناعت و فرهنگ کار جمعی برگزار می شود. هنرمندان علاقه مند به شرکت در این جشنواره می توانند برای دریافت فراخوان و کسب اطلاعات بیشتر به سایت www.arthall.ir یا به دبیرخانه دائمی جشنواره نمایش های کمدی اصفهان واقع در میدان لاله، تالار هنر مراجعه کرده یا با شماره 5660881 تماس بگیرند.

  • کتاب هاي بزرگ جهان

    فهرستي از کتاب هاي   بزرگ  جهان شماره نام کتاب نویسنده مکان و زمان ترجمه فارسی یا نسخه معتبر 1 قرآن کتاب وحی الهی عربستان قرن یکم هجری ترجمه مهدی الهی قمشه ای 2 خوشه های علف والت ویتمان آمریکا قرن نوزدهم میلادی ترجمه ملّخص   سیروس پرهام 3 گلشن راز شیخ محمود            شبستری ایران قرن هفتم هجری نسخه الهی قمشه ای با مقدمه وتوضیحات 4 تذکرة الاولیاء عطار ایران قرن هفتم هجری متن فارسی ویرایش و توضیحات پرفسور کربن 5 جنگ و صلح تولستوی روسیه قرن نوزدهم میلادی ترجمه کاظم انصاری 6 سیروسلوک ترسا جان بانیان   انگلیس قرن هفدهم میلادی ترجمه فارسی قدیمی چاپ زمان قاجار 7 کلیله و دمنه روایت نصراله منشی ایران قرن هفتم هجری ویرایش وتوضیحات مجتبی مینوی 8 بهشت گم شده جان میلتون انگلیس قرن هفدهم میلادی ترجمه شجاع الدین شفا با تلخیص 9 کتاب مقدس انبیای بنی اسرائیل خاورمیانه هزاره هفتم پیش از میلاد تا تولد مسیح ترجمه تفسیری جدید و ترجمه کلیسای انجیلی تهران 10 کمدی الهی دانته ایتالیا قرن سیزدهم میلادی ترجمه شجاع الدین شفا در سه جلد با توضیحات وتصاویر 11 شهرخدا   آگوستین قدیس رم باستان حدود قرن سوم میلادی ترجمه نسبتاً خوب فارسی دارد 12 نامه های مارسیلیوفیچینو مارسیلیو فیچینو ایتالیا قرن پانزدهم میلادی ترجمه فارسی ندارد 13 کلیات آثار شکسپیر ویلیام شکسپیر   انگلیس قرن هفدهم میلادی ترجمه موجود دردوجلد دکتر پاسارگادی در انتظار ترجمه های بهتر 14 زندگی گوته هنری لویس   انگلیس قرن نوزدهم میلادی ترجمه فارسی دارد 15 شاکونتالا کالیداسا هند حدود قرن پنجم میلادی ترجمه متن کامل مترجم هندی ایندوشیکهر و ترجمه منثور وملخص از علی اصغر حکمت 16 شاهزاده گنجی مورا ساکی شیکیبو ژاپن قرن یازدهم میلادی ترجمه فارسی ندارد 17 گفتار در روش رنه دکارت فرانسه قرن هفدهم میلادی ترجمه محمّد علی فروغی ترجمه کامل و عالی است 18 مکالمات افلاطون یونان قرن چهارم پیش از میلاد ترجمه دکتر کاویانی، دکتر لطفی و فوآد روحانی 19 سیرت کورش کبیر کسنوفون یونان قرن چهارم پیش از میلاد ترجمه فارسی دارد 20 تاریخ هرودوت هرودوت یونان قرن پنجم پیش از میلاد ترجمه فارسی خوب دارد 21 آنا کارنینا تولستوی روسیه قرن نوزدهم میلادی ترجمه فارسی دارد 22 تحقیق ما اللهند ابوریحان بیرونی ایران قرن چهارم هجری تصحیح جلال همایی -  اثر فارسی است 23 اخلاق   اسپینوزا هلند قرن هفدهم میلادی ترجمه فارسی دارد   24 شهریار   ماکیاولی ایتالیا قرن پانزدهم میلادی ترجمه داریوش آشوری 25 سفرهای گالیور   جاناتان سوئیفت انگلیس قرن هفدهم میلادی ترجمه ...