يك شعر زيبا

  • يك شعر زيبا

    هجران تو دلـم ز هـجر تو در اضطراب مـی افتـد         به سان زلف تـو در پیچ و تاب می افتد شـبی كـه بی تو اَم ای ماه محفل اَفروزم        دلـم زهجر تـو از رنگ و آب می افتد تـو آن مـهی كه اگـر مهر رخ بَر اَفروزی        زچشـم اهل نظـر آفتاب مـی افتـد  تـو آن گـلی كه ز پاكـی طراوتی داری        كه گل به پیش تو از رنگ و آب می افتد بـه یاد روی تـو اِی گُل، عبور خاطر مـن        به باغ صبر غـزل های نـاب می افتـد



  • يك شعر بسيار زيبا از مرحوم حسين پناهي

    يك شعر بسيار زيبا از مرحوم حسين پناهي  مگسي را كشتمنه به این جرم که حیوان پلیدیست، بد، استو نه چون نسبت سودش به ضرر یک به صد استطفل معصوم به دور سر من میچرخیدبه خیالش قندمیا که چون اغذیه ی مشهورش، تا به آن حد، گَندَمای دو صد نور به قبرش باردمگس خوبی بودمن به این جرم که از یاد تو بیرونم کردمگسی را کشتم

  • يك شعر بسيار زيبا از مرحوم حسين پناهي

    مگسي را كشتم نه به این جرم که حیوان پلیدیست، بد، استو نه چون نسبت سودش به ضرر یک به صد استطفل معصوم به دور سر من میچرخیدبه خیالش قندمیا که چون اغذیه ی مشهورش، تا به آن حد، گَندَمای دو صد نور به قبرش باردمگس خوبی بودمن به این جرم که از یاد تو بیرونم کردمگسی را کشتممرحوم حسین پناهی

  • عكس هايي ديدني از صفحات كتاب اول دبستان همراه يك شعر زيبا

    عكس هايي ديدني از صفحات كتاب اول دبستان همراه يك شعر زيبا

    عكس هايي ديدني از صفحات كتاب اول دبستان همراه يك شعر زيبا کاش اولین روز دبستان بازگرددکودکی ها شاد وخندان بازگردبازگرد ای خاطرات کودکیبرسوار اسبهای چوبکیخاطرات کودکی زیباترندیادگاران کهن ماناترندکاش اولین روز دبستان بازگرددکودکی ها شاد وخندان بازگردبازگرد ای خاطرات کودکیبرسوار اسبهای چوبکیخاطرات کودکی زیباترندیادگاران کهن ماناترنددرسهای سال اول ساده بودآب را بابا به سارا داده بوددرس پند اموز روباه وخروسروبه مکارو دزد وچاپلوسروز مهمانی کوکب خانم استسفره پر از بوی نان گندم استکاکلی گنجشککی باهوش بودفیل نادانی برایش موش بودباوجود سوزو سرمای شدیدریز علی پیراهن از تن می دریدتا درون نیمکت جا می شدیمما پر از تصمیم کبری می شدیمپاک کن هایی ز پاکی داشتیمیک تراش سرخ لاکی داشتیمکیفمان چفتی به رنگ زرد داشتدوشمان از حلقه هایش درد داشتگرمی دستانمان از آه بودبرگ دفتر ها به رنگ کاه بودهمکلاسی های درد ورنج وکاربچه های جامه های وصله داربچه های دکه سیگار سردکودکان کوچک اما مرد مردکاش هرگز زنگ تفریحی نبودجمع بودن بود وتفریقی نبودکاش میشد باز کوچک می شدیملااقل یک روز کودک می شدیمیاد ان آموزگار ساده پوشیاد آن گچها که بودش روی دوشای دبستانی ترین احساس منبازگرد این مشقها را خط بزندرسهای سال اول ساده بودآب را بابا به سارا داده بوددرس پند اموز روباه وخروسروبه مکارو دزد وچاپلوسروز مهمانی کوکب خانم استسفره پر از بوی نان گندم استکاکلی گنجشککی باهوش بودفیل نادانی برایش موش بودباوجود سوزو سرمای شدیدریز علی پیراهن از تن می دریدتا درون نیمکت جا می شدیمما پر از تصمیم کبری می شدیمپاک کن هایی ز پاکی داشتیمیک تراش سرخ لاکی داشتیمکیفمان چفتی به رنگ زرد داشتدوشمان از حلقه هایش درد داشتگرمی دستانمان از آه بودبرگ دفتر ها به رنگ کاه بودهمکلاسی های درد ورنج وکاربچه های جامه های وصله داربچه های دکه سیگار سردکودکان کوچک اما مرد مردکاش هرگز زنگ تفریحی نبودجمع بودن بود وتفریقی نبودکاش میشد باز کوچک می شدیملااقل یک روز کودک می شدیمیاد ان آموزگار ساده پوشیاد آن گچها که بودش روی دوشای دبستانی ترین احساس منبازگرد این مشقها را خط بزن يادش بخير

  • شعر زيبا

      شعري زيبا و عرفاني   يک شبي مجنون نمازش را شکست بي وضو در کوچه ليلا نشست عشق آن شب مست مستش کرده بودفارغ از جام الستش کرده بود سجده اي زد بر لب درگاه او پر ز ليلا شد دل پر آه او گفت يا رب از چه خوارم کرده اي بر صليب عشق دارم کرده اي جام ليلا را به دستم داده اي ون در اين بازيشکستم داده اينيشتر عشقش به جانم مي زني دردم از ليلاست آنم مي زني خسته ام زين عشق، دل خونم مکن من که مجنونم تو مجنونم مکن مرد اين بازيچه ديگر نيستماين تو و ليلاي تو ... من نيستم گفت: اي ديوانه ليلايت منم در رگ پيدا و پنهانت منم سال ها با جور ليلا ساختي من کنارت بودم و نشناختي عشق ليلا در دلت انداختم صد قمار عشق يک جا باختم کردمت آوارهء صحرا نشد گفتم عاقل مي شوي اما نشد سوختم در حسرت يک يا ربت غير ليلا بر نيامد از لبت روز و شب او را صدا کردي ولي ديدم امشب با مني گفتم بلي مطمئن بودم به من سرميزني در حريم خانه ام در ميزني حال اين ليلا که خوارت کرده بود درس عشقش بيقرارت کرده بود مرد راهش باش تا شاهت کنم صد چو ليلا کشته در راهت کنم   من هر وقت در زندگي مشكلي بزرگ برام پيش مياد با خودم اينو زمزمه مي كنم:   اگر با من نبودش هيچ ميلي چرا ظرف مرا بشكست ليلي؟  

  • کلوب دختر و پسرهای زیبا

    کلوب دختر و پسرهای زیبا

    سلام دوستان عزيزم ميخوام يك انجمن تفريحي باحال بهتون معرفي كنم.  با اعضاي باحالتر مثل خودتون خب الان يه كم توضيح ميدم تا بدونيد چه جوريه انجمن تیو به آدرس  تازه فعاليت خود را آغاز کرده در این جامعه مجازی همین طور که از اسمش پیداست دوستان میتونن خوابهایی که دیدن اینجا قرار دهند در مورد خوابهای دیگران نظر بدهند و.... در اين سايت هر کاربر  يک پروفايل و يک گالري عکس داره و همچنين ميتونه ارتباط با دوستان خود را در محيطي زيبا تجربه کنه. همچنين کاربران ميتونن براي خودشون گروه هايي درست کنن و از ديگران براي عضويت در گروه خود دعوت کنن  اين سايت امكان ايجاد وبلاگ  و نظرسنجي را به شما ميده  انجمن تيو همچنين بخشي براي دانلود موزيک داره که سرزدن به آن خالي از لطف نيست. اگه دوست داري بيشتر باهاش آشنا بشي رو لينك زير كليك كن کلوب عشق و دوستی