چيدمان روي اپن

  • دکوراسیون منزل و نحوه چیدمان و تزئینات خانه

    دکوراسیون منزل و نحوه چیدمان و تزئینات خانه

    دکوراسیون منزل و نحوه چیدمان و تزئینات خانه روی لینک های زیر کلید کنید تابهترین را برای تزئینات و دکوراسون منزل خود را مشاهده نماید     www.takcarpet.blogfa.com      www.takcarpet.ir    برخلاف تصور برخى از خانم ها، براى تغییر دكوراسیون منزل نیاز به هزینه هاى سنگین و گزاف نیست. راه هاى زیادى وجود دارد كه با انجام آنها مى توانیم خانه اى زیبا و دلنشین بسازیم. فقط كافى است ذوق و سلیقه مان را به كار ببریم و از وسائل ظاهراً بیهوده و دور ریختنى حداكثر استفاده را ببریم. در اینجا به معرفى ریزه كارى هایى مى پردازیم كه مى تواند شما را در چیدمان منزل به بهترین وجه یارى نماید. براى زیبا و صمیمى جلوه نمودن اتاق نشیمن، مبلمان را در فاصله هاى نزدیك به هم قرار دهید. از پارچه هاى رنگى ندوخته و بلند به جاى پرده اتاق یا رومبلى استفاده نمایید. براى روشنایى اتاق به جاى نصب لوسترهاى بزرگ از تعدادى لامپ هالوژن و شمع استفاده كنید. تعدادى شمع  در اشكال مختلف جمع آورى كنید و در كنار پنجره و روى میز و یا اُپن آشپزخانه قرار دهید. از پارچه هاى ساده و بلااستفاده با كمك روبان و پارچه هاى رنگى مى توانید زیباترین پرده آشپزخانه یا رومیزى را تهیه كنید. اگر قصد تعویض مبلمان اتاق نشیمن را دارید از خرید مبلمان بزرگ و تیره خوددارى كنید. مطمئناً گذاشتن یك مبل راحتى یا كاناپه با طرحى متفاوت در گوشه اتاق زیبا و شكیل تر از قرار دادن چندین دست صندلى و مبل است. اشیاى قدیمى را دور نریزید. با انداختن یك رومیزى رنگى روى چهارپایه هاى چوبى قدیمى مى توانید بهترین میز عسلى (میز كنار مبل) را داشته باشید.    عكس هایتان را در آلبوم تلنبار نكنید. برخى از آنها را قاب كنید و روى میز یا بوفه قرار دهید. این گونه هم خاطرات دلنشین یادآورى مى شود و هم اتاق جلوه اى زیبا پیدا مى كند. اگر جاى اضافه براى گذاشتن كتابخانه دیوارى ندارید یك گوشه اتاق را از كف تا سقف قفسه بزنید كه جایى باشد براى كتاب، CD، آباژور، گلدان و حتى اثاثیه غیرضرورى. الزاماً تمامى مجسمه و اسباب زینتى را نباید از مغازه هاى لوكس فروشى تهیه كرد. گاهى مجسمه هاى كاغذى و كاردستى هاى كودكان، زیباتر از مجسمه هاى خراطى شده آفریقایى است. روزنامه شرق مطالب مرتبط  تغییر دكوراسیون با كمترین هزینه   چه پوششى براى كف خانه مناسب تر است؟   چه فرشى براى كجا مناسب تر است   با این كمدها خانه شما بزرگ تر به نظر می رسد  60 روش برای آنكه خانه خود را دلنشین تر نمائید ( قسمت اول  )، ( قسمت دوم )  نقش تابلو در دكوراسیون   توصیه ها و پیشنهاداتی در امر دكوراسیون   دكوراسیون و فضاهای عمومی آپارتمان   برای زیباتر كردن دكوراسیون منزل ...



  • کابینت و آموزش نصب کابینت

    مرحله ساخت کابينت: اين مرحله شامل قسمت هاي 1- طرح اوليه (پيش طرح) 2- اندازه برداري براي اجراي طراحي و ساخت دقيق 3- طراحي 4- انتخاب نوع مصالح مصرفي 5- محاسبه اندازه هاي برش کاري 6- اجراي برش کاري 7- عمليات لبه چسباني 8- شيار زدن 9- سوراخ زني 10- مونتاژ کاري و در آخر حمل و نقل کابينت است. 1- پيش طرح: پيش طرح به منظور ايجاد منظره اي از طرح نهايي در ذهن خريدار مي‌باشد، به نحوي که بتوان توضيحاتي را از روي آن براي خريدار بيان نمود و سليقه و خواست او را در طراحي اصلي پياده نمود. 2- اندازه برداري براي اجراي طراحي و ساخت دقيق: در اين مرحله به محيط اجراي طرح ياهمان آشپزخانه رفته و محل هايي که کابينت بايد براي آن ساخته شود معين مي‌گردد، در اين قسمت بايد به نکاتي توجه شود که مواردي از آن را توضيح مي دهيم: 1- براي تعيين محل اجاق گاز بايد ابتدا نوع آن مشخص شود که صفحه اي يا معمولي است. اگر صفحه اي باشد با توجه به اندازه آن، آن را بر روي صفحه کار نصب مي نمايم براي و محيط زير صفحه کار کابينت مي سازيم. اگر نوع اجاق گازمعمولي بود محل نصب آن را در طرح به اندازه m 90 خالي گذاريم، در مشخص نمودن محل نصب اجاق گاز بايد به مواردي چون انشعاب لوله گاز، برق و دودکش هود در آشپزخانه توجه نمود. 2- باتوجه به نوع هود محل آن را در طرح مشخص مي کنيم و مشخص مي‌شود که به کابينت نياز دارد يا ندارد. محيط لازم براي نصب هود از 60 cm تا 90cm متغيير است. 3- محل نصب لباس شويي در طرح مشخص مي‌گردد و محل آن به اندازه 60cm خالي گذاشته مي‌شود. 4- براي ظرف شويي همانند لباس شوي عمل مي کنيم. 5- براي يخچال پس از معين شدن محل آن در طرح بايد به مقدار 95cm * 180cm از محيط به آن اختصاص داد. 6- تعيين محل سينک در طرح با توجه به انشعاب لوله آب و اندازه آن که از 60cm تا 120cm متغير است صورت ميگ يرد. 7- تعيين محل هاي باقيمانده براي طراحي مثل دوسري کشو در کجاي آشپزخانه قرار دهيم. 3- طراحي: در طراحي با توجه اندازه هاي بدست آمده در مرحله قبل مي‌توان طرح را به صورت دستي يا به کمک رايانه تهيه کرد. طرح دستي اجراي طرح مهندسي بر روي کاغذ ترسيم است. و طرح کامپيوتري به کمک نرم افزارهاي طراحي مانند 3Dma Catia و … صورت مي گيرد. در طراحي آشپزخانه بايد مواردي همچون طرح کابينت، رنگ آشپزخانه نور پرده، ميز صندلي، گل و گياه و… را در نظر داشت. در طراحي بايد نوع سيستم آشپزخانه مشخص گردد آشپزخانه را مي‌توان راهرويي، L شکل، U شکل و يا V شکل طراحي نمود. چيدمان کابينت بايد به گونه اي باشد که اولاً تشکيل و مستحکم باشد ثانياً تمام وسايلي که در يک زمان خاص مورد احتياج است در کوتاهترين زمان ممکن قابل دسترس باشد. به اين نکته مثلث دستيابي ...

  • سفره اي براي مهماني

    ديروز استخر بودم اصلا موفقيت آميز نبود بگذريم فردا هم احتمالا نيستم شنبه با گزارش كامل اين نيم هفته در خدمتتون خواهم بود اما يك سوال توي ذهنم هست بدجور خواستم در مورد اون ازتون بپرسم : يك مدتي هست ذهنم درگير ميز مهموني هست شايد به دليل مهموني هايي كه پيش رو دارم و ندادم ! خوب تصميم گرفتم بايدها نبايدها و تجربه هاي خودم را بگم و بتونم از تجربه ها و دانسته هاي شما هم استفاده كنم . هر چيز مهم در مورد رفتار توي يك مهموني ، خوردن غذا و چيدن ميز يا سفره . راستش من هيچ تمايلي ندارم مهمونيام را با سفره بدم مهم ترين دليلش هم اينه كه وقتي توي سفره غذا بچيني مجبوري همه چيز را ظرف ظرف كني كه اولا طبق سليقه من نيست دوما كار را سخت مي كنه و سوما هيچ وقت شيكي ظرف تكي را نداره دليل ديگه اش اينه كه براي پهن كردن سفره بايد چيدمان خونه را بريزم به هم و دليل سوم خونمون كوچيكه براي سفره انداختن . از طرف ديگه روي ميز ناهارخوريم هم نمي تونم مهموني بدم چون به اپن چسبيده و حداكثر از 6 تا صندليش مي شه استفاده كرده  . دوست دارم بدونم شما چه طور مهموني مي ديد ؟ من خودم همه غذاها را ، مخلفات و ظروف را روي ميز غذاخوري مي چينم تا هر كس خودش بكشه و بعد هم بايد پراكنده ديگه هر جا شد بشينن بخورن يه جور سلف سرويس . ايده اي داريد ؟ من كسايي را كه به تزيينات ميز و غذاها خيلي مي رسن تحسين مي كنم و لذت مي برم اما راستش زياد با روحيات و استايل خودم سازگار نيست . فقط حواسم به رعايت يه چيزايي هست . من وقتي اين طوري مهموني مي دم خوب ظروف را روي هم يك گوشه ميز مي چينم تا هر كس خودش برداره اما اگر قرار بر چيدن بشقاب ها دور سفره باشه يك سري اصول هست ديگه مثل اينكه كارد و قاشق و ليوان سمت راست هستند و چنگال و دستمال سفره سمت چپ . كارد بايد قسمت تيزش رو به بشقاب باشه و اگر نيازي به كارد نيست بعضي ها مي گن بهتره قاشق و چنگال هر دو بره سمت راست . چيزي كه من مي تونم بگم اينه كه خورشت ها بهتره يك ظرف بزرگ باشه اونم ظرف هاي وارمردار كاملا تا ته مهموني گرم مي مونه . حتي قل قل مي زنه خيلي عاليه . من برنج را توي ديس چيني مي كشم اما ديدم توي ديس هاي پايه دار سيلور مي كشن و خوب اون جوري خيلي شيك تره . براي مخلفات هم من ظرف اردو خوري دارم كه 4 تاييه يكيش را ماست مي ريزيم يكيش زيتون و دو نمونه ترشي ولي نمي دونم اگر ظرف اردو خوري نباشه شيك ترين حالت چي مي شه .سبزي را هم توي يك سبد بزرگ حصيري مي ريزم  و صد دردصد سالاد هم داريم معمولا دو تا ظرف . در مورد نوشيدني هم راستش من نوشابه و دوغ را با خود شيشه مي ذارم روي ميز اما نمي دونم بهتره ريخت توي پارچ يا نه همينم خوبه ؟ ظرف اب هم مي شه توي يخش برگ ...

  • آسانسور 3

    -انوقت براي چي ؟مرواريد- من باب اشنايي -مگه تا حالا اشنا نشده بوديم؟مرواريد- خوب رسمي ترهچشام گشاد شد -رسمي تره؟سرشو تكون داد- ميشه بگي داري چه غلطي مي كني ...؟مرواريد- درست حرف بزن..يه دعوت دوستانه است-چرا اين همه مدت دعوت نكرده بود؟مرواريد رنگش پريدمرواريد- چه مي دونم دعوت كرد ...منم ديدم دور از ادبه به دعوتش جواب رد بدم ....ابن بود كه از طرف تو هم قبول كردمبهش خيره شدم-خودت برو من نمياميه دفعه از جاش پريدمرواريد- منا-منا و زهرمارمرواريد- ولي من قول دادم...تو مياي مگه نه ؟بهش نگاهي كردم - خيلي تو گلوت گير كرده ؟مرواريد- چي ؟- حناق مرواريد- مناااااااااااا- ببين خر خودتي ..من كه مي دونممرواريد- نمي خواي بيايي ..نيا... ولي حق نداري ...- باشه باشه پيغمر زاده ....بذار تا فردا بهت مي گم ميام يا نهبا لبخند دستامو تو دستش گرفت و چشمكي بهم زد مرواريد- بيا ديگه ...- باشه فقط بايد بهم بگي ...چي شده كه تو از اين دعوت ذوق كردي ...مرواريد- منا-بگو تا بيام ساكت شد-ازش خوشت مياد ؟قرمز شد...سرمو با ترديد تكون دادم - نگو تو عاشق اين بي ريخت شدي مرواريد- اين بيچاره كجاش بي ريخته - واي خداي من ..باورم نميشه ... يعني تا اين حد پيش رفتيد مرارويد با ترس:تا كجا؟با خنده :-تا مرز خريت مرواريد - منا خجالت بكش... مرز خريت يعني چي ؟-يعني اينكه تو از اون در اوج زشتي خوشت بياد و ايراداشو نبيني.... هر چقدرم زشت و بي ريخت باشه مرواريد خواست بزنه و سط سرم ..كه نذاشتم مرواريد- بيا ديگه و دوباره چشمكي بهم زد سرمو با تاسف براش تكوني دادم ...-باشه فقط ..... يه نصيحت.... - جلوي اين ياروخوشگله از اين چشمكا نزنيا.. كه از ترس در مي ره و پشت سرشو هم نگاه نمي ندازه مرواريد- مناخنديدم - باشه ميام ..الان خيلي خسته ام ..مي خوام برم بخوام ..صبح بيدار شدي منم بيدار كنراستي بچه ها نگفتن تاجيك درباره نبودن چيزي پرسيده يا نهمرواريد- گفتن بهش گفتن كه حالت خوب نبوده امدي خونه- خوبه دستشون درد نكنه ..وظيفه اشونو درست انجام دادنمراوريد- خاك تو گورت انگار نه انگار ...برگشتم طرفشمرواريد – باشه بابا ....برو بخواب ..هرچي كمتر ببينمت ....اعصابم ارومترهشونه هامو انداختم بالا و به طرف اتاقم رفتم و مثل خرس افتادم رو تختمفصل پانزدهم:صبح با مشت و لگداي مرواريد دل از خواب كشيدم و دل دادم به چرت و پرتاي اول صبحش ....مثل:پاشو ديگه.....دير شدپاشو اگه دير برسيم ..تاجيك پوستمونو كنده ..پاشو تا به ترافيك نخورديمپاشو تا شوهر برات پيدا نكردم و هزارتا پاشوي ديگه كه هر صبح گوش بد بخت منو با هاشون نوازش مي داد تا منو سوار ماشين كنه فكر كنم حسابي جون به لب شد ..و هزارتا فحش هم نثار وجود نازنينش كرد كه چرا دوست منه انقدرم خواب الود ...

  • محل فرمانروايي سلطان خانه

     سال‌هاست هم به خاطر كوچك شدن خانه‌ها و هم به خاطر حضور خانم خانه در خانواده رسم شده كه همه آشپزخانه‌ها را به‌اصطلاح «اپن» مي‌سازند. آشپزخانه اپن در كنار همه حسن‌هايي كه دارد يكسري مشكل هم درست مي‌كند. در قديم آشپزخانه حوزه استحفاظي خانم خانه به حساب مي‌آمد و ورود مهمان‌ها به آشپزخانه يك جورهايي بي‌ادبي بود. به همين دليل همين كه خانم خانه در آشپزخانه راحت باشد كافي بود و زيبايي و هميشه تميز و مرتب بودن آن خيلي به چشم نمي‌آمد. در واقع اگر ظرف نشسته قبل از آمدن مهمان‌ها باقي مي‌ماند موردي نداشت و اگر تابلويي به ديوارهاي آشپزخانه نبود توي ذوق نمي‌زد. اما حالا آشپزخانه‌ها جزئي از نشيمن خانه هستند و شما بايد درست مثل اتاق پذيرايي، به زيبايي و سرو وضع آن اهميت بدهيد. علاوه بر همه اينها با يك حساب سرانگشتي متوجه خواهيد شد كه وقت زيادي از روزتان را در آشپزخانه مي‌گذرانيد. خيلي‌ها حتي ميز ناهار و شام‌شان را هم در آشپزخانه مي‌چينند. شما كه نمي‌خواهيد وقت‌تان را در يك جاي نامرتب بگذرانيد؟ نمايشگاه كوچك آشپزخانه در آشپزخانه‌هاي باز چشم آدم به نخستين جايي كه مي‌افتد پيشخوان آشپزخانه است.  پس اگر بتوانيد دكور پيشخوان را خوب طراحي كنيد مشكل را تا حدود زيادي برطرف كرده‌ايد، چون چشم بيننده را روي آن متمركز كرده‌ايد و از توجه آن‌ها به درون آشپزخانه جلوگيري كرده‌ايد. براي اين كار راه‌هاي زيادي داريد، مثلا آويزان كردن چندتا چراغ سقفي با حباب‌هاي آراسته و زيبا، فكر خيلي خوبي است. چراغ‌ها بهتر است نور زرد نداشته باشند و كمي بلندتر از اندازه معمولي باشند. علاوه بر دادن جلوه زياد به پيشخوان در تنظيم نور آشپزخانه هم كمك مي‌كنند. اگر از پيشخوان به‌عنوان ميز غذا استفاده مي‌كنيد بهتر است صندلي‌هاي راحت براي آن سفارش بدهيد. صندلي‌هاي معمولي پيشخوان كه در بازار هست خيلي راحت نيستند. بهتر است صندلي را انتخاب كنيد كه بتوانيد مدت زمان درازي روي آن راحت بنشينيد و غذا بخوريد. يادتان باشد، هيچ اجباري نيست كه اپن آشپزخانه‌تان سفيد باشد. هماهنگي آن با رنگ آشپزخانه به زيبايي آن كمك مي‌كند. قدر روشنايي را بدانيد بخش زيادي از زيبايي آشپزخانه مديون نور آن است. هرچه آشپزخانه پرنورتر باشد بزرگ‌تر به‌نظر مي‌رسد. بهتر است براي نورپردازي آشپزخانه از نورهاي سفيد بيشتر از نورهاي زرد استفاده كنيد. البته يادتان باشد تركيب اين 2 نور است كه نور خوب و طبيعي مي‌سازد. اگر آشپزخانه شما طوري است كه پنجره رو به بيرون دارد، سعي كنيد تا آنجايي كه ممكن است از نور طبيعي استفاده كنيد. نورپردازي آشپزخانه ...

  • رمان آسانسور 9

    خودمو از ديوار اتاقك جدا كردم و به شماره ها نگاه كردم...عددها عوض مي شدن تا به حال انقدر از ديدن شماره هاي تكراري كه روز چندين بار مي ديدمشون خوشحال نشده بودم با خوشحالي دستي به صورتم كشيدم و بي صبرانه منتظر شدم به زير زمين برسيم كه بلاخره اين انتظار تموم شد و در باز شد زودتر از مرد از اسانسور خارج شدم ....قلبم به شدت كوبيده مي شد به قفسه سينه ام ... خودمو به مسئول سر د خونه رسوندم و امضا رو ازش گرفتم .. ديگه نديدم مرد جنازه رو تحويل داد يا نه ....با تمام قدرت به سمت پله ها دويدم بي خود و بي جهت مي خواست هي اشكم در بياد .... بين راه ...پام رو پله خوب قرار نگرفت و چون فقط نوك كفشم رو لبه پله بود ..سر خورد و باعث شد... تعادلمو از دست بدم و بيفتم قبل از برخورد به پله ها دستمو به نرده چسبوندم كه فقط باعث شد زانوم محكم بخوره به لبه پله و جونم در بياد - واي ...اين چه شانس گنديه كه من دارم ... با دست شروع كردم به مالش دادن زانوم ...هنوز راه زيادي نيومده بودم..كه با به ياد اوري اينكه سرد خونه در فاصله كمي از من قرار داره دردو فراموش كردم و از جام بلند شدم ...پام كمي مي لنگيد ..كمي كه از پله ها بالا رفتم درد بهانه ای شد بود براي در امدن اشكام ... -چرا انقدر من بدبختم ...از ديروز تا به الان 10 كيلو از گوشت تنم اب شده ...مگه چقدر داشتم كه اينام رو اب كردي خدا  

  • رمان آسانسور 9

    خودمو از ديوار اتاقك جدا كردم و به شماره ها نگاه كردم...عددها عوض مي شدن تا به حال انقدر از ديدن شماره هاي تكراري كه روز چندين بار مي ديدمشون خوشحال نشده بودم با خوشحالي دستي به صورتم كشيدم و بي صبرانه منتظر شدم به زير زمين برسيم كه بلاخره اين انتظار تموم شد و در باز شد زودتر از مرد از اسانسور خارج شدم ....قلبم به شدت كوبيده مي شد به قفسه سينه ام ... خودمو به مسئول سر د خونه رسوندم و امضا رو ازش گرفتم .. ديگه نديدم مرد جنازه رو تحويل داد يا نه ....با تمام قدرت به سمت پله ها دويدم بي خود و بي جهت مي خواست هي اشكم در بياد .... بين راه ...پام رو پله خوب قرار نگرفت و چون فقط نوك كفشم رو لبه پله بود ..سر خورد و باعث شد... تعادلمو از دست بدم و بيفتم قبل از برخورد به پله ها دستمو به نرده چسبوندم كه فقط باعث شد زانوم محكم بخوره به لبه پله و جونم در بياد - واي ...اين چه شانس گنديه كه من دارم ... با دست شروع كردم به مالش دادن زانوم ...هنوز راه زيادي نيومده بودم..كه با به ياد اوري اينكه سرد خونه در فاصله كمي از من قرار داره دردو فراموش كردم و از جام بلند شدم ...پام كمي مي لنگيد ..كمي كه از پله ها بالا رفتم درد بهانه ای شد بود براي در امدن اشكام ... -چرا انقدر من بدبختم ...از ديروز تا به الان 10 كيلو از گوشت تنم اب شده ...مگه چقدر داشتم كه اينام رو اب كردي خدا   بلاخره رسيدم ...سريع با پشت دست اشكامو پاك كردم ..زانوم به شدت درد مي كرد ... تو اتاق پرستارا پاچه شلوارو زدم بالا... چه به روز پام اورده بودم ......شانس اوردم نشكسته ...سعي كردم اول ضد عفونيش كنم ...و بعد با باند ببندمش خيلي درد مي كرد ... چشمامو از درد بستم و تكيه دادم به پشتي مبل ... صالحي ؟   چشمامو باز كردم نمي دونم قسمت من از زندگي چي بود .كه راه به راه تاجيك ....جلو چشام جونه مي زد و سبز مي شد .... ... دستمو از روي زانوم برداشتم و از جام بلند شدم... تاجيك- مگه تو مريض نداري ؟...چرا اينجا نشستيو براي خود صفا مي كني ....؟ تاجيك- من نمي دونم تو این بيمارستان ....تو يكي چيكار ميكني ؟ تاجيك- شدم مثل این مامانا كه دنبال جمع كردن گند كارياي بچه هاشونن... تاجيك- هي بايد مراقبت باشم.... كه كاراتو درست انجام بدي ...   مرواريد كه از مقابل در رد مي شد... با شنيدن صداي تاجيك اروم وارد اتاق شد و پشت سر ش قرار گرفت ... تاجيك- همش خنگ بازي ..همش كم كاري... همش جيم شدن ..اصلا .تو به چه اميدي.... پرستار شدي؟ تاجيك- نكنه از اينايي هستي كه يه رشته رو تو هوا زدنو و قبول شدن ...كه فقط بيان دانشگاه ... تاجيك- پرونده ای كه بهت دادم كو ؟ ... به پرونده روي ميز نگاه كردم ...يه قدم به زور از جام تكون خودم ..و به ميز نزديك شدم... كمي خم شدم و پرونده رو از روي ميز برداشتم....مكثي ...