مسافت کرمان تا شهداد

  • سفر به کرمان-کویر شهداد اسفندماه 90

       برای دسترسی به کلوتهای کویر شهداد کافیست قدم در جاده کرمان نهبندان گذاشته تا پس از عبور 90 کیلومتر از مسیر کوهستانی روستای ییلاقی سیرچ  به شهر زیبای شهداد رسیده و در ادامه پس از طی  مسافت 40 کیلومتر ازین شهر در گذر از گوشه شمال غربی کلوتهای شهداد به نقطه شروع پیاده روی برسید.بازدید از کمپ کویری شهداد در 20 کیلومتری شهر شهداد با امکانات آب و برق و آلاچیق های ساخته شده از چوپ و برگ نخل های خرما در این مسیر خالی از لطف نیست.بسیار از خونگرمی مردمان کویر شنیده بودم تا اینکه به عینه در این سفر تجربه کردم   شهر شهداد با نخلستانهای زیبای خود در دل کویر .....در مسیر بازگشت بد نیست به رسم ادب  حال و احوالی ازسرو کهنسال 700 ساله روستای سیرچ  بپرسید .....  آبگرم معدنی سیرچ هم از جمله نقاط جالب توجه گردشگران بوده که قبل از روستای سیرچ با رسیدن به دوراهی کرمان گلباف پس از طی 30 کیلومتر به سمت گلباف به آن خواهیم رسید  که بدلیل کمبود وقت بازدید از آنجا برایم ممکن نبود ولی شنیده ها حاکی است با آب زلال گرم و وجود استخر های تمیز  و استحمام در آن فرصت مناسبی برای رفع خستگی از یک پیاده روی طولانی در کویر می باشد.از نقاط مهم گردشگری در کویر شهداد منطقه گندم بریان می باشد گندم بریان تپه ای به مساحت 480 کیلومتر مربه است که از گدازه های سیاهرنگ آتشفشانی پوشیده شده است این تپه به عنوان گرمترین نقطه کره زمین معرفی شده است . دسترسی به منطقه تنها با ماشین کمک دار میسر بوده یا 14 ساعت پیاده روی از نقطه معینی در جاده کرمان نهبندان در مسیری بطول 30 کیلومتر .در این مسیر به رودخانه دایمی رود شور بر میخوریم که از کوههای بیرجند سرچشمه میگیرد . طی کردن این مسیر بدلیل گرمای شدید هوا تنها از آبان تا فروردین ممکن می باشد. بدلیل  نداشتن GPS و تعداد کم نفرات گروه ( دو نفر)موفق به پیمودن این مسیر نشدیم. بازدید از شهر ماهان و باغ شازده و یک شب اقامت در هتل جهانگردی این شهر ( با ارزانترین قیمت  شبی30 هزار تومان با امکانات کامل)از جمله برنامه های سفر بود .   هزینه حمل و نقل :بلیط قطار  شاهرود تهران 3950 + قطار تهران کرمان 18800 + کرمان شهداد سواری هر نفر 4000 + شهداد به کلوتها با سواری   هر نفر 5000 = 31750 *2  کل هزینه رفت و برگشت=63500   با افزایش تعداد شرکت کنندگان در برنامه مسیر شهداد تا کلوتها با کرایه وانت نیسان هزینه از 10000 به 2000 تومان نیز کاهش می یابد. ساعت حرکت قطار تهران کرمان هر روز ساعت 16:55 , کرمان تهران یک روز در میان 16:55 که در هر فصل متفاوت بوده وهر دو مورد زمان رسیدن به مقصد 8 صبح فردای آن روز می باشد.آغاز حرکت 90/12/1  از شاهرود و برگشت از کرمان 90/12/05به امید بازگشت به شهداد ...



  • در حسرت کلوت‌ها

    در حسرت کلوت‌ها

    می‌خاستیم برویم کلوت‌های شهداد. می‌خاستیم برویم گرم‌ترین نقطه‌ی زمین را ببینیم. می‌خاستیم غروب را در کویر باشیم و آتش درست کنیم و سیب زمینی سوخته بخوریم و ستاره‌ها را تماشا کنیم. باید می‌رفتیم شهداد. به نقشه‌ی توی موبایلم که نگاه کرده بودم مسافت کرمان تا شهداد را ۹۵کیلومتر زده بود. سیرچ هم یک جایی بین راه بود. شهاب بود که سیرچ و هوشنگ مرادی کرمانی را یادم انداخت. توی کرمان هم یک خیابان به اسم هوشنگ مرادی کرمانی دیدیم. خیابان پایین هتل پارس کرمان توی بلوار جمهوری. و جاده‌ای که به سمت سیرچ و شهداد می‌رفت کوهستانی بود. اتوبوس ما آرام آرام می‌رفت. خیلی آرام. سربالایی‌ها را با حرکت آهسته بالا می‌رفت. بچه‌ها توی اتوبوس مافیا بازی می‌کردند. از این بازی اصلن خوشم نمی‌آید. هیچ وقت نتوانسته‌ام خوب نقش بازی کنم. محض بیکاری رفتم قاطیشان و بازی کردم.‌‌ همان شب اول مافیا من را کشتند. تابلو بودم که پلیسم. مافیا هم که می‌شوم پلیس‌ها خیلی راحت می‌فهمند من مافیا هستم. اصلن نمی‌توانم نقش بازی کنم.‌‌ همان دور اول شوت شدم از بازیشان بیرون. آمدم نشستم به تماشای جاده و جان کندن اتوبوس برای رساندن ۶۰نفر آدم به کویر شهداد... کوه‌های کنار جاده را نگاه می‌کردم و به خاطرات مرادی کرمانی توی کتاب شما که غریبه نیستید فکر می‌کردم. به اینکه با قاطر و پس از چند روز به شهداد رسیده بودند و اولین بار که به کرمان رفت چه قدر آن شهر برایش غریب و عجیب بود و... به سیرچ که رسیدیم توقف کردیم. کنار جاده مسجدی بود و یک دستشویی ۲طبقه. طبقه‌ی اول توالت‌ها و طبقه‌ی دوم شیرهای شستن دست و مایع دستشویی. شاهکار حرام کردن مصالح بود برای خودش آن دستشویی ۲طبقه‌ی سیرچ. بعد، سیرچ کنار جاده بود. سیرچی که مرادی کرمانی تعریف می‌کرد جایی پشت کوه‌ها بود و واقعن دورافتاده و دور از دسترس. شاید جاده آمده بود کنار‌‌ همان سیرچ و این چنین در دسترس شده بود، شاید هم اهالی سیرچ قدیم را‌‌ رها کرده بودند و آمده بودند سیرچ جدیدی کنار جاده ساخته بودند و زندگی را شروع کرده بودند. آخر خانه‌‌هایشان کلنگی و تو سری خورده نبود و خانه‌ی نوساز بینشان زیاد بود. این هم دلیل نمی‌شود البته. چون توی ایران خانه‌ها همه‌شان عمری بین ۲۵تا ۳۰ سال دارند و ۳۰ساله که می‌شوند ملت ایران به بهانه‌ی کلنگی بودن می‌زنند خانه را خراب می‌کنند و یک دانه جدیدش را می‌سازند و اینجا اروپا نیست که خانه‌ها بالای ۱۰۰سال عمر داشته باشند. اصلن به خاطر همین است که ایران جامعه‌ی کوتاه مدت است و حتا حکومت‌ها و انقلاب‌هایش هم هیچ کدام عمر طولانی ندارند. ملتی که خانه‌هایش را زود به زود ...

  • مشهد به كرمان 905 كيلومتر

    مشهد به كرمان 905 كيلومتر

    مسیر پیشنهادی:از مشهد به كرمان۹۰۵ كيلومتر مسير يابي :مشهد، ملك آباد،تربت حيدريه ، فيض آباد،بجستان، فردوس، ديهوك، ديگ رستم ، راور، چترود، كرمان . مشهد به ملك آباد: از عوارضي پليس راه مشهد تاايستگاه عوارضي ملك آباد37 كيلومتر است( آزاد راه باغچه)و فاصله ملك آباد تا شهر كرمان ۸۶۸کیلومتراست .( جاده بصورت آزاد راه) ملك آباد به تربت حيدريه: از عوارضي ملك آباد تا ميدان بيست و دو بهمن تربت حيدريه ۱۱۳ كيلومتر است كه در نتيجه فاصله تربت حيدريه تا مشهد مقدس ۱۵۰ كيلومتر است و فاصله تربت حيدريه تا كرمان ۷۵۵كيلومتر است .( جاده بصورت بزرگراه) تربت حيدريه به فيض آباد: از ميدان بيست و دو بهمن تربت حيدريه تا ميدان اول فيض آباد ۵۷ كيلومتر است كه در نتيجه فاصله فيض آباد تا مشهد مقدس۲۰۷ كيلومتر است و فاصله فيض آباد تا كرمان۶۹۸كيلومتر است.( جاده بصورت بزرگراه) فيض آباد به بجستان: از ميدان اول فيض آباد تا بجستان ۸۵كيلومتر است كه در نتيجه فاصله بجستان تامشهد مقدس ۲۹۲كيلومتر است و فاصله بجستان تا كرمان ۶۱۳كيلومتر است .( جاده بصورت بزرگراه) بجستان به فردوس : از بجستان تا میدان اول فردوس ۶۶ کیلومتر است که در نتیجه فاصله فردوس تا مشهد مقدس۳۵۸ کیلومتر است و فاصله فردوس تا کرمان ۵۴۷کیلومتر است .( جاده بصورت بزرگراه) فردوس به ديهوك: از میدان اول فردوس تا دیهوک۱۱۲ کیلومتر است که در نتیجه فاصله دیهوک تا مشهد مقدس۴۷۰ کیلومتر است و فاصله دیهوک تا کرمان ۴۳۵کیلومتر است .( جاده بصورت بزرگراه) ديهوك به ديگ رستم: از دیهوک تا دیگ رستم ۱۴۰ کیلومتر است در نتیجه فاصله دیگ رستم تا مشهد مقدس ۶۱۰ کیلومتر است و فاصله دیگ رستم تا کرمان ۲۹۵کیلومتر است . ( جاده بصورت دو طرفه اصلي) توضيح بيشتر اينكه: ديگ رستم در ميانه كوير واقع شده است و نقش مهمي براي مسافران دارد و داراي نمازخانه ورستوران و پمپ بنزين است . مسافرين مي توانند اين مكان را براي استراحتي كوتاه وصرف غذا وتهيه بنزين در مسير در نظر داشته باشند زيرا كوير بسيار طولاني است . ديگ رستم به راور: از دیگ رستم تاراور ۱۶۵ کیلومتر است در نتیجه فاصله راور تا مشهد مقدس۷۷۵ کیلومتر است و فاصله راور تا کرمان ۱۳۰کیلومتر است .( جاده بصورت دو طرفه اصلي) راور به چترود: از راور تا چترود ۹۴ کیلومتر است در نتیجه فاصله چترود تا مشهد مقدس ۸۶۹ کیلومتر است و فاصله چترود تا کرمان ۳۶کیلومتر است.( جاده بصورت دو طرفه اصلي) چترود به كرمان: از چترود تا میدان اول کرمان۳۶ کیلومتر است در نتيجه فاصله كرمان تا مشهد مقدس 905 كيلومتر است .( جاده بصورت بزرگراه) مسیر پیشنهادی:از كرمان به مشهد ۹۰۵ كيلومتر مسير يابي : كرمان، چترود، راور، ...

  • سفر لوت (6) : از کوههای سیرچ تا کویر شهداد

    سفر لوت (6) : از کوههای سیرچ تا کویر شهداد

    صبح روز اول فروردین بود که ما ماهان را به مقصد روستای سیرچ ترک کردیم. باید مسافتی حدود 10 کیلومتر را در مسیر قدیمی ماهان به کرمان طی می کردیم تا به فرعی سیرچ و شهداد برسیم.

  • گزارش آفرود شناسايي مسير كوير شهداد به كرمان

    به نام خداوند يكتا   گزارش آفرود شناسايي مسير كوير شهداد به كرمان به مناسبت گراميداشت 22 دوم بهمن مدت : يك ونيم روز تعداد افراد شركت كننده : 5 نفر وسيله نقليه : پاترول دو درب افراد شرکت کننده : محمد حسن پور شیخ علی (سرپرست). مهدی رضایی . محسن نوذری .خانمها فرزانه و فتانه فارسی نژاد گزارش روز اول پنج شنبه 20 بهمن ماه نود طبق برنامه ريزي قبلي توسط سرپرست گروه آقاي پور شيخعلي قرار بر اين شد عصر پنجشنبه از كرمان به سمت شهداد حركت كنيم كه بعد از جمع شدن دوستان و تكميل كردن ظرفيت باك ماشين ، راس ساعت 19 راه افتاديم ساعت 20 به شهداد رسيديم و كمي خريد كرديم و بعد تكميل كردن مجدد ظرفيت باك ماشين به طرف كمپ كويري كه در فاصله 24 كيلومتري از شهداد بود مسير خود را در دل كوير ادامه داديم توجه داشته باشيد  شهداد آخرين محل براي تهيه آذوقه وسوخت است  چون در طول مسير خبري از بنزين و... نميباشد . از شهداد تا كمپ كويري حدود 15 دقيقه زمان ميبرد بعد از رسيدن به كمپ و استراحت كوتاه شام خورديم سپس آماده حركت شديم حدود ساعت 22:30 از كمپ مسير خود را به سمت كلوت هاي كوير از داخل جاده خاكي ادامه داديم ابتداي جاده خاكي خوب و هموار بود اما هر چه جلو تر ميرفتيم به پستي و بلندي هاي كوير و مسير هايي كه جريان آب خراب كرده بود نزديك ميشديم  حدود ساعت 23:30 دقيقا قبل از كارگاه قديمي شركت جهاد نصر به جاده آسفالت رسيده  و پس از طي مسافت دو كيلومتر به ابتداي جاده گندم بريان رسيديم و به طرف گندم بريان ادامه مسير داديم جاده خاكي گندم بريان هم نسبتا خراب بود چون در اثر بارندگي هاي اخير قسمتهاي زيادي از جاده تخريب شده بود كه با وجود شاسي بلند بودن ماشين مجبور بوديم قسمتهايي از مسير  را دور بزنيم البته بايد ياد آور بشم آفرود رفتن و بيابان گردي مانند كوهنوردي  نبايد هرگز تنها رفت  در آفرود حتما بايد حداقل دو ماشين باشد تا در مواقع ضروري و بروز مشكل به كمك هم شتافت در هر صورت با وجود جي پي اس در دل كوير مسير خود را ادامه داديم اما متاسفانه به خاطر تخريب شدن قسمتهاي زيادي از جاده و اجبار به ترك جاده خاكي از مسير اصلي منحرف شديم ولي با داشتن جي پي اس توانستيم تا حدودي به مسير اصلي برگرديم حدود ساعت دو نيمه شب بود كه در كنار رود شور نزديكي تپه هاي به اصطلاح محلی (باروتی) يا همان گندم بريان توقف كرديم وبه استراحت پرداختيم تا فرداي آن روز بتوانيم  ادامه مسير را جستجو كنيم. قصد ما رفتن به سمت محلي به اسم دهنه غار و از آنجا به سمت پيغمبر لوت بود كه در نهايت به سمت روستاهاي اطراف كرمان ختم ميشد و از همان سمت ميتوانستيم به كرمان برگرديم.   گزارش روز دوم ...

  • سفر لوت (2) : کرمان نامه - قسمت اول

    سفر لوت (2) : کرمان نامه - قسمت اول

    ما عملا سفر با دوچرخه مان را از کرمان شروع کردیم. برنامه قبلی ما بر عکس بود. یعنی قرار بود از نهبندان تا کرمان را رکاب بزنیم و از آنجا با اتوبوس به مشهد برگردیم. اما این تغییر برنامه چند علت داشت که عرض می کنم. اولین دلیل این بود که ما بعد از صحبت با اهالی فن و کسانی که به شهداد و کلوت ها رفته بودند، به این نتیجه رسیدیم که سه روز رکاب زدن در کویر لوت با گرمای شدید آن، بدون منابع آب در طول مسیر، کار بسیار مشکل و به قول یکی از این عزیزان غیر ممکنی است. چرا که در صورت صحت حرفهای ایشان مبنی بر گرمای شدید هوا و تعرق شدید احتمالی، آب مصرفی مان بالا می رفت و از آنجایی که تا دویست کیلومتر، هیچ روستایی نبود، مجبور بودیم تمام آب مصرفی مان را بر پشت دوچرخه هایمان بکشیم که این باز خودش نیروی بیشتری طلب می کرد. خلاصه که به همین دلیل تصمیم گرفتیم برای دیدن کلوتها، که فقط 40 کیلومتر با شهداد فاصله دارد، از آن سمت بیاییم و اگر شرایط آب و هوایی و توان بدنی خودمان را مساعد دیدیم، این مسیر را تا نهبندان ادامه بدهیم. دلیل دیگر شیب مسیر بود که با احتساب مسافت و ارتفاع شهرها، مسیر به شکل زیر در می آید.    در نگاه اول شاید اینطور به نظر برسد که مسیر از نهبندان به کرمان چون سربالایی کمتری دارد راحت تر است. اما اگر به اختلاف ارتفاع چاله لوت و تونل سیرچ دقت کنیم که حدود 2500 متر است، و این نکته را نیز در نظر داشته باشیم که این اختلاف ارتفاع باید در مسافت حدود 100 کیلومتر طی شود، به سختی کار پی می بریم. خلاصه که ما با اتوبوس به کرمان رفتیم و از آن سمت به سوی نهبندان رکاب زدیم. این تغییر برنامه یک خوبی دیگر هم داشت و آن این بود که ما کرمان و ماهان را در خلوتی روزهای قبل از تحویل سال دیدیم. القصه... اتوبوس ما همزمان با طلوع آفتاب روز جمعه بیست و ششم اسفند 1390 به کرمان رسید. دوچرخه ها را پیاده کردیم و چرخهای جلو را که در آورده بودیم، سوار کردیم و به سمت ستاد اسکان فرهنگیان راه افتادیم. ستاد اسکان فرهنگیان عبارت بود از یکی سالن ورزشی متعلق به یک مدرسه که البته به شکل زیبایی تزیین شده بود.    فکر می کنم ما جزء اولین مشتری های امسالشان بودیم. با کارت پدر بزرگوار برای دو شب اسکان گرفتیم که هزینه آن 22000 تومان شد! من ماشاالله مثل اصحاب کهف از قیمتها بی خبر بودم و اول فکر کردم مبلغ اسکان 2200 تومان شده ولی خوشبختانه مسئول آنجا مرا از خواب غفلت بیدار کرد. در ستاد اسکان فلاسک آبجوش بزرگی تعبیه شده بود، که ما فرصت را غنیمت شمردیم و چای مان را همانجا خوردیم. مسئول ستاد به خواهش خودمان، ما را در مدرسه ای نزدیک بافت قدیمی شهر اسکان داد که در خیابان هفده شهریور ...

  • همایش کلوت ها- جشنواره شهداد استان کرمان

    همایش کلوت ها- جشنواره شهداد استان کرمان

    به نام خالق زیبائی ها همایش کلوت ها- جشنواره شهداد استان کرمان جمعه 27/8/1390 از کرمان تا کویر لوت حدود 125 کیلومتر. در داخل شهر تاریخی کرمان در خیابان های اصلی در کنار ادارات، فرمانداری استانداری و شهرداری و پشت شیشه اکثر مغازه ها بَنرهای بزرگ و پوسترهای نصب کرده بودند در این برنامه خوب شناختن کویر لوت. کلوت ها و نشان دادن فرهنگ مردم منطقه همراه با موسیقی محلی و بازدید از کویر لوت. مسابقات پرواز با پارا گرایدر، موتورسواری، دوچرخه سواری، اسب سواری و جودوکاران و دیدن منطقه زیبای لوت، استانداری کرمان اعلام نموده بودند که حدود 3500 سواری برای پارکینگ جشنواره شهداد آماده پذیرائی از مهمانان عزیز در اقسا نقاط ایران را دارد و با تمام امکانات رفاهی- گروه کوه نوردان ما برای اینکه به ترافیک نخوریم و به این برنامه خوب و دیدنی لذت ببریم تصمیم گرفتیم زودتر از ساعت مقرر حرکت نمائیم لذا روز جمعه ساعت 30/4 دقیقه صبح عازم جشنواره شدیم. از روستای سیرچ[1] ترافیک سنگین تر شده این روستا با بافتی بسیار قدیمی و مردم آن بسیار مهمان نواز و دامدار و کشاورز هستند روستای سیرچ در داخل یک دره قرار گرفته و رودخانه ای از وسط آن در جریان بوده اطراف آن را کوه ها احاطه نموده است. بعد از پشت سرگذاشتن زیبائیهای سیرچ در کنار جاده نهر باریکی از آب زلال در جریان بوده که لطف و صفائی مخصوص داشت و خورشید با نور زرین خودش به درختان میوه که برگهای آنها طلائی بود زیبائی خاصی بخشیده بود با اینکه کوه ها عریان و بدون درخت بودند ولی هوازدگی و فرسایش بقدری آنها را زیبا نموده بود که حد نداشت و هر بیننده ای را مجذوب زیبائی خودش می کرد. و هر چه به شهداد نزدیک تر می شدیم. دیدن درختان نخل بر شادی ما می افزود. در تمام این مسیر در هر چند کیلومتر چند سرباز ایستاده به دوراهی شهداد که رسیدیم گروهی امدادگر با آمبولانس ایستاده بودند تا برای مردم خدمات دهی نمایند.. توی این زمینهای کویری تپه های بلند و کوتاه با فاصله های نه چندان دور اما بسیار زیبا مشاهده می شد و روی اکثر تپه ها درختان کویری که مقاومت آنها در مقابل گرما زیاد است دیده می شد. وارد صحرای شن شدیم به دوراهی نهبندان. و سمت راست به طرف روستای (ده سیف) رفتیم. به پارکینگ جشنواره رسیدیم و ماشین هایمان را پارک کردیم و  وارد کمپ اصلی شدیم. سه عدد چادر مشکی پشمی بختیاری (به هون) زده بودند که صنایع دستی چادر نشین ها و تعدادی از زنان با لباس محلی در حال پخت نان بودند و تعداد بیشماری کپرهائی از نخل خرما و حدود بیش از صدها چادر که مسافران از شب قبل در آنجا آمده و مستقر شده بودند بیشترین چادر مخصوص کوه نوردان استانها و شهرستانهای ...

  • سفر لوت (1) : اندر ولایت قهستان

    سفر لوت (1) : اندر ولایت قهستان

    دیشب داشتم برای این سفرنامه مقدمه ای می نوشتم  که دیدم خودش یک پست کامل شد. برای همین الان بی مقدمه می روم سر اصل مطلب.از اولین روزهایی که این سفر برای من و هادی قطعی شد، خیلی ها قرار بود با ما بیایند اما بنا به دلایلی یکی یکی خودشان را کنارکشیدند و در عوض در دقایق آخر دو نفر دیگر به ما اضافه شدند و شدیم چهار نفر. و بالاخره من به اتفاق این سه نفر، هادی ذبیحی(همکلاسی)، مسعود شریعتی(دبیر هیئت دوچرخه سواری قاین)، علی اسحاقی(دانشجوی کاردانی عمران)، در تعطیلات نوروزی امسال، با دوچرخه عازم سفری دوازده روزه شدیم تا فاصله میان کرمان تا نهبندان را با رکاب زدن طی نماییم. سختی این مسیر برای ما یکی عدم شناخت کافی نسبت به جاده تازه تاسیس شهداد به نهبندان و دیگری مسافت دویست کیلومتری میان دو روستای ده سیف و ده سلم از وسط کویر لوت بود که خالی از هرگونه آب و آبادانی و روستا است و ما می بایست آب و غذایمان را همراه خود می بردیم. البته بعدا فهمیدیم در پنجاه و پنج کیلومتری ده سیف یک پایگاه هلال احمر وجود دارد. مشکل دیگر که بیشتر متوجه من بود، عدم تجربه کافی در دوچرخه سواری های طولانی مدت بود. مسعود که یک دوچرخه سوار حرفه ای بود و چندین بار در مسابقات کشوری شرکت کرده بود، هادی تجربه چندین سفر طولانی را داشت که آخرین آنها سفر 1500 کیلومتری خلیج فارس به اتفاق همین مسعود بود. علی، که با بیست سال سن جوان ترین عضو گروه بود، مسیر بیرجند تا قاین و قاین تا مشهد را رکاب زده بود. اما من که تا یک ماه پیش از سفر، چهار کیلومتر، طولانی ترین مسیری بود که با دوچرخه رفته بودم، تا قبل از سفر تنها یکی دو بار مسیرهای 50 کیلومتری را برای کسب آمادگی تجربه کردم. اما در طول سفر خوشبختانه بامشکل جدی روبرو نشدم و هرطور بود پا به پای بقیه مسیر را طی نمودم. که شاید مهمترین علت آن انگیزه بالای من برای تجربه این سفر خاص بود. دوچرخه های ما، دوچرخه های خیلی حرفه ای نبود. دوچرخه های من و مسعود و علی، VIVA و دوچرخه هادی، GITAN بود. البته دوچرخه مسعود با اینکه ویوا بود، قطعات خوبی داشت. تجهیزات ما هم شامل کیسه خواب، زیرانداز، لباس گرم، وسایل حمام، بشقاب، لیوان، قاشق و دمپایی برای هر نفر، جعبه آچار، تلمبه باد و تیوب یدک، یک چادر سه نفره کوهنوردی، کیف کمک های اولیه، فلاسک یک لیتری، هدلایت(چراغ پیشانی)، گداجوش و شکلات و خرما و آجیل جات به اندازه کافی بود. خلاصه که سفر ما در صبح روز پنجشنبه 25 اسفند 1390 از قاین استارت خورد. ما روز قبلش را در قاین بودیم و تجهیزات سفرمان را  تکمیل نمودیم. همچنین شب با هادی سری به مسجد جامع قاین زدیم که طبق کتیبه آن از قرن هشتم به جای مانده است. ...

  • صعود جوپار و بازدید از کویر لوت

     گروه کوه نوردی دنا اصفهان گزارش صعود به قله سه شاخ جوپار و بازدید از کویر لوت  سرپرست برنامه : رضا بیژنی گزارش نویس : شهرام سراب زری   هدف: صعود قله سه شاخ جوپار واقع در 30 کیلومتری جنوب شهر کرمان به ارتفاع 4135 متر<?xml:namespace prefix = o ns = "urn:schemas-microsoft-com:office:office" /> همنوردان: رضا بیژنی، شهرام سراب زری، سجاد علی آبادی سرپرست: رضا بیژنی   حرکت از اصفهان 30 دقیقه‌ی بامداد چهارشنبه 11/2/92 توسط یکدستگاه خودرو پژو 405 متعلق به آقای بیژنی که پس از طی مسافت 685 کیلومتر ساعت 9 صبح به شهر کرمان رسیدیم. با توجه به هماهنگی قبلی با اعضای هیئت کوهنوردی کرمان ساعت 10 صبح با شخصی به نام محمد حسن پورشیخ علی ملاقات نمودیم و پس از آن با آقای رنگ آور دیداری داشتیم. پس از داد و ستد نظرات در خصوص صعود قله ی سه شاخ به این نتیجه رسیدیم که با یک روز تاخیر صعود را شروع کنیم و آن هم به دلیل نامساعد بودن شرایط جوی در منطقه ی جوپار بود. به جهت استفاده از زمان موجود تصمیم گرفته شد که به منطقه ی شهداد واقع در شرق کرمان رفته و از نزدیک شاهد زیبایی های آن منطقه باشیم. پس از صرف ناهار با جناب آقای امیر تیموری یکی از اعضای هیئت کوهنوردی استان کرمان ملاقات کردیم و به اتفاق ایشان و آقای محمد حسن پور شیخ علی از اساتید سنگ نوردی و غارنوردی استان کرمان ساعت 2 بعد از ظهر به سمت منطقه ی سیرچ و سپس شهر شهداد و کلوت های آن حرکت کردیم. پس از طی مسافت 150 کیلومتر به منطقه رسیده و محو زیبایی های آن شدیم. قلعه های موجود از دوران قاجاریه، آب انبارهای بزرگ، قنات های بسیار با آب گوارا در محدوده ای کویری و خشک، رود شور که با وسعت زیاد و به طول 150 کیلومتر از بیرجند تا حاشیه ی کویر گسترده شده است و در انتها کلوت ها که تپه هایی ماسه ای با شکل های خاص هستند که طی هزاران سال شکل گرفته و به اشکال مختلف درآمده اند و هر کدام اسم به خصوصی دارند. پس از اقامت چند ساعته در کلوت ها به روستایی به نام شفیع آباد شهداد رفته و شب را آنجا سپری کردیم. صبح روز پنج شنبه 13/2/92 با هماهنگی قبلی به جهت آماده سازی و حرکت به منطقه جوپار به سمت کرمان حرکت نمودیم. پس از خداحافظی با آقای امیر تیموری و دیدار با راهنمای جوان آقای سجاد علی آبادی و با همراهی آقای پورشیخ علی ساعت 12:30 از کرمان به سمت جوپار حرکت کردیم و ساعت 1:30 به دهنه ی ورودی قناتستان به ارتفاع 1900 متر رسیدیم. از آن به بعد باید کوله ها را برداشته و به سمت پناهگاه راه می افتادیم. هوای منطقه خنک و ابری بود و پس از کمی پیاده روی بارندگی شروع شد و کمتر از یک ساعت ادامه داشت.  راهمان را ادامه دادیم و پس از یک ساعت به راهروی رجب رسیدیم. این راهروی صخره ای حدود ...