دقایقی با آقا کریم ماشین باز! - بیوگرافی بازیگران ، بیوگرافی هنرپیشه ها - بازهای ماشین
بازهای ماشین
در میان فوتبالیستهای مطرح فوتبال ایران کریم باقری از هر نظر استثناء است. بر خلاف خیلی از آنها که بیشتر پولشان را برای خرید آخرین مدل ماشینها خرج میکنند آقا کریم به قول خودش همیشه با احتیاط و البته با هدف ماشین خریده و سوار شده است. به همین خاطر برعکس بیشتر بازیکنها او در این تجارت ضرر نداده. با اسطوره فوتبال درباره ذوق و شوق ماشینسواری و تجربههای متفاوت در کشورهای مختلف به گفتوگو نشستیم در حالیکه آقا کریم به خاطر این مصاحبه متفاوت چند باری شوخی همبازیهایش را به جان خرید. اگر می خواهید در دنیای مجازی کنار دست کریم باقری در اتومبیل لوکس و راحتش بنشینید این گفتگو را از دست ندهید.
آقای باقری این روزها بین بازیکنان فوتبال خرید ماشین های گرانقیمت و باکیفیت رایج است و از این نظر فوتبالیستهای ما خیلی شبیه بازیکنان اروپایی شدهاند اما در مورد شما همیشه جور دیگری نظر دادهاند. شما از همان روزهای اولی که وارد دنیای حرفهای فوتبال شدید بیشتر از آنکه دنبال خرید ماشینهای جدید یا تند تند عوض کردن آن باشید به فکر سرمایهگذاری بودهاید.
الان که شرایط زندگی خیلی عوض شده و با بیست سال پیش قابل مقایسه نیست. سال 72 که من از تبریز آمدم تهران تازه یکی دو سال بود که پول آمده بود در فوتبال ایران و یکی دو تا باشگاه مثل کشاورز یا بانک تجارت هم بیشتر نبودند که وضعشان خوب بود.
من هم از همان اول که آمدم قراداد بستم با کشاورز، اول به نیازهای ضروری تر زندگیم فکر میکردم. البته ان موقع مثل حالا اینقدر هم تنوع ماشین نبود اما در کل اولویتهای دیگری بود که من دنبال رفع آن مشکلات بودم که بتوانم آنها را تامین کنم. خیلی تو خط ماشین خوب داشتن یا لباس خریدن نبودم.
آن موقع اصلا خیلی هم بازیکنان دنبال ماشین عوض کردن یا تنوع لباس نبودند. اما الان زمانه خیلی عوض شده و دیگر به خیلی از آدمها نمیشود گفت این ماشین را نخر. الان خدا را شکر پول بیشتر شده، البته شاید در هر باشگاهی پنج شش بازیکن بیشتر نباشند که قادر به خرید ماشینهای جدید و آنچنانی باشند اما در کل خیلی ها هستند که دوست دارند مثلا لباس مارک دار بپوشند یا گوشی جدید بخرند و ماشین خوب سوار شوند. این البته همه جای دنیا هست. خیلیها هستند که تنوع را دوست دارند و می خواهند بهروز باشند. من هم البته وقتی نیازهای دیگرم برطرف شد خب دوست داشتم ماشین خوب سوار شوم که البته در چند سال اخیر این اتفاق افتاده. قبلا برای من خیلی اهمیت نداشت که مثلا مارک ماشین من باید چی باشد یا لباسم چه جور باشد. قبلا ماشینهای متوسط سوار میشدم و برایم مهم نبود اما دو سه سالی است که ماشینهای خوب هم سوار میشوم.
یک زمانی میگفتند شما پولهایی که در باشگاه بیلهفلد در بوندسلیگا میگرفتید به جای اینکه با آن ماشین گرانقیمت بخرید میفرستادید ایران و با آن کامیون میخریدید. اصلا چنین ماجرایی صحت داشت؟
نه بابا، من قبلا هم این موضوع را شنیده بودم اما نمیدانم کی این شایعه را برای من درست کرده بود. یک بار از من پرسیدند که چه ماشینهایی دوست داری و من هم گفتم که ماشین بزرگ و سنگین را خیلی دوست دارم چون پدرم به خاطر شغلش ماشینهای بزرگ سوار میشد و من هم علاقهام از کودکی به این ماشینها علاقه داشتم. اما بعضیها از کاه، کوه ساختند و این شایعه را درست کردند وگرنه هر کسی را بهر کاری ساخته اند و من اصلا تو خط این جور چیزها نیستم.
شاید منظورشان این بوده که شما در این کار سرمایهگذاری کردهاید نه اینکه خودتان پشت این ماشینها مینشینید...
نه، حتی برای سرمایهگذاری هم نبوده. من زمانی که در آلمان یا کشورهای دیگر هم بودم سعی کردم کاری کنم که به نفعم باشد و شکر خدا ریخت و پاش هم نکردم.
آقا کریم شما در کشورهای مختلف مثل آلمان، انگلیس و قطر بودهاید. در فوتبال این کشورها گاهی کمپانیها اسپانسر میشوند و به بازیکنان ماشین میدهند. پیش آمده که ماشین خاصی در این کشورها داشته باشید؟
من در آلمان در باشگاه بیلهفلد بودم که از نظر مالی سطح بالا نبود. مثلا بایرن مونیخ اینجوری بود و بعضی از کمپانی ها به بازیکنان این تیم ماشین میدادند اما در آرمینیا بیلهفلد اینجوری نبود. بنابراین خودمان میبایست ماشین تهیه میکردیم. من هم یک ماشین متوسط خریدم که کارم راه بیفتد...
یادتان هست چه ماشینی داشتید؟
بله یک فورد بود.
چه مدلی؟
نه والله، یادم نمیآید. فورد تخممرغی شکل مدل 1997 بود.
در ایران چه ماشینی برای اولین بار سوار شدید؟
یادم هست اولین بار از طرف تیم ملی یک پیکان به ما دادند، بعد هم پراید خریدم و پژو 206 و زانتیا و هیوندای سوناتا. همین طور آمدیم یواش یواش جلو تا امروز. به خاطر همین من به بازیکنان جوان توصیه میکنم که به کسانی مثل من نگاه نکنند. الان متاسفانه بعضی از بازیکنان تا پول دستشان می رسد میروند ماشین میخرند آن هم ماشین های گرانقیمت. مثلا 100 میلیون پول قراردادشان را کلا برای خریدن یک ماشین میدهند در حالی که اگر به زندگی آدمهای موفق یا بازیکنان موفق نگاه کنید میبینید که پله پله رشد کردهاند. یک دفعه که نیامدند سرمایهشان را خرج کنند.
شما در انگلیس هم رانندگی کردهاید؟
بله.
همه چیز رانندگی آنها برعکس است. زود عادت کردید به مدل رانندگی آنها؟
بله، اتفاقا اولین روزی که رانندگی کردم موقع پارک کردن آینه ماشینم شکست. بعدا اما عادت کردم همان یک مورد فقط پیش آمد.
در انگلیس ماشین شما چی بود؟
بی ام و 530.
هیچوقت سراغ ماشینهای اجارهای نرفتید؟
نه، اصلا.
با آن همه تنوع ماشین در اروپا، جالب است که وسوسه نشدید.
خب به خاطر این بود که من برای درآمدم برنامهریزی کرده بودم. در اروپا تنوع ماشینها زیاد است و هر روز یک چیز جدید میبینید. اما همانطور که گفتم من برنامه دیگری داشتم و ماشین متناسب خریدم. اگر شما صد تومان درآمد داشته باشی و 101 تومان خرج کنی ضرر است!
در قطر یا امارات فکر کنم به بازیکنان ماشین میدهند درست است؟
در قطر که بودیم از طرف باشگاه به ما یک تویوتا دادند در امارات هم همینطور. روی همین حساب ما هم ماشین باشگاه را سوار میشدیم.
آقای باقری به رانندگی چطور نگاه میکنید. دوست دارید فقط از یک جا به جای دیگر بروید و ماشین برای شما هر چه باشد فرقی نمیکند یا اینکه دنبال سواری با ماشین خوب هم هستید؟
طبیعتا رانندگی با ماشین خوب با متوسط فرق دارد. این تفاوت را هر کسی متوجه میشود. سواری با ماشین خوب لذت خودش را دارد. اما با این ترافیک سنگین و خیابانهای شلوغ من یکی که زیاد از ماشین استفاده نمیکنم. بعضی موقع با ماشین می روم تمرین.
تا حالا دنبال مهارتهای ویژه یا رانندگی بهتر نرفتید؟
مثلا چهجوری؟
مثلا اگر یک روزی سرتان در فوتبال خلوت تر شد بروید رانندگی حرفهای تری را یاد بگیرید و خودتان را در پیست یا مسابقه محکی بزنید و از این جور ماجراها...
نه، به این چیزها فکر نکردم. در ایران هم البته بالاتر از 120 کیلو متر بر ساعت نمیشود رفت. جادهها هم مناسب نیست.
اهل سرعت رفتن نیستید؟
اینجا نه اما در آلمان سرعت بالا را تجربه کردم. آنجا اتوبانهایی هست که سرعت آزاد است، هرچه قدر بخواهید.
مثلا چقدر سرعت رفتید؟
180 تا، 200 تا رفتم. توی آن اتوبان میشود چنین سرعتی رفت. ماشین خوب و اتوبان خوب باشد سرعت رفتن لذت خاص خودش را دارد. در ایران نمیشود.
یعنی ریسک نکردید؟
نه، اصلا.
آقا کریم فکر میکنم شما شناخت نسبی از ماشین ها دارید. بعد از این سالها بیشتر به اتومبیلهای کدام کشور علاقه دارید؟
بله، من بیشتر ماشینهای ژاپنی و آلمانی را بیشتر دوست دارم. مثلا تویوتا لندکرویزر و بی ام و که هر دو را دارم. این دو تا ماشین برای من استفاده بیشتری داشته.
ماشینی هست که دوست داشته باشید سوار شوید اما تا حالا نشده؟
نه زیاد به این چیزها فکر نمیکنم. چیزی سوار می شوم که بتوانم داشته باشم. امکانش باید باشد. در همین شرایط هم از بی ام و و لندکرویزر راضی هستم.
جالب است که کارکرد این دو تا ماشین با هم فرق میکند.
بله مثلا لندکرویزر موقع مسافرت خودش را نشان می دهد. به خصوص اگر شمال بروید و زمستان باشد. ماشین باید کاربردی باشد و کیفیت داشته باشد. بعضیها ماشینی را انتخاب میکنند که مثلا تک باشد یا قیافه خاصی داشته باشد. چشم و همچشمی در ایران زیاد است.
پیش نیامد در امارات یا قطر سوار ماشین های اسپرت مثل فراری یا لامبورگینی سوار شوید؟
نه، البته این را هم بگویم که ماشینهایی مثل فراری را باید با ماشینهای لوکس بنز یا بی ام و مقایسه کنید. آنها خشک تر هستند در حالی که لوکسها نرمترند.
من فکر میکردم شما الان کادیلاک سوار میشوید. مال خودتان است؟
نه، مال دوستم است. چون ماشین من کارواش بود با آن کادیلاک رفتم سر تمرین...
تجربه تازهای بود؟
بله، خب کادیلاک هم ماشین بدی نیست.
یک بار هم با پورشه علی دایی سر تمرین رفته بودید...
اتفاقا خودم پورشه پانامرا داشتم اما فروختمش. خیلی ازش خوشم نیامد. چون من ماشین لوکس مثل بی ام و سری هفت را بیشتر دوست دارم. اگر هر دو تا ماشین را سوار شوید تفاوت را احساس می کنید.
چه فرقی دارد؟
من ماشین نرم را بیشتر دوست دارم. پورشه یک مقدار خشک بود. البته خیلی ماشین خوبی است.
در رانندگی چطوری هستید؟ اهل عجله هستید یا حوصله؟
کلا خیلی اهل تند رفتن نیستم. پیش آمده که گاهی دیر شده و باعجله رفتم اما کلا زودتر حرکت میکنم که با آرامش رانندگی کنم.
از وسایل حملونقل عمومی هم استفاده کردهاید؟
بله، خیلی پیش آمده. هم مترو سوار شدم و هم اتوبوس. مثلا یک بار پسرم را می بردم دکتر و می خواستم خیابان ولی عصر را به سمت پایین برویم. به همین خاطر سوار اتوبوس شدم.
واکنش مردم عجیب بود؟
بله، مثلا یک بار که سوار مترو شده بودم مردم خیلی نگاه می کردند. من هم گفتم چرا نگاه میکنید اگر مشکلی هست پیاده شوم که بعد مردم خندیدند و دیگر نگاه نکردند و چیزی نگفتند.
تا حالا پیش آمده مسابقات اتومبیلرانی را از نزدیک ببینید؟
نه، پیش نیامده. آن موقعی که من قطر بودم هنوز میزبان فرمول یک نشده بودند اما از طریق تلویزیون گاهی فرمول یک را دیدم. مخصوصا وقتی که شوماخر در اوج بود گاهی مسابقاتش را دنبال می کردم.
هیچ وقت با قهرمانان این رشته روبرو نشدید؟
نه، البته یکی از رانندههای عرب را که قهرمان شده بود را می شناسم.
منظورتان احتمالا ناصر العطیه است؟
بله، همان راننده قطری است.
راستی از فنی ماشین سر در میآورید؟
نه آنچنان، اصلا پیش نیامده که بخواهم به ماشین دست بزنم.
تا حالا در خیابان نماندید؟
نه، ماشینهای جدید کمتر خراب می شوند. برای من هم مسئله ای به وجود نیامده...
آن موقع که پیکان داشتید چطور؟
آن موقع من هنوز گواهی نامه نگرفته بودم.
راستی کی گواهینامه گرفتید؟
سال 76 یا 77 بود.
خارج از ایران هم گواهینامه گرفتید؟
بله، من گواهینامه امارات را دارم. در آلمان هم از گواهینامه بین المللی استفاده می کردم. البته تا امتحان کتبی اش پیش رفتم اما دیگر فرصت نشد که ادامه بدهم. گواهی نامه گرفتن در آلمان خیلی سخت است.
مثلا باید یک روز فقط کمک های اولیه را یاد بگیرید که اگر احیانا تصادف شد با مصدوم چه کار کنید. کلا آلمانی ها خیلی به قانون احترام می گذارند.
اختصاصی مجله اینترنتی برترین ها Bartarinha.ir