آخرین گفتگوی رضا بیک ایمان وردی - بیوگرافی بازیگران ، بیوگرافی هنرپیشه ها - بیک ایمانوردی

شبکه ایران: رضا بیک‌ایمان‌وردی بازیگری که به مرد هزارچهره فیلمفارسی مشهور بودهرچند در انزوا و دور از وطن درگذشت اما همچنان به عنوان یکی از ارکان اصلی سینمایقبل از انقلاب یاد می شود. بابک صحرایی در ویژه نامه ای که «هفت نگاه» برای اینبازیگر منتشر کرده متن کامل آخرین گفتگوی پیش از مرگ بیک را ارائه کرده است.

بیک ایمانوردی , بیوگرافی بیک ایمانوردی , بیوگرافی کامل رضا بیک ایمانوردی

بیک ایمانوردی


در ادامه بخشهای برگزیده این گفتگو را می خوانید:

هیچکس فکر نمی‌کرد «قیصر» بفروشد

اگر بخواهم از سینمای خودم دفاع بکنم باید بگویم موج نو به غیر خشونتچیزی نیاورد. البته هنرمندان ش را رد نمی‌کنم. می‌خواهم از سینمای خودم دفاع کنم. آقای بهروز وثوقی بسیار هنرمند قوی و خوبی است. یادم هست آقای مسعود کیمیایی در استودیوآقای شباویز پرده پنجم فیلم «قیصر» را قبل از اکران به من نشان داد و گفت:"تو فکر می‌کنی این فیلم می‌فروشد؟". هیچکس فکر نمی‌کرد «قیصر» بفروشد. فروش قیصر باعث شد موج نو بهوجود آید.

هیچ بازیگری در سینما اندازه من پول در نمی‌آورد

من بالای صدهزار تومان،‌ بالای 120 هزار تومان دستمزد می‌گرفتم. شایدبتوانم بگویم هیچ بازیگری در سینما اندازه من پول در نمی‌آورد. اما من چون عاشق سینمابودم پولی که از سینما در می‌آوردم را به خود سینما برمی‌گرداندم. من پولی که ازسینما در آوردم را در خود سینما خرج کردم. مثلا آمدم یک استودیو فیلمسازی راه‌اندازیکردم. اگر با این سرمایه می‌رفتم کار دیگری می‌کردم مثلا می‌رفتم زمین می‌خریدمقطعا موفق‌تر بودم و پولم چندین برابر می‌شد و به من برمی‌گشت. اما این کار رانکردم. من آنچه که از سینما درآوردم را در استودیو «آربی» خرج کردم.

برای دیگران در همان تیپی که دوست داشتند بازی می‌کردم اما برای خودمفیلم‌های متفاوت بازی می‌کردم

یک بار 4 تا فیلم گرفتم و آنها را به زبان اردو دوبله کردم تا ببرم درهندوستان و پاکستان نمایش بدهم که نشد و اجازه‌هایش داده نشد. یا این‌که چند فیلمتولید کردم که هیچکدام نفروختند چون می‌خواستم از کلیشه‌ها خارج شوم. من وقتی برایدیگران فیلم بازی می‌کردم فیلم‌ها فروش زیادی داشتند اما وقتی برای استودیوی خودمفیلم می‌ساختم، فیلم‌هایم نمی‌فروختند.

دلیلش این بود که برای دیگران در همان تیپی که مردم دوست داشتند بازیمی‌کردم اما برای خودم سعی می‌کردم فیلم‌های متفاوت بازی کنم. من هر چه در سینما درآوردمرا خود سینما گذاشتم. چیزی من بیرون نیاوردم. در تمام زندگی‌ام فقط یک خانه داشتمکه روی خانه هم بدهکار بودم. بعد هم آن را فروختم وبین بچه‌ها و مادر و خودم تقسیمکردم و دیگر چیزی برایم نماند. از پولی که در سینما درآوردم تنها چیزی که برداشتکردم خورد و خوراک و لباس‌هایم بود.

بیک , زندگی نامه رضا بیک ایمانوردی , مذهب رضا بیک مانوردی

بیوگرافی بیک ایمانوردی


تمام بانک‌ها مال من است

الان که به گذشته نگاه می‌کنم صددرصد از خودم راضی هستم. اگر چیزی بهاسم زحمت کشیدن و کار کردن باشد من از بچگی دارم کار می‌کنم و زحمت می‌کشم. از 12 سالگیتا الان که 65 سال دارم فعالیت کرده‌ام و هیچ وقت از حرکت باز نایستادم. مهم نیستکه چی به دست آوردم و چی دارم. مهم این است که مردم راجع به من چی فکر می‌کنند. من30 سال در سینما زحمت کشیدم. الان از نظر احساس تامین هستم.

وقتی مردم آنقدر به من لطف دارند فکر می‌کنم تمام بانک‌ها مال من است.تنها چیزی که از این دنیا لازم دارم یک لباس و یک غذای خیلی کوچک است. آن را هم باکمی کار کردن می‌توانم به دست بیاورم.همه زحمت من این بود که بتوانم خدمتی کرده باشم. اگر آن خدمت را ازنظر مردم انجام دادم همین برایم کافی است که فکر می‌کنم اینطور بوده چون مردم همهجا با خوشرویی با من برخورد می‌کنند. با آغوش باز با من روبرو هستند. همینبرای من کافی است و یک ثروت بزرگ است.

«گاو» یک فیلم هنری بود اما از زندگی ما دور است

ما قبول داریم که «گاو» یک فیلم هنری بود. اما فیلم «گاو» از زندگی مادور است. الان مثلا فیلم «بچه های آسمان» می آید اینجا جایزه می گیرد؛ درست است؟«بچه های آسمان» روی چه بحث می کند؟ روی دو تا بچه که کفش ندارند. نمی خواهم اینفیلم را رد کنم چون فیلم قشنگی است. ولی اگر بخواهیم بی دلیل ایراد بگیریم بایدبگوییم الان این مطرح است که آنهایی که پا ندارند چه می کنند؟(اشاره بیک ایمانوردیبه جانبازان جنگ تحمیلی). آنهایی که روی چرخ ویلچر نشسته اند چه می شوند؟ آنهاییکه پا ندارند مهم تر از آنهایی هستند که کفش ندارند. پس اگر بخواهیم ایراد بگیریمهمه جوره می شود از سینما ایراد گرفت.

اگر کارگردان های موج نو، با من کار می کردند فروش فیلمشان به خاطر منبود

در جواب این که چرا هیچ وقت با هیچ کدام از کارگردان های موج نوهمکاری نداشتم باید بگویم که اولا من در هر فیلمی که کار می کردم فروش شهرستان آن فیلمتضمین بود. من باکس آفیس بودم. من فروش داشتم. کارگردان های موج نو اگر می آمدندبا من فیلم می ساختند اگر فیلم می فروخت خب من می گفتم این فروش به خاطر من است.به خاطر آنها که نبود. بنابراین اصلا یک عداوتی با من وجود داشت و نمی توانستند بامن کار کنند.چون آنها می خواستند فیلمی بسازند که بگویند مال آنهاست ولی اگر با منکار می کردند فروش مال من بود.

بیوگرافی رضت بیک مان بردی , رضا بیگ امام وردی , زندگینامه ی رضا بیک ایمانویردی

بیوگرافی کامل رضا بیک ایمانوردی




چون وارد تشکیلات دربار نشدم هیچ وقت جایزه سینمایی نگرفتم

من برای مردم چند نوع تیپ بازی کردم. ملودرام کار کردم. قهرمانی کارکردم. تراژدیکارکردم. ضد قهرمان در فیلم های خاچکیان کار کردم. من مورد قبول مردم بودم. آیااین مورد قبول مردم بودن کافی نیست؟ حتما باید جایزه بگیرم؟ من نمی دانم جایزه رااز کی باید گرفت؟ از مردم باید گرفت یا یک عده به خصوصی که به خاطری بیایند جایزهبدهند. من هیچ وقت کاندیدای جایزه سپاس نشدم. نمی توانستم هم بشوم . برای اینکه یکمسایلی وجود داشت. بگذارید بی پرده حرف بزنم و مسایل را باز کنم.

آقای جمشید شیبانی یک زمانی فیلم می ساختند. از اشرف پهلوی سرمایه ایگرفته بودند که بیایند فیلم بسازند.به من پیشنهاد دادند که می خواهی وارد تشکیلات دربار شوی؟ گفتم :خیر.آقای جمشید شیبانی زنده است و می تواند درستی حرفم را گواهی بدهد. آقای جمشید شیبانیاین پیشنهاد را به من داد و من قبول نکردم. زمان گذشت و آقای شیبانی به خاطرمقابله با پهلبد ( وزیر فرهنگ و هنر در آن دوره) از جای دیگری سر در آورد.

به این ترتیب فرهنگ و هنر فیلم هایی که جمشید شیبانی ساخته بود را ردکرد. فرهنگ و هنر به عنوان ابتذال فیلم های جمشید شیبانی را رد کرد. این مسایل بهاشرف پهلوی برخورد. به این ترتیب اشرف آمد و یک گروهی را در سینما درست کرد کهاهالی آن زمان سینما همه می دانند این گروه شامل چه کسانی بود. این ها آمدند یکسری فیلم درست کردند و خودشان هم به آنها جایزه دادند. جایزه های آن زمان جایزههای فستیوالی به آن صورت نبوده. به غیر از جایزه های فیلم هایی که از ایران خارجشدند و جایزه گرفتند مثل فیلم «گاو»اما جایزه های دیگر که در داخل داده می شد خیلی وقت ها ساختگی بود.

وزنه را تا 80 کیلو می توانم بزنم

سالها ورزش کرده ام. سلامتی ام را در درجه اول از ورزش می دانم و دومنکشیدن سیگار. حداقل 3 روز در هفته ورزش می کنم که هر روزش 1 ساعت و بیست دقیقه میشود. زیاد سنگین کار نمی کنم. طوری ورزش می کنم که هر حرکتی را بتوانم 20 بارتکرار کنم. وزنه را تا 80 کیلو می توانم بزنم.


گردآوری بیوگرافی برگزیده ها گردآوری بیوگرافی برگزیده ها
بیک , زندگی نامه رضا بیک ایمانوردی