زندگینامه هاتف - بیوگرافی شعرا ، بیوگرافی نویسندگان ، بیوگرافی خواننده ها - بیو گرافی هاتف عیدی وندی

زندگینامه هاتف  

سیداحمد هاتف نسباً از سادات حسینى است. اصل خاندان او چنان که از تذکره نگارستان دارا و تذکره محمدشاهى برمى‌آید از اهل اردوباد آذربایجان بوده که در زمان پادشاهان صفوى از آن دیار به اصفهان هجرت کرده و در این شهر متوطن گردیده‌اند...  

بیو گرافی هاتف عیدی وندی , همسر هاتف خواننده

بیو گرافی هاتف عیدی وندی

تولد هاتف در نیمه اول قرن دوازدهم به شهر اصفهان اتفاق افتاده و در آن شهر به تحصیل ریاضى و حکمت و طب پرداخته و گویا در این فنون از محضر میرزا محمدنصیر اصفهانى استفاده کرد و در شعر نیز مشتاق را راهنما و استاد خود اختیار نموده و در حلقهٔ درس میرزا محمدنصیر و مشتاق با صباحى و آذر و صهبا دوستى و رفاقت تمام پیدا کرده و رشته این صفا و وداد نیز بین شاگردان مزبور و استادان ایشان از طرفى و بین صباحى و آذر و صهبا و هاتف از طرفى دیگر جز به مقراض اجل انقطاع نپذیرفت چنان که هاتف تا آخر عمر با میرزا محمدنصیر که در عهد کریم‌خان زند مقیم شیراز بود مکاتبه و مشاعره مى‌کرد و پس از مرگ مشتاق به همراهى آذر و صهبا دیوان استاد خود را جمع آورد و در اواسط عمر به مصاحبت آذر و صباحى که در کار ملاکین و صاحب ضیاع و عقار بود به وطن دوست شقیق خود صباحى رفت و این سه یار جانى به موافقت یکدیگر در آن شهر معزز مى‌زیستند. از ماده تاریخ هـ در دیوان هاتف دیده مى‌شود چنین برمى‌آید که این شاعر قسمت آخر عمر خود را در اصفهان و کاشان و قم به‌سر مى‌برده و غالباً بین این سه شهر در رفت‌وآمد و سفر بود. چنانکه در ۱۱۸۴ در قم سر مى‌کرده در ۱۱۸۷ در اصفهان و در ۱۱۹۵ و ۱۱۹۶ کاشان بوده و مرثیه دوست قدیم خود آذر را که به تاریخ ۱۱۹۵ فوت کرده در کاشان گفته و آخر عمر را به قم آمده و در اواخر سال ۱۱۹۸ در آن شهر مرحوم خاک سپرده شده است. 
سید احمد هاتف به قولى در ابتداى عمر در اصفهان به علافى سر مى‌کرده سیدى کریم و خلیق بوده و مشرب عرفانى داشته است. بیش از این از او اطلاعى به‌دست نیست. 
سید محمد سحاب، پسر هاتف از شعراى عهد فتحعلیشاه و از شاعران مخصوص آن پادشاه است، تذکره‌اى به اسم رشحات سحاب به‌نام فتحعلیشاه شروع کرد ولى به اتمام نرسید، دیوان او قریب ۵۰۰۰ بیت و سال فوت او ۱۲۲۳ هجرى است. 
 
    اشعار هاتف 
 
از سیداحمد هاتف که به گفته معاصرین خود و سایر ارباب تذکره فارسى هر دو شعر مى‌گفته دیوان کوچکى در دست است قریب به دو هزار ترجیع‌بند و غزل و قصیده و مقطعات و رباعیات همه به فارسی. از اشعار نگارنده تاکنون هیچ ندیده‌ام و اگرچه صاحب آتشکده او را در نظم تازى ثالث اعشى و جریر مى‌داند ولى یقین است که هاتف بیش از قلیل مقدارى عربى سروده بوده که آن هم شاید به‌علت عدم اعتناى مردم زیاد معمول نشده است.* 
* پیوسته در جستجوى اشعار و قصاید عربى هاتف بودم تا در این اواخر خبر یافتم که در تذکره نگارستان دارا تألیف خان دنبلى ضبط و نسخه تذکره هم در کتابخانه استاد فاضل آقاى سعید نفیسى موجود است. پس با شوق تمام کتاب دریافت و آن قصاید و قطعات عربى بى‌نظیر را (که مى‌توان گفت از زمان هاتف تاکنون کمتر کسى به این پایه و مایه است) استنساخ کردم. "وحید دستگردى" . 
قصاید هاتف که به تقلید اساتید قصیده‌سراى قدیم سروده شده روان و محکم است و خالى از مضامین لطیف نیست و از آنها یکى در مدح "هدایت خان" حکمران معروف گیلان است که معلوم مى‌شود هاتف با او ارتباطى داشته و این هدایت خان پسر "حاجى جمال" است که در سال ۱۱۶۳ یعنى در دوره فترت بعد از نادرشاه در گیلان اقتدارى به‌هم رسانید و به معیت "حاجى شفیع" این ولایت را تحت استیلاى خود آورد و در رشت مقیم شد. 
در سال ۱۱۶۵ موقعى‌که محمد حسن‌خان قاجار از مازندران به گیلان آمد آقا جمال را به حکومت گیلان باقى گذاشت و خواهر او را به زوجیت گرفت و در سال ۱۱۶۶ آقا جمال به مکه رفت و در غیاب او بین محمد حسن‌خان و کریم‌خان و آزادخان افغان بر سر تصرف گیلان کشمکش‌ها شد و آزادخان بالاخره در ۱۱۶۸ بر گیلان استیلاء یافت. در اثناى این مخاصمات حاجى جمال از مکه به گیلان برگشت ولى در ۱۱۶۸ به قتل رسید. چهار ماه بعد از قتل حاجى جمال محمد حسن‌خان قاجار به گیلان آمده قاتلین حاجى جمال را که از خوانین محلى بودند کشت و هدایت‌خان پسر خردسال او را به حکومت گیلان منصوب نمود. هدایت‌خان اگر چه مدتى مطیع اوامر نظر على‌خان زند دست‌نشاندهٔ کریم‌خان بود ولى از ۱۱۷۵ به بعد مستقل شده و تا سال ۱۲۰۰ در گیلان استقلال داشت. در این سال لشکریان آقا محمدخان قاجار در جزیرهٔ انزلى او را به قتل رساندند و گیلان را مسخر خود ساختند. 
 
    غزلیات هاتف 
 
غزلیات هاتف بیشتر تقلید شیخ و خواجه است و غالب آنها لطیف و حاوى مضامین عاشقانه دلکش است و حق این است که بعضى از ابیات هاتف را به آسانى نمى‌توان از ابیات شیخ و خواجه مشخص کرد. 
شاهکار جاوید هاتف پنج بند ترجیع او است که او را در میان شعراى فارسى‌زبان بلکه در تمام جهان صاحب اسم و رسم و اعتبار شایانى کرده و این ترجیع‌بند عارفانه هم از جهت اسلوب کلام و صحت ترکیب الفاظ و هم از لحاظ معانى لطیف نظر عموم ارباب ذوق را جلب کرده و هاتف را از عموم شعراى هم عصرش مشهورتر نموده است.  
دیوان هاتف در ایران اول بار به سال ۱۳۱۷ هجرى قمرى با چاپ سوم قطع کوچک در طهران به طبع رسیده (در ۱۲۱ صفحه) و بار دوم در ۱۳۰۷ هجرى شمسى چاپى سربى از آن در ۸۸ صفحه منتشر شده که نسبت اول بسیار مغلوط است با مقدمه‌اى به قلم آقاى رشید یاسمی.  
بعضى از غزلیات هاتف را ژوانن مستشرق فرانسوى و بعضى دیگر را به فرانسه ترجمه کرده و در مجله انجمن آسیائى پاریس به سال ۱۸۲۷ و ۱۸۵۶ منتشر ساخته‌اند و یکى از مستشرقین انگلیسى نیز در کتابى که به‌نام "یک فارسی" در سال ۱۸۵۱ میلادى انتشار داده بعضى از غزلیات هاتف را به انگلیسى برگردانده است.  
ترجیع‌بند معروف هاتف را مستشرق معروف فرانسوى نیکلاقنسول در ازمیر به سال ۱۸۹۷ به فرانسه ترجمه کرده و در طى رساله‌اى که به‌عنوان شراب در اصطلاح شعراى فارسى زبان انتشار داده گنجانده است.  
سلمان عسکراوف از ادباى باکو نیز به سال ۱۲۳۱ هجرى قمرى رساله‌اى به ترکى در ۲۳ صفحه در شرح حال هاتف و ترجیع‌بند او نوشته با شرحى از لغات مشکلهٔ آن به ترکى. 


منبع:ویستا
ویرایش وتلخیص:برگزیده ها


همسر هاتف خواننده ,