شهید علی اکبر بختیاری مقدم - بیوگرافی شهدا ، زندگینامه شهدا - زندگی نامه شهید بختیاری

شهید علی اکبر بختیاری مقدم

فرمانده محورهای عملیاتی لشکر ۴۱ ثارا…

تاریخ تولد: ۱۳۴۳

محل تولد: کرمان ( سراسیاب فرسنگی)

تاریخ شهادت: تیر ماه ۱۳۶۵

محل شهادت: مهران

محل دفن: گلزار شهدای کرمان

شهید , زندگی نامه شهید بختیاری

شهید

خاطراتی از شهید علی اکبر بختیاری مقدم

خاطرات زیادی از رشادتها و شجاعت های این شهید بزرگ نقل می شود از جمله اینکه کارنما مسئول روابط عمومی سپاه ثارالله کرمان به نقل از شهید میرحسینی می گوید: در عملیات والفجر ۸ که برای انجام موفق این عملیات شهید بختیاری حدود ۶ماه در منطقه کار کرد و تلاش زیادی برای نیل به اهداف آن داشت، جهت بازدید از محورهای عملیاتی رفته بودیم و حاج قاسم سلیمانی نیز در منطقه حضور داشتند، در همین موقع بیسیم چی به ما خبر داد از بین گرد و غبار منطقه کسی به ما نزدیک می شود کمی جلوتر که آمد بیسیم چی گفت این شخص پابرهنه است!

نزدیک تر که رسید دیدیم شهید بختیاری است که پابرهنه و خسته به ما نزدیک می شود و این برای ما عجیب نبود چرا که خیلی اوقات بچه های بسیجی در عملیاتها و یا هر جای جبهه بودند کفششان که خراب می شد وی کفشهایش را به آنها می بخشید خود پابرهنه تردد می کرد.

***************

خاطره دیگری که از شهید نقل می شود از زبان سردار سلیمانی است که نقل می کند: در ارتفاعات قلاویزان بودیم و با گروهی از بچه ها نشسته بودیم و مشغول بحث بودیم که دیدیم شهید بختیاری خسته و عرق ریزان در حالی که بریده بریده نفس می کشید بالا آمد، دلیل خستگی اش را پرسیدیم گفت اسیر عراقی به شدت مجروح بوده با خودم آوردم که مداوا شود، وقتی اسیر عراقی را دیدیم از دیدن هیکل بسیار درشت وی تعجب کردم وگفتم علی اکبر حق داری نفس نفس بزنی این بنده خدا که دوبرابر تو وزن دارد !!!

***************

از قول یکی از دوستان شهید نقل می شود که وقتی عملیات والفجر ۸ انجام شد و فاو را از عراق گرفتیم عراق عملیات دفاع متحرکی برای خود تعریف کرد و مهران را اشغال کرد در همین موقع شهید بختیاری که انصافا در والفجر۸ زحمات زیادی کشیده بود و مدتها در خط بود برای کمک به آزاد سازی مهران داوطلب شد ولی از طرف مسئولین لشکر موافقت نشد و گفتند شما باید استراحت کند ایشان قبول کردند و گفتند فقط می خواهم بچه های بسیجی خط را از نزدیک ببینم و دیداری با آنها داشته باشم و وقتی برای دیدن بسیجی ها رفته بود از ناحیه سر ترکش خورد که همین ترکش بعدها شهادت را برای ایشان رقم زد البته بعد از ترکش خوردن مدتی دید چشمهایش کم شده بود وذچون ایشان علاقه زیادی به قرآن خواندن داشت  متوسل به حضرت عباس شده بود تا بتواند با بینایی اش قرآن بخواند و همین گونه هم شد.

***************

در محله سرآسیاب نیز از وی خاطرات زیادی برای مردم و هم محلی ها وجود دارد. ازجمله اینکه زمان قبل از انقلاب بود در مراسم های سینه زنی سرآسیاب مدتی بود کمی اختلاف بین گروههای بالای ده و پایین ده ایجاد شده بود و در یکی از مراسم ها شهید بختیاری که در حال تنظیم دستگاه برای شروع مراسم بود چند نفر از اعضای دو گروه باهم بحث می کنند و به گونه ای می شود که یکی از اعضای گروه که جوان بوده است با زنجیر محکم به صورت شهید بختیاری  کوبید با توجه به فیزیک بدنی شهید و دست بزنی که در درگیری با اراذل و و دشمنان داشت گفتیم شاید الان تلافی کند و وی را کتک بزند اما دیدیم از مراسم بیرون رفت و به مسجد رفت، بعدها که از وی سوال کردیم گفته بود رفتم دو رکعت نمار بخوانم که خدا از خطای این جوان بگذرد و بعد به خانه آن جوان رفته بود و با هم صحبت کرده بودند از آن به بعد آن جوان تا آخر عمر شهید از جمله دوستان درجه یک وی بود و صمیمیتی خاص بین آن دو برقرار شده بود.

***************

قسمتی از وصیتنامه شهید علی اکبر بختیاری مقدم

در همه دعاها امام زمان (عج) را فراموش نکنید و برای سلامتی وجود مقدسشان دعا کنید و در همه امور از حضرتش استمداد بطلبید.

خانواده محترم در هوای زیبای انقلاب انشاءا… می توانید گامهای ارزنده ای در جهت حفظ دست آوردهای آن بردارید، من که همیشه از خودم نا امید هستم و احساس می کنم نتوانستم هیچگونه خدمتی به اسلام وانقلاب کنم، اما امیدوارم  بتوانیم فرزندانمان را آنچنان تقویت کنیم که نیروی قوی و مناسب برای اسلام عزیز باشند.

********

به امید گوشه چشمی….

اللهم صل علی محمد و آل محمد

ما تا ظهور ایستاده ایم

اللهم عجل لولیک الفرج

گردآوری بیوگرافی برگزیده ها
زندگی نامه شهید بختیاری ,