زندگینامه آگوست کنت - بیوگرافی دانشمندان ، زندگینامه دانشمندان - عکس ها و کاریکاتور آگوست کنت
زندگینامه آگوست کنت
آگوست کنت در سال 1798 در مونت پلیه به دنیا آمد. در نوباوگیاستعداد فراوانیدر ریاضیات از خود نشان داد و از 1814 تا 1816 دانشجویمدرسه پلیتکنیک بود.
عکس ها و کاریکاتور آگوست کنت
آگوست کنت در سال 1798 در مونت پلیه به دنیا آمد. در نوباوگیاستعداد فراوانیدر ریاضیات از خود نشان داد و از 1814 تا 1816 دانشجویمدرسه پلیتکنیک بود.
در همان سال به علت سرسختیو تمرد از این مدرسه اخراج گردید و در تمام طول زندگیش از تسلیم شدن به مرجعیتیکه دراوایل جوانیدر برابرش قرار گرفته بود سرباز زد. سالهایبعد در دوره هایمختلفیبا پلیتکنیک به عنوان مدرس یا ممتحن همکاریهاییداشت، لیکن هیچگاه آن موقعیتیرا که درخور قابلیتهایواقعیش بود بدست نیاورد. ویژگیهایمنش و مشرب کنت در واقع علت آن زندگیبود که فقط میتوان غم انگیزش خواند. سنتها و آیینهایدانشگاهیدر نظر او بسیار تحقیرآمیز جلوه میکرد و به کسانیکه میتوانستند به سهولت در زمره یارانش قرار گیرند، عمیقاً بدگمان بود. آنچنان در مورد درستینظرات خود ایمان داشت که با ناشران و مریدان خود ستیز میکرد و در برخورد با هواداران دلسوزیچون استوارت میل و گروته، هنگامیکه دریافت که حمایت مالیآن ها به منزله تسلیم آنان به سلطه معنویاو نیست، راه خشم در پیش گرفت. با این همه هیچ یک از این سختیها و یأسها در گسترش و تکامل برنامههایاو برایاصلاح دخالت نیافت، برنامههاییکه بسیاریاز آنها در زمان مرگش در 1857 فقط به مرحله طرح اولیه رسیده بودند.
کنت سالها پس از ترک پلیتکنیک به عنوان منشیسنسیمون، کنت غیر متعارف، انجام وظیفه میکرد؛ سن سیمون پس از یک رشته کارهایماجراجویانه در فرانسه و کشورهایدیگر، در نیمه زندگیهمه نیروهایگسترده و فارغ از نظم خود را وقف بازسازیجامعه اروپاییکرده بود. این پیوند کوتاه با سنسیمون در زندگیکنت اثر اساسیداشت، زیرا به یقین گفته میشود که کار کمال یافته کنت در واقع همان گسترش عقاید سنسیمون است در سالهاییکه کنار هم بودند، کنت کمبودهایسن سیمون را جبران میکرد؛ سن سیمون یکیاز آن ذهنهاییرا داشت که در آن نطفههایاولیه عقاید چنان سریع درپیهم قرار میگرفتند که هیچ یک قبل از ظهور نطفه جدید، توسعه و تکامل لازم را نمییافت. ویقادر نبود که زحمت آن شرح و تفصیلهاییکه برایتأیید نظرات کلیدرخشان او لازم بود برخود هموار سازد. کنت، در حد خود، انجام پژوهش گستردهایرا لازم دید و چون فوقالعاده در این کار کوشا و علاقمند بود به طور شایستهایمیتوانست این مهم را برعهده گیرد. با این همه سرانجام این پیوند همکاریگسسته شد، ظاهراً بدین علت که بر سر تالیف یک جزوه درباره "کار لازم برایتجدید سازمان اجتماع" اختلاف نظر یافتند، لیکن علت اصلیاش این بود که هر دو بیش از آن خودپسند بودند که بتوانند یک کار مشترک را دنبال کنند.
آن اندیشه بدیعیکه سنسیمون و کنت هر دو به نشرش علاقمند بودند، به سادگیقابل تبیین است. آنان در روزگاریمیزیستند که در آن کشفیات بزرگیدر شیمی، زیستشناسیو ریاضیات صورت گرفته و به سرعت به وسیله کارخانهداران و بازرگانان در عمل مورد استفاده قرار گرفته بود. در آن سویدریایمانش] یعنیدر انگلستان[ انقلاب صنعتیدر گسترش اعلایخود بود، ثروت را انباشته میکرد و راحتیبشر را میافزود. حتیاقتصاد داخلیو سنتیفرانسه رفتهرفته از این تحولات اثر میپذیرفت. چون این دو اصلاحگر به اطراف خود مینگریستند ناسازگاریشگفتآوریرا میان سرشت پویایعلم و صنعت از یکسو و ماهیت ایستایسیاست از سویدیگر مشاهده میکردند. حکومت، با وجود دگرگونیها سطحیدر رژیمهایسیاسیپیدرپی، چونان گذشته دست ناطقان، حقوقدانان، روزنامهنگاران و دولتمردان باقیمانده بود –یعنیهمه موجودات بیارزش و «غیر علمی»، آموزشناپذیر در برابر درسهایساده پیشرفت و مشغول به برپائیو سرنگونیحکومتهاینامناسب با مختصات زمان. سنسیمون به جایچنین مردانی، دانشمندان و اربابان صننع را برمینشاند که حکومتشان به اعتبار یک مسیحیت «نوین» و «علمی» مشروعیت و اخلاقیت مییافت.
جداییاز سنسیمون موجب شد که کنت به عنوان یک اصلاحگر در مسیر مستقل خویش قرار گیرد. وظیفه او به رغم خودش این بود که مردم را به منطقیبودن و گریز ناپذیر بودن حاکمیت علم براجتماع متقاعد سازد. ویدر گام نخست به شالودهریزیپایههایعلمییک اجتماع نوین همت گماشت و بر این باور بود که چون آدمیان این پایهها را درک کنند نظم نوین را پذیرا خواهند شد. بین سالهای1832 تا 1842 کنت به این کار پردامنه پرداخت. نتایج زحماتش در شش کتاب مفصل تحت عنوان دوره فلسفه اثباتیانتشار یافت. در این اثر کنت در پیآن برآمد که قوانین اجتماع بشریرا کشف کند، طرحیکه در اندیشه او مستلزم نظام بخشیدن به همه علوم و مرور تاریخ بشر – یا دست کم مرور تاریخ دنیایغرب – بود.
هر چند فلسفه اثباتیبرایخواننده این روزگار همچون اثریبیش از حد مفصل و پرپیچ و خم خوشایند نیست، در نظر کنت فقط وسیله روشن کردن زمینه مقدماتیتوصیف ویاز سامان اجتماعینوین بود. ویاین سخن را در "نظام حکومت اثباتی" یعنیمجلد اول از اثر خود که در 1851 انتشار یافت، عنوان کرد. این اثر با تفصیلات جامع، آن دولت اثباتیرا توصیف میکند که کنت معتقد بود بعد از امپراتوریدوم ناپلئون سوم تأسیس خواهد شد.
هر چند آثار کنت پیراسته از نقائص سبک و ذوق ادبینیست، موضوعات درخود توجهیدر سخنان او وجود دارد. ویبه چند دلیل شایسته این توجه است. نخست آنکه به مسائلیمیپردازد که از ما جداییناپذیرند، از آن جملهاند مسأله قدرت دولت و رضایت افراد در اجتماع، تضاد میان روشهایدانشمندان و بازرگانان، ابتکارات غیر منتظره دولتمردان، و ضرورت وجود یک افسانه مشروعیت بخش در امور اجتماع. دوم آنکه ویدر روزگار خود و در دورههایبعد فوق العاده اثر گذار بوده است. در دوران حیاتش اثر او درباره روش علمیدر میان اندیشمندان اروپاییکه به طور کلیفارغ از مدهایاجتماعیدوران خود بودند – کسانیچون استوارت میل، لکی(Lecky)، گروته و مولیبسیار مهم تلقیمیشد. نفوذ او همچنین در «برنامهریزیاجتماعی» که رسم زمان بود، و در حرکتهاییکه علمیت بیشتریبه حکومت و اداره امور عمومیمیبخشید، آشکار است. نیز، پارهایاز دیگر عقاید ویهنوز بسیار جاندار است. برایمثال بهرهگیریاز افکار عمومیو مهار آن به وسیله حکومت و سازمانهایخصوصیتبلیغات و القائات را میتوان در این ارتباط ذکر کرد. هنگامیکه یک «رایزن روابط عمومی» به ما میگوید که رضایت افراد چیزیاست که میتوان آن را «مهندسیکرد» از امکانیسخن میگوید که کنت با تفصیلات عملیدر کتاب نظام حکومت اثباتیبه آن پرداخته است. علاوه بر آن، پرستش نوین «علم» ننتیجه مستقیم کج راه کردن بحث با ارزش کنت درباره روش علمیاست؛ برایمثال، استراتژیتبلیغات جدید بیشتر تکرار این سخن است که فرآوردههایمورد نظر به وسیله «دانشمندان» تأیید شده است. در نهایت، برنامههای«آموزش» و ارشاد که هنگام بالاگیریموج لیبرالیسم قرن نوزدهم بدعتگزارانه و حتیشوم تلقیمیشد- در این روزگار به طور نظامیافته، نه تنها به وسیله حکومتهایتوتالیتر، بلکه تا حد قابل توجهیبه وسیله حکومتهایکه خود را دموکراتیک مینامند، انجام میپذیرد.
,