مایکل تایسون: من یک احمق پرافتخارم - بیوگرافی بازیگران ، بیوگرافی هنرپیشه ها - تایسون وبیبر

تماشا: 

  • بیوگرافی

از قهرمانی در 20 سالگی تا حج عمره در 44 سالگی

مایکل جرارد تایسون معروف به مایک تایسون، زاده 30 ژوئن 1966 در بروکلین نیویورک مشتزن بازنشسته آمریکایی است. او جوان ترین قهرمان بوکس حرفه ای سنگین وزن و یکی از مشهورترین شخصیت های ورزشی دنیاست. تایسون از سال 1985 وارد دنیای بوکس حرفه ای شد. در 1986 قهرمان دسته فوق سنگین اتحادیه جهانی مشتزنی شد و سال بعد قهرمانی اتحادیه جهانی مشتزنی و فدراسیون بین المللی مشتزنی را هم به چنگ آورد و قهرمان بلامنازع جهان شد. در 1988 در یک مبارزه به یادماندنی در 91 ثانیه مایکل اسپینکس را ناک اوت کرد و اولین شکست او را رقم زد و 20 میلیون دلار جایزه مسابقه را برد. تایسون برای مدتی شکست ناپذیر به نظر می رسید تا اینکه در 1990 در مقابل جیمز داگلاس مغلوب شد.

تایسون وبیبر

تایسون وبیبر



او در سال 1992 به شش سال حبس محکوم شد و پس از سه سال از زندان آزاد شد. پس از آزادی از زندان گفته می شد که شخصیت او متحول شده است. خود تایسون می گفت که با مطالعه اسلام و به خاطر دوستی با حکیم الاجوان، ستاره مسلمان NBA به این دین گروید و حتی در سال 2010 به حج عمره رفت. تایسون در سال 1996 قهرمانی شورای جهانی مشتزنی و اتحادیه جهانی مشتزنی را پس گرفت ولی در همان سال مغلوب ایواندر هالیفیلد شد و یکی از عناوین قهرمانی خود را از دست داد. در 1997 در نبرد مجدد با هالیفیلد با گاز گرفتن و کندن بخشی از گوش او جنجال جدیدی آفرید. در 1999 دوباره برای مدت کوتاهی زندانی شد. در سال 2002 دوباره شانس بازپس گیری قهرمانی خود را به دست آورد. او در نشست خبری پیش از مسابقه با لنوکس لوییز به رقیب خود حمله ور شد و بر روی رینگ در راند هشتم ناک اوت شد. تایسون در سال 2006 پس از دو با خت پیاپی به دنی ویلیامز و کوین مک براید از ورزش حرفه ای کناره گیری کرد.

,مایکل تایسون: من یک احمق پرافتخارم مایکل تایسون,مایکل جرارد تایسون,بوکس,بیوگرافی بازیگران و هنرپیشه ها





او دیگر بدترین مرد روی زمین نیست.

او حالا فقط در خاطرات، یک غول وحشی است. آن آشوبگر خونخوار دیگر به آرامش رسیده است.

آن جنونی که در داخل و بیرون از رینگ بود و آن خشمی که نسبت به رقبایش داشت و هوادارانش را به وحشت می انداخت دیگر رنگ باخته است.

وقتی مایک تایسون درباره گذشته اش فکر می کند به کارهایی که به آنها عادت داشته، خنده تلخی سر می دهد.

یک بار، بیش از 10 سال پیش او به گروهی از روزنامه نگاران انگلیسی گفت که «خیلی زود پیر و خیلی دیر  عاقل» شده است.

او برخلاف همه انتظارات و باتوجه به اینکه خشم و نفرت بخشی از شخصیت قابل توجه تایسون است، او بالاخره پا به سن گذاشته است و حالا بعد از تمام بالا و پایین های زندگی اش به آرامش رسیده و خوشحال است و به سوالات روزنامه انگلیسی «دیلی میرر» پاسخ می دهد.

فردا (جمعه) او یک شوی تک نفره به مدت شش شب را با نام «حقیقت بی چون و چرا» در استودیوی MGM (مترو گلدوین مایر) در لاس وگاس، جایی که در آن زندگی می کند روی آنتن می فرستد.

او بارها در MGM سروصدای زیادی به پا کرده است. یک بارش همان موقعی بود که تکه بزرگی از گوش ایواندر هالیفیلد، رقیب سرسختش را گاز گرفت و کند. اما این بار او قول می دهد که مودش فرق داشته باشد و حتی با اینکه هنوز هم در 45 سالگی از صدایش خشونت می بارد و وقتی به هیجان می آید فریادهای مهیبی سر می دهد، عاشقانه فاز جدید زندگی آرام و پر از صلح و آرامشش را در آغوش گرفته و حاضر نیست رهایش کند: «من یک احمق پرافتخارم. یک دیوانه واقعی. دوست دارم که مثل یک طاووس روی استیج بخرامم. فکر می کنم که من برای سرگرمی متولد شده ام. برای همین هم به مبارزه روی آوردم چون اولین راهی که برای سرگرم کردن پیدا کردم همان بود. حالا من راه دیگری پیش گرفته ام. مبارزه، آوازخواندن و قصه گفتن. من مردم را به گریه وا می دارم اما از روی غمخواری، نه به خاطر اینکه به آنها درد وارد کنم».

,مایکل تایسون: من یک احمق پرافتخارم مایکل تایسون,مایکل جرارد تایسون,بوکس,بیوگرافی بازیگران و هنرپیشه ها



او در مسیر جدیدی که انتخاب کرده واقعا خوشحال است. او حالا نسلی جدید و البته متفاوت از هواداران دارد، مردمی که او را به عنوان یک ستاره باارزش در فیلم های «هنگ اور» می شناسند و وقتی او را در «سالن مشاهیر جهانی بوکس و کشتی» می بینند تمجیدش می کنند.

وقتی او به یاد می آورد که بوده و چه کارها کرده، می گوید: «خیلی در سر عقل آمدم» و خنده بلندی سر می دهد: «دیر بود اما بهتر از این بود که هرگز سر عقل نیایم».

او با اندوه و البته شگفتی درباره 20 سالگی اش که تبدیل شد به «جوان ترین قهرمان بوکس سنگین وزن جهان در تاریخ» صحبت می کند. او هرگز فیلم مسابقه تاریخی اش در سال 1986 با ترور بربیک را که مانند یک کیسه برنج لت و پارش کرد، تماشا نمی کند: «نه امکان ندارد. من هرگز هیچ کدام از آن مبارزه ها را نگاه نمی کنم. اگر الان مایک تایسون جوان را ببینم از او خوشم نمی آید. من از آدمی که قبلا بودم خوشم نمی آید. آن آدم (تایسون در جوانی) دلیلی برای آن همه خشم و نفرت نداشت. تمام آن پول ها می خواستند که آن قدر خشمگین و دیوانه باشم. من باید کودکی می ماندم که دنبال کمی تفریح است. می خواهم از جایی که قبلا بودم فاصله بگیرم. آن موقع آدم ترسناکی بودم که در اوج شهرت قرار داشت. وقتی به گذشته نگاه می کنم، می بینم که مردم را از خودم می ترساندم چون یک بچه خطرناک بودم».

البته واقعیت این است که تایسون دلایل زیادی برای خشم و نفرت آن زمانش داشت. پدر او وقتی که تایسون تنها 2 ساله بوده خانواده اش را رها کرده بود.

او تا 13 سالگی 38 بار بازداشت شده و چندین سال را در زندان بورستال گذرانده بود تا اینکه کاس دی آماتو، مربی سرشناس بوکس در آن زمان قیم او شد و سرپرستی اش را برعهده گرفت.

,مایکل تایسون: من یک احمق پرافتخارم مایکل تایسون,مایکل جرارد تایسون,بوکس,بیوگرافی بازیگران و هنرپیشه ها



نفرت در دوران حضور تایسون در رینگ همراهش بود و آتش خشمش با شهرت، افتخارات و میلیون ها دلاری که به دست آورده بود خاموش نمی شد.

او سه سال را هم به جرم تجاوز و خشونت در زندان گذراند. هرچند خودش هرگز آن را نپذیرفت.
او در سال 2002 با پیشنهاد مبارزه با لنوکس لوییز موافقت کرد. آن زمان تایسون دچار بیماری لاعلاج خودبیزاری شده بود.

در ژانویه آن سال، در سالن «هادسون تیاتر» نیویورک، تایسون یک مشت محکم به سر لوییز زد و با همان ضربه پیروز شد.

تایسون از یک مسابقه باخته مثل یک قهرمان پیروز بیرون آمده بود و مثل هالک (شخصیت کارتونی) که از بند رها شده می دوید و فریاد می زد: «میلانفسکی کجاست؟»

اسکوپ میلانفسکی، روزنامه نگار سرشناس، او را یک حیوان خوانده بود: «او به باغ وحش تعلق دارد».

,مایکل تایسون: من یک احمق پرافتخارم مایکل تایسون,مایکل جرارد تایسون,بوکس,بیوگرافی بازیگران و هنرپیشه ها



تایسون داشت دنبال او می گشت. می خواست از جایگاه تماشاچیان بالا برود و او را پیدا کند. معلوم بود که دنبال او می گردد. او آن زمان یک موجود غیرقابل کنترل بود: «آن موقع من با لنوکس لوییز مبارزه داشتم و آن قدر از خودم بدم می آمد که آرزو می کردم یکی پیدا شود و من را با شلیک یک گلوله بکشد. از خودم و هرچه در اطرافم بود متنفر بودم. چند وقت پیش شنیدم شوگر ری لئوناردو، قهرمان سابق بوکس سبک وزن و میان وزن در مورد خدا حافظ ی اش صحبت می کرد و می گفت که چقدر کنار گذاشتن بوکس سخت است. اما برای من 10 برابر بدتر بود. تصور کنید که او جای من بود و قرار بود که دیگر مسابقه ای ندهد و همه او را یک قهرمان می دانستند.

بعد از خدا حافظ ی ام مردم با من مثل یک قهرمان رفتار می کردند. اما من خودم می دانستم که هیچ چیز نیستم و این داشت مرا دیوانه می کرد. هرگز امکان ندارد دلم برای بوکس تنگ شود اما اگر دوباره به 17 یا 18 سالگی برگردم بازهم به همین ورزش روی می آورم. اما زندگی من پیش رفته و تغییر کرده است. شبی که در سالن مشاهیر WWE (اتحادیه کشتی کج) از من تقدیر شد برایم شب بزرگی بود چون بچه هایم آنجا بودند و می خواستم آنها آن مایک را ببینند. نمی خواستم آنها اصلا با آن مایکی که قبلا بودم آشنا شوند. حالا هم سعی می کنم همیشه کار درست انجام دهم. آیا من خوشحالم؟ خب، تا جایی که مبارزه نکنم و همسرم در کنارم باشد و نیمه شب بچه هایم را برندارد و همه فرار نکنند بله، خیلی خوشحال و خیلی خوشبختم. الان در بخش متفاوتی از زندگی ام همستم. من قبلا هم بچه داشتم و عاشق بودم اما هرگز تعهدی حس نمی کردم. اما زندگی من به ثبات رسیده است. من آرامم و همان جایی قرار د ارم که خودم می خواهم».

تایسون هرچند آرام حرف می زند اما اشتیاق و هیجانش را نمی تواند پشت لحن آرامش مخفی کند. او وقتی درباره بوکس امروز صحبت می کند و بوکسورهای الان را تحلیل می کند می تواند 5 دقیقه بی وقفه صحبت کند و بعد پیشانی پرعرقش را با آستین پاک کند: «به نظر من بوکس سنگین وزن این روزها شرایط خوبی دارد. کلیچکوها عالی کار می کنند. آنها همه را می برند. این تقصیر آنها نیست که مسابقات زیادی برگزار نمی شود».

,مایکل تایسون: من یک احمق پرافتخارم مایکل تایسون,مایکل جرارد تایسون,بوکس,بیوگرافی بازیگران و هنرپیشه ها



او وقتی دیوید هی را می بیند که رفتار زننده ای در مسابقه با ویتالی کلیچکو از خود نشان داد و پیش از مسابقه و حین آن همه چیز را به هم ریخت یاد خودش می افتد: «کاری که هی کرد اشتباه بود. همان کاری را کرد که من قبلا می کردم. البته هی حداقل گوش کسی را با دندان جدا نکرده. او هنوز به اندازه من دیوانه نشده است».

او با اینکه می گویند بوکس سنگین وزن در گذشته سطح بسیار بالاتری داشته مخالف است: «من قبول ندارم که بوکسورهای امروز به خوبی بوکسورهای قدیم نیستند. اگر از جو فریزر، قهرمان فقید بوکس سنگین وزن، که به نسل قبل از من تعلق داشت می پرسیدید که آیا می تواند من را وقتی در اوج بودم شکست دهد، جواب می داد «البته که می بردم». آن موقع بوکس این جوری بود. من هم فکر می کنم می توانم نسل بعدی خودم را شکست دهم اما واقعیت تاریخ این است که بوکسورها با گذر زمان بهتر و بهتر می شوند. بزرگ تر و بزرگ تر و قوی تر و قوی تر. من از راکی مارسیانو بزرگ تر بودم اما در میان بوکسورهای هم نسل خودم حتی جزو بزرگ ترین ها هم نبودم».

در آخر این مصاحبه، تایسون بار دیگر از زندگی اش صحبت کرد که به لطف همسرش و حضور خدا در ذهن و قلبش بسیار شیرین شده است: «الان احساس خوبی دارم. همه چیز زیباست. روی هیچ چیز و هیچ کس جز خودم کنترل ندارم و این به خاطر این است که خدا به من کمک می کند. این زندگی شیرین است».

,