جمله زیبا درباره ایران

جملات زیبا در وصف ایران و ایرانی

پبامبر اکرم:
روزی مردانی از سرزمین پارس به دور ترین نقطه ی علم خواهند رسید

ناپلئون بناپارت:
اگر نیمی از لشگریانم ایرانی بودند
تمام دنیا را فتح میکردم…

آدولف هیتلر:
اگر مهندسان اسلحه ساز من ایرانی بودند
صد سال قبل از تولدم نازی دارای بمب اتمی میشد…

اسکندر :
اگر روزی دیدی که فردی بخاطر کشورش حاضر شده تمام فرزندانش را قربانی کند…
بدان که آن مرد اهل امپراطوری پارس است

جلال آل احمد :
ایرانی ایرانی است وبه خودش افتخارمی کند وغربزده نمی شود
در تصاویرحکاکی شده بر سنگهای تخت جمشید هیچکس عصبانی نیست
هیچکس سوار بر اسب نیست
هیچکس را در حال تعظیم نمی بینید
در بین این صدها پیکر تراشیده شده حتی یک تصویر برهنه وجود ندارد.
این ادب اصیلمان است:
نجابت
قدرت
احترام
مهربانی
خوشرویی
هم وطن ایرانی من ، ایرانی اصیل بمان
دانش اگر در ثریا هم باشد مردانی از سرزمین پارس بدان دست خواهند یافت
ای آنکه از تبار پاکانی،
به وطنت ایران افتخار میکنی ، و این درست است …
اما آیا آنگونه خواهی بود و خواهی زیست که کشورت نیز به وجودت افتخار کند …
تاکنون در این راه چه کرده ای ؟
ای آنکه از تبار پاکانی …







سخنان بزرگان در مورد تمدن ایران


iran 7000 saleکلمان هوار خاورشناس مشهور فرانسوی:

در زمان شاهنشاهی شاپور دوم (ذوالاکتاف) مسیحیانی که کلیسای ارتودوکس مرتد خطاب می شدند و زندگی را برایشان سخت کرده بود، به دربار ایران پناهنده شدند و شاهنشاه یکزندگی عادی با مستمری برای آنان در نظر گرفت و در ایران مستقر شدند. او در نبردی سخت ژولین امپراتور روم را شکست داد و او را مجبور کرد به دلیل خسارت های که به شهرهای ایران زده است خسارت بدهد و معاهده صلحی با وی امضا نمود.


اوژن فلاندن مورخ فرانسوی:

در بنا کردن پرسپولیس (تخت جمشید) ۲ عامل وجود داشته است دست پرقدرت بشر و مهارت استاد. این در تصاویر غول پیکر پادشاهان و نمادهای ملی ایرانیان آشکار است. شک ندارم که باستان شناسان این نکته را اثبات کرده اند. تخت جمشید در بین آثار باستانی جهانی اهمیت ویژه ای دارد. زیرا هرکس با دیدن آن مات و مبهوت می شود. هر چه در تخت جمشید است سرمشقی برای استادان امروزی است.

دکتر ریچارد فرای:

ویرانه های تخت جمشید با کاخ های پارسه نشانه های هنر شگفت جهان باستان است. ویرانه های این عظمت به راستی انسان را مبهوت خودش می کند. چه برسد به زمانی که این کاخ های ایرانیان با سنگ های قیمتی و سربازان پادشاهی و ستون های عظیم پابرجا بوده است.

دکتر کریستی ویلسن:

هنر هخامنشی را به جرات می توان گفت تا کنون در صنایع آسیا نظیر آن پیدا نشده است. با این که از معماری های گذشتگان از کشورهای اطراف الهام می گرفته اند ولی در هنر و سنگ تراشی هخامنشی استقلال و سبک معماری نوینی دیده می شود که روح کاملا ایرانی در آنان دمیده شده و کاملا شرقی است. اسبان ایرانی که تراشیده شدند به مراتب از اسب های تراشیده شده آشوریان با شکوه تر است و روح تربیت و اهلی بودن حیوانات در آنان دیده می شود.

آلبر شاندور:

شاهنشاهی ایران که پایه گذار او کورش بزرگ است به هیچ وجه بر اساس خشنونت پی ریزی نشد. بلکه وارون آن درست است زیرا با رعایت حقوق مردمان پایه گذاری شد.

هانری بر دانشمند فرانسوی در کتاب تمدن ایران باستان می نویسد

این پادشاه بزرگ (کورش هخامنشی) وارون سلاطین قسی ‌القب و ظالم بابل و آشور بسیار دادگر و بخشنده و مهربان بود زیرا اخلاق روح ایرانی اساسش تعلیمات زردشت بوده. به همین سبب بود که شاهنشاهان هخامنشی خود را مظهر صفات (خشترا) می شمردند و همه قوا و اقتدار خود را از خدواند دانسته و آن را برای خیر بشر و آسایش و سعادت جامعه انسان صرف می ‌کردند

کنت کورث می نویسد:

طلاهای انباشته شده و پارچه های زینتی و اثاثیه نفیس ایرانی در شهر سلطنتی پارسه خارج از حد و حساب بوده است و به همین دلیل هتا بر سر تخلیه آن توسط غارتگران (اسکندر گجستک) جدل های بسیاری رخ داد.

ادوراد براون:

در پنجره های کاخ پرسپولیس یکی از سنگ ها را دیدم که در مقابل نور خورشید همچون شیشه می درخشد. با دیدن این صحنه متاثر شدم. زیرا پس از گذشت ۲۱۰۰ سال از ویرانی این کاخ توسط اسکندر با این که کسی نبوده تا سنگ ها را صیقل دهد ولی با این همه هنوز همچون آینه درخشش دارد.

پیر لوتی نویسنده مشهور فرانسوی:

کاخ های شاهنشاهی تخت جمشید یا پارسه یکی از عجایب دنیای قدیم بوده است و با اهرام مصر از حیث غرابت برابری می کند. تمام کتیبه های موجود در این کاخ ها با انسان سخن می گوید و درس عبرتی برای آیندگان است.

آلبر شاندور نویسنده کتاب مشهور کورش بزرگ:

پارسی ها با کمک و یاری رساندن یکدیگر و به یاری پادشاهان مقتدر خود عظمت و شکوهی را در تاریخ به جای گذاشته اند که نشانه نبوغ و نژاد پاک آنان است. نژادی که حماسه آنان را همچون آفتابی در تاریکی نشان می دهد. آنان درخششی در جهان از خود به جای گذاشته اند که برای آیندگان نیز خواهد ماند.

بارتلد خاورشناس مشهور روسی:

دولت شاهنشاهی ایران نخستین دولت در جهان بوده است که توانست اسیران را عفو کند و با کشورهای مسخر شده با عدالت رفتار کند و حکومت های منظم تر از گذشته برای آنان به ارمغان بیاورد. برخی این رفتار انسان دوستانه آنان را حاکی از نفوذ دین در دولت پادشاهی آنان می دانند ولی مادها نیز مذهبی بودند ولی هیچ وقت نتوانستند این قوانین انسان دوستانه و حقوق بشری را رعایت کنند. ایرانیان همچون رومیان که امپراتور روم بوده اند امپراتور آسیا بودند. به جرات می توان گفت که گسترش معلومات ادبی و علمی یونانیان که در کتب خود از آن سخن گفته اند تنها در زیر سایه فتوحات ایران و تمدن کهن آن حاصل شده است.

پرفسور ژرژ کامرون استاد خطوط کهن باستان:

کاخ ها و نبشته های پرافتخار تخت جمشید یکی از شاهکارهای عالی بشر است که توسط داریوش بزرگ و فرزندش خشیارشا بنا نهاده شد. پلکان و ستون های با شکوه آن در خور ستایش است.

سرپرسی سایکس:

خوش زبانی او از پاسخی که در داستان رقص ماهیان به یونانیان داده است آشکار است. مطالب کتاب مقدس (تورات) و نوشته‌های یونانی و سنت های ایرانی همه همداستانند که کورش باستانی سزاوار لقب بزرگ بوده است. مردم او را دوست می داشتند و «پدر» می خواندند. ما نیز می توانیم بدان ببالیم که نخستین مرد بزرگ آریایی {اینجا اندیشه‌اش هندواروپایی است زیرا تنها شاخه‌ هندوایرانی گروه هندواروپایی است که آریایی خوانده می شود} که سرگذشت بر تاریخ روشن است٬ صفاتی چنان عالی و درخشان داشته است.

سرپرسی سایکس پس از دیدار از آرامگاه شاهنشاه کورش بزرگ:

من خود سه بار این آرامگاه را دیدار کرده‌ام، و توانسته‌ام اندک تعمیری نیز در آنجا بکنم، و در هر سه بار این نکته را یادآورده شده ام که زیارت آمارگاه اصلی کورش، پادشاه بزرگ و شاهنشاه جهان، امتیاز کوچکی نیست و من بسی خوشبخت بوده‌ام که به چنین افتخاری دست یافته‌ام. به راستی من در گمانم که آیا برای ما مردم آریایی (هندواروپایی) هیچ بنای دیگری هست که از آرامگاه بنیادگذار دولت پارس و ایران ارجمندتر و مهم تر باشد.»

استرابون جغرافی دان نامی:

سرنوشت ایرانیان با حکومت پادشاهیشان چنان بود که در نزد یونانیان نامورترین ملت های بیگانه محسوب می شدند.

کرنمان در کتاب تاریخ جهانی حوزه مدیترانه از زمان فلیپ دوم مقدونی تا محمد:

بدین گونه ایران و فرهنگ پارسی و شاهنشاهی هخامنشی نه تنها از نظر سیاسی بلکه از نظر دینی رسالتی در تاریخ انجام داده است که در کنار رسالت فرهنگ یونانی برای پایه گذاری انسانیت اروپایی یک اصل بنیادین شده است. ایران و یونان (هلاس) دو خواهرند که پایه های دینی و فکری اروپا را بنیان گذاشتند.

پلاون (افلاطون) در کتاب قوانین:

پارسیان در زمان شاهنشاهی کورش اندازه میان بردگی و آزادگی را نگاه می داشتند. از این رو نخست خود آزاد شدند و سپس سرور بسیاری از ملت های جهان شدند. در زمان او (کورش بزرگ) فرمانروایان به زیر دستان خود آزادی می دادند و آنان را به رعایت قوانین انسان دوستانه و برابری ها راهنمایی می کردند. مردمان رابطه خوبی با پادشاهان خود داشتند از این رو در موقع خطر به یاری آنان می شتافتند و در جنگ ها شرکت می کردند. از این رو شاهنشاه در راس سپاه آنان را همراهی می کرد و به آنان اندرز میداد. آزادی و مهرورزی و رعایت حقوق مختلف اجتماعی به زیبایی انجام میگرفت.

 مسعودی:

شاهنشاه اردشیر پاپکان پسر پاپک – پاپک پسر ساسان – ساسان پسر پاپک – پاپک پسر ساسان – ساسان پسر مه هرمس – مه هرمس پسر ساسان – ساسان پسر بهمن – بهمن پسر اسپندیار – اسپندیار پسر گشتاسب – گشتاسب پسر لهراسب بود. او در واقع یکی از نوادگان داریوش و خود را از نیای دارا می دانست. حکومتی که او در شرایط بد اجتماعی ایران بنیان نهاد از حیث اهمیت بسیار مهم بود.

هرودوت:

هیچ پارسی یافت نمی شد که بتواند خود را با کورش مقایسه کند. از این رو من کتابم را درباره ایران و یونان نوشتم تا کردارهای شگفت انگیز و بزرگ این دو ملت عظیم هیچ گاه به فراموشی سپرده نشود.

باستان شناس فقید پرفسور هرتسفلد:

هنر و شکوه شاهنشاهی هخامشی به وضوح در این کاخ های پارسه رویت می شود و این معماری به هیچ وجه با معماری یونانیان قابل مقایسه نیست و نه تنها بر گرفته از معماری یونان نیست بلکه نمونه بارزی از معماری شرق باستان و امپراتوری ایران است.

یگر:

بزرگی و عظمت شاهنشاهی پارسیان در پروراندن برگزیده ای از فرهنگ ستوده انسانی است. گزنفون دانسته بود که ملت آزاده پارس گونه ای خویشاوندی با ملت یونان را نشان می دهند.

سرپرسی سایکس درباره شاهزاده ناکام کورش چنین می گوید:

برای ایران مرگ کورش کوچک یک بدبختی بزرگ محسوب می شده است. زیرا وی با توانایی و تجربیات همه جانبه اش یک شاهنشاه آرمانی و نمونه محسوب می شده است. او می توانست ایران را دوباره به اقتدار شاهنشاهی کورش و داریوش و خشیارشا بازگرداند . او آگاهی کاملی از کشور یونان داشت ولی اردشیر دوم برادرش او را از میان برداشت و بر تخت نشست.

پرفسور کریستن سن – از بزرگ ترین ایرانشانس جهان:

حماسه ملی ایرانیان و آرمان شاهنشاهی آنان از پیوند خوردن دو عنصر مهم پهلوانی و دانایی به هم تشکیل شده است ولی به عنوان عامل سوم باید پارسایی را به آن افزود.

هارولد لمب دانشمند امریکایی در کتاب کورش بزرگ:

در شاهنشاهی ایران باستان که کورش سنبل آنان است آریایی ها در تاجگذاری به کردار نیک – گفتار نیک – پندار نیک سوگند یاد می کردند که طرفدار ملت و کشورشان باشند و نه خودشان. که این امر در سدها نبرد آنان به وضوح دیده می شود که خود شاهنشاه در راس ارتش به سوی دشمن برای حفظ کیان کشورشان می تاخته است.