ماندگارترین دیالوگ های تاریخ سینما (39) - فیلم گونی برنج






ماندگارترین دیالوگ های تاریخ سینما

فقط یه احمق، وقتی هیچ چیزِ خنده‌داری وجود نداره میخنده...
The Diving Bell and the Butterfly | جولیان اشنابل
فیلم گونی برنج

فیلم گونی برنج


تا زمانی که عاشق هم بودیم همدیگه رو می فهمیدیم، چون چیزی واسه فهمیدن وجود نداشت...
کسوف - استاد میکل آنجلو آنتونیونی
,ماندگارترین دیالوگ های تاریخ سینما (39) دیالوگ های به یادماندی,سینما,تلویزیون,خواندنی ها و دیدنی ها


ﮔﺮﯾﻨﻮﯾﻞ ﻫﻨﻮﺯ ﺍﻭﻧﻘﺪﺭ ﻋﻄﺮ ﺩﺍﺷﺖ ﮐﻪ ﻫﻤﻪ ﯼ ﺩﻧﯿﺎ ﺭﻭ ﺑﻪ ﻏﻼﻣﯽِ ﺧﻮﺩﺵ ﺩﺭ ﺑﯿﺎﺭﻩ، ﺍﻟﺒﺘﻪ ﺍﮔﻪ می ﺨﻮﺍﺳﺖ! می ﺘﻮﻧﺴﺖ ﺑﻪ ﻭﺭﺳﺎﻟﯿﺲ ﺑﺮﻩ ﻭ ﮐﺎﺭﯼ ﮐﻨﻪ ﮐﻪ ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﺑﻪ ﭘﺎﺵ ﺑﯿﺎﻓﺘﻪ. می ﺘﻮﻧﺴﺖ ﯾﻪ ﻧﺎﻣﻪ ﯼ ﻣﻌﻄﺮ ﺑﻪ ﭘﺎﭖ ﺑﻔﺮﺳﺘﻪ ﻭ ﺧﻮﺩﺵ ﺭﻭ ﻣﺴﯿﺢِ ﺟﺪﯾﺪ ﻣﻌﺮﻓﯽ ﮐﻨﻪ. می ﺘﻮﻧﺴﺖ ﻫﻤﻪ ﯼ ﺍﯾﻦ ﮐﺎﺭ ﻫﺎ ﺭﻭ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺑﺪﻩ ... ﺣﺎﻻ ﺩﯾﮕﻪ ﻗﺪﺭﺗﺶ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺍﺯ ﭘﻮﻝ، ﻭﺣﺸﺖ ﻭ ﯾﺎ ﺣﺘﯽ ﻣﺮﮒ ﺑﻮﺩ، ﺍﻭﻥ ﻗﺪﺭﺕِ ﺍﯾﻨﻮ ﺩﺍﺷﺖ ﮐﻪ ﻣﺤﺒﺖِ ﻣﺮﺩﻡ ﺭﻭ ﺑﺮﺍﻧﮕﯿﺰﻩ... ﻓﻘﻂ ﯾﮏ ﮐﺎﺭ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﻋﻄﺮ ﻧمی ﺘﻮﻧﺴﺖ ﺍﻧﺠﺎﻣﺶ ﺑﺪه؛ ﻧمی ﺘﻮﻧﺴﺖ ﺍﻭﻧﻮ ﺗﺒﺪﯾﻞ ﺑﻪ ﮐﺴﯽ ﮐﻨﻪ ﮐﻪ ﺑﺘﻮﻧﻪ ﯾﮑﯽ ﺭﻭ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻪ ﯾﺎ ﮐﺴﯽ ﻋﺎﺷﻘﺶ ﺑﺸﻪ » ﭘﺲ ﺑﺎ ﺧﻮﺩﺵ ﮔﻔﺖ: ﻟﻌﻨﺖ ﺑﻪ ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰ ﻟﻌﻨﺖ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺩﻧﯿﺎ ﻟﻌﻨﺖ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﻋﻄﺮ ﻟﻌﻨﺖ ﺑﻪ ﺧﻮﺩﺵ 
 Perfume-The Story of a Murderer| عطر: قصه یک آدمکش 2006| تام تیکور
,ماندگارترین دیالوگ های تاریخ سینما (39) دیالوگ های به یادماندی,سینما,تلویزیون,خواندنی ها و دیدنی ها


لانا: من از زندگی متنفرم.
برندِن: منم از زندگی تو متنفرم...
Boys Don"t Cry| پسرها گریه نمی کنند 1999| کیمبرلی پیرس (جوایز:جایزهٔ اسکار بهترین بازیگر نقش اول زن)
,ماندگارترین دیالوگ های تاریخ سینما (39) دیالوگ های به یادماندی,سینما,تلویزیون,خواندنی ها و دیدنی ها


حسین: خون ه ی شما کجاس ؟جیران: یه دونه خیابون هست... اونجا یه دونه "کالباس فروشی" هست... از اونجا میری میری... بعد درِ خون مون یه گُله... در میزنی، یا من باز میکنم یا مامانم باز میکنه !
کیسه برنج- محمدعلی طالبی
,ماندگارترین دیالوگ های تاریخ سینما (39) دیالوگ های به یادماندی,سینما,تلویزیون,خواندنی ها و دیدنی ها


راه‌های زیادی برای مردن وجود داره؛ بدترینش اینه که به زندگی کردن ادامه بدی...
This Must Be the place |2011| Paolo Sorrentino
,ماندگارترین دیالوگ های تاریخ سینما (39) دیالوگ های به یادماندی,سینما,تلویزیون,خواندنی ها و دیدنی ها


پاول: اگه یه شوهر در حدود 200 سال هم عمر کنه بازم نمی تونه طبیعت واقعی زنش رو بشناسه ...
Last Tango in Paris| آخرین تانگو در پاریس 1972| برناردو برتولوچی
,ماندگارترین دیالوگ های تاریخ سینما (39) دیالوگ های به یادماندی,سینما,تلویزیون,خواندنی ها و دیدنی ها


شهروز (امیر کاظمی) : بدبختی ما خوشگلا اینه که همیشه تو یادا می مونیم...
سریال وضعیت سفید| حمید نعمت‌الله
,ماندگارترین دیالوگ های تاریخ سینما (39) دیالوگ های به یادماندی,سینما,تلویزیون,خواندنی ها و دیدنی ها


(ژولیت بینوش): خواهرم با ساده‌ترین مرد روی زمین که بهترین مرد زندگی‌ش بوده ازدواج کرده. شوهرش لکنت زبون داره. خواهرمو صدا می‌کنه "م‌م‌م‌م‌ماری". خواهرم همیشه میگه زمان تولدش اسمش رو اشتباه نوشتن و تلفظ دقیق اسمش اینه "م‌م‌م‌م‌ماری"!
کپی برابر اصل - عباس کیارستمی
,ماندگارترین دیالوگ های تاریخ سینما (39) دیالوگ های به یادماندی,سینما,تلویزیون,خواندنی ها و دیدنی ها


پدر :علی پسرم؟من کار می کنم که پول در بیارم اون وقت می تونیم خون ه بخریم.ماشین بخریم .علی: بابا واسه زهرا هم کفش می خری؟
بچه های اسمان | مجید مجیدی
,ماندگارترین دیالوگ های تاریخ سینما (39) دیالوگ های به یادماندی,سینما,تلویزیون,خواندنی ها و دیدنی ها


دوست داشتن کسی که لیاقت دوست داشتن نداره، اسراف در محبته!
سریال زمانه- حسن فتحی
,ماندگارترین دیالوگ های تاریخ سینما (39) دیالوگ های به یادماندی,سینما,تلویزیون,خواندنی ها و دیدنی ها


هری در حال التماس به فی : می خواستم سریع ازت رد شم و برم سراغ نفر بعدی ، ولی نشد ، شاگردم بودی بعد هم خون ه شدیم و قبل از اینکه بفهمم کنترل تلوزیون هم تو دستای تو بود !
Woody Allen | Deconstructing Harry |1997

,ماندگارترین دیالوگ های تاریخ سینما (39) دیالوگ های به یادماندی,سینما,تلویزیون,خواندنی ها و دیدنی ها


داش حبیب: چرا نیومدی در دکون؟مجید: امروز جمعس تعطیلیه!!!داش حبیب: امروز دوشنبس، خیلی داریم تا جمعهمجید: نخیییییییر، تو اون تقویمه که آقام اونسال عید خودش با دست خودش بهم عیدی داد امروز جمعسداش حبیب: اون تقویم باطلستمجید: واسه من جمعه جمعه آقامه شنبه شنبه آقامه، خواه مرده خواه زنده، جون تقلید مرده جایزه، آقا میگه بالا منبر
سوته دلان-علی حاتمی
,ماندگارترین دیالوگ های تاریخ سینما (39) دیالوگ های به یادماندی,سینما,تلویزیون,خواندنی ها و دیدنی ها


مدیر مدرسه (خطاب به دو دانش آموز) : خُب !... حالا من با شما دو تا چیکار کنم؟!... مگه صد بار سرِ صف، توی کلاس، بهتون نگفتم با خودتون از این چیزا نیارین؟ گفتم یا نگفتم؟دانش آموز اول: آقا به خدا این ترقه ها واسه ما نیست !مدیر مدرسه: پس توو کیف تو چیکار می کرد ؟!دانش آموز دوم: آقا به خدا بچه ها یواشکی گذاشتن توو کیف ما !...مدیر : ترقه ی بسته ای شیشصد تومن، اونم این همه، بچه ها مفتی میارن میذارن توی کیف شماها ؟!دانش آموز دوم: آقا اجازه؟!... اونا بسته ای چهارصد تومنه !... اونایی که شیشصد تومنه، 50 تا توشه !
چهارشنبه سوری- اصغر فرهادی
,ماندگارترین دیالوگ های تاریخ سینما (39) دیالوگ های به یادماندی,سینما,تلویزیون,خواندنی ها و دیدنی ها


همه ی ما در برابر عشق ، تسلیمیم. چون احساس ناشناخته ای به ما میده.
Damage |تاوان 1992| ژوزفین هارت
,ماندگارترین دیالوگ های تاریخ سینما (39) دیالوگ های به یادماندی,سینما,تلویزیون,خواندنی ها و دیدنی ها