حکایت صبر و تحمل در برابر نااهلان



حکایت صبر

حکایت صبر

گروهى از افراد بى پروا و بى بند و بار، به سراغ عارف وارسته اى آمدند و به او ناسزا گفتند و او را کتک زدند و رنجاندند، او نزد مرشد راه شناس خود رفت و از وضع نابسامان روزگار، گله کرد.

مرشد راه شناس به او گفت: اى فرزند! لباس عارفان، لباس تحمل و صبر است، حوصله داشته باش و ناگواری ها را با عفو و بزرگوارى و مقاومت، بر خود هموار ساز:



دریاى فراوان نشود تیره به سنگ
عارف که برنجد، تنک آب است هنوز

گر گزندت رسد تحمل کن
که به عفو از گناه پاک شوى

اى برادر چو خاک خواهى شد
خاک شو پیش از آنکه خاک شوى


 منبع:doranetanhai.mihanblog.com
گردآوری سرگرمی برگزیده ها
,